پنج شنبه ۱ آبان ۱۳۸۲
شماره ۳۲۰۳- Oct. 23, 2003
سياست
Front Page

پيام كوفي عنان به سران كشورهاي اسلامي
جهان براي همه
زير ذره بين
من مسلمان نيستم. اما نظير تمامي شما، اولاد ابراهيم هستم. به همان خداوند قادر كه شما مي پرستيد اعتقاد دارم و او را ستايش مي كنم. عميقاً به سرنوشت مردم مسلمان اهميت مي دهم. مايلم با شما به گونه اي مستقيم با احترام عميق و از صميم قلب همان طور كه با ديگران همانند دوستان آفريقايي ام صحبت مي كنم، سخن بگويم.
013368.jpg
كوفي عنان دبيركل سازمان ملل هفته گذشته به علت مشغله هاي كاري به ويژه بحث قطعنامه شوراي امنيت درباره عراق نتوانست در اجلاس سران كشورهاي اسلامي در مالزي شركت كند، به همين علت پيامي براي اجلاس افتتاحيه ارسال كرد كه حاوي نكات مهمي درباره وضع مسلمانان در اوضاع كنوني جهان بود. متن اين پيام به شرح زير است:
متأسفانه مسايل مهمي مربوط به منطقه اي كه مركز توجه تمامي شما است، مانع از حضور من در اين اجلاس مهم شد. عميقاً از اين امر متأسفم زيرا مايل بودم تا ديداري از مالزي داشته باشم، كشوري كه پيشرفت اجتماعي و اقتصادي قابل تحسين داشته و محلي است كه فرهنگها، اقوام و اديان مختلف در صلح كنار يكديگر زندگي مي كنند.
درواقع جهان اسلام واحدي مجرد نيست بلكه تركيب و مجموعه اي است كه از اندونزي تا مراكش، از مركز اروپا تا جنوب آفريقا گسترش دارد. جهان اسلام تا اروپاي غربي، قاره آمريكا و منطقه استراليا- آسيا رسيده است و شامل مردان و زناني است كه غالباً با نژاد، فرهنگ يا زبان تقسيم بندي شده، در عين حال به وسيله پيوند قوي اسلام متحد شده اند.
طي هزار سال، اسلام از سرزمين پيامبر آن به قسمت هاي وسيعي از اروپا، آفريقا و آسيا گسترش يافت. دانشمندان اسلامي مجموعه دستاوردهاي خيره كننده اي در زمينه فناوري، فلسفه، تاريخ، ادبيات، معماري، هنر، نجوم، رياضيات، پزشكي و ساير علوم ارائه كردند. اين تاريخ غني ثابت مي كند كه وضعيت ناراحت كننده اي كه امروزه بخش عمده اي از جهان اسلام با آن مواجه است به هيچ وجه طبيعي و اجتناب ناپذير نيست.مسلمانان قادر به انجام كارهاي عظيم تر هستند و خود بر اين امر وقوف دارند.
من مسلمان نيستم. اما نظير تمامي شما، اولاد ابراهيم هستم. به همان خداوند قادر كه شما مي پرستيد اعتقاد دارم و او را ستايش مي كنم. عميقاً به سرنوشت مردم مسلمان اهميت مي دهم. مايلم با شما به گونه اي مستقيم با احترام عميق و از صميم قلب همان طور كه با ديگران همانند دوستان آفريقايي ام صحبت مي كنم، سخن بگويم.
عاليجنابان، ما به عنوان رهبران موظف هستيم با واقعيات روبه رو شويم و واقعيت اين است و من آن را با غم و فروتني ابراز مي نمايم،كه در اين جهان كه به سرعت در حال تحول است، بيشتر جوامع اسلامي عقب افتاده هستند. بيشتر دوستان مسلمان من درواقع بيشتر شما به من شكايت مي نماييد كه نظام هاي دولتي جهان اسلام ضعيف هستند و به همان اندازه تأثير جهان اسلام در بهبود رخدادهاي جهاني ضعيف است. بسياري از مسلمانان غالباً شكايت دارند كه آنان به نحوي كه شايسته ايشان است قادر نيستند مسير حركت كشورهاي خود را متحول كنند و بسياري از آنها به ويژه زنان از اصول بنيادي حقوق بشر كه نه تنها در منشور سازمان ملل متحد گرامي داشته شده است، بلكه در اصول اسلامي كه مي گويد تمامي ابناي بشر در مقابل خداوند برابرند نيز محرومند. عقايد مذهبي افراطي در حال گسترش هستند و مانع از پيشرفت تمامي امت مي شوند و امنيت مردم را در تمامي جهان به خطر مي اندازند. اين عارضه هاي معاصر، همراه با ساير عوامل شامل ميراث استعمار و نظام ناعادلانه تجارت جهاني باعث عقب نگاه داشتن جوامع اسلامي شده است؛ به ويژه در سالهاي اخير جهان اسلام با رنج مسلمانان در بسياري مكانها دچار عذاب گرديده است.
در هيچ جا اين رنج حادتر از فلسطين، جايي كه هزاران نفر كشته شده اند، نيست. مسلمانان و برادران و خواهران مسيحي آنها تحت اشغال طاقت فرسا و طولاني قرار دارند، به صورت دسته جمعي سركوب مي شوند، توسط نيروهاي نظامي مورد حمله قرار مي گيرند، مزارع و خانه هايشان خراب مي شود، به طور ناعادلانه از آنها سلب مالكيت شده، مغازه هاي آنان بسته مي شود، سكونتگاههاي غيرقانوني در سرزمين شان ساخته مي شود و ديوار حائل در سرزميني كه معلق به سازندگان آن ديوار نيست ساخته مي شود. هيچ كس از احساس تحقير، خشم و نااميدي، احساساتي كه همه مسلمين عالم در آن سهيم هستند دچار تعجب نمي شود؛ معهذا انفجارهاي انتحاري كه در آن صدها اسرائيلي غيرنظامي كشته شده اند نيز غيرقابل قبول است. اين اقدامات تروريستي توسط تمامي شما محكوم و رد شده و موجب ضربه زدن و بي حرمت كردن فعاليت هاي قانوني نيز شده اند. اين اقدامات بايد محكوم و متوقف شوند.
اقدامات تروريستي فقط رسيدن به روزي كه در آن فلسطيني ها خواهند توانست در صلح در كشور خودشان به سر برند را به تأخير خواهند انداخت. به همين نحو وقتي كه اسرائيل اقدامات افراطي و ناعادلانه انجام مي دهد شامل حمله غيرقابل توجيه اخيرش به سوريه، فقط رسيدن به روزي كه در آن اسرائيلي ها در امنيت به سر برند را به تأخير خواهد انداخت.
در حال حاضر فقط «نقشه راه» كه از سوي بنيانگذاران چهارگانه (آمريكا، روسيه، اتحاديه اروپا و سازمان ملل) طراحي شده مي تواند براي فلسطيني ها آزادي و براي اسرائيلي ها امنيت بياورد و تنها راه رسيدن به هدف، ايجاد دو كشور يعني فلسطين و اسرائيل است كه بتوانند در كنار هم در صلح، امنيت و مرزهاي شناخته شده به سر برند.
نقشه راه با موانع عظيمي روبه رو شده است. نيازمند حمايت همه جامعه بين المللي شامل تمامي شما با نفوذ مستقيم تان در منطقه دارد. اگر شكست بخورد، بيم اين دارم كه منطقه به سوي خشونت و ناكامي برود. من وحشت مشابهي از اينكه دوره انتقال در عراق شكست بخورد نيز دارم. وضعيت در آ نجا براي همگي ما ناراحت كننده است. علي رغم هر نقطه نظري كه نسبت به جنگ داشتيم، به نفع همگي است كه نتيجه جنگ موجب ايجاد عراقي دمكراتيك و باثبات شود كه در داخل از آرامش برخوردار باشد و با همسايگانش در صلح به سر برد. ما بايد كمك به مردم عراق براي رسيدن به موارد فوق را مسئوليت خود بدانيم.
كارمندان سازمان ملل براي اين هدف جان خود را فدا كردند. علي رغم تهديد مداوم برعليه كارمندان مان چه در سطح محلي يا بين المللي، هنوز گروهي عمده از سازمان ملل در عراق مانده تا نيازهاي فوري انسان دوستانه مردم عراق را رفع كند.
معتقدم عراقي ها نيازمند فرايند سياسي فراگيري هستند كه از بيشترين حمايت و تعهد ممكن در عراق و خارج از آن يعني همسايگان عراق، جهان عرب و اسلام و كل جامعه بين المللي بايد بهره مند باشد. يك چنين فرايندي با وجود كاميابي ها و ناكامي ها بعداز سالها كه توجه كمي به سرنوشت مردم افغان مي شد در افغانستان به پيش مي رود.
حال كه افغانستان در وضعيت انتقال است، جامعه بين المللي شامل جهان اسلام بايد به طور كامل در آن دخيل باشد واز دولت رئيس جمهور كرزاي حمايت نمايد. بايد تلاش كنيم تا مصوبات بن با موفقيت اجرا شوند و افغانستان همواره با ثبات باقي بماند.
مشابه همين مسئله در مورد انتقال قدرت در بوسني و هرزگوين يعني جايي كه مسلمين و سايرين دچار رنج وحشتناكي شدند و نتيجتاً توسط اقدام بين المللي مورد حمايت قرار گرفتند و كشورهاي غربي نقش پيشگام را به عهده داشتند، عينيت پيدا كرد. اين واقعيت يكي از چند موردي است كه نشان مي دهد جوامع اسلامي و غرب، ذاتاً با هم در تضاد نيستند. موارد زيادي وجود داشته و دارد كه براساس آنها جوامع اسلامي و غربي تقويت كننده يكديگر و حتي بخشي از همديگر شده اند.
اميدوارم به زودي مواردي جديد از آشتي مسيحيان و مسلمانان را در سودان و شايد در قبرس نيز شاهد باشيم. جايي كه راه حلي در آن موجب تسهيل عضويت تركيه در اتحاديه اروپا مي گردد. اما هنوز در بسياري از نقاط احساس فزاينده خشونت بين اسلام و غرب وجود دارد. اين امر بسيار زشت، خطرناك و غلط است. ما بايد در تلاش هاي خود متحد باشيم و با افراطي گري كه متأسفانه در حال رشد نه تنها در اسلام بلكه در ساير اديان نيز هست، مقابله كنيم. خشونت در هيچ يك از اديان بزرگ جايي ندارد؛ بنابراين تمامي دولتها بايد گفتگوي مستمر بين تمدن ها را ادامه دهند. گفتگويي كه بر اين مبنا كه تنوع هديه اي ارزشمندي است و تهديد محسوب نمي شود زيرا تنوع بيانگر خرد خداوند است. ولي گفتگو به تنهايي كافي نيست. درك عميق بين جوامع مسلمين و غرب نيازمند اقدام نيز هست. دولتهاي غربي بايد با عزمي راسخ براي كمك به جبران مشقات مسلمين در فلسطين و جاهاي ديگر تلاش و اقدام كنند. دولتهاي غربي بايد بيان خود در مورد احترام به آزادي بشر را با اقدام عملي در ارتقاي توسعه شامل ايجاد نظام عادلانه و آزاد تجارت بين المللي، يكي نمايد. اما شما نيز بايد سهم خود را ادا كنيد.
مسلمانان از ناتواني مشهود دولتهاي اسلامي براي اقدام در زمينه مشكلاتي كه به آن اشاره كردم، مأيوس شده اند. اما مي دانيم تنها زماني كه مسلمانان از حقوق و آزادي هاي اساسي خود بهره مند هستند، يعني تنها زماني كه قرآن مجيد در آموزش براي همه گنجانيده شود و زماني كه هوش مبتكرانه بسياري از مسلمانان شامل زنان به كمك توسعه جوامع مسلمين درآيد، تنها در آن زمان جهان اسلام قادر خواهد بود از نفوذ خود براي تحول رخدادهاي جهاني به سوي بهتر شدن استفاده كند.
عاليجنابان؛ راه اصلاحات سياسي، آموزشي و توسعه اي تنها راهي است كه اميد واقعي براي زمان حال موفق و آينده درخشان را نويد مي دهد. فقط شما هستيد كه مي توانيد مردم خود را در اين راه هدايت نماييد و شما بايد چنين كنيد. همان طور كه قرآن مجيد مي گويد: به راستي خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي دهد مگر آنكه آنها در انفاس خود تغيير ايجاد كنند.
از تمامي شما سپاسگزارم.

درباره تصميم دولت تركيه براي اعزام نيرو به عراق
تجارت سرباز با پول
013370.jpg

ترجمه: علي صباغيان
برغم همه مخالفت هاي داخلي و خارجي كه با اعزام نيروهاي تركيه به عراق صورت گرفته، پارلمان اين كشور به طور قاطع به كمك به اشغال نظامي عراق توسط آمريكا رأي داده است. روزنامه «تورنتوسان» در مطلب زير به بررسي اين تصميم پرداخته است. اين مقاله پيش از ترديدهاي اخير تركيه و آمريكا درباره اعزام نيرو به عراق نوشته شده است.
اكنون آمريكا از اين تصميم تركيه خوشحال شده است. دليل اين امر آن است كه آمريكا به دلايل مختلف با كمبود نيرو و هزينه هاي سرسام آور حفظ تعداد زيادي نيروي آمريكايي در عراق مواجه شده است. اگرچه تاكنون تعداد اندكي از كشورهاي جهان به اين خواسته  آمريكا پاسخ داده اند اما گويي عمو سام انگيزه هاي قدرتمندي براي تطميع برخي كشورها به منظور همراهي با او در عراق دارد: پول و تجارت. در اين ميان تركيه نيز به خوبي نشان داده كه چقدر آماده همكاري با آمريكاست تا بلكه از اين بابت پول بيشتري نصيب اقتصاد نه چندان مناسب خود كند.
تركيه يك قدرت مهم نظامي است. ارتش ۴۰۲ هزار نفري اين كشور پس از آمريكا دومين ارتش بزرگ در ميان كشورهاي عضو پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) است. با اين وجود، نيروهاي مسلح تركيه از سلاح هاي كهنه و تدارك نامناسب رنج مي برد.
امروزه تركيه طبق معمول با تنگناهاي شديد اقتصادي مواجه است. افزايش شديد هزينه هاي نظامي و بودجه بسيار زياد دفاعي براي كشور ۹/۶۷ ميليون نفري تركيه اقتصاد اين كشور را دچار مشكل كرده است.
اكنون نرخ تورم در سطح ۳۰ درصد است، بحران هاي بانكي مزمن هستند، فساد بيداد مي كند و يك مجتمع بزرگ نظامي- سياسي، اقتصادي اين كشور تحت فشار قرار داده است.
بدتر از همه، ولخرجي هاي دولت هاي سابق، اين كشور را با بدهي  كلان ۳/۱۱۸ ميليارد دلاري خارجي مواجه نموده است كه بايد مبالغ زيادي را به عنوان بهره  آنها بپردازد و بعضاً با بحران بدهي ها مواجه شود. مشكل بدهي هاي خارجي تركيه به خوبي نشان مي دهد كه چگونه كشورهاي داراي اقتصاد ضعيف و بدهي هاي كلان استقلال خود را از دست مي دهند و به قدرت هاي خارجي چشم مي دوزند.
تركيه قادر به بازپرداخت بدهي هاي خود نيست. اما قصور در اين امر به مفهوم سقوط اقتصاد اين كشور مشابه سقوط چند سال قبل اقتصاد آرژانتين خواهد بود كه در آن ارزش پول به شدت كاهش مي يابد، بانك ها و بازار سهام سقوط مي كند، واردات و به ويژه نفت (كه تركيه اصلاً داراي آن نيست) كاهش مي يابد و پيامدهاي وحشتناك ديگري به بار مي آورد. تركيه براي اينكه بتواند بدهي هاي خود را به موقع بپردازد و از پيامدهاي وحشتناك بحران بدهي ها نجات يابد بايد به طور مستمر از وام دهندگان بين المللي قرض بگيرد. در اين چارچوب تركيه براي بازپرداخت بدهي هاي قبلي خود بايد وام هاي جديدي بگيرد.
در سوي ديگر آمريكا و مؤسسه هاي مالي جهاني تحت نفوذ اين كشور همچون صندوق بين المللي پول و بانك جهاني نيز به طور مستمر به تركيه وام مي دهند. هر بار كه آنكارا با يك بحران جديد مالي روبه رو مي شود آمريكا پا به جلو مي گذارد و با اعطاي وام هاي جديد به حمايت از اقتصاد و دولت تركيه مي پردازد.
بهار گذشته، وقتي واشنگتن آماده جنگ در عراق مي شد، از آنكارا خواست تا به سربازان آمريكايي اجازه دهد از بخش شرقي تركيه به عراق حمله كنند. در آن زمان رجب طيب اردوغان، نخست وزير جديد دولت اسلامگراي تركيه- كه طبق يك انتخابات منصفانه و آزاد و مردمي به قدرت رسيده بود- به رغم فشار شديد آمريكا و ژنرال هاي راستگراي قدرتمند ارتش تركيه كه براي خود دولت در سايه دارند، اين درخواست آمريكا را رد كرد. اگرچه مخالفت  نخست وزير تركيه با درخواست آمريكا با استقبال گسترده مردم اين كشور روبرو شد، اما در آن طرف آمريكا بلافاصله ارسال پول را به تركيه قطع كرد و تهديد نمود كه بر سر راه صادرات پنبه تركيه به بازارهاي آمريكا محدوديت هايي ايجاد خواهد كرد.
سرانجام اين فشارها و وخيم شدن اوضاع مالي تركيه دولت اين كشور را بر آن داشت تا به رغم مخالفت  شديد ۷۰ تا ۸۰ درصدي مردم تركيه به خواسته هاي آمريكا تن دهد.
درست چند هفته پس از آن كه واشنگتن از پرداخت ۵/۸ ميليارد دلار وام جديد به تركيه سخن به ميان آورد، دولت آنكارا با فرستادن نيرو به عراق موافقت كرد. براي اعلام اين امر اردوغان به واشنگتن رفت و پس از بازگشت منتظر آن شد تا وام هاي آمريكا را براي نجات اقتصاد تركيه از ورشكستگي دريافت كند.
پول مهمترين و نه تنها دليل تصميم تركيه براي مداخله در عراق است. تركيه پس از ۲۰ سال جنگ عليه چريك هاي جدايي طلب حزب كارگران كردستان تركيه، اكنون مايل است تا مناطق كردنشين شمالي عراق را به منظور سركوب فعاليت  حزب كارگران كردستان عراق و نظارت بر دولت كوچك كرد كه توسط آمريكا ايجاد شده، اشغال كند.
ميدان هاي نفتي گسترده شمال عراق نيز هميشه تركيه را وسوسه كرده است. به علاوه آنها به اين امر نيز توجه مي كنند كه عراق كنوني براي مدت ۵۰۰ سال بخشي از امپراتوري عثماني كه اكنون تركيه وارث آن است بوده و تنها پس از جنگ جهاني اول است كه امپراتوري انگليس اين منطقه نفت خيز را از امپراتوري عثماني جدا كرده است.
در بين مخالفان سرسخت ورود نيروهاي تركيه به خاك عراق، اعضاي شوراي حكومت انتقالي عراق قرار دارند كه خود منتخب آمريكا هستند.
بسياري از عراقي ها نگران اين هستند كه اگر نيروهاي تركيه به عراق  بيايند ممكن است ديگر هرگز به آن كشور باز نگردند و در عراق ماندگار شوند.
شايد آمريكا براي امنيت موقتي عراق از برنامه سابق دولت فرانسه در چاد تقليد كند كه آن كشور را به دو بخش سودمند و غيرسودمند تقسيم كرد. نفت عراق در شمال و جنوب شرقي است. پس آمريكا قصد دارد حفاظت شمال را به كردها و ترك ها واگذار كند و خود و انگليس هم كنترل ميدان هاي بزرگتر نفتي عراق در جنوب شرقي اين كشور را بر عهده گيرد. در چنين شرايطي مثلث سني نشين فاقد نفت عراق كه مخالفت با اشغال آمريكا در آنجا شديدتر است نيز در بن بست  و انزوا قرار خواهد گرفت.
اكنون اكثريت مردم تركيه به شدت مخالف مداخله آن كشور در عراق هستند. اما سياستمداران ترك به مردم مي گويند تركيه يا بايد نيروهايش را حداقل به عنوان نيروهاي «حافظ صلح» به عراق بفرستند يا اين كه منتظر تبعات شديد اقتصادي مخالفت با اين خواسته آمريكا باشد.

اشتباه مرگبار-۲
رفتار مبهم

«مأمون» براي اين عضو القاعده در هامبورگ حساب بانكي نزد «دويچه بانك» در سال ۱۹۹۷ باز كرده بود كه مأموران سرويس مخفي آلمان و «سيا» اعتقاد داشتند از طريق آن پولهاي القاعده در اروپا شست و شو مي شود و علاوه بر آن هزينه عمليات نيز به وسيله اين حساب بانكي تأمين مي شود.
«مأمون» هنگام دستگيري اعتراف كرد كه با شخص دستگير شده آشنايي دارد ولي منكر هرگونه شناختي در رابطه با فعاليتهاي تروريستي او شد. «سيا» ولي معتقد بود كه «مأمون» يكي از حلقه هاي اصلي گروه وابسته به «بن لادن» است.
لانگ لي اواسط دسامبر ۱۹۹۹
از هنگام حمله به سفارتخانه هاي آمريكا در آفريقا «سيا» تحت فشار زيادي قرار گرفت. آنها نتوانسته بودند از اين حملات جلوگيري كنند و حيثيت آنها به شدت خدشه دار شده بود.
«اسامه بن لادن» پيشتر به آمريكا هشدار داده و پيش بيني كرده بود كه براي آمريكا روزهاي سياهي در پيش است. اين موضوع را «بن لادن» كوتاه زماني پيش از اين اتفاقها در مصاحبه اي با شبكه تلويزيوني ABC عنوان كرده بود. ولي در مركز «سيا» اين سخنان ميليونر سعودي جدي تلقي نشده بود.
حالا «تنت» بايد نگران شغلش هم باشد. او تازه در سال ۱۹۹۷ به عنوان رئيس «سيا» منصوب شده و درحقيقت به قوي ترين مرد ايالات متحده آمريكا تبديل شده بود.
«تنت» كه فرزند يك مهاجر يوناني است پيشرفت شغلي عجيبي داشت. او به هيچ وجه يك اطلاعاتي محسوب نمي شد بلكه زيادتر شبيه كارمندي كه در مسير معيني رشد كرده است. مانند كارمندان بسياري كه در زير لواي كاخ سفيد مدارج ترقي را طي كرده بودند. اكثر دست اندركاران سابقه دار «سيا» به همين علت با ديده تحقير به او نگاه مي كردند.
013374.jpg

پس از حمله به سفارتخانه هاي آمريكا در آفريقا «تنت» از مأموران «سيا» خواسته بود در برنامه هاي عملياتي خود تجديد نظر كنند. او تشريح كرده بود كه عواقب اين حملات به مراتب زيادتر از چيزي بود كه «سيا» پيش بيني كرده بود. او در گزارشي عنوان كرد كه آمريكا در حال جنگ با تروريستها است و او در اين راه به هيچ  عنوان از به كارگيري نيروهاي بيشتر ابايي ندارد.
«تنت» دستور داد استراتژي تازه اي براي مبارزه با ترور تنظيم شود. برنامه جديد را او به نام «نقشه» معرفي كرد.
براساس اين نقشه «سيا» به جوانب انساني قضيه توجه بيشتري مي كرد و به همين منظور به سرچشمه هاي انساني كه در ادبيات جاسوسي مقصود از آن افرادي است كه از آنها مي توان اطلاعات كسب كرد، توجه خاص شده بود. حتي پيش بيني شده بود كه با رسوخ دادن خبرچين ها به هسته مركزي تروريستها از نقشه هاي آنها پرده برداشته بشود.
نقشه پر ريسكي بود زيرا در اين زمان كمتر كسي در سازمان «سيا» وجود داشت كه مثلاً با زبان پشتو يا عربي آشنايي داشته باشد. در سال ۱۹۹۹ هنوز اين نقشه نتوانسته بود اجرايي شود.
در همين زمان اطلاعاتي به دست آمده بود كه «القاعده» سعي دارد عملياتي را در داخل خاك آمريكا طراحي كند.
اين مرتبه «سيا» شواهد زيادي در دست داشت كه اين موضوع را جدي بگيرد. در همين زمان بود كه تصادفاً يك عضو «القاعده» در مرز كانادا با همراه داشتن پنجاه كيلو مواد منفجره به دام افتاده بود. شخصي كه به دام افتاده بود در راه سفر به «لس آنجلس» بود تا در هنگام جشنهاي دو هزار حمله اي را به فرودگاه بين المللي «لس آنجلس» تدارك ببيند. از هنگام دستگيري او زنگهاي خطر در مقر «سيا» به صدا درآمده بود.
در يازدهم دسامبر مأموران «سيا» تلگرافيهايي را به مركز مخابره كردند كه در آن از وزارت خارجه، سازمان مهاجرت و اف بي اي خواسته شده بود همه كساني را كه به نحوي در ليست افراد مشكوك قرار دارند شناسايي كرده و تحت نظر قرار دهند، حتي اگر فقط اشاره اي به آنها شده باشد.
در همين زمان «سيا» حداقل يك نفر را به شدت تحت نظر داشت كه بعداً در حوادث يازدهم سپتامبر تأثيرگذار بود و مشخص شد كه عضو القاعده است. آنها اسم كوچك او را مي دانستند. او «خالد» نام داشت، شهروند عربستان بود و از كنسولگري آمريكا در «جده» رواديد يك ساله چند باره داشت و مي توانست هر چند بار كه بخواهد از هفتم آوريل ۱۹۹۹ تا ششم آوريل ۲۰۰۰ به آمريكا سفر كند. سه هفته طول كشيد تا «سيا» نام كامل خالد را پيدا كرد.
هامبورگ، آخر دسامبر ۱۹۹۹
«توماس ولز» كه سردرگمي «سيا» را در چند ماه اخير شاهد بود به اين فكر افتاد كه بالاترين بهره برداري را از اين موضوع براي نشان دادن قابليت هايش ببرد. اگر او مي توانست «مأمون» را جذب كند، مسلماً مي توانست به رده هاي بالاتري در «سيا» نيز صعود كند.
«ولز» آدرس و شماره تلفن اين سوريه اي را داشت ولي مي دانست كه براي جذب او به كمك افراد ديگري نيز نياز دارد او آگاه بود كه يك مسلمان متعصب را نمي توان با پول خريد يا اين كه از او خواست با «سيا» همكاري كند.
بدون تحت فشار قرار دادن او، امكان نداشت و حاضر به همكاري با «سيا» شود و اين مأمور «سيا» هيچ مدركي هم در آلمان نيافته بود كه با آن شواهد «مأمون» را مجبور به همكاري كند. «مأمون» را نه مي توانستند از آلمان اخراج كنند و نه مدركي داشتند كه او را به زندان بياندازند. اصولاً «ولز» حتي اجازه نداشت در آلمان در جستجو شخصي براي جاسوسي باشد. قوانين آلمان چنين اجازه اي را به او نمي داد.
براي «ولز» راه ديگري نمانده بود مگر آنكه اداره حفظ قانون اساسي آلمان در هامبورگ را براي يافتن راهي به استمداد بطلبد.
دفتر اين اداره در مركز هامبورگ و در نزديكي مسجدالقدس بود كه پاتوق «مأمون» و دوستانش نيز بود.
اداره حفظ قانون اساسي در هامبورگ شعبه كوچكي از اين اداره بود كه در پايان سال ۱۹۹۹ با محاسبه همه همكاران فقط ۱۲۵ نفر در آن شاغل بودند.
ادامه دارد

سايه روشن سياست

دو نگاه اسرائيلي درباره ايران
روزنامه لبناني «النهار» در مقاله اي به قلم خانم «رنده حيدر» با اشاره به تهديدهاي آمريكا و اسرائيل بر ضد جمهوري اسلامي ايران نوشت، دو ديدگاه اسرائيلي درباره نحوه مقابله با ايران وجود دارد.
نويسنده اين مقاله در شماره روز دوشنبه النهار نوشت، ناظران اسرائيلي معتقدند محافل رسمي آمريكا و اسرائيل با هدف اعمال فشار بيشتر به ايران و ارعاب اين كشور گزارش هاي تهديد آميزي از جمله طرح حمله به نيروگاه هاي هسته اي ايران را در رسانه  هاي ارتباط جمعي منتشر مي كنند.
به نوشته مقاله نويس النهار آريل شارون نخست وزير اسرائيل كه تلاش مي كند برنامه هسته اي ايران را خطري بزرگ جلوه دهد، نماينده ديدگاه تندروهاي اسرائيل است كه نظام كنوني ايران را دشمن درجه يك خود مي دانند.
براساس اين ديدگاه، تندروهاي اسرائيلي مي گويند كه ايران با حمايت از حزب الله لبنان و كمك مالي و نظامي به اين حزب و نيز كمك به سازمان هاي فلسطيني درگير با اسرائيل به طور غيرمستقيم خود را وارد كشمكش عربي- اسرائيلي كرده است و در حمله هايي كه بر ضد مراكز اسرائيلي در خارج صورت گرفته از جمله انفجار مركز يهوديان در آرژانتين نقش داشته است.
«رنده حيدر» اضافه مي كند:  ديدگاه ديگري در اسرائيل در مقابل ديدگاه اول وجود دارد كه مي گويد ايران سابقه تاريخي دشمني با اسرائيل ندارد و ضرورتي براي برانگيختن دشمني آن نيست.
صاحبان ديدگاه دوم معتقدند ايران برخلاف كشورهاي همسايه اسرائيل با آن مرز مشترك و اختلاف ارضي ندارد و اگر چه موشك شهاب ۳ مي تواند به تل آويو برسد اما به يقين ايران تنها در صورتي براي دفاع از خود آن را بكار مي گيرد كه از سوي اسرائيل مورد حمله قرار گيرد.
نويسنده النهار نوشت، صاحبان اين ديدگاه بر ضرورت ايجاد كانالهاي گفتگو با طيفهاي ميانه رو ايران تاكيد دارند، زيرا آنان خواهان اهتمام به منافع ملي ايران هستند و عقيده دارند كه اين منافع را نبايد به خاطر برخي مسايل سياست خارجي به خطر انداخت.
به نوشته مقاله نويس النهار با اين همه شارون اكنون معتقد است كه مي تواند با بكارگيري قدرت نظامي هدف آمريكا را در مهار ايران تحقق بخشد و از دستيابي ايران به توان هسته اي جلوگيري كند.
وي در پايان اضافه مي كند: بايد اين نكته را در نظر گرفت كه حجم تهديدهاي اسرائيل بر ضد ايران تاكنون به سطح تهديدهاي آشكار آن بر ضد سوريه نرسيده است.
روسيه و آمريكا و جنگ عراق
با شروع بحران عراق نقش روسيه براي كارشناسان قابل پيش بيني نبود. اين كشور علائم پيچيده اي مي فرستاد ايگور ايوانف وزير امور خارجه در يكي از اين پيام رساني ها اعلام كرد كه قطعنامه جنگ را وتو خواهد كرد و از سوي ديگر ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه روابط خود را با جورج بوش گرم نگه داشته بود.
اگر چه جنگ لفظي بين دو طرف آغاز شد به طوري كه ايالات متحده ادعاهاي قديمي خود مبني بر فروش جنگ افزار روسي به عراق و نقض قطعنامه هاي سازمان ملل را پيش كشيد و در مقابل روسيه نيز ايالات متحده را به جاسوسي از فراز گرجستان و سماجت در دشمني با عراق متهم كرد.
013372.jpg

در روسيه دو ديدگاه كلي نسبت به سياست خارجي وجود دارد:
۱- ديدگاه آتلانتيك (تمايل به غرب)
۲- ديدگاه اور آسيايي (تمايل به شرق)
ولاديمير پوتين به طور كلي طرفدار ديدگاه اور آسيايي است (ديدگاه پوتين به غرب همانند پطر كبير است كه تمايل به وارد كردن تمدن غرب به روسيه را داشته و معتقد بود تمدن روسي در آسيا تمدن برتر است) و تمايل زيادي براي ايجاد رابطه با خاورميانه و ايران دارد كه تمايل از همكاري با اوپك از اين ديدگاه نشأت مي گيرد و نيز سعي در جبران تحقيرهايي كه در حمله به يوگسلاوي و كنار كشيدن ايالات متحده از پيمان ضد موشك بالستيك به پرستيژ اين كشور وارد شد را دارد.
اما با تمام مسائلي كه به آنها اشاره شد ايالات متحده روسيه را به اروپاي متحده كه در حال تبديل به يك رقيب است ترجيح داده زيرا اين دو كشور از بعد استراتژيكي داراي منافع يكسان و همسو هستند.
هر دو كشور افراط گرايي مذهبي رو به  رشد در حوزه هاي نفوذ خود مواجه اند كه از پيامدهاي آن تروريسم است. ۵ درصد از جمعيت روسيه مسلمان اند و نيز جدائي  طلبان مسلمان چچن كه يك تهديد امنيتي براي روسيه به حساب مي آيند.ر اين مورد ايالات متحده چشم هاي خود را در سركوب مبارزان چچني بسته و توجهي به اعمال ارتش روسيه در اين منطقه ندارد. البته ايالات متحده اين كارت بازي عليه روسيه را هميشه در جيب خود داشته و در صورت ضرورت با آن بازي خواهد كرد.
حتي ايالات متحده چه قبل و چه بعد بحران عراق ترجيح داد كه فرانسه را محكوم كند و جنگ لفظي را با اروپا به راه اندازد تا با روسيه؛ و نيز سهمي براي اين كشور در بعد از جنگ در نظر گرفت. البته تلاش روسها اين بوده كه بتوانند بحران را به شوراي امنيت سازمان ملل بكشانند تا بتوانند به عنوان يك بازيگر كليدي به ايفاي نقش بپردازند.
البته اروپايي ها داراي حافظه تاريخي خوبي هستند و از ياد نبرده اند كه ناجي آنها بعد از جنگ جهاني دوم ايالات متحده بوده نه اتحاد شوروي؛ پس با يك وقفه شروع به دادن امتيازاتي همانند همسويي در مسائل هسته اي ايران و حمايت از حضور نظامي آمريكا در عراق و حمايت از موضع ايالات متحده در مسأله بحران فلسطين و اسرائيل كرده است.
تهيه و تنظيم : مجيد بوالوردي

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   روزنت  |   سفر و طبيعت  |   سياست  |   موسيقي  |
|  ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |