«دزدان معروف به گروه «خونخواران» اعتراف كردند در محدوده ترمينال هاي مسافربري شيراز به سرقت و ربودن كيف هاي مسافران اقدام مي كردند.»
از شنيدن اين خبر چه احساسي به شما دست داد؟ حالا اگر يك خبر ديگر مثل اين يكي بخوانيد چه؟ «كودكي يازده ساله را در ترمينال غرب تهران ربودند و وقتي دو رباينده هجوم مردم به سوي خود براي نجات كودك را ديدند از محل گريختند.»
شايد بد نباشد براي قضاوت بهتر اين يكي را هم كه در كرج روي داده بشنويد بعد احساستان را بازگو كنيد؛ «وقتي در ترمينال كرج پياده شدم سوار يك پيكان مسافركش شدم، در راه سرنشينان پيكان با گذاشتن چاقو و مجروح كردن من ۲۰۰ هزار تومان پولم را دزديدند و رفتند.»
خب، حالا اگر شما باشيد چه مي گوييد، از پايانه و اخبارش چه قضاوتي خواهيد داشت حالا بياييد تصور كنيد عيد نوروز فرا رسيده و مي خواهيد به مسافرت برويد. حتماً اين بخش را تصور كرده ايد كه خريد بليت چه حكايت ها داشته است!
اگر ماشين نداشته باشيد بايد به وسايل نقليه عمومي پناه ببريد. هواپيما، قطار و اتوبوس. اگر وضعتان خيلي خوب بوده حتماً بليت هواپيما به مقصد را گرفته ايد و مانده شروع تعطيلات. اما اگر وضعتان خوب نبوده حتماً تصور كرده ايد كه چه حكايتي را گذرانده ايد.
علاوه بر وسايل شخصي، دوربين فيلمبرداري و عكاسي اين روزها حداقل وسايلي است كه خانواده ها براي ثبت سفر خود و گذران تعطيلات با خود به همراه دارند. از سوي ديگر با وجود حساب هاي عابربانك و تسهيلاتي براي به همراه نبردن پول ناگزير بسياري از خانواده ها مقدار قابل توجهي پول نقد و تراول چك به همراه دارند تا در ميانه راه به مشكلي برنخورند.

سرقت وسايل
اگر براي يك بار از طريق يكي از پايانه هاي مسافربري قصد خروج از شهر و انجام مسافرت را داشته ايد آنچه گفتيم را به خوبي مي توانيد تصور كنيد. بنابراين مسلم است كه يك مسافر براي راحت و ايمن سفر كردن وسايلي را به همراه پول نقد، تراول و مداركش با خود جابه جا مي كند. اين پتانسيل وقتي در كنار شلوغي محل و استرس و نگراني مسافران براي به موقع رسيدن قرار مي گيرد و معمولاً با عجله آنان همراه مي شود همان فرصت مغتنم تبهكاران است. آنها چه در خود پايانه و چه در بيرون آن منتظر به دام انداختن مسافران براي وسايلشان هستند. اين موضوع البته فقط به قدرت و ظرافت تبهكار بستگي دارد كه چقدر به اعمال خشونت در كار خود متكي است. اگر ظرافت داشته باشد در آرامش دست به اقدام خود زده و از شلوغي و عجله مسافران بهره مي گيرد و يك دزدي آرام و بي سروصدا مرتكب مي شود و در غير اين صورت بيرون از پايانه يعني در فضايي مستعد جابه جايي به كمين طعمه مي نشيند و از شلوغي نيز استفاده نمي كند و به اقتضاي نحوه كارش در اعمال خشونت براي زورگيري وسايل مسافر يا همان طعمه را به محلي خلوت مي كشاند.
كسب اطلاعاتي از مقصد و پايانه اش به ويژه استفاده از خودروهاي معرفي شده از سوي پايانه براي جابه جايي امكان سوءاستفاده زورگيران به ظاهر مسافركش را به حداقل مي رساند. با اين وصف «سرقت» عمده مشكل درون پايانه هاست ولي تنها جرم واقع شده در آنها نيست.

پاياني بر حضور در شهر
از آن جا كه هركسي براي خروج از شهر پس از خودروي شخصي و بهره گيري از مسيرهاي جاده اي ناگزير به استفاده از وسايل نقليه عمومي است، بنابراين براي خروج از شهر به همين پايانه ها پناه مي برد.
با اين وضع اكثر مجرميني كه براي در امان ماندن از تعقيب پليس و چنگ قانون قصد خروج از شهر را دارند به پايانه ها پناه مي برند. آنچه مسلم است اين كه جرمي كه در فرودگاه به وقوع مي پيوندد با جرمي كه در پايانه مسافربري واقع مي شود كاملاً متفاوت است و مرتكبان هم خصوصيات خاص خود را دارند. روزنامه جام جم اول مرداد ۸۲ در خبري نوشت: «زني پس از ۵۲ روز فرار از خانه شوهرش در پايانه غرب تهران دستگير شد و گفت حاضر نيست با شوهر زشت خود زندگي كند.»

جمع ضدين در پايانه ها
تصور كنيد در پايانه مسافربري جنوب هستيد. ساختماني دايره شكل كه دورتا دورش را شركت هاي مسافربري با داشتن اتوبوس براي حركت به شهرهاي مختلف پر كرده اند. اين وضع فرصتي است براي كساني كه از جاي جاي ايران به شهري آمده اند يا مي خواهند بروند. فرصتي براي تجمع افراد با خرده فرهنگ هاي مختلف. خرده فرهنگ ها گاهي معارضند و همين فرصت موجب بروز اختلافات و درگيري هايي خطرناك مي شود.
بازپرس عرفان معتقد است: حضور مردم در پايانه ها احتمال قتل را ضعيف مي كند ولي احتمال اين كه قتل در جاي ديگري روي داده باشد و بعد جسد به پايانه انتقال يافته باشد بيشتر است.
بنابراين مي توان چنين نتيجه گرفت كه در فشار ناشي از تجمع افراد با فرهنگ هاي مختلف بيشترين احتمال درگيري وجود دارد.
كمينگاهي براي دختران فراري
به اين خبرها نگاه كنيد. مروري كوتاه بر آنچه در صفحه حوادث خوانده ايد؛
«ماريا» دختر جواني كه به دام يك باند تبهكار افتاده مي گويد: «هنگامي كه در تهران سرگردان بودم به دنبال كار مي گشتم، حوالي پايانه غرب با نيلوفر آشنا شدم تا شب را در منزل او بگذرانم. نيلوفر هم از شوهرش جدا شده بود و يك مرد و چند زن و دختران فراري را به خانه اش مي آورد و اين دختران را به فساد و پخش مواد مخدر مي كشاند.»
روزنامه اعتماد ۷مهر ۸۲ نوشت: اعضاي باند «خاله ستاره» كه خانه  فساد را اداره مي كرد و توسط ماموران كلانتري ۱۶۱ دستگير شدند در اعترافات خود تاكيد كردند: «ما در ابتدا زنان و دختران فراري را حول و حوش پايانه  ها و... شناسايي مي كرديم و بعد با ترفندهاي خاصي آنها را به خانه خودمان مي آورديم و پس از چند روز پذيرايي آنها را مجبور به پخش مواد مي كرديم.»
حسن اسدبيگي كارشناس دفتر آسيب ديدگان اجتماعي مي گويد: «دختراني كه از شهرستان ها فرار مي كنند، ابتدا به پايانه  ها و راه آهن پناه مي برند و در اين مكان ها توسط زناني موسوم به شكارچي به دام مي افتند و به مراكز فساد منتقل مي شوند و مورد تعرض قرار مي گيرند.»
علاوه بر مشكل دختران فراري، كودكان خياباني و كودكان كار نيز از جمله مشكلات درون پايانه ها هستند.
دكتر سيد حسن علم الهدايي معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي مي گويد: «طي ۹ ماهه اول سال جاري ۱۸ هزار و ۸۹۵ كودك خياباني و كار توسط ستاد پذيرش و جذب كودكان خياباني مستقر در پايانه ها جمع آوري شدند.»
بدين ترتيب علاوه بر مشكل سوءاستفاده باندهاي تبهكار مواد مخدر حتي ممكن است اين عده كه جزو اقشار آسيب پذير هم هستند مورد سوءاستفاده جنسي نيز قرار بگيرند.

يافتن راه حلي براي كاهش عصبيت ها مي تواند در كاهش بسياري از حوادث خشن و ناخواسته موثر افتد. «محمد سلطان همتيار» قاضي جنايي تهران معتقد است با «فرهنگ سازي و جرايد و رسانه هاي جمعي مي توان سعه صدر مردم را افزايش داد تا عصبيت ها افت پيدا كند.»بررسي قتل هاي تهران و كثرت جنايات ناشي از عصبيت ها موجب شد تا گفت وگويي در اين باره با وي داشته باشيم.

در پرونده هايي كه تاكنون رسيدگي كرده ايد چقدر خواست و نقشه قبلي دخيل بوده و چقدر عصبانيت هاي آني و لحظه اي؟
آمار دقيقي از اين بابت ندارم ولي اكثر پرونده هاي قتلي كه تشكيل مي شود در خيلي از آنها حادثه بدون خواست و قصد قبلي انجام مي گيرد. قتل توسط افراد مجنون و افراد صغير و نزاع هاي ميان افراد خانواده به ويژه زن و شوهرها از جمله اين قتل ها هستند. اين قتل به صورت دفعه واحده اتفاق مي افتد و بر اثر عصبانيت، مسايل و درگيري هاي لفظي ميان دو شخص در كار روزمره پيش مي آيد و منجر به قتل مي شود. البته گرچه در آن قصد قبلي وجود ندارد، اما قتل، از نوع عمدي است و مستوجب قصاص است. يك سري از قتل ها نيز به سبب بروز اختلافات مالي، به دلايل اقتصادي، اختلافات خانوادگي و مسايل ناموسي روي مي دهد كه داراي برنامه ريزي قبلي است و در آن حتي تلاش شده جسد مخفي شود و آثار جرم از بين برود.
با توجه به اين كه گفتيد قتل هايي بر اثر عصبانيت روي مي دهند آيا مي توان وقوع قتل  را در اين موارد كاهش داد؟
بله، يك سري عوامل كلي در همه جرايم وجود دارد مثلاً ضعف اقتصادي، فرهنگي و تاثيرات محيطي و حتي بيماري هاي خاص. عدم نگهداري از افرادي كه نياز به مراقبت دقيق دارند و سهل انگاري
نگهداري كنندگان و در بسياري مواقع عدم كنترل بر معاشرت ها چه در زنان و چه در مردان موجب بروز مسايلي شده است. فرد با كسي دوست شده است كه اصلاً او را نمي شناسد و اين فرد به حساس ترين مسايل آن مرد يا زن نزديك شده و در زمان و فرصت مناسب دست به اقدامي مي زند كه پايان آن با قتل رقم خورده است.
شما براساس تجربه اي كه در رسيدگي به قتل داريد چه راهكاري براي كاهش عصبيت ها در وقوع جرايم به ويژه قتل ارايه مي دهيد؟
اگر روي عصبيت ها كار شود مي توان از وقوع بسياري از جرايم جلوگيري كرد. اگر جرايد و رسانه هاي جمعي با فرهنگ سازي خيلي مسايل را براي مردم جا بيندازند بسياري مشكلات حل مي شود. بايد با فرهنگ سازي سعه صدر مردم افزايش داده شود چون اگر فرد بتواند از خود تحمل به خرج داده، خود را كنترل كند رفتار معقولي از خود بروز خواهد داد و همين موجب كاهش تنش در مجادلات مي شود.
در بعضي موارد و در بسياري از فيلم هايي كه پخش مي شود ديده ام كه زن و شوهر به طرز بسيار زننده اي با هم حرف مي زنند و با هم درگير مي شوند در حالي كه بايد با علم به اين مسايل بسياري رفتارهاي ناشايست و حتي زننده را از محصولات فرهنگي اثرگذار نظير سريال ها وفيلم ها حذف كرد.

نخستين روزهاي محرم در دومين هفته از اسفندماه ۸۲ در تهران با هشت جنايت و دو مرگ بر اثر گازگرفتگي رقم خورد. در حالي كه همه كارشناسان احتمال مي دادند با شروع ماه محرم الحرام شاهد كاهش وقوع جرم باشند چند ماجراي تلخ به ثبت رسيد و حكايت تازه اي در پوشه جنايي سال ۸۲ و ماه محرم در آن رقم زد.
شايد بدون اغراق بتوان گفت قتل دختربچه هفت ساله از يك سو و مادر و فرزندان در يافت آباد از سوي ديگر جنايات تلخ سال ۸۲ باشند.
تلفن بازپرس كشيك به صدا درآمد
در پي اعلام ماموران پليس به بهروز هنرمند در دو حادثه گازگرفتگي يك دختر هفت ساله به نام «محدثه» و مردي ۴۲ ساله در محله كن تهران جان سپردند. محدثه در محدوده گلبرگ در حالي قرباني گازگرفتگي شد كه مادر و خواهرش به شدت مسموم و راهي بيمارستان شدند.
بازپرس كشيك هفته پركاري داشت
بهروز هنرمند، بازپرس شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران و بازپرس ويژه قتل طي دومين هفته از اسفندماه رسيدگي به بيشتر پرونده هاي قتل را آغاز كرد.
وي روز پنجم اسفندماه دستور بازداشت پسري را در خيابان ملك در شريعتي صادر كرد كه پدر ۶۰ ساله خود را با يك ضربه چاقو به قتل رسانده بود، اين جنايت ساعت ۱۶ و ۳۴ دقيقه روز پنجم اسفندماه به وقوع پيوست. چند ساعت بعد نيز بازپرس هنرمند در صحنه وقوع قتل ديگري در مشيريه تهران حاضر شد.
در جنايت خيابان پامچال جواني ۴۵ ساله به نام عظيم از ناحيه پهلوي راست به ضرب گلوله به قتل رسيده بود. فرضيه سرقت، مهم ترين فرضيه پليس براي رسيدگي و شناسايي عامل يا عاملان اين جنايت بود.  اما بازپرس هنرمند به يك گزارش قتل ديگر نيز رسيدگي كرد. گزارش مرگ مشكوك جواني به نام فرشيد كه ۳۴ سال سن داشت و در خيابان هاشمي در خانه دوستش جسدش را يافتند. ماجراي مرگ مرموزي بود كه بازپرس شعبه چهارم رسيدگي به آن را آغاز كرد. هيچ احتمالي درباره مرگ فرشيد قوت نگرفت و ماجرا در دست بررسي است.
مادر و فرزندش را كشتند
وقتي تلفن بازپرس كشيك قتل تهران زنگ مي خورد غم انگيزانه مجيد متين راسخ بازپرس شعبه سوم و كشيك ويژه قتل تهران را براي حضور در صحنه يك قتل فرا مي خواند.
گزارش كوتاه بود. ماموران كلانتري يافت آباد قتل مادري ۲۳ ساله به همراه فرزند سه ساله اش را گزارش كردند. جسد هر دو توسط پدر خانواده كشف شده بود. اين مرد كه خياط بود با مراجعه به خانه و چند بار زنگ زدن درحالي كه مي گفت كسي در را باز نكرده وارد خانه مي شود و با جسد شهناز همسرش و عليرضا فرزندش مواجه مي شود. پليس با توجه به نبود آثار سرقت و مقاومت مقتول احتمال قتل توسط يك آشنا را مدنظر قرار داده است. تحقيق از شوهر شهناز همچنان ادامه دارد تا سر نخ ديگري از ماجرا به دست آيد.
كودك كشي
وقتي صبح روز شنبه ماموران كلانتري ۱۳۶ فرجام تهران به بازپرس هنرمند اطلاع دادند كه جسد دختربچه هفت ساله اي را در جنگل لويزان كشف كرده اند بناگاه كارآگاهان دايره يازدهم پليس آگاهي ويژه رسيدگي به پرونده هاي آدم ربايي دلشان فرو ريخت. آنها در تعقيب زني بودند كه روز سوم اسفندماه دختربچه اي را از مقابل مدرسه اش ربوده بود.
شهرياري داديار شعبه سوم دستور تحقيق و بازجويي از نامادري «الهه» را صادر كرد ولي به دليل نبود دليلي براي ربودن الهه وي را آزاد كرد. اما وقتي بازپرس بهروز هنرمند در صحنه حاضر شد و طبق نظريه پزشكي قانوني دريافت دخترك ۳۶ ساعت قبل جان سپرده، بلافاصله دستور داد تا ضمن بازداشت نامادري تحقيقات كاملي از وي صورت بگيرد.
دو قتل بر اثر تيراندازي
طي دومين هفته از اسفندماه دو ماجراي قتل بر اثر تيراندازي پليس نيز به بازپرس ويژه قتل تهران گزارش شد. در يكي از اين ماجراها ماموران كلانتري ۱۰۳ گاندي در تعقيب سارق يك پرايد ناچار به تيراندازي شدند كه با اصابت يك گلوله به سر و يك گلوله به كتف،سارق جان سپرد.
در ديگر تيراندازي، شروري سابقه دار كه قصد درگيري با ماموران را داشت هدف گلوله ماموران عمليات پليس آگاهي قرار گرفت. مرگ اين شرور كه «امير» نام داشت توسط بازپرس هنرمند گزارش شد.
ماجراي قتل يك مرد ۳۸ ساله با تبر در بومهن جزو آخرين قتل هاي دومين هفته اسفندماه بود كه بازپرس مجيد متين راسخ رسيدگي به آن را به عهده گرفت.

چهار بار اعدام براي كودك رباها
چهاربار اعدام و تحمل سي سال حبس، مجازات عاملان قتل كودك هشت ساله اي در بانه است كه اين حكم توسط قاضي حسن پور رئيس شعبه اول دادگاه عمومي بانه صادر شده است.
سعدا... ۱۹ ساله، دلير ۲۴ ساله و فواد ۱۷ ساله، ۲۷ بهمن ماه گذشته با هدف اخاذي هفتاد ميليون ديناري (دينار عراق) «سينا محمودي» را ربودند.
ايرنا در اين باره گزارش داد در پي جريحه دار شدن احساسات مردم بانه و راهپيمايي دانش آموزان، پرونده اين قاتلان خارج از نوبت در دادگاه بانه برگزار شد.
متهمان اعتراف كردند در پي ربودن سينا، پدر وي پذيرفت هفتاد ميليون دينار عراقي را بپردازد ولي به دليل آن كه سينا خانه و مخفيگاه عاملان آدم ربايي را شناخته بود،  در اقدامي جنايتكارانه دست و پاي اين پسربچه را بستند و شبانه او را از روي پل روستاي «سويروي» به داخل آب انداختند.كودك ربايي براي اخاذي يكي دوسالي است وجه المصالحه آدم ربايان و افراد ثروتمند و متمول قرار گرفته است.

۷۰۰ هزار انسان قاچاق مي شوند
سالانه در جهان ۷۰۰ هزار انسان قاچاق مي شوند. اين گروه را بيشتر زنان جوان و كودكان تشكيل مي دهند كه براي سوءاستفاده جنسي قاچاق مي شوند.
سايت خبري حادثه، آورده است كه طبق آمار سازمان بين المللي مهاجرت كه مقر آن در ژنو قرار دارد سالانه ۱۲۰ هزار زن و دختر جوان فقط از كشورهاي اروپاي شرقي به شكل قاچاق به كشورهاي اروپاي غربي وارد شده و در آن جا وادار به خودفروشي مي شوند.
معمولاً واسطه ها با ايجاد رعب و وحشت باعث مي شوند كه اين زنان و كودكان نتوانند از خود دفاع كنند. هرچند اين خشونت ابعاد مرگبار ديگري مانند ايدز نيز در پي دارد.
جالب است بدانيد براساس اطلاعات اداره آگاهي آلمان از ۸۱۱ قرباني دستگير شده قاچاق انسان در سال گذشته ۵۹۵ نفر براي سفر اعلام آمادگي كرده بودند، براي ۳۱۸ نفر اين سفر غيرمترقبه بود و ۲۳۰ زن به طور حرفه اي قصد داشتند روسپيگري كنند.

مرگ مرموز يك قرباني
يكي از قربانيان سوءاستفاده جنسي به طرز اسرارآميزي مرد. اين جوان ۲۹ ساله كه پاتريك مك سورلي نام داشت قرباني خشونت جنسي يك كشيش بود. او عليه كليساي كاتوليك شكايت كرده بود زيرا مدعي بود كه «جان جئوكان» كشيش آمريكايي در سال ۱۹۸۶ او را مورد تجاوز قرار داده است.
براساس خبر جام جم پس از آن كشيش خلع سلاح شده و به زندان افتاد اما به وسيله يك زنداني ديگر در زندان كشته شد.
جالب است بدانيد كه جوان ۲۹ ساله اين ماجرا چندي پيش از مرگش نزديك بود در رودخانه غرق شود و علت آن ماجرا هنوز مشخص نشده است.
وكيل وي گفته است كه او يك قهرمان بود چرا كه صداي هزاران قرباني ديگر بود. او عليه قدرت هاي كليسا قد علم كرد و نمي خواست بگذارد سوءاستفاده جنسي عده اي از كشيشان از كودكان ناديده گرفته شود.

مبارزه با قاچاق
يك شعبه ويژه براي مبارزه با قاچاق تشكيل مي شود.
مجلس شوراي اسلامي از قوه قضاييه خواست تا شعبه ويژه اي را براي مبارزه قاطع با قاچاق در نظر بگيرد.
خبرگزاري مهر در خبري كه منتشر كرده، آورده است كه مجلس شوراي اسلامي به منظور مبارزه قاطع با قاچاق و اعمال نظارت در برخورد با پديده قاچاق خواستار تاسيس اين شعبه ويژه شده است.
در اين خبر آمده كه براساس بند «ر» تبصره ۱۹ لايحه بودجه سال ۱۳۸۳ كل كشور دولت نيز مكلف است با تقويت شعبه هاي تعزيرات حكومتي ويژه قاچاق به پرونده هاي قاچاق به فوريت رسيدگي كرده و اقدامات لازم را به عمل آورد.

۲۶هزار مركز درماني متخلف
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي از معرفي بيش از ۲۶هزار مركز متخلف در شش  ماه اول سال جاري به دادگاه خبر داد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران، وزارت بهداشت در اطلاعيه اي اعلام كرد: به  دنبال طرح توسعه و تشديد كنترل بهداشتي مراكز تهيه، توزيع و فروش مواد غذايي و اماكن عمومي ۱۹۳ هزار و ۷۹۳ بازديد از مراكز و اماكن سراسر كشور انجام گرفت كه در نهايت ۲۶هزار و ۶۲۵ مركز مختلف به دادگاه معرفي شدند.
برپايه اين خبر همچنين در طول اين مدت ۷۷۹ ميليون و ۹۲۷ هزار و ۹۸۷ كيلوگرم مواد فاسد كشف و معدوم شده و از ۴۲هزار و ۲۸۱ مورد مشكوك به فساد نمونه برداري شد.
همچنين، در طول اين مدت ۵۴هزار و ۷۴۱ مركز و مكان بهسازي شده و ۶۲ هزار و ۳۶۸ مكان نيز بهداشتي  شده اند.

گسترش اتحاديه اروپا و تبهكاري
گسترش اتحاديه اروپا به گسترش تبهكاري در آلمان منجر مي شود.
يك جرم شناس آلماني معتقد است: «پذيرش اعضاي جديد در اتحاديه اروپا به گسترش تبهكاري در آلمان منجر مي شود.» در خبري كه خبرگزاري دانشجويان ايران در اين باره منتشر كرده آمده است اين جرم شناس كه وزير دادگستري سابق يك ايالت در آلمان است معتقد است اين كشور بايد زندان هاي تازه اي احداث كند.
به گفته وي اين درحالي است كه با پيوستن اعضاي جديد به اتحاديه اروپا ميزان مهاجرت به آلمان افزايش يافته و علاوه بر نيروي كار، تبهكاران و افراد متكدي نيز به آلمان سرازير شده و ميزان تبهكاري را در اين كشور بالا مي برد.

مهشيد مجلسي
صفحه حوادث، هم ترسناكه هم عبرت انگيز. بستگي داره از كدوم زاويه نگاه كني. مي دونين آدما گاهي از خود حوادث هم ترسناك تر مي شن. شايد مخالف نظر من باشين ولي مطمئنم اگه براتون بگم تو روزنامه هاي هفته قبل چي خوندم حتماً نظرتون عوض مي شه. آخه وقتي يه حادثه طبيعي اتفاق مي افته حكايتش يه چيزه و وقتي يه حادثه انساني اتفاق مي افته يه ماجراي ديگه. اما خيلي چيزا جز صفحه حوادث مي تونه آدمو بترسونه. چيزايي كه هيچ وقت تو هيچ جدال و جنگي در ميان حيوانات ديده نمي شه و گويي خاص خود آدماست. همينه كه صفحه حوادثو ترسناك كرده.
اما چرا با همه گرفتاريام حاضرم اين صفحه ترسناكو بخونم حكايت اينه كه اونچه توش پيدا مي شه نمونه كوچكي از جامعه ما و خلاها و نواقصشه. واقعاً اين اعتقاد منه كه تو صفحه حوادث مي شه تمام نتايج منفي و تبعات بد ناشي از سياستگذاري هاي غلط را ديد. شايد جالب باشد بدونين وقتي حادثه بم اتفاق افتاد و به يكباره ۵۰ هزار نفر، بيشتر يا كمتر قرباني شدن حكايت غم انگيزي را رقم زد. وقتي حادثه انفجار در ايستگاه خيام روي داد و خبر كشته شدن ۳۰۹ نفر و مجروحيت ۴۶۰ نفر رو خوندم تلخي سهل انگاري رو چشيدم ولي وقتي به ماجراي اون زن جوون ۲۰ ساله فكر مي كنم ناخودآگاه به خودم مي لرزم و ترس تمام وجودمو مي گيره.
اسمش «ستاره» بود. عكسشو تو روزنامه ها ديدم. همين بهمن ماه گذشته تو بيمارستان امام حسين(ع) تهران بستري شده بود و از شدت كوفتگي و كبودي جاي سالم نداشت. اما مشكل ستاره اين كوفتگي ها نبود، يه فاجعه بود يه فاجعه انساني كه گرچه قربانيش يه نفره ولي تصور و تجسمش از ماجراي ايستگاه خيام و زلزله بم هم ترسناك تره!
ستاره مجبور به سقط جنين شده بود. شوهرش اونو بعد از كلي كتك زدن مجبور به خوردن سدر و كافور كرده بود. اما باز هم به همين جا ختم نشده بود. چون كاري كه هيچ كس نكرده بود، روي ستاره به اجرا دراومده بود. شوهر ستاره مقداري جوهرنمك به وسيله سرنگي به رحم او تزريق كرده بود. جنين پنج ماهه ستاره سقط شده بود و خود او به دليل شدت اثر جوهرنمك به شدت آسيب ديده بود. مجاري ادراري اش عفونت كرده بود و حالا پزشكان مي گويند رحم او به دليل چسبندگي ناشي از جوهرنمك از بين رفته است. مجاري ادراري او نيز عفونت كرده و به شدت دچار سوختگي شده است. ريه ،گلو و مجاري هاضمه اش هم همين طور.
اما ترسم از اينه كه چطور يه نفر تونسته اينقدر بي رحمانه براي تحقق خواسته خودش زندگي يه نفر ديگه رو به بازي بگيره. گاهي فكر مي كنم قاتلا چقدر خوبن، چون حداقل آدمو مي كشن، تموم مي شه ولي اونا كه نمي كشن و اين طوري زجر مي دن چي؟
«ستاره» ديگه نه بچه دار مي شه و نه مي تونه شوهرداري كنه. او زن دوم يه مرده كه از اون يه بچه ۱۱ ماهه داره. اين زن خوب به خاطر داره كه نخستين باري كه قرباني خشونت همسرش شد تو يه مزرعه حوالي بندر انزلي بود. شوهرش به شدت وسواس داره. اونو چنان به زمين كوبيد كه نتونست تحمل كنه و بچه ۲ ماهه اش را سقط كرد. دومين بار كه باردار شده بود وقتي دختر كوچولوش دنيا اومد شوهرش اونو به باد كتك گرفت كه چرا دخترم روز عيد غدير دنيا نيومده!
زن ديگر شوهر ستاره وضع بهتري نداره، اونم مثه ستاره كتك مي خوره. گاهي با داس، گاهي زنجير و.... «ستاره» از شوهرش شكايت كرد و شعبه دوم بازپرسي دادسراي جنايي تهران پس از بررسي پرونده اونو به دادسراي قم ارجاع داد.
يه لحظه فكر مي كنم، من از ستاره ۱۰ سال بزرگترم. هنوز شوهر نكردم. حالا ديگه مي ترسم خيلي هم مي ترسم نكنه گرفتار چنين شوهري بشم؟ يعني همه مردا اينطورين. تو روزنامه خوندم «بهمن كشاورز» حقوقداني كه رئيس كانون وكلاس گفته وقتي تو خونواده بچه اي رفتار پدرش رو مي بينه فكر مي كنه كه مردا حق دارن اين طوري رفتار كنن و همين باعث مي شه رفتار خشن و نادرست ادامه پيدا كنه. اين حقوقدان مي گه بايد از دوره ابتدايي تو كتابا بنويسن تا درست بشه و هيچ مردي خشونت به خرج نده!

پشت چراغ قرمز مونده بودم. يه لحظه صداي بوق وحشتناكي رو شنيدم. گويا چراغ سبز شده بود. راننده اون ماشيني كه پشت سرم بود و بوق مي زد بهم كلي ناسزا گفت. يه موتوري هم چنان جلوم پيچيد كه فكر كردم مي خواد بهم حمله كنه. اين همه،مجازات يه دقيقه معطلي پشت چراغ بود.
به خودم مي گم اگه وضع، وضع ديگري بود چه مي شد و اونا چه مي كردن؟