جمعه ۴ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۳۵۷
حوادث
Friday.htm

افزايش مزاحمت در نوروز ۸۳
مزاحم حيا كن
003225.jpg
اگر در آمارهاي منتشر شده در مطبوعات بخوانيد كه بخشي از ۱۲ درصد رشد جرايم در تعطيلات نوروزي سال ۱۳۸۳ مربوط به «مزاحمت» است چه تصوري نسبت به اين مسئله  خواهيد داشت. حتماً اين ماجرا را شنيده ايد كه زني پس از بارها مزاحمت مردي از طريق تلفن با همدستي شوهرش با او قرار گذاشت و او را معيوب كرد. البته شايد براي جذاب ترشدن ماجرا پيازداغ آن را زياد كرده باشند ولي اين واقعه حتي راه به كلاس هاي درس جزا در رشته حقوق هم يافته زيرا در يكي از شهرهاي كشور چنين اتفاقي افتاده است و به دليل اقدام خودسرانه و نامناسب شوهر آن زن وي به قصاص عضو محكوم شده است. شايد اين بهترين مثال براي ايجاد مزاحمت باشد اما بحث ما از مزاحمت هاي تلفني هم فراتر مي رود و اصلاً بايد بدانيم راجع به كدام مزاحمت ها صحبت مي كنيم.
افزايش ۸۸ درصدي
پس از تعطيلات نوروزي سردار محمد رويانيان فرمانده پليس ۱۱۰ كشور و رئيس مركز فرماندهي و كنترل ناجا در تشريح عملكرد پليس در اين ايام ضمن اعلام آمار جرايم خبر از افزايش ايجاد مزاحمت در شهرهاي مختلف داد. براين اساس «مزاحمت» در تعطيلات نوروزي ۸۳ نسبت به مدت مشابه در سال ۸۲ به ميزان ۸۸ درصد افزايش يافته است.
سردار رويانيان در اين باره اعلام كرد كه رقم ثبت مزاحمت در تعطيلات نوروز ۸۲ در كشور ۸۹۹ مورد بوده كه در تعطيلات نوروزي ۸۳ به  هزار و ۶۸۷ مورد افزايش يافته است.
اين ميزان براي استان هاي كم جمعيت و به اصطلاح كم دردسر ميزان ۶۶ درصد رشد و براي ديگر استان ها ۸۸ درصد رشد داشته است.
اما در اين آمار مزاحمت ها تفكيك نشده است. از سوي ديگر مي توان با نگاهي به سه جرم «شرارت» عمل منافي  عفت و «نزاع و درگيري» تحليلي در اين باره به دست آورد.
نزاع و درگيري در تعطيلات نوروزي امسال ۴۶ درصد افزايش يافته است. عمل منافي عفت در استان هاي گروه ب (يعني همان استان هاي كم دردسر) ۳۲ درصد كاهش و در مجموع سه درصد در كل كشور افزايش يافته است.
شرارت نيز در استان هاي گروه ب ۳۱ درصد كاهش و در مجموع ۱۶ درصد كاهش يافته است.
بنابراين مي توان مزاحمت را در قالب رفتاري نظير متلك گفتن و مزاحمت هاي خياباني، بوق زدن ها و... جست و جو كرد.
اختلال شخصيت و مزاحمت
بازپرسان دادسراي امورجنايي تهران كه به پرونده هايي از اين دست رسيدگي مي كنند نظراتي دراين باره دارند كه نشان مي دهد علاوه بر نقصان هايي در شخصيت، فقدان آموزش نيز زمينه ساز مزاحمت بوده است.
حسين توكلي بازپرس شعبه پنجم دادسراي امورجنايي تهران در اين باره مي گويد: «مزاحمت هاي خياباني ناشي از اختلال شخصيت و گاهي اوقات ريشه آن در فقر اقتصادي است. نبود آموزش و آموزه هاي فرهنگي و تربيت نادرست خانوادگي نيز از ديگر علل بروز وقوع مزاحمت است.»
وي در ادامه مي افزايد: «حرص و طمع مادي و معنوي كه به واسطه محدوديت هايي كه از ناحيه خانواده و جامعه ايجاد شده و در اينگونه موارد موجب بروز طمع افراد مي شود نيز در ايجاد و افزايش مزاحمت ها موثرند.»
بازپرس محمد عرفان ديگر كارشناس و مقام قضايي است كه درباره مزاحمت اظهارنظر كرده است. وي انجام يك تحقيق ميداني از افراد مزاحم را لازمه دسترسي به انگيزه هاي بروز مزاحمت مي داند و مي گويد: «محيط نامطلوب خانواده، محيط نامطلوب جامعه و دوستان ناباب از عمده ترين ريشه هاي بروز مزاحمت در كنار ناآشنايي با قوانين و ضعف ديني است.»
با اين وصف عدم توانايي ارتباط سالم برقرار كردن پسران و دختران را مي توان از جمله انگيزه هاي بروز جرمي به نام مزاحمت برشمرد. اگر افراد جامعه مي توانستند همچون يافتن دوست همجنس خود در موارد ديگر هم عمل منطقي و متناسب با عرف و شرع را عملي سازند كمتر براي گرفتن چنين ارتباطاتي دست به دامن راههاي نامتعارفي چون متلك گويي و... مي شدند.
مزاحمت تلفني
بر اساس ماده ۶۴ قانون مجازات اسلامي «هرگاه كسي به وسيله تلفن يا دستگاه هاي مخابراتي ديگر براي اشخاص ايجاد مزاحمت كند علاوه بر اجراي مقررات خاص شركت مخابرات، مرتكب به حبس از يك تا شش ماه محكوم خواهد شد.»
بنابراين تكليف مزاحمت تلفني همين جا روشن است. بد نيست بدانيد خبرگزاري فارس چندي پيش علل و انگيزه هاي مزاحمت تلفني در كشور را برشمرده بود.
در اين گزارش كه به نقل از پژوهش محمد نوري كارشناس شركت مخابرات تهيه شده بود براساس پژوهشي كتابخانه اي در سال ۸۱ علل و انگيزه هاي مزاحمت را در «روابط بين دختران و پسران»، «طلاق»، «عدم موفقيت در زندگي زناشويي» و «اختلافات شخصي و بيماري هاي رواني» تحليل كرده بود.
علاوه بر اين كمبود مكان هاي تفريحي - ورزشي و بيكاري از ديگر عوامل موثر در ايجاد مزاحمت تلفني تشخيص داده شده بود.
اين پژوهش همچنين افزوده بود كه راه اندازي سيستم هاي ID Caller كه شماره تماس گيرنده را نمايش مي دهد از جمله راههاي كاهش مزاحمت تلفني است.
نياز به جامعه شناسي مزاحمت
با آنچه گفته شد به نظر مي رسد نهادهايي نظير دانشگاه بايد به كمك پليس و آمارها و پرونده هايش به بررسي ايجاد مزاحمت ها پرداخته و ضمن شناختن آن به كنترل اين پديده بپردازد.

مشكل اتباع بيگانه و قتل در تهران
اسلحه خارجي
003222.jpg
قتل هاي تهران در نيمه دوم فروردين با وقوع دو ماجراي شبيه به هم باز هم مسئله جرايم اتباع بيگانه در كشور را برجسته كرد.
قتل يك ايراني به دست يك افغاني و دعواي منجر به مرگ دو افغاني بر سر ازدواج با يك دختر ايراني همين دو ماجرا هستند.
اما مشكل از اين جا آغاز مي شود كه با طرح برجستگي جرايم اتباع بيگانه در كشور بسياري از ايرانيان مقيم خارج و كشورهاي ديگر داد اين سخن برمي آورند كه اگر ما اين جا مرتكب جرمي شويم خوب است بنويسند اين مقدار از جرايم مربوط به ايرانيان است؟
نكته اين جاست كه جرايم به ويژه ارتكاب قتل ناشي از يك سري تضادها نظير مهاجرت است و فرقي نمي كند كه مرتكب ايراني باشد يا غير ايراني.
قتلي كه پرده از راز خانه فساد برداشت
۲۴ فروردين ماه ۸۳ وقتي در پي جيغ هاي زن ساكن در آپارتمان واقع در زعفرانيه همسايگان با پليس ۱۱۰ تماس گرفتند و دقايقي بعد با حضور ماموران كلانتري ۱۲۲ دربند راز قتلي را كشف كردند كه پرده از فعاليت هاي يك خانه فساد برداشت.
در اين ماجرا تيمور ۳۱ ساله به دست يك تبعه افغان ۲۵ ساله به نام يونس به قتل رسيده بود. تيمور از مدت ها قبل مي دانست كه يونس با همسرش كبري در ارتباط است ولي چيزي نمي گفت زيرا با همكاري يونس دختران و زناني را به آن خانه مي آورد و پس از تهيه عكس هاي مبتذل از آنان، آنها را وادار به همكاري در خانه فساد مي كرد.
از سوي ديگر يونس از تيمور مبلغ يك ميليون و ۸۰۰ هزار تومان پول بابت همين همكاري طلب داشت كه احساس كرده بود تيمور قصد دورزدنش را دارد.
با اين وضع يونس حدود بعدازظهر روز دوشنبه در محل حاضر شد و پس از آن كه تظاهر به آرامش كرد در يك اقدام غافلگيرانه با يك ضربه چاقو تيمور را به قتل رساند.
درحالي كه تيمور و يونس با هم درگير بودند جيغ همسر تيمور همسايگان را از يك درگيري باخبر ساخت و همين امر سبب شد تا پليس به موقع در محل حاضر شده و يونس را به دام اندازد.
مشكل كارآگاهان و پليس كلانتري ۱۲۲ دربند پس از حادثه نگهداري از فرزند تيمور بود.
قتل براي تصاحب زن ايراني
ديگر ماجراي جنايي در تهران و اتباع بيگانه را دعوا برسر يك زن ايراني رقم زد.
در اين جنايت كه در ميدان نبوت در شرق تهران روي داد مردي به نام «نعمت ا...» به وسيله دو تن از هموطنان افغاني خود به قتل رسيد. ماموران كلانتري ۱۴۷ گلبرگ با حضور در صحنه جنايت و تحقيق از شاهدان ماجرا بلافاصله در يك ساختمان نيمه كاره حاضر شدند و توانستند دو افغاني مظنون به جنايت را شناسايي و دستگير كنند.
نعمت ا... كه در اين حادثه با ۲۳ ضربه به قتل رسيده بود در پي تصاحب دختر ايراني مورد علاقه خود قرباني شد زيرا يكي از دو متهم پرونده خواستگار آن دختر بود. بازپرس بهروز هنرمند پس از دستگيري عاملان جنايت، تحقيق در اين باره را آغاز كرده است.
كشف جسد
كشف جسدي در ميدان تجريش تهران در روز جمعه ۲۸ فروردين ۸۳ نيز معماي يك جنايت را پيش روي پليس قرار داده است. بازپرس محمد عرفان دستور تحقيق درباره اين جنايت را صادر كرده است.
از آن جا كه بر روي اين جسد آثاري از ضرب و جرح رويت شده ولي مجهول الهويه است. بازپرس عرفان خواستار تعيين علت مرگ و تحقيق درباره راز مرگ وي شده است.
مشكل اتباع بيگانه و ايران
وقتي معاون كشف جرايم جنايي پليس آگاهي تهران اسفندماه گذشته در گفت وگو با يكي از روزنامه ها خبر از سهم ۱۳ درصدي اتباع افغان در قتل هاي تهران داد عده اي به ويژه ايرانيان مقيم پاريس در اعتراض به تهيه چنين مطالبي اعلام كردند كه «خوب است در پاريس هم جرايد بنويسند قتل هاي حومه پاريس توسط ايرانيان به وقوع مي پيوندد.»
مشكل اين نيست كه جنايت توسط چه كس و از چه مليتي انجام مي گيرد، مشكل اين جاست كه پليس ايران برخلاف پليس فرانسه با مشكلي دوچندان مواجه است. ايران در همسايگي افغانستان قرار دارد كه اينك پس از سال ها جنگ پذيراي مردم خود است. سادگي خروج از ايران به دليل تسهيل در بازگشت افاغنه به كشورشان مشكل عمده پليس ايران است زيرا هر افغاني مي تواند با ارتكاب يك جرم سنگين بلافاصله كشور را ترك و كارآگاهان را به مخاطره اندازد.
بنابراين وقتي اعلام مي شود كه سهم افاغنه در قتل هاي تهران ۱۳ درصد است بايد اين نكته هم در نظر گرفته شود كه پليس ايران مشكلي چندين برابر پليس فرانسه دارد زيرا بلافاصله متهمان قادر به فرارند!

يادداشت
وقتي قراره همديگه  رو معيوب كنيم
003144.jpg
مهشيد مجلسي
مي خواستم اين هفته اصلاً روزنامه ها رو نخونم. اعصابم حسابي از اون خبر مربوط به سوختن نوزاد شش روزه در سقز خرد شده بود. حسابي با خودم كلنجار مي رفتم يه هفته براي راحتي اعصابم روزنامه نخونم كه يه دفعه از راديو خبرنگاري گزارشي از دادسراي امور جنايي تهران داد. گفت بازپرس شعبه دوم اين دادسرا مادر پسر شش ساله اي را به همراه دو تن از دوستانش احضار كرده زيرا متهم است به سقوط عمدي پسرش!
خبر رو نصفه نيمه شنيدم. تكرار هم نداشت. راهي نبود جز خواندن روزنامه. به هر بدبختي كه شد روزنامه مربوط به اون خبرو پيدا كردم. خبري مربوط به سقوط «دانيال» شش ساله از طبقه دوم. تو اون خبر اومده بود كه چون دانيال از فعاليت تبهكارانه مادرش با خبر شده بود دوستان و همدستان مادرش هم دانيال رو از بالا به پايين انداخته اند تا راز تبهكاري هاشان برملا نشود.
البته همه اينا جزو ادعاهاي پدر دانيال بود. هنوز ذهنم به اين ماجرا مشغول بود كه بين راه خونه تا محل كار جديدم از روزنامه  فروش سر چهارراه سئول يه نسخه خريدم و صفحه هميشگي رو نگاهي انداختم. خيلي جالب بود كه نوشته بود «معصومه» مادر دانيال با قيد قرار آزاد شده است. با خودم فكر كردم عجب حكايتي. مگه مي شه كسي به اين راحتي تبهكار باشه، به پسرش هم رحم نكنه و بعد هم آزاد بشه؟
بالاخره جام نگرفت. ماشينمو زدم كنار و تو بزرگراه شروع كردم به خوندن. ديدم بعد از آزادي نوبته مادر دانيال شده بود كه از شوهرش شكايت كنه. معصومه از شوهرش به اتهام نسبت دادن صفات غيراخلاقي و نادرست و طرح ماجراي دروغين شكايت كرده بود. معصومه گفته بود شوهرش دچار مشكل روحي - رواني شده و مدتي است كه به دليل حاد شدن اين وضع نزد دوستش «سحر» رفته و به همين دليل «عبدا...» شوهرش،او را به بدكارگي و... متهم كرده است.
معصومه گفته بود كه روز حادثه بيرون از خانه بوده و وقتي بازگشته متوجه غيبت دانيال شده. ناگهان پنجره باز و يك صندلي كنار آن را ديده و وقتي به سراغ پنجره رفته پسرش را نقش بر زمين يافته و بلافاصله او را به بيمارستان برده. حالا هم قراره بازپرس مجيد متين راسخ درباره اين دو ادعا تحقيق كنه.
باز به ذهنم رسيد عجب حكايتي اگه پدره راست بگه يه حرفه و اگه مادره يه وضع ديگه. راستي پايان ماجرا با كدوم يكي بهتر تموم مي شه با اثبات حرف عبدا... (يعني پدر) يا معصومه (مادر)؟ يه آن به خودم اومدم كه هيچ جا رو نمي بينم آخه بارون چنان زده بود كه ديگه جايي معلوم نبود. برف پاك كن رو روشن و بعد حركت كردم. تمام مدت روز با خودم مي گفتم كدوم برنده باشه بيشتر مي چسبه؟! بعد به خودم گفتم عجب آدمي هستم من به بد ديگران تفريح مي كنم!
تو همين حال و هوا بودم كه به ذهنم رسيد اگه مادره راست بگه چي مي شه. يعني واقعاً عبدا... دچار خيالبافي اين شكايتو مطرح كرده؟ آخه چرا؟ بعد فكر كردم اگه معصومه راحت تونسته بود از شوهرش جدا بشه چي. يادمه چند وقت پيش يه فلم از شبكه «آرته» فرانسه ديدم راجع به «زنان قاتل». همه اونا يا بهتره بگم اكثرشون شوهركشي كرده بودن. همه با كمك يه مرد ديگه. آخر نمي تونستن طلاق بگيرن. شايدم راهشو بلد نبودن.
با همه اينا براي يه لحظه فكر كردم نكنه دعواي زن و شوهر براي محكوم كردنه ديگري منجر به طرح چنين دعواهايي شده؟
يه دفعه يادم به گفته دوستم كه وكيله افتاد. اون هميشه راجع به طلاق مي گه قانون ما زن رو در صورت نياز به طلاق مجبور به عيب جويي در شوهرش مي كنه وگرنه شايد فقط اون مرد، مرد زندگيه اون زن نباشه. راست مي گه تو ماده ۱۱۷۳ قانون مدني تنها با بودن پنج شرط دادخواست طلاق زن راي مي گيره كه مرد يا شوهر اعتياد داشته باشه، فاسد باشه، مبتلا به بيماري رواني باشه، از بچه ها و همسرش سوءاستفاده كنه يا خارج از حد متعارف ضرب و جرح را تكرار كنه. تازه همه اينا بايد ثابت بشه! آره يعني هر زني شوهرشو نخواد بايد هم اونو معيوب كنه و هم عيبشو اثبات كنه در حالي كه مي شه خيلي راحت در نبود تفاهم جلوي خيلي خطرا رو گرفت و از ادامه و تكرار وضع تشنج زا كاست.
واقعاً ماده ۱۱۷۳ عجب ماده ايه. آخه چرا به همين راحتي گره دستي رو به گره دندوني مبدل مي كنيم. مي تونيم بدون زدن تهمت، افترا و حتي معيوب كردن همديگه به يه رابطه خاتمه داد ولي اجازه نداد دوستيا خراب بشه!

خبر
شكايت براي بيني
003150.jpg

بالاخره حكايت داشتن بيني هاي زيبا و قلمي يا نوك تيز و آن هزينه هاي سرسام آور جراحي راهي جز طرح شكايت نيافت.
اين شكايات آنقدر زياد شد كه شهاب الدين صدر رئيس سازمان پزشكي قانوني در تازه ترين اظهارنظر و اعلام آمار گفت: «جراحي هاي بيني از جمله بيشترين شكايت هاي مردم به پزشكي قانوني را به خود اختصاص داده است.»
با اين حال رئيس سازمان پزشكي قانوني خبر از برائت پزشكان در ۵۰ درصد شكايت ها داده و افزوده است: «چون مشخص مي شود كه شيوه انجام فعاليت هاي درماني صحيح بوده است و ۵۰ درصد ديگر شكايات نيز به تذكر شفاهي به پزشكان ختم مي شود.»
خبرگزاري مهر به تازگي و به نقل از شهاب الدين صدر خبر از محروميت ۱۰ درصد از پزشكان از طبابت به دليل تخلف پزشكي خبر داده بود.

شيرخشك تقلبي در چين قرباني مي گيرد
003228.jpg

شيرخشك تقلبي در چين جان ۶۰ كودك روستايي را گرفت. ماجرا وقتي برملا شد كه مسئولان و مقامات پزشكي از رشد غيرعادي دست و پاي عده اي از كودكان متعجب شده و شروع به انجام آزمايش هايي از آنها كردند.
جام جم آن لاين به نقل از «شين هوا» گزارش داده است برخي شركت هاي سازنده شيرخشك تقلبي از سال گذشته شروع به توزيع محصولات خود كردند كه منجر به مرگ ۶۰ كودك شده و نزديك به ۲۰۰ كودك نيز به دليل ابتلا به ناراحتي هاي مغزي قرباني شده و در رنجند.
روزنامه «اورنينال مورنينگ» نيز نوشته است يكي از قربانيان شيرخشك تقلبي دختر ۱۳۰ روزه اي بود كه اثر سوء آن شيرها، تخريب كبد دخترك بود و سرانجام جان داد.

بودجه جرم آفرين
003147.jpg

استاندار اصفهان كه اينك با معضل و بحران صندوق هاي قرض الحسنه روبه روست و در تلاش است ناآرامي هاي ناشي از اين معضل را حل كند به خبرگزاري ايسنا گفته است: «رقم بدهي دو صندوق بزرگ قرض الحسنه اصفهان بالغ بر ۵۱۱ ميليارد تومان است و اين در حالي است كه اعتبار جاري استان ۱۸۰ ميليارد تومان است.»
چنين گفته اي بار ديگر بر ريشه هاي اقتصادي بسياري از جرايم صحه مي گذارد.

جاده هاي ناامن ايران
بي بي سي در تازه ترين گزارش هاي خود جاده هاي ايران را ناامن خوانده است. در اين گزارش آمده است در صدر فهرست كشورهايي كه داراي ناامن ترين راهها هستند نام ايران به چشم مي خورد و اين درحالي است كه آمار تصادفات رانندگي در ايران، بيش از ۴۰۰ هزار مورد در سال است. با اين وضع بي بي سي افزوده است كه اقدام سازمان هاي مسئول نيز نتوانسته است از رشد حوادث رانندگي بكاهد.
برخورد با تخلفات رانندگي در تهران به تازگي شدت يافته است و اين رويه در حالي است كه پليس همواره معتقد است ۷۰ درصد تصادفات منشا انساني دارد ولي غيراستاندارد بودن خودروها و جاده در هيچ يك از تصادفات به اندازه ۷۰ درصد موثر شمرده نمي شود!

|  هفته   |   جهان  |   پنجره  |   داستان  |   چهره ها  |   پرونده  |
|  سينما  |   ديدار  |   حوادث   |   ماشين   |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |