پنج شنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۵۷- Dec,18, 2003
نگاهي به كتاب بعد پنجم اثر جان هيك
كاوش در قلمرو روحاني
سعيد دهقاني
002426.jpg

هدف از اين نوشتار، معرفي و بررسي اجمالي كتاب بعد پنجم: كاوشي در قلمرو روحاني( انتشارات قصيده سرا ) اثر جان هيك فيلسوف شهير معاصر دين است.
اين كتاب حاصل بيش از سي سال كار و تلاش و مباحثات و مجادلات دين شناسانه اي است كه وي با دانشمندان متعدد اديان گوناگون به انجام رسانيده و ماحصل آن را همان طوري كه خود مي گويد در اين كتاب به خوانندگان غيرمتخصص و البته با زباني رسا و گويا عرضه دارد. كتاب از يك مقدمه، شش بخش و بيست و شش فصل تشكيل شده است و ما به صورت متوالي اما به طور اجمال و البته با ارائه تصويري كلي از مباحث كتاب بدان خواهيم پرداخت. شايان ذكر است كه اين مقاله تحليلي - انتقادي بااستفاده از ترجمه كتاب مذكور به قلم دكتر بهزاد سالكي انجام شده است و تمامي نقل قول ها و انتقادها با توجه به صحت و دقت ترجمه از انگليسي به فارسي صورت گرفته است .
زير ذره بين
هيك در مقدمه اين كتاب به دنبال آن است تا از فرهنگ فن سالارانه، فرهنگ غربي كه تبيين هر چيزي را در گرو تبيين علمي آن مي داند، و از سوي ديگرآن را كامل ترين تبيين پديده ها به شمار مي آورد، فاصله بگيرد.

هيك در مقدمه اين كتاب به دنبال آن است تا از فرهنگ فن سالارانه، فرهنگ غربي كه تبيين هر چيزي را در گرو تبيين علمي آن مي داند، و از سوي ديگرآن را كامل ترين تبيين پديده ها به شمار مي آورد، فاصله بگيرد - البته بدون انكار و يا كم جلوه دادن اهميت آن - و به تصوير ديگري برسد كه بر اساس آن بتواند تفسير جديدي از عالم و آدم ارائه نمايد. او در اين كتاب مي خواهد اثبات نمايد كه طبيعت انسان ها داراي بعد پنجمي است كه از نظر او، همان بعد روحاني و باطني ماست كه ما را قادر مي سازد به بعد پنجم عالم كه همان ذات متعال و واقعيت غايي است، واكنش نشان دهيم. او از دوراني به نام دوران محوري نام مي برد كه در طي آن، كه از حدود اواسط هزاره اول ق.م.مسيح آغاز مي شود، شخصيت هاي برجسته اي در چين، هند، ايران،  فلسطين، يونان، كه به يك معنا مي توان دامنه گستره جغرافيايي آن را «هلال خصيب» ناميد، پديد آمدند. اين افراد جهت دگرگوني انسان از وضعيت كنوني او كه وضعيتي «نامطلوب» و «ناكامل» بود به سوي وضعيتي بهتر كه در آن همه چيز «مطلوب و كامل» بود، شروع به تبليغ پيام خود كردند.
اين حس ناكامل بودن در مردم پيش از دوران عصر محوري را اديان شرقي ناشي از كوردلي روحاني و يا آگاهي كاذب و اديان غربي ناشي از گناه مي دانستند. به هر حال پيام اين پيام آوران مستلزم تغيير انسانها از خود محوري به جهت گيري تازه اي كه ريشه در ذات متعال دارد، بود.
ذات متعال كه بعد پنجم عالم است در ارتباط با بعد پنجم طبيعت انسان يعني اصل متعال در درون انسان است. ذات متعال كه هيك از آن با اصطلاحاتي نظير خدا، امر قدسي، وجود ازلي، هستي لايتناهي، واقعيت مطلق، ذات متعال نام مي برد، واقعيتي فرا مقوله اي وراي گمان و تصور بشري است. او امري بيان ناپذير است و تحت هيچ مقوله اي از مقولات مأنوس فاهمه بشري در نمي آيد.هيك با اين معنا و براي اثبات گونه گوني توصيفات متعدد بشري از آن واقعيت متعال، استفاده پلورالستيك مي كند و معتقد مي شود كه هر يك از اين نظام ها در تفسير خود از آن ذات متعال درست و بحق هستند كه به نوبه خود پاسخ هايي اصيل و معتبر به همان ذات متعال مي باشند.
بايد خاطرنشان سازم كه هيك در جاي جاي اين كتاب با تكيه بر تصوير بزرگ خود درصدد ارائه مدلي براي اثبات معناي پلوراليستي از آن واقعيت متعال است كه در درون شيوه هاي فرهنگي متفاوت موجود انسان به تجربه درمي آيد.
فصل اول با عنوان امروزه ما از كجا آغاز كنيم نشان مي دهد كه تبيين علمي و طبيعي هر پديده اي نه لازم و نه كافي است. اين تبيين طبيعت گرايانه كه با شروع قرن هفدهم آغاز مي شود، كل ساختارهاي ذهن و مغز ما و نيز روابط بين آنها را متحول ساخته است. هيك اين نظريه طبيعت گرايانه كه واقعيت را منحصراً در اشكال متكثر انرژي مي بيند كه عالم طبيعي را شكل و نظام مي بخشد، رد مي كند، و معتقد به تفسير ديگري در عالم مي شود كه ريشه در بعد پنجم طبيعت روحاني ما دارد. از نظر هيك كل جدال علم در مقابل دين كه در قرن نوزدهم آغاز گرديد، خطاي بسيار عظيمي بوده است. اساساً از ديدگاه او موضوع و مسائل ديني خارج از حيطه علم قرار مي گيرد  و علم يقيناً و اثباتاً در آن قلمرو نمي تواند وارد شود. از اين رو هيك تصويري را ارائه مي دهد كه شامل دو قطب تفسير ديني و طبيعت گرايانه شود كه هركدام در حيطه موضوعات خود قدرت داوري و ارزيابي را دارند.
در فصل دوم با عنوان طبيعت گرايي همچون خبري ناخوشايند براي بسياري كسان ،مي گويد كه تفاوت ديدگاه هاي طبيعت گرايانه و ديني اين است كه تفسير طبيعت گرايانه از عالم، اگر درست باشد، خبر بسيار بدي براي نوع انسان به طور كلي است؛ در حالي كه تفسير ديني، اگر درست باشد، خبر خوشايندي براي نوع انسان به طور عام است. از نظر هيك تفسير صرفاً طبيعت گرايانه نمي تواند بعد پنجم واقعيت دروني ما را در پاسخ به آن ذات متعال اقناع نمايد و از اين رو براي تفسير عالم ناكافي و ناكارآمد است. به همين دليل وي در فصل سوم روزنه هايي به سوي ذات متعال به دنبال واسطه هايي در علوم فيزيكي، علوم  اجتماعي، جهان طبيعت و در حيات انساني است كه مي توانند نوعي هيبت، حساسيت، واكنش و احساس شگفتي و حيرت در ما ايجاد نمايند كه «همچون نقطه تماس بين سرنوشت روحاني خود ما و واقعيت روحاني عظيم تر در درون، اطراف و در فراسوي ما احساس مي شود.» و اين همان پاسخ به پيام آن ذات متعال است كه در ارتباطي تنگاتنگ با ذات اصيل و متعالي درون ما قرار دارد.
در فصل چهارم كليد شناخت هيك به دنبال پاسخ به دو پرسش است: ۱- چگونه ما چيزي را مي شناسيم؟ ۲- ما چه چيزي را مي توانيم، بشناسيم؟ او در واقع معتقد است كه ادراك انسان در همه سطوح آگاهي طبيعي، اخلاقي، ديني، اجتماعي اي كه دريافت مي كند نظم و معنا مي بخشد و همين نظم و نسق داده هاي ذهني به مثابه تفسيرانسان از همان داده هاست.
نتيجه فصل چهارم را هيك به طور خلاصه در فصل پنجم چرخاندن كليد واقع گراي انتقادي چنين مي آورد: هر يك از موجودات - بنا به مطالب ماقبل - ساختار ادراكي متفاوتي غير از ديگران دارند و در نتيجه مدرك آنها غير از مدرك ديگر موجودات است. مثلاً توصيف ميزي كه در كنار ماست از سوي من و با توصيف فيزيكدانان از آن به عنوان مجموعه هاي بي نهايت خرد انرژي رها شونده كه با شتابي عظيم در حال حركت هستند، بسيار متفاوت است. در حوزه تفسيرديني عالم نيز وضع به همين منوال است. واقعيت متعال در ذات خود فراتر از گستره تجربه آگاهانه بشري است و در درون هيچ يك از نظامات مفاهيم انسان كه انسان براساس آنها قادر به انديشيدن هست، نمي گنجد. اين واقعيت، تنها آن [البته هيك واژه «آن» و يا حتي «او» را نيز در مورد آن ذات متعال ناقص مي شمارد] چيزي است كه هست لكن چيستي آن نمي تواند از طريق مقولات بشري توصيف شود. انسانها تنها مي توانند «تأثير» آن را بر خود «توصيف كنند» البته آن هم با مقولات ناقص ادراكي خود كه به هيچ وجه نمي تواند معرف چيستي آن ذات يگانه باشد. نتيجه اي كه هيك از اين مبحث مي گيرد اين است كه بايد بپذيريم كه واقعيت هايي خارج از ما وجود دارند لكن ما هرگز از آنها آن گونه كه در ذات خود هستند، آگاه نيستيم [و اساساً نمي توانيم آگاه باشيم] بلكه تنها مي توانيم به آنها آنگونه كه به نظام شناختاري و ادراكي ما متجلي شده و بر آن تأثير مي گذارند، آگاهي يابيم و تنها ابزار شناخت اين تأثير «تجربه ديني» است كه به اعتقاد هيك: ابزار ارتباطي بعد پنجم انسان با بعد پنجم عالم طبيعت است.
در فصل ششم معناي ديني حيات هيك از معناي علمي حيات - به اصطلاح خود وي - و معناي ديني آن سخن مي گويد. به اعتقاد او، آگاهي از اعمال انسان ها به مراتب آسان تر و مطمئن تر از آگاهي به سخنان آنهاست. عمل هر فردي نهايتاً بازتاب كلي آگاهي و نحوه شناخت اوست. هر يك از اديان جهان نيز تصويري رازآلود و مبهم درباره جهان و حيات آن ارائه مي دهند كه در مجموع در روند كلي حيات ما تأثير مي گذارد. هيك سپس در فصولي (فصل ۷و۸) به عنوان خوش بيني كيهاني در شرق و غرب معتقد مي شود كه در مجموع بركل كيهان و تمامي ادياني كه چه در شرق و غرب پديد آمده اند مبشرنوعي خوش بيني بر نظام عالم هستند.
هيك در فصل نهم تجربه واقعيت مطلق به عنوان خدا و در فصل دهم، تجربه عين واقع به مثابه ذات مطلق، دوباره به همان مقوله «تجربه ديني» باز مي گردد. هر جامعه ديني خداي مورد تجربه خاص خود (يهود، ويشنو، شيوا، تثليث مقدس، درمه كيه و غيره) را واقعيت مطلق مي پندارند. اما بر طبق فرضيه كثرت گرايي، هريك از اين توصيفات در ذات خود صحيح بوده و في نفسه واقعيت مطلق است. به عبارت ديگر، همه اين گزارشها، تجليات آن واقعيت متعال به نوع انسان است.
002428.jpg

فصل يازدهم درباره حالات تبديل يافته آگاهي است. هيك به تجربه چيزي بيرون از ذهن و تجربه چيزي در درون ذهن معتقد بوده و ميان اين دو قائل به تفكيك نمي شود. از نظر او تجربه چيزي بيرون از خود مانند ديدن يك درخت بلوط غير از تجربه جمع اعدادي است كه ما در درون خود آن را انجام مي دهيم،  بنابراين عمل محاسبه تنها در ذهن و آگاهي من انجام مي گيرد در حالي كه درخت بلوط واقعاً در خارج موجود است.
فصل دوازدهم درباره تجارب ديني است كه شامل هر تجربه ديگري، شامل فعاليت تفسيري خود ذهن است. تجربه ديني با استفاده از مفاهيم ديني در درون خود انسان شكل مي گيرد و اين غير از تجاربي است كه شرايط طبيعي واسطه در تجربه آن قرار مي گيرند. تجارب نوع اول همان تجارب عرفاني اند. در تجربه ديني هميشه حس حضور در برابر آن واقعيت غايي وجود دارد كه زمينه تجربه ديني را فراهم مي آورد. هيك سپس در فصل سيزدهم مكاشفه ها- مطالعه موردي جوليان نورويچي از ظهور زنان اهل مكاشفه سخن مي گويد و تجارب ديني آنها را با استفاده از مفاهيم ديني خودشان به تصوير مي كشد.
فصل پانزدهم عرفان توحيد وجودي: اتحاد حقيقي ناميده شده است. هيك در اين فصل به دنبال آن است تا نشان دهد كه حالت نهايي، كه در فراسوي اين حيات قرار دارد، ممكن است حالتي باشد كه در آن فرديت بشري با رسيدن به غايت خود، سرانجام پشت سرگذاشته مي شود. به نظر هيك سخن گفتن با ذات مطلق را در اين حيات بايد به طور مجازي تفسير نمود. اما فلسفه ادويتا و دانتا نه تنها اتحاد بدون تمايز را ممكن مي داند بلكه بر آن تأكيد مي كند.
فصل هفدهم جنبه تاريك، به جنبه هاي تاريك آيين ها و اديان مي پردازد، جنبه هايي كه منشأ جنگ و قتل و خشونت و كشتار ميان ملل جهان شده است و در اين منازعات هر كدام از طرفين درگير مدعي بوده اند كه خدا در كنار آنهاست. هيك مثالهاي بسياري را متذكر مي شود كه در آنها طرفين مخاصمه با استفاده ابزار انگارانه از دين خود را حق مجسم و ديگري را شيطان مجسم مي پنداشتند و به همين سبب منازعات و كشتارهايي را در سطح وسيع جامعه بشري مرتكب شدند.
هيك در فصل هجده، معيار به دنبال معياري است كه ميان تجربه هاي ديني واقعي و تجربه هاي فريب آميز تميز گذارد. از نظر او معيار اصلي تنها مي تواند تأثير دگرگون كننده بلند مدت بر روي تجربه كننده باشد. تجارب ديني هنگامي اهميت داشته و واقعي مي باشند كه معناي آن در حيات در حال تكوين ما آميخته شود. به عبارت ديگر، اگر حالات تبدل يافته آگاهي ما تأثيري بنيادين و متحول در حيات عملي و ديني ما به جاي گذارند و به محوريابي نيرومند در خدا، امر قدسي، واقعيت غايي و حس شفقت نسبت به همنوعانمان بيانجامد، اين گواه صحت و درستي تجارب ما در برابر آن ذات متعال است.
هيك در فصل نوزدهم با عنوان يك قديس زنده بهتر از صد قديس مرده است، به عنوان مثال، به توصيف و گزارش قديساني مي پردازد كه در تجربه ديني مستمر و با بعد پنجم متعال خود يعني همان سرشت خداگونه به آن ذات متعال پاسخ داده اند و حس حضور در بارگاه او را ادراك نموده اند. اين قديسان براي ما نمونه خوبي هستند كه بدانيم چگونه مي توان با اعتماد به تجربه ديني در درون هر سنت ديني به ارتباط با آن ذات متعال نائل شد و اين امر نه تنها امري ممكن كه امري است واقع شده. او سپس در فصل بيستم و بيست و يكم به مطالعه موردي مهاتماگاندي اين سياستمدار معروف قرن بيستم و در عين حالا اهل مراقبه و تأمل مي پردازد كه چگونه در عين اشتغال به سياست، تجارب ديني خود را براي رسيدن و پاسخ گفتن به آن ذات متعال به  كار گرفت و توانست پيروان زيادي را در شبه قاره هند پيدا كند و معادلات جهاني را در هم بريزد. فردي كه به گفته هيك بسيار منزوي بود وهميشه سر در جيب مراقبت و تأمل داشت، به عدم خشونت در برابر ستمگران ناعادل و توسل به سرشت دروني آنها با استدلال عقلي معتقد بود. از اين رو هيك در فصل بيست و دوم حقيقت گاندي براي زمانه ما نتيجه مباحث دو فصل قبلي را اظهار مي دارد و آن اينكه بكوشيم درسهاي زندگي و انديشه گاندي را براي زمانه خود بيان كنيم.
آخرين فصل از كتاب هيك درباره مرگ و جهان فراسو است. هيك در اين فصل با به چالش فراخواندن نظريه هاي سنتي و خصوصاً سه دين بزرگ توحيد گراي يعني يهوديت، مسيحيت و اسلام معتقد به يك نوع استمرار سرگذشت حيات انسان در فراسوي نقطه مرگ جسماني مي شود. از نظر هيك امكان وجود حياتهاي متعددي پس از فساد و امحاي جسم خاكي كاملاً معقول به نظر مي رسد. هيك از قول اخترشناسان و خصوصاً اختر فيزيكدانها از امكان وجود جهانهاي ديگر مستقل از جهان ما سخن مي گويد. از نظر هيك، هر كار خير و احساني كه حيات انسان منشاء آن باشد، هرگز سرانجام تلف نخواهد شد.
بخش نهايي كتاب هيك، نتيجه گيري از مباحث گذشته است. اين كتاب طيف وسيع و دامنه داري از مسائل را دربرمي گيرد كه پرداختن به تك تك آنها و انتقاد منطقي هر يك خود كتابهاي مستقل ديگري را مي طلبد. نتيجه گيري هيك بدين صورت است كه وي معتقد مي شود ما بايد براساس نياز به دانستن زندگي كنيم و به بعد پنجم يا روحاني طبيعت خود ما در پاسخ به بعد پنجم كل واقعيت پيرامون ما اعتماد نماييم. تجربه ديني كه از آن سخن رفت تنها فرافكني قوه خيال نيست، بلكه رشته اي از پاسخهاي متنوع و متعدد به واقعيت غايي است كه هم در درون ما و هم در بيرون ماست. همان طوري كه گفتيم واقعيت متعال فرامقوله اي (بيان ناپذير) است و با مقولات بشري ما توصيف پذير نيست اما با وجود اين ما «مي توانيم» از آن آگاهي يابيم و بدان پاسخي متناسب با شرايط ذهني- روحي و امكانات و منابع فرهنگي مان بدهيم. عصاره پيام اديان عبارت از اين است كه واقعيت غايي يا مطلق، آن گونه كه در حيات انسان تأثير مي گذارد، رئوف و مهربان است. بنابراين جزميات مابعد الطبيعي كه اديان مختلف درباره آنها به شدت اختلاف نظر دارند و گاهي به طرزي خشونت آميز در مقابل يكديگر صف آرايي مي كنند، را نبايد به عنوان جزميات مصون از خطاي مطلق پنداريم. از آنجا كه ما واقعيت مطلق را در صورتهاي مهرآميز تجربه مي كنيم مي توانيم مطمئن باشيم كه بشر مي تواند به كمال نهايي دست يابد و حيات كنوني بشر رويدادي در درون فرآيندي بسيار طولاني است. رشته اي از حياتهاي ديگر در انتظار ماست. در هر چيزي كه ما انجام مي دهيم، نفياً و اثباتاً، بر نفوس آينده خود تأثير مي گذاريم. شايد، سرانجام با تحقق يك فرآيند شخصيت متناهي ما به هدف خود برسد و يا با واقعيت ازلي يكي شود، اما ما در حال حاضر «نيازي به دانستن آينده نهايي نداريم» بلكه آنچه نياز داريم بدانيم اين است كه اكنون «چگونه» زندگي مي كنيم. چگونه زيستن تنها يك راه دارد و آن راه عشق و محبت با ديگر ملل و اديان مختلف است و قديسان و عرفاي نامدار شرق و غرب گواه بارزي بر اين مدعاي ما هستند.

هيك از نگاهي ديگر
در انتها بد نيست نگاه انتقادي گذرايي بر تفكر هيك داشته باشيم.شايد لازم باشد در ابتدا يادآوري شود كه نظريه
«دوران محوري » هيك كه از حدود اواسط هزاره اول قبل از ميلاد عمدتاً در چين،هند،ايران و يونان آغاز مي شود و به دگرگوني كيفي نوع زندگي انسان در تاريخ منجر مي گردد، اصالتا نظريه تازه اي نيست و پيش از او كارل ياسپرس فيلسوف آلماني در كتاب مشهورش «آغاز و انجام تاريخ» بدان اشاره كرده بود.
اما از نظر رشته دين پژوهي، هيك را مي توان فيلسوفي نوكانتي در عرصه مطالعات ديني دانست، زيرا اومفاهيم نمودين(فنومنال) را در ارتباطي مسكوت و غير مدلل با حقايق بودين تفسير مي كند.او از يك سو اتحاد حقيقي بين بود و نمود (و به طور مشخص تر بين آفريده و آفريننده) را ناممكن مي داند و از سوي ديگر اصرار مي ورزد كه همه تفسيرها از خداوند و يا به تعبير او ذات متعال يا وجود ازلي ، هريك به نوبه خود درست و به حق هستند و پاسخ هايي اصيل و معتبر به همان ذات متعال مي باشند.
او اديان ابراهيمي را با لفظ اديان سنتي ياد مي كند كه طبيعتاً راهبر ذهن خواننده به سوي تلقي مدرن و آتئيك خود وي از دين مي باشد.
در تفكر هيك، حقيقت متعال در واقع عليه درك ما و عقول سليمه انسانها عمل مي كند و آن را كه در واقع سازنده جهان انساني( جلوه هاي تمدن و فرهنگ بشري) است، از محوريت و اساس بودن ساقط مي كند و به بياني ديگر به قطع ارتباط انسان و مبدأ هستي مي پردازد.
نتيجه ،عبارت از تقليل دين به ارزش هاي اوليه و بديهي اخلاقي است.
هيك خداوند يا امر متعالي را آنقدر به بالا مي كشاند كه از دسترسي انسانها دور شده و در واقع از ميان
مي رود.خداوند ابتدا به مفهومي بسيط و ساده بدل شده و آنگاه زايل مي شود.وانگهي،در تفكر هيك راههاي نيل به خداوند، همچون خود خداوند انگاشته شده و مآلا ًراهها با مقصد يكسان مي شود.
در يك نتيجه كلي،تفكر هيك همچون سوء استفاده از محتواها و نتايج مفهوم خداوند، براي حمله به اعتقاد به خداوند است.
در انتها ، نبايد از نتايج ضمني انديشه همه خدايي و شرك آلود هيك در عرصه سياست به سادگي گذشت.اين انديشه از طريق نفي مرجعيت و سنت، عملاً در خدمت تداوم فحواهاي كنوني انسان مدارانه عصررو شنگري است كه انقلاب اسلامي چالشي جهاني عليه سلطه پارادايميك آنهاست.

بررسي كتاب
فرهنگ تلفظ نام هاي خاص
(تاريخي و جغرافيايي)
002434.jpg
نويسنده: فريبرز مجيدي
ناشر: فرهنگ معاصر
تاريخ نشر: ۱۳۸۱
ترجمه اسامي خاص از زبان هاي خارجي، يكي از دشوارترين جنبه هاي اين مهارت است. چند اصل كلي براي ترجمه اين قبيل اسامي وجود دارد، از قبيل آن كه اين دسته از واژگان را نمي توان ترجمه كرد، يا حتي معادل آنها را در زبان مقصد نمي توان به عنوان معادل به كار گرفت. اما در مواردي اين اصول رعايت نشده است و ديگر كاري هم براي تصحيح آن نمي توان كرد. به طور مثال، رمان مشهور «بلندي هاي بادگير» را در نظر بگيريد. كساني كه اين كتاب را خواند ه اند، عنوان كتاب ترجمه عبارت «Wathering Heights» است كه نام ساختماني در داستان است.
با اين حال، عنوان كتاب موضوعي را به ذهن متبادر مي كند كه موضوعيت ندارد. از اين رو، مترجم امانت دار بايد كتاب را به «وادرينگ هايتس» ترجمه مي كرد يا دست كم عنوان ديگري را براي آن برمي گزيد. با اين حال، به علت اشتهار كتاب به اين اسم، ديگر نمي توان اين خطا را تصحيح كرد.
كلمه «وادرينگ» كه آوانوشت «wathering» در فارسي است، به دقت نمي تواند بازتاب واقعي كلمه باشد، چرا كه «th» در اين موضوع صدايي مانند «ذ» مي دهد، يعني شايد صورت دقيق تر آن را بتوان «واذرينگ» در نظر گرفت، هرچند كه در تلفظ فارسي فرق زيادي بين صداهاي ز، ذ، ض و ظ به چشم نمي خورد. آن گونه كه اين مثال نشان داد، ترجمه اسامي خاص به فارسي داراي مشكلاتي است كه مي تواند هر مترجمي را دچار خطا كند.
كتاب «فرهنگ تلفظ نام هاي خاص (تاريخي و جغرافيايي) تلاشي در خور تقدير براي ارائه الگويي منسجم از چگونگي ارائه اسامي خاص زبان هاي مختلف خانواده لاتين در فارسي است. اين كتاب اسامي خاص بيش از ۳۰ زبان از جمله استونيايي، دانماركي، انگليسي، فرانسوي، آلماني، چك، ليتوانيايي، نروژي، يوناني فروكهن، آلبانيايي و برزيلي و حتي چيني را به فارسي عرضه كرده است. نويسنده در پيشگفتار به مشكلات فراروي تأليف اين كار اشاره كرده است، از جمله نبود معادل هاي تلفظي برخي اصوات در زبان فارسي.
اين فرهنگ براساس حروف الفباي لاتيني تنظيم شده و پس از ذكر هر اسم، تلفظ آن با حروف آوايي قراردادي مندرج در كتاب به گونه اي نمايش داده شده است كه تا حد امكان به تلفظ اصلي نزديك باشد. سپس املاي فارسي آن با توجه به اصول تصريح شده در پيشگفتار يعني نزديكي به تلفظ واقعي و تكلف آميز نبودن آورده شده است. به علاوه تلفظ كلمات يكسان در زبان هاي مختلف با ذكر كشور محل استفاده قيد شده است. مثلاً تلفظ Joseph در چهار زبان فرانسوي (ژوزف)، آلماني (يوزف)، هلندي (يوسف) و سوئدي (يوسف) درج شده است.
اين كتاب، گستره حيرت انگيزي از اسامي خاص در زبان هاي اروپايي را در يك جا گرد آورده است و از اين نظر كاري منحصر به فرد را صورت داده است كه استفاده فراواني براي مترجمان دارد. ولي واقعيت آن است كه با توجه به وسعت جغرافيايي و طيف گسترده تاريخي اروپا و آمريكا شايد نتوان هرآنچه را كه در منابع غربي يافت مي شود، در اين كتاب يافت. شايد به همين علت باشد كه جاي مدخل هايي مانند Bosporus (تنگه بسفر) و Saronic Gulf (خليج سارونيك) در كتاب خالي است. به علاوه بر نگارنده اين سطور مشخص نشد، چرا نويسنده كتاب Latvian را لاتويايي ترجمه كرده است، نه لتونيايي.
نشر اين كتاب، اتفاقي چشمگير در نشر كتب مرجع است كه خود زمينه ساز تأليف آثار مرجع ديگر بويژه دايرةالمعارف ها به فارسي است.
وحيدرضا نعيمي

فرهنگ افسانه هاي مردم ايران
002432.jpg
(جلد سيزدهم - بخش اول)
مؤلفان: علي اشرف درويشيان، رضا خندان (مهابادي) / ناشر: انتشارات كتاب و فرهنگ، چاپ اول، پاييز ۱۳۸۲/ قطع رقعي، گالينگور با روكش / شمارگان: ۳۲۰۰ نسخه / ۶۸۶ صفحه / قيمت: ۵۶۰۰ تومان.
مجموعه «فرهنگ افسانه هاي مردم ايران» نوعي گردآوري است با توضيحاتي مختصر در ابتداي هر قصه. دو مؤلف كتاب، به خصوص درويشيان، كه در حوزه ادبيات و داستان نويسي چهره هايي آشناست، كتابخانه اي تخصصي از نويسندگان و ناشراني كه در حوزه افسانه، اثري نوشته يا منتشر كرده اند، شكل دادند (فهرست منابع پايان هر جلد) ، و در نهايت به تقسيم بندي الفبايي كار براساس عنوان قصه ها پرداختند. به همين جهت اين مجموعه را نمي توان فرهنگ افسانه هاي ايران به معني كامل كلمه تلقي كرد، بلكه نام دقيق آن را بايد فرهنگ افسانه هاي چاپ شده  ايران نام نهاد.
خوشحالي آنجاست كه اين دو بزرگوار،  برخلاف برخي كتاب سازان، كه به چاپ و سرقت آثار ديگران مي پردازند، شناسنامه اي كامل از كتابي كه داستان در آن به چاپ رسيده است، در پايان هر داستان مي آورند تا اين گونه، حداقل حقوق معنوي كار رعايت شده باشد.
در جلد سيزدهم كتاب، كه به «سيد احمد وكيليان» پژوهشگر نام آشنا و ورزيده حوزه فرهنگ عامه پيشكش شده است، ۱۱۱ افسانه آمده است. از جمله معروفترين اين افسانه ها بايد از ماه پيشاني نام برد كه در ۶ روايت آمده است. شايد روايتهاي مختلف همين افسانه بتواند مصداقي از چگونگي شكل گيري كتاب باشد. به تعبير دقيق تر با توجه به اينكه افسانه ها در ميان اقوام مختلف ايران، تفاوتهايي دارند، گردآورندگان تنها روايتهاي مكتوب را در اين كتاب آورده اند و به روايتهاي ديگر ميداني،  موجود، كه شايد در آرشيو شخصي فرهنگ پژوهاني ديگر موجود باشد، نپرداخته اند.
يك نكته ديگر باقي مي ماند و آن همت ناشر و مولفان در به انجام رساندن جدي اين مجموعه هست. آن گونه كه ناشر در مقدمه مجلدات مختلف اين كتاب آورده است، كل مجموعه ۲۰ جلد مي شود، كه اميدواريم باقي مجلدات نيز به نوعي فرصت انتشار يابند.

تازه ترين شماره كتاب ماه كودك و نوجوان منتشر شد
002430.jpg
دوازدهمين شماره كتاب ماه كودك و نوجوان در هيئتي قطورتر از شماره هاي گذشته منتشر شد. يك علت چنين حجمي اختصاص صفحات فراوان و ويژه اي به زندگي و آثار صمد بهرنگي، داستان نويس شهير عرصه كودكان و نوجوانان است كه در نوع خود اطلاعات مفيد و مناسبي در اختيار خوانندگان قرار مي دهد. از جمله مطالب جالب توجه، آوردن فهرستي كامل از كتابها و مقالات درباره صمد است. بررسي تصويرگران كتاب كودك به شكلي تخصصي، گزارش ششمين نشست مخاطبان، دوگانه نويسي در آمريكا و سوئد و نقد و بررسي تازه ترين آثار منتشر شده در حوزه كودكان و نوجوانان و فهرست كتابهاي منتشر شده در اين حوزه از ديگر مطالب اين شماره است.

چهار قلم زرين جشنواره تصويرگري بلگراد، براي چهار تصويرگر ايراني
در مراسم افتتاحيه چهل و دومين نمايشگاه بين المللي تصويرگري بلگراد كه با حضور ۲۰۵ تصويرگر برگزيده شده از ۲۸ كشور جهان در گالري پروگرس برگزار گرديد، چهار تصويرگر هنرمند ايراني كه تصويرگريهاي آنها در كتابهاي انتشارات شباويز منتشر شده است، چهار قلم زرين نمايشگاه را از مجموع هفت قلم آن به خود اختصاص دادند.
در حقيقت، سه قلم زرين، به تصويرگران منتخب از ميان ۲۰۱ تصويرگر برگزيده شده از سراسر جهان داده شده و چهار قلم زرين به تصويرگران همكار شباويز اعطا گرديد. اين چهار نفر در ميان بيست و سه تصويرگر هنرمند ايراني انتخاب شده اي قرار داشتند كه به كاتالوگ نمايشگاه راه يافته بودند از ميان اين بيست و سه هنرمند، هفت هنرمند از شباويز بودند.
دو نفر از هنرمندان، يعني خانمها ندا عظيمي و شراره خسرواني با نخستين كار تصويرگري خود در اين رقابتها حضور يافته بودند. هنرمندان و آثار برنده قلم زرين عبارتند از:
مرتضي زاهدي، تصويرگر كتاب ببين، ببين، اين طوري، نوشته آقاي كامبيز كاكاوند
خانم ندا عظيمي، تصويرگر كتاب درفش كاوياني نوشته آقاي محمدرضا يوسفي
خانم شراره خسرواني، تصويرگر كتاب جور و ناجور، نوشته خانم آتسا شاملو
آقاي عليرضا گلدوزيان، تصويرگر كتاب جوراب سوراخ، نوشته خانم سوسن طاقديس.

گزارش
پيشنهاد كتاب
سيدابوالحسن مختاباد
a_najva@hamshahri.org
فتح باب: هر هفته عناوين و چاپ هاي مختلفي از كتاب ها به بازار كتاب عرضه مي شود. طبيعي است كه اطلاع يابي از كتاب هاي تازه راه يافته به بازار مي تواند كمكي مؤثر به علاقه مندان به كتاب و كتابخواني باشد. براساس تجربه چندين ساله در حوزه روزنامه نگاري و خبرنگاري كتاب، از ميان صدها كتابي كه به بازار راه مي يابند، به جز در حوزه هاي علوم و فنون و كتاب هاي آموزشي، تعداد اندكي از عناوين قابل توجه و تأكيد و به عبارتي «كتاب» هستند. بر همين اساس و از اين هفته و در صفحات پنج شنبه برخي از عناويني كه از نظر نگارنده قابل اعتنا و توجه هستند و مي توان نام كتاب بر آنها نهاد را با توضيحاتي مختصر و شناسنامه كامل كتاب مي آورم. طبيعي است كه در اين ميانه برخي از كتاب هاي خوب و مفيد از قلم بيفتند كه آن هم محصول كم دانشي ماست و بي اطلاعي از كم و كيف كتاب هاي چاپ شده، كه خوانندگان مي توانند با تماس با روزنامه، در اين باره تذكر دهند و اميد كه در آينده نزديك از آن كتابها هم ذكر خيري شود. انتخاب كتاب هاي اين هفته و هفته هاي آتي براساس فهرست منتشره خانه كتاب صورت مي گيرد و به جز حوزه كودكان و نوجوانان، در بقيه حوزه ها پيشنهاد كتاب خواهيم داشت.
ابتدا از خود فهرست منتشره شروع كنيم كه كتاب هاي علوم اجتماعي، تاريخ و جغرافيا و كودكان و نوجوانان، دو بار در آن تكرار شده است؛ از آن اشتباهات سهوي كه در مطبوعات حادث مي شود. دوم: به خود كتاب ها بپردازيم.
فهرست توصيفي- موضوعي انتشارات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي تا پايان ۱۳۸۱/ تهيه و تنظيم: مهران كندري/ ناشر: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، چاپ اول ۱۳۸۲/ ۲۴۶ ص/ ۱۵۰۰۰تومان.
نام پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي يادآور چهره اي نامي در ادبيات، شادروان دكتر پرويز ناتل خانلري است و در دوره كاري آن شادروان آثار كتاب هاي شاخصي، از جمله تصحيح برخي از متون كهن ادب فارسي انتشار يافت. اين فهرست كه خوشبختانه هم توصيفي (درباره هر كتاب و ويژگي هاي آن توضيحات مفيد و مختصر داده شده) است و هم موضوعي مي تواند علاقه مندان به آثار منتشره را به كار آيد. البته ما هنوز كتاب را نديده ايم، ولي اميدواريم اين فهرست از ابتدا تا به امروز كار اين مؤسسه فرهنگي را در خود داشته باشد.
فارابي- فيلسوف فرهنگ/ رضا داوري اردكاني/ ناشر: نشر ساقي چاپ اول پاييز ۱۳۸۲/ ۳۲۰ صفحه/ ۲۷۵۰ تومان.
دكتر رضا داوري اردكاني در فلسفه چهره اي شناخته شده است و پيش از اين نيز كتاب فارابي وي در مجموعه «بنيانگذاران فرهنگ ايران و اسلام»، انتشارات طرح نو به چاپ رسيده بود، لذا مي توان وي را از فارابي شناسان به شمار آورد. كتاب وي هم بالطبع اثري محققانه و قابل استفاده براي اهالي فلسفه است.
اقتصاد كلان/ محمد طبيبيان/ ناشر: انتشارات بازتاب چاپ اول، پاييز ۱۳۸۲/ ۵۴۰ ص/ قيمت: ۴۰۰۰ تومان.
در ميان اقتصادداناني كه به شكلي جدي و علمي اقتصاد ايران را پي گيري كرده اند، نام محمد طبيبيان شاخص است. وي پيش از اين نيز آثاري در بررسي اقتصاد ايران نوشته بود و كتاب «اقتصاد كلان» وي كه با نگاهي درون كشوري نوشته شده بود، از جمله كتب كلاسيك و درسي رشته اقتصاد به شمار مي رود. اين كتاب البته پيش از اين از سوي سازمان برنامه و بودجه منتشر مي شد كه از قرار با روزآمد شدن برخي آمار و ارقام، چاپ اول ناشر ديگري است.
تراكم در شهرسازي، اصول و معيارهاي تعيين تراكم شهري/ محمد مهدي عزيزي/ ناشر: دانشگاه تهران، چاپ اول، پاييز ۱۳۸۲/ ۲۸۴ صفحه/ قيمت ۲۸۰۰ تومان.
كتاب از اين منظر كه اثري تأليفي و از سوي يكي از ناشران معتبر دانشگاهي منتشر مي شود، قابل توجه است.
علوم انساني گستره شناختها/ ژان فرانسوا دورتيه/ مترجم: مرتضي كتبي، جلال الدين رفيع فر، ناصر فكوهي/ ناشر: نشر ني؛ چاپ اول، پاييز ۱۳۸۲/ ۴۴۰ صفحه/ ۳۴۰۰ تومان.
درباره علوم انساني و نگاه آن به پديده ها كمتر اثري به زبان فارسي منتشر شده است. كتاب فرانسوا دورتيه كه دكتر مرتضي كتبي (از شاگردان مستقيم ژان پياژه) و دكتر ناصر فكوهي ترجمه آن را بر عهده دارند، از معدود آثار ترجمه شده در اين زمينه است كه البته هم مترجمان و هم ناشر، در زمره شاخص هاي حوزه كاري خود هستند، به خصوص دكتر فكوهي كه در اين زمينه ها، آثار و مقالات درخور اعتنايي نوشته است.
بادهاي غربي/ مراد فرهاد پور/ ناشر: انتشارات هرمس، چاپ اول، پاييز ۱۳۸۲/ ۲۴۰ صفحه/ ۱۷۰۰ تومان.
مراد فرهادپور اگرچه با ترجمه كتاب «تجربه مدرنيته» مارشال بورمن به شهرتي قابل اعتنا رسيد، اما از جمله چهره هاي جدي حوزه فلسفه و نظريه هاي ادبي به شمار مي رود. وي در كتاب بادهاي غربي، مجموعه گفت وگو ها و مقالاتش را آورده است.
تاريخ و انديشه هاي اسماعيلي در سده هاي ميانه/ تدوين: فرهاد دفتري/ مترجم فريدون بدره اي/ ناشر: نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ اول، پاييز ۱۳۸۲/ ۴۱۶ صفحه/ ۳۶۰۰ تومان.
پيش از اين كتاب «تاريخ و عقايد اسماعيليه» از سوي همين نويسنده و مترجم و ناشر، به عنوان كتاب سال در حوزه تاريخ شناخته شد. به نظر مي رسد، كتاب حاضر نيز چيزي از كتاب محققانه قبلي كم نداشته باشد. ضمن آن كه نشر فرزان روز هم تقريباً به ناشر تخصصي آثار مرتبط با اسماعيليه و اسماعيليان شناخته شده است.
تاريخ روابط خارجي ايران/ عليرضا اميني/ ناشر: نشر تهران، چاپ اول، پاييز ۱۳۸۲/ ۳۱۸ صفحه/ قيمت: ۲۲۰۰ تومان.
كتاب تاريخ روابط خارجي ايران در دوره قاجاريه تا پايان حكومت رضاشاه را مورد بحث و بررسي قرار داده است.
جام شكسته: خاطرات حجت الاسلام عبدالمجيد معاديخواه/ ناشر: مركز اسناد انقلاب اسلامي/ چاپ اول، پاييز ۱۳۸۲/ ۵۸۸ صفحه/ ۳۷۰۰ تومان.
عبدالمجيد معاديخواه، كه دومين وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي پس از انقلاب به شمار مي رود، پس از آن دوران، كار اجرايي را به كناري نهاد و به حوزه پژوهش و تحقيق در زمينه تاريخ صدر اسلام روي آورد. انتشار فرهنگ آفتاب و ترجمه اي فاخر از نهج البلاغه از جمله تلاش هاي ارزنده اين مورخ به شمار مي رود. ضمن آن كه وي دو جلد از مجموعه تاريخ اسلام را نيز تاكنون انتشار داده است. اين پيشينه، به همراه اطلاعاتي كه وي در نوشته هايش از خاطراتش و حشر و نشر با انقلابيون مي دهد، كتاب خاطراتش را خواندني تر از ساير خاطره نگاري ها مي كند.
سيد اسدالله خرقاني/ رسول جعفريان/ ناشر: مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ اول، پاييز ۱۳۸۲/ ۲۶۸ صفحه/ ۱۶۰۰ تومان.
سيد اسدالله خرقاني، روحاني نوگراي روزگار مشروطه و رضاشاه بود كه نوشته ها و آثارش (از جمله رساله روح) از رويكرد مناسبش به اوضاع و احوال آن زمان خبر مي دهد. رسول جعفريان نيز در حوزه تاريخ نگاري، به خصوص تاريخ صفويه و تاريخ اسلام، چهره اي شناخته شده و معتبر است.

ادبيات
اقتصاد
انديشه
زندگي
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |