اوايل تابستان امسال بحث هاي مكرري در خصوص ايمني شهربازي ها در تهران شد و مسوولان مديريت شهري تهران با قاطعيت بر امين بودن شهربازي ها و وسايل مورد استفاده در اين مكان تاكيد كردند.
اما امروز كه در روزهاي آخر تابستان قرار داريم شهربازي هاي تهران تلفاتي را بر جاي گذاشته كه به اعتقاد كارشناسان علت اصلي آن امين نبودن وسايل بازي بوده است. چندي قبل جوان 19 ساله اي از دستگاه سفينه شهربازي تهران سقوط كرد و به شدت مجروح شد. اين جوان كه حسين نوروزي نام داشت، سريعا به بيمارستان طالقاني تهران انتقال يافت، اما به دليل خونريزي شديد در بيمارستان جان باخت. بازپرس احمدزاده، كه مسوول رسيدگي به اين پرونده است گفت: در تابستان امسال، اين سومين نفري است كه از دستگاه هاي شهربازي تهران سقوط كرده و جان خود را از دست داده است.اين در حالي است كه ادعاي مديران شهري مبني بر امنيت شهربازي ها و وسايل مستعمل در آنها اينچنين جان شهروندان كه عمدتا جوان هستند را به آساني به خطر مي اندازد. در سال هاي گذشته نيز اتفاقي از اين دست در شهربازي هاي تهران رخ داد كه به گفته كارشناسان امر،  بر خوردار نبودن وسايل بازي كنوني در شهربازي هاي تهران از استانداردهاي لازم دليل اصلي اين حوادث است.
مدير عامل سازمان پارك ها و فضاي سبز شهرداري تهران در اوايل تابستان با تكذيب خبرهايي مبني بر ايمن نبودن شهربازي ها, گفته بود: شهربازي ها تحت نظارت شهرداري ايمن هستند و خطري آنها را تهديد نمي كند.
وي تصريح كرد: در بوستان هايي اين اتفاق ها مي افتد كه شهرداري تهران نظارت و مسووليتي در آنها ندارد.
علي محمد مختاري به ايرنا در استان تهران گفت: شهرداري تهران هيچگونه مسووليتي در قبال ايمن سازي شهربازي هايي كه توسط ارگان هاي ديگر اداره مي شوند ندارد و بايد علت را از آنها جويا شد.
وي با اشاره به اينكه موسسه استاندارد بايد بر ايمني وسايل بازي نظارت كند افزود: اين موسسه طرح ايمن سازي وسايل بازي را به اين گونه شهربازي ها ابلاغ كرده  كه بايد رعايت كنند و بايد اقدام به استانداردسازي وسايل بازي كنند.
از سويي ممدوحي مسوول موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي تهران نظارت شهربازي ها را بي ارتباط با نهاد خود مي داند و مي گويد: نهاد مستقلي در بنياد مستضعفان بر اين كار نظارت مي كند. بسياري از وسايل بازي در كشور همين وضعيت را دارند كه اميدواريم به وضعيت قابل تامل در ايمن سازي برسند.
يك مقام مسوول درسازمان آتش نشاني تهران چندي پيش در گفت وگو با جرايد، شهربازي ها را از اماكن پرخطر تفريحي معرفي كرد.
محمد بيات طراحي و ساخت اكثر دستگاه هاي بازي را داخلي ذكركرد وگفت: تعداد معدودي از اين دستگاه ها وجود دارد كه تنها موتور آنها از خارج وارد شده و اين دستگاه ها از مدل هاي خارجي نسخه برداري شده اند.
بيات گفت: متاسفانه سازندگان اين دستگاه ها به دليل استفاده از فايبر گلاس يا قطعات فلزي نامناسب براي ساخت و مونتاژ، موجب پايين آوردن كيفيت دستگاه ها شده اند.
وي ادامه داد: اين دستگاه ها بر اثر مرور زمان و قرار گرفتن در معرض باد و باران و پايين بودن كيفيت دچار آسيب ديدگي از قبيل ترك خوردگي فايبر گلاس ها, خوردگي فلز و شكستگي نقاط فلزي جوش خورده مي شوند و به راحتي براي كودكان و والدينشان خطر به وجود مي آورند.
معاون عملياتي آتش نشاني تهران از نظر معماري،  طراحي مكان دستگاه هاي تفريحي را نامناسب خواند وافزود: طراحي مكان دستگاه ها و نزديكي اينگونه دستگاه ها به هم و نيز اختلاف سطح, موجب شده تا در صورت مواجه شدن با هرگونه حادثه اي، خودروهاي آتش نشاني, نردبان ها و بالابرها را نتوانند به محل مورد نظر نزديك كنند.
به گفته وي، كنترل و سلامت دستگاه هاي تفريحي نيازمند هزينه هاي زيادي است كه تنها با تست و كنترل مداوم مي توان به سالم بودن و ايمني آنها مطمئن شد و متاسفانه اين تست و كنترل ها به دليل صرف هزينه هاي هنگفت زياد انجام نمي شود.
وي خاطر نشان كرد: در حال حاضر استاندارد خاصي در مورد دستگاه هاي تفريحي در كشوروجود دارند.

پيرمرد روحاني عبايش را مرتب كرد و از روبه روي رئيس قوه قضائيه بلند شد و به بيرون از سالن ملاقات هاي هفتگي رفت. خبرنگاران دورش را گرفتند و او گفت: از كرمان آمده ام. مشكل ملكي با يك نفر از همشهري هايم پيدا كرده بودم كه حاج آقا دستور رسيدگي مجدد داد. كارشناسان قضائي براي زمين مسكوني من كه 4 هزار متر مربع است، 200 هزار تومان قيمت گذاشته اند در حالي كه اين مقدار زمين توسط كارشناسان معاملات املاك 3 ميليون تومان قيمت گذاري شده است. حاج آقا دستور رسيدگي صادر كرد.
ر رديف آخر مردي جوان و لاغر نشسته بود. مي گفت: سال 64 با موتورسيكلت با يك پسربچه۵ساله تصادف كردم. تا به بيمارستان رساندمش فوت كرد. 10 هزار درهم ديه او درآن زمان بود 9 ماه به زندان رفتم و بعد از اينكه سند خانه پدريمان را به وثيقه گذاشتم آمدم بيرون. سا ل۶۵ به خدمت اعزام شدم وقتي از سربازي برگشتم خودم را معرفي كردم. دادگاه طي حكمي مرا مكلف به پرداخت ماهيانه 4 هزار تومان كرد اين پول را به صورت مرتب پرداخت مي كردم. تا اينكه پرونده ام در سال 75 گم شد.
با اشاره يكي از مسوولان روابط عمومي قوه قضائيه صداي صحبتمان را كم كردم. او ادامه مي دهد: 5 سال در مجتمع قضائي امام خمينيره دنبال پرونده ام بودم تا اينكه دو سال پيش پرونده ام پيدا شد. از بدهي من تنها 140 هزار تومان مانده بود كه قاضي پرونده گفت بايد اين باقيمانده را به نرخ روز حساب كني كه 5 ميليون تومان مي شود.
او كه هنوز كارگر نانوايي است سه بچه دارد. عكس دوتايشان و مدرك معلوليتشان را نشان مي دهد و مي گويد: هر دوي اين بچه ها كرولال هستند و نمي توانند از جايشان تكان بخورند. حالامي خواهم اگر مي شود ديه را به همان مقدار كه باقي مانده پرداخت كنم نه به نرخ روز.

دخترك يك ماه مانده بود تا 18 سالش شود. عاشق شده بود. عاشق پسري 24 ساله كه به خاطر داشتن يك گرم هروئين راهي زندان شده است.
مريم مي گويد: اسفند 81 به زور خانواده با او ازدواج كردم. اول دوستش نداشتم كم كم با محبتي كه مي كرد مهرش به دلم نشست. 4 ماه از عقدمان نگذشته بود كه او را گرفتند. تا الان 18 ماه است كه از او دور هستم و تا 30 ماه راه خيلي زيادي در پيش داريم. تازه وقتي از زندان بيايد بايد يك ميليون و 100 هزار تومان هم جريمه پرداخت كند. به او گفته ام اگر يك بار ديگر اين كار را تكرار كند از او جدا مي شوم.
-تا كي ادامه مي دهي؟
-تا زماني كه خسته بشوم. مي دانيد وقتي آدم خسته بشود. دوست داشتن ديگر مهم نيست.
وقتي گفت به خاطر يك دعواي خانوادگي به 17سال زندان محكوم شده است همه تعجب كرديم.
محمد مردي ميانسال و سيه چرده، مي گفت: شاكي ام به دادگاه طوري القاكرده بود كه انگار من قصد ربودن او را داشتم. به خاطر همين دادگاه به اتهام آدم ربايي 17 سال حبس برايم درنظر گرفت. 3 سال و 9 ماه از اين محكوميت را سپري كرده ام. خانه ام را فروخته ام تا از شاكي رضايت بگيرم. الان آمده ام تا از آقاي شاهرودي درمورد جنبه عمومي جرم، عفو بگيرم.
اين مرد كه مي گويد سابقه دار نيست ادامه مي دهد: رئيس قوه قضائيه از شنيدن اين موضوع و صدور چنين حكمي بسيار ناراحت شدند و با انتقاد و اعتراض به حكم، بقيه حبسم را بخشيدند.

پدرم را زير شكنجه كشتند. اين جملاتي است كه پسرك 16 ساله در ملاقات مردمي با شاهرودي بيان مي كند.
مي گويد: دو سال و نيم پيش بود كه پدرم موتوري را از يك مرد غريبه خريد. ماموران او را گرفتند و به او گفتند موتوري كه خريده سرقتي است و در زير شكنجه از او خواستند تا بقيه همدستانش را لو بدهد. پدرم كه از هيچ  جا خبر نداشت در زير شكنجه هاي آن چهار مامور اداره آگاهي به قتل رسيد.
حكم صادره از دادگاه اصفهان را نشان مي دهد. نوشته است: متهمان علي.ش، رضا.ق، جواد.ك و علي.الف مرتكب قتل عمد، محكوم به پرداخت ديه هستند.
برگه پزشكي قانوني اصفهان را نشان مي دهد، نوشته است ... مرگ به دليل برخورد ضربه به نقاط حساس قلب، ريه و... بيش از دو سال است كه دو زن و 6 بچه به دنبال ديه مرد خانه شان آواره دادگاه ها هستند.

ببينيد خانم من از آن آدم هايي نيستم كه خودم را گول بزنم و بگويم تو روانشناس باحالي هستي.
۲۰ سال است كه كارش روانشناسي است. يكي از بيمارانش كه پزشك متخصص كودكان بود براثر افسردگي حاد خود را كشت. خانواده پزشك كودكان مدعي شدند كه او دختر ما را وادار به خودكشي كرده است. ولي نكته اينجاست كه اين قضيه چگونه لو رفته است.
اين مرد كه در كنار كار مشاوره، عكاسي هم مي كند، مي گويد: يك روز كه براي گرفتن عكس از طبيعت به همراه اين خانم به بيرون رفته بودم براي اينكه كسي به ما شك نكند عكس خود را به كارت گواهينامه رانندگي برادر اين خانم چسباندم. اين كارت بعد از فوت اين خانم دربين وسايل او پيدا شد و خانواده او به اتهام جعل سند و القاي خودكشي از من شكايت كردند. من به خاطر جعل سند به 6 ماه حبس محكوم شدم و الان به قيد قرار وثيقه آزاد هستم.
او كه فوق ليسانس روانشناسي از كانادا دارد، مي گويد: آقاي شاهرودي دستور دادند به اين پرونده دوباره رسيدگي شود.

سگي اور دوز كرد
تاد سگي بانشاط بود كه به مدت پنج سال براي پليس كار مي كرد. البته قبل از اين كار تاد يك سگ شكاري بود. ولي پس از دو سال صاحبش او را به پليس اهدا كرد. تخصص تاد شناسايي مواد مخدر با استفاده از شامه قوي اش بود. تاد به همراه افسر صاحبش و خانواده او زندگي مي كرد. يك روز در حين گشت زني در پريستون، قلاده دار تاد به يك ماشين مشكوك شد و به سگ فرمان داد تا آن را خوب بگردد ولي پس از چند دقيقه تاد نقش بر زمين شد.
افسر پليس سگ را به سرعت به مركز دامپزشكي دانشگاه لانكستر برد تا مداوا شود، اما تاد همانجا جان سپرد. كارشناس دامپزشكي علت مرگ را مسموميت آمفتامين به خاطر استنشاق زياد مواد مخدر تشخيص داد.
بازگشت به خود
اما مطلبي بخوانيد از جديدترين روش مبارزه با جرم. ساتوماره شهري كوچك در روماني است كه مردماني بسيار مذهبي دارد. فقر در اين شهر بيداد مي كند و گروهي از ساكنان براي امرار معاش مجبورند دست به دزدي بزنند. برخي ديگر با مصرف مشروبات الكلي خود را فراموش مي كنند. اكنون چند هفته است كه پليس اين شهر براي برخورد با اين جرايم از روش جديدي سود مي جويد. پليس افراد خطاكار را براي تنبيه به كليساي شهر مي برد تا آنجا انجيل بخوانند و سوگند ياد كنند كه دست از ارتكاب به جرم بردارند. جالب اينجاست كه اين روش بسيار كارايي خوبي داشته است و مردم هم از اجراي آن بسيار راضي هستند. رئيس پليس شهر مي گويد: واقعا باورنكردني است وقتي مي بينيد افرادي كه به الكل معتاد هستند و سوگند ياد مي كنند كه به اين كار ادامه ندهند، به سرعت هوشيار مي شوند و به زندگي عادي خود بازمي گردند.
جراح حرفه اي 
زني 48 ساله پس از 19 سال به علت درد شكم خود پي برد. اين زن بارها به دكترهاي متخصص مراجعه كرده بود تا بيماري او تشخيص داده شود. بالاخره يكي از جراحان تصميم گرفت براي حل شدن موضوع دست به جراحي اكتشافي نوعي جراحي كه در آن بدون آگاهي دقيق نقطه اي از بدن شكافته شده و مورد جست وجو قرار مي گيرد بزند. در اين جراحي يك قطعه گاز 10 سانتي متري از شكم او خارج شد.
اين زن 20 سال قبل تحت عمل جراحي خارج كردن رحم قرار گرفته بود و جراح حواس پرت در بدن او يك قطعه گاز جا گذاشته بود. اين زن از جراح قديم خود به خاطر اينكه بهترين سال هاي عمر خود را براي رفتن از يك مطب به مطب ديگر از دست داده است شكايت كرد. او موفق شد 6600 يورو خسارت دريافت كند.
يك قدم تا مرگ 
دو پسربچه 14 ساله اهل مرمانسك در روسيه از مرگ حتمي نجات يافتند. يوري و ايگور يك گلوله خمپاره عمل نكرده را كه مربوط به دوران جنگ جهاني دوم بود در لابه لاي بوته هاي جنگل كنار منزل خود پيدا كردند. آن دو با وجود اينكه مي دانستند اين گلوله چيست، اما به خاطر قديمي بودن آن شروع به شوت كردن آن كردند. مسابقه فوتبال حسابي گرم شده بود و نوجوانان تا مرگ قدمي بيشتر فاصله نداشتند. باول كوپتيوف مردي 22 ساله از هم محله هاي اين دو پسر از آن نزديكي عبور مي كرد كه متوجه بازي خطرناك آنها شد.
باول بر سر آنها فرياد زد كه اين كار را نكنيد، اما يوري و ايگور بي تفاوت به حرف او به كار خود ادامه دادند. بالاخره باول با يك شيرجه جانانه گلوله را از چنگ آنان درآورد. ماموران پليس روسيه اين گلوله را خنثي كردند و قضيه به خوبي و خوشي پايان پذيرفت.

نجات و دستگيري 
دختر 21 ساله سرپرست يك درمانگاه خصوصي بود. ساعت 20 روز جمعه زمان كار وي به پايان رسيد. او به قصد بازگشت به خانه كنار ميدان آزادي به انتظار يك خودرو مسافركش ايستاده بود كه ناگهان يك خودرو پيكان كه دو پسر جوان سرنشين آن بودند مقابل پاي او ايستادند. پسران قصد مزاحمت داشتند. دختر چند قدم عقب تر رفت. ناگهان دو پسر به قصد ربودن او به سمت دختر حمله كردند. دختر جيغ مي كشيد و كمك مي خواست كه دو پسر جوان به نام هاي حامد و علي از وانتي پياده شدند. سرنشينان پيكان حاضر نبودند دست از نقشه خود بردارند. درگيري بين 4 پسر ايجاد شد. حامدو علي به هر زحمتي بود دختر را نجات داده و داخل وانت انداختند تا از محل دور كنند. ناگهان ماموران انتظامي به آن منطقه رسيده اين مساله موجب فرار سرنشينان پيكان شد. حامد و علي به همراه دختر 21 ساله بازداشت شدند. دختر تمام ماجرا را تعريف كرد. پرونده به دادسراي امور جنايي تهران ارسال شد. در نهايت داديار رضوان فر حكم بازداشت موقت حامد و علي را صادر كرد تا تحقيقات بيشتر در مورد آنان صورت گيرد.
كشف محموله مشروبات الكلي
با دستگيري اعضاي يك باند بزرگ قاچاق و توزيع مشروبات الكلي كه تاكنون 20 تريلي مشروبات الكلي و رسيور به ايران قاچاق كرده بودند، يك دستگاه تريلي حامل اين مشروبات كشف شد. پس از انجام عمليات مربوط به شناسايي اين افراد و تهيه مستندات لازم، 30 تير ماه سال جاري عمليات اصلي درباره دستگيري متهمان اين پرونده با همكاري معاونت امنيتي دادستاني تهران و نيروي انتظامي آغاز شد. در نتيجه اين عمليات 23 نفر از متهمان كه 9 نفر از آنها كارگراني بي سواد و اجير شده براي جابه جايي كالاهاي قاچاق بودند دستگير شدند كه پس از تحقيقات مقدماتي، آزاد و 13 نفر اعضاي اصلي باند بازداشت شدند. در نشريه داخلي دادسراي عمومي و انقلاب تهران در اين باره آمده است:طي اين عمليات، يك دستگاه تريلي حامل مشروبات الكلي، سه دستگاه خودرو پرشيا، پژو و پيكان كه براي جابه جايي اجناس در تهران و قم مورد استفاده قرار مي گرفت، 10 دستگاه تلفن همراه، 5 هزار شيشه و قوطي مشروبات الكلي، 250 دستگاه رسيور و هزار عدد ال.ان.بي،  متعلق به دستگيرشدگان كشف و ضبط شد.

سارق اتوبوس به دام افتاد
مرد جواني كه با شگردهاي خاص اقدام به سرقت از مسافران جاده اي مي كرد با هوشياري يك راننده اتوبوس به دام افتاد. به گزارش خبرنگار ما چندي قبل زماني كه اتوبوسي از اصفهان به تهران درحال حركت بود در طول مسير مرد جواني به نام مهرداد را سوار ماشين كرد. اين مرد 30 ساله پس از سوار شدن به اتوبوس بلافاصله با چند نفر از مسافران سر صحبت را باز كرد و پس از چند دقيقه گفت وگو به آنان ميوه تعارف كرد. 20 دقيقه پس از خوردن ميوه ها، مسافران به طرز مشكوكي به خواب رفتند و مهرداد توانست با بيهوش كردن مسافران اموال ارزشمند آنان را به سرقت ببرد. پس از چند ساعت حركت، زماني كه اتوبوس به نزديكي شهر قم رسيده بود، مسافر جوان از اتوبوس پياده شده و راننده كه به شدت به جوان مشكوك شده بود ،دريافت سه نفر از مسافرانش بيهوش شده اند. به اين ترتيب زماني كه دريافت مرد جوان يك سارق است، به تعقيب وي پرداخت و توانست او را كه سوار يك تاكسي شده بود به دام بيندازد. سپس موضوع به پليس 110 اطلاع داده شد و پس از بازداشت وي صبح ديروز نزد داديار اظهارنظر تهران - خاكي- ضمن اعتراف به سرقت از مسافران جاده اي، تنها انگيزه خود را بيكاري عنوان كرد.
كودك 9 ساله خود را نجات داد
مصطفي، عاشق آتش بازي است و با كشف نفت در هنگام بازي خود را به آتش كشيد. مصطفي 9 ساله ساكن تهران است و هيچ وقت نفت را نديده بود. مادرش مي گويد: از كودكي آنقدر به آتش بازي علاقه داشت كه از ترس جرات استفاده از كبريت را هم نداشتيم و حتي يك شمع در خانه نگه نمي داريم.
اما بالاخره همين عشق كودكانه وي را دچار 30 درصد سوختگي كرده است.
اين كودك زماني كه براي تعطيلات به همراه خانواده عمويش به روستا رفته بود، متوجه خاصيت نفت مي شود و در يكي از روزها در حاليكه هيچ كس متوجه غيبت او نشده، به سراغ منبع نفت رفته، با به آتش كشيدن نفت، مشغول بازي مي شود، غافل از اينكه در كنار وي يك منبع پلاستيكي 60 ليتري نفت قرار دارد و آتش موجب آب شدن ظرف مي شود. پسر بچه بازيگوش متوجه اين قضيه شده و با بلند كردن منبع پلاستيكي جلوي انفجار را مي گيرد، اما نفت روي لباسش ريخته و آتش مي گيرد.
مصطفي در حاليكه تنها بود و هيچ بزرگتري در آنجا حضور نداشت، خود را به آب رسانده و آتش تنش را خاموش و خود را نجات مي دهد.

برگه شكايت نامه را در دستانش مچاله كرد و مشغول قدم زدن شد. منتظر شوهرش بود تا در دادگاه به سوالات قاضي جواب دهد. اما اين دومين باري بود كه شوهرش از آمدن به دادگاه خودداري كرده بود.
هميشه اين مردها هستند كه به خاطر دخالت هاي بي مورد مادرزنشان درخواست طلاق مي دهند، اما اين بار مرجان آمده است تا به خاطر دخالت هاي مادرش از شوهرش طلاق بگيرد.
او دختر 24 ساله اي است كه دو سال از ازدواجش با محمدرضا مي گذرد.
مرجان، محمدرضا راهم دوست دارد، هم به او اعتماد دارد ولي ديگر نمي تواند با دخالت هاي مادرش به زندگي با محمدرضا ادامه دهد.
او در مورد آشنايي اش با محمدرضا مي گويد: توسط يكي از دوست هاي مشتركمان با هم آشنا شديم. دوسالي از دوستي و آشنايي مان مي گذشت كه تصميم گرفتيم با هم ازدواج كنيم. ازهمان ابتدا محمدرضا توجه و اعتماد مادرم را جلب كرد. اول فكر مي كردم كه خب چه بهتر ديگر دعواي مادرزن و داماد رانخواهم داشت ولي كم كم سرهر بحث و اختلاف نظري كه با محمدرضا پيدا مي كردم، مادرم طرف او را مي گرفت. تصور مي كردم مي خواهد ميانه مان را بگيرد و به او كه يك غريبه بوده و به خانواده ما پيوسته بيشتر توجه كند اما كم كم اين حس به حس تبعيض تبديل شد. هرچقدر هم كه بخواهيد با مادرم و عليرضا صحبت مي كردم ولي نتيجه اي نمي داد.
مرجان ادامه مي دهد: مادرم فكر مي كند اگر من چيزي از محمدرضا مي گويم، دروغ مي گويم. دو سال تحمل كردم. ولي در آخر تصميم گرفتم به خاطر دخالت هاي مادرم از او طلاق بگيرم. دو ماهي مي شود كه درخواست طلاق داده ام. مادرم وقتي شنيد مي خواهم از محمدرضا جدا شوم، گفت: برو طلاق بگير من هم مي روم براي دامادم زن ديگري مي گيرم. تازه همه اموالم را هم به نام او مي كنم.
او نمي داند تا چند جلسه ديگر بايد به دادگاه مراجعه كند و شوهرش نيايد ولي ظاهرا براي جدايي عزمش را جزم كرده است.

عبدالصمد خرمشاهي وكيل پايه يك دادگستري كه رسيدگي به پرونده كبري رحمان پور، زن جواني كه متهم به قتل مادرشوهر خود با چندين ضربه چاقو است بعد از درج خبر روز گذشته روزنامه همشهري مبني بر اينكه زمان اعدام كبري تعيين شده است و اين زن در آستانه اجراي حكم خود به سر مي برد به خبرنگار ما گفت: صبح روز شنبه براي پيگيري پرونده كبري به اجراي احكام رفتم. قاضي اجراي احكام ضمن رد صريح خبر اعدام كبري، اعلام كرده پرونده اين متهم هنوز در شوراي حل اختلاف باقي است و هنوز جلسه اي براي حضور طرفين براي ايجاد صلح و سازش تشكيل نشده است. قاضي اجراي احكام ادامه داد: پرونده كبري به اجراي احكام نيز عودت داده نشده است.
خرمشاهي افزود: تلاش ما براي كسب رضايت اولياي دم همچنان ادامه دارد در ضمن براي اجراي حكم اعدام كبري بايد دستور آيت الله شاهرودي رئيس قوه قضائيه در پرونده باشد كه اين مقدمات انجام نشده است.
وي در مورد تعيين روز اعدام كبري گفت: شوراي حل اختلاف قرار است بعد ازگذشت پنج ماه از زماني كه به دستور رئيس قوه قضائيه بررسي روي اين پرونده را بر عهده گرفته است، يك جلسه با حضور طرفين تشكيل بدهد.
باز هم جاده ها قرباني گرفتند
۲۳ كشته حاصل واژگوني اتوبوس 
صبح ديروز بر اثر واژگوني يك دستگاه اتوبوس در آزاد راه قزوين - زنجان 23 نفر از مسافران كشته شدند.
اين حادثه كه ساعت 15: 5 صبح ديروز در كيلومتر 97 آزاد راه قزوين - زنجان اتفاق افتاد يك دستگاه اتوبوس كه از شهرستان خوي به سمت تهران در حال حركت بود به دلايل نامعلوم واژگون شد و آخرين خبرها حاكي از آن است كه تاكنون 23 نفر كشته و 18 نفر زخمي شده اند.
كارشناسان راهنمايي و رانندگي، خستگي و خواب آلودگي راننده و ناتواني در كنترل خودرو را علت بروز اين سانحه اعلام كرده  اند. اين در حالي است كه رئيس اداره سوانح و حوادث وزارت بهداشت با هشداري مبني بر ضرورت وجود جعبه كمك هاي اوليه در خودروها و اتوبوس هاي مسافربري گفت: تا سال 85 ، كليه خودروهاي كشور به جعبه كمك هاي اوليه مجهز مي شوند. دكتر عليرضا مغيثي با بيان اينكه طبق آخرين آمار، 85 درصد مصدومان حوادث توسط افراد عادي به بيمارستان منتقل شده اند، گفت: اينكه چه تعداد از اين افراد آموزش لازم را ديده اند و اصول صحيح انتقال مصدوم را مي دانند تا منجر به ضايعات ثانويه روي ضايعات اوليه نشود، جاي سوال دارد. اين در حالي است كه فقط 15 درصد افراد توسط آمبولانس به بيمارستان اعزام مي شوند.
وي در ادامه افزود: 5/4 درصد از تصادفات در بزرگراه هاي داخل شهر۲۰، درصد در جاده هاي روستايي و 5/4 درصد در بزرگراه هاي خارج شهر و 21 درصد در جاده هاي بين شهري رخ مي دهد. جاده هاي قديمي ما با قدمت 30 سال، مناسب براي رانندگي نيستند و در حال حاضر به 18 هزار كيلومتر راه و بزرگراه نياز داريم كه تا سال 85، حدود 7 هزار كيلومتر جاده احداث خواهد شد.
اكثر جاده هاي كشور كشش تردد خودروهاي ما را ندارند و اين راه ها جوابگوي اين تعداد خودرو با اين سرعت نيستند.
دكتر مغيثي در پايان يادآور شد: براساس سيستم حاكم در كشور آلمان صدور گواهينامه به همراه امتيازي است كه در صورت تخلف در رانندگي از امتياز آنها كسر و در نهايت سبب ابطال گواهينامه آنها مي شود.