«دزدان معروف به گروه «خونخواران» اعتراف كردند در محدوده ترمينال هاي مسافربري شيراز به سرقت و ربودن كيف هاي مسافران اقدام مي كردند.»
از شنيدن اين خبر چه احساسي به شما دست داد؟ حالا اگر يك خبر ديگر مثل اين يكي بخوانيد چه؟ «كودكي يازده ساله را در ترمينال غرب تهران ربودند و وقتي دو رباينده هجوم مردم به سوي خود براي نجات كودك را ديدند از محل گريختند.»
شايد بد نباشد براي قضاوت بهتر اين يكي را هم كه در كرج روي داده بشنويد بعد احساستان را بازگو كنيد؛ «وقتي در ترمينال كرج پياده شدم سوار يك پيكان مسافركش شدم، در راه سرنشينان پيكان با گذاشتن چاقو و مجروح كردن من ۲۰۰ هزار تومان پولم را دزديدند و رفتند.»
خب، حالا اگر شما باشيد چه مي گوييد، از پايانه و اخبارش چه قضاوتي خواهيد داشت حالا بياييد تصور كنيد عيد نوروز فرا رسيده و مي خواهيد به مسافرت برويد. حتماً اين بخش را تصور كرده ايد كه خريد بليت چه حكايت ها داشته است!
اگر ماشين نداشته باشيد بايد به وسايل نقليه عمومي پناه ببريد. هواپيما، قطار و اتوبوس. اگر وضعتان خيلي خوب بوده حتماً بليت هواپيما به مقصد را گرفته ايد و مانده شروع تعطيلات. اما اگر وضعتان خوب نبوده حتماً تصور كرده ايد كه چه حكايتي را گذرانده ايد.
علاوه بر وسايل شخصي، دوربين فيلمبرداري و عكاسي اين روزها حداقل وسايلي است كه خانواده ها براي ثبت سفر خود و گذران تعطيلات با خود به همراه دارند. از سوي ديگر با وجود حساب هاي عابربانك و تسهيلاتي براي به همراه نبردن پول ناگزير بسياري از خانواده ها مقدار قابل توجهي پول نقد و تراول چك به همراه دارند تا در ميانه راه به مشكلي برنخورند.
سرقت وسايل
اگر براي يك بار از طريق يكي از پايانه هاي مسافربري قصد خروج از شهر و انجام مسافرت را داشته ايد آنچه گفتيم را به خوبي مي توانيد تصور كنيد. بنابراين مسلم است كه يك مسافر براي راحت و ايمن سفر كردن وسايلي را به همراه پول نقد، تراول و مداركش با خود جابه جا مي كند. اين پتانسيل وقتي در كنار شلوغي محل و استرس و نگراني مسافران براي به موقع رسيدن قرار مي گيرد و معمولاً با عجله آنان همراه مي شود همان فرصت مغتنم تبهكاران است. آنها چه در خود پايانه و چه در بيرون آن منتظر به دام انداختن مسافران براي وسايلشان هستند. اين موضوع البته فقط به قدرت و ظرافت تبهكار بستگي دارد كه چقدر به اعمال خشونت در كار خود متكي است. اگر ظرافت داشته باشد در آرامش دست به اقدام خود زده و از شلوغي و عجله مسافران بهره مي گيرد و يك دزدي آرام و بي سروصدا مرتكب مي شود و در غير اين صورت بيرون از پايانه يعني در فضايي مستعد جابه جايي به كمين طعمه مي نشيند و از شلوغي نيز استفاده نمي كند و به اقتضاي نحوه كارش در اعمال خشونت براي زورگيري وسايل مسافر يا همان طعمه را به محلي خلوت مي كشاند.
كسب اطلاعاتي از مقصد و پايانه اش به ويژه استفاده از خودروهاي معرفي شده از سوي پايانه براي جابه جايي امكان سوءاستفاده زورگيران به ظاهر مسافركش را به حداقل مي رساند. با اين وصف «سرقت» عمده مشكل درون پايانه هاست ولي تنها جرم واقع شده در آنها نيست.
پاياني بر حضور در شهر
از آن جا كه هركسي براي خروج از شهر پس از خودروي شخصي و بهره گيري از مسيرهاي جاده اي ناگزير به استفاده از وسايل نقليه عمومي است، بنابراين براي خروج از شهر به همين پايانه ها پناه مي برد.
با اين وضع اكثر مجرميني كه براي در امان ماندن از تعقيب پليس و چنگ قانون قصد خروج از شهر را دارند به پايانه ها پناه مي برند. آنچه مسلم است اين كه جرمي كه در فرودگاه به وقوع مي پيوندد با جرمي كه در پايانه مسافربري واقع مي شود كاملاً متفاوت است و مرتكبان هم خصوصيات خاص خود را دارند. روزنامه جام جم اول مرداد ۸۲ در خبري نوشت: «زني پس از ۵۲ روز فرار از خانه شوهرش در پايانه غرب تهران دستگير شد و گفت حاضر نيست با شوهر زشت خود زندگي كند.»
جمع ضدين در پايانه ها
تصور كنيد در پايانه مسافربري جنوب هستيد. ساختماني دايره شكل كه دورتا دورش را شركت هاي مسافربري با داشتن اتوبوس براي حركت به شهرهاي مختلف پر كرده اند. اين وضع فرصتي است براي كساني كه از جاي جاي ايران به شهري آمده اند يا مي خواهند بروند. فرصتي براي تجمع افراد با خرده فرهنگ هاي مختلف. خرده فرهنگ ها گاهي معارضند و همين فرصت موجب بروز اختلافات و درگيري هايي خطرناك مي شود.
بازپرس عرفان معتقد است: حضور مردم در پايانه ها احتمال قتل را ضعيف مي كند ولي احتمال اين كه قتل در جاي ديگري روي داده باشد و بعد جسد به پايانه انتقال يافته باشد بيشتر است.
بنابراين مي توان چنين نتيجه گرفت كه در فشار ناشي از تجمع افراد با فرهنگ هاي مختلف بيشترين احتمال درگيري وجود دارد.
كمينگاهي براي دختران فراري
به اين خبرها نگاه كنيد. مروري كوتاه بر آنچه در صفحه حوادث خوانده ايد؛
«ماريا» دختر جواني كه به دام يك باند تبهكار افتاده مي گويد: «هنگامي كه در تهران سرگردان بودم به دنبال كار مي گشتم، حوالي پايانه غرب با نيلوفر آشنا شدم تا شب را در منزل او بگذرانم. نيلوفر هم از شوهرش جدا شده بود و يك مرد و چند زن و دختران فراري را به خانه اش مي آورد و اين دختران را به فساد و پخش مواد مخدر مي كشاند.»
روزنامه اعتماد ۷مهر ۸۲ نوشت: اعضاي باند «خاله ستاره» كه خانه فساد را اداره مي كرد و توسط ماموران كلانتري ۱۶۱ دستگير شدند در اعترافات خود تاكيد كردند: «ما در ابتدا زنان و دختران فراري را حول و حوش پايانه ها و... شناسايي مي كرديم و بعد با ترفندهاي خاصي آنها را به خانه خودمان مي آورديم و پس از چند روز پذيرايي آنها را مجبور به پخش مواد مي كرديم.»
حسن اسدبيگي كارشناس دفتر آسيب ديدگان اجتماعي مي گويد: «دختراني كه از شهرستان ها فرار مي كنند، ابتدا به پايانه ها و راه آهن پناه مي برند و در اين مكان ها توسط زناني موسوم به شكارچي به دام مي افتند و به مراكز فساد منتقل مي شوند و مورد تعرض قرار مي گيرند.»
علاوه بر مشكل دختران فراري، كودكان خياباني و كودكان كار نيز از جمله مشكلات درون پايانه ها هستند.
دكتر سيد حسن علم الهدايي معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي مي گويد: «طي ۹ ماهه اول سال جاري ۱۸ هزار و ۸۹۵ كودك خياباني و كار توسط ستاد پذيرش و جذب كودكان خياباني مستقر در پايانه ها جمع آوري شدند.»
بدين ترتيب علاوه بر مشكل سوءاستفاده باندهاي تبهكار مواد مخدر حتي ممكن است اين عده كه جزو اقشار آسيب پذير هم هستند مورد سوءاستفاده جنسي نيز قرار بگيرند.