جمعه ۴ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۳۵۷
index
نسل جديد فيلم هاي كمدي ايراني
درمان درد بي درمان اكران
نمايي از «مارمولك» - عكس: مجيد خمسه
003273.jpg
مهدي طاهباز
امسال هم، سال سينماي طنز و كمدي است و پرفروش ترين فيلم هاي امسال را هم، مثل سال قبل، آثاري تشكيل مي دهند كه توانسته اند بر لب مردم خنده اي را بنشانند.
برنده سال گذشته را بايد فقط سينماي طنز و كمدي دانست.
هر چهار فيلم پرفروش سال گذشته (توكيو بدون توقف، عروس خوشقدم، دنيا و دختر ايروني) به اينگونه سينما تعلق دارند. فيلم هايي كه توانسته اند در زمانه پرهياهو و پر دغدغه، ساعتي مردم را از فكر مشكلاتشان دور كنند و باعث شادي و تفريح آنها (حتي براي مدتي كوتاه) شوند.
البته در اين ميان نبايد حضور انكار ناپذير ستارگان را نيز در اين آثار ناديده گرفت. ستارگاني كه ديدن آنها در قالب طنز براي تماشاگران خوش آيند بوده و خواهد بود.
اگر نگاهي به وضعيت فروش فيلم ها طي ۲۰ ساله اخير بيندازيم، متوجه خواهيم شد، موفقيت آثار طنز تنها به چندساله اخير محدود نمي شود و طي آن سه دهه هميشه آثار طنز با موفقيت و اقبال روبه رو شده اند. نگاهي به آمار ذيل بكنيد تا همه چيز دستگيرتان شود.
دومين فيلم پرفروش سال ۶۴: شهر موش ها با ۱۰ ميليون تومان فروش. اولين فيلم پرفروش سال ۶۶: اجاره نشين ها با ۱۸ ميليون تومان فروش.
اولين و سومين فيلم پرفروش سال ۶۸: گلنار با ۱۶ ميليون و روز باشكوه با ۱۳ ميليون تومان فروش. اولين و دومين فيلم پرفروش سال ۶۹: دزد عروسك ها با ۲۴ و خواستگاري با ۲۲ ميليون تومان فروش. دومين و سومين فيلم پرفروش سال ۷۰: سفر جادويي با ۲۸ و گربه آوازه خوان با ۲۱ ميليون تومان فروش.
اولين، سومين و چهارمين فيلم پرفروش سال ۷۱: ديگه چه خبر با ۳۰، جيب برها به بهشت نمي روند با ۲۴ دو نفر و نصفي با ۲۳ ميليون تومان فروش. اولين تا چهارمين فيلم پرفروش سال ۷۳: كلاه قرمزي و پسرخاله، همسر، روز فرشته و من زمين را دوست دارم به ترتيب با ۱۷۲، ۷۲، ۵۰ و ۴۲ ميليون تومان فروش اولين فيلم پرفروش سال ۷۶: آدم برفي با ۱۲۵ ميليون تومان فروش. اولين و چهارمين فيلم پرفروش سال ۷۷: مرد عوضي با ۴۱۰ و مرد آفتابي با ۱۱۵ ميليون تومان فروش.
دومين فيلم پرفروش سال ۷۹: عينك دودي با ۳۶۰ ميليون تومان فروش. اولين، دومين و سومين فيلم پرفروش سال ۸۱: كلاه قرمزي و سروناز، نان و عشق و موتور ۱۰۰۰ و دختر شيريني فروش به ترتيب با
۵۵۰ ، ۴۰۰ و ۳۸۲ ميليون تومان فروش.
به دست آمدن ارقام و رتبه هاي فوق در حالي است كه تعداد فيلم هاي طنز و كمدي در هر سال يا محدود به همين اسامي ذكر شده و داراي رتبه و فروش بوده و يا از تعداد انگشتان يك دست در سال تجاوز نمي كرده است.
اينها همه نشان از موفقيت و اقبال سينماي كمدي و طنز در ايران دارد. سينمايي كه هيچگاه جدي گرفته نشده و در بيشتر موارد مسخره، سطح پايين و به قولي چيپ! (cheep) در آمده است!
سال گذشته واحدي در بنياد سينمايي فارابي به نام واحد طنز و كمدي به سرپرستي كمال تبريزي در كنار سه واحد ديگر (كودك، دفاع مقدس، هنر و تجربه) تاسيس شد تا به رشد اين ژانر سينمايي در ايران كمك شود و به اين نوع آثار تسهيلاتي اعطا شود، اما اين واحد هيچگاه آغاز به كار نكرد.
به نظر مي رسيد امسال هم، سال فيلم هاي طنز باشد و پرفروش ترين هاي ۸۳ را هم، همين آثار تشكيل دهند.
«مارمولك» ساخته كمال تبريزي، پراميدترين فيلم سال براي ركورد شكني در فروش به اين نوع سينما تعلق دارد.
«مهمان مامان» ساخته داريوش مهرجويي،  «مكس» به كارگرداني سامان مقدم، «معادله» ساخته ابراهيم وحيدزاده و ... از آثاري به شمار مي روند كه اميد زيادي به فروششان بسته شده، بايد كمي سينماي كمدي را در ايران جدي تر گرفت.
طي ساليان گذشته و بيشتر در دهه ۶۰ و اوايل دهه ۷۰ سينماي ايران داراي بازيگراني مخصوص آثار كمدي بود كه فقط در اين نوع آثار ظاهر مي شدند. اكبر عبدي و عليرضا خمسه را مي توان شاخص ترين اين بازيگران ناميد. اما از اواسط دهه ۷۰ و با تغيير شرايط سينماي ايران و روي آوردن به مضامين جوان پسند، اين بازيگران به نوعي از سينما كنار رفتند و در مجموعه هاي تلويزيوني مشغول به كار شدند.
در اين سال ها شايد جدي ترين بازيگر طنز سينماي ايران، پرويز پرستويي باشد. بازيگري كه نمي توان او را كمدين ناميد ولي هيچ چيز از يك كمدين تمام عيار كم ندارد.
به نظر مي رسد هم اكنون سينماي ايران در حال دستيابي به ستاره هايي جديد در سينماي كمدي است. اگر در آينده اي نزديك امين حيايي ستاره فيلم هاي كمدي ايران شد، تعجب نكنيد!

يك هفته بازار موسيقي
كدوم دوتا
صمد مقدم
003276.jpg

با پايان ماههاي محرم و صفر و ايام عزاداري به نظر مي رسد بازار موسيقي به رونق دوباره اي دست يابد و جدا از انتشار آثار جديد موسيقي، اجراي كنسرت هاي مختلف نيز آغاز شود.
طي هفته گذشته چند اثر جديد به بازار عرضه شد كه مرور برخي از آنها خالي از لطف نخواهد بود.
اثري تازه از مختاباد
عبدالحسين مختاباد پس از بازگشت به ايران بسيار پر كار شده است و هر چند ماه يك بار اثري تازه را به بازار عرضه مي كند.
تازه ترين كار مختاباد آلبومي است با نام «اشك مهتاب» كه در آن او به تصنيف خواني پرداخته است.
آهنگساز و تنظيم كننده قطعات اين آلبوم را احمدعلي راغب انجام داده و در آن ۹ تصنيف با اسامي گلبن ناز، اشك ارغواني، فانوس، بهار گريه، مهتاب، كوچه، غاشون، خواهم آمد و بزم نيستي اجرا شده است. اشعار قطعات اين آلبوم سروده شاعراني چون محمدعلي شيرازي، ساعد باقري، نيما يوشيج، فريدون مشيري، سيد محسن عمادي و بيدل دهلوي است.
اين آلبوم در مقايسه با ديگر كارهاي مختاباد به خصوص آثار قديمي او، كار قابل توجهي به حساب نمي آيد و اگر او به جاي كميت به كيفيت اهميت دهد، موفق تر خواهد بود.
يك عقيلي ديگر
«ما دوتا؟» نام آلبومي است پاپ با صداي هومن عقيلي كه به تازگي روانه بازار شده است. هومن عقيلي متولد سال ۱۳۵۴ و برادرزاده شادمهر عقيلي است. او موسيقي را از عموي خود فرا گرفته و صدابرداري و تدوين برخي از كارهاي شادمهر را نيز انجام داده است.
هومن عقيلي در اولين آلبومش ۹ ترانه پاپ كه عمدتاً ۶ و ۸ و با فضاي شاد و ريتميك هستند را اجرا كرده است.
نيلوفر لاري پور، هومن عقيلي، ابراهيم اسماعيلي، مريم سليمي، امير توسلي و ابراهيم اسماعيلي اشعار ترانه هاي اين اثر را، كه سعي شده مطابق با سليقه و حال و هواي جوانان امروزي همخوان باشند، سروده اند.
بزن قدش، بابا تو ديگه كي هستي؟، نگاه نقطه چين...، تنها فقط براي تو، لحظه در بهشت، خدا بخواد، طلب كار، ليلي و مجنون و ماروباش! ما دو تا؟! نام ترانه هاي اجرا شده در اين آلبوم است. كار آهنگسازي قطعات را هومن عقيلي به همراه فرزاد فرومند و امير توسلي انجام داده اند و تنظيم آنها نيز برعهده اميد حاجيلي، امير توسلي و فرزاد فرومند بوده است.
آلبوم «ما دوتا» در برخي لحظات بسيار يادآور كارهاي شادمهر است ولي در مجموع چيزي فراتر از بقيه آثاري كه اين روزها منتشر مي شوند را به شنونده نمي دهد.
موسيقي پاپ ايران در حال حاضر نيازمند نگرشي جدي و تحولي عظيم است.
سكوت آبي بابك اميني
بابك اميني پس از مدت ها كم كاري (البته در داخل كشور) آلبوم جديدي از خود را كه حاوي قطعاتي براي گيتار و اركستر است، به بازار عرضه كرد.
در اين آلبوم كه مشخص نيست چه زماني اجرا و ضبط شده است، بابك رياحي پور گيتارباس، مايك نلسون ساكسيفون، شهرام ركوئي فلوت، همايون نصيري پركاشن، بهرام دهقان ديار و پايا نيك پور كيبورد نواخته اند.
Magic, Green valley, stream, sunset Loneliness, Moonlight, Blissfull, warm coolness, saba the wind, Night story Night story و Blue silenceقطعات اجرا شده در اين آلبوم را تشكيل مي دهند.
بابك اميني كه پيش از اين هم آلبوم هايي مانند آبي باران و... قطعاتي براي گيتار و اركستر را تنظيم كرده بود، در اين آلبوم نيز به همراه اردشير فرح گوشه هايي از توانايي هاي ساز تخصصي خود، گيتار را نشان داده است.
آنها كه در راهند
اما طي يكي دو ماه آينده نيز قرار است آثار جديدي از خوانندگان و آهنگسازان منتشر شود.
سامان احتشامي، آهنگساز و نوازنده پيانو كه پيش از اين آلبوم « بهشت  من» را با عبدالحسين مختاباد به بازار عرضه كرده است، به زودي دو آلبوم «باغ خاطره ها» و «قطعاتي براي پيانو و فلوت» را منتشر مي كند.
هم اكنون ضبط آلبوم «باغ خاطره ها» كه شامل قطعاتي براي اركستر سمفوني و گروه كر است، به پايان رسيده و اين اثر تا پايان بهار منتشر خواهد شد.
در اين آلبوم هشت قطعه از آهنگسازان مختلف اجرا شده است. آثاري از مرتضي خان ني داوود، عارف، شيدا، پنج ملودي محلي و سه قطعه از ساخته هاي سامان احتشامي، قطعات ضبط براي آلبوم باغ خاطره ها را تشكيل مي دهند.
اما نكته اي كه چندان جالب به نظر نمي رسد و حتي خود احتشامي هم از آن راضي نيست، اين كه تمام سازهاي اركستر ملي يعني سازهاي ضربي، پوستي، پيانو و زهي توسط دو نوازنده اجرا شده اند.
003279.jpg

اما بيژن بيژني نيز به زودي آلبوم جديدي را با عنوان «چهارفصل» با آهنگسازي اسماعيل تهراني به بازار عرضه مي كند.
در اين اثر قطعاتي مانند بارون بارونه (ملودي كردي)، زندگي (ملودي لري)، سايه مهر (ملودي مازندراني)، پريشان (ملودي آذري) چشم به راه (ملودي بختياري) و يار با من بمان (ملودي شيرازي) اجرا شده است.
بالاخره آلبوم «اسكناس» هم مجوز گرفت و طي يكي دو هفته آينده به بازار خواهد آمد. اين اثر كه اولين آلبوم رپ ايران محسوب مي شود حدود سه سال در انتظار دريافت مجوز انتشار به سر مي برد.
«اسكناس» با موسيقي بهروز صفاريان و صداي شاهكار بينش پژوه (كه عمدتاً در زمينه ترانه سرايي فعال است) چهار قطعه را در خود گنجانده است. عشق لاتي، خواننده، اسكناس و عشق خياباني قطعات آلبوم اجتماعي - انتقادي اسكناس را تشكيل مي دهند.
در اين اثر نوازندگاني چون شاهرخ پورميامين و عمادرضا نكويي به نوازندگي پرداخته اند.

يادداشت
اين بچه هاي روي تپه
اميد الله داد
ساده ترين و عاميانه ترين تعريف بازيگري در ذهن توده مردم چنين است: «بازيگر، هنرپيشه، آكتور كسي است كه در جلد كس ديگري مي رود و نقش او را بازي مي كند.»
اين تعريف كلي گرچه تعبير جامعي از هنر بازيگري نيست ـ و چه بسا در نظر صاحب نظران امروزي نادرست و احمقانه جلوه كند ـ اما رد و انكارش هم به آساني ممكن نيست.
شايد بازيگر كسي است كه با بهره گيري از آموخته هاي آكادميك و پيروي از سبك و شيوه اي خاص و همچنين هدايت ـ درست يا نادرست ـ كارگردان، بازيگردان، كاراكتر پرداخت شده ـ خيلي وقت ها هم نشده ـ فيلمنامه نويس و كارگردان را ايفا مي كند ضمن آن  كه به همه اينها بايد چاشني خلاقيت بازيگر در شناخت شخصيت را اضافه كرد كه با درك و تحقيق و تفحص در نقش ـ ما به ازاي بيروني ـ ممكن است به سرحد كمال دست يابد كارگردانان صاحب سبك براي تمامي اين مراحل ـ هدايت هرچه بهتر بازيگر در مسير نقش ـ به شيوه خاص و گاه منحصر به فرد عمل مي كنند. از دورخواني و تمرين هاي طاقت فرساي قبل از فيلمبرداري و حتي الگوسازي گرفته تا بداهه پردازي هاي صحنه و گاه شيوه هاي محيرالعقول ديگر.
برخي تمرين قبل از فيلمبرداري را به شدت مضر مي دانند و آن را مانع بروز خلاقيت و حفظ نشاط و شادابي شخصيت مي پندارند و بعضي ديگر تمرين را شرط اصلي نزديكي بازيگر به نقش و حتي گاه پرداخت بهتر آن مي شمارند.
آن جمله معروف و حالا ديگر كليشه اي نخ نما شده نيز كه با اين نقش زندگي كرده ام و پس از فيلم هم به سختي رهايم كرد بيشتر از همين ذهنيت مي آيد.
حضور بازيگران غيرحرفه اي در سينماي ايران عمري طولاني دارد. بازيگراني كه امروز از فرط ازدياد توليد اينگونه آثار نابازيگران نام گرفتند.
در تفهيم هرچه بهتر نابازيگري نيز تعريف درستي وجود ندارد، شايد نابازيگر كسي است كه اساساً حرفه اش بازيگري نيست و از راه ديگري ارتزاق مي كند. همچنين تنها يك بار جلوي دوربين رفته و به نوعي ايفاگر نقش خود در زندگي واقعي بوده باشد.
(واضح است كه نابازيگري با هنروري تفاوت دارد زيرا كه هنروران به نوعي دلمشغولي سينما دارند و چه بسا كه روزي در كسوت بازيگري حرفه اي درآيند. ضمن آن كه امروز هنروري نيز يك شغل در حواشي سينما محسوب مي شود) اگر بخواهيم نابازيگري در تاريخ سينماي ايران را با نمونه هاي موردي بررسي كنيم بايد از آغازين آثار آن درگذريم كه اساساً  كليت به اصطلاح سينماي آن زمان با هيچ تعريفي حرفه اي محسوب نمي شود چه رسد به بازيگري و بازيگرانش بنابراين اگر مبناي حرفه اي شدن توليد در سينماي ايران را ـ به لحاظ كميت ـ دهه ۳۰ بدانيم، شايد نخستين فيلمي كه نابازيگران در آن حضور محسوسي دارند،  فيلم سياوش در تخت جمشيد (فريدون رهنما۱۳۴۶،) بوده باشد كه اين گرايش بعدها در ديگر فيلم فريدون رهنما نيز ادامه يافت.
از اوايل دهه ۵۰ و با ظهور فيلمسازان متفاوت سينماي ايران، جرقه هاي شكل گيري سينماي خاص كه بعدها رئاليسم سينماي ايران نام گرفت، پديد آمد و با آثار اوليه سهراب شهيد ثالث، پرويز كيمياوي و شكل تكامل يافته اش عباس كيارستمي حضور نابازيگران نيز رنگ ملموس  تري به خود گرفت. يك اتفاق ساده (سهراب شهيدثالث، ۱۳۵۲) طبيعت بي جان (سهراب شهيد ثالث، ۱۳۵۴) مغول ها (پرويز كيمياوي، ۱۳۵۲) باغ سنگي (پرويز كيمياوي، ۱۳۵۵) سازدهني (امير نادري، ۱۳۵۲) مسافر (عباس كيارستمي، ۱۳۵۳) در زمره آثاري بودند كه با نابازيگرانش شكل گرفتند و به اقتضاي مضمون و محتوايشان هيچگاه با بازيگر حرفه اي ساخته نمي شدند. در اين ميان بودند نابازيگراني كه به واسطه حضور يكباره مقابل دوربين در اين عرصه ماندگار و چندصباحي بازيگر سينما شدند (مصطفي طاري كه نخستين بار در مسافر مقابل دوربين كيارستمي قرار گرفت و پس از آن هم در گزارش نقش كوتاهي ايفا كرد بعد از انقلاب در چند فيلم سينمايي و سريال تلويزيوني نقش هاي مهم تري بازي كرد. همچنين همايون ارشادي كه شخصيت ماندگار آقاي بديعي در طعم گيلاس را برعهده داشت پس از آن در چند فيلم به نقش هاي ديگري تن داد كه رفته رفته از ياد رفت. نابازيگران كودك و نوجوان هم فراوانند كه با بازي در يك فيلم، شيفته سينما شدند و سرنوشتشان عوض شد.)
سينماي ايران هم در طول ـ ظاهراً ـ صدسال عمر پربركت! خود از چنين آزمون و خطاهايي بي بهره نبوده است. اگر بازيگران سينماي ايران را در چهار نسل شاخص دسته بندي كنيم كار بازيگران نسل اول (گرمسيري، نقشينه، دفتري، چهره آزاد و...) عمدتاً  متكي بر آموخته ها و تجربه هاي تئاتري بود. چنان  كه اكثر آنان،دانش آموختگان و فعالان جامعه تئاتر باربد بودند و سينماي آن زمان هم ـ دهه ۳۰ و معدود آثار دهه ۲۰ ـ اساساً وجه تمايز چنداني با نمايش نداشت.
نسل دوم كه غالباً ستارگان سينماي فارسي را شامل مي شوند و مهره هاي موثر فيلمسازي در دهه ۴۰ و ۵۰ بودند، بيشتر به قالب سينما درآمدند و از اين زمان بود كه اندك تفاوت هايي در بازيگري سينما و تئاتر پديد آمد. بازي هايي كه از حد و اندازه تيپ هاي آشنا فراتر نرفتند و تيپ هايي كه گرچه در مناسبات  جامعه آن زمان ـ و بعضاً امروزـ جاي خود را يافتند و ماندگار شدند اما همواره ميان تيپ و شخصيت در نوسان بودند.
در اين ميان موقعيت بزرگاني چون انتظامي، نصيريان، كشاورز، مشايخي، رشيدي، فني زاده و... كه به حكم جبر و اختيار در راهي ديگر قرار گرفتند، متفاوت است.
ادامه دارد

هفت از هفت
جواد قادري
اكران و يا عدم اكران فيلم «مصايب مسيح» در سينماهاي تهران،  به بحث روز سينماي ايران تبديل شده است.
در ابتدا يكي از اعضاي انجمن سينماداران در گفت وگويي اعلام مي كند كه اين فيلم در ايران به نمايش درمي آيد. سپس مسئول بازاريابي و نمايش فيلم خارجي در بنياد فارابي خبرفوق را تكذيب مي كند. بعد مسئول امور بين الملل فارابي وارد جريان مي شود و خبر نمايش فيلم فوق را تاييد مي كند. در انتها هم مسئول بازاريابي نمايش فيلم خارجي در فارابي سخنان قبلي خود را تكذيب و خريد «مصايب مسيح» توسط فارابي را تاييد مي كند.
گفته مي شود يك نسخه ۳۵ ميلي متري از «مصايب مسيح» براي نمايش خريداري شده و در صورت حل مشكلات، اين فيلم در ارديبهشت ماه اكران خواهد شد. گويا حق دوبله اين فيلم به ايران داده نشده و «مصايب مسيح» به صورت زيرنويس فارسي به نمايش درخواهد آمد.
اگر اخبار فوق دوباره دچار تكذيب نشوند، وقوع چنين اتفاقي يعني اكران مصايب مسيح در ايران از چند جهت مي تواند حايز اهميت باشد. اول آن كه پس از مدت ها و براي اولين بار بعد از انقلاب يك فيلم همزمان با اكران در آمريكا و نمايش جهاني اش، در ايران نيز بر روي پرده مي رود.
دوم   اين كه نمايش فيلم فوق (كه پرفروش ترين فيلم روز در آمريكاست) مي تواند محك خوبي براي سنجش پتانسيل جذب مخاطب توسط فيلم خارجي باشد.
سوم هم اين كه به علت خشونت بيش از حد فيلم شايد اين بار درجه بندي نسبي مرسوم در جهان، در ايران نيز اجرا شود.
بالاخره فيلم «رقص با رويا» آماده نمايش شد. عجيب است، نه! باورتان مي شود؟! پس از سه سال اثر بدشانس محمود كلاري (كه شايد آرزو مي كند كاش هيچ گاه جايزه ماردل پلاتا را دريافت نمي كرد!) آماده نمايش شده است.
خدا وكيلي اين محمودخان كلاري روي طرف آرژانتيني را كم كرد و با جايزه نگرفته و به هيچ كس داده نشده، فيلم خود را پس از سه سال آماده كرد. گويا قرار است «رقص با رويا» در آرژانتين نيز اكران شود. در اين جا تنها چيزي كه به ذهن خطور مي كند يك جمله سه كلمه اي است، رقص با رويا!
همه ساله پس از عيد نوروز و در يكي دوماهه بعد از آن، به علت به ته ديگ خوردن كفگير سيما، در رابطه با فيلم هاي سينمايي، آن هم به علت ولخرجي در ايام عيد،  شاهد پخش آثاري غيرقابل تحمل به عنوان فيلم سينمايي از اين رسانه فراگير بوده ايم.
اما امسال گويا اين مسئله صدق نمي كند. حداقل زياد صدق نمي كند. گوش شيطان كر!
اگر دنبال كننده سريال هاي تلويزيوني هستيد، اگر به كمدي ناخواسته همراه با شعر و شاعر و لطافت و انسانيت و... علاقه منديد؛ اگر آثار حسينعلي فلاح ليالستاني را دنبال مي كنيد، اگر از ديدن بلندي هاي صفر، مصايب عاشق فقير، تابلويي براي عشق و... به اندازه كافي عبرت نگرفته ايد، اگر... حتماً چهارشنبه شب ها جلوي گيرنده خود بنشينيد و سريال «آواز در مه»  را تماشا كنيد. نوش جانتان!
ما هميشه طرفدار استاد بوده ايم و هستيم. كدام استاد؟ مگر ما چند استاد در سينماي ايران داريم؟
بعضي معتقدند برخي ديگر براي مطرح شدن به استاد گير مي دهند و از راه مخالفت با استاد مي خواهند به نان و نوايي رسند! برخي هم معتقدند برخي ديگر براي مطرح شدن خود را به استاد مي چسبانند و از راه موافقت با استاد مي خواهند به نان و نوايي برسند!
در هر دو حالت خدا اين استاد را از ما نگيرد!
باز هم مطابق هفته گذشته اگر روزنامه پنج شنبه عصر گيرتان آمده (كه البته سعي كنيد اينگونه باشد!) فيلم امشب برنامه سينما «۱» را از دست ندهيد. «آدم هاي نازنين» ساخته جاسمين ديزدار محصول ۱۹۹۹. داستان فيلم به سال ۹۳ و بحبوحه جنگ بالكان مربوط مي شود.
مردم انگليس گرفتار جذابيت هاي فوتبالند و مردم بوسني گرفتار سختي هاي جنگ. ارتباط بين دو داستان فيلم را تشكيل مي دهد. مردمان نازنين را از دست ندهيد.
اگر هم روزنامه جمعه به دستتان رسيده، مقصر خودتان هستيد، چون باور كنيد نام فيلم سينما «۴» را نمي دانيم!

هنر
هفته
جهان
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
|  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |  ديدار  |
|  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |