افسانه تيمورشاهي
نرسيدن مواد مورد نياز به بدن، شخص را دچار سوءتغذيه (كاشكسي)، قطع عادت ماهانه و سرانجام مرگ زودرس مي كند. اين بيماري را گاهي «محدود سازنده» مي نامند.آمار به دست آمده نشان داده اين بيماري در جنس مونث ۱۰ تا ۲۰ بار شايع تر از جنس مذكر و شروع آن در دوران نوجواني است. بروز آن در طبقات اجتماعي - اقتصادي بالا، خانم هاي سخت كوش و موفق و افراد حرفه اي نظير مانكن ها كه براي لاغري اهميت خاصي قايلند، بيشتر است
بيماري هاي رواني و شاخه هاي متعدد آن در چند سال اخير مورد توجه بسياري از مردم و روان شناسان قرار گرفته و به علت مشكلات عديده اي كه شاهد آن هستيم ناهنجاري هاي رواني نمود بيشتري در جامعه پيدا كرده است كه براي رفع آن به رسيدگي و برنامه ريزي عميق احتياج است. مردان و زنان براي برطرف كردن مشكلات رفتاري كه در خود و يا اطرافيانشان مي بينند بايد مراجعه به روانكاو و روان پزشك را مهم تلقي كرده و هيچ گاه از آن ابا نداشته باشند تا بتوانند از طريق اصولي مشكل را حل كرده و مانع افزايش آن شوند.
در اين ميان رسيدگي به اختلالات رواني زنان به علت نقش مهم آنان در خانواده و جامعه بيشتر حايز اهميت است.
روان پزشكي شاخه اي از علم طب است كه با تشخيص، فهم و درمان اختلالات رواني سر و كار دارد. روان پزشكي تحت نفوذ عقايد بقراط - پدر علم طب - و عقايد فلاسفه اي مانند افلاطون و ارسطو به وجود آمده است. روان پزشكان اختلالات رواني بين زنان و مردان را مشترك مي دانند، ولي بعضي اختلالات در زنان و برخي ديگر در مردان بيشتر است كه اين تفاوت مربوط به ساختار بيولوژيك آنهاست.
دكتر مهشيد فروغان، عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، شايع ترين اختلال در زنان را افسردگي مي داند كه در زنان دو برابر مردان است. گفت و گوي همشهري جمعه با او را مي خوانيد.
***
خانم فروغان به نظر شما علل وجود افسردگي در زنان چيست؟
محققان اشتغال مفرط به خانه داري در خانم ها را باعث به وجود آمدن حس درماندگي، موقعيت اجتماعي نامعلوم و موقعيت غيرفعال آنان دانسته و آن را زمينه ساز بروز اين بيماري در اين دسته از خانم ها مي دانند. مسايل ديگري كه باعث بروز افسردگي در زن ها مي شود، اختلافات زناشويي، عدم رضايت از زناشويي، ازدواج اجباري و از دست دادن يكي از والدين در كودكي است.
علل بيولوژيك تا چه اندازه در اين عامل موثر است؟
دليل محرز ديگر براي اين بيماري هورمون هاي ترشح شده در طول دوران عادت ماهانه در بدن است كه شروع و قطع آن به طور متناوب روحيات زنان را تحت تاثير قرار مي دهد. خانم ها معمولاً قبل از قاعدگي دچار افسردگي، اضطراب و عصبانيت مي شوند كه با پايان يافتن دوره آن، اين مشكلات نيز رفع مي شود. اگر فرد در اين مدت با وضعيت خود آشنا باشد، مي تواند با در نظر گرفتن موقعيت خود و اطرافيان بهتر با مشكلات كنار آمده و با اطرافيان دچار اختلاف و درگيري نشود.
با اين اوصاف راه هاي درمان افسردگي چيست؟
محرك هاي خارجي در محيط بيروني ممكن است منشايي براي بروز افسردگي ها باشد، ولي گاهي اوقات وقتي علت خاصي در محيط اطراف شخص بيمار پيدا نشد كه بتوان بيماري را به آن نسبت داد، براي درمان بايد حتماً به پزشك مراجعه كرد تا از طريق درمان طبي به آن رسيدگي شود. بعضي مواقع افسردگي بعد از زايمان و دوره يائسگي معمولاً شديد و احتياج به درمان مخصوص دارد.
در جايي مي توان افسردگي را بدون پزشك و با كمك خود فرد بيمار مداوا كرد كه استرس محيطي بر فرد تاثيرگذار بوده و باعث بروز اختلال شده باشد و از طرفي اختلال زياد شديد نبوده و خود بيمار نيز آمادگي براي بهبود افسردگي داشته باشد. با اين شرايط مي توان به روان درماني، اضافه كردن فعاليت هاي بدني از طريق ورزش، انجام كارهاي هنري و دستي و تغيير دادن شرايط موجود به درمان كمك كرد.
خانم دكتر چطور مي توان از بروز افسردگي به خصوص در زنان جلوگيري كرد؟
بانوان مي توانند با آموزش مسايل بهداشتي، تغيير در سبك زندگي و روابط اجتماعي و افزايش فعاليت هاي فيزيكي خود مانع به وجود آمدن افسردگي شوند و در همين زمينه لازم است حتي المقدور در زندگي خود ايجاد اشتغال كنند لزوماً اين اشتغال نبايد خارج از خانه بوده، بلكه مي تواند در منزل نيز به انجام كارهاي مختلف پرداخته و از نتايج آن بهره مند شوند، علاوه بر آن اگر خانم ها مشكلاتي در روابط زناشويي دارند قبل از عميق شدن آن، بايد آن را بين خود حل كرده و اگر به راه حلي اساسي نرسيدند با روان پزشك و روانكاو در ميان بگذارند.
به غير از افسردگي، ديگر بيماري هاي رايج رواني كدام است؟
آلزايمر نوع ديگري از اختلالات عصبي است كه در سنين بالا و بيشتر در خانم ها به چشم مي خورد كه تاكنون منشا پزشكي مشخصي براي آن پيدا نشده است، اما پزشكان دو عامل طول سن زنان نسبت به مردان و يائسگي در دوران كهولت را از عوامل به وجود آورنده آلزايمر مي دانند. در حالي كه در سنين جواني، ترشح هورمون هاي زنانه، محافظ و بازدارنده،عامل به وجود آمدن اين بيماري است و زماني كه اين ترشحات قطع مي شوند، آلزايمر در خانم ها رفته رفته به چشم مي خورد.
اختلال عصبي ديگري كه در حال حاضر در جوامع مدرن رو به افزايش است، بي اشتهايي روحي است، در اين باره نيز توضيح دهيد.
اين بيماري بيشتر در جوانان به چشم مي خورد كه در آن خوردن غذا و گرفتن رژيم دلمشغولي دايمي شخص است. بيمار در حالي كه تحليل رفته احساس مي كند، چاق است. براي تشخيص اين اختلال نبايد بيماري فيزيكي معلومي مسئول كاهش وزن باشد. بيماران مبتلا از حفظ حداقل وزن طبيعي و متناسب با قد خود امتناع مي كنند. آنان مدام در حال رژيم غذايي هستند. بي اشتهايي رواني يكي از معدود بيماري هاي روحي است كه بدون رسيدگي و درمان پزشكي ممكن است به مرگ ختم شود.
نقش مد، رسانه هاي گروهي و خانواده در بروز اين بيماري چگونه است؟
بسيار موثر است، ضمن آن كه اگر خانواده ها افراط در نخوردن، ورزش زياد و رفتارهاي تغذيه اي غير قابل توجيه را در فرزندانشان مشاهده كردند، هوشيارانه عمل كرده و براي جلوگيري و درمان حتماً به پزشك مراجعه كنند. در اين بيماري مشاهده مي شود كه بعد از خوردن مقدار ناچيزي مواد غذايي، اصرار به استفراغ عمدي و خارج كردن مواد از بدن دارند، حتي براي اين كار از «ملين »ها نيز استفاده مي شود. اكثر رفتارهاي غير عادي براي كاهش وزن در خفا روي مي دهد.
نرسيدن مواد مورد نياز به بدن، شخص را دچار سوءتغذيه (كاشكسي)، قطع عادت ماهانه و سرانجام مرگ زودرس مي كند. اين بيماري را گاهي «محدود سازنده» مي نامند، چون برخلاف مبتلايان به پراشتهايي رواني، مصرف غذايي خود را محدود مي سازند، گاهي اوقات نيز هر دو توام مشاهده مي شود.آمار به دست آمده نشان داده اين بيماري در جنس مونث ۱۰ تا ۲۰ بار شايع تر از جنس مذكر و شروع آن در دوران نوجواني است. بروز آن در طبقات اجتماعي - اقتصادي بالا، خانم هاي سخت كوش و موفق و افراد حرفه اي نظير مانكن ها كه براي لاغري اهميت خاصي قايلند، بيشتر است.
اين بيماري در مردها نادر است؟
در مقابل افراد بالا عده اي ديگر از پرخوري عصبي «بوليمي» رنج مي برند. پر اشتهايي رواني با مصرف كنترل نشده و سريع مقادير زياد غذا در مدت كوتاه مشخص است. ناراحتي هاي جسمي مثل درد شكم و احساس تهوع پايان دوره پرخوري عصبي است و در پي آن احساس افسردگي يا بيزاري از خود ظاهر مي شود.
در اين اختلال نيز بيمار به طور مرتب از مسهل ها استفاده مي كند و يا ايجاد استفراغ كرده و به روش هاي غير معمول براي تخليه مواد خورده شده، متوسل مي شود. اين بيماري در زن ها نسبت به مردها شايع تر است. شروع آن كمي ديرتر از بي اشتهايي عصبي در دوره نوجواني يا ابتداي جواني بوده و به مراتب شايع تر از بي اشتهايي رواني است. مثل بيماران مبتلا به بي اشتهايي بسياري از اين بيماران نيز افسرده هستند.
علت به وجود آمدن اين مشكل چيست؟
اغلب تنش باعث ايجاد پرخوري رواني مي شود. افراد وقتي تحت فشار قرار مي گيرند راهي كه براي آرامش يافتن مدنظرشان است، خوردن است. اين افراد بايد سعي كنند تنش هاي موجود را كم كرده و اگر چند شغلي هستند از آن كاسته و اگر در طول روز فعاليت زيادي دارند از مقدار آن بكاهند و با استفاده از تكنيك هاي آرام سازي با از بين بردن تنش به آرامش برسند.
اين تكنيك ها را مي توان از طريق كتاب هاي موجود فرا گرفت. انقباض شديد عضلات و رها كردن تدريجي و منبسط كردن آنها مي تواند راهي براي رسيدن به آرامش روحي در فرد باشد.
درباره اضطراب هاي عصبي مداوم و بي دليل به عنوان يكي ديگر از اختلالات رواني موجود در خانم ها توضيح دهيد؟
اين اختلال نيز به عوامل اجتماعي و بيولوژيك بدن خانم ها نسبت داده مي شود.
شرايط اجتماعي مي تواند عامل زمينه ساز و آشكار استرس هاي رواني باشد و در اين مورد مي توان تغييرات در زندگي مثل ازدواج، طلاق، مهاجرت و ترك خانواده را ذكر كرد.عوامل به وجود آورنده اين اختلالات را به ارث، شرايط جسمي، شرايط محيطي مثل فقر، سطح طبقات پايين، بروز بلاياي طبيعي (سيل، تصادف و...) نسبت مي دهند.
به طور كلي «اضطراب» در روان پزشكي چه طور تعريف مي شود؟
اضطراب يعني احساس نا خوشايند و ناراحت كننده و ترس از پيش بيني خطري كه منشا آن مشخص نيست.به نظر مي رسد افراد مضطرب از نوعي احساس ناامني رنج مي برند كه شايد نتيجه تجارب گذشته زندگي آنها باشد. اين كه در آينده چه اتفاقي خواهد افتاد. ترس به هم ريختن تعادل زندگي و آينده اي نامعلوم آنان را مي آزارد.
اين دسته افراد بهتر است شيوه فعال داشته باشند و منتظر به وجود آمدن مشكل در زندگي نبوده بلكه فعالانه با قضايا برخورد كنند. با اين روش ترس و اختلال كاهش پيدا مي كند.
خانم دكتر در پايان بفرماييد مشكلات روحي چه تاثيري در مشكلات جسمي دارد؟
رابطه آن كاملاً مستقيم است، به طوري كه در هنگام بروز اين بيماري دليل فيزيكي در جسم بيمار پيدا نمي شود، ولي بيمار بدون دليل در يكي از دستگاه ها و قسمت هاي بدن دچار عارضه مي شود. براي پيدا كردن دليل چنين بيماري هايي بايد مشكلات و تنش هاي روحي فرد را بررسي كرد. اختلالات جسمي موجود ممكن است يكسان نبوده و به نوبت دستگاه هاي مختلف بدن را گرفتار كند.
مثلاً دختر نوجواني در يك سانحه مادر خود را از دست داده و تمام مسئوليت هاي خانه و خانواده به دوش او گذاشته شده بود. او با علاقه زيادي كه به تحصيل داشت به ناچار از عرصه مدرسه خارج شده و ترك تحصيل كرده بود.
مشكلات موجود در زندگي و مسئوليت هاي سنگيني كه بر دوش او نهاده شده بود، او را از نظر روحي آسيب پذير و حساس كرده بود كه اين اختلال خود را به صورت مشكل جسمي (فلج) نشان داد.