«چگونه انساني مي تواند احساس كند كه عضوي از جامعه است حال آنكه از سنين پايين از آن جدا شده»
«استفان هاوكينگ»*
به طور مرسوم كودكان با ناتواناييهاي يادگيري، حسي، جسماني و احساسي مجبورند به مدارس جداگانه اي بروند كه مدارس استثنايي ناميده مي شوند. اين جداسازي محدوديتهايي دارد: از آن جمله كودكان در محيطي حمايتي رشد مي كنند و هنگامي كه اين كودكان، مدارس استثنايي را ترك مي كنند به جهاني وارد مي شوند كه در آن به زحمت مكاني برايشان درنظر گرفته شده. امروز چرخشي ديده مي شود به سمت اينكه كودكان دچار ناتواني در همان مدارسي حضور يابند كه كودكان توانا حضور دارند و آموزگاران احساس مي كنند بايد به هر كودك اجازه داد به روش خودش بياموزد.
مفهوم آموزش فراگير در بيانيه سالا مانكا ۱۹۹۴ شرح داده شده است. اين بيانيه به تمامي دولتها توصيه مي كند به عنوان ماده قانون يا سياست، آموزش فراگير را اتخاذ كنند. تمامي كودكان بايد در مدارس عادي (Regular School) ثبت نام شوند، مگر دلايل قانع كننده اي براي رد آن وجود داشته باشد. فرض بنيادي آن است كه مدرسه بايد تمام نيازهاي آموزشي كليه كودكان را بدون توجه به ناتوانايي ها و محدوديتهاي آنان برآورده كند.
آموزش فراگير چيست؟
|
|
آموزش فراگير تحقق «برنامه» يا «روندي» است كه اجازه مي دهد تمام كودكان در كليه برنامه ها شركت كنند. اين برنامه به اين معني است كه كودكان دچار ناتواني بدون هيچ محدوديتي در تمام برنامه هاي آموزشي كه براي ديگر دانش آموزان مناسب است پذيرفته شوند. آموزش فراگير به برابري معتقد است و استعداد منحصربه فرد هر كودك را مي پذيرد. «روند» فراگيري به روشي اشاره مي كند كه در آن سيستم به همگان خوشامد مي گويد. آموزش فراگير با تعريف اين كودكان به عنوان كودكان با نيازهاي ويژه (به جاي معمول يا آسيب ديده) كه نيازمند توجه ويژه اند، گامي به جلوتر برمي دارد. فراگيري چيزي بيش از قرار دادن كودكان دچار ناتواني در كلاس عادي است. فراگيري يك فلسفه و روندي پويا است. فراگيري به جاي آنكه نظامي درون آموزش عمومي ايجاد كند برنامه كودكان ناتوان را به صورت جزء يكپارچه اي از سيستم آموزش عمومي درمي آورد. مفهوم فراگيري اغلب به درستي تبيين نشده است. قرار دادن دانش آموزان با نيازهاي ويژه در كلاس هاي آموزشي عمومي بدون هيچ گونه حمايتي با ايجاد موقعيتهايي كه در آن آموزگاران استثنايي به دليل تعداد دانش آموزان يا مدارسي كه بايد پوشش دهند فقط نقش مشاوره را برعهده دارند (و اغلب تحت عنوان فراگيري صورت مي گيرد) محكوم به شكست است زيرا در آن طراحي و حمايتهاي لازم تدوين نشده است. آموزش فراگير نه تنها براي كودكان ناتوان سودمند است بلكه مزاياي مختلفي براي دانش آموزان سالم، آموزگاران و جوامع فراهم مي كند. سودمندي قابل توجه آموزش فراگير براي دانش آموزان ناتوان ايجاد همان فرصتهايي است كه دانش آموزان سالم براي دانش افزايي و رشد علايق شان دارند. نوعاً كلاسهاي آموزشي استثنايي بيشتر بر مهارتهاي عملكردي و كمتر بر موضوعاتي نظير علوم، هنرهاي زيبا، ادبيات و مطالعات اجتماعي متمركزند. دانش آموزاني كه در كلاسهاي عادي شركت مي كنند در تجربيات يكديگر شريك مي شوند و علايق مشابهي در آنها رشد مي كند. اغلب از راه مشاهده و تعامل با ديگران است كه فرد اطلاعات را به دست مي آورد و مهارتهاي تازه اي را تكامل مي بخشد. جداسازي يك كودك از همتايانش او را از فرصتهاي پايه براي يادگيري آنچه با توجه به سن هر فرد قابل انتظار است محروم مي كند.
دانش آموزان با كار كردن با يكديگر راههاي موفقيت يكديگر را مشاهده كرده و اين رفتارها را الگوبرداري مي كنند. از آنجا كه كودكان با يكديگر مي آموزند و بازي مي كنند شانس يادگيري رفتار مناسب را به دست مي آورند. هنگامي كه كودك ناتوان از جامعه دور نگه داشته مي شود فرصتهاي كمتري براي رشد دوستي در او وجود دارد. دانش آموزان سالم و ناتوان هنگامي كه در كنار يكديگر آموزش مي بينند قادرند ارتباط معني داري را بپرورانند. مهارتهاي اجتماعي در دوستيابي و پذيرش به وسيله ديگران بسيار مهمند و مطمئناً در زندگي موفق بزرگسالي حياتي اند. به طور آرماني هنگامي كه كودك ناتوان در كلاس عادي قرار مي گيرد گروهي از مربيان استثنايي براي پيوستن به آموزگار كلاس حضور مي يابند تا مواد و برنامه درسي را تغيير دهند و به پروراندن راهكارها براي دانش آموز يا دانش آموزان كمك كنند. اين مربيان ممكن است در كلاس صرف وقت كنند تا به دانش آموز كمك نمايند در فعاليتهاي كلاسي مشاركت كند يا ممكن است با آموزگار كلاس درخصوص راههاي افزايش مشاركت دانش آموز هنگام درسهاي كلاسي مشورت كنند. اين مربيان حرفه اي افزوده شده به كلاس، نه تنها به دانش آموز دچار ناتواني بلكه به ديگر دانش آموزان و آموزگاران نيز همچون كودك ناتوان سود مي رسانند. مربيان استثنايي مي توانند مهارتها و منابعي به كلاس آورند كه آموزش تمامي دانش آموزان را تقويت كنند. مسئوليت آموزگار استثنايي (كه گاهي تسهيل گر فراگيري ناميده مي شود) حمايت از آموزگار كلاس است، بنابراين آموزگار كلاس مي تواند به تمامي دانش آموزان بهتر آموزش دهد. حمايت ممكن است شامل ياري رساني به تغيير راهكارهاي برنامه درسي، با هم آموزش دادن و يافتن وسيله كمك آموزشي باشد. همچنين آموزگار استثنايي نقش ارزشمندي در حمايت از دانش آموزان در مدارس فراگير دارد.علاوه بر حمايت مستقيم از دانش آموزان، آموزگاران استثنايي بايد به آموزگاران و والدين مشاوره بدهند تا چگونه از دانش آموز در تمام محيط ها حمايت كنند. متخصصان آموزش استثنايي به عنوان مشاور براي ياري رساني به آموزگاران كلاس در مواجهه با نيازهاي تمامي دانش آموزان خدمت مي كنند تا هر كودك به طور مطلوب بياموزد و به حداكثر تعامل با همتايانش برسد. نتيجتاً فراگيري تمام دانش آموزان در كلاسهاي آموزشي عادي در مدارس محلي به دانش آموزان و آموزگاران فرصت رودررويي، تعامل و رشد ارتباط با دانش آموزان با تواناييها و ناتواناييهاي كودكان را مي دهد.
امير عباس ابراهيمي
* منابع در دفاتر روزنامه موجود است