پنجشنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۳
نگاهي به جشن خانه موسيقي (۹ تا ۱۴ مهر، تالار وحدت)
گامي نه چندان موفق
004149.jpg
پس از يكي دو سال تأخير پنجمين سال تأسيس خانه موسيقي كه با روز جهاني موسيقي نيز همزمان شده است از سوي اين نهاد موسيقايي و در ۶ شب جشن گرفته شد. خانه موسيقي از بدو تأسيس خود تا به امروز سه بار در تالار وحدت و به مناسبت هاي مختلف مراسمي را برگزار كرد. دوم بار در آذر ماه همين سال كه با بزرگداشت صدمين سال تولد استاد ابوالحسن صبا برنامه اي را تدارك ديد و سومين بار در همين امسال كه با دعوت از برخي از هنرمندان موسيقي در رشته هاي مختلف در ۶ شب به اجراي برنامه پرداخت. كامبيز روشن روان، دبير اين جشن، در گفت وگويي از اين جشن به عنوان آغازي براي ورود خانه موسيقي به حيطه اجرايي موسيقي ياد كرد تا از اين طريق اين نهاد مدني بتواند با تكيه به درآمدهاي حاصل ازكنسرتهاي اعضاي خود از وابستگي مالي به دولت، كه هم اكنون گرفتار آن است، رهايي يابد. اما نگاهي به گروه هاي شركت كننده و نيز نبود تبليغات مناسب نشان مي دهد كه اين هدف، حداقل در اين جشن به ثمر نخواهد نشست، مگر آنكه باز هم خانه موسيقي با ارتباطات مناسبي كه با برخي از نهادهاي دولتي دارد و استفاده از امكانات آنها بتواند اين بار را به سرمنزل مقصود برساند. اين نكته را از آن جهت مي گويم كه ميزان استقبال از برخي برنامه ها پايين بود و رايزنيهاي خانه موسيقي براي استفاده از اسپانسرهاي مالي نيز به جهت اقدام ديرهنگام آنها به نتيجه اي مثبت و مؤثر نينجاميد. در نتيجه و با توجه به هزينه هاي بالايي كه اجراي كنسرت در تالار وحدت دارد، طبيعي است كه درآمدهاي اين مجموعه با هزينه هاي آن همخواني نداشته باشد. ضمن آنكه شنيده ها حاكيست كه خود گروه ها هم براي اجرا قرارداد بسته و بايد پولي هم به آنها پرداخت شود.
يادمان نمي رود كه در يكي، دو سال اخير دو چهره نامي موسيقي ايراني، حسين عليزاده و شهرام ناظري در جايي عنوان كردند كه به نفع خانه موسيقي كنسرت خواهند داد. اينكه اين سخنان در حد شعار بود و يا اينكه مذاكرات آنها با خانه موسيقي براي اجراي برنامه هايي اين چنيني به چه نقطه اي رسيد، بر ما پوشيده نيست، اما آنچه واقعيت دارد، حضور افراد و چهره هايي در جشن خانه موسيقي امسال است كه حداقل استقبال مخاطبان از اجراهاي آنها در حد و اندازه اجراهاي عليزاده و شهرام ناظري نيست كه فروش بليت آنها بتواند، اندوخته مالي هم براي خانه موسيقي ايجاد كند.
در اجراها و مراسم شب افتتاحيه برخي چهره هاي شاخص و پرطرفدار موسيقي حضور نداشتند. چهره هايي چون حسين عليزاده، شهرام ناظري، محمد رضا درويش، محمد سعيد شريفيان(مدير عامل پيشين)، محمد رضا شجريان كه چند سالي است رايزني هاي خانه موسيقي براي جلب موافقت وي براي اجراي كنسرتي به نفع خانه نتيجه اي نداده است. عدم حضور اين چهره ها نشان مي دهد كه آنها همچنان در صف منتقدان خانه موسيقي قرار دارند، منتقداني كه معتقدند خانه موسيقي به حياط خلوت مركز موسيقي وزارت ارشاد تبديل و مسئولان آن به محافظه كاري دچار شده اند.
اين گروه كه چندين بار وعده اجراي كنسرت به نفع خانه موسيقي داده اند، اما در عمل گامي در اين زمينه برنداشته اند، هيچ پيشنهاد ديگري را پيش روي خانه نمي نهند. همين امر سبب شده است تا هيأت مديره براي سرپا ماندن اين نهاد به سمت دولت كشيده شود. جالب توجه اينكه يكي از سخنرانان مراسم هم بر اجراي كنسرت و قابليتهاي هنرمندان عضو اين خانه تأكيد كرد، اما نگفت كه چرا هنرمندان درجه يك براي خانه كنسرت نمي دهند.
افتتاحيه
مراسم افتتاحيه با اجراي دو نوازنده و سه اجراكننده مراسم آييني از كهكيلويه و بويراحمد شروع شد. نغمه هاي بكر و دست نخورده و رقص آييني مردان با لباسهاي محلي شكوه خاصي به مراسم بخشيده بود. پس از آن دو كودك خردسال به اجراي همنوازي پيانو و ويلن پرداختند.
اين دو تن كه با تسلطي قابل اعتنا و اعتماد به نفسي كم نظير به اجراي برنامه مي پرداختند، با استقبال و تشويق حاضران روبرو شد. اين برنامه از جمله بخشهاي خوب افتتاحيه بود. در ادامه فيلمي از استاد تجويدي پخش شد، در اين فيلم كوتاه سه تار و آواز استاد پخش و تصاويري از وضعيت كنوني وي در بستر بيماري نمايش داده شد. سپس فيلمي نيز از دونوازي استاد فرامرز پايور و استاد محمد اسماعيلي در ۳۰ سال قبل به نمايش درآمد و بعد از آن با حضور چند تن از اعضاي خانه موسيقي و معاون هنري وزير هدايايي به رسم يادبود به خانواده اين دو استاد نامي موسيقي و نيز استاد هاردوخانيان اعطا شد. همچنين در پايان همين برنامه و پس از اجراي دونوازي استاد محمد اسماعيلي و استاد هوشنگ ظريف از تلاشهاي آنها نيز تجليل به عمل آمد.
در اين مراسم معاون هنري وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز درباره روز ملي موسيقي سخن گفت و ابراز اميدواري كرد كه اين روز (روز تولد ابونصر فارابي) به تصويب برسد و در تقويم سالانه قرار بگيرد. در همين مراسم بيانيه خانه موسيقي از سوي داريوش پيرنياكان خوانده شد و در آن به اشاره از تعامل ميان اين نهاد و مراكز دولتي مرتبط با موسيقي و پذيرش پيشنهادها و انتقادات اعضاي خانه موسيقي سخن به ميان آمد.
شب دوم جشن خانه موسيقي به گروه وزيري و كيوان ساكت اختصاص داشت. اين گروه كه از سال ۷۵ كار خود را آغاز كرده است، از جمله گروه هاي فعال و پركار و البته جدي موسيقي ايراني است كه هر ساله بر كيفيت و غناي اجراهاي آن افزوده مي شود. ساكت در بخش نخست برنامه به اجراي دونوازي تار و پيانو و نيز اجرايي مشترك با نوازنده جوان و خوش آتيه ويلن (نويد مصطفي پور) با همكاري دو همخوان پرداخت. در بخش دوم وي به اجراي برنامه اي با گروه وزيري پرداخت كه نوازندگي ني آن را استاد حسن ناهيد برعهده داشت. استقبال از برنامه گروه وزيري در هر دو شب مناسب نبود، و اين نحوه استقبال در روحيه گروه وزيري و نيز شخص كيوان ساكت تأثير داشت. به عبارت ديگر، گروه وزيري كه اجراهاي گذشته اش، به دليل تبليغ مناسب با استقبال روبرو مي شد، در اين اجرا، به خصوص در شب دوم با سالن نيمه خالي روبرو شد. همين قضيه نيز در مورد گروه پارسيان صدق مي كرد. اين گروه كه از جمعي از چهره هاي جوان و جدي موسيقي كلاسيك و به سرپرستي مازيار ظهيرالديني شكل گرفته است و اواخر هفته در فرهنگسراي هنر اجراي برنامه خواهد داشت، به دليل نبود تبليغ با سالن نيمه خالي روبرو شد.
در برابر عدم استقبال مطلوب از دو گروه وزيري و پارسيان، اجراي شب كودك جشن با استقبال علاقه مندان موسيقي روبرو شد. در اين شب يكي از نمادين ترين اجراهاي سالهاي اخير به صحنه آمد. گروهي از كودكان و نوجوانان بم كه با همت سودابه سالم، چند ماهي بود، به آموزش و يادگيري موسيقي مي پرداختند با حضور خود در صحنه تالار وحدت نشان دادند كه بم زنده است و كودكان و نوجوانان آن آينده اميدبخشي را جستجو مي كنند. اجراي گروه موسيقي پارس به سرپرستي ناصر نظر هم از جمله اجراهاي خوب و جذاب جشن خانه به شمار مي آمد كه به دليل تنوع فراوان خستگي را از تن حاضران بيرون كرد. آخرين شب برنامه ها كه به اجراي گروه شيما اختصاص داشت نيز درست در صبح روز اجرا برگزار نشد تا مهر تأييد افزونتري باشد بر نبود نظم و برنامه ريزي مناسب براي اجراي اين جشن ها.
كلام آخر اين كه اين اجراها، نخستين تجربه خانه موسيقي در برگزاري يك كار اجرايي نسبتاً سنگين بوده است. طبيعي است كه ديكته نانوشته بدون غلط است، اما به نظر مي رسد، هيأت مديره خانه موسيقي بايد در يك نشست ويژه به بررسي نقاط قوت و ضعف اين جشن بپردازد و كاستي هاي آن را يادآور شود تا برنامه هاي آتي دقت و نظم بيشتري داشته باشند.
الف ـ نجوا
عكسها : مهدي رفيع زاده

خبر
شوراي سياستگذاري مركز موسيقي و حضوري مستمر
ميراث خبر گزارش داده است كه شوراي سياست گذاري موسيقي با هدف تجديدنظر در آيين نامه ها، رويكرد به منابع اصيل موسيقي مقامي و سنتي كشور، ارائه چارچوب علمي و منطقي جهت طرح موسيقي پاپ و... براي اولين بار تشكيل مي شود.
در اين شورا چهره هايي چون حسن رياحي، داود گنجه اي، محمد سرير، فرهاد فخرالديني، حميد اردلان، كامبيز روشن روان، عليرضا مشايخي، فريدون ناصري، داريوش پيرنياكان و مجيد كياني با هدف تبيين حدود، قلمرو و چگونگي طرح راهبردي هنر موسيقي كشور حضور دارند .
نكته : نگاهي به فهرست اعضاي شورا نشان مي دهد كه اكثريت قريب به اتفاق اين مجموعه در يكي دو دهه اخير جزو شوراهاي مهم و تاثير گذار موسيقي، چه در صدا و سيما و چه درمركز موسيقي و حتي در فرهنگستان هنر بوده اند و اين مراكز يك دم از مشاورت آنها محروم نمانده و البته برخي از اعضاي اين مجموعه حتي دست اندركار امور اجرايي هم شدند كه با انتقاد بسيار اهل موسيقي هم روبرو شدند .
مهمترين ضعف اين فهرست نبود چهره هاي جوانتر و نيز برخي افراد خوشفكر ديگري است كه مي توانستند خوني تازه به پيكره سياست گذاري موسيقي كشور تزريق كنند.
توسط كانون موسيقي فرهنگسراي هنرو با حضور سيدعليرضا ميرعلي نقي
كتاب «رديف ميرزا حسين قلي» نقد و بررسي مي شود

004128.jpg
كتاب رديف ميرزا حسين قلي نوشته « داريوش پير نياكان » توسط كانون موسيقي فرهنگسراي هنر و با حضور سيد عليرضا مير علي نقي نقد و بررسي مي شود.
به گزارش خبرنگارفرهنگ و ادب مهر در اين نشست كه روز سه شنبه بيست و يكم مهرماه در آمفي تئاتر فرهنگسراي هنر برگزار مي شود ، كتاب فوق الذكر كه به قلم داريوش پيرنياكان به رشته تحرير در آمده ، مورد نقد و بررسي قرار مي گيرد.
اين گزارش حاكي است كه « نقد كتاب » بخشي از فعاليت هاي كانون موسيقي فرهنگسراي هنر است كه با نظارت شهرام صارمي هنرمند عرصه موسيقي سنتي و نوازنده كمانچه صورت مي گيرد و اختصاص به معرفي پيشكسوتان و پژوهشگران موسيقي معاصر ايران دارد.
اين نشست از ساعت ۳۰/۱۶ روز ياد شده آغاز و تا ساعت ۳۰/۱۸ همان روز ادامه مي يابد.

سايه روشن هنر
انتشار يك اثر زير خاكي
زنده ياد سيد مهدي كماليان از جمله چهره هاي فعال و كم نظير در موسيقي سنتي ايران بوده است كه در دوران كاري خود تلاشهاي فراواني انجام داده است. از اين چهره پرتلاش تاكنون آثاري چند به بازار نوار عرضه شده است و در آينده نيز كاري منحصر به فرد كه در آرشيو شخصي وي موجود بود به كوشش انتشارات آواي باربد منتشر خواهد شد. اين كار رديف فخام الدوله بهزادي است كه توسط مرحوم كماليان جمع آوري شده است و در سه آلبوم به بازار عرضه مي شود. رديف فخام الدوله بهزادي برداشتي تركيبي از دو رديف آقا حسين قلي و ميرزا عبدالله فراهاني است، و از حيث آشنايي با لحن هاي فراموش شده تارنوازي قديم و بررسي آنها، نكات مثبت و قابل اعتنايي را در خود مستتر دارد.
اين رديف كه تا به حال منتشر نشده است، در اختيار خانواده فخام الدوله قرار داشته كه در سال هاي دهه شصت توسط محمد مهدي كماليان جمع آوري و ضبط شده است.
سيد عليرضا ميرعلي نقي پژوهشگر و مورخ موسيقي درباره اين هنرمند مي گويد: «فخام الدوله شاگرد ميرزا حسين قلي و ستاينده هنر عالي آن استاد يگانه بود. نوازنده ديگري كه مورد اعجاب او بود، علي نقي وزيري است كه دنياي موسيقي و تكنيك تارنوازي اش با ميرزا حسين قلي فاصله و حتي تضاد آشكاري دارد. و جالب اينجاست كه لحن و تكنيك هاي تارنوازي او نه تحت تاثير ميرزاحسين قلي و نه وزيري است.» از علي محمد فخام بهزادي به جز چند سطري كه روح الله خالقي در كتاب سرگذشت موسيقي ايران آورده، اطلاعي در دست نيست. خالقي در اين كتاب اشاره كرده كه فخام متولد ۱۲۶۴ و فرزند محمود سراج الدوله است. نخستين استادش در تار يوسف خان صفايي است.
فخام در ۱۵ سالگي به محضر آقاي حسين قلي راه مي يابد و مدتي بعد هم نزد ميرزا عبدالله مشق سه تار مي كند.
گروه پارسيان در ارسباران
004125.jpg
كنسرت گروه  زهي پارسيان به سرپرستي مازيار زهيرالديني كه شب دوشنبه در تالار وحدت اجراي برنامه داشتند، در روزهاي ۱۵ ، ۱۶ و ۱۷ مهر در فرهنگسراي هنر به اجراي قطعاتي از هندل، ون ويليامز، مندلسون، تورينا، چايكوفسكي و فريد عمران مي پردازند.

تحليلي بر كتاب لطيفه نهاني
به اين صدا مي توان اعتماد كرد
عليرضا پوراميد
لطيفه ايست نهاني كه عشق از او خيزد
كه نام آن نه لب لعل و خط زنگاريست
همانگونه كه بررسي آثار آوازي و موسيقايي محمدرضا شجريان از اولين اجراها و روزهاي آغازين فعاليت هاي هنري اش تا امروز مي تواند به شناخت سير تكاملي و روند رو به كمال او و در حقيقت ترسيم نمودار رو به صعودش كمك نمايد، مجموعه گفت و گوها و موضع گيري هاي او نيز اگر به لحاظ تاريخي تدوين شده باشد، سير حركت تفكري و مسير چشم اندازها و مناظر پراهميت در ذهن او را، به مخاطب معرفي مي نمايد و نكته مثبت ديگر، شناخت موانع و مشكلات و محدوديت ها و نيز دغدغه ها و حساسيت هايي كه به تبع زمان و موقعيت اجتماعي، تنگناها يا امكانات را فرادست و فراروي هنرمند قرار داده است، ايجاد مي نمايد.
عنوان كتاب «لطيفه نهاني» برگرفته از مصرع غزل زيبايي از حافظ است با مطلع:
بنال بلبل اگر با منت سر ياريست
كه ما دو عاشق زاريم و كار ما زاريست
و گويا بيش از هركس خود استاد شجريان، دلبسته و علاقه مند بدين تعبير و عبارت است؛ چرا كه در اغلب مصاحبه ها و مقاله هايش و به هنگام توصيف يا تشريح هنر و ظرايف موسيقي اين بيت را به عنوان شاهد و گواه، تمثيل وار گاه به عنوان موجزترين تعريف و توضيح و گاه در تأييد نظراتش به كار برده است .
و اما غزل مزبور كه از شيواترين غزل هاي حافظ به شمار مي آيد و از اتفاق مورد توجه اغلب خوانندگان آواز ايراني قرار گرفته، به جهت رواني و موسيقي پنهان اش و نيز بار مفهومي گسترده آن براي به اجرا درآمدن به صورت آواز در بيشتر دستگاه هاي موسيقي ايراني قابليت و انعطاف لازم را داراست.
كتاب به ۶ فصل جداگانه، تقسيم بندي شده كه بخش گفت وگوها شامل ۱۲ مصاحبه و طولاني ترين فصل آن است. در ابتداي كتاب هم يادداشت توضيحي از ناشر و نيز يادداشت كوتاه استاد، هدف از تأليف و نشر كتاب را بيان مي كند. سالشمار روزهاي برجسته زندگي او و نيز كارنامه آثار منتشر يا اجرا شده ايشان، براي خوانندگان پويا و علاقه مند به زندگي و آثار استاد و نيز زندگينامه نويسان مي تواند بسيار مفيد  باشد.
ذكر چند نكته: الف: از مصاحبه ها و اظهار نظرهاي جناب شجريان در قبل از پيروزي انقلاب فقط يك مصاحبه در كتاب آمده است با عنوان (اصيل خواندن و اصيل ماندن) از مجله تماشا ۲۱/۳/۱۳۵۶ كه به نظر مي رسيد خيلي كم است و از فضاي هنري آنروز چيزي را روشن نمي كند با وجودي كه مصاحبه بسيار خوبي است اما به لحاظ كمي، تعداد مصاحبه ها، ناگزير به تعدد نظرات و گستردگي موارد مورد بحث مي انجامد بويژه اين كه شروع كار ايشان و سپس جدايي از مركز حفظ و اشاعه و سپس ترك راديو و همكاري نكردن با جريان غالب آنروزها (كاباره- تلويزيون- محافل و...) و مطالب و موارد ديگري كه همه در آن زمان (قبل از پيروزي انقلاب) اتفاق افتاده است همه سوژه هاي خوبي هستند و مورد ديگر فاصله زماني ۱۶ ساله بين گفت وگوي اول و گفت وگوي دوم است (صفحه ۲۱ ، ۲۱/۳/۵۶ و صفحه ۳۱ ، ۱۷/۸/۱۳۷۱) در اين شانزده سال كه اتفاقاً از دوران پرحادثه در تاريخ ايران و نيز حوزه موسيقي مي باشد هيچ گفت وگويي كه حضور اجتماعي- فرهنگي- سياسي اين هنرمند بزرگ را در متن جامعه و بطن حوادث نشان دهد وجود ندارد و اين از كاستي هاي غيرقابل اغماض كتاب است. دوراني كه شكل گيري انقلاب و سپس پيروزي آن و در بخش موسيقي تأسيس گروه هاي تأثيرگذار عارف و شيدا و كانون چاووش و اجراهاي متعدد و متنوع و ماندني و توليد كاست هاي بي نظير و... را شاهد بوده است و به عبارتي اين پانزده شانزده سال مهم ترين دوران هنري استاد، محسوب مي گردد.
ب: عدم درج نام مصاحبه كنندگان و پرسش گران كه در حقيقت آنان صاحبان اثر محسوب مي شوند، روزنامه يا نشريه اي كه گفت و گو در آن به چاپ رسيده و اساساً ميزان تبحر و تخصص مصاحبه كننده بر وزن و اعتبار يك گفت و گو مي افزايد . از بين ۱۲ گفت وگوي مندرج در كتاب، ۸ گفت وگو بدون نام مصاحبه كننده آورده شده است به ويژه گفت وگوي دوازدهم با عنوان (در نكوهش نگاه ابزاري به هنرمند) كه اساساً به تعاريف گفت وگو منطبق نيست و گزارشي است كه از يك نشست دو ساعته با استاد و بيان موارد مطرح شده درآن جلسه از حافظه نگارنده هرچند كه نوشته مزبور به قلم حقير است اما در معيارهاي گفت وگو مي نشيند.
ج- در فصل (ديگران در نگاه شجريان) مطلبي در رثاي ناصر فرهنگفر و به نقل از مجله هنر موسيقي به چاپ رسيده است (ص ۲۰۱) كه در حقيقت و بنابر تقدم فضل، اول بار به خواهش اينجانب و در نزديكي تاريخ سالگرد اول استاد فرهنگفر توسط استاد شجريان نوشته شده و به وسيله آقاي آرش فرهنگفر به بنده رسيد و همزمان در تاريخ ۲۹/۵/۷۷ در روزنامه همشهري چاپ شد و سال بعد كه دومين سالگرد مرحوم فرهنگفر بود با تغييراتي (البته با اجازه استاد) به نشريه موسيقي ارسال شد و به چاپ رسيد.
د: در ابتدا گفتم كه مرور بر عكس هاي هنرمند تو را با تكامل ظاهري (كه اصطلاح اديبانه اي نيست) و مطالعه گفت گوها و مصاحبه هاي او تو را با خط سير فكري و فرهنگي اش و شنيدن آثار اوليه تا آخرين آنها، شنونده را با سير تكوين  هنري او آشنا مي سازد اما در مورد شجريان بايد به موضوعي مهم تر و حياتي تر، دسترسي پيدا كرد تا اين كه بتوان به موقعيت و جايگاه هنري او چه به لحاظ فني و چه به لحاظ اجتماعي، تا حدودي پي برد و آن موضوع، شناخت حوادث و وقايع و افراد و موضع گيري هايي است كه هر كدام بخشي ازمجموعه اي را تشكيل داده اند كه ما آن مجموعه را امروز به نام محمدرضا شجريان مي شناسيم شناخت اين موارد مثل: علل جدايي از مركز حفظ و اشاعه- قهر كردن از راديو- آشنايي با اساتيد چون عبادي- برومند- دوامي و پايور- آشنايي با محمدرضا لطفي- وصل و فصل و حضور و غيبت مشكاتيان بر خانواده شجريان- زلزله رودبار- نقش ابوالحسن كريمي- نقش استاد حسين ميرخاني- نقش اسماعيل خان مهرتاش- دريافت جايزه پيكاسو- زلزله بم و از همه مهم تر وجود فردي به نام استاد داد به (جانسوز) و آشنايي با او آن هم در آستانه چهل سالگي كه خود از جمله حساس ترين و برزخي ترين دوران عمر آدمي ست به لحاظ جدايي از دوران جواني و نپذيرفتن و تن ندادن به ضعف ها و لرزش هايي كه كم كم به عنوان طليعه پيري رخ مي نماياند و...
برانندم كهنسالان كه كالست
بگويندم جوانان ضد حالست
چهل را «سوخته» گاه شگفتي است
نهان آميزه اي از حال و قالست
اما حضور پر تأثير اين مرد بر شجريان و نگاه و نگرش آموزي جديدي كه داشت در اين كتاب هم شجريان از او سخن مي گويد (صفحه ۴۶) نگارنده در اين بخش، بيشتر در پي آن بود كه به شناسايي عواملي پرداخته شود (ان شاءالله توسط محققان ديگر) كه تا حدودي روشن گردد اين كه چرا با وجود معلمان و خانواده اي تقريباً يكسان، به عنوان مثال گلپا- وفايي- شجريان هر سه در خانواده اي رشد كرده اند كه مذهبي- خوش صدا- پراولاد و تقريباً هر سه پدراني داشته اند كه آواز مذهبي مي خواندند و هم قاريان قرآن بوده اند اما شجريان اين اقبال را داشته (به لحاظ هنري و جايگاه جدي اجتماعي) كه با وجودي كه شاگرد نورعلي خان برومند بوده، گلپا و با وجودي كه شاگرد اسماعيل خان مهرتاش بوده جمال وفايي نشده است.
نوشته را با توضيح تيتر مطلب كه نظر يك اهل ذوق كره اي است (ص ۱۲۶) در مقابل پرسش راجع به هنر استاد گفته است «من موسيقي و شعر شما را مي شناسم (هرچند به لحاظ هنري هر سه نفر زيادي زحمت كشيده اند) و فقط مي دانم به اين صدا مي توان اعتماد كرد» به پايان مي برم و از مؤسسه محترم ماهور بويژه آقاي موسوي و مؤلف كتاب آقاي حبيبي نژاد تشكر مي كنم و فكر مي كنم نشريه دفتر هنر (ويژه شجريان) كه اين كتاب از عكس هايش استفاده بسيار نموده است اين افق را روشن نمايد تا ضرورت فصل نامه هاي ويژه هنرمندان را متوجه شويم و به عنوان منابع و مراجع معتبر سالي حداقل يكبار مؤسسه ماهور يك شماره از فصلنامه اش را اختصاص به يكي از هنرمندان داد و كليه اطلاعات و آثار و زندگينامه و... يك هنرمند را براي سهولت كار دانشگاهيان و پژوهندگان در اختيار آنان قرار دهد كه به راستي يكي از واجب ترين كارها براي جلوگيري از تحريف- سرقت و يا تخريب آثار هنرمندان و پيشكسوتان، همين ويژه نامه ها (البته به همراه نوار و CD)است.

موسيقي
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
سياست
علم
كتاب
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  علم  |  كتاب  |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |