سه شنبه ۳۱ شهريور ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۵۰۲ - Sep 21, 2004
دو سناريو
گزافه نيست اگر مذاكرات موضوع پرونده هسته اي ايران را پس از مذاكرات قطعنامه ۵۹۸ پيچيده ترين موضوع ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران در طول ربع قرن عمر اين نظام بخوانيم. در آخرين اجلاس آژانس، آمريكا با باج دادن يا تهديدكردن كشورهاي اروپايي و غيرمتعهد عضو شوراي حكام و اسرائيل با پشتيباني بي دريغ از اين اقدام آمريكا از طريق حمايتهاي اطلاعاتي و اعمال نفوذ در مراكز قدرت اين كشورها و با هدايت عمليات جنگ رواني، اروپاييان را از موضع تعاملي مثبت كه يكسال پيش در بيانيه تهران اتخاذ كرده بودند دور كردند و با القاء احساس خطر نسبت به بلندپروازي هاي هسته اي ايران ايشان را به موضع احتياط منفي كشاندند و از سوي ديگر غيرمتعهدهاي معترض كه با عصبانيت و نگراني از رفتار بي منطق و زورگويانه اروپا و آمريكا كه منجر به قطعنامه اي  شد كه آشكارا حاوي عرف شكني و ناديده گرفتن مقررات ان.پي.تي و پادمان بود با تهديد آمريكا به ايجاد مشكل در روابط به موضع تسليم تنزل يافتند و بالاخره مديريت آژانس با تهديد به قطع كمكهاي مالي و البرادعي مديركل آژانس با تهديد به راي ندادن براي انتخاب مجدد نگران شدند. آمريكا در ابراز اين تهديدها چندان به پنهانكاري دست نزد به طوريكه ديپلماتهاي ايراني خود شاهد برخي از سخنان تهديدآميز هيات آمريكايي نيز بودند.
دليل اين اقدامات سريع و صريح امريكا را مي توان در اين امر دانست كه در گزارش البرادعي نتيجه گيري مثبتي نسبت به نبودن دلايل و مستندات غيرصلح آميزبودن فعاليتهاي هسته اي ايران وجود داشت.
اين جمع بندي مثبت كه ناشي از همكاريهاي خوب و شفاف ايران در يك سال گذشته با بازرسان آژانس بود فضايي را در شوراي حكام ايجاد كرده بود كه امكان بسته شدن پرونده ايران و قرارگرفتن ما را در وضعيت عادي فراهم مي ساخت. به اين ترتيب امريكا و اسرائيل از اينكه به شيوه هاي فني و حقوقي موجبات تعطيل شدن فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ايران را ايجاد كنند نااميد شدند و بهره گيري از مقررات آژانس را براي ايجاد مضيقه جهت ايران ناكافي دانستند و بر آن شدند تا با سياسي كردن موضوع هسته اي ايران و كشاندن آن به شوراي امنيت، كه در مسائل سياسي بيشتر تحت تاثير و كنترل امريكاست، حسابهاي خود را با جمهوري اسلامي در آنجا تسويه كنند.
البته ترديدي در هم نظري و توافق كامل اروپا و آمريكا در اينكه ايران به فن آوري هسته اي دست نيابد وجود ندارد اما اروپا بر آن بود تا در قالب آژانس و مذاكره ما را به دست شستن از تلاشهاي علمي و فني وادارد و آمريكا اين راه را بيهوده مي دانست و فشار ناشي از ابرقدرتي خود و چارچوب قطعنامه هاي شداد و غلاظ شوراي امنيت را براي رسيدن به اين هدف مفيدتر مي پندارد.
مذاكراتي كه سال گذشته از تهران آغاز شد و در اروپا با همه فراز و نشيب ها ادامه يافت مدتي امريكا را از برنامه اعمال فشار بر ايران عقب انداخت و از سوي ديگر سبب رفع ابهام ها و شبهاتي شد كه آمريكا و اسرائيل در مورد مقاصد غيرصلح آميز هسته اي ايران وارد مي آوردند و همين سبب شد تا آمريكا اين بار در اجلاس وين فشارهاي خود را به صورتي آشكارتر و عجولانه وارد آورد.
البته در كنار گزارش نسبتا مثبت مديركل آژانس در مورد مقاصد غيرنظامي جمهوري اسلامي ايران و در كنار علني شدن روشهاي زورمدارانه آمريكا در آژانس كه خود از نكات مثبت اجلاس اخير است مسلما قطعنامه صادره حاوي نكات منفي و تهديدآميزي براي كشورمان مي باشد.
اما سناريوي اولي كه به عنوان نتيجه اجلاس اخير براي ايران متصور است اين است كه به چالش با تصميم شوراي حكام و اتخاذ غني سازي و فعاليتهاي مرتبط با آن وارد شود كه در اين صورت احتمال زيادي براي كشانده شدن پرونده اش به شوراي امنيت ايجاد مي شود.
البته حتي در اين صورت اقدامات بين المللي عليه ايران تدريجي خواهد بود و از تاييد قطعنامه شوراي حكام آژانس آغاز و به اتخاذ تصميم بين المللي براي محدودساختن همكاريهاي هسته اي و نهايتا اعمال برخي از تحريم ها منجر خواهد شد. ليكن نبايد فراموش كرد كه اين نوع تحريم ها سالهاست كه در برابر فعاليتهاي فن آوري هسته اي كشورمان اعمال مي شود و حتي بدتر از آن تحريمهاي نفتي و اقتصادي آمريكا و تهديدهاي اين كشور براي سرمايه گذاري خارجي در ايران همواره وجود داشته است و عليرغم آن كشورمان نه تنها به حيات اقتصادي و توسعه اي ادامه داده است بلكه به دستاوردهاي خوبي در فناوري هسته اي رسيده كه موجب تعجب و نگراني اروپا و آمريكا و اسرائيل شده است.
بنابراين اروپا و غرب ناچارند كه ايران را در زمره گروه كشورهايي كه به توانمندي غني سازي و چرخه سوخت رسيده اند به شمار آورند. امروزه روشن شده است كه حتي در مورد هيچ كشوري تحريم سياست كارآمدي نبوده است.
اما سناريوي دوم متصور تسليم ايران به تصميم شوراي حكام و تعليق فعاليتهاي غني سازي است. گرچه در آخرين اجلاس آژانس سفير انگليس در آژانس طي بيانات رسمي تصريح نمود كه تهيه كنندگان غربي قطعنامه حقوق ايران در چارچوب ان.پي.تي را براي فعاليتهاي صلح آميز هسته اي به رسميت مي شناسند و قصد محدودسازي اين حقوق را در حال و آينده ندارند و به هيچ وجه نمي خواهند اقدامات اعتمادسازي ايران يعني تعليق داوطلبانه را به الزام قانوني مبدل كنند و اين در حالي است كه كشورهاي اروپايي قبل از اجلاس تهران با جديت به دنبال توقف اجباري فعاليتهاي هسته اي ايران بودند.
اما اين نوع انفعال در برابر تصميم آژانس و اعمال نفوذ آمريكا داراي آثار بسيار منفي در داخل و خارج خواهد بود. در داخل كشور كه افكار عمومي همواره در نظرسنجي ها حمايت خود را از اقدامات نظام در گسترش فعاليتهاي تكنولوژي هسته اي ابراز نموده اند و از دولتمردان توقع وفاداري نسبت به آموزه هاي انقلاب اسلامي را كه مهمترين آنها تعصب نسبت به عزت و استقلال كشور است دارند دچار بدگماني و بي اعتمادي به كار بدستان ديپلماسي ما خواهند شد.
اما در بعد خارجي بايد دانست كه كشورهاي غيرمتعهد در اثر پايمردي ايران نسبت به مواضع خود در پرونده هسته اي متحول شدند و از انفعال مطلق يكسال قبل به جايي رسيدند كه در اجلاس اخير بيانيه اي عليه بانيان غربي قطعنامه دادند. اين كشورها در صورت تسليم ايران نسبت به تداوم اين راه مايوس خواهند شد. هر چند كه در آخرين ساعات برخي از اين كشورها چون هند و پاكستان با گرفتن امتياز لغو تحريم هسته اي و وعده مساعدت آمريكا و برخي ديگر چون مصر و افريقاي جنوبي به دليل تهديدهاي آمريكا در آخرين لحظات عقب نشيني كردند ولي بي ترديد منافع بلندمدت ايشان اقتضا مي كند كه با حمايت از ايران آينده علمي و تكنولوِژيكي خود را تضمين نمايند.
با اين حال سه اصل عزت و حكمت و مصلحت در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران ايجاب مي نمايد كه شيوه اي بينابين دو راه فوق طراحي شود كه اصول آن عبارتند از:
اولا: ادامه مذاكرات و تعاملات سياسي ايران با آژانس و كشورهاي ذي ربط كه اكنون در شرايطي به مراتب حسا س تر از گذشته است كماكان در بالاترين سطوح كشور هماهنگ شود و از هرگونه اقدام و موضع گيري رسمي متفرقه اجتناب گردد و چون گذشته فرماندهي واحد شوراي عالي امنيت ملي و با اعتماد به اين دستگاه كه قدرت خود را از رهنمودهاي رهبري و خرد جمعي مسئولان طراز اول سياسي و امنيتي كشور مي گيرد ايشان به ادامه كار پرچالش خود دلگرم شوند. ديپلماتهاي وزارت امور خارجه و مقامات سازمان انرژي اتمي كه به علت تشتت آراء بين برخي از مديران و معاونين دستگاه و اجتهادهاي شخصي بعضا مواضعي دردسرساز گرفته اند صرفا در چارچوب وحدت فرماندهي وارد عمل شوند.
ثانيا: تعاملات با كشورهاي غيرمتعهد و عضو گروه ۷۷ و چين بيش از پيش در دستور كار مذاكره كنندگان قرار گيرد زيرا روند يكسال گذشته غيرقابل اعتمادبودن اروپاييان بخصوص سه كشور انگليس و آلمان و فرانسه و همكاري روبه افزايش غيرمتعهدها و چين و گروه ۷۷ را اثبات نموده است. البته روسيه به علت حضور در پروژه بوشهر و نفع اقتصادي اين كشور در عدم دسترسي ايران به چرخه سوخت وضعيت خاصي دارد و با توجه به همسايگي و عرصه هاي وسيع منافع مشترك بايد برنامه ويژه اي را در تعامل با اين كشور تدارك ديد.
ثالثا: مذاكره با اروپا بايد روي اين محور تنظيم گردد كه تهديد و فشار بر ايران در
بيست و پنج سال گذشته در چالش با آمريكا و اسرائيل روي پاي خود ايستاده و حتي به قسمت مهمي از فناوري هسته اي بدون كمك ديگران دست يافته است راه مناسبي براي تامين منافع منطقه اي اروپا نيست كه البته در انطباق كامل با منافع آمريكا نمي باشد.
همانطور كه بيانيه تهران شروع خوبي براي اثبات اين نظريه بود و اگر ادامه مي يافت اروپاييان در بلندمدت و در يك بازي برد _ برد به منافع بيشتري دست مي يافتند.
رابعا: سازمان انرژي اتمي بايد آنچنان فناوران و دانشمندان جوان خود را تشويق و هدايت نمايد كه فراز و نشيب هاي سياسي خللي در تلاشهاي علمي ايشان وارد نياورد.
خامسا:اروپا و غرب بايد بدانند افكار عمومي و جناح هاي سياسي نسبت به توسعه فنآوري هسته اي صلح آميز هم نظر هستند و بي ترديد اروپائيان نمي توانند بر امواج اختلاف سوار شوند و فعاليت هاي علمي فنآوران هسته اي ايران را به تعطيلي كشانند.

يادداشت
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
حوادث
خارجي
سياسي
شهري
داخلي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |  
|  داخلي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |