پنج شنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۵۷- Dec,18, 2003
همرنگي نوجوانان باهمسالان
002420.jpg
همان طور كه كودكان رشد مي كنند، بزرگ مي شوند و به سمت نوجواني پيش مي روند، ميل به گذران وقت و دوست شدن هم سن و سالان در آنان، افزايش مي يابد.
همين كه كودكان به مرحله نوجواني نزديك مي شوند، تغييرات سريع هيجاني- جسمي و اجتماعي در آنان، اتفاق مي افتد و شروع به سؤال كردن درباره ارزشهاي بزرگسالان مي كنند و اين مسائل را زير سؤال مي برند.
نوجوانان درمي يابند كه براي مشورت و گرفتن نصيحت مي توانند به دوستاني رو كنند كه آنان را مي فهمند و با آنان همدلي مي كنند.
در نظر آنان، دوستان، كساني هستند كه موقعيتي همانند خود نوجوان دارند. نوجوانان با محك زدن ارزشهاي جديد جامعه و مقايسه عقايد خود با عقايد هم سن و سالان خود، ترس كمتري از، مضحك به نظر رسيدن و يا احمق جلوه كردن در خود مي بينند.
ليكن با وجود تمام اين تفاسير، همچنان واژه فشار هم سن و سالان در نظر خيلي از بزرگسالان به علت داشتن مضامين منفي،  مسأله بزرگي جلوه مي كند.
اين عقيده، كه فردي با ناديده گرفتن تمام ارزشها و رفتارهاي والدين، فرزندان آنان را به سمت رفتارهاي مخرب و خطرناك تطميع مي كند، پدر و مادرها را مي ترساند.
اما حقيقت آن است كه فشار هم سن  و سالان مي تواند تأثيرات مثبتي نيز داشته باشد. وجود هم سن و سالان حتي بزرگسالان را نيز به سمت فعاليتهاي مذهبي كشانده و آنها را به فعاليت و مشاركت و حمايت از برنامه هاي ارزشمند اجتماعي وا مي دارد.
وجود گروه هم سن و سالان، در دوره نوجواني، منبع عواطف، همدلي و تفاهم نيز مي باشد و محيطي پر از حمايت براي انجام دو وظيفه اساسي و مهم دوران نوجواني فراهم مي سازد. اين دو وظيفه اساسي نوجوان، عبارتند از:
۱- كسب هويت و شناخت خود كه عبارت است از يافتن پاسخ به اين پرسش كه من چه كسي هستم؟
۲- خودمختاري يعني كشف اين امر كه نوجوان، خود را به عنوان فردي مستقل از والدين ببيند.
هم سن و سالان و نقش آنان در دوران نوجواني
در دوره نوجواني، ارتباط با همگنان به منظور كسب يك نقش محوري و اساسي در دوره جواني، رشد مي يابد. نقش هاي جديد يعني رابطه با جنس مخالف و همبستگي هاي عاشقانه با وي و سطوح جديدي از ارتباط با همسن و سالان در فرد ايجاد مي شود. هم سن و سالان معمولاً در اين دوره، جايگزين خانواده شده و به عنوان مركز فعاليتهاي تفريحي و اجتماعي نوجوان، عمل مي كنند.
نوجوانان داراي ارتباطات چندجانبه با هم سن  و سالان خود مي شوند و با فرهنگهاي مختلف همگنان خود، روبه رو مي گردند.
هم سن و سالان، ارزشهاي خانواده را تقويت مي كنند، ولي اين پتانسيل را نيز دارند كه رفتارهاي مشكل آفرين را در نوجوان تقويت كنند. اگر چه تأثير منفي هم سن و سالان به شدت مورد تأكيد قرار گرفته است، وليكن در اين مورد مي توان كارهاي زيادي نيز انجام داد و به نوجوان كمك كرد تا خانواده و گروه هم سن و سالاني را كه با آن روبه رو است به عنوان دو محيطي ببيند كه به صورت دوجانبه براي وي، داراي آثار سازنده هستند.
در اينجا لازم است كه با برخي مسائل مهمي كه در دوره نوجواني، خانواده ها در ارتباط خود با نوجوانان و هم سن و سالان آنان، روبه رو مي شوند، آشنا شويم:
۱- در دوران نوجواني، والدين و نوجوان از لحاظ جسمي و روانشناختي از يكديگر فاصله مي گيرند. اين فاصله گرفتن، عملي بهنجار است كه در نزديكي هيجاني و گرمي عاطفي بين والدين و نوجوان، ديده مي شود.
تعارض و مخالفت در مسائل، بين نوجوان و والدين وي، افزايش مي يابد و نوجوان، بيشتر وقت خود را با هم سن و سالان خويش، مي گذراند.
۲- افزايش فشارهايي مانند فشارهاي اقتصادي، طلاق و فشارهايي از اين قبيل، بر خانواده، نوجوانان را به وابستگي هر چه بيشتر با هم سن و سالان خود براي كسب حمايت هيجاني و عاطفي،  ترغيب مي نمايد.
۳- در طي سالهاي دبيرستان، اكثر نوجوانان، گزارش مي دهند كه احساس نزديكي بيشتري به دوستان خود دارند تا نسبت به والدين خود. فشار حاصل از كار، نارضايتي زناشويي، عصبي شدن و از هم پاشيدگي خانواده به علت طلاق، كاهش درآمد خانواده و يا افزايش مخارج خانواده،  همه و همه، فشار رواني بر نوجوان و خانواده را بالا مي برد و وي را به سوي هم سن و سالان خود سوق مي دهد.
۴- تعارض بين والد و نوجوان در مرحله بين كودكي و مرحله ورود فرد به نوجواني افزايش مي يابد. اگر چه فراواني اين مسأله و شدت آن در اين مرحله،  پايين مي باشد، ليكن اين تعارض، پيامد وجود بحث بين والدين با نوجوان بر سر چگونگي داشتن ارتباط با هم سن و سالان خود و ادامه تلاشهاي والدين بر سر اجتماعي كردن نوجوانان است.
۵- در۲۰ تا۳۰ درصد خانواده ها، والدين و نوجوانان در ارتباطات خود با يكديگر، دچار آشفتگي بوده و به وسيله سردي در ارتباطات هيجاني خويش و فريادهاي مكرري كه بر سر هم مي زنند، خشم و عصبانيت خود را در ارتباط خويش با هم، نشان مي دهند.
۶- نوجواناني كه با هم تشكيل يك گروه را مي دهند با ديگر گروههاي نوجوان در داخل شهر خود، ادغام مي گردند و در شهرهاي كوچكتر، حومه شهرها و حتي در مناطق دوره افتاده روستايي، غالباً  به عنوان گروههاي همگن در ميان نوجوانان به رسميت شناخته مي شوند. اين گروهها، اساساً در جوامعي كه خانواده ها از لحاظ اقتصادي در سطح پاييني هستند و يا والدين با نوجوان خود، دچار كشمكش و تناقض هستند و يا از وي دور بوده و در دسترس نيستند، ديده مي شود.
۷- اين روزها، الگوهاي رسمي و خشك دو نسل پيش، در برقراري ارتباطات، جاي خود را با الگوهايي از ارتباط اجتماعي در گروههايي كه آميخته از دو جنس، هستند عوض كرده است. اين مسأله يعني آميختگي دو جنس، ارتباطات جنسي را دامن زده و احتمال ابتلا به ايدز و ساير بيماريها را افزايش مي دهد.
۸- دبيرستانها از لحاظ فرهنگي بيشتر و بيشتر، تبديل به محيطهاي متفاوتي مي شوند، نژاد و قوميت، جايگزين توانايي هاي فردي و يا علائق انفرادي شده و به عنوان پايه و اساسي براي تعريف گروه همگنان و هم سن و سالان در بين نوجوانان در مي آيد.
نوجوانان و جامعه
همه اين عوامل و مسائل ذكر شده، در يك جامعه، خانواده و يا يك مدرسه مشخص، مي تواند مناسب اوضاع آن مكان باشد يا نباشد.
با اين وجود، در جامعه، اين تمايل در برخي از افراد، وجود دارد كه برخي از اين تغييرات در حال اتفاق را انكار كنند. گاهي اوقات، جوامع، فكر مي كنند كه اصلاح تأثيرات منفي ارتباط نوجوان با همگنان و هم سن و سالانش به تمامي بر گردن والدين است و اين در حالي است كه پدر و مادرها كنترل كمي بر نوجوانان خود دارند.
بايد گفت مهم است كه جوامع، محيطي سالم، حمايت كننده و پذيرا براي نوجواناني كه در حال رشد هستند، ايجاد كنند و در عين حال خانواده ها بايستي محدوديتها و انتظاراتي را براي تمام اعضاي خود كه در تعامل با هم زندگي مي كنند، فراهم كنند.
جامعه اي كه نوجوان در آن زندگي مي كند، نقش مهمي در اين مسأله دارد كه آيا نوجوان، وقت خود را بيشتر با بزرگسالان، بگذراند و يا با نوجوانان هم سن و سال خود.
يافته هاي حاصل از يك مطالعه بر روي چند صد نوجوان در چندين جامعه متفاوت (مناطق روستايي- مناطق فقيرنشين درون شهري با جمعيت اندك و طبقه ساكن در حومه شهر كه از لحاظ اقتصادي از حد متوسط بالاتر بودند)، نيز اين مسأله را تأييد مي كند.
نوجوانان شهري، ارزشها و معيارهاي تناقض آميزي با خانواده، مدرسه و نهادهاي اجتماعي دارند و تمايل دارند كه ارزشهاي اجتماع را انكار كنند، زير پا نهند و انواع جديدي از ارزشها را كه متعلق به خود آنهاست، آن هم در بين هم سن و سالانشان، پياده نمايند.اما نوجواناني كه در حومه شهرها زندگي مي كنند و يا در مناطق دور افتاده روستايي هستند، تمايل دارند كه ارزشهايي را كه نزديك به ارزشهاي افراد مهم در زندگي آنان است داشته باشند. ايشان ممكن است،  ارزشهاي بزرگسالان را زير سؤال ببرند وليكن مايلند كه قوانين و معيارهاي ثابتي را نيز داشته باشند تا بتوانند ارزشهاي خود را با آن معيارهاي ثابت، ارزيابي كنند.
به راستي خانواده ها چگونه مي توانند فرزندان نوجوان خود را از زير بار تأثيرات منفي ارتباط با هم سن و سالانشان، برهانند.
اگر قرار باشد تأثير منفي ارتباط نوجوان با هم سن و سالانش كاهش يابد و به حداقل برسد، والدين،  مدرسه و مديران جامعه، بايستي گرد هم آيند و راهبردهاي كاربردي و مؤثري را در جهت راهنمايي نوجوان، اتخاذ كنند. در اينجا چندين روش در خور توجه براي اين منظور، وجود دارد:
۱- از فكر راجع به اين مسأله كه رفتار دوستان هم سن و سال با نوجوان شما، داراي اثرات منفي بر اوست بپرهيزيد. گرچه برخي از گروههاي هم سن و سال با نوجوان، استفاده از مواد مخدر، اعمال بزهكارانه و درس نخواندن در مدرسه را تشويق مي كنند وليكن گروههاي ديگري نيز هستند كه فعاليتهاي بزهكارانه را طرد كرده و نوجوان را به سمت پيشرفت بهتر در امر مدرسه، درگيري بيشتر در فعاليتهاي ورزشي و برنامه هاي فوق برنامه، ترغيب مي كنند.
۲- توانايي ها و استعدادهاي بالقوه نوجوان و عزت نفس وي را بپرورانيد تا اين كه وي بتواند در جهت ارتباطات سازنده و مثبت با هم سن و سالان خود گام بردارد. والدين،  مدارس و ساير افراد دست اندركار بايد آموزش ببينند كه چطور مي توانند به نوجوان كمك كنند تا او خودباوري و خود ارزشي را در خود بپروراند و تبديل به يك انسان واقعي گردد.
۳- به والدين و افراد متخصص در تعليم و تربيت بايد اين قدرت داده شود كه به نوجوانان كمك كنند تا ارتباطات مثبت با هم سن و سالان خود را به دست آورده و آن را حفظ كنند.
۴- ارتباط نوجوان را با هم سن و سالان ديگر طبقات اجتماعي و نژادي، تشويق كنيد و نوجوان را به سمت رويارويي مثبت با تحولات و تغييرات فرهنگي و تفاوتهاي فردي سوق دهيد. والدين، معلمان، مديران جامعه و مذهبيون، مي توانند الگوهاي شايسته اي براي نوجوانان داراي تفاوتهاي قومي بوده و دوستي هاي ميان طبقه اي و ميان نژادي را تشويق كنند. مدارس و سازمانهاي خاص نوجوانان مي توانند به وسيله تشويق نوجوانان داراي استعداد و زمينه هاي متفاوت، به كار و بازي با يكديگر به اين مسأله كمك كنند.
۵- محدوديتهاي محسوسي را بر روي كار نيمه وقت نوجوان اعمال كنيد. اين مسأله مي تواند اطاعت نوجوان را در مورد فشار همگنان بر سر خريد چيز خاصي كه مورد نظر آنان است و شرايط پذيرش نوجوان در آن گروه است، كاهش دهد. به عنوان مثال برخي از گروههاي نوجوان، خريد لباسهاي خاص، كفشهاي خاص، سي دي هاي خاص و مسائلي از اين قبيل را براي اعضاي نوجوان خود تعيين مي كنند!
اگر چه با وجود تمام اين مسائل، افزايش كار نيمه وقت در ميان نوجوانان، تأثير كمي بر روي ميزان زماني كه آنان با هم سن و سالان خود مي گذرانند، دارد.
۶- برنامه هاي آموزش چگونگي برخورد والد با فرزند را براي خانواده هاي داراي نوجوان،  مورد حمايت قرار دهيد. والدين نياز دارند كه درباره پويايي هاي گروههاي نوجوان و تقاضاها و انتظاراتي كه نوجوانان در ارتباطات همگنان با آن روبه رو هستند، بهتر آگاه شوند.
۷- برنامه هاي مداخله اي را براي اصلاح رفتار افرادي كه در مرحله ورود به نوجواني هستند و داراي مهارتها و قابليتهاي ضعيف اجتماعي بوده و يا تمايلات پرخاشگرانه دارند، ايجاد نماييد. حل اين مسائل، شانس نوجوان را براي پيوستن به گروههاي ضد اجتماعي كه مشكلات رفتاري را در وي تقويت مي كنند، كاهش مي دهد.
در پايان اين بحث مي توان گفت كه در طي دوره نوجواني همگنان و هم سن و سالان فرد نوجوان، نقش بزرگي را در زندگي او بازي مي كنند و معمولاً  به عنوان مركز فعاليتهاي اجتماعي و تفريحي نوجوان، جاي خانواده را در زندگي وي مي گيرند.
اغلب فرهنگ همگنان نوجوان، داراي ارزشها و هنجارهاي متفاوتي است. بنابراين ادراك بزرگسالان از همگنان به عنوان يك جبهه واحد مملو از تأثيرات خطرناك، امري غيردقيق است.
هم سن و سالان فرد نوجوان، گاهي اوقات باعث تقويت ارزشهاي خانواده مي گردند وليكن اين پتانسيل را نيز دارند كه مشكلات رفتاري را در فرد نوجوان،  تقويت كنند.
اگر چه تأثير منفي همگنان، بحثي است كه در آن اغراق شده با اين حال مي توان كارهايي را انجام داد كه در آن به نوجوان كمك نموده تا خانواده و گروه همگن خود را به عنوان محيطهايي كه به صورت دو جانبه داراي آثار سازند ه اي هستند ادراك نمايد.
براي انجام دادن چنين كاري مراكز ديني، مدارس، خانواده ها و جوامع و سازمانهاي ويژه نوجوانان بايد در تعامل با يكديگر كار نمايند، به اين علت كه رسيدن به اين هدف كار بسيار بزرگي است.
نوشته هربرت.جي. لينگرن
ترجمه و تنظيم: زهرا مهرجردي
عكس : مسعود خامسي پور

بازتاب نمايش فيلم زنانه در آمستردام
در طول برگزاري فستيوال بين المللي فيلم هاي مستند در شهر «آمستردام» در كشور هلند، نمايش فيلم «زنانه» در مورد وضعيت ويژه زنان جامعه ايران، تعجب برانگيز بود.
«مهناز افضلي» به عنوان كارگردان و تهيه كننده فيلم «زنانه» گفت: زنانه، فيلمي مستند است كه ماجراهايش در چهار ديواري يك دستشويي زنانه در پاركي در مركز تهران مي گذرد.
وي افزود: دوربين روي چهره زناني متمركز مي شود كه خسته و مانده از زندگي خياباني شان به اين دستشويي پناه مي آورند. اينجا پناهگاه، سنگرگاه، استراحتگاه و به نوعي حتي مركز خوددرماني آنان است.
زنان از گروه هاي سني مختلف در آنجا آبي به سر و صورت خود مي زنند، رژ لبي بر لب مي مالند و قصه هاي تلخ خود را براي يكديگر نقل مي كنند، اما وضعيت آنها براي تماشاگر، غم انگيزتر است تا خودشان، زيرا در بدترين روزهايشان، آنان هنوز اميدوارند. دختر جواني كه مورد سو ءاستفاده پدرش قرار گرفته، دختر ديگري كه به دلايل شرايط طلاق در خانواده اش دست به خودكشي زده است و يا زن خبرنگاري كه سوژه قصه هايش را در اين دستشويي مي گيرد.
«مهناز افضلي» كه قبلاً چندين مستند ساخته، همچون «گزارش يك قتل»، به جاي آن كه دوربين را به خيابان و جامعه ببرد، نكته تاريك جامعه را در اين دستشويي و محيط بسته مي يابد.
او مي گويد، «همه اين زن ها با وجود اختلاف سني طبقاتي در يك چيز مشتركند و آن شرايط ويژه آنهاست.»
افضلي معتقد است: شرايط ويژه اين زنان، آن است كه در واقع هيچ كدامشان پناهگاهي و خانه اي ندارند، همه آنها در پارك مي خوابند.
افضلي در پاسخ به اين سؤال كه چگونه به فكر ساختن اين مستند افتاديد، گفت: وقتي مي خواستم اين فيلم را بسازم. رفتم جاهاي مختلف را ببينم، با اين دستشويي برخورد كردم، با خانمي كه مسئول اين دستشويي بود، صحبت كردم، به فكر افتادم كه جاي ديگري نروم، خود اين آدم هايي كه مي آيند اينجا موهايشان را شانه مي زنند، آرايش مي كنند، با همديگر گپ مي زنند، مي خندند و گريه مي كنند، بهترين سوژه است. وي افزود: زماني را كه اين زن ها در اين دستشويي مي گذرانند، در واقع زمان استراحتشان است، به خودشان مي رسند و آرامش پيدا مي كنند، ارتباط برقرار كردن آنها جالب است.
افضلي در پاسخ به اينكه، آن زنها برايشان جلوي دوربين آمدن راحت بود، گفت: وقت صرف كرديم، دوستي و رفاقت كرديم، نزديك به دو الي سه ماه به آنجا مي رفتيم، يك روز بود كه اصلاً مجبور بوديم پلاني نگيريم و فقط با آنها حرف بزنيم و بالاخره فيلم را كار كرديم.

عواقب و پيامدهاي خطرناك مصرف اكستازي
قرص هاي شادي بخش
002418.jpg
بعد از مواد مخمري همچون ترياك، هروئين، حشيش
و ...اينك قرص هاي شادي بخش ،جديدترين سرگرمي ناسالم در ميان جوانان تهراني است. قرص هاي شادي بخش در گروه مواد آمفتامين جاي دارند. اين ماده در سال ۱۹۱۴ در آلمان به عنوان كم كننده اشتها مورد استفاده قرار گرفت. در آن زمان به علت اثرات آن از رده مصرف خارج شد. اما در سال ۱۳۴۲ كارخانه »Merk« آلمان اين دارو را مجدداً وارد بازار كرد كه در روان درماني براي كمك به بيان احساسات بيماران استفاده شد، كه در سال ۱۹۸۴ با اثبات اثرات آن روي مغز حيوانات آزمايشگاهي از طرف مجامع علمي مصرف و توليد اين داروها رسماً ممنوع اعلام شد. در سال ۱۹۹۵ در آمريكا، پارتي هاي شبانه موسوم به Raves مصرف قرص  شادي بخش به شدت افزايش يافت كه باعث نگراني دولت آمريكا شده است. در دوره زماني خاص در اروپا مصرف اين مواد انرژي زا و شادي بخش براي كاهش مصرف ساير مواد مخدر مثل هروئين تشويق شده است. به طوري كه مصرف آن در اروپا در ۱۹۹۶ از ۵۰۰ هزار قرص در سال به ۳۰ ميليون قرص در دو سال بعد رسيده است.
در واقع ۲ درصد مردم آمريكا حداقل يك بار از اين تركيب مصرف كرده اند. حداقل ۸/۱۲ درصد دانش آموزان كلاس آخر دبيرستان در آمريكا يك بار «اكس» مصرف كرده اند و متأسفانه مصرف اين قرص ها در ايران به خصوص در يك سال اخير در پارتي هاي شبانه به شدت افزايش يافته است و جوانان تحصيلكرده و مرفه مصرف كنندگان اصلي اين داروها هستند.
اكستازي يا  «MDMA« در لغت نامه آمريكانا به معناي شادي عميق معنا شده است. ولي برخلاف اسم آن، اين ماده بعد از چندين بار مصرف منجر به افسردگي و كاهش هيجانات لذت بخش در فرد مي شود. در ايران اكستازي به عنوان قرص شادي بخش با مارك هاي مرسدس بنز، ريال ،  KO، صليب و ميتسوبيشي مصرف مي شود و به علت قابليت آسان ساخت اين تركيب، لابراتوارهاي ايران نيز اقدام به ساخت اكستازي كرده اند كه به علت داشتن مواد اضافي خطرات جدي براي مصرف كنندگان به وجود آورده است.
اكستازي در آمريكا به صورت قرص هاي خوراكي و جويدني،  كپسول و مواد تدخيني و تزريقي و در ايران فقط به صورت قرص موجود است. قيمت هر قرص بين ۱۰ تا ۳۰ دلار و در ايران بين ۴ تا ۲۰ هزار تومان است.
نكته مهم در رواج مصرف اكستازي در ايران، عدم آگاهي مصرف كنندگان از عوارض شديد و مزمن اين قرص هاست. زيرا حتي يك بار مصرف  آن، اثرات شديد و مزمن ايجاد مي كند.
هر قرص خوراكي اكستازي حاوي ۸۰ تا ۱۶۰ ميلي گرم MDMA (۳و۴ متيلين دي اكسي متامفتامين) است. پس از بلعيدن، اثرات قرص بعد از ۱۵ تا ۹۰ دقيقه ظاهر مي شود و تا ۲۴ ساعت باقي مي ماند.
عوارض و اثرات مثبت پس از مصرف اكستازي افزايش شديد انرژي و احساس خوب بودن در فرد است، همچنين فرد احساس عشق و سرخوشي و دست و دلبازي مي كند و احساس تجربيات و حالات روحي جديد در زندگي مي كند. فرد مصرف كننده براي ارتباط با ديگران احساس تعلق و نزديكي و روشنايي مطلق تمايل زيادي نشان مي دهد و حتي براي در آغوش گرفتن و بوسيدن ديگران پيشقدم مي شود و نهايتاً به علت افزايش انرژي در افراد مصرف كننده تمايل براي فعاليت شديد بدني، رقص هاي طولاني در آن ايجاد مي شود. و اما عوارض و اثرات منفي تغييرات بينايي، كاهش اشتها، گشاد شدن مردمك ها، تا حدي كه افراد مصرف كننده در محل هاي مصرف مثل پارتي ها با وجود كم بودن نور مجبور به استفاده از عينك هاي آفتابي در شب هستند، حركات غيرطبيعي چشم (نيستاگموس)، توهم بينايي(هالوسيناسيون)، لرزيدن و عصبي شدن، تمايل براي استراحت، تمايل شديد براي مصرف مجدد اين ماده پس از افت تأثير اوليه، فك زدن هاي طولاني(افراد مصرف كننده براي جلوگيري از حالت قفل شدن فك مجبور به مصرف آدامس هستند و تا ساعت ها پس از مصرف اين حالت فك  زدن هاي غيرطبيعي موجود است) و درنهايت افزايش ضربان قلب و فشارخون (تا كي كاردي و هيپرتانسيون).
و اثرات منفي شديد مصرف قرص هاي شادي بخش به شرح زير است:
۱- اثرات شديد احساسي، اختلال خواب، كابوس هاي شبانه، حملات ناگهاني اضطراب (Panic Attack) ، ديوانگي (Psychosis) 
۲- انقباض شديد فك و پارگي زبان در اثر فك زدن هاي طولاني (Trisma)
۳- عدم تمركز، فراموشي، اختلال در يادگيري (Confusion)و صدمه به اعصاب مغزي
۴- تهوع و استفراغ، سردرد، سرگيجه و تشنج
۵- افزايش دماي بدن و كاهش آب بدن
۶- آنمي آپلاستيك (سركوب شديد خونسازي مغز استخوان)
۷- خستگي و افسردگي شديد تا يك هفته پس از مصرف
۸- سميت كبدي
۹- احتباس ادراري(Retension)
۱۰- بزرگ شدن پستان در آقايان (ژينكوماستي).
كه اكثر اين عوارض مخرب و غيرقابل برگشت است.
جواناني كه به واسطه حس كنجكاوي و ماجراجويي، و يا حتي براي كاهش هيجانات و اضطراب هاي حاصل از زندگي به سراغ اين قرص ها مي روند آيا با اطلاع از عوارض و اثرات «اكس» حاضرند باز هم آن  را مصرف كنند؟ مصرف يك بار از قرص شادي بخش مثل پريدن از يك آپارتمان ۳۰ طبقه است. آيا حاضريد يك بار اين امتحان را انجام دهيد؟
در ايران تحقيقات و مطالعات چنداني در مورد اين ماده و ساير مواد توهم زا نشده است، بنابراين در درمان هاي اورژانس و بيمارستاني با كمبود اطلاعات پزشكان مواجه هستيم و اين مسئله خطر استفاده از اين قرص مهلك را بيشتر مي سازد. نتيجه يك تحقيق در مجله مغز و اعصاب آمريكا در سال ۱۹۹۹ آمده است، در بررسي گروهي از ميمون ها مشخص شده كه ۸ بار مصرف اكستازي در ۴ روز پس از ۷ سال و (باكالبد شكافي) باعث ايجاد عوارض شديدي روي مناطق مربوط به فكر كردن و حافظه در مغز مي  شود و اثرات مخرب مغزي غيرقابل بازگشت است . سخن آخر اينكه احتمال اعتياد جسمي در اكستازي كم ولي احتمال اعتياد رواني بسيار زيادي دارد. نتيجه مصرف اين قرص ها احتمال جرم و جنايت و خودكشي ها و اعمال ناشايست را به دنبال دارد. بنابراين زندگي و آينده خود را با استفاده از اين قرص ها نابود نسازيد.
شعله آتشين

زندگي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |