غلامرضا گلي زواره
نويسنده در اين مقاله كه خبرگزاري فارس آن را منتشر كرده از «توشيهيكو ايزوتسو»، استاد ممتاز دانشگاه «كيو» ژاپن، زبانشناس، قرآن پژوه، اسلام شناس و فيلسوف معاصر، سخن گفته است. ايزوتسو به اكثر زبانهاي زنده دنيا تسلط داشت؛ انگليسي را در دوران دبيرستان آموخت و بعد فرانسه، آلماني، لاتيني، ايتاليايي، اسپانيايي و روسي را در دانشگاه خواند و عربي را هم بعد از فراگيري زبان قرآن آموخت.اهميت ايزوتسو در حوزه اسلام شناسي مشهود است. او در اين حوزه بويژه در باب فلسفه اسلامي و زبان و مفاهيم قرآني آثار مهمي از خود به يادگار گذاشته است.
پژوهشگري پرمايه در عرصه هاي گوناگون انديشه اسلامي
پروفسور «توشيهيكو ايزوتسو»، استاد ممتاز دانشگاه «كيو» ژاپن، زبانشناس، قرآن پژوه، اسلام شناس و فيلسوف معاصر، در چهارم ماه مي ۱۹۱۴ م. در شهر توكيو ديده به جهان گشود. وي موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد از دانشگاه كيو گرديد و در سال ۱۹۶۰ م. دكتراي خود را در ادبيات و زبان شناسي از وزارت آموزش و پرورش ژاپن دريافت كرد. ايزوتسو بعد از اخذ دكترا از همين دانشكده، به تدريس زبان شناسي، فلسفه زبان و زبان يوناني قديم پرداخت. دانشمندي عربي دان كه موسي جارالله نام داشت و اهل توكيو بود، از طريق سيبري به ژاپن آمد و اقليت تاتار او را به امامت جماعت برگزيدند. وي در نهايت عسرت و بدبختي مي زيست و در كلبه اي محقر و ناگوار زندگي مي كرد. ايزوتسو در سن بيست سالگي اين موقعيت را مغتنم شمرد و به فراگيري زبان عربي نزد موسي جارالله پرداخت. وي ابتدا كتاب سيبويه و سپس صحيح مسلم را نزد او خواند. اين نخستين مرحله و اولين تجربه ايزوتسو در خصوص آشنايي با فرهنگ اسلامي بود. آشنايي اين دانشور ژاپني با زبان عربي تا بدان درجه بود كه دردهه هاي بعدي عمرش به عضويت فرهنگستان زبان و ادبيات مصر درآمد و تأليفاتي نيز در عرصه فرهنگ و ادبيات اسلامي به رشته نگارش در آورد. در اين مرحله از زندگي بود كه ايزوتسو قرآن را به زبان ژاپني ترجمه كرد و همراه آن شرحي نگاشت ودر سال ۱۹۷۵ م. در شهر توكيو به طبع رسانيد. او توضيحات منظم ترجمه قرآن را با همكاري فوجي ماتوكا تسوجي، بان كوسايي وايكدا اوساموا به انجام رسانيد. ممارست در فلسفه و تسلط به زبان عربي، ايزوتسو را با آثار غزالي، كلام اشعري و آثار ابن سينا آشنا ساخت و او برخي از اين كتاب ها را تدريس مي كرد.
ايزوتسو به اكثر زبان هاي زنده دنيا تسلط داشت؛ انگليسي را در دوران دبيرستان آموخت و بعد فرانسه، آلماني، لاتيني، ايتاليايي، اسپانيايي و روسي را در دانشگاه خواند و عربي را هم بعد از فراگيري زبان قرآن آموخت. به گفته همسرش، او هفده زبان مي دانست و علاوه بر اين، زبان هاي چين قديم و جديد و سانسكريت را فرا گرفت و در سالهاي آخر زندگي، فارسي و تركي را مي خواند، در دوران جواني، ادبيات روسي تدريس مي كرد و كتابي هم به زبان ژاپني با عنوان «مفهوم انسان در ادبيات روسي قرن نوزدهم نگاشت.»
به سوي كانادا و ايران
دومين مرحله از زندگي ايزوتسو با مهاجرت به مونترال كانادا در سال ۱۹۶۱ م. آغاز مي شود كه در واقع نقطه عطفي در سير مطالعات اسلامي وي بود. در زماني كه در كانادا اقامت داشت، نزد دانشجوي ترك خود، احمد روشن سزر متون تركي عثماني استانبولي را مي آموخت و با حضور در درس اسرار نامه عطار و جامع الحكمتين ناصر خسرو كه تدريس آن به عهده دكتر مهدي محقق بود، زبان فارسي را آموخت. همچنين در درس زبان پهلوي اين استاد حضور يافت.
ترجمه قرآن توسط ايزوتسو - به گفته خودش- برايش بركاتي در برداشت؛ زيرا از اين رهگذر موفق گرديد به نكات دقيقي درباره بعضي مفاهيم كليدي قرآن پي ببرد و در اين زمينه آثاري به نگارش در آورد. در سال ۱۳۴۴ ش. كه دكتر مهدي محقق براي تدريس به دانشگاه مك گيل رفت، كتاب «انوار الملكوت في شرح الياقوت» را براي تدريس كلام شيعي و كتاب «شرح غرر الفرائد» معروف به شرح منظومه حكمت را براي تدريس فلسفه اسلامي برگزيد. روزي پس از درس، پروفسور ايزوتسو به وي گفت: مايه تأسف است كه اين فيلسوف بزرگ- يعني حكيم سبزواري- در سرزمين شما مي زيسته است؛ ولي او را به جهان معرفي نمي كنيد. دكتر محقق در پاسخ گفت: اين كار از يك نفر ساخته نيست؛ سپس ايزوتسو آمادگي خود را براي همكاري در ترجمه قسمت امور عامه، جواهر و اعراض كتاب شرح منظومه اعلام داشت و اين دو استاد به طور مشترك اين كار را انجام دادند.
براي اين كه فعاليت هاي پژوهشي براي اين تحقيق، در جايي معين متمركز گردد، دكتر محقق به رئيس مؤسسه مطالعات اسلامي دانشگاه مك گيل كانادا پروفسور چارلز آدامز پيشنهاد كرد تا شعبه اي از اين مؤسسه در تهران بنيان نهاده شود كه اين برنامه با تلاش پيگير آقاي آدامز و اهتمام دكتر محقق و اجازه وزارت علوم و وزارت امور خارجه ايران عملي گرديد و مؤسسه مزبور در روز ۱۴ دي ماه ۱۳۴۷ ش. در تالار فردوسي دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران افتتاح شد، كار اين ترجمه كه در كانادا آغاز شده بود، در تهران به پايان رسيد.
ايزوتسو در تهران درجلسه درس استاد فروزانفر حاضر مي شد. درسي اختصاصي از كفايه الاصول آخوند خراساني در اين موسسه توسط دكتر ابوالقاسم گرجي برقرار شد كه ايزوتسو و پروفسور هرمان لندلت، استاد عرفان اسلامي دانشگاه مك گيل، در جلسات آن شركت مي كردند. ايزوتسو به حضور حضرت آيت الله سيدابوالحسن رفيعي قزويني و ساير مشاهيري كه در تهران حضور داشتند، رسيد و با پيگيري دكتر سيد حسن نصر، وي و پروفسور هانري كربن، موفق به اخذ درجه دكتراي افتخاري از دانشگاه تهران شدند.
شوق و تلاش
با روي كار آمدن حكومت فرانسوي زبان در ايالت كبك كانادا، مؤسسه مطالعات اسلامي دانشگاه مك گيل از لحاظ امكانات و اعتبارات مالي در تنگنا قرار گرفت و بودجه مختصري كه به شعبه تهران اختصاص يافته بود، قطع شد. در همين حال انجمن فلسفه و حكمت ايران شروع به كار نمود و موفق گرديد دانشوراني چون هانري كربن و ايزوتسو را به سوي خود جلب نمايد، عشق به اقامت در ايران موجب شد كه ايزوتسو در اين انجمن چند سال به تدريس «شرح فصوص الحكم» بپردازد.
دكتر ايزوتسو به هنگام اقامت در ايران، با دانشوراني چون سيد محمد مشكوه و سيد عبدالله انوار بحث و گفت وگوهايي داشت و چند جلسه در مدرسه عالي شهيد مطهري با شهيد مرتضي مطهري و شيخ محمدعلي حكيم شيرازي درباره مباحث فلسفي و عرفاني به بحث و مذاكره پرداخت و با واعظ مشهور ايران؛ مرحوم محمدتقي فلسفي نيز ملاقات و گفت وگو كرد.
برخي دانشمندان خارجي كه در تهران با ايزوتسو بحث و گفت وگو داشتند، عبارتند از: عبدالرحمان بدوي، محمد اركون، فريد جبر، ريچارد والز، لوي گارده و مونتگري وات. ايزوتسو در كنگره بين المللي فلسفي كه در شهريور ماه ۱۳۵۴ ش. در تهران و مشهد برگزار شد، شركت كرد.
انديشه و روش هاي پژوهش
ايزوتسو چهره اي آشنا و مشهور در مجامع علمي و بين المللي بود و در بسياري از انجمن ها و مؤسسات معتبر پژوهشي، تحقيقاتي و فلسفي جهان عضويت داشت كه برخي از آنها عبارتند از: مؤسسه بين المللي فلسفه پاريس، انجمن بين المللي فلسفه در قرون وسطي در لون (بلژيك)، انجمن كانادايي مطالعات تاريخ و فلسفه علوم در مونترال (كانادا)، فرهنگستان زبان و ادب عرب در قاهره (مصر).
او علاقه اي ژرف به تفكر اسلامي ابراز مي نمود و آثار متعددش در خصوص قرآن پژوهي، گواه اين ادعاست .نوشته هاي محققانه وي درچنين عرصه اي مبين آن است كه ايزوتسو در خصوص انديشه هاي ملهم از قرآن و فرهنگ اسلامي، صاحب نظر است. آشنايي او با فلسفه تحليل زبان و تأويل متن (هرمنوتيك) امكاناتي را در اختيارش قرار داده بود تا بتواند با شيوه اي بديع و ابتكاري به موضوعات قرآني بنگرد.
تحقيقات اين دانشور ژاپني در خصوص فلاسفه ايراني، بويژه حكيم سبزواري و تأليف آثاري در اين زمينه موجب گرديد كه حكمت متعاليه و پيروان ملاصدرا، به مجامع آكادميك غرب معرفي شوند. تصور عمومي مجامع غربي از حكمت اسلامي اين بود كه ميراث فلسفي يونان تا زمان ابن رشد در سرزمين هاي اسلامي ادامه يافت؛ اما تلاش هاي امثال ايزوتسو، هانري كربن و آلفرد مادلونگ سبب گرديد تا محققان اروپايي حداقل به ادامه جريان فكر فلسفي در عالم اسلام پي ببرند. ايزوتسو اين شهامت را داشت كه آراي متفكران اسلامي و تفكر شرق آسيا را مورد بررسي تطبيقي قرار دهد كه اين جنبه از تحقيقات او، از اهميت شايان توجهي برخوردار است.
بهاءالدين خرمشاهي در اين باره مي گويد: روش ايزوتسو پديدارشناسانه است؛ البته ايشان از فلسفه تحليلي، مردم شناسي فرهنگي و ساختار شناسي اجتماعي و ... استفاده مي كند. سخن مهم ايزوتسو در مورد روش شناسي قرآني اين است كه ما در كلام وحي تنها يك سري احكام فقهي، اخلاقي و يا مطالب تاريخي و داستان نداريم، بلكه در تمامي اين مباحث، نكاتي اخلاقي، آموزنده و رشد دهنده ديده مي شود و نبايد موضوعات قرآني را به صورت جدايي از هم مورد بررسي قرار داد. اصولاً اخلاق قرآني، همان ارزشهايي است كه دين اسلام بر آن اصرار مي ورزد. اين گونه نيست كه مثل اخلاق اسپينوزا نكات اخلاقي را به صورتي مستقل ومجرد مورد توجه قرار دهد. به عنوان مثال قصص قرآن، مطالبي عبرت آموز دربردارند و اصولاً براي بيداري انسان ها از خواب غفلت و ايجاد تحول روحي و اخلاقي در آنها، اين داستانها مطرح گرديده اند. ايزوتسو عقيده دارد كه دستگاه انديشه ديني و اخلاقي قرآن تجربه ناپذير است. ايزوتسو علاوه بر آشنايي با مكاتب و فلسفه هاي شرقي، يعني هندوئيسم و بودائيسم، با فلسفه غربي آشنايي داشت. آثار فلاسفه اگزيستانس، به خصوص «هايدگر» را به زبان اصلي خوانده بود و با اين وجود، در مطالعات و تحقيقات خود غالباً به افكار فلسفي و عرفاني اسلامي روي مي آورد. وي درباره اين گرايش و اشتياق مي گويد: درست نمي دانم و جواب منطقي براي سؤالي كه در اين خصوص از من نموده اند، ندارم؛ همين قدر مي توانم بگويم كه اسلام مرا مسحور خود كرده است!
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، وي يك سلسله سخنراني در ژاپن ايراد نمود و مجموع آنها را به صورت يك كتاب به طبع سپرد كه بيست هزار نسخه از آن به فروش رفت. در همين ايام كتابي به زبان ژاپني تحت عنوان «عمق فرهنگ اسلامي» نگاشت كه طي سه بخش آن، جنبه هاي ظاهري، شريعت و ابعاد باطني و معنوي اين دين را معرفي كرد.
اثر مذكور برنده جايزه شد و اين به دليل پرفروش بودن آن و استقبال و توجه خاص مردم به اسلام بود. وقتي كه ايزوتسو اشتياق اهالي ژاپن را به دين اسلام ملاحظه كرد، درباره پيدايش اين آيين، چگونگي رشد و گسترش آن و اين كه چطور به عنوان يكي از دين هاي مهم جهاني درآمد، كتابي در سطح فهم عمومي با عنوان «تولد اسلام» نوشت و بعد از آن برخي آثار عرفاي اسلامي چون «مشاعر» ملاصدرا و «فيه مافيه» مولوي را ترجمه كرد و به طبع رسانيد و چون از وي پرسيدند: آيا فكر مي كنيد اين آثار در ژاپن حاميان قابل توجهي داشته باشد؟ در جواب آنان گفت: البته چنين كتابهايي براي خواص سودمند مي باشد؛ اما موضوع مهم اين است كه هم اكنون اسلام در جهان، توجه بسياري از مردم را به خود جلب و آنان را كنجكاو كرده است و لازم است تحقيقات ما درباره اسلام عميق باشد و مثنوي را ترجمه و چاپ كنيم كه براي پژوهش هاي بعدي پايه و اساس باشد؛ در غير اين صورت، ميدان به دست افكار ژورناليستي خواهد افتاد. وي در سالهاي واپسين عمر، علاقه وافري به اصول فقه پيدا كرد و عقيده داشت فلسفه زبان به صورتي كه در اصول اين رشته از علوم اسلامي مطرح شده است، مي تواند به حكمت جديد كمك كند.
مراسم سوگواري براي حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام، همواره براي ايزوتسو حائز اهميت بود و از نوحه خواني و عزاداري در عزاي سالار شهيدان متأثر مي گرديد. ايزوتسو در مجالس و ملاقات ها، كمتر سخن مي گفت؛ مگر در جهت كسب اطلاعات و آگاهي.
آثار
ايزوتسو در طول حيات با بركت خويش، آثاري به رشته نگارش در آورد كه فهرست آنها عبارتند از:
۱. مفهوم ايمان در كلام اسلامي (توكيو آوريل ۱۹۶۵ م.)، ۲. خدا و انسان در قرآن (توكيو، ۱۹۶۳ م.)۳،. ساختمان معنايي مفاهيم اخلاقي ديني در قرآن؛ اين كتاب تحت عنوان «ساختمان اصطلاحات اخلاقي در قرآن»، در سال ۱۹۵۹. در توكيو به چاپ رسيد۴،. صوفيسم و تائوئيسم، ۵.ترجمه كامل امور عامه و جوهر و عرض از شرح منظومه حكمت سبزواري به زبان انگليسي، با همكاري دكتر محقق، ۶. تصحيح شرح منظومه حكمت به انضمام فرهنگ تفصيلي اصطلاحات فلسفي، با همكاري دكتر محقق، تهران، ۱۳۴۸ ، ۷. منطق و مباحث الفاظ(مجموعه متون و مقالات)، با همكاري دكتر محقق، تهران ۱۳۵۳ ، ۸. نور و ظلمت در گلشن راز شبستري (پنسيلوانيا ، ۱۹۷۱ م.)، ۹. تصوف و مسأله تشكيل در زبان؛ انديشه هاي عين القضات همداني (پاريس ۱۹۷۰)۱۰،. مسأله خلق جديد و در عين القضات (بوستون، ۱۹۷۳.م)، ۱۱. ماهيت و كلي طبيعي در فلسفه اسلامي ايران (تهران ۱۹۷۳ م.)، ۱۲. ماهيت لابشرط در فلسفه اسلامي (تهران ۱۹۷۳ م.)، ۱۳. اساس انديشه هاي مابعدالطبيعي در فلسفه اسلامي ايران ( تهران، ۱۹۷۱ م.)، ۱۴. خلق مدام، ۱۵. تاريخ تفكر عربي، ۱۶. محمد(ص) (به زبان ژاپني)، ۱۷. زبان و سحر، ۱۸. فلسفه زن، ۱۹. تصحيح كتاب قبسات ميرداماد با همكاري دكتر محقق، دكتر موسوي بهبهاني و ابراهيم ديباجي، ۲۰. تحليل افكار ميرزامهدي آشتياني؛ در مقدمه تعليقي آشتياني بر شرح منظومه حكمت.
پرتوها و پيام ها
ايزوتسو در يكي از آثار خود مي نويسد: الله عالي ترين كلمه كانوني در دستگاه قرآني است و هيچ كلمه ديگري از لحاظ رتبه و اهميت از آن برتر نيست. خداي قرآن همچون خداي فلسفه يوناني، با كمال بي نيازي و جلال خود تنها و منعزل از نوع بشر نيست؛ بلكه به صورتي عميق در كارهاي بشري دخالت دارد. انسان، طبيعت، رفتار، روانشناسي، وظايف و سرنوشت او در واقع، همان اندازه از اشتغالات مركزي انديشه قرآني است كه مسأله خود خدا . انديشه قرآني به عنوان يك كل با مسأله نجات و رستگاري موجودات بشري سروكار دارد.
ايزوتسو مي گويد: اگر بخواهيم فهمي واقعاً جامع از باور با ايمان در انديشه اسلامي به دست آوريم، بايد ماهيت و سير تقوا و مفاهيم كليدي عرفاني در اين باب را مورد توجه قرار دهيم. تنها هنگامي كه نتايج به دست آمده از دو وجه كلامي و عرفاني در كنار هم قرار گيرند و با يكديگر هم آهنگ شوند؛ مي توان اميدوار بود كه تصويري نسبتاً كامل از ايمان- آن گونه كه در اسلام بيان شده است- مي توان به دست آورد.
غروبي غمگين
ايزوتسو در سالهاي آخر زندگي دنيوي، در ژاپن و در خانه خود- واقع در كاماكورا از نواحي توكيو اقامت گزيد و در كتابخانه خود كه شامل مجموعه نفيسي از كتاب هاي فلسفي و عرفاني و اصول فقه بود، به تحقيق و تتبع و تأليف كتاب و تحرير برخي مقالات براي دائره المعارف ها مشغول گشت و آثاري چون فرهنگ اسلامي (توكيو ۱۹۸۲ م.) آگاهي و ماهيات (توكيو ۱۹۸۳ م.)، تلاوت قرآن (توكيو ۱۹۸۳ م.) و مقالاتي چون شرح حال ابن عربي و مقاله اشراقيه را براي دائره المعارف دين، به سرپرستي ميرچا الياده به رشته نگارش در آورد و سرانجام در روز هفتم ژانويه سال ۱۹۹۳ م. مطابق با ۱۷ ديماه ۱۳۷۱ ش. در شهر كاماكورا- محل اقامت خود- در ژاپن در سن ۷۹ سالگي ديده از جهان فرو بست و به سراي باقي شتافت.