عميد نمازي خواه
مي توان گفت كه تاريخچه فضا و فضاشناسي از زمان خلقت انسان بر روي كره زمين شروع شده است. در واقع از هنگامي كه بشر به آسمان نگريست و در فكر چگونگي و نحوه دستيابي به آن بود و حتي اگر توانايي و علم اين كار را نداشت سريعاً شروع به ساخت داستان هاي تخيلي مي كرد و خود را در آسمان ها فرض مي كرد. البته اقليم آسمان هاي تخيلي گذشته با واقعيت فضا بسيار متفاوت است. زيرا در آسمان آنها همواره فرشتگان و يا آدم هاي كوچك تر يا بزرگ تر وجود داشتند در صورتي كه تاكنون در فضاي واقعي هيچ يك از آنها ديده نشدند.
از زمان داستان هاي اسطوره اي چون دادالوس و ايكاروس «Daedalus and Icarus» دو اسطوره رومي كه با بال هايي از جنس موم مي خواستند به خورشيد برسند» تا زمان بزرگ دانشمنداني چون ارشميدس، نيوتن، گاليله، كوپرنيك، داوينچي، ولز و... تمامي آنها نگاهي عميق به فضا مي انداختند و مي دانستند كه دنياي آينده (دنياي مدرن) قادر به دسترسي و نفوذ به آن هست.
حتي بعد از آنها نيز افرادي كه در عرصه عملي در صنعت هوا فضا بسيار تلاش كردند چون برادران رايـت، رابرد گودارد (Robert Godard)، كانستانتين ژيوكلوفسكي، هـرمن آبـرث (Hermann Obreth) ورنهر فون براون، سرجي كورولف (يكي از مشهورترين طراحان برنامه هاي فضايي شوروي)، يوري گاگارين، نيل آرمسترانگ و... همگي در آرزوي اين بودند كه يك قدم بيشتر در فضا راه بروند زيرا آسمان و فضا را دست يافتني درك كرده بودند.
اما در گذشته هاي دور يعني هزاران سال قبل، بشر طبق عادت هميشگي هنگامي كه چيزي را دست نيافتني مي ديد آن را مقدس يا شيطاني مي شمرد و قدرت آن را بر قدرت خود چيره مي دانست، به آسمان نگاه مي كرد و چون علمي در مورد چگونگي سيارات و بعضي ستارگان نداشت آنها را خدا مي پنداشت. ستاره شناسان (مخصوصاً روميان باستان) هنگامي كه اين نورها يا اجرام را در آسمان مي ديدند به آنها ماهيتي ملكوتي مي دادند و آنها را براي مردم، خدا وصف مي كردند.
بسياري از سيارات هر كدام نقش يك خدا را بازي مي كردند به عنوان مثال: مريخ «بهرام - Mars» خداي جنگ بود، عطارد «تير - Mercury» پيام آور خدايان بود، ناهيد «زهره - Venus» خداي عشق و زيبايي بود، مشتري«برجيس - Jupiter» خداي خدايان بود و زحل «كيوان - Saturn» پدر ژوپيتر يا خداي زراعت به حساب مي آمد. حتي درباره شهاب هاي آسماني آن قدر عقايد مختلفي وجود داشت كه توضيح مشروح آنها در اين مقاله كاري غيرممكن است. اما تمامي اين مسايل وجود داشت كه توضيح مشروح آنها در اين مقاله كاري غيرممكن است. اما تمامي اين مسايل از زمان رنسانس به بعد رنگ و بوي ديگري به خود گرفت و با پيشرفت هاي علمي ديگر منطق وارد كار شد و دست خرافات را بست. با اين كه حتي در اين راه افراد زيادي كشته شدند ولي توانستند بر خرافه پرستي چيره شوند. بعد از رنسانس بسياري از مسايل فرق كرد. قوانين پايه فيزيك، كشف شد. قوانيني چون قانون گرانش و قوانين سينماتيك و چگونگي حالت و حركت اجسام.
يكي از تحولات بزرگ در قرن ۱۷ ميلادي رخ داد و آن هم اختراع تلسكوپ (Telescope) بود كه اخترشناسان را به نگرش عميق تر در فضا ترغيب كرد. ديگر اخترشناسان مي توانستند به راحتي بسياري از اجرام ناشناخته را ببينند، صور فلكي و جايگاه آنها در فصول مختلف را بشناسند كه اين قدمي بزرگ در زمينه پيشرفت نجوم و فضاشناسي بود.
اين تحولات به همين شكل ادامه يافت. روز به روز وسايل پيشرفته تر مي شدند. دانشمندان مجهزتر و با علم بيشتر پيش مي رفتند. در هر يك سال گويي به ميزان صدسال پيشرفت حاصل مي شد. تا اين كه بالاخره در سال ۱۹۵۹ (يك دهه طلايي براي صنعت هوافضا) براي اولين بار توسط تكنولوژي راكتري (Rocketry) بعد از جنگ جهاني دوم مصنوعات بشر توانستند حصار زمين را بشكنند و به خارج از جو زمين بروند و حتي به ماه نيز دسترسي پيدا كنند و شخصي چون يوري گاگارين افتخار اولين انساني كه توانسته بود به فضا سفر كند را به دست آورد. از آن به بعد ديگر تمامي كشورها به دنبال رسيدن به فضا بودند اما در اين ميان دو كشور همواره بي رقيب بودند. ايالات متحده آمريكا و اتحاد جماهير شوروي هميشه يك سروگردن از بقيه كشورها جلوتر بوده اند.
تمامي مسافرت هاي فضايي باعث شد كه اندكي دانش بر معلومات بشر درباره منظومه شمسي و بسياري از اقمار آن اضافه شود و بشر تمامي اينها را مديون دانشمندان گذشته است. براي دستيابي به فضا، ساخت فضاپيماها مهم ترين مسئله است. براي ساخت و طراحي يك فضاپيما بايد تمامي جوانب كار در نظر گرفته شود و به راستي كه از اين حيث احتمالاً از سخت ترين مصنوعات بشر است. براي ساخت آن احتياج به آمار دقيق از اين كه اين فضاپيما وزنش چقدر بايد باشد و چگونگي سرعت، سوخت، مواد به كار رفته و.... تمامي، جزو قسمت عمده طراحي هستند. اين علوم مديون سه دانشمند بزرگ در سه سده گذشته (از ۱۶۰۰ ميلادي تا ۱۹۰۰) است كه تنها نفر بودند كه در اين زمينه بسيار فعاليت كردند كه مختصري از پيشينه آنها را مي خوانيد.
اول: ژوهانس كپلر (Johannes Kepler)
رياضيدان فرانسوي (۱۶۰۹) كه توانست وضعيت چرخيدن سيارات و اجرام به دورهم را مشخص نمايد و حتي روشن ساخت كه آنها در يك مدار نسبتاً بيضوي حركت مي كنند نه يك دايره كامل.
دوم: اسحاق نيوتن
(Isaac Newton)
در ۱۶۸۷ او به كشفي رسيد كه دنياي فيزيك را متحول كرد و تمامي شاخه هاي ديناميك، سينيتك و سينماتيك را سرشار از مطالب جديد كرد. او قوانين پايه نيرو F=ma و ارتباط آنها با چگونگي حركت را به دست آورد و توانست به صورت مشروح كار كپلر را كه تنها به يك تساوي رسيده بود توضيح دهد.
سوم: كنستانتين ژيوكلوفسكي
(Konstantin Tsiolkovsky)
يك معلم مدرسه بود كه بدون اين كه حتي يك راكت را خود پرتاب (launch) كند، اولين نفري بود كه تمامي معادلات پايه حركت هاي موشكي (Rocketry) را به دست آورد. او گفته بود كه سفرهاي فضايي غيرممكن نيست بلكه سهل الوصول است و سفرهاي فضايي را جزو سرنوشت آينده بشر پيش بيني كرده بود و او راكت ها را وسايلي براي دسترسي بشر به فضا مي دانست. او بسياري از مشكلات در زمينه طراحي موشك ها و راكت ها را حل كرد و حتي روي مشكل قدرت پيشران آنها نيز كار كرد.
او گفته بود كه براي دسترسي به فضا موشك هايي با سوخت مايع نياز است و به همين دليل راكت ها بايد در چند قطعه ساخته شوند كه او آنها را راكت هاي زنجيره اي (Rocket Trains) ناميده بود. وي همچنين خاطرنشان ساخته بود كه اكسيژن و هيدروژن بهترين سوختي است كه در راكت ها مي توان استفاده كرد. با پيش بيني و محاسبات او بود كه بشر حدود ۶۵ سال بعد توانست توسط راكت Saturn V براي اولين بار بر سطح كره ماه فرود بيايد.
اينها تمام مقدماتي بر چگونگي دستيابي بشر به فضا بود و در شماره هاي بعد، معرفي انواع شاتل ها و ماهواره ها را براي خوانندگان در نظر گرفته ايم.