نفيسه كوهنورد
خبرنگارجوان عراقي: «مردم نه به اشغال گران نگاه مثبتي دارند و نه به شوراي حكومتي
چرا كه اين شورا منتصب است نه منتخب به همين خاطر سياست را رها كرده اند و ترجيح مي دهند از دور به نظاره بنشينند.»
در قاب هاي بزرگ آجري كه تا يك سال پيش، تصاوير سراميكي صدام حسين رئيس جمهور سرنگون شده عراق جاي داشت، اكنون مناظر آبشار و كوه و دشت نقش بسته و در بعضي ديگر نيم تنه بدون صورتش مانده است. گرچه ساكنان پايتخت حالا ديگر بي تفاوت از كنار اين نمادهاي ويران مي گذرند اما ديدن تصاوير بي سر سردار قادسيه براي هيأت رسانه اي ايران كه چند روزي مانده به سالگرد حمله آمريكا به عراق ميهمان اين كشور بودند جالب و تأمل برانگيز است. به ميدان فردوس بغداد كه مي رسيم خاطره روز سقوط اين شهر و شادي مردم هنگام به زير كشيده شدن مجسمه صدام بيش از پيش برايمان زنده مي شود. حالا ميدان سوت و كور و خلوت است و تنها چند پليس عراقي در اطراف آن ايستاده اند. در مسيرمان به سوي هتل، از جلوي پايگاه نيروهاي آمريكايي مي گذريم. سربازي آمريكايي در سردر پايگاه حالت آماده باش بر تانكي نشسته و گرچه شهر در آستانه غروب آرام به نظر مي رسد اما لوله تانك گويي جايي را نشانه رفته و آن طرف تر سرباز ديگري طوري پشت مسلسل نشسته انگار هرلحظه مترصد آتش كردن است. درك شرايط كشور اشغال شده مهم ترين مسأله اي است كه ذهن همه را به خود مشغول كرده بسياري از ما به دنبال پاسخي براي اين سؤاليم. مردم عراق چه احساسي دارند آيا از شرايط جديد خوشحالند و طعم دموكراسي را كه آمريكا وعده داده بود مزه كرده اند؟ اگرچه سفر يك هفته اي ما مجال كاوش عميق در اين باره را نمي دهد اما از برخي شواهد و گفت وگو با مردم و مقامات سعي در درك نسبي واقعيت داريم. روزهايي كه ما در عراق بوديم با وجود گذشت تنها چند روز از حادثه انفجارات كربلا و كاظمين در عاشورا تقريباً اوضاع آرام به نظر مي رسيد. خبر انفجارها را در شبكه هاي مختلفي كه در هتل محل سكونتمان مي شد ديد دنبال مي كرديم اما خود ما جز چند صداي انفجار در دوردستها، ناآرامي خاصي را نديديم. اما به نظر موضوع نبود امنيت و ثبات مهم ترين موضوعي است كه ديگر مسايل را تحت شعاع خود قرار داده است. حسن كاظمي قمي كاردار ايران در عراق اوضاع اين كشور را ژله اي و غيرقابل پيش بيني توصيف مي كند چه هر لحظه امكان وقوع حادثه اي و انفجاري مي رود كه بسياري از اين حملات معلوم نيست از كجا صورت مي گيرد و همين نيز گويا نيروهاي ائتلاف را گيج كرده و مردم را خسته. نيروهاي آمريكايي نيز از اين رو همواره در حال آماده باش هستند. هرچند روزها را در داخل پايگاه هايشان مي گذارنند اما عصرها مي توان تانك ها و كاميون هاي حامل سربازان را در خيابان هاي بغداد ديد چرا كه در شب ناامني ها بيشتر است. شبهاي بغداد فضاي حكومت نظامي دارد و شب ها تردد كمتر است گرچه به قول همكار روزنامه ايران خيابان و اعيان نشين المنصور بغداد كه سراسر بوتيك هاي مدرن و رستوران هاي زيباست از اين قاعده مستثني است. مردم در رفت و آمدند و جوانان در كافي شاپ ها و رستوران ها دور هم جمع. صرف شام در يكي از اين رستوران ها فرصتي را براي گپ زدن با اين جوانان به ما مي دهد.
علي جوان ۲۴ ساله اي كه به اتفاق چهار دوست ديگرش به رستوران آمده دانشجوي حقوق است و مي گويد: با وجود اين كه به نظر اكنون زندگي در بعضي نقاط شهر به حالت عادي برگشته اما هنوز هيچ اعتباري به امنيت در بغداد نيست. خود ما كه اينجا نشسته ايم مطمئن نيستيم كه به خانه بازمي گرديم. هر لحظه ممكن است راكتي يا موشكي جلوي پايمان منفجر شود. از او درباره آزادي و دوران پس از صدام مي پرسم پاسخ مي دهد تا زماني كه مردم آرامش نداشته باشند فكر كردن به دموكراسي بيهوده است. شادي رفتن صدام، روزهاي اول شيرين بود اما حالا نمي دانيم چه خواهد شد و صورت حساب اين آزادي چقدر خواهد شد. يكي از دوستان ديگرش هم از هرم نيازهاي مازلو سخن گفته و تأكيد مي كند تا اساس اوليه يعني خورد و خوراك و امنيت نباشد طبقه هاي بعدي هرم معني ندارند. رفاه از دست رفته بسياري از ساكنان پايتخت نيز آنها را آزرده ساخته است. برق شهري طبق برنامه اي در نقاط مختلف شهر قطع مي شود و بسياري از اين كه اين مسأله در روزهاي گرم مشكل آفرين خواهد بود ابراز نگراني مي كنند. نبود خدمات منسجم شهرداري نيز چهره بغداد را آشفته كرده و زباله ها را مي توان در گوشه و كنار خيابان ها ديد. كمبود بنزين هم از مشكلات ديگر شهروندان عراقي است. در ترافيك هاي سنگين بغداد اتومبيل هايي كه بنزين تمام كرده اند به چشم مي خورند و فروشنده هاي بنزين كه آن را در ظروف پلاستيكي عرضه مي كنند مي توان ديد و در نهايت بيكاري و نبود كسب و كار مناسب، بر نارضايتي مردم افزوده است.
|
|
زهرا زني كه ليسانس زبان انگليسي دارد در مغازه كاست موسيقي فروشي كنار رستوران مشغول گوش كردن CDهاي عربي براي خريد است به جواناني كه در مقابل مغازه دور هم جمع شده اند اشاره مي كند و مي گويد: «اينها شايد هريك زماني كاري داشتند اما الان بيكارند و درآمدي ندارند. مردم تصور مي كردند ورود آمريكا همه چيز را يك باره درست مي كند اما وعده هاي آمريكايي ها هم تحقق نيافته و ثبات هم برقرار نشده است.» بعد با خنده ادامه مي دهد: «عربها به رفاه عادت دارند صدام ظرف ۴ ماه پس از جنگ ۱۹۹۱ عراق را بازسازي كرد اما آمريكايي ها هنوز نتوانسته اند اين كار را انجام دهند. »
عبدالحميد فروشنده مغازه نيز در مورد احساسش در عراق بدون صدام مي گويد:« من و بسياري مانند من نمي دانيم چه حسي داريم. اول خوب بود اما حالا همه چيز گنگ است.» او احساسش را در مورد حضور آمريكايي ها با حلقه كردن دستانش به نشانه حلق آويز، دور گلويش نشان مي دهد و مي خندد: «چه فرقي كرده است ديكتاتور رفته و ابرقدرت آمده. اين احساس سرخوردگي را مي توانيد درك كنيد؟»
البته نگاه سياسيون و مقامات عراقي به اين موضوع به گونه اي ديگر است. احمد چلبي از اعضاي شوراي انتقالي عراق در اين باره معتقد است كه آمريكا را بايد در كنار سقوط صدام ديد اگر صدام مي ماند وضع بدتر بود و تأكيد مي كند كه صدام امنيت را به شكلي كه در گورستان ها بوده برقرار كرده بود. اما وي نيز بر اين باور است كه اشغالگران به تنهايي نمي توانند امنيت را برقرار كنند و اوضاع امنيتي در عراق ثبات نخواهد يافت مگر اين كه خود مردم امور را به عهده بگيرند.
مردم مسخ شده و سرخورده از اين ناآرامي ها و حضور بيگانه از سياست هم به دور مانده يا خود ترجيح مي دهند دور بمانند گرچه شعارهاي انتخابات در ديوارهاي شهرهاي مختلف به چشم مي خورد اما مردم گويي چندان هم موضوع را دنبال نمي كنند مگر كساني كه جزو اطرافيان گروه هاي سياسي هستند. عراقي ها در طول تاريخ جمهوريشان هيچگاه انتخاباتي را تجربه نكردند و همه روزگارشان سراسر كودتا بوده و رؤسا نيز از اين طريق بر تخت نشسته اند (ميدان فردوس حدود ربع قرن پيش در ميان هلهله عراقي ها شاهد فروافتادن مجسمه عبدالكريم قاسم بود)، پس از جنگ نيز در انتخاب شوراي حكومتي موقت نقشي نداشتند و محمد خبرنگار جواني كه شب ها در هتل به عنوان مسئول پذيرش كار مي كند مي گويد: «مردم نه نگاه مثبتي به اشغال گران دارند و نه به شوراي حكومتي چرا كه اين شورا منتصب است نه منتخب به همين خاطر سياست را رها كرده اند و ترجيح مي دهند از دور به نظاره بنشينند.»
گرچه چلبي تشكيل شوراي حكومتي را اولين گام سپردن امور به مردم مي داند و تأكيد مي كند كه عراق در دوران گذار است او خود منتصب بودن شورا را پذيرفته و مي گويد: ما از فساد بيشتر به فساد كمتر منتقل شديم. در واقع به اعتقاد وي تشكيل شوراي حكومتي بهتر از بودن تمام امور در دست اشغالگران است.
در شهرهاي مذهبي عراق به ويژه نجف و كربلا وضع اندكي متفاوت است. در ورودي كربلا كودكان و جوانان در مقابل مغازه فروش لوازم صوتي ايستاده اند يكي از تلويزيونهاي پشت ويترين مراسم عزاداري عاشورا را نشان مي دهد و آنها با هيجاني خاص تصاوير را مي نگرند.
پرچمهاي يا حسين سبز و مشكي بر بامهاي خانه ها بود و شيعيان در حرم امام حسين (ع )و حضرت ابوالفضل(ع ) عزاداري مي كردند. اشتياق براي حسين را مي شد از تنفس در فضاي كربلا هم حس كرد. در صحن امام حسين، گروهي پير و جوان مشغول عزاداري، توجه ما را به خود جلب كرده بود. جواني قبل از سينه زني و نوحه خواني، سخنراني مي كرد، چون عربي بود خيلي از سخنانش را متوجه نشديم اما از نام مقتدي صدر كه در پايان جملاتي شعارگونه تكرار مي شد، دانستيم اين گروه طرفداران مقتدي هستند. در آن روزها هنوز صدر خاموش بود و به گفته يكي از ديپلماتهاي ايراني طرفداران اين طلبه جوان تنها در كربلا و عده اي هم در نجف حضور داشتند.هر چند كه پس از ناآرامي هاي اخير طرفداران مقتدي صدر بدليل احساس اينكه آمريكا به بهانه او زورگويي مي كند افزايش يافته است. شيعيان اعم از طرفداران مقتدي يا ديگران مقلد و پيرو مراجع هستند. تعداد كثيري از آنها پيرو و مقلد آيت الله سيستاني و نوجوانان نيز مقلد آيت الله حائري هستند هر دو نفر اين مراجع سعي مي كنند مقاومت را تقويت كنند. گرچه در جاي جاي شهرهاي مذهبي عكسهاي شهيدآيت الله محمد باقر صدر و شهيد سيدمحمدصادق صدر پدر مقتدي بيش از تصاوير آيت الله سيستاني و شهداي خانواده حكيم به چشم مي خورد.
در ميان هيات صحبت از اين بود كه ساكنان اين شهرها به ويژه كربلا بيش از ديگران طعم نبودن و سرنگوني صدام را كه داغي بزرگ سالهاي استبداد بر دل شيعيان عراق گذاشته، درك مي كنند. اما باز هم نمي دانستيم چه حسي نسبت به اشغالگران داشتند.
خديجه زني كه در حرم كار مي كرد و اندكي هم فارسي مي دانست، مي گويد: «اين ياري خداوند بود كه صدام رفت اگر خدا نمي خواست آمريكا هم نمي توانست كاري كند.»
جمال جوان ۲۵ ساله اي كه در گوشه اي از صحن نشسته و عزاداري طرفداران مقتدي صدر را مي نگرد و دعا مي كند همچنين انديشه اي دارد او كه اندوه از دست دادن چند تا از دوستانش در انفجارات عاشورا را بر دل دارد بغض گلويش را به سختي بلعيده و تاكيد مي كند: «اما ما بيگانه را هم نمي خواهيم خودمان مي توانيم و بايد بتوانيم كاري براي خودمان بكنيم.اشغال با آزادي در تناقض است. اشغالگر كه نمي تواند بگويد من اينجا مي مانم اما شما آزاديد. »
فروشنده مغازه پارچه فروشي هم كه مردي ميانسال مي نمايد مي گويد: «وقتي كس ديگري مي گويد براي شما آزادي آورده ام تحملش سخت است.»
ساختار عشيره اي عراق و اين كه اجتماع اين كشور مراحل رشد اجتماعي را برخلاف ديگر كشورهاي خاورميانه اي طي نكرده است هم موضوعي بود كه از قبل درباره عراق مطالعه كرده بودم و دوستان همسفر نيز در اين باره بحث مي كردند.بسياري از كساني كه با ايشان صحبت مي كرديم خود را متعلق به قبيله اي در عراق معرفي مي كردند. در تاريخ عراق هم از زماني كه قلم انگليسي ها و فرانسوي ها مرزهايش را بر خاورميانه نقش زدند، قبايل همواره به نوعي مورد استفاده قدرتها واقع شده اند. حالا نگراني ديگر مردم گويي همين است.
علي محمد ۳۵ ساله كه شيعه تحصيلكرده دانشگاه است مي گويد: «ما هر كدام متعلق به قومي هستيم. سالها فشار حكومت قومي ديگر را حس كرده ايم. هميشه گروهي سرآمد گروه ديگر بوده اند ديگر نمي خواهيم اين را تجربه كنيم. در شوراي حكومتي هم ا نگار به گروهي ترجيح داده مي شوند». البته او نخواست بيشتر توضيح دهد كه منظورش كدام گروه است.
البته در اين باره عمار حكيم فرزند عبدالعزيز حكيم معتقد است كه شوراي حكومتي بهترين آزمون همراهي قومي و قبايلي در عراق بود. او مي گويد در ابتدا حتي آمريكايي ها تصور مي كردند كه ما نتوانيم با هم همراه شويم ولي در طول يك سال ما نشان داديم كه همه عراق مي توانند با هم باشند. وي تاكيد مي كند كه البته حضور آ مريكا و هر بيگانه ديگري به اين مسير ضربه مي زند.
براي عراقي ها رسانه ها هم
نويدبخش دموكراسي نبود
هرجا نام دموكراسي در ميان باشد ذهن به سوي مطبوعات و آزادي بيان مي رود. پنج روزنامه الثوره، بابل، الجمهوريه، القادسيه، العراق، ۲ تلويزيون و ۲ راديو تنها رسانه هاي دوران صدام بودند كه سايه سنگين رژيم بعث را بر سر داشتند و مانند لوازم آرايشي براي پوشاندن زشتي هاي حكومت استبدادي و زيبا نماياندن آن عمل مي كردند. كاركنان و روزنامه نگاران همه كارمند دولت بوده و تنها مجاز به انتشار نظرات آن بودند. عراقي هاي در خفقان مانده ظرف شش ماه پس از سقوط صدام حدود ۱۳۰ نشريه منتشر كردند ۳ راديوي تازه نيز به جمع ميراث مانده از ديكتاتور اضافه شده است. ۲ شبكه تلويزيوني و راديويي رسمي سابق اكنون هم در دست شوراي حكومتي است و چند راديو و تلويزيون منطقه اي ظاهراً خصوصي هستند اما در واقع در اختيار گروه هاي مذهبي و سياسي هستند كه براي ايفاي نقش در آينده عراق آماده مي شوند. اشغالگران هم چند ايستگاه راديويي براي مخابره خبر از اوضاع منطقه دارند اما آنچه از همان ابتداي ورودمان به بغداد و حتي در خانه هاي محقر و در هم ريخته روستاهاي اطراف شهر توجهمان را جلب مي كند بشقاب هاي گيرنده ماهواره اي است. برخي خانه ها چند تا و بعضي يكي از اين آنتن ها را دارند. بازار خريد و فروش آنها هم داغ است. سال ها قطع ارتباط با دنياي خارج عطش را افزون تر كرده است. شبكه العالم را مي توان با كيفيت تصوير مناسب در بغداد ديد، العربيه و الجزيره بيشترين بينندگان را در عراق جلب كرده اند و راديو حُرّه و و سواء نيز كه پشتوانه اي آمريكايي دارند در جلب اعتماد عراقي ها موفق نبوده اند. رسانه ها فعالند اما خبرهاي ناخوشايند و غم انگيز هر روز از برخورد نامناسب نيروهاي اشغالگر به ويژه آمريكايي ها با خبرنگاران شنيده مي شود. كشته شدن خبرنگاران العربيه در اثر اصابت راكت هاي آمريكايي به هتل الحيات بغداد يكي از آنهاست. شايعاتي نيز از كنترل نشريات عراقي توسط آمريكايي ها بر سرزبان هاست. محمد از ناپديد شدن ۴ روزنامه نگار عراقي كه به نقد سياست هاي اشغالگران پرداخته اند سخن رانده و مي گويد: «بسياري از روزنامه نگاران كه در مورد سياست آمريكايي ها و فجايعي كه بار آورده اند مي نويسند هرازگاهي پيام هاي تهديد آميزي دريافت مي كنند به ويژه از سوي آمريكايي ها.»
گرچه سخنگوي موقت نيروهاي ائتلاف در گفت وگو با خبرنگاران ايرنا اين شايعات را تكذيب مي كند اما او نيز معتقد است كه به بهانه آزادي هر موضوع آشوب برانگيزي را نمي توان منتشر كرد.
البته در روزهاي اخير تعطيلي روزنامه الحوزه به مدت ۲ ماه « كه بازتابنده ديدگاه هاي مقتدي صدر و طرفدارانش است.» از سوي نيروهاي آمريكايي خود دليلي براين موضوع است.
در هر حال اكنون يك سال از سقوط بغداد مي گذرد در عراقي كه ما ديديم رنگ خوشنودي به چشم نمي خورد هرچند شيعيان حالا ديگر مي توانند بر بام هاي خانه شان پرچم هاي ياحسين نصب كرده و مراسم عزاداري عاشورا برپا كنند و هرقدر هم كه اكنون عراقي ها بتوانند از دنياي خارج مطلع شوند اما ناآرامي ها، تنش و حضور بيگانه كام همه را تلخ كرده است.