يكشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۰۰
گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمين ري شهري امير الحاج ايران در مكه معظمه
حج معاني
002016.jpg

گفت وگو: مريم غفاري
خبرنگار اعزامي همشهري به مكه معظمه
همچون ابراهيم ، بدان كه چه مي كني و چرا؟ حج معاني كن، نه حج مناسك. اينجا همه چيز به «نيت» وابسته است و اين مناسك ،همه اشاره است، نشانه و رمز است، كسي كه نداند سجود چيست فقط پيشاني اش را خالي كرده است. كسي كه نفهمد در اين مناسك چه مي كند از مكه فقط «سوغات» آورده است. چمدانش پر است و خودش خالي!
در حج، تو «توحيد» را عمل مي كني با طواف، آوارگي و تلاش هاجر را بيان مي كني. با سعي، از كعبه تا عرفات، هبوط  آدم را و از عرفات تا مني،  تاريخ را، فلسفه خلقت انسان را، سير انديشه از عمل تا عشق را و معراج روح از خاك تا خدا را و در مني آخرين مرحله كمال را و ايده آل را، آزادي و بندگي مطلق را نشان مي دهي و اكنون در مني هستي، ابراهيم وار اسماعيلت را به قربانگاه آورده اي، اسماعيل تو كيست؟
نمي دانم، فقط مي دانم هر آنچه كه تو را از رفتن باز مي دارد، اسماعيلت است. آنچه دلبستگي اش نمي گذارد تا پيام را بشنوي و حقيقت را اعتراف كني، درزندگي ات تنها يك چيز هست كه براي به دست آوردنش، از بلندي فرود مي آيي و براي از دست ندادنش همه دستاوردهايت را ابراهيم واراز دست مي دهي، او اسماعيل توست. اسماعيلت را همچون يك گوسفند قرباني كن، پس ازآن ، از روي قرباني ات برخيز، بايست.اي تسليم حق، بنده خدا، اين است آنچه حقيقت از تو مي خواهد.قدرتمندترين قهرمان توحيد، پدر پيامبران خدا، پس از يك قرن ابراهيمي زيستن، در قامتي سراپا نشان خدايي ، افتخار و يقين، اكنون براي پريشان ساختن ابليس! اسماعيل جوان بايد بميرد و ابراهيم پير زنده بماند، تنها و غمگين و داغدار و...
از درد و انده و برخود مي پيچد، از پدر بودن خويش غمناك مي شود، برق آسا برمي جهد و تيغ را چنگ مي زند و بر سر قرباني اش كه همچنان آرام و خاموش، نمي جنبد، فرود مي آيد كه ناگهان، قوچي ! و پيامي كه: اي ابراهيم، خداوند از ذبح پسرت درگذشت، اين قوچ را قرباني كن كه تو فرمان را انجام دادي، الله اكبر. قرباني يعني رهايي از حصار تنگ خودخواهي و صعود روح و معراج عشق و اقتدار معجزه آساي اراده بشريت و نجات از هر بندي و پيوندي كه تو را به نام يك انسان مسئول در برابر حقيقت اسير مي كند و عاجز. تو خود اسماعيل وجودت را بجوي و اكنون كه «آهنگ خدا» كرده اي،آن را در مني ذبح كن. چرا كه ذبح گوسفند به جاي اسماعيل «قرباني» است و ذبح گوسفند به عنوان گوسفند قصابي!اين است كه واقفان وادي شناخت در لحظه ديدار با خدا و خويشتن، چنين بي كلام و صامت مي گريند... واژه ها مبتذل مي شود، زبان از سخنوري وا مي ماند، عبارات گنگ مي شود...و تنها گريستن مي ماند؛ ناليدن از شوق سرمستي و بي خودي. از اندوه و حزن و حسرت و خسارت و بطالت و ندامت و توبه و تطهير و تقديس.... ناله خودشناسي و خدايابي و هم آغوشي با حقيقت و... ميلادي نوين! ميلادي در فنا! براي توضيح آن حالات واژه اي نمي يابم. در برابر اين حضور، انديشه ها و دغدغه ها غيب مي شود، عقل فلج مي شود و علم بي خبر و زبان عاطل. اينها تعبيرات نارسايي است از آنچه كه مي بينم و حس مي كنم. گفت وگوي حاضر تلاشي است براي بيان اين حس.
* ابتدا در خصوص فلسفه قرباني كردن در روز عيد قربان بفرماييد كه اين حركت نمادين در اعمال حج چه پيامي دارد ؟
- راز و رمزهاي فلسفه قرباني كه يكي از مناسك  حج است، پيام ها و نكات قابل توجهي براي زايران خانه خدا و امت اسلام دارد. قرباني هم فلسفه عبادي و عرفاني دارد و هم فلسفه سياسي و اقتصادي بر آن قابل ترسيم است. نخستين حكمت روشن قرباني كه درقرآن به آن اشاره شد، بالاترين مراتب تقوي است .در آيه ۳۷ از سوره حج مي خوانيم كه:
«لن ينال الله لحومها ولاد ماوها ولكن يناله التقوي»
يعني خون و گوشت قرباني كه جزء مناسك مني است، به خدا نمي رسد بلكه روح عمل است كه تقرب آور است و تقواي اين كار به خدا مي رسد. عمل قرباني كردن در واقع يك حكم دارد يك حكمت. حكم آن، كشتن يك گوسفند و حكمت آن با تقوا بالارفتن.
هر عملي كه در آن تقرب باشد، قرباني است. اين تقوا نه تنها به طرف خدا صاعد مي شود بلكه به خدا مي رسد و چون تقوي، وصف نفساني روح انسان متقي است كه جداي از جان انسان نيست، اگر تقوي به خدا رسيد، انسان متقي نيز به خدا مي رسد.
تقوي مراتبي دارد و قرباني مي تواند اشاره به بالاترين مراتب تقوي باشد. يك مرتبه از تقوي اجتناب از گناهان است، مرحله بالاتر، اجتناب از مطلق كارهاي ناپسند چه گناه و چه مكروه و بالاترين مرتبه اش نيز اين است كه در دل انسان جز محبت و عشق به خدا و ارزشهاي ديني چيز ديگري نباشد كه دل حرم خداست. نخستين حكمتي كه قرباني در حج دارد اين است كه: حضرت ابراهيم اسماعيل را براي قرباني آماده كرده، داستانش مفصل در قرآن آمده است:«پسر عزيزم من در خواب ديدم خداوند به من دستور داده تو را قرباني كنم، پسر هم تسليم شد و گفت: هر چه خدا به تو دستور داده درباره من انجام بده و من صبر مي كنم.» پيرمردي كه در اواخر عمر خدا به او جوان برومندي مانند اسماعيل، داده است اكنون مي خواهداو را با دست خودش در مني قرباني كند تا آن آخرين مراحل دستور را انجام داد و به تكليف خود عمل كرد. كارد به حلق اسماعيل گذاشت، فشار داد ولي كارد نبريد. اين اشاره به بالاترين درجات تقوي است يعني عاشق خدا هيچ نوع وابستگي و دلبستگي ندارد. تا انسان از همه وابستگي ها و دلبستگي ها نگذرد به كمال مطلق و محبوب مطلق نمي رسد. به سخن ديگر از همه محبوبها كه انسان گذشت و دل را از محبت غيرخدا خالي كرد، آن وقت است كه به محبوب مطلق كه خداست مي رسد «قلب المومن عرش الرحمن» دل مؤمن عرش خداست و در اينجاست كه انسان به عيد مطلق مي رسد. قرباني روز عيد مي تواند اشاره اي باشد به بالاترين مراتب تقوي كه در اثر حج و نورانيت حج به آن دست يافته و آن عيد لقاءالله است كه براي ديدار صاحبخانه آمده است اينجا نيامده فقط خانه را ببيند، آمده صاحبخانه را ببيند. كساني مي توانند در واقع به زيارت صاحبخانه نايل شوند كه قلب و دلي سالم داشته باشند .قلب سالم را هم امام تفسير مي كند قلبي كه جز خدا در آن نباشد. مني در واقع قربانگاه عاشقان خداست. دلبستگي به هر چيزي غيرخدا منافات با توحيد مطلق و يك نوع شرك است و حتي انسان اگر دلش با غيرخدا باشد يك شرك پنهان در دل اوست. موحدين كامل كه دنباله رو ابراهيم خليل الرحمن هستند، كساني هستند كه دل را از غيرخدا خالي كردند و مراسم نوراني حج اين استعداد و ظرفيت را دارد كه انسان به آن موقعيت برسد.
002013.jpg

* اين مناسك از نظر سياسي چه پيامي دارد؟
- فلسفه قرباني و پيام آن در حكمت سياسي و فلسفه سياسي مناسك در واقع چيزي جز درس از خودگذشتگي در مسير معنويت نيست. به تعبير ديگر وقتي، انسان از هواي نفس رها شود، به آساني مي تواند در راه خدا جهاد كند. امام امت رضوان الله تعالي در مورد فلسفه سياسي قرباني مي فرمايند: در اين مكان عظيم ،فداكاري و از خود گذشتن را به جهانيان ابلاغ كنيد و بگوييد كه در راه حق و عدل الهي و كوتاه كردن دست مشركان زمان بايد سر از پا نشناخت، از هر چيزي حتي مثل اسماعيل ذبيح الله گذشت تا حق جاودانه شود.
به تعبير ديگر آن كسي كه قرباني مي كند، قرباني برايش اين پيام را دارد كه عزيزترين و شيرين ترين ثمره زندگي ات را در راه خدا بده و عيد بگير، كه در ايران اسلامي ما مادران شهدا، خانواده هاي شهدا در واقع مشمول اين كلام الهي امام هستند كه اينها از اين پيام قرباني بهره گرفتند و اين پيام را شنيده اند و عزيزترين ثمره زندگي شان را در راه خدا فدا كردند. عيد واقعي را آنها گرفتند.
* از بعد اقتصادي، قرباني كردن چه پيامي دارد؟
همه ساله در موسم حج ميليونها رأس دام طبق سنت اسلامي و احياي خاطره ابراهيم و اسماعيل با هدف معنوي معيشتي قرباني مي شود. قرباني علاوه بر جنبه معنوي آن، كه نمادي از فداكردن و فدا شدن در مسير رضاي الهي است، وسيله تحصيل تقوي و تقرب به خدا به وسيله ذبح كردن تعلقات مادي براي رسيدن به معنويت و عرفان نيز محسوب مي شود. در آيه ۲۸ آمده: «فكلوا منها واطعموا البائس الفقير»
هم از اين گوشت قرباني بخوريد و هم به بينواي فقير بدهيد. وقتي حدود بيش از دو ميليون زاير خانه خدا هر كدام شتر، گاو يا گوسفند ذبح مي كنند كه در سالهاي اخير نيز شرايطي فراهم شده كه اين قرباني ها از بين نروند و براي مستمندان و فقرا ارسال شود، اين نشان مي دهد كه فلسفه قرباني، حكمت اقتصادي هم دارد كه حاجي بايد به فكر گرسنگان باشد. نه تنها اينجا بلكه وقتي به وطن هم برمي گردد بداند يكي از چيزهايي كه او را به كمال مي رساند خدمت رساني به نيازمندان است.
* مهمترين نكته از نظر جنابعالي درباره واقعه قرباني و قرباني كردن اسماعيل توسط حضرت ابراهيم (ع) چيست؟
- در فلسفه قرباني كردن،  نكته مهمي قابل توجه است كه شايد غالباً مورد عنايت قرار نمي گيرد و آن اينكه قلمرو معرفت انسان نسبت به مصالح امور محدود است، هنگامي كه ابراهيم (ع) مورد خطاب قرار گرفت كه برو فرزندت را بكش، از خدا نپرسيد كه براي چه بكشم؟ علت كار را نپرسيد. بلكه هر چه خدا گفت همان را انجام داد. بنابراين وقتي انسان كاري را در راه خدا انجام مي دهد ضرورتي ندارد فلسفه اش را بداند. يكي از راز و رمزهاي حج اين است كه بر اساس سخنان اميرالمومنين (ع) خدا بندگانش را امتحان مي كند، فرموده است دور اين سنگ بگرديد، يا به آنجا سنگ بزنيد، چرا؟ جواب اين است كه خدا گفته است و چون او گفته، حتماً يك مصلحتي دارد. مسئله اين است كه خدا دستور به انجام كار داده است و بايد عمل شود. زيرا انسان به راز و رمز همه چيز آگاه نيست. وقتي خداي حكيم و عليم دستوري داد، حتماً به مصلحت فرد است و بايد اجرا شود. بايد با جان و دل انجام دهد مثل حضرت ابراهيم (ع). اين خود يك پيام معرفت شناسي است كه قلمرو معرفت انسان محدود است، انسان نمي تواند به راز و رمز همه چيز پي ببرد، اگر خداوند متعال دستوري براي اجراي آن داد چون و چرا نبايد كرد البته انسان هر چه در دستورات خداوند تأمل بيشتري كند، راز و رمز آن بيشتر كشف مي شود ولي معنايش اين نيست كه اگر انسان در يك جا فلسفه دستوري را نتوانست بفهمد، از انجام آن سرباز بزند.
* به نظر حضرتعالي اوج عظمت حج، در كداميك از اعمال بيشتر ديده مي شود؟
- عظمت حج در سراسر اين مراسم با شكوه وجود دارد. انساني كه براي حج آمده بايد بداند كه در حج چه خبر است تا آن را با خلوص انجام دهد. اگر اسرار حج را نداند، خلوص اش نيز محدود مي شود لذا انس به اسرار حج لازم است تا حاجي بداند كه اعمال صوري اش باطن و مفهومي دارد.
حج و طواف كعبه، مجموعه منظمي از يك سلسله عبادتهاي خاص است كه هر يك به تنهايي درخور توجه است. در حج كه با احرام و لبيك گفتن آغاز مي شود بسياري از اموري كه جنبه تعبدي آنها قوي بوده و آزمون الهي در آنها نيرومند است، حرام شده و دوره احرام به صورت يك دوره تعبد محض و امتحاني صرف درآمده و با انجام مناسك حج و فرارسيدن مراسم تحليل، عقد احرام گشوده مي شود و شخص محرم از آن ممنوعيتها بيرون مي آيد. دوره پربار احرام در ساختن انسان كامل چنان تأثير بنيادين دارد كه ثمره آن در عينيت جامعه و متعهد به محتواي حج و زيارت به خوبي مشهود است.
احرام كه شروع مي شود: لبيك اللهم لبيك» تا طواف و سعي بين صفا و مروه، عرفات و مشعر و مني و رمي جمرات همه  اش سراسر عظمت است.
ولي به قرآن مراجعه مي كنيم كه شايد مسئله سعي بين صفا و مروه به عنوان يك مبداء شكوه و عظمت مطرح شده است. اگر كسي به اسرار حج آشنا نباشد و به حج برود، حج كامل انجام نداده است. ممكن است اعمالش صحيح باشد ولي مقبول حق نباشد زيرا روح شخص حج گذار به خاطر عدم آگاهي به اسرار حج تعالي پيدا نكرده است، حقيقت هر كسي را عقايد و نيات او مي سازد. حج انسان ساز است و اگر كسي حاجي راستين نباشد، انسان واقعي نيست. حج يك واقعيتي است و صورت واقعي حج، حقيقت اوست.
* لطفاً بفرماييد براي اينكه يك حاجي، حج اش مقبول حق باشد و اين تحول و تطهير را نگه دارد چه بايد بكند؟
- مهمترين نكته براي اينكه حاجي بتواند از بركات حج استفاده كند، اجتناب ازگناه است. آنچه بعد از حج نورانيت حج را از بين مي برد، يكي گناه است يكي اخلاق ناپسند و ديگري برخورد نامناسب.
در روايات آمده كه: اگر حاجي سه نكته را رعايت نكند از حج خودش بهره اي نمي برد: يكي گناه نكردن، ديگري با همسفران خوش رفتاري كردن و يكي هم عصباني نشدن كه اين سه آفتي است كه نمي گذارد نورانيت حج در انسان تجلي پيدا كند.
* موسم حج چقدر مي تواند در تحكيم وحدت مسلمين تاثير داشته باشد؟
وحدت كلمه مسلمين يك دستور قرآني است و ريشه در تعهد مسلمانان به پيروي از قرآن و اسلام دارد و از آنجا كه حج بزرگترين مراسم عبادي سياسي اسلام است و نقش اساسي در سازندگي جامعه اسلامي دارد در صورتي كه بطور شايسته انجام شود بيشترين نقش را در تحكيم وحدت مسلمين خواهد داشت و لذا دشمنان اسلام و در راس آنها استكبار جهاني كه منافع سياسي اقتصادي خود را در تفرقه امت اسلام مي بينند،  نمي خواهند حج با محتواي حقيقي خود برگزار گردد و در اين باره از يكي از سياستمداران حرفه اي نقل شده كه واي بر حال مسلمين اگر معناي حج را نفهمند و واي به حال دشمنان آنان اگر معناي حج را بفهمند.

انديشه
ادبيات
اقتصاد
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |