دكتر فرزان سجودي در جلسه نقد كتاب ماه دانشجويي:
تعريف ادبيات در آستانه تحول بزرگي است
|
|
سينا علي محمدي
تا اين لحظه كه اين سطرها را مي نويسم دانشگاه تهران ميزبان بسياري از سمينارها، جلسات و مراسم مختلف علمي، ادبي، هنري و ... بوده و در برخي مواقع تبديل به كانون توجه جامعه و مخاطبان خاص و عام گشته است. اين روزها با همت دانشجويان رشته هاي علوم پزشكي و البته همكاري دفتر فرهنگي - اجتماعي وزارت بهداشت و معاونت دانشجويي - فرهنگي دانشگاه علوم پزشكي تهران برنامه اي با عنوان «سلسله نشست هاي نقد كتاب ماه دانشجويي» در دانشگاه تهران برگزار مي شود كه اختصاص به نقد، معرفي و بررسي مجموعه شعر يا داستان دارد، مجموعه هايي كه مؤلف آن دانشجوي يكي از مؤسسات آموزش عالي است.
نمي دانم چرا اين حركت مرا ياد پزشكان و دانشجويان پزشكي انداخت كه به نفع ادبيات از درس و رشته خودگذشتند. كساني امثال: بهرام صادقي، سيروس طاهباز، تقي مدرسي و ...
دومين نشست نقد كتاب ماه دانشجويي - نقد و بررسي مجموعه شعر: «بگو در ماه خاكم كنند» سروده فراز بهزادي - با حضور: منوچهر آتشي، دكتر فرزان سجودي و شمس آقاجاني برگزار شد. در جلوي سالن، نمايشگاه كتابي با همكاري انتشارات نيم نگاه برپا شده است كه دانشجويان و ميهمانان مشغول بازديد از اين نمايشگاه هستند. نكته جالب توجه اين كه در اين نمايشگاه اكثر كتاب ها به شاعران جوان اختصاص دارد. (بالاخره در جايي كتاب هاي شعر شاعران جوان در ويترين كتابفروشي ها؟! ديده مي شود!)
طبق معمول برنامه هاي ادبي! اين نشست نيز با حدود نيم ساعت تأخير آغاز مي شود. «سينا علي محمدي» مجري برنامه و مسئول كميته علمي اين نشست ها اين گونه سخن را افتتاح مي كند: نشست اول نقد كتاب ماه دانشجويي با همه حرف و حديث هايي كه در پي داشت، برگزار شد و بار ديگر به سراغ شعر جوان رفته ايم. اين بار با تمام توانايي ها و بضاعت هايمان و دغدغه لحظاتمان چيزي نيست جز خود ادبيات و در رأس آن شعر؛ نه به دنبال حاشيه سازي و نه به دنبال مطرح كردن كسي، چيزي، شعري و يا جرياني هستيم. بلكه تنها در اين آشفته بازار شعر معاصر كه عده اي هرگونه نوآوري و هنجارشكني را كفر و شرك ادبي مي پندارند و هراس از دست دادن مخاطبانشان و جايگاهشان آنها را به ايستادن و درجا زدن در گذشته وانهاده است و كوركورانه به تقليد از گذشتگان مي پردازند و عده اي ديگر با دستاويز قراردادن اصطلاحات مختلف در قالب هاي گنگ و كلي و با استفاده از تئوري هاي حداقل ناقص ترجمه شده غربي ها شعرهاي افسارگسيخته را تحت عنوان شعر ناب به مخاطب تحويل مي دهند، برآن شديم كه باحضوراستادان، شاعران و چهره هاي برجسته ادبيات معاصر چنين رويكردها و تقابل هايي را به نظاره بنشينيم و پيرامون آن به تبادل نظر بپردازيم.
دكتر «فرزان سجودي» عضو هيأت علمي دانشگاه هنر و استاد نشانه شناسي، به عنوان سخنران ويژه اين نشست، در ابتدا با اشاره به اين نشست نوپا و آتيه آن مي گويد: اين كه ما با جريانات افراطي و تفريطي در شعر امروز روبه رو هستيم، كاملاً صحيح است؛ ولي هيچ دليلي براي نگراني وجود ندارد. بگذاريد آنهايي كه به سمت افراط مي روند، بروند و آنهايي هم كه به تفريط مي روند، بروند. بياييد كمي دموكراتيك تر با شعر امروز برخورد كنيم. من اينجا قصد تأييد و رد جرياني را ندارم و يا اين كه بگويم فلان شعر، شعر خوبي است يا فلان شعر، شعر بدي است، بلكه تنها در مقام يك نشانه شناس حرف مي زنم. سجودي در ادامه صحبت هايش به نشانه شناسي شعر اشاره كرده و مي افزايد: شاعران بااستفاده از امكانات مختلف زبان، كم كم به سمت شعري حركت مي كنند كه گويا صرفاً شنيداري نيست. سجودي با تشريح لايه هاي مختلف زباني توضيح داد كه ما امكاناتي نظير خط، علائم سجاوندي و هندسه نوشتاري را هنوز در شعر معاصر باور نكرده ايم.
يكي از ويژگي هاي اين نشست كه شايد به مرور امتيازي براي آن نسبت به جلساتي از اين دست ايجاد كند، وجود تريبون آزاد براي شركت كنندگان و حاضران در جلسه است كه نظريات و صحبت هاي خود را نسبت به روند برگزاري نشست اعلام مي كردند.
در همين ارتباط سجودي در پاسخ به سؤال يكي از حاضران كه پرسيد: شما شعر را از ساحت ادبيات بيرون مي بريد و در يك ساحت ديگر بررسي مي كنيد، اظهار داشت: شعر خودش از ساحت ادبيات بيرون رفته و در حال حاضر ما با شعري برخورد مي كنيم كه ديگر نمي توان آن را با تئوري ها و ابزارهاي گذشته مورد تحليل و بررسي قرار داد. من شعر را از ساحت ادبيات بيرون نمي برم، خيلي صريح گفتم و اعتقاد دارم تعريف ادبيات در آستانه تحول بزرگي است. اگر اين را قبول نداريد، عيبي ندارد، اما با آمدن ابزارهايي مثل كامپيوتر و نوشتن در وبلاگ ها، دو اتفاق قابل تبيين است كه هر دو براي ادبيات مهم است: يا اين ديگر ادبيات نيست، يا اين كه يك متن چندرسانه اي به وجود آمده كه فرصتي پيدا كرده تا از ابزارهاي هنرهاي مختلف بهره گيرد، من تعصبي ندارم، اسمش را هر چه مي خواهيد بگذاريد.
پس از سخنراني سجودي، «فراز بهزادي» - مؤلف اثر - برخي از شعرهاي كتاب را براي حاضران قرائت مي كند. منوچهر آتشي نيز كه قرار بوده است، در برنامه حضور داشته باشد، به علت بيماري حاضر نمي شود. ولي در پيامي ارسالي به نقد و بررسي شعر فراز بهزادي پرداخته است:
وجود بسامد واژه مرگ يا واژگان مرگ انديش در شعر فراز بهزادي آدم را گاه خشمگين مي كند. بهزادي استعداد درخشاني در جذب شگردهاي تازه دارد. روزهايي كه دنباله رو «رويايي» و «حجم» بوده با وجود جواني در همان شيوه، شعرهايي زيبا و جذاب دارد و در همان زمان به خودش گفتم: تو گاه بهتر از رويايي كه شعر حجم ساختند، مي نويسي و بعد كه شعرهاي تازه اش را در اين مجموعه خواندم، گفتم: حالا تو از انتهاي رويايي شروع كرده اي و در راه استقلال زبان خود تلاش مي كني و اگر هم مثل بعضي ها بر بستر زبان و واژه به حركت درآمده اي سفرت پر از چشم اندازهاي تازه است. توافق هايي را كشف مي كني كه بازيگران مطلق به آنها دسترسي ندارند. در كلام آخر مي توانم بگويم فراز بهزادي شاعر ديگري شده است، يعني شاعري كه درون او پنهان بود و حرفي نمي زد، امروز به حرف آمده است و بسياري از شعرهايش دارند مي روند كه به بهترين شعرهاي امروز پهلو بزنند.
«آتشي» در قسمتي از پيامش آورده است: امروزه بي آن كه گذشته پرافتخار ادبياتمان را به ياد بياوريم و آن را نقد كنيم (مثل نيما كه چنين كرد) يك سده آن را پوچ مي پنداريم و عارمان مي آيد كه غزل بگوييم، يا حتي راه نيما را درست ادامه دهيم تا برسيم به زمان مناسب نقدش - و نه نفي اش - با اين همه بگذاريم تجربه گرايان فرا مدرن - البته آن گروه بي ريشه اش - به راه خود بروند با اين اميد كه ميانه راه بيدار شوند و بالاخره به توفيق دست يابند.
«شمس آقاجاني» يكي از چهره هاي شاخص شعر دهه هفتاد، يكي ديگر از ميهمانان ويژه اين نشست است كه ضمن اشاره به راه يافتن كتاب بهزادي به مرحله نهايي جايزه كتاب شعر سال (كارنامه) تأكيد كرد: اين موفقيت نشان مي دهد كه حداقل از ديد و نگاه يك نوع داوري اين كتاب، كتاب ارزشمندي است. و به هر حال گروهي از شاعران و منتقدان ما آن را پسنديده اند، بهزادي در بسياري جاها توانسته است بر مشكلاتي كه گريبان خيلي از شاعران جوان ما را مي گيرد غلبه كند. اما همچنان بر روي لبه رمانتي تيسم و رمانتيك بودن حركت مي كند. او غالباً جلوي حس و جريان سيال ذهن خودش رامي گيرد. در واقع چيزي كه من در كتاب ديدم گرفتن اجازه تأويل پذيري متن از مخاطب است، ظرفيتي كه آقاي بهزادي از آن استفاده نكرده است.
|