سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۳
به مناسبت سالگرد شهادت دكتر سيدحسن آيت
۶۰ گلوله براي سكوت
000915.jpg

مجتبي توانگر
چند هفته قبل از اولين انتخابات مجلس نظام تازه تأسيس جمهوري اسلامي ايران، ليست انتخاباتي حزب جمهوري اسلامي، براي ارائه به افكار عمومي، در حال نهايي شدن بود. اما پيغام مهمي از سوي بني صدر- اولين رئيس جمهور- به اين حزب رسيد. مضمون پيام اين بود كه من حاضرم از ۳۰ نفر افراد معرفي شده از طرف حزب و گروههاي ائتلافي اعلام حمايت كنم به شرط اينكه نام حسن آيت در بين كانديداهاي حزب جمهوري اسلامي نباشد.
اما آيت الله دكتر بهشتي و همراهانش در حزب جمهوري اسلامي، پيشنهاد فردي را كه آن موقع توانسته بود رأي بالايي در انتخابات رياست جمهوري كسب نمايد ،نپذيرفتند و دكتر حسن آيت را در معرض رأي مردم قرار دادند. وي در اين انتخابات توانست با به دست آوردن يك ميليون و ۳۴۶ هزار و ۸۹۹ رأي يعني ۹/۶۳ درصد از آراي مردم تهران به نمايندگي مجلس انتخاب شود.
نوار سازان
بني صدر كه خود را مغبون مي ديد، ساكت ننشست و پروژه هاي ديگري را براي دكتر آيت  آغاز كرد، تا بلكه بتواند اعتبارنامه او را در مجلس ابطال نمايد و به قول خودش: «از شر آيت در مجلس خلاص شود».اولين پروژه بني صدر، پروژه نوار بود. گويي نوارسازي در دوران جمهوري اسلامي، پروژه اي مداوم است.
سناريوي نوارسازي عليه دكتر آيت اين گونه شكل گرفت كه فردي به نام «عزت الله كفايتي» با يك ضبط صوت تقريباً پيشرفته در جيب، به سراغ دكتر آيت  مي رود و مسائلي را با آيت در ميان مي گذارد و بعد از آن مطالب نوار را به صورت تحريف شده در اختيار روزنامه انقلاب اسلامي به صاحب امتيازي بني صدر براي چاپ مي دهد. كفايتي قبل از انقلاب نيز چندين بار سراغ آيت رفته بود، لذا آيت به او مشكوك بوده و او را تحويل نمي گيرد. آيت در جريان اعتبارنامه اش در مورد اين فرد مي گويد:  «آن موقع ساواك بود و ما احتياط مي كرديم و نمي گفتيم كه كاري داريم. [كفايتي] مي گفت بمب دارم و وسايل دارم. مي گفتيم نابود كن، چون به او اعتماد نداشتيم.» آيت  ادامه مي دهد: «ايشان سؤالات ديگري هم كردند، از جمله اين كه ما مي توانيم مسعود رجوي را بكشيم، تو چه مي گويي؟ گفتم كه خير، رجوي قابليت كشته شدن را ندارد و ما نمي خواهيم كشته بشود. ما بايد مردم را تبليغ كنيم... گفت حالا او را نكشيم، موسي خياباني را كه ممكن است از تبريز بيرون بيايد بكشيم، گفتم آن را هم نمي خواهد بكشيد. گفت: موسي خياباني در تبريز رأي مي آورد، اجازه مي دهيد ما برويم در تبريز تقلب بكنيم؟ گفتم خير، ما تقلب هم نمي خواهيم. شما نگذاريد او انتخاب بشود. شاهدش اين آقاي موسوي [تبريزي ] است. اين  آقاي كفايتي پيش ايشان هم رفته و همين سؤالات را كرده است. حالا توطئه چه بود؟ توطئه اين بود كه فردا من بگويم رجوي را بكش، آنها هم مي كشند و فلان آقا همه از تبريز و يكي از تهران، خارج از اين مجلس پيش چند نفر ديگر هم سراغ دارم كه رفته اند، چون الان آنها اينجا نيستند بعد هم نوار آقاي موسوي [تبريزي] و بعد هم نوار بنده كه البته اينها توطئه مي خواهند بكنند از كي شروع كردند؟»
اعتبار نامه
بعد از مطرح شدن مسائل جنجالي عليه آيت  و دفاعيات او در مجلس، نتيجه رأي را اكبر هاشمي رفسنجاني- رئيس وقت مجلس- اين گونه اعلام كرد: «چون بعضي از آقايان به عنوان ممتنع تشريف نياوردند رأي بدهند، ۱۹۹ نفري كه اعلام كرديم، ۱۷۰ نفر رأي دادند. از اين ۱۷۰ نفر، ۱۱۴ نفر رأي موافق، ۳۰ نفر رأي مخالف و ۲۶ نفر رأي ممتنع دادند. بنابراين اعتبارنامه آقاي آيت تصويب شد.»
موافقين و مخالفين
جالب است موافقين و مخالفين آيت، در روزهاي بعدي حاكميت جمهوري اسلامي، به دو دسته تقسيم شدند و تمامي موافقين، در زمره طرفداران حكومت جمهوري اسلامي و اغلب مخالفين آيت به جرگه اپوزيسيون انقلاب اسلامي مردم ايران پيوستند. در ميان موافقين افرادي چون محمدعلي رجايي، مجيد انصاري، منوچهر متكي (نماينده مردم تهران در مجلس هفتم)، سيد محمد موسوي خوئيني ها، علي موحدي ساوجي، عبدالواحد موسوي لاري، اكبر هاشمي رفسنجاني، مرتضي الويري، محمد يزدي و … ديده مي شدند.
همچنين در ميان مخالفين افرادي چون عزت الله سحابي، هاشم صباغيان، احمد صدر حاج سيد جوادي، ابراهيم يزدي،  احمد سلامتيان و… به چشم مي خوردند.
صبر مخالفين
اما صبر مخالفين بيش از يك سال دوام نياورد و پس از يك سال كه دكتر حسن آيت نمايندگي مردم تهران را در مجلس شوراي اسلامي به عهده داشت، ساعت ۸ صبح روز چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۶۰، صداي جمهوري اسلامي ايران، اين خبر تكان دهنده را پخش كرد: «سيد حسن آيت  نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي صبح امروز در مقابل منزلش توسط ضد انقلابيون به شهادت رسيد» و بعد از ظهر همان روز، روزنامه ها نوشتند كه ضد انقلابيون بيش از ۶۰ گلوله به سوي آيت شليك كرده اند.
حزب جمهوري اسلامي كه بعدها زندگي  نامه آيت را منتشر كرد، در مورد شليك اين تعداد گلوله (۶۰ گلوله) به سمت آيت، مي نويسد: «بدينسان مي توان به ميزان خشم و كينه فريب خوردگان و مزدوران بيگانه در مقابله با يكي از بهترين فرزندان و پويندگان راه امام پي برد.»
مهرانه معلم همسر شهيد دكتر آِيت كه در آخرين لحظات جان دادن آيت، سر او را در بغل داشته است مي گويد: «آن روز ساعت ۳۰/۶ صبح جلسه داشت مثل اين كه آن روز به من الهام شده بود كه حادثه اي پيش خواهد آمد. محسن (فرزندم) را بيدار كردم، محافظ هم در حياط قدم مي زد و ماشين را آماده مي كرد، قبل از اين كه از منزل خارج  شود تلفن زنگ زد، گفتم امروز كمي دير برو، مجلس اكثريت پيدا كرده، خسته اي، مريضي، چند روزي مرخصي بگير، گفت: نه، هفته آينده مجلس راجع به مطبوعات جلسه خواهد داشت- مدتها بود كه روي لايحه مطبوعات كار مي كرد- بعد از لايحه مطبوعات شايد يك هفته اي مرخصي بگيرم، خلاصه با تلفن صحبت كرد، چند دقيقه به هفت مانده بود، معمولاً  من بدرقه اش مي كردم ولي آن روز در آشپزخانه كار داشتم، با عجله به آشپزخانه رفتم، رفت توي حياط و سوار ماشين شد، از در خارج شدند، ناگهان صداي رگبار شنيدم رفتم بالاي تراس، ديدم خودش را انداخت پشت بشكه نفت، مرتب صداي رگبار مي آمد من هم فرياد مي كشيدم، دويدم توي كوچه، راننده شوكه شده بود، چند ثانيه بيشتر طول نكشيد همه ماجرا بين يكي دو دقيقه به هفت اتفاق افتاد، ديدم محافظش تير خورده و خونريزي دارد خودش هم از ناحيه گردن و مغز تير خورده بود، او را از ماشين بيرون كشيدم ديدم از بيني و دهانش خون بيرون زد، رنگش زرد شد و …» و دكتر حسن آيت نماينده مجلس شوراي اسلامي و دبير سياسي حزب جمهوري اسلامي شهيد شد.
تولد آيت
روز سوم تيرماه ۱۳۱۷ هجري شمسي در شهرستان نجف آباد اصفهان، حسن به دنيا آمد. حسن نوه مرحوم آيت الله سيدعلي نجف آبادي است. همو كه از چهره هاي درخشان عمر خود بود كه در كتاب رجال اصفهان درباره او مي نويسند كه «در علوم معقول سرآمد اقران و همرزمان خود بوده و در فقه نيز مشهور بوده است.»
حسن آيت پس از تحصيلات در نجف آباد و اصفهان به تهران مي آيد. در سال ۱۳۳۷ ليسانس ادبيات فارسي و در سال ۱۳۴۰ فوق ليسانس جامعه شناسي را از دانشگاه تهران اخذ مي نمايد. آيت از همان ابتدا با مليون مخالفت مي  ورزد و همين موضوع باعث مي شود او كه رتبه اول را در فوق ليسانس جامعه شناسي كسب نموده است، به دليل تسلط مليون بر دانشكده علوم اجتماعي تهران، مانع از دادن بورس و اعزام حسن آيت به خارج از كشور مي شوند. در نهايت آيت در سال ۱۳۴۵ ليسانس حقوق را از دانشگاه تهران اخذ نموده و سپس در همين رشته به كسب دكترا مي پردازد.
آيت در حزب
000912.jpg

آيت مبارزات ضد استبدادي خود را از همان ابتداي تحصيلات دانشگاه آغاز مي كند و همراه با ياران آيت ا... كاشاني به مبارزه ادامه مي دهد.
در اسفند ۱۳۴۰ با درگذشت آيت ا... كاشاني عملاً دو گروه در صحنه سياسي بر سر مسئله مصدق با يك ديگر چالش داشتند. يك گروه جبهه ملي و پيروان مصدق بود كه «نهضت آزادي» براي پاسخگويي به شرايط جديد از درون آنها برخاسته بود و ديگري تشكيلات «حزب زحمتكشان» به رهبري دكتر بقايي از نماينده اقليت دوره پانزدهم بود كه به نام آيت ا... كاشاني مبارزه مي كرد كه بعدها اسناد ارتباط وي با ساواك و دستگاه جاسوسي انگليسي ها افشا شد. حزب زحمتكشان يكي از احزاب يا حداقل تنها حزبي بود كه پس از جريان ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، لااقل از نظر ظاهري طرفدار آيت ا... كاشاني بود و تا زمان فوت ايشان از نظر سياسي مخالفت و جبهه بندي در مقابل آن مرحوم نكرد. پس از درگذشت آيت ا... كاشاني، چون هيچ گروه و جمعيتي جزو حزب زحمتكشان نبود، تعدادي از طرفداران ايشان بدون اطلاع از روابط ناسالم مظفر بقايي به اين حزب پيوستند كه بعضي   ها در آن ماندند و بعضي از جمله حسن آيت در سال ۱۳۴۲ به همكاري خود خاتمه دادند. در همان زمانها بود كه از مظفر بقايي دبير حزب زحمتكشان براي تصدي امري در حكومت نام برده مي شود. لذا كنگره اي از طرف حزب در كوهرنگ اصفهان برپا مي شود و در رابطه با مسئله ۱۵ خرداد نظر حزب اين مي شود كه درچارچوب قانون اساسي با حكومت شاه، مبارزه شود و حسن آيت آن را نشدني مي داند. همچنين آيت در رابطه با تجديد نظر در اساسنامه حزب زحمتكشان، در كنگره مي گويد: «با توجه به اينكه اكثريت ملت ايران شيعه هستند، مذهب رسمي كه در اين حزب شناخته شود و مسير اصلي و پايه و اساسش بر مذهب استوار گردد» كه مخالفت هايي با آيت صورت مي گيرد كه بعد از آن آيت به كلي از حزب زحمتكشان كناره گيري مي كند.
مصدق از منظر آيت
براساس برخي نقل ها از آيت بيش از ۳۰۰ سخنراني به جاي مانده است.و لي متأسفانه وسعت فعاليت او در مبارزات تنها دو كتاب با عنوان هاي «چهره حقيقي مصدق السلطنه» و «درسهايي از تاريخ» از او به يادگار گذاشته است. بررسي برخي از سخنراني ها و اين دو كتاب، عده اي را بر اين باور رسانده است كه آيت، «تاريخ مجسم» است. چرا كه او هيچ سخن و ادعاي تاريخي در كتب  اش را بدون استناد تاريخي بيان نكرده است.
از اين كه بگذريم، حجم بالايي از مواضع آيت در مورد دكتر محمد مصدق بوده است. آيت معتقد بود كه افرادي مانند دكتر مصدق براي اين وارد مبارزات ضداستبدادي مردم ايران شدند كه در كنار رهبر اصلي مبارزات، رهبري بدلي باشند تا بتوانند جريان مبارزات ضد استبدادي را منحرف سازند.
دكتر آيت در جايي ديگر مي نويسد: «مصدق در بسياري از كابينه هاي بعد از كودتا چنانكه ديديم با رضاخان در يك كابينه همكاري مي كرد، مصدق السلطنه در مقام وزارت عدليه و محمدعلي فروغي به مقام وزارت خارجه نايل مي شود. جالب توجه است كه اين هر دو وابسته به لژ آدميت كه وابسته به ميرزاملكم خان است، بوده اند (پاورقي- كتاب استقرار ديكتاتوري رضاخان در ايران- انتشارات كتابهاي جيبي- ص ۱۲۵). نكته بسيار مهمي كه در اينجا بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه مصدق وزير ساده اي در كنار رضاخان نبوده ، بلكه سمت مشاور مخصوص او را نيز داشته است. در اين زمينه خاطرات ميرزا يحيي دولت آبادي حاوي نكات دقيقي است. او در خاطرات خود مي نويسد كه به پيشنهاد يكي از تجار به نام حاج ميرزا عبدالرحيم قزويني براي كمك به رضاخان يك هيأت مشاوره هشت نفري ترتيب داديم كه در امور اقتصادي، اجتماعي و سياسي او را كمك و ياري دهيم، تركيب اين هيأت هشت نفري چيزي جز حلقه كساني كه در اين هيأت پنهاني دست اندركار اجراي خط سياست غرب بوده اند،نيست. ذكر اسامي اين گروه  ما را از هر توصيف ديگري بي نياز مي كند: ۱- سيد حسن تقي زاد
۲- حسين علاء ۳- محمد علي فروغي ۴- حاج مخبر السلطنه هدايت ۵- مستوفي الممالك ۶- مشير الدوله ۷- مصدق السلطنه ۸- ميرزا يحيي «دولت آبادي».
دكتر آيت در پاورقي مي نويسد: «رجوع شود به كتاب خاطرات حاج ميرزا يحيي دولت آبادي (صفحه ۴۰- ج ۴) در كتابي كه اخيراً به وسيله آقاي سرهنگ بزرگمهر به نام خاطرات مصدق در زندان منتشر شده است، مصدق صريحاً اعتراف به شركت در اين هيأت مي كند و اضافه مي كند » كه حسين علاء را نيز به توصيه مصدق وارد اين هيأت كرده اند». همچنين دكتر آيت با ارائه اسنادي تاريخي، ابهامات مختلفي را در مورد نقش دكتر مصدق در ملي كردن صنعت نفت بيان مي كند كه بررسي آنها مطالعه آثار دكتر آيت را مي طلبد.
اصل پنجم و ششم
آنچه آيت را مورد توجه محافل سياسي و تاريخي قرار داده، صرفاً نظرات او در مورد مليون و دكتر مصدق نيست، بلكه نقش او در تصويب قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز، قابل توجه است. بعد از پيشنهاد گنجاندن اصل ولايت فقيه در قانون اساسي از سوي آيت ا... دكتر بهشتي، چند نفر از فقها و حقوقدانان مجلس، به تبيين شرعي و عقلاني اصل ولايت فقيه پرداختند كه يكي از اين افراد دكتر حسن آيت نماينده مردم نجف آباد در مجلس خبرگان قانون اساسي بود. آيت در تأييد سخنان آيت ا... دكتر بهشتي در مجلس خبرگان قانون اساسي مي گويد: «ولايت امر به عهده كسي است كه به آن صفات از طرف اكثريت مردم پذيرفته شده باشد، مفهوم آراي مردم، اين نيست كه آراي مردم بتواند هر كاري را انجام بدهد. اگر مردم به اتفاق رأي دادند كه فلان شخص بايد برده باشد، چنين رأيي معتبر نيست. زيرا اين استبداد اكثريت است؛ زيرا بسياري از حقوق افراد سلب شدني نيست،يعني انسان هم از خودش نمي تواند آن حقوق را سلب كند، چه برسد اكثريت مردم. در خيلي موارد مي بينيم تلاش مي شود كهآراي عموم را مغاير با اصول ولايت فقيه بدانند. فقيه شخص بخصوصي نيست، اينها صفات است، عيناً مثل اين است كه بگوييم رئيس جمهور بايد ايراني باشد و شما بگوييد حاكميت ملي را زير پا گذاشته ايم، نه، اين يك اصل است.»
وي در پاسخ به يكي از نمايندگان مخالف ادامه مي دهد: «پس اصل ولايت فقيه كه ايشان آن را مغايرآراي مردم دانستند در حقيقت تأكيدي است بر اهميت آراي مردم. اگر ما در قانون اساسي گفته بوديم كه فلان شخص معين، ولايت امر دارد بر مردم و نسل در نسل است، بله صحبت ايشان درست بود.»
بعداز او
اكبر هاشمي رفسنجاني، رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي بعد از شهادت دكتر آيت در مورد او مي گويد: «در مجلس خبرگان از اعضاي بسيار فعال و هدايتگر بود و در اسلامي شدن قانون اساسي و بخصوص در اصول مربوط به «ولايت فقيه» در كنار رئيس و نايب رئيس مجلس خبرگان و ساير شخصيت هاي پيشتاز خط امام، صاحب نقشي شايان توجه بود.»
حزب جمهوري اسلامي نيز در بيانيه خود به مناسبت شهادت آيت و نقش سازمان منافقين آورده است: «دكتر آيت از نخستين روزهاي اوج گيري حركات طيف گرايش به غرب با هوشياري اعلام داشت كه سرانجام اين خطر چيست و اتحاد پليد نفاق و كفر چگونه در مقابل انقلاب اسلامي ايران موضع مي گيرد و ملي گرايان چگونه براي حفظ مواضع خود، به دامن آمريكا مي غلطند و ديديم كه تمام پيش بيني ها درست بود و نشانه دقت و وسعت نظر اين رجل اسلامي بود. از سوي ديگر آمريكا نيز دشمنان خود را با دقت انتخاب كرده و هدف گلوله هاي جبهه متحد كفر قرار مي   دهد.»
تاريخ
و به راستي قضاوت كنيم كه چرا «آيت» ها را در پيچ و خم تاريخ به فراموشي سپرده ايم و ديگر يادي از آنها نمي كنيم و عجيب است كه چگونه مردي كه از او با عنوان «تاريخ مجسم» ياد مي شد، در لابه لاي كتاب هاي تاريخي محبوس شده است.

سياست
ادبيات
اقتصاد
انديشه
ايران
زندگي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |