بخش آخر
نخستين بخش گزارش اقتصاد آزاد همسايه كه به بررسي اوضاع اقتصادي عراق در دوران پس از جنگ اهتمام ورزيده بود، در شماره پيش از نظر خوانندگان گرامي گذشت.در بخش دوم و پاياني اين گزارش برخي ديگر از طرح هاي آمريكا براي عراق و رخداد هاي احتمالي پيش رو ارزيابي شده است.همچنين فرصتها و تهديد هاي احتمالي براي ايران ارائه گرديده است .اين گزارش را مي خوانيم :
سناريوهاي محتمل و موقعيت ما
در بستر اين در هم تنيدگي سياست و اقتصاد، امكان وقوع سناريوهاي زير را مي توان پيش بيني كرد:
۱. موفقيت آمريكا در حل مناقشه اعراب و اسرائيل، ايجاد منطقه آزاد خاورميانه و تثبيت نوع قابل قبولي از حكومت در عراق.
۲. موفقيت آمريكا در تثبيت اوضاع عراق و بازسازي اين كشور به مثابه نوعي الگو در خاورميانه. در اين سناريو هدف گسترده تر اول تحقق نمي يابد، اما نوعي حكومت قابل قبول با مشاركت مردم در عراق تشكيل مي شود. چنين حكومتي مي تواند فدرال يا متمركز و مردم سالار يا غيرمردم سالار باشد. همچنين مي توان امكان خصوصي سازي صنعت نفت در اين كشور را نيز در نظر گرفت.
۳. بازسازي نوعي حكومت ديكتاتوري شبيه به رژيم صدام با مميزه هاي ضديت با ايران و همراستايي با آمريكا و اسرائيل.
۴. عدم توفيق آمريكا در تثبيت اوضاع عراق و حاكميت آشوب و هرج و مرج در اين كشور براي مدتي طولاني و احتمال تجزيه اين كشور.
بديهي است كه با عنايت به تكثر قومي و عقيدتي در عراق مي توان سناريوهاي ديگري با ويژگي هاي ريزتر و تفصيلي تر نيز مطرح كرد. اما در يك چشم انداز كلان مي توان سناريوهاي فوق و سناريوهاي احتمالي ديگر را نيز در قالب دو حالت كلي موفقيت يا عدم موفقيت آمريكا (البته به طور نسبي و با انعطاف هاي لازم) در سياست خاورميانه اي اين كشور مورد توجه قرار داد. سناريوهاي
۱ ، ۲ و ۳ در چارچوب حالت اول (موفقيت) و سناريوي۴ در قالب حالت دوم قرار مي گيرند.
تهديدها و فرصت ها
صرفنظر از نوع نظام سياسي كه در عراق استقرار خواهد يافت و جهت گيري هاي آن، هر حكومتي در اين كشور ناگزير است به برخي فرامين و الزام هاي ناشي از ژئوپليتيك اين كشور گردن گذارد. اين ويژگي هاي ژئوپليتيك را مي توان به شرح زير خلاصه كرد:
۱. محصور بودن نسبي عراق در خشكي كه منازعات ارضي با كشورهاي همسايه را دامن مي زند.
۲. تمايل استراتژيك عراق براي حضور وسيع تر و گسترده تر در خليج فارس.
۳. تمايل عراق به تأكيد بر سياست هاي عربي.
۴. مسأله كردها در شمال عراق.
۵. عدم تجانس گروههاي سياسي و نژادي عراق كه به عنوان عناصر تهديدكننده مطرح اند.
و در عين حال به عوامل چانه زني با كشورهاي همسايه تبديل شده اند.
جدا از اين عوامل تنش زاي ژئوپليتيك، هر شكلي از حكومت كه در عراق استقرار يابد (به جز سناريوهاي ۳ و ۴) چشم اندازي از امكانات اقتصادي گسترده را در مقابل ما مي گشايد. اين امكانات، به خصوص در عرصه هاي حمل و نقل، بازرگاني و نفت قابل توجه است.
حمل و نقل: وضعيت جديد منطقه علاوه بر منافع تجاري كوتاه مدت، در ميان مدت و بلندمدت نيز مي تواند تغييرات مهمي در كريدورهاي حمل و نقل منطقه اي پديد آورد. در صورتي كه امكان عبور و مرور و استفاده از شبكه زيربنايي زميني عراق به وجود آيد، دالان تجاري زميني جديدي ايجاد مي شود كه با فاصله به نسبت كوتاهي ايران را به سواحل مديترانه در سوريه و بويژه لبنان متصل مي كند. با توجه به اين كه ايران به تازگي پايانه وسيعي در خسروي(مرز عراق) احداث كرده است، بهره برداري از اين مسير جديد كه زيربناهاي لازم آن نيز تقريباً آماده است مي تواند آثار قابل توجهي بر ساير مسيرهاي شرقي- غربي آسيا- اروپا بر جاي گذارد.
به عقيده كارشناسان، اين مسير جديد بر مسير «تراسيكا» برتريهاي فراوان دارد. كريدور تراسيكا از شرق آسيا آغاز مي شود و با عبور از درياي خزر به باكو، تفليس و سواحل درياي سياه مي رسد و در نهايت به كريدورهاي اروپاي شرقي متصل مي شود.
ايجاد امكان تردد از خاك عراق موجب مي شود كه كريدور جنوبي آلتيد كه از تركمنستان به ايران وارد مي شد و با عبور از خاك تركيه به آسيا مي رسيد، مسير جديد و كاملاً كارآمدي پيدا كند. اين كريدور كه پس از ورود به خاك ايران به عراق متصل مي شود، از نظر فاصله، زمان و هزينه بر مسير تراسيكا برتري دارد، به علاوه، از طريق مديترانه امكان دسترسي به بنادر اروپاي شرقي، مركزي، جنوبي و نيز تمام سواحل شمال آفريقا را فراهم مي آورد. احداث خط آهن خرمشهر به بصره از ديگر امكانات رونق و توسعه دو كشور است كه نبايد ناديده گرفته شود. در عرصه حمل و نقل هوايي نيز چشم اندازهاي روشني وجود دارد. رفع ممنوعيت پرواز بر فراز خاك عراق و برقراري امكان پروازهاي تجاري در آسمان اين كشور، به خصوص پروازهاي خاور دور و شرق آسيا، موجب افزايش پروازهاي عبوري برفراز آسمان ايران مي شود كه سود سرشاري نصيب كشور ما خواهد كرد. در اهميت اين درآمد كافي است بدانيم كه در حال حاضر يك سوم درآمدهاي ترانزيتي كشور از محل پروازهاي عبوري از فراز آسمان كشور به دست مي آيد.
در زمينه حمل و نقل دريايي نيز با تغيير در نقش و عملكرد بنادر كشور، بويژه بندرعباس و بندر امام مي توان با رفع نيازمندي هاي مردم عراق، سهم مناسبي از بازارهاي اين كشور را به دست آورد.
تجارت: علاوه بر تجارت رسمي دو كشور ايران و عراق و اين كه عراق حتي در سالهاي گذشته دهمين شريك تجاري ايران بوده است، تجارت مرزي دو كشور ايران و عراق، وضعيت اقتصادي ۵ استان خوزستان، ايلام، كرمانشاه، كردستان و آذربايجان غربي را مستقيماً و به ميزان قابل توجهي تحت تأثير قرار مي دهد. اين مبادلات كه در مدت جنگ ايران و عراق قطع شده بود، پس از پايان جنگ مجدداً راه اندازي و در جريان جنگ آمريكا و عراق باز هم به مدت چند ماه قطع شد. براساس گزارش هاي موجود، اين مبادلات در روزهاي اخير رونقي تازه پيدا كرده و بار ديگر اقتصاد استانهاي همجوار را تحت تأثير قرار داده است.
به دنبال اعلاميه نيروهاي آمريكايي مستقر در منطقه مرزي منذريه عراق در نزديكي مرز خسروي، مبني بر آزادي ورود كالا از اين مرز، بدون پرداخت عوارض گمركي، مبادله كالا در اين بازار رونق گرفته است. به گفته رئيس گمرك خسروي ظرف مدت يك ماه گذشته ۶ هزار تن كالا به ارزش ۴ ميليون دلار از اين گمرك صادر شده است. بازارچه هاي مرزي تمرچين (پيرانشهر)، باشماق(مريوان)، شيخ صله (پاوه) نيز رونق گرفته اند. براساس گزارش هاي موجود، دهها تن كالا به ارزش بيش از يك ميليون دلار نيز طي ماه گذشته از گمرك مهران به عراق صادر شده كه بيشتر مصالح ساختماني، وسايل خانگي، بهداشتي و مواد خوراكي بوده است. صدو غيرقانوني ۶۰۰ تن سيمان از استان ايلام و هجوم زوار و تجار به اين استان از ديگر مطالبي است كه در گزارشها ديده مي شود. گمرك شلمچه در فاصله ۱۵ دقيقه اي شهر بصره، هنوز بازگشايي نشده و اعتراضات وسيعي را در ساكنان اين منطقه و آبادان و خرمشهر برانگيخته است.
به هر روي، گزارش ها واخبار موجود حكايت از آن دارد كه امكانات بسيار مناسبي براي گسترش دادوستد و مسافر پديد آمده است كه در كوتاه مدت بايد به سرعت از آن بهره گرفت و در بلندمدت براي آن برنامه حساب شده اي تدوين كرد.
در عرصه نفت و گاز نيز علاوه بر پيوندهاي استراتژيك دو كشور كه در قالب اوپك تجلي مي يابد، عرصه هاي ديگري از قبيل توسعه ميدان هاي مشترك، خطوط لوله انتقال گاز و صدور خدمات فني و مهندسي، قابل تأمل، مطالعه و برنامه ريزي است.
در يك جمع بندي كلي، در صورتي كه بتوانيم مسائل و مشكلات خود را با نيروهاي درگير و ذينفع در عراق در چارچوب منافع ملي حل و فصل كنيم مي توانيم شاهد ايجاد فرصت هاي زير در افق آينده باشيم:
۱. حركت اقتصاد كشور به سمت ادغام در اقتصاد منطقه و جهان و تسهيل ورود به پيمان هاي جهاني داد و ستد.
۲. امكان جذب سرمايه گذاري مستقيم و غيرمستقيم خارجي.
۳. رفع تحريم هاي اقتصادي و فناوري.
۴. گسترش امكانات بهره گيري از كريدورهاي ارتباط هوايي، زميني و دريايي به منظور نقل و انتقال نفت، گاز وكالا.
۵. كاهش هزينه هاي نظامي و تنوع بخشي به منابع درآمدي كشور.
۶. كاهش وابستگي بودجه اي به نفت، افزايش سرمايه گذاري هاي زيرساختي، رشد اقتصاد ملي و اشتغال.
۷. صدور خدمات فني به منطقه و عراق و مشاركت در پروژه هاي بازسازي.
۸. تأثيرگذاري بيشتر بر روند تحولات سياسي و اقتصادي منطقه.
تهديدها: بديهي است كه توفيق «نقشه هاي سه گانه راه» در حوزه هاي سياست، انرژي و اقتصاد در خاورميانه، مستلزم ايجاد تغييرات ساختاري وسيع در هر سه حوزه فوق است. هر چند نمي توان سياست هاي نومحافظه كاران را با سياست هاي كل هيأت حاكمه آمريكا يكسان شمرد، اما چنين موفقيتي براي آمريكا حتي به روايت وزارت امور خارجه و وزارت انرژي نيز مستلزم ايجاد تغييراتي ساختاري در منطقه است.
تقويت جايگاه اسرائيل در منطقه، ايجاد تغييرات بنيادي در رفتارها و ساختارهاي حكومتي پاره اي كشورها از جمله ايران، عربستان و سوريه، بروز مشكلات قومي در كردستان ايران- در صورت بازسازي حكومت عراق به صورت فدرال و فشار براي خصوصي سازي صنعت نفت- از جمله تهديدهاي اين دو سناريو براي نظام جمهوري اسلامي ايران و پذيرش آن از سوي دولت خواهد بود.
در حالتي كه سناريوي ۳ تحقق يابد، فرصت تازه اي براي ما ايجاد نخواهد شد و تهديدهاي گذشته به قوت خود بر جاي خواهد ماند. علاوه بر اين، روياروي نوعي از حكومت قرار خواهيم گرفت كه همه مشكلات حكومت صدام را منهاي خصيصه هاي ضداسرائيلي و ضدآمريكايي آن خواهد داشت. بديهي است كه چنين حكومتي حتي اگر نتواند براي ما مشكلات نظامي ايجاد كند، امكانات اقتصادي ما را در جهت مصارف نظامي بيشتر تحت فشار قرار خواهد داد. به علاوه، مشكلات شيعيان و سيل آوارگان و پناهندگان نيز فشارهاي اجتماعي و اقتصادي خاص خود را وارد خواهد كرد.
سناريوي چهارم، يعني عدم تثبيت اوضاع در عراق در بلندمدت قابل دوام نيست و به يكي از سناريوهاي پيشين منتهي خواهد شد. اما مادام كه چنين حالتي برقرار باشد بازار نفت بي ثبات خواهد شد و همه كشورهاي جهان، به خصوص همسايگان عراق در حالت آماده باش دائم به سر خواهند برد. در چنين شرايطي حركت نيروهاي ائتلاف، به خصوص آمريكا، در منطقه غير قابل پيش بيني خواهد شد. شماري از قدرتمندان كابينه بوش از «بي ثباتي خلاق» و گسترش كانون هاي بحران سخن مي گويند و شماري از نشريات وابسته به نومحافظه كاران، حتي بحث تجزيه عراق به سه دولت مجزاي كرد، شيعه و سني را مطرح كرده اند.
نقل از مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي