عبدالصمد خرمشاهي: درقانون مجازات اسلا مي عنوان مجرمانه اي به نام همسر كشي وجود ندارد
تحقيقات انديشمندان علم قضا نشانگر اين مطلب است كه تشديد مجازات شايد به صورت قطعي از رشد جرم جلوگيري كند ولي تاثير زيادي ندارد
براي اولين بار بود كه در بازسازي صحنه جنايت مردي كه همسرش را به قتل رسانده بود حضور داشتم. قبل از ورود به محل جنايت كه خانه مقتوله بود با خود فكر مي كردم عامل جنايت وقتي پا درخانه اي بگذارد كه چندين سال را با همسرش در آن زندگي كرده است چگونه قادر به بازسازي صحنه است. عامل جنايت مردي بود ميانه قد با چشماني سبز رنگ. صورتي سفيد داشت كه كمي به سرخي مي زد شايد سرخي صورت ناشي از هيجان درونش بود. خانه اي كوچك بود در يكي از محلات جنوبي شهر بزرگ تهران. خاك بر روي تمام اثاثيه خانه نشسته بود، گويي مرگ زن روح زندگي را از آن خانه بدر برده بود.
وربين قوه قضائيه بر چهره جوان زوم شده بود. او با صدايي بسيار آهسته لحظه جنايت را توصيف مي كرد. در صدايش هيچ لرزشي نبود گويي داشت قصه اي تعريف مي كرد. باز پرس پرونده سوال مي كرد و او بدون هيچ درنگي پاسخ مي داد. وقتي به لحظه قتل رسيد فكر كردم گريه اش خواهد گرفت. آخر او همسر 19 ساله خود را به قتل رسانده بود، تازه عروسي كه همسرش تنها با تصور اينكه وي با پسرجواني در ارتباط است، چاقو بر قلبش فرو كرده بود. مرد در حال بازسازي صحنه فرو كردن چاقو بر بدن همسرش نيز دچار لرزش صدا نشد. آنقدر بي تفاوت حرف مي زد كه ترس بر اندامت رخنه مي كرد. بر در و ديوار خانه با رژ لب نوشته شده بود (...مرد) و آن دست خط عامل جنايت بود. فقط زماني صدايش تغيير كرد كه رو به برادر جوان مقتوله گفت: )تو كه مي داني چقدر دوستش داشتم. او به من خيانت كرده بود، من از هرچيزي مي توانم بگذرم جز شرف و غيرتم.>
حال كه چندين ماه از تاريخ مرگ آن تازه عروس 19 ساله مي گذرد، نه عامل جنايت توانسته است نشاني از معشوق خيالي همسر بدهد و نه ردي از آن معشوق خيالي توسط ماموران آگاهي به دست آمده است.
زن قرباني شك همسرش شد و حال قانون است كه بايد به خونخواهي او برخيزد.
از اين نوع قتل ها بسيار ديده ايم. مرداني كه تنها با تصور به خيانت همسران، خود را قرباني كرده اند. مرداني كه با برداشت غلط يا سوءاستفاده از مواد قانون مجازات اسلامي جنايتي را رقم زده اند و در نهايت نيز خود را محق در مرگ همسر مي داند.
)كشتمش، حقش بود(اين جمله را بارها در دادسرا و اداره آگاهي از زبان مرداني شنيده ايم كه خود را مالك جان و زندگي همسرانشان مي دانند و گويي فراموش كرده اند كه در جامعه اي انساني زندگي مي كنند كه قانون و مقرراتي برابر براي فرد، فرد انسان ها چه زن و چه مرد وجود دارد.
در اين راستا مصاحبه اي با عبدالصمد خرمشاهي وكيل پايه يك دادگستري درخصوص همسركشي و انگيزه هاي وقوع اين نوع جنايات انجام داده ايم كه به شرح ذيل است:
درقانون مجازات اسلامي براي افرادي كه اقدام به همسركشي مي كنند چه مجازاتي تعيين شده است؟
در قانون مجازات اسلامي عنوان مجرمانه اي به نام همسركشي وجود ندارد. هر مردي كه زنش را بكشد يا هر زني كه همسرش را به قتل برساند،. عمل او چنانچه با قصد قبلي و به عمد صورت گيرد از مصاديق مواد 205 و 206 قانون مزبور بوده و مجازات مرتكب، قصاص است. وقتي مي گوييد همسركشي لزوما منظور زن كشي نيست بلكه چه بسا زناني كه به دلايل مختلف مرتكب قتل همسرانشان مي شوند. آمارها نشانه اين مطلب است كه اختلاف فاحشي بين ميزان زن كشي و مردكشي وجود ندارد.
عواملي كه باعث بروز اين نوع جنايات مي شود چيست؟
برخي از عواملي كه باعث همسركشي مي شود، عبارتند از: جهل و بيسوادي، مشكلات مالي، ساختار نابرابر جنسيتي، اعتياد به مواد مخدر و الكل، ابتلاي به سوءظن و ساير ناهنجاري هاي رواني. هريك از عوامل مزبور به تنهايي يا مجموعا زمينه ساز بروز اين جرم است، هرچقدر بر ميزان عوامل مزبور افزوده شود به همان ميزان جرايم رشد خواهند كرد و هرچقدر مشكلات مزبور كمرنگ تر شوند، زمينه ايجاد جرايم از بين خواهد رفت.
يكي از دلايل و عوامل بزه همسركشي سوءظن شديد مرد نسبت به همسر خويش است، اين نوع بيماري كه معمولا رنگ و لعاب غيرت به خود مي گيرد، اغلب باعث وقوع اين جرم است.
ماده 630 قانون مجازات اسلامي كه يكي از موارد بحث برانگيز اين قانون است، در حقيقت با اندك تغييراتي همان ماده 179 قانون مجازات عمومي سابق است.ماده يادشده مقرر داشته: )هرگاه شوهري زن خود را با مرد اجنبي در يك فراش يا درحالي كه به منزله وجود در يك فراش است مشاهده كند و مرتكب قتل يا جرح يا ضرب يكي از آنها يا هردو شود، معاف از مجازات است.>
ماده 630 مي گويد: )هرگاه مردي همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبي مشاهده كند و علم به تمكين زن داشته باشد، مي تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و درصورتي كه زن مكره باشد فقط قادر به كشتن مرد است.>
چند نكته در اين رابطه وجود دارد. اولا: عكس اين قضيه صادق نيست يعني اگر زني در اين حالت همسر خود را مشاهده كند و به قتل برساند از مجازات معاف نيست. ثانيا: اگرچه مبناي فلسفي تدوين چنين ماده اي قول مشهور فقهاست، اما باز برحسب نظر فقها سقوط حكم قصاص و معافيت مرتكب از كيفر منوط اثبات ادعاي زنا در دادگاه است... سوال اينجاست با توجه به اين كه راه هاي اثبات زنا چهار بار اقرار نزد حاكم است يا شهادت چهار مرد عادل يا سه مرد عادل و دو زن، مشاهده مي شود كه واقعا اثبات اين امر با توجه به اوضاع و احوال كل قضيه چقدر مشكل و شايد محال باشد. بنابراين در عمل كمتر ممكن است كسي كه براي فرار از مجازات به اين ماده استناد مي كند، بتواند موضوع را ثابت كند.
ثالثا: با نگاه تطبيقي به 2 ماده سابق و لاحق ملاحظه مي شود كه ماده سابق خيلي شديدتر و سخت تر بود يعني اگر مردي به صرف اين كه همسرش را با مرد بيگانه در بستر مشاهده مي كرد مجوز قتل يك يا هردو آنها را داشت، اين در حالي است كه ماده 630 قانون مجازات اسلامي مي گويد زنا بايد قطعيت داشته باشد.
در هر حال از زماني كه جوامع شكل گرفتند، جرايم در كنارشان متولد شده و رشد كردند. كمتر جامعه اي ديده مي شود كه بدون جرايم بگذرد و جرمي در آن صورت نگيرد. حال اين جرايم شدت و ضعف دارند. در بعضي جوامع كه پيشرفت مالي و فرهنگي داشته و رشد آموزش و آگاهي و درك مردم از قوانين بالا رفته است جرايم كمتري رخ مي دهد و عكس آن نيز صادق است. عدم آموزش كافي، جهل نسبت به قوانين، رنگ باختن معنويات و اصول اخلاقي جامعه، تاثير دنياي ماشيني در افكار و اعصاب شهروندان و هرچه پيچيده تر شدن روابط همه دست در دست هم گذاشته و زمينه را براي تبهكاري آماده مي كنند.
تحقيقات انديشمندان علم قضا نشانگر اين مطلب است كه تشديد مجازات شايد به صورت قطعي از رشد جرم جلوگيري كند ولي تاثير زيادي ندارد.
اگر مردي ثابت كند كه همسرش را در حين زنا با مرد غريبه اي ديده است تنها از اعدام معاف مي شود يا به طور كل مجازاتي برايش تعيين نشده است؟
اگر مرد قادر به اثبات زناي همسرش در زمان وقوع جنايت بشود و اين حكم قطعي شود آزاد شده و هيچ مجازاتي بر او وارد نيست. زيرا در زمان وقوع قتل دچار خشم و عصبانيت ناشي از خيانت همسر شده است.

(قناري(جوان 24 ساله را از دو پا فلج كرد
ايسنا-هوس جوان 24 ساله براي به دست آوردن )قناري(وي را از هر دو پا فلج كرد.
جواد - ر(كه عاشق پرنده ها است با مشاهده يك )قناريرنگي روي حباب چراغ برق خيابان محلشان در تهران، تصميم گرفت آن را به چنگ آورد.
جواد با بالا رفتن از چراغ برق، سعي  كرد قناري را به دام بيندازد، اما پرنده براي نجات خود به روي سيم ها  پريد و به جاي )قناري>، سيم برق جريان قوي در دست هاي او قرار گرفت و از ارتفاع سه متري سقوط كرد.
در پي اين حادثه اين جوان به علت شدت جراحات و سوختگي اعصاب از ناحيه دو پا فلج  شد و در بيمارستان به سر مي برد.
خودكشي از بالاي پل خرمشهر
جواني 25 ساله خرمشهري به دليل نامعلومي از فراز پل اين شهر خودكشي كرد.
)هاني رايحي(عصر روز پنج شنبه با طناب و از فراز قوس پل )شهيد جهان آرا(خرمشهر خود را دار زد و به زندگي خويش پايان داد.
عقيدتي سياسي نيروي انتظامي خرمشهر علت خودكشي نامبرده را نامشخص اعلام كرد.
به گفته شاهدان عيني، جسد اين جوان خرمشهري ساعتي بر فراز پل آويزان بود و به كمك بالابر اداره برق جسد وي به پايين آورده شده.
چندي پيش نيز جواني در منطقه )آرش(خرمشهر دست به خودكشي زد.
سرگرد قلابي تحت تعقيب پليس
مردي كه با شگردي خاص از مسافركش ها اقدام به سرقت مي كند تحت تعقيب ويژه كارآگاهان قرار گرفت. چندي قبل مرد جواني با مراجعه به شعبه 5 دادسراي هاشمي طي شكايتي مدعي شد، چند روز قبل هنگامي كه در خيابان منتظر مسافر بودم يك مامور انتظامي به صورت دربستي خودروام را كرايه كرد و در صندلي عقب نشست. آن مرد تمام طول مسير مشغول صحبت با من بود و از مشكلاتش مي گفت و درد دل مي كرد تا اينكه پس از رسيدن به مقصد از ماشين پياده شد و رفت. مرد شاكي در ادامه افزود: چند ساعت بعد زماني كه مي خواستم از كيفم مبلغي پول بردارم يادم افتاد كيف را پشت ماشين گذاشته ام براي همين به طرف صندلي عقب برگشتم ولي هرچه جست وجو كردم كيف را پيدا نكردم و تازه فهميدم مسافري كه سوار كرده ام سرگرد قلابي بوده و كيف و تراول چك هايم را دزديده است.
بنابراين با دستور قاضي پرونده دامنه تحقيقات در اين زمينه گسترش داده شد و هم اكنون بررسي هاي فني پليس براي به دام انداختن مامور قلابي ادامه دارد.
سارق مسلح به پنج قتل اعتراف كرد
يكي از قاتلان حرفه اي به نام بهزاد كه در جريان يك سرقت مسلحانه نافرجام در اتوبان تهران -كرج گرفتار قانون شد ، به پنج فقره قتل اعتراف كرد.
( بهزاد(درهشتم شهريور ماه امسال در بزرگراه تهران -كرج درهنگام سرقت مسلحانه دستگيرشد. متهم درتحقيقات انجام شده به ارتكاب پنج فقره قتل و انجام 25 مورد سرقت منزل در روستاي )هيو(از توابع شهرستان ساوجبلاغ و شهرك راه آهن تهران اعتراف كرد. اودر ادامه اعترافات خود گفت : در سال 76 يك نفر را به همراه يك تبعه افغان در پارك چيتگر، در سال 78 دختر دو ساله ام را در شهرستان رودسر، در سال 82 خانمي به نام زهرا اسدي را در سه راهي نظرآباد هشتگرد و همچنين درسال 83 يك زن 42 ساله را در باغ هاي انگور هشتگرد به قتل رساندم.
تلاش براي كشف علل وانگيزه قتل ها و همچنين ديگر جرايم احتمالي متهم ازسوي ماموران اداره آگاهي شهرستان ساوجبلاغ ادامه دارد.

سرباز راه را به پيرزن نشان مي دهد و مي گويد خانم شما وقت ملاقات نداريد بفرماييد بيرون. پيرزن چادرش را به زير بغل مي زند و بيرون از در محل ملاقات هاي مردمي هاشمي شاهرودي مي گويد: پسرم را به خاطر داشتن 8 كيلو ترياك محكوم كردند. سيزدهم عيد كه گذشت، آمدم اينجا تا وقت ملاقات بگيرم به من مي گويند نوبت تو الان نيست. شوهرم سال قبل تصادف كرد و مرد و پسرم هم اين طوري توي زندان افتاد. ماه پيش آزادش كردند، ولي 9 ميليون تومان جريمه نقدي را نمي دانم چطور پرداخت كنم. از لاهيجان تا اينجا راه زياد است.
برنامه ملاقات رئيس قوه قضائيه چند دقيقه است كه شروع شده.
مردي در رديف آخر همان سالني كه هنوز رنگ نشده است نشسته، قيافه اي جدي دارد و مي گويد: قاضي اجراي احكام، حكم صادره را اجرا نمي كند. يكي از سازمان هاي وابسته به وزارت راه مبلغ اجراي پروژه فرودگاه ايلام را به من كه پيمانكار آن پروژه بودم پرداخت نمي كند. دو ماه پيش پروژه تمام شد و سازمان ادعا كرد كه مي تواند از ماده واحده اي كه مربوط به موسسات و وزارتخانه ها است استفاده كرده و مبلغ را از بودجه سال بعد و با تاخير يك ساله پرداخت كند. دادگاه مجموعه اين سازمان براساس اساسنامه خود و همچنين نظر شوراي عالي انقلاب يك )شركت(است و نمي تواند از ماده واحده وزارتخانه ها و موسسات استفاده كند. سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور نيز طي راي گفته است كه شركت هاي دولتي نمي توانند از اين ماده واحده استفاده كنند. وي برگه اي ديگر نشان مي دهد و مي گويد: معاون قضائي اجراي احكام و رئيس كل دادگاه هاي عمومي و انقلاب نيز طي احكامي دستور اجراي حكم داده اند، ولي قاضي شعبه اجراي احكام شهيد صدر مي گويد: دستور از بالا آمده است كه اجراي حكم به تعويق افتد. آمده ام از آقاي شاهرودي كه مرجع بالاتر است بپرسم كه او دستور داده است؟
از او مي پرسم چند وقت است كه در نوبت ملاقات است، مي گويد كمتر از دو هفته. وقتي نوبتش رسيد شنيد كه حكم بايد اجرا شود. رئيس قوه قضائيه دستور پيگيري پرونده پيمانكار فرودگاه ايلام را صادر كرد. او خواست بداند چه كسي دستور داده است حكم اجرا نشود؟
آن طرف تر يك زن در رديف سوم نشسته است. 70ساله جلوه مي كند. او مي گويد: در 30 سالگي ازدواج كردم. 10سال پيش در دادگاه خانواده پرونده تشكيل دادم و خواستار حق و حقوقم شدم. دادگاه خانواده بعد از 10 سال دستور به مختومه كردن پرونده ام داد و من با يك طلاق خلع و بدون دريافت نفقه ام مجبور شدم تنها زندگي كنم. من از شوهرم شكايت داشتم، ولي نمي خواستم از او طلاق بگيرم. دادگاه گفت ما تشخيص مي دهيم كه تو بايد از اين مرد جدا شوي.
دو پسر 23 ساله و 20 ساله دارد. او مي گويد: شوهرم زماني كه با من ازدواج كرد مي گفت او هم مجرد است، ولي بعدا مشخص شد كه زن و بچه دارد. همسر اولش زن خوبي است. من و همسر شوهر سابقم رابطه خوبي داريم. بچه ها پيش من هستند و نمي دانم با اين مخارج زندگي چه كنم؟ دادگاه گفته نفقه 16 سال زندگي مشترك با او 10 ميليون تومان مي شود. اين پول مشكلات مالي من را برطرف خواهد كرد.
از او مي پرسم شاغلي؟ مي گويد: در كارخانه ... كار مي كردم، مجبور به بازخريد شدم. پولي را كه از بازخريد شدن نصيبم شده بود به شوهرم دادم تا برايم زمين بخرد، ولي او آن پول را براي خود خرج كرد. دستم به جايي بند نيست و نمي دانم چه كار بايد بكنم. زن 50 ساله خجالت مي كشد بگويد شوهرش او را كتك مي زده است. او مي افزايد: شوهرم هيچ وقت به من و بچه ها توجه نمي كرد. حالا بچه هايم بزرگ شده اند. من برايشان مادري كردم و بزرگشان كردم. الان پولي ندارم كه به عنوان سرمايه به آنها بدهم. آمده ام تا اگر بشود نگذارند پرونده من كه براي دريافت نفقه ام تشكيل شده و تا مرحله كارشناسي و حسابرسي رفته است مختومه شود.
هاشمي شاهرودي در كنار پرونده صورتي رنگ اين زن دستور داد: رسيدگي شود.

مدال گوجه اي
شايد استفاده از سس گوجه فرنگي را به جاي خون در ساخت فيلم هاي سينمايي ديده ايد. اما اين بار يك افسر ارتش هند به خاطر سس گوجه فرنگي از خدمت اخراج شد. سرگرد كوهلي روي چند فرد غيرنظامي سس گوجه فرنگي پاشيد و از آنها به عنوان يك مرده عكس گرفت. او اين عكس ها را به همراه گزارشي به دفتر فرماندهي فرستاد و در آن توضيح داد كه نيروهاي تحت امرش با شجاعت، شورشيان را سركوب كرده اند و در درگيري هاي )بادا ناگادون(در سال 2003 دلاوري هاي زيادي از خود نشان داده اند. اين گزارش باعث شد تا سران ارتش مدالي را براي اين واحد نمونه در نظر بگيرند. ولي از بدشانسي سرگرد كوهلي، فردي ناشناس نامه اي به اداره حفاظت اطلاعات ارتش نوشت و در آن همه چيز را درباره اين عكس هاي تقلبي توضيح داد. تحقيقات آغاز شد و سرگرد و يكي ديگر از افسرانش به دادگاه نظامي كشيده و براي هميشه از خدمت در ارتش محروم شدند.
ركورد ماري
اگر مي خواهيد ركوردي جديد از خود باقي بگذاريد مطمئن باشيد تمام كارهاي ساده قبلا انجام شده است.
پس بايد سعي كنيد با استفاده از قوه تخيل خود، كاري جديد ارايه دهيد. آقاي مانوهاران يك هندوستاني است كه مي خواست شيرين كاري تازه اي را انجام دهد. او هر روز يك مار باغچه را كه در خانه اش زندگي مي كرد، از بيني خود وارد مي كرد و از دهان خود خارج مي كرد. رفته رفته مانوهاران در اين كار حرفه اي شد. او بالاخره توانست همين كار را با يك مار كبري زنده انجام دهد و ركوردي جديد را از خود به جا گذارد. اين كار نمونه اي از قدرت زياد انسان هاست كه البته با حماقت هم رابطه مستقيمي دارد زيرا حتي اگر كسي بتواند روزي 10 مار را همزمان از بيني خود رد كند و از دهانش درآورد باز هم دردي از دردهاي انسان را دوا نكرده است.
پاركبان هاي لجباز
مشكل محل پارك خودرو در خيابان ها فقط مختص به شهر خودمان نيست بلكه بسياري از شهرهاي شلوغ دنيا از كمبود پاركينگ رنج مي برند. به همين دليل وظيفه پاركبان ها در افزايش كارايي اين فضاها بسيار بااهميت است. برومزگرو هم يكي از شهرهايي است كه هم مشكل جاي پارك دارد و هم معضل پاركبان! در اين شهر مردم به پاركبان ها لقب )هيتلرهاي كوچك(داده اند زيرا اين افراد خشن و بيرحم هستند. به تازگي دو نفر از اين پاركبان ها به جرم خوب بودن! از كار اخراج شدند.
فيل مانسل و بروس ادوارد مسوول 10 پاركينگ اتومبيل بودند. آنها از اينكه مردم از پاركبان ها انزجار دارند ناراحت بودند و مي خواستند تا دوباره علاقه مردم را متوجه اين صنف از جامعه كنند بنابراين خيلي مهربانانه و در كمال احترام مردم را جريمه مي كردند. رئيس اين دو نفر به آنها گفت كه بايد تعداد جريمه هاي روزانه خود را از 14 به 20 افزايش دهند. فيل و بروس هم لج كردند و ماشين هاي پست، پليس و آمبولانس را هم كه در محل ممنوع توقف كرده بودند، جريمه كردند. درنتيجه هر دو نفر از كار اخراج شدند.
نجات معجزه آساي مايكل شوماخر
لابد چشمش كرده بودند. مايكل شوماخر پس از هفتمين قهرماني در مسابقات فرمول يك در حاليكه مشغول تست پيست مونزا بود تصادف شديدي كرد. آنقدر شديد كه به سرعت تبديل به تيتر اول صدها روزنامه شد. اما او كه با سرعت 180 كيلومتر به موانع كنار پيست برخورد كرد از اين حادثه جان سالم به در برد و حتي به پزشك نيز مراجعه نكرد.
گفته مي  شود رقباي سلطان هميشگي پيست اتومبيلراني از اين خبر چندان خوشحال نيستند(!) شوماخر پس از تصادف به سرعت به سوئيس و خانه مجللش برگشت تا استراحت كند. خوب بخوابي شومي!

صداي مهيبي داشت، برخورد جسم پسر 20 ساله از ارتفاع 20 متري با سنگفرش سفت خيابان. اهالي ساختمان وحشت زده از پنجره هاي خود به جسد بي روح پسر نگاه مي كردند. تنها يك نفر او را مي شناخت، دختري كه از بهت زبانش بند آمده بود. باور نمي كرد آرش آنقدر او را دوست داشته باشد كه از غم نديدن او اقدام به خودكشي كند. كم كم قطرات اشك بر چهره دختر نقش بست. وقتي نور چراغ هاي خودرو و نيروي انتظامي در كوچه نمايان شد، ديگر نسيم 22 ساله از فرط گريه نفسش به سختي بالا مي آمد. در ذهن دختر جوان چهره چند ساعت قبل از مرگ آرش حك شده بود. دلش مي خواست زمان به عقب بازگردد.
چند ساعت قبل از واقعه مادر آرش با نسيم تماس گرفته بود. مادرش كه هميشه مخالف ارتباط آنها بود با لحن ناراحتي به نسيم گفته بود: )پسرم براي خريد كادو براي تولد تو، مانيتور رايانه اش را فروخته است.(مادر آرش از او خواسته بود تا به ارتباط خود پايان دهد. نسيم آرش را با اينكه دو سالي از وي كوچكتر بود دوست داشت ولي سخنان مادر پسر، دلش را به درد آورده بود. آن روز، روز تولدش بود و او انتظار چنين كادويي را نداشت. نسيم با آرش تماس گرفته بود و آن دو دعوايشان شده بود. قرار ملاقات گذاشته بود تا هرچه پيش هم داشتند بازگردانند. هر دو با چهره هايي ناراحت از جدايي سر قرار حاضر شدند. وقتي زمان خداحافظي رسيد اشك در چشمان آرش حلقه زده بود و بغض راه گلوي نسيم را بسته بود، آنها از هم جدا شدند زيرا مادر آرش تصور مي كرد با ارتباط آنها زندگي پسرش نابود مي شود.
آرش در زمان خداحافظي به نسيم گفته بود كه بدون او خواهد مرد و نسيم باور نمي كرد كه حرف آرش آنقدر جدي باشد.
حال جسد آرش بر روي زمين سرد افتاده بود. ديگر نفسي نداشت تا با آن راهي را بپيمايد كه مادرش مي خواهد. ديگر عشقي نداشت تا با آن دل نسيم را به درد بياورد. او آرام جان سپرده بود.
مادر آرش معتقد است كه پسرش را به قتل رسانده اند. زيرا آرش از بالاي پشت بام خانه نسيم خود را به پايين انداخته بود.
بازپرس اصغرزاده كه مسووليت بررسي پرونده را برعهده دارد، دستور بررسي دقيق پليسي را در اين خصوص صادر كرده ولي تاكنون كسي بازداشت نشده است.
شواهد اوليه نشانگر وقوع يك خودكشي است، ولي تحقيقات در دادسراي امور جنايي تهران و دايره 10 اداره آگاهي مركزي كه رسيدگي به پرونده هاي قتل را برعهده دارد ادامه خواهد داشت.

با كشف جسد نگهبان ساختماني نيمه كاره در بويين زهرا، تحقيقات ماموران انتظامي براي يافتن قاتل يا قاتلان آغاز شد.
پنج شنبه گذشته وقتي ) حسين-ع(به محل كار خود كه يك پروژه ساختماني در بويين زهرا است، مراجعه مي كند، در اتاقك نگهباني با جسد نگهبان ساختمان مواجه شده و بلافاصله جريان را به كلانتري 11 بويين زهرا گزارش مي كند.
او در اظهارات خود به ماموران انتظامي گفت:من مسوول كارگاه ساختماني اداره آموزش و پرورش در خيابان طالقاني بويين زهرا هستم. صبح كه براي سركشي و انجام امورات به محل مذكور رفتم، ديدم كه داخل اتاق نگهباني فردي با لباس و پيراهن قهوه اي و شلوار سبز كم رنگ و كمربند مشكي به حالت خوابيده در كف اتاق افتاده است.
او ادامه داد:.... وقتي خوب دقت كردم متوجه شدم كه جواني حدودا۲۰ ساله است كه از ناحيه گردن و صورت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و مجروح شده است.
ماموران انتظامي با دريافت گزارش براي تحقيقات بيشتر به محل حادثه رفتند. در تحقيقات مشخص شد كه مقتول به نام) محمد نارويي(۲۰، ساله، اهل خاش ونگهبان اين محل بوده است.
گفتني است، با توجه به موقعيت محل و وضعيت كاري مقتول، انگيزه سرقت محتمل است. اما پرونده مقدماتي پس از تشكيل به نظر مقام قضائي رسيده و از پزشكي قانوني دعوت شد كه چگونگي مرگ را مورد بررسي قرار دهد.
پرونده به وسيله گروهي از كارآگاهان اداره آگاهي شهرستان بويين زهرا در حال پيگيري است.