پنجشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۵۱
چگونه همانند يك مدير عالي بينديشيم
اگر صندلي رياست را مي خواهيد
005136.jpg
اگر مي خواهيد روزي به صندلي رياست تكيه كنيد بد نيست بدانيد او براي به دست آوردن اين صندلي چه كارهايي انجام داده است. همان اشتباهاتي را كه او مرتكب شد مرتكب نشويد. توجه كنيد چه كاري را مي توانست به نحو ديگري انجام دهد و آن را بدان نحو انجام دهيد.
جف برنس رئيس شركت برنس گروپ
در كشور ما هر از گاهي پست هاي مديريت تغيير مي كند و به ديگري سپرده مي شود. هدف از اين تغييرات چيست؟ جاي انديشه دارد آيا فردي كه جهت تصدي پست مديريت برگزيده مي شود و در رأس كار قرار مي گيرد به نوع مسئوليت آشنايي دارد؟ شرايط و ضوابط كار را مي داند؟ هدف نهايي سازمان را مي داند؟ روحيه كاركنان و نوع رفتار با آنان را مي شناسد؟ آيا تخصص كافي جهت پيشبرد وضعيت را دارد؟ و صدها سؤال از اين قبيل ....
به نظر مي رسد در بعضي از سازمان ها افرادي برگزيده مي شوند و زمان زيادي سپري مي شود تا بدانند در كجا هستند. آيا عواقب ناشي از اين انتخاب را مي دانيم؟ در اين مقاله سعي شده تا حدودي به ويژگي ها و شرايط مديران موفق توجه شود تا راهكارهاي آن بتواند در مديريت كشور ما مفيد افتد. اشخاص موفق چه كاري انجام مي دهند تا فردي به ياد ماندني، تأثيرگذار، مورد اطمينان، موثق، مورد اعتماد و دوست داشتني باشند؟

زير ذره بين
رقابت براي رشد فردي و حرفه اي چيز خوبي است. سختي و مشقت مثبت، كه ناشي از رقابت باشد مهارت هاي شما را تقويت و تشديد مي نمايد. در هر وضعيتي كه قرار داريد براي برد آسان دعا نكنيد. از موفقيت به ويژه موفقيت آسان درس زيادي نمي آموزيد. از نبرد درس مي آموزيد. به طور مؤثر اهل رقابت بودن به شما نشاط شغلي پايدار مي بخشد
زير ذره بين
هر قدر بالاتر برويد بيشتر تحت تأثير تصوير بزرگي كه از مسائل داريد قرار مي گيريد و بيشتر امكان دارد فكر كنيد لازم نيست آدمي جزيي نگر باشيد. اما اشتباه مي كنيد درست برعكس اين است. طبق گفته رؤساي تقريباً كامل هر قدر بالاتر برويد آگاه بودن از جزئيات، چه جزيياتي كه شما از آن غفلت مي كنيد و چه جزيياتي كه ديگران ناديده مي گيرند اهميت بيشتري دارد.
مدير عالي كيست؟
« مدير»يك اصطلاح تازه است كه در آمريكا براي توضيح شغل كسي ابداع شده است كه كاركنان يك شركت يا يك سازمان را اداره مي كند. تصور اين بود شخصي كه در رأس قدرت است غير قابل دسترسي، لمس نشدني، پرسش ناپذير و ناشناخته مي باشد. اين شخص برتر به ندرت قصد تغيير اين تصور را داشت. اما زماني كه كاركنان شروع به انديشيدن درباره امكان شناخت و درك شخصي كه در رأس قدرت بود كردند بنابراين بهتر توانستند با وي كار كنند.
ويژگي هاي رؤساي كامل
اولين ويژگي: اعتماد به نفس
گاهي اوقات صعود بزرگترين مانع نيست، خودتان بزرگترين مانع هستيد.
طرز فكر بي نهايت لازمي كه يك رئيس بدان نياز دارد اعتماد به نفس است. اين طرز فكر هم بايد در درون و انديشه وي وجود داشته باشد و هم در بيرون و در انظار متجلي شود. مردم مايلند افرادي شبيه به خودشان را براي همكاري برگزينند. رئيسي كه كامل نباشد با مجموعه اي از تزلزل هاي خود گرايش به آن دارد كه افراد بدون اعتماد به نفس را به سوي خويش جلب كند. بدين ترتيب با دادن اين اجازه به خود كه در محاصره افرادي قرار گيرد كه تهديدي به شمار نمي روند ،تزلزل هاي خويش را كمتر نشان مي دهد. ليكن مدير عالي تقريباً كامل و داراي اعتماد به نفس افرادي را كه فاقد اعتماد به نفس بوده و بيشتر از آنكه مرتكب غفلت، تنبلي يا نخوت شوند موجب بروز مشكلات براي خودشان و شركتشان مي شوند را مي شناسد.
دومين ويژگي: كنترل طرز برخورد
اگر شما كنترل خود را از دست بدهيد مي بازيد.
كنترل كردن طرز برخورد با مسائل مي تواند به سادگي اين باشد كه آنچه را مي خواهيد اتفاق افتد با خودتان بگوييد.
كنترل طرز برخورد يعني تخفيف دادن به هيجانات و فكر كردن در جريان موقعيت ها، نه فقط واكنش نشان دادن.
طرز برخورد در وجنات ظاهري، آهنگ صدا، حالت بدن، دست دادن، دست نوشته، پيام تلفني، تصميم گيري، تفويض اختيار، مديريت، رهبري و ديگر مشخصات شخص ظاهر مي شود و انتقال مي يابد.
زيردستان در تمام اوقات مدير را مورد توجه و مطالعه قرار مي دهند.
(تمي تيرني- دبير كانزاس سيتي بيزينس جورنال)
سومين ويژگي: پافشاري
به حركت خود ادامه بدهيد تا وقتي كه چيزي شما را متوقف كند. آنگاه دوباره به حركت خود ادامه بدهيد.
ضروري ترين جنبه هاي لازم براي موفقيت شخص به عنوان يك مدير عالي عبارت است از: پافشاري، پشتكار، توانايي بازگشت و پذيرش مسئوليت آن، اعتقادي كه بداند در آن محق است صرف نظر از اينكه چه اعتقادي باشد، تعهد به انجام دادن امور.
(لئونارد آبرامسون - مديرعامل و رئيس شركت يواس هيلث كر)
پافشاري يعني رها نكردن، هنگامي كه همه كسان ديگر مي گويند بايد رها كرد. يعني ادامه دادن راهتان، حتي اگر در دلتان احساس كنيد ممكن است شما را به عقب هل بدهند يا مسافرتتان آهسته تر از آنچه فكر مي كرديد جريان يابد، به نتيجه رساندن كارها ارزش صرف وقت را دارد. هر گروهي كه با آن سر و كار داشته باشيد به شخص قرص و محكم علاقه فراوان دارد. همه خواهان رهبران با اراده هستند. فقط رقيب شما و گاهي اوقات رسانه ها خواهان آنند كه در هم شكنيد. بر سر خواسته هاي خود محكم بايستيد پافشاري موجب پافشاري مي شود و موفقيت، موفقيت به بار مي آورد.
پافشاري لجاجت نيست كه تا سطح حماقت بالا رود. تعهد به نتيجه است صرف نظر از   آنچه كه بايد در طول مسير تحمل شود.
براي پشتكار و استقامت استثناهايي وجود دارد:
نگذاريد خودخواهي، غرور و ترس از پذيرفتن اشتباهات موجب شود به مقاومت ادامه دهيد. يكي از ويژگي هاي رؤساي موفق پيوند پافشاري و توانايي درك زمان عدم پافشاري است.
همان گونه كه افراد موفق مي گويند بدانيد چه موقع پافشاري كنيد و چه موقع دست از پافشاري برداريد. چنانچه اشتباه مي كنيد ليكن غرورتان اجازه نمي دهد آن را بپذيريد صبر كنيد در اين وضعيت پافشاري قدرت نيست بيماري است.
چهارمين ويژگي: مداومت در بهبود وضعيت
بهبود مستمر يعني آموختن. رؤساي تقريباً كامل مي كوشند در خصوص حضور اجراي خويش، سازماندهي، مهارت هاي مالي، اعتماد به نفس، فضيلت مديريت وقت، گوش دادن، تفويض اختيار، صحبت در حضور جمع، عادت شخصي، رويارويي، قاطعيت، مديريت اسناد و مدارك، مهارت هاي ارتباطي، ديپلماسي و زمينه هاي ديگري كه مجال اشاره به آنها نيست به كار خويش بهبود بخشند.
شخصي كه طبق يك برنامه كامل در راه پيشروي به سوي قله است چگونه بياموزد؟ بايد براي آموختن وقت گذاشت. آموختن به سراغ شما نمي آيد. شما بايد به آن تحقق بخشيد و راه هاي بسيار زيادي براي دست يافتن به آن وجود دارد.
پنجمين ويژگي: صداقت و پايبندي به اصول اخلاقي
درستكاري يعني صداقت، امانت، شرافت، عدالت،  انصاف و رك گويي. درستكاري يعني فقدان نيرنگ و تقلب، حيله گري، ريا و دروغ.
درستكاري مصلحتي وجود ندارد. درستكاري، درستكاري است.
لئونارد آبرامسون- رئيس شركت بيمه هيلث كر
درستي با صداقت همراه است. بكوشيد واقعاً در مورد چيزي كه مي گوييد، فكر مي كنيد و انجام مي دهيد پا بر جا باشيد. مردم شما را مشاهده مي كنند و از كساني كه چندان پا بر جا نيستند تميز مي دهند. شما را باور دارند، مي خواهند موفق باشيد و اي بسا كه حتي به شما كمك كنند.
ششمين ويژگي: اول انديشه وانگهي گفتار
رؤساي تقريباً كامل پيش از سخن گفتن فكر مي كنند. بديهي است همه، اين كار را انجام مي دهند. اما اشتباه مي كنيد در واقع بيشتر مردم صبر نمي كنند تا از قبل در مورد اظهاراتشان فكر كنند، به پيامد گفته شان توجه نمايند، اظهار نظر را به خاطر پيامد آن و تأثيري كه مورد نظرشان است تغيير دهند و تنها پس از آن سخن بگويند.
صحبت دليل دانش و آگاهي نيست. صحبت مناسب تأثيرگذار است. سكوت نيز تأثيرگذار است. گوش كنيد، ببينيد، ارزيابي نماييد و سپس سخن بگوييد. ليكن در خصوص فعاليت هاي غير قانوني، نادرست و غيراخلاقي ساكت نباشيد. برعكس اعتقاد بسياري كسان، پايبندي اخلاقي در كار نمرده، تنها بايد شهامت داشت تا در اين موارد ساكت نماند. اگر چيزي بدانيد و كاري نكنيد گناهكار هستيد ليكن پيش از آنكه عقيده خويش را به صراحت بگوييد كاملاً تعمق كنيد.
هفتمين ويژگي: خلاقيت
مدير عالي از موقعيتي كه دارد نهايت استفاده را مي كند تا مبتكر، متفاوت، داراي قدرت تخيل و خلاق باشد.
هر انديشه اي قبلاً به ذهن ديگران هم رسيده است تفاوت در ميزان توانايي و تمايل به جامه عمل پوشاندن به آن انديشه است.
بردويلامز- رئيس شركت نوشابه سازي داكوتا
ساده ترين دستور براي خلاق تر بودن چيست؟ نگاه كنيد، به دقت مشاهده كنيد و ببينيد بيشتر مردم در هر موقعيتي چه كار مي كنند و آن كار را انجام ندهيد. شما به طور ناخودآگاه از ديگران پيروي مي كنيد و كاري را انجام مي دهيد كه آنان انجام مي دهند. به اين وضع پايان دهيد. خلاق باشيد، تازه و نو باشيد، معمولي نباشيد. جلوتر از ديگران قرار بگيريد. برگشت چشمگيري از رويه قبلي نشان دهيد. اين است چگونگي پيدايش رهبران جديد.
چگونه مي توان خلاق بود:
تصميم بگيريد خلاق باشيد
هر كاري كه مي كنيد بكوشيد تقليد مكنيد، تكرار مكنيد، انديشه ها و سخنان ديگران را نشخوار يا در قالب تازه اي مطرح مكنيد.
به خودتان سخت مگيريد
ناراحت مشويد كه شما يا ديگران كوشش خويش را كرده و ناكام شده ايد و بنابراين به خطا رفته يا اشتباه مي كنيد. از خودتان بپرسيد آيا اين تلاش براي من يا كسي ديگر مفيد است؟ آيا اين تغيير است؟ آيا اين چيزي را تغيير مي دهد؟
از ديگران پشتيباني كنيد
تشخيص بدهيد چه موقع ديگران هم دارند مي كوشند به انديشه هاي تازه اي برسند؟ بيشتر اشخاص هنگامي كه عقايد تازه مطرح مي گردد منفي و تخريب گر هستند. اين كار را با ديگران مكنيد، براي آنان نمونه باشيد. به جاي آنكه عقايد ضعيف را به سرعت رد كنيد،  عقايد خوب خود و ديگران را دست چين كنيد.
پشتكار به خرج دهيد
جريان امور را ادامه دهيد. توقف مكنيد، نااميد نشويد. براي خلاق بودن وقت صرف كنيد.
هر مدير عالي لازم است بداند كه شركت بايد به كجا برود و ديد روشني از آنجا داشته باشد و بايد اين ديد را به افراد بسياري بفروشد. اين ديد را افراد بسيار زيادي بايد خريداري كنند. مدير عالي بايد اين ديد را انتقال بدهد و در تمام اوقات، حذف تيم خويش ، ارزش هاي سازمان و تصوير آينده آن را در اذهان زنده نگاه دارد و اين سعي و تلاش بايد در هر سطحي از مديريت سازمان تكرار شود. اگر فرهنگتان را مستقر نكنيد فرهنگي درهم ريخته اخذ مي كنيد.
تيم دي. مدير عالي شركت بار- اس فودز
هشتمين ويژگي: فروتني در انظار
اشخاصي كه داراي اعتماد به نفس هستند در انظار فروتن مي باشند. رؤساي تفريباً كامل و كارآزموده استعداد و توانايي خويش را در حد اعلي نشان مي دهند اما از استعدادها، توانايي ها و ارزش خويش با فروتني سخن مي گويند. آنان در گفتار و رفتار و لباس رعايت اخلاق را مي نمايند.
فروتني در انظار به معناي خجالتي بودن، كمتر از اندازه به خود بهادادن، يا به ديگران اجازه چنين كاري را دادن نيست. در ميان جمع متواضع بودن به معني پرهيز كردن از رفتار تصنعي فخرفروشانه و سخنان پرلاف و گزاف و سرشار از هارت و پورت و غرور است. شما مي توانيد با استفاده از شوخ طبعي عاري از تظاهر، با شادابي و سرزندگي و (نه بي بند و باري) در قبال موفقيت و قدرت با برگرداندن توجه از خودتان و اشاره به كمك هاي ديگران خودتان را به نحوي مطلوب مطرح سازيد.
نهمين ويژگي: سبك شناسي
بهترين تعريف از سبك مطلوب عبارت است از رفتار مناسب در وقت مشخص، سبك غير مطلوب عبارت است رفتار يكسان در همه اوقات با همه اشخاص.
روشن است كه سبك هايي وجود دارد كه تأثير نمي كند. مثل: خشن بودن، عدم تمايل به گوش دادن، رفتار خصمانه با مردم، نداشتن هيچ گونه همدلي با ديگران .
و سبك هايي كه مؤثرند عبارتند از: قاطع بودن تمايل به همكاري داشتن، ساده و بي ريا و صريح بودن و گوش دادن به نظرات تيم.
مايكل آيزيز مدير عالي شركت ديسني براي دست و پنجه نرم كردن با هر مشكلي از قبيل ايجاد تغيير در سبك مي گويد:
شما بايد يا سريعتر از جريان آب قايقتان را پارو بزنيد يا آهسته تر از آن. فقط نمي توانيد اجازه دهيد آب شما را هر كجا مي خواهد ببرد.
دهمين ويژگي مهم: شهامت، اندكي توحش
پائول كوك، بنيانگذار شركت ريچيم اين اندرز را داد:
ريسك ها را بپذير ، جسور باش، فرصت ها را بچسب.
با شهامت بودن يعني ريسك كردن.
خوبي شخص به اندازه شهامتي است كه دارد. من براي اينكه خودم را آزمايش كنم كاري را كه بيشتر از همه از آن مي ترسم انجام مي دهم.
هنگامي كه مي خواهيم رؤساي تقريباً كامل را توصيف كنيم از واژه هاي شهامت، شجاعت و جسارت بطور مترادف استفاده مي كنيم. با شهامت بودن روحيه اي است كه با برخورداري از آن، با عزم راسخ و به رغم انتقادها، حمله ها، متمركز كساني كه براي رئيس اهميت دارند و در عين حال همواره با تلاش هاي وي مبارزه مي كنند مي توان با خطر مقابله كرد.
يازدهمين ويژگي: شوخ طبعي
مديران عالي تقريباً كامل مي دانند كه مي توانند و بايد تقريباً همه وقت، با همه كس، تحت هر شرايطي خوشرو باشند. اشخاصي كه اعتماد به نفس دارند مي توانند به خودشان بخندند. اشخاص مشوش نمي توانند.
شوخي عامل يكسان ساز مهمي است كه فاصله ها را از نظر فرهنگي، از نظر مقام و ديگر موانع ظاهري كوتاه مي كند. شما با اشخاصي كه شوخي مي كنيد پيوند مي خوريد. مردم كساني را كه با آنان مي توانند بخندند دوست مي دارند. آنان را وادار به خنديدن يا دست كم لبخند زدن كنيد و آنان شما را دوست خواهند داشت و تصميم مي گيرند بيش از ديگران در اطراف شما باشند.
دوازدهمين ويژگي: كمي نقش آفريني
واقعيت اين است كه بخش «نقش آفريني» يك مدير كارآمد يكي از رازهاي تجاري اوست كه به دقيق ترين شكل حراست مي شود.
برخي اوقات مديران عالي تقريباً كامل صرفاً نقش مديران عالي خوب را بازي مي كنند مديران عالي حق ندارند بپذيرند كه ناراحت هستند آنان بايد در همه اوقات راحت به نظر برسند. اين يعني نقش بازي كردن.
نيمي از شرط مدير عالي بودن اين است كه شخص طوري به نظر برسد كه گويي مي داند دارد چه كار مي كند. نيم ديگر توان انجام دادن اين وظيفه است.
سيزدهمين ويژگي: جزيي نگري
هر قدر بالاتر برويد بيشتر تحت تأثير تصوير بزرگي كه از مسائل داريد قرار مي گيريد و بيشتر امكان دارد فكر كنيد لازم نيست آدمي جزيي نگر باشيد. اما اشتباه مي كنيد درست برعكس اين است. طبق گفته رؤساي تقريباً كامل هر قدر بالاتر برويد آگاه بودن از جزئيات، چه جزيياتي كه شما از آن غفلت مي كنيد و چه جزيياتي كه ديگران ناديده مي گيرند اهميت بيشتري دارد.
جزيي نگر بودن به معني سخت گيري بي مورد نيست. به معناي دقيق بودن و برعهده گرفتن مسئوليت كامل نتايج اقدامات است. توجه به جزييات شخص را دقيق نگه مي دارد. دقت باعث مي شود شخص صادق باشد.
چهاردهمين ويژگي: خوب بودن در كار و نيل به رهبري
يك رئيس تقريباً كامل بيش از هر چيز ديگر بايد وظيفه اش را با برتري فني انجام دهد. اين يك ا نتظار ساده نيست.
از وظايف مدير عالي است كه با كاركنان ارتباط برقرار كند و آگاهي هاي لازم را به آنان بدهد. مدير عالي مربي، ناصح، مشاور و داور است. او بايد منابع و ابزارها را براي افرادش مهيا كند تا بتوانند كارشان را انجام دهند و بايد هدف ها، مقاصد و انگيزه هاي مناسب را براي تسهيل انجام كار فراهم نمايد.
تمايل به رهبري كردن داشته باشيد. نل گيورگي مدير عالي شركت نل گيورگي و شركاء رهبري كردن را اين گونه توصيف مي كند: زماني كه وقت كشيدن واگن فرا مي رسد يك مدير عالي خوب ،كاري مي كند تا همه را به يك سمت بكشند.
پانزدهمين ويژگي: جنگيدن به خاطر كاركنان
اگر فهرستي از كارهاي انجام دادني براي موفقيت وجود داشته باشد مديران عالي تقريباً كامل مي دانند كه اشتياق به جنگيدن به خاطر كاركنانشان بايد در صدر اين فهرست باشد.
هر رئيسي از كاركنان مي خواهد كه رؤياي او را براي آينده مشاهده كند و از سرمشق وي پيروي نمايند. براي آن كه اين امر تحقق پيدا كند نياز به وفاداري دارد. رئيس براي رسيدن به رؤياي خويش نياز به فراهم آوردن وفاداري دارد.
رؤسا اگر در ابتدا وفاداري خود را نسبت به مرئوسان نشان ندهند چگونه مي توانند در مورد فقدان وفاداري در آنان شكوه كنند؟ شما چيزي را كه مي دهيد مي گيريد.
شانزدهمين ويژگي: اشتياق به پذيرش اشتباهات در عين شرمندگي
اقرار به اشتباه مبين آن است كه شما امروز خردمندتر از ديروز هستيد كه متوجه اشتباهتان مي شويد به قدر كافي فروتن هستيد كه به آن اعتراف مي كنيد و بالقوه قادر به تصريح آن باشيد.
اشتباه يك خطا، يك كوتاهي، يك تصور نادرست، يك سوءتفاهم،  يك دسته گل، يك لغزش، يك خبط يا يك سهو است. با وجود فهرستي اين چنين طولاني، اين احتمال وجود دارد كه شما روزانه دچار برخي از لغزش ها شويد هنگامي كه اشتباه پيش مي آيد آن را قبول كنيد، متوقف سازيد، تصحيح كنيد و مهمتر از همه اين كه آن را تكرار مكنيد. اما از آن نهراسيد و پيوسته كوشش مكنيد آن را رفع و رجوع كنيد. اشتباه چيزي جز آموزش و نخستين گام به سوي وضعي بهتر نيست يك اشتباه را نبايد بيش از يك بار مرتكب شد. تكرار اشتباهات مشابه نشان دهنده عدم توجه به جزييات، شلختگي، نگرش ضعيف، بيفكري و نياز شديد فرد به بهسازي وضعيت خويش است.
هفدهمين ويژگي: صراحت لهجه
مديران براي كساني كه حاشيه مي روند حداقل وقت و حوصله را دارند. شما هر چقدر مقامتان بالاتر برود تحملتان نيز كمتر مي شود. مديران بالا معمولاً رك و صريح هستند و همين را در ديگران انتظار دارند. شما بايد صريح، صادق و رك باشيد و جريان مستقيمي را دنبال كنيد. مسائل را نگردانيد، نپيچانيد، انحراف ندهيد يا حقه نزنيد.
زماني كه شما وارد اصل مطلب نمي شويد و حاشيه مي رويد و تلاش مي كنيد ارتباط برقرار نماييد:
مردد، گاهي اوقات حقه باز يا دست كم نادرست به نظر مي رسيد.
شرح دادن اطلاعات اصلي را از قلم انداخته يا فراموش مي كنيد.
خودتان را براي حمله آماده مي كنيد زيرا آسيب پذير به نظر مي رسيد.
چاله اي براي خودتان مي كنيد كه بيرون آمدن از آن دشوار است.
معمولاً آنچه را مي گوييد فراموش مي كنيد.
سازمان نايافته هستيد.
شكست مي خوريد.
هجدهمين ويژگي: مهرباني
مهربان بودن به معناي نگران محبوبيت بودن نيست. مديران تقريباً كامل در اين مورد كه هر چيزي درست است تصميم مي گيرند، نه اين كه چه چيزي مورد پسند عامه است. اين امر اعم از اين كه محبوب باشند يا نه موجب احترام آنان است. مديران عالي تقريباً كامل به اثبات مي رسانند كه شخص مي تواند آدم خوش برخوردي باشد كه در عين اشتهار به صميميت و عاطفه بازي هم قوي بوده و كاري را بايد انجام مي دهد. تنها با مهربان بودن است كه مي توان بهتر بود، همان طور كه هيوسوليوان رئيس شركت سوليوان و همكاران اظهار مي دارد:
حتي اگر درد و رنج هم مهربان باشد مردم زياد به آن اهميت نمي دهند.
نوزدهمين ويژگي: كنجكاوي
يكي از مؤثرترين ويژگي هاي فردي كه رؤساي خوب از آن بهره مي گيرند كنجكاوي است. براي موفق بودن در تقريباً همكاري بايد كسي باشيد كه پرسيدن را آغاز مي نمايد. پاسخ ها را كسب مي كند و واقعاً به آنها گوش مي دهد. چنانچه روزي دست از تفحص برداريد جريان رشد را متوقف خواهيد كرد.
كليد كنجكاو بودن طرز برخورد و تكنيك است.
بيستمين ويژگي: رقابت جويي
رقابت براي رشد فردي و حرفه اي چيز خوبي است. سختي و مشقت مثبت، كه ناشي از مبارزه با حريف باشد مهارت هاي شما را تقويت و تشديد مي نمايد. در هر وضعيتي كه قرار داريد براي برد آسان دعا نكنيد. از موفقيت به ويژه موفقيت آسان درس زيادي نمي آموزيد. از نبرد درس مي آموزيد. به طور مؤثر اهل رقابت بودن به شما نشاط شغلي پايدار مي بخشد.
بيست و يكمين ويژگي: انعطاف پذيري
مديران عالي تقريباً افرادي انعطاف پذير هستند. انعطاف پذير بودن به معناي بي اراده، سست عنصر يا غير منضبط بودن نيست. انعطاف پذير بودن به اين معناست كه آنان به اعتبار اين كه رئيس بزرگ هستند و حرف حرف آنان است، لجباز، بي ادب، سفت و سخت و يك دنده يا سرسخت نيستند.
جايي كه شما در آن با گروهي ثابت از رقباي تازه و محصولاتي جديد كه محصولات قديمي را منسوخ مي نمايند روبه رو هستيد بازار جهاني است بايد تند و چالاك و سريع باشيد. نمي توانيد سفت و سخت باشيد. احتياج ما در اختراع است. شما بايد توجه داشته باشيد كه همه چيز پويا و به سرعت در حال حركت است. چنانچه انعطاف پذير نباشيد محكوم به شكست مي باشيد.
فرد فلوريانسيك- رئيس شركت برونسويك بوليگ اند بيلياردز
انعطاف پذيري توانايي كاركردن، شانه به شانه كار كردن، در كف مغازه و نيز با رهبران جامعه در يك گردهمايي اجتماعي است.
زماني كه انعطاف پذير هستيد قادريد كه اشتباهات را بپذيريد. اشتباهاتي كه مي تواند شما را به مراتب كارآمدتر سازد.
انعطاف پذيري يعني قدرت.
بيست و دومين ويژگي: مهارت در قصه گويي
زندگي سرشار از لطايف و ظرايف است. مديران عالي تقريباً كامل از اين لطيفه ها براي توصيف، نمايش و نقاشي كردن تصوير استفاده مي كنند تا بي وقفه ارتباط برقرار كنند. زندگاني ما پيچيده در قصه است. داستان هاي كوتاهي كه مي خوانيم، فيلم هايي كه مي بينيم،  شايعاتي كه مي شنويم، لطيفه هايي كه به آنها مي خنديم، همه و همه قصه هستند. با قصه گويي اين مسير خوش منظره همانند يك مسير مستقيم شما را به مقصد مي رساند ليكن شما از آن خيلي بيشتر لذت مي بريد.
غرض از قصه گفتن، تجاهل كردن نيست بلكه غرض اين است كه اطلاعات را به يادماندني، به يادآوردني، روشن و مفيد و مناسب نمود. اگر شما براي مطرح كردن نقطه نظراتتان از حديث و حكايت استفاده مي كنيد مردم حرف شما را بهتر مي فهمند، مدت بيشتري سخناني را كه مي گوييد به ياد مي آورند و شما را باهوش تر و جالب تر مي يابند.
مهين برزه كار

سايه روشن زندگي
۹۰ درصد دختران فراري تمايلي براي بازگشت به خانه ندارند
005145.jpg

كارشناس دفتر آسيب ديدگان سازمان بهزيستي گفت: ۹۰ درصد دختران فراري از ترس پذيرفته نشدن از سوي خانواده و ادامه آزار و اذيت والدين تمايلي براي بازگشت مجدد به خانواده ندارند.
حسين اسد بيگي در گفتگو با خبر گزاري مهر با بيان اين مطلب گفت: مشكلات خانوادگي بويژه كودك آزاري جنسي و جسمي واعتياد والدين، از دلايل عمده فرار دختران در ساير كشورهااست اما در ايران بر اساس پژوهشهاي انجام شده، ناسازگاري با ناپدري و نامادري، برملا شدن رابطه نامشروع و يا ترس از فاش شدن آن، ازدواج اجباري، استقلال خواهي بيش از حد دختران، وضعيت پائين اقتصادي و اجتماعي خانواده و محدود شدن از سوي خانواده از شايعترين علل فرار نوجوانان از منزل است.
وي به نقش خانواده در جلوگيري از فرار مجدد دختران خود اشاره كرد و افزود: اغلب خانواده اين دختران آمادگي ندارند تا دختري كه مدتي در محيط خانواده نبوده را بپذيرند،به همين دليل اين دختران از ترس برخورد هاي اطرافيان و تنبيه هاي شديدي كه ممكن است از سوي والدين اعمال شود، تمايلي براي برگشتن به خانه را نداشته و وضعيت و شرايط به مراتب سخت تري را پس از بازگشت مجدد در محيط خانه براي خود پيش بيني ميكنند، لذا اكثر اين دختران بازگشت مجدد به خيابان را به بازگشت به نزد خانواده ترجيح مي دهند.
اين كارشناس به لزوم هشياري خانواده ها در خصوص اولين نشانه هاي فرار دختران از خانه اشاره كرد و اظهار داشت: رفتارها و ارتباطات مشكوك با برخي افراد، برداشتن مخفيانه شناسنامه، جمع آوري لباس و بستن ساك به طور پنهاني از نشانه هاي مشترك اقدام به فرار در ميان نوجوانان فراري و به خصوص دختران است.
مشكل بحران هويت دختران شدت مي گيرد
005142.jpg

نتايج تحقيقات نشان مي دهد عدم شناخت و بي برنامگي برخي مسؤولان در ارتباط با نسل جوان در ابعاد تربيتي و آشفتگي هاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي از عوامل مهم در تشديد بحران هويت جوانان به ويژه دختران ايراني به شمار مي رود.
به گزارش ايسنا، دكتر مرتضي منطقي، عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت معلم در پژوهشي كه به «بحران هويت دختران» پرداخته است،  مي افزايد: از گذشته تاريخ،  جواني همراه با بحران ديده شده و تبيين مي شد.اما در عصر حاضر به سبب شكافي كه ميان بلوغ زيستي و بلوغ اقتصادي به وجود آمده است، شاهد مضاعف شدن مشكلات جواني نيز شده ايم.
براين اساس، شرايط خاص جوامع انقلابي و در حال گذار همچون، حركت پاندولي اخلاقيات در جوامع انقلابي،  گذر جامعه از سنت به تجدد و ويژگي هاي خاص جامعه ايران معاصر مانند عدم شناخت و بي برنامگي مسئولان جامعه در ارتباط با نسل جوان، تحجرگرايي اولياي امر جوانان در ابعاد تربيتي و آشفتگي هاي اجتماعي،  سياسي و اقتصادي از ديگر عوامل مهمي هستند كه در تشديد بحران هويت جوان خاصه دختران ايراني مؤثر هستند.
نتايج اين پژوهش حاكي از آن است كه افزايش آمار دختران فراري (در حدي كه بيشتر كودكان و نوجوانان فراري،  دختر هستند)، كاهش سن فرار دختران، كاهش سن فحشا در ايران، افزايش ميزان طلاق و كاهش ازدواج، افزايش ميزان تجرد قطعي زنان كه طي سالهاي ۱۳۴۵ تا ۱۳۷۵ به بيش از ۹ برابر افزايش يافته است.
همچنين، افزايش ميزان انحرافات دختران جامعه و ارتكاب جرايم مردانه توسط آنان، افزايش ميزان اعتياد و مانند آن، از جلوه هاي بارز بحران هويت دختران ايراني است.
علاوه بر اين، مواردي مانند كسب استقلال اقتصادي و فزوني گرفتن رقم پذيرفته شدگان دختر در دانشگاه هاي كشور طي سال هاي اخير، با وجود آن كه براي جامعه دختران و زنان ايراني حاوي ابعاد مثبتي است، اما رگه هايي از ترديد را نيز با خود به همراه دارد كه بايد بدان ها هم توجه لازم را معطوف داشت.
به زعم محقق، با توجه به عوامل بحران آفريني كه در جهان و خاصه در ايران در سطح جوان ها ملاحظه مي شود و ثانيا به دليل نقش مهم زنان در جامعه كه ۴۹/۲ درصد جامعه را تشكيل مي دهند و ۲۱ درصد آنها در سنين ۱۵ تا ۲۱ سال قرار دارند و اهميت آنها در تربيت نسل آينده و نيز با توجه به احتمال هنجار شكن شدن دختران جامعه، نياز به بررسي هويت و بحران هويت دختران ايراني به شدت احساس مي شود.

نوعي زندگي
آيين عيد پاك
005139.jpg
عيد پاك نيز همانند برخي اعياد مسيحي از لفاف مذهبي صرف خارج شده است. ولي لزوماً با وجود ماهيت متفاوت عيد پاك و سمبل هاي آن، داستاني ساختگي و مدرن به شمار نمي رود.
با وجود اينكه عيد پاك در قرن دهم ميلادي به عنوان مراسمي مقدس قلمداد مي گشت ولي بعد غيرمذهبي داشت. در حقيقت، عيد پاك اصولاً مراسم جشن و سروري براي مردم به حساب مي آمد.
ساكسون هاي باستان، بازگشت بهار را در مراسمي مجلل جشن مي گرفتند تا ياد الهه بهار- Eastre را گرامي  دارند. زماني كه مبلغان مسيحي در قرن دوم با قبايلي در شمال كه داراي چنين مراسمي بودند، برخورد كردند، تلاش نمودند تا آنها را به آيين مسيحيت در آورند و اين اقدام با روشي حساب شده به انجام رسيد.
اگر تازه مذهبان تصميم داشتند روزهاي مقدس شان را با آ يين جشن بگيرند كه با جشن هاي موجود سازگار نبود، در حقيقت اقدامي براي كشتن خود انجام داده بودند. مبلغان ديني براي جلوگيري از اين كشتار، خردمندانه تصميم گرفتند تا پيام مذهبي شان را بتدريج از طريق توده مردم گسترش دهند و براي تحقق اين هدف، به آنها اجازه دادند تا ضيافت هاي غيرمذهبي خود را ادامه دهند ولي به شرطي كه به سبك و سياق مسيحي انجام پذيرد.
چنين اتفاقي روي داد و مراسم غيرمذهبي Eastre با آيين مسيحي رستاخيز مصادف شد. به هر حال تبديل اين مراسم به جشن مسيحي  ترفندي مثبت بود تا ماهيت مراسم را حفظ كند و Eastre سر انجام در گذر زمان به املاي Easter تغيير يافت.
زمان عيد پاك
قبل از سال ۳۲۵ ميلادي، عيد پاك در روزهاي متفاوتي از هفته كه شامل جمعه، شنبه و يكشنبه بود، جشن گرفته مي شد. در همان سال، به دستور امپراطور كنستانتين شورايي به نام نيكايي تشكيل شد. اين شورا قانون عيد پاك را تصويب كرد كه بر اساس آن، اين عيد بايد در اولين يكشنبه اي جشن گرفته شود كه پس از اعتدال بهاري ماه به صورت كامل رويت گردد. اعتدال بهاري بر پايه تقويم كليسا هميشه در تاريخ ۲۱ مارس است. بنابراين عيد پاك بايد در يكشنبه اي بين ۲۲ مارس تا ۲۵ آوريل جشن گرفته شود.
زمان چله روزه
چله روزه (Lent) به چهل و شش روز قبل از يكشنبه عيد پاك اطلاق مي شود كه از چهارشنبه  اش (Ash) آغاز مي گردد. مقدي گرس (سه شنبه پر و پيمان) جشني است كه اغلب به عنوان كارناوال خوانده مي شود و در سراسر جهان در سه شنبه قبل از چهارشنبه اش برگزار مي گردد. اين جشني است كه مي توانند قبل از آغاز محرمات و محدوديت هاي چله روزه، تمامي شادي و نشاط خود را عيان سازند.
صليب
صليب نشانه به صليب كشيده شدن حضرت عيسي است. با وجود اين، در شوراي نيكايي در سال ۳۲۵، كنستانتين دستورداد كه صليب نشانه رسمي مسيحيت گردد. صليب نه تنها سمبل عيد پاك است بلكه در كاربردي وسيعتر به خصوص در كليساي كاتوليك- به عنوان سمبل ايمان پايدار نيز مورد استفاده قرار مي گيرد.
خرگوش عيد پاك
خرگوش عيد پاك دستاوردي نوين به شمار نمي رود. اين سمبل به دوران جشنهاي غيرمذهبي برمي گردد. آنگلوساكسون ها الهه Eastre را با سمبل زميني او- خرگوش- پرستش مي كردند.
آلماني ها سمبل خرگوش عيد پاك را به آ مريكا بردند. اين سمبل تا اندكي پس از جنگ داخلي مورد بي اعتنايي ديگر مسيحيان قرار گرفته بود. در حقيقت خود عيد پاك نيز تا پس از آن زمان در اكثر قسمتهاي آمريكا جشن گرفته نمي شد.
تخم مرغ عيد پاك
تخم مرغ عيد پاك نيز همانند خرگوش و روز جشن از عيد پاك مسيحي قديمي تر است. تبادل تخم مرغ در فصل بهار رسمي است كه قرنها پيش از جشن گرفتن اولين عيد پاك به وسيله مسيحيان، انجام مي شد.
از زمانهاي قديم، تخم مرغ در اكثر فرهنگ ها مظهر تولدي دوباره بوده است. تخم مرغها را غالباً در لفافي طلايي مي پوشاندند، يا اگر روستايي بودند، آنها را با جوشاندن همراه برگها يا گلبرگهاي خاصي رنگ آميزي مي نمودند.
امروزه كودكان تخم مرغهاي رنگي را جمع آوري مي كنند و آنها را به همراه نوع جديد تخم مرغها كه با پلاستيك يا شكلات درست شده اند در سبدهاي عيد پاك قرار مي دهند.
منبعwww.wil star.com

زندگي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |