دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره۳۵۴۳ - Nov 1, 2004
حوادث
Front Page

دختران زني كه توسط شوهرش به قتل رسيد:
پدرمان را قصاص كنيد
005313.jpg
گروه حوادث: صبح ديروز آخرين جلسه محاكمه يك راننده مسافركش كه متهم به قتل همسرش بود در فضايي جنجالي در شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ما اين جلسه به رياست قاضي ياورزاده و ۴مستشار به نامهاي حجت الاسلام كوه كمره اي، شريفي، رحيمي، باقري و با حضور نماينده دادستان رضوانفر، اولياي دم و متهم به قتل برگزار شد. در ابتداي جلسه دادگاه قاضي پرونده تذكرات لازم را ارائه داد و از نماينده دادستان خواست تا در جايگاه حضور يابد و به طرح كيفرخواست بپردازد. رضوا نفر درباره كيفرخواست اظهار داشت «محمد.ك» متهم به قتل عمدي «طاهره» است. در تاريخ ۲۹/۵/۸۲ مقارن ساعت ۷ صبح وقوع يك مورد فوت مشكوك به كلانتري ۱۴۴ جواديه تهرانپارس اعلام شد. عوامل انتظامي در محل حادثه حضور يافتند و مشاهده كردند جسد مرحومه به وسيله چادر به لوله گازي كه روي سقف وجود داشت، آويخته شده است. قاضي ويژه كشيك قتل در صحنه حاضر و دستور قضايي لازم را صادر نمود. در تاريخ ۳۰/۵/۸۲ در بازپرسي شعبه ۴ دادسراي جنايي تهران فرشته كه از دختران مقتول است در محل حاضر شد و موضوع قتل عمدي مرحومه را اعلام نمود.
پيرو اين قضيه از متهم تحقيق به عمل آمد و وي قتل عمدي را تكذيب كرد. او در اظهاراتش گفت: «ساعت ۶ غروب خانم و بچه ها را براي تفريح به فرهنگسراي جشنواره بردم و خودم براي مسافركشي رفتم. ساعت ۵/۱۰ به خانه آمدم و ديدم همسرم و بچه ها تازه رسيده اند. همسرم شام مختصري درست كرد و من بعد از خوردن شام دوباره براي مسافركشي از خانه بيرون رفتم. مجدداً ساعت ۱۲ شب بود كه به خانه آمدم ديدم پسرم خواب است. دخترم با مادرش بيدار بود من خوابيدم تا ساعت ۳ شب مادر و دختر بيدار بودند. ساعت ۶ دخترم بيدار شد و گفت بابا، مامان خودش را كشته است». از همسر دوم متهم بازپرسي و تحقيق شد. وي به اختلاف اشاره كرده و اعلام كرده كه شب حادثه در منزل نبودم. شادي دختر ديگر مقتوله در برگ ۹۸ و ۹۹ اظهارات جديدي را مطرح كرده كه: من و برادرم در خانه بوديم بعد پدرم، مادرم را زد و بيهوش شد. بعد وي را با چادر آويزان كرد. پدرم با دست راست او را زد. و در ادامه عنوان داشت: همسر ديگر پدرم نبود به منزل عمه اش رفته بود.
بازپرس با شنيدن اظهارات، قتل عمدي را به متهم تفهيم اتهام كرده و او را بازداشت مي نمايد. معاينه جسد نشان مي دهد كه روسري دور گردن با گره سفت و يك چادر با گره سفت ديگر ديده شده، ضمن اينكه اعلام شده هيچ گونه آثار ضرب و جرح در بدن ايجاد نشده است.
در نظريه پزشكي قانوني ابهامي وجود داشته و اين در حالي است كه متهم قتل عمدي را انكار كرده است. همچنين خونمردگي از ناحيه گردن شروع مي شود و استمرار آن به دو طرف گوش احتمال ديگركشي وجود دارد. پزشكي قانوني صحت و سلامتي متهم را احراز كرده است. متهم مجدداً در برگ ۱۷۶ ، ۱۷۷ ، ۱۷۸ ، ۱۷۹ به قتل اقرار مي كند اما در تمام جلسات منكر قتل شده است. بازپرس همچنين اولياي دم را احضار مي كند. آنان از شكايت خود عدول مي كنند اما دختران مقتوله فرشته، صديقه و فريبا طرح شكايت كرده و درخواست قصاص متهم را داشته اند.
متهم از بازسازي امتناع كرده است و با توجه به نظر بازپرس مجرميت متهم ثابت است و بر همين اساس نيز ما اعتقاد به مجرميت داريم و براساس ماده ۲۰۶ ،۲۰۵،صدر ماده ۲۰۷ و رعايت ماده ۲۲۷ تا ۲۳۰ و ۲۳۲- ۲۳۳- ۲۶۱ و۲۵۸ از قانون مجازات اسلامي براي متهم درخواست كيفر داريم.
در ادامه جلسه دادگاه، قاضي از دختر مقتوله خواست تا در جايگاه حضور يابد و خود را معرفي كند.
شادي ۱۲ ساله، دختر مقتوله حادثه را اين گونه شرح داد: روز حادثه از جشنواره به خانه آمديم. پدر از مسافركشي آمد. من و مادرم بيدار بوديم. پدر گرفت خوابيد. من و مادرم تا ساعت ۳ نيمه شب بيدار بوديم. بعد به من گفت، بخواب. حدود ساعت ۶ صبح وقتي بيدار شدم مادرم را در حالي كه آويزان بود مشاهده كردم. همان موقع با تلفن به پليس زنگ زديم.
وي در پاسخ به سؤالات قاضي ياورزاده توضيح داد كه شاهد هيچ مشاجره و دعوايي ميان پدر و مادر خود نبوده است. همچنين گفت تا ساعت سه صبح مادرش را با شلوارك و بلوز آستين كوتاه ديده است در حالي كه جسد مادرش مانتو، شلوار و روسري به تن داشته است.
قاضي پس از گرفتن اظهارات دو فرزند صغير متهم از آنان درباره شكايتشان در مورد مرگ مادرشان سؤال پرسيد و آنها مدعي شدند كه نسبت به مرگ مادرشان هيچ شكايتي ندارند.
به اين ترتيب قاضي خطاب به دختر بزرگ خانواده به نام فريبا و ديگر دخترش به نام فرشته كه از اولياي دم محسوب مي شوند خواست تا طرح شكايت كنند.
آنان نسبت به مرگ مادرشان عنوان كردند كه قاتل مادرشان مي بايستي قصاص شود. مادرم اصلاً قصد خودكشي نداشت. وي با توجه به اين كه در زندگي مشكلات زيادي داشت اما از روحيه بسيار بالايي برخوردار بود.
به همين خاطر از پدرمان كه متهم به قتل مادرم هست شكايت داريم و درخواست قصاص براي او مي خواهيم.
دختران مقتول در ادامه به قاضي گفتند: شب قبل از حادثه ما با مادرمان صحبت كرده بوديم و قرار بود به خاطر روز مادر به ديدنش برويم. مادرم از پدر اصلي  ما طلاق گرفته بود و مدت چند سالي بود كه با محمد زندگي مشترك را آغاز كرده بود. او در مدتي كه با محمد زندگي مي كرد گاهي از بداخلاقي هايش برايمان مي گفت. اما شب حادثه او بسيار خوشحال بود و اصلاً امكان اين نبود كه دست به خودكشي بزند. شبي كه تلفني با او صحبت كرديم او در مورد عروسي ما حرف هاي زيادي زد و دائماً برايمان آرزوي خوشبختي مي كرد.
فريبا در ادامه به قاضي گفت: آقاي قاضي، چند روز بعد از مرگ مادرم وقتي شادي را در اداره آگاهي ديديم و از او در مورد مرگ مادر سؤال كرديم به ما گفت كه خانواده پدرم آنها را تهديد كرده اند و گفته اند در صورتي كه پدر را لو دهند ديگر كسي نيست كه آنها را نگه دارد. همان موقع قاضي ياورزاده از مادر مقتوله نيز خواست تا شكايت خود را مطرح نمايد. وي نيز در اظهاراتش درخواست قصاص براي دامادش كرد.
سپس دادگاه خطاب به شادي گفت: آيا اظهارات خواهرت را در مورد اين كه پدر و مادرت با هم جر و بحث كرده اند و تو شاهد جنايت بوده اي را قبول داري يا خير؟ گفت: نه.
اين گزارش مي افزايد: قاضي از متهم به قتل خواست تا پس از معرفي كامل خود در باره اتهام قتل عمدي همسرش طاهره ۴۲ساله كه در مورخه ۲۹/۵/۸۲ به قتل رسيده است دفاع نمايد. متهم نيز در نخستين اظهارات خود بيان داشت: من قتل را قبول ندارم. من و طاهره با هم هيچ مشكلي نداشتيم.
قاضي: اگر اختلافي نداشتي، چرا همسر ديگري انتخاب كردي؟ 
متهم: چون خودش مي خواست. وي مشكل داشت و خودش راضي شد تا زن ديگري بگيرم.
قاضي: با همسر ديگرت معصومه درگيري داشتي؟
متهم: خير.
قاضي: شب واقعه ۲۸ و ۲۹/۵/۸۲ شما با طاهره درگيري و بحث و مشاجره داشتي؟
متهم: خير.
قاضي: همسر دوم شما بارها در تحقيقات اظهار داشته آن شب شما با طاهره جر و بحث و درگيري داشته و همين امر باعث رفتن او به خانه خواهرت شده در صورتي كه با معصومه اختلافي نداشتي چه دليلي داشته تا از تو شكايت كند؟
متهم: نمي دانم. من درگيري با همسرم نداشتم.
قاضي: چه ساعتي خانه آمدي؟
متهم: ۱۵/۱۲ دقيقه بود.
قاضي: چه ساعتي خوابيدي؟
متهم: سريع خوابيدم. چون خسته بودم.
قاضي: چه ساعتي بيدار شدي؟
متهم: دخترم مرا بيدار كرد. وقتي همسرم را حلق آويز ديدم با پليس ۱۱۰ تماس گرفتم.
قاضي: شما همسرت را از چادر حلق آويز شده آزاد نكردي؟
متهم: نه صاحبخانه ام گفته بود او مرده است.
قاضي: صاحبخانه اسمش چيست؟
متهم: ابراهيم.
قاضي: اظهارات صاحبخانه در همان تاريخ ۲۹/۵/۸۲ قرائت شد (من به محمد گفتم اگر بدنش گرم است او را به دكتر برسانيم. شوهرش گفت ديگر دير شده او ديشب مرده است.)
متهم: نمي دانم به من اينها را نگفت.
قاضي: اظهارات ابراهيم صاحبخانه شما در مورد اينكه شما با همسرت درگيري داشته اي و حتي يكبار او را بيرون كرده اي و قصد اين داشتي كه او را به كار بد بكشاني را قبول داري.
متهم: خير قبول ندارم.
قاضي: شما هيچ وقت طاهره و فرزندانش را از خانه بيرون نكردي؟
متهم: خير.
قاضي: شما با صاحبخانه اختلاف داشتي؟
متهم: نه.
قاضي: آن شب همسرت چه لباسي به تن داشت؟
متهم: شلوارك و لباس آستين كوتاه.
قاضي: موقعي كه صبح از خواب بيدار شدي چه لباسي به تن داشت؟
متهم: گرمكن مشكي، مانتو، روسري و با چادر آويزان بود.
قاضي: روسري به چه صورتي روي سر همسرت بود؟
متهم: به صورت كامل روي سرش بود.
قاضي: موهايش پيدا بود.
متهم: خير.
قاضي: آيا همسر شما كاملاً در منزل هم حجاب را رعايت مي كرد؟
متهم: نه.
قاضي: اگر همسر شما قصد خودكشي داشت چه دليلي داشت كه حجاب را رعايت كند؟
متهم: نمي دانم چون او زن بود.
قاضي: حجاب همسرت دليل بر آن نبوده كه توسط ديگري به قتل رسيده و آن شخص نمي خواسته بعداز فاش شدن قضيه همسايه ها و مأمورين بدن او را نبينند.
متهم: نمي دانم چه فكر كرده كه حجابش را كامل كرده است.
قاضي: آيا در منزل غير از شما و بچه ها شخص ديگري هم بود؟
متهم: خير.
قاضي: در صورت مجلس معاينه جسد آمده آثار شيار چادر است خونمردگي داخل عضله ديده نمي شود. اين امر از لحاظ پزشكي بيانگر آن است كه با چادر خفه نشده است.
متهم:  نمي دانم.
قاضي: در زمان كشف جسد غير از چادر كه به دور لوله گاز بوده، طبق گفته پزشكي قانوني، روسري ديگري به دور گردن جنازه محكم گره خورده بوده. گره روسري در سمت چپ گردن بوده است. پزشكي قانوني در كالبد شكافي در سمت چپ گردن يعني موازي همان گره روسري خونمردگي ديده و اين امر دليل بر اين است كه همسرت با روسري خفه شده و مرده او آويزان شده است چه مي گويي؟
متهم: نمي دانم.
قاضي: روسري چه مدلي بود.
متهم: به خاطر نمي آورم. گل درشت داشت.
قاضي: قد همسرت چقدر بود؟
متهم: نمي دانم.
قاضي: وزن همسرت چقدر بود؟
متهم: ۷۰ تا ۷۵.
قاضي: لوله گاز چقدر از سقف فاصله داشت؟
متهم: اندازه را دقيق نمي دانم.
قاضي: به گزارش مأمورين از لوله گاز تا سنگ اپن آشپزخانه ۱۶۶سانتيمتر و از لوله گاز تا زمين ۲۷۰ سانتي متر، ارتفاع لوله گاز تا زمين ۲۲۴ سانتيمتر و ارتفاع صندلي ۴۶ سانتيمتر. شما زماني كه جنازه را آويزان ديدي پاي جنازه كجا بود؟
متهم: پاي همسرم فاصله داشت، صندلي افتاده بود.
قاضي: در تحقيقات اوليه بيان نموده ايد وقتي از خواب بيدار شدم ديدم پاهاي مرحومه تا روي صندلي پايين آمده است؟
متهم: بله.
قاضي: قد همسرت ۱۶۶ سانتيمتر، ارتفاع لوله تا صندلي ۲۲۴ سانتيمتر، آيا جنازه و يا چادر ۶۲ سانتيمتر كش آورده تا به زمين رسيده است؟
متهم: من نمي دانم.
قاضي: آيا اگر مقتوله روي صندلي با ارتفاع ۴۶ سانتيمتري ايستاد دستش به لوله گاز مي رسيد؟
متهم: خير.
قاضي: شما فكر مي كنيد چگونه همسرت چادر را به لوله گاز گره زده است.
متهم: رفته بود روي سنگ اپن آشپزخانه و چادر را به آن جا بسته بود.
قاضي: شما مدعي هستيد كه من هيچ وقت همسرم را نكشتم. شما در تاريخ ۳۰/۵/۸۲ نوشته ايد اتهام قتل را قبول دارم، آيا تمام اظهارات خود را كه با خط خود نوشته ايد قبول داريد؟
متهم: با تهديد افسر پرونده قتل را قبول كرده ام. ولي بقيه اظهاراتم را قبول دارم.
قاضي: شما در انتهاي اظهارات خود در آگاهي نوشته اي كه خودم نمي دانم چرا اين كار را كردم، منظورت چه بود، كشتن يا آويزان كردن همسرت؟
متهم: هيچ منظوري نداشتم. نمي دانم.
در همان موقع قاضي از وكيل متهم خواست تا به دفاع از موكلش بپردازد كه وي نيز با طرح لايحه تقديمي به دادگاه از دفاع امتناع كرد.
ساعت ۴۰/۱۲دقيقه ختم جلسه دادگاه براي صدور رأي نهايي اعلام شد.
005316.jpg
مادرم اصلاً قصد خودكشي نداشت. وي با توجه به اين كه در زندگي مشكلات زيادي داشت اما از روحيه بسيار بالايي برخوردار بود.

متهم به قتل همسرش: مي خواستيم هر دو آزاد باشيم
گروه حوادث: بررسي قضايي بر روي قتل يك زن جوان كه دبير زبان بوده است در شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان در دست بررسي است.
حادثه روز بيست و چهارم دي ماه سال گذشته به وقوع پيوسته بود. وقوع جنايت زماني معلوم شد كه همكاران كتايون ۳۷ ساله از غيبت چند روزه او در كانون زبان شهرستان كرج نگران شده و براي جويا شدن از غيبت وي با منزلش تماس گرفتند و همسر كتايون كه محمد ۴۸ ساله نام دارد با صدايي لرزان تلفن را برداشت. لحن صحبت كردنش نشانگر وضعيت وخيم جسمي او بود. محمد به يكي از همكاران كتايون كه پشت خط تلفن بود گفت: «كتايون مرده است و من نيز در حال جان سپردن هستم.» محمد تلفن را قطع كرد، همكاران كتايون به تكاپو افتادند. آنها از اختلافات شديد اين زوج مطلع بودند و وقوع چنين حادثه اي بعيد به نظر نمي رسيد. همكاران كتايون مراتب را به اطلاع مأموران كلانتري رساندند. يك اكيپ از مأموران كلانتري به محل اعزام شدند. در خانه را كه گشودند جسد كتايون غرق در خون در وسط اتاق نشيمن افتاده بود. در كنار جسد بر روي فرش با خون نوشته شده بود «من بي گناهم» كه بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني و انجام بررسي هاي لازم معلوم شد نوشته مذكور با خون كتايون نوشته شده است و امكان آنكه زن قبل از مرگش آن را نوشته باشد وجود داشت.
محمد در حالي كه با چاقو چند ضربه به ناحيه شكم خود وارد كرده بود بر روي تخت خواب افتاده و ملافه سفيدي روي خود كشيده بود. نبض زندگي هنوز در بدن محمد مي تپيد. بدن نيمه جان او به سرعت به بيمارستان انتقال يافت. وقوع جنايت به مراجع قضايي و مأموران آگاهي اطلاع داده شد و بدين ترتيب تحقيقات درخصوص پرونده اين جنايت آغاز شد.
تلاشهاي پزشكي براي نجات جان محمد به ثمر رسيد و وضعيت جسمي وي براي انجام بازجويي هاي پليسي مساعد شد.
مأموران در جريان تحقيقات پليسي از محمد متوجه شدند، كتايون همسر دوم وي است و همسر اول محمد به همراه دو فرزندش در كشور آلمان به سر مي برند. بعداز خروج همسر اول از ايران محمد با كتايون آشنا شده و با يكديگر ازدواج كرده بودند ولي بعداز مدتي اختلافات خانوادگي بين اين زوج بالا گرفت و در نهايت به حدي رسيد كه زن و شوهر به زندگي جدا از يكديگر رضايت دادند. مدتي بود كه به تنهايي به سر مي بردند تا اينكه يك هفته قبل از وقوع جنايت محمد به محل كار كتايون مراجعه كرده و از وي پوزش طلبيد. كتايون نيز معذرت خواهي همسر را پذيرفته و بار ديگر زندگي مشترك خود را آغاز كردند. زندگي اي كه تنها يك هفته ديگر به طول انجاميد.
محمد در جريان بازجويي ها به مأموران آگاهي گفت: شب حادثه ناگهان كتايون و خودم را در زندان ديدم و احساس كردم با كشتن خودمان هر دو آزاد شده و به بهشت خواهيم رفت. چاقويي را كه در اتاق خواب داشتم برداشته و به او كه تازه خوابيده بود حمله ور شدم. با اولين ضربه كتايون از درد از خواب پريد، با هم درگير شديم. كتايون خود را به اتاق نشيمن رساند، چند ضربه ديگر به بدنش وارد كردم. سپس به اتاق خواب رفتم، بر روي تخت دراز كشيدم و چند ضربه چاقو نيز به بدن خود زدم. مي خواستم بميرم. نيمه جان بودم كه در خانه شكسته شد و مأموران وارد خانه شدند.با احتمال وجود جنون در متهم، وي تحت بررسي پزشكي قرار گرفت. نتايج پزشكي جنون وي را رد كرد ولي در تحقيقات بعدي معلوم شد كه محمد داراي بيماري بدبيني شديدي بوده و در اين خصوص قرص نيز مصرف مي كرده است. پرونده اين جنايت بعداز تكميل مراحل تحقيقات پليسي به شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان انتقال يافت.

تحويل روزانه دو جسد به پزشكي قانوني
ايرنا- رئيس تالار تشريح سازمان پزشكي قانوني كشور گفت،به طور متوسط روزانه دو تا سه جسد افراد بي خانمان و «كارتن خواب» به سالن تشريح پزشكي قانوني در تهران تحويل مي شود.
دكتر «جابر قره داغي» افزود: روزانه به طور متوسط ۳۰ جسد به سالن تشريح پزشكي قانوني در تهران ارجاع مي شود كه به طور متوسط ۱۰ الي ۱۵ درصد اين اجساد متعلق به افراد ناشناس است.
وي اظهارداشت: به طور كلي هر كسي كه در سطح شهر فوت مي كند اگر جواز دفن نداشته باشد، خود به خود توسط مراجع انتظامي و قضايي به پزشكي قانوني ارجاع داده مي شود.
وي در اين خصوص خاطرنشان كرد: اين افراد شامل كساني مي شوند كه به هر دليل، در منزل به طرز مشكوكي مي ميرند و يا اينكه به طور ناشناس و به دلايل مختلف همچون بي خانماني و كارتن خوابي و يا اعتياد مزمن در خيابانها فوت شده و يا در اثر تصادف و مواردجنايي، جان مي دهند.وي گفت:  ممكن است افرادي كه هنگام مرگ شناسايي نشده اند، مسافر بوده و يا اينكه در تنهايي زندگي كرده و در كوچه و خيابان دچار سانحه شده باشند.
قره داغي خاطرنشان كرد كه اين افراد با دستور قضايي و براي تعيين علت مرگ، مورد معاينه و كالبد شكافي قرار گرفته و مدت زماني را براي شناسايي احتمالي و يا مراجعه افراد خانواده، در سردخانه پزشكي قانوني نگهداري مي شوند.

دو نزاع خياباني، دو جنايت
005307.jpg
گروه حوادث: دو نزاع خياباني در محله هاي مختلف شهر تهران با وقوع دو جنايت به  پايان رسيد.
* جنايت اول
ساعت ۱۹ شنبه هفته جاري مأموران كلانتري ۱۰۹ خيابان بهارستان از وقوع يك نزاع در خيابان اميركبير مطلع شدند. با اطلاع از اين موضوع يك اكيپ از مأموران اين كلانتري براي بررسي ماوقع، به محل اعزام شدند. وقتي مأموران به محل رسيدند، نزاع خياباني چند دقيقه اي بود كه به پايان رسيده بود. سيد روح الله غرق در خون وسط خيابان افتاده و ديگر حاضران در نزاع متواري شده بودند.
مراتب به اطلاع بازپرس حسيني رسيد، مأموران دايره ۱۰ اداره آگاهي در محل حاضر شدند. تحقيقات پليسي لازم صورت گرفت و جسد به پزشكي قانوني انتقال يافت.
در بررسي هاي اوليه مأموران آگاهي دريافتند كه روح الله در آن منطقه با يك چرخ، باربري مي كرده و عامل جنايت كه بعد از به قتل رساندن روح الله متواري شده است، چند دقيقه اي قبل از وقوع جنايت با موتورسيكلت خود در آن محل حاضر شده بود. مهدي و دو دوست ديگرش به دلايلي كه هنوز علت اصلي آن كاملاً  مشخص نشده است با روح الله درگير شده و در نهايت مهدي با وارد آوردن ضربات چاقو روح الله را به قتل رسانده و فراري شده است. دو دوست ديگر مهدي نيز بعد از وقوع اين حادثه از محل فرار كرده اند.
تحقيقات براي شناسايي مخفيگاه متهمان فراري اين پرونده ادامه دارد.
* جنايت دوم
هنوز چند ساعتي از وقوع جنايت خيابان اميركبير نگذشته بود كه در ساعت ۲۱ بار ديگر زنگ تلفن همراه بازپرس كشيك ويژه قتل به صدا درآمد. اين بار مأموران كلانتري ۱۲۲ خيابان نبرد حامل خبر وقوع يك جنايت ديگر در شهر بزرگ تهران بودند.اين بار پسر ۱۹ ساله اي به نام اميرعباس به قتل رسيده بود. او نيز در يك نزاع خياباني كشته  شده و علت مرگ اين پسر نيز وارد شدن ضربات متعدد چاقو بر بدنش بود.
ماجرا از اين قرار بود كه اميرعباس و سه نفر ديگر از دوستانش كه يكي از آنها حسين ۱۶ سال داشت بر سر اين كه دو دستگي براي تفريح شبانه بين آنها ايجاد شده بود درگير شدند، يك دسته مشتاق رفتن به استخر بودند و دسته ديگر خواهان رفتن به خانه يكي از چهار نفر براي كشيدن ترياك، كه اختلاف سليقه ايجاد شده منجر به درگيري لفظي و سپس زد و خورد شد.
حسين ۱۶ ساله در ميان دعوا چاقوي خود را از جيب خارج كرده و به سوي اميرعباس حمله كرد. چند دقيقه بعد جسد اميرعباس بر روي زمين افتاده بود و سه دوست ديگرش محل جنايت را ترك كرده بودند.
بعد از حضور مأموران دايره ۱۰ اداره آگاهي در محل حادثه تحقيقات پليسي در خصوص اين پرونده نيز آغاز شد.
جسد با دستور قضايي به پزشكي قانوني انتقال يافت تا علت مرگ مشخص شود. بررسي در خصوص هر دو جنايت مذكور در دادسراي امور جنايي تهران و اداره آگاهي مركز ادامه خواهد يافت.

قتل به خاطر اختلاف در مبلغ معامله
ايسنا: بازپرس شعبه دوم بازپرسي دادسراي عمومي و انقلاب اسلامي شهرستان اسلام شهر از وقوع قتلي به خاطر مسائل مالي خبر داد.
منصور كريمي اظهار داشت: متهم «يدالله- د» ۱۹ ساله با «ميرحسين» ۳۶ ساله بر سر اختلاف در مبلغ معامله در خودروي مقتوله درگير مي شوند كه همين امر به وقوع قتل «ميرحسين» منجر مي شود.
وي با بيان اين كه هيچ موضوعي به جز اختلاف معامله بين طرفين وجود نداشته، افزود: قاتل فراري بعد از ۱۶ روز به علت پشيماني و عذاب وجدان به صورت خود معرف به آگاهي شهرستان اسلام شهر مراجعه مي كند.
كريمي در دسترس بودن چاقو در مواقع بروز درگيري ها را بسيار مشكل ساز دانست و گفت: والدين دقت بيشتري در رفت و آمدهاي فرزندانشان و كنترل دوست يابي آنها داشته باشند.
«يدالله. د» متهم به قتل عمد با تأكيد بر اين كه تصميم براي وقوع قتل نداشته، گفت: بعد از درگيري هاي لفظي بر سر اختلاف مالي مقتول اقدام به درگيري فيزيكي كرد و من با مشاهده چاقوي كمري حسين، در حركتي چاقو را برداشتم و ضربه اي به بدن حسين وارد كردم.
يدالله با بيان اين كه بعد از وقوع قتل به بندرعباس مي رود، افزود: يك هفته به خاطر ناراحتي شب ها نمي خوابيدم و چيزي نخوردم و با عذاب وجدان فقط ۱۶ روز دوام آوردم.
وي با بيان اين كه در اين درگيري فقط از خودم دفاع كردم، گفت: اگر مرا دادگاه اعدام نكند، خودم را خلاص مي كنم.
اين پرونده در شعبه دوم بازپرسي دادسراي عمومي و انقلاب اسلامي شهرستان اسلام شهر براي تحقيقات بيشتر و صدور حكم در حال بررسي است.

يادداشت حقوقي
يك پرونده و دو كيفرخواست
شاهپور اسماعيليان
وكيل پايه يك دادگستري
بازپرس ويژه پرونده پاكدشت گفته است «مفسد في الارض بودن متهمان آشكار است و رسيدگي به اين بخش از پرونده به وي تفويض شده است.» به اين ترتيب منتظر محاكمه مجدد اين متهمان به جرم افساد في الارض خواهيم بود.
حال سؤال اينجاست كه اگر چنين اظهار نظري قبل از صدور قرار توسط دادسرا صورت گرفته باشد وجه قانوني دارد يا خير؟
در پاسخ بايد گفت: جداي بي نظير بودن فاجعه هولناك پاكدشت كه رئيس كل دادگستري استان تهران نيز از آن به عنوان لكه سياه در تاريخ كشور ياد كرده است پاسخ به اين پرسش مي تواند از دو جنبه مورد لحاظ قرار گيرد. جنبه اول اين كه تطبيق اعمال ارتكابي متهمان پرونده پاكدشت از جنبه عمومي تحت عناوين جزايي متعدد مانند آدم ربايي در كيفرخواست قبلي و يا افساد في الارض در كيفرخواست جديد از نظر موازين جزايي مواجه با اشكال است. با توجه به اصل وحدت دادسرا اين نهاد تعقيبي نمي تواند براي اعمال معين كه قبلاً موضوع يك كيفرخواست بوده و حتي در دادگاه جنايي نيز همان كيفرخواست مطرح و منجر به صدور حكم شده است، اقدام به تشكيل پرونده مجدد در دادسرا و ياصدور كيفرخواست تحت عنوان ديگر نمايد. در صورتي كه اعمال ارتكابي متهمان عمل مجرمانه جديدي نيست كه بعد از صدور كيفرخواست كشف شود بلكه همان اعمالي است كه دادسرا از رسيدگي به آنها فارغ  شده است و اگر دادسرا در تطبيق عنوان اتهامي از حيث حقوق عمومي و يا حق اللهي غفلت نموده باشد اين مورد بايد در چهارچوب همان كيفرخواست و ضمن اصلاح كيفرخواست در دادگاه مطرح شود. در حالي كه در مورد جنايت پاكدشت نه تنها دادسرا از رسيدگي فارغ شده است بلكه دادگاه جنايي نيز حكم قضيه را صادر نموده است و اكنون پرونده به لحاظ تجديد نظرخواهي در ديوان عالي مطرح است.
نكته دوم اين است كه بازپرس محترم رسيدگي به جنبه افساد في الارض جنايت پاكدشت اظهار داشته است «مفسد  في الارض بودن متهمان آشكار و محرز است» در حالي كه چنين اظهارنظري قبل از صدور قرار نهايي در پرونده مي تواند از موارد رد قضات باشد و در واقع مقررات ماده ۴۶ قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در مورد جهات رد قضات در دادسرا نيز لازم الاجرا است. در چنين مواردي قضات نيز بايد از رسيدگي و تحقيق امتناع نمايند و پرونده به قاضي ديگر ارجاع شود.

حادثه در جهان
تبرئه همسر قاتل
005310.jpg
گروه حوادث: دادگاه عالي ايالت يوتا روز گذشته مردي را كه متهم به قتل همسر خود بود بي گناه تشخيص داد.هيأت منصفه دادگاه در حالي مارك مكينگ را از اتهام قتل درجه اول تبرئه كرد كه تاريخ تشكيل دادگاه دوم دي (هجدهم آوريل) اعلام شده است و دادستان اعلام كرده كه به هيچ وجه به دنبال اخذ مجازات اعدام براي وي نيست.
به گفته دادستان پرونده لوري مكنيگ ۲۷ ساله روز نوزدهم جولاي و زماني كه متوجه شد همسرش در دانشگاه پزشكي كاروليناي شمالي پذيرفته نشده و به وي دروغ گفته است به قتل رسيد.حكم برائت مارك از قتل درجه اول لوري، خشم بستگان مقتول را برانگيخت. مادر لوري در مصاحبه اي مطبوعاتي پس از پايان دادگاه در اين خصوص گفت: من مطمئن هستم كه سرانجام روزي عدالت به سراغ اين پرونده نيز خواهد آمد. شايد هم روزي قاضي پيدا شود كه بتواند پرده از راز جنايت هولناك مارك در آن شب بردارد.يك روز پيش از تشكيل دادگاه برادر لوري در نامه اي خطاب به مارك از وي خواسته بود كه مردانه به گناه خود اعتراف كرده و خانواده وي را از اين كابوس نجات دهد. به گفته مأمور تحقيق پرونده متن نامه فوق به اين شرح است:
براي يك بار هم كه شده گناه خود را مردانه بپذير. كاري را انجام بده كه صحيح است حتي اگر به قيمت زندگيت تمام شود. فقط حقيقت را به قاضي بگو و مسئوليت گناهي را كه مرتكب شده اي بپذير.به گفته برخي از دوستان مقتول، وي چند روز پيش از مرگ به آنها گفته بود كه باردار است. اما پزشكي قانوني به دليل متلاشي شدن جنازه وي امكان بررسي اين ادعا را ندارد. به همين دليل دادستان پرونده اعلام كرد كه امكان درخواست مجازات اعدام براي مارك با توجه به عدم وجود مدارك مستدل مبني بر بارداري همسرش غيرممكن است. دادگاه عالي ايالت يوتا مجازات اعدام را فقط براي مجرماني كه بيش از يك قتل عمد را مرتكب شده اند، جايز مي داند.
به گفته مأمور تحقيق پرونده ،مارك پس از حادثه نزد برادرانش اعتراف كرد كه شب حادثه، لوري را با شليك يك گلوله به قتل رسانده و سپس جنازه وي را متلاشي كرده است. با اين وجود، يكي از برادران وي در مصاحبه اي مطبوعاتي ضمن انكار اين مطلب گفت كه به هيچ وجه در دادگاه جهت اداي شهادتي عليه برادر خود حاضر نخواهدشد. وي همچنين ادعا كرد كه برادرش تحت فشارهاي شديد رواني در زندان است و اين مسئله بر روند صدور حكم نهايي تأثيرگذار خواهد بود.
كشف راز جنايت پس از ۱۵ سال
گروه حوادث: پليس ايالت فلوريدا پس از گذشت ۱۵ سال از قتل دختر بچه ۱۲ ساله اي در اين ايالت به كمك آزمايش DNA و ديگر شواهد بالستيكي موجود در صحنه جنايت، مردي را به اتهام قتل عمد وي بازداشت كرد.
پليس روز گذشته مايكل بوكر را كه در طول اين سال ها مظنون شماره يك اين پرونده بود با اتهام قتل عمد رنه رنواد روبه رو كرد. مايكل بوكر در حال حاضر به اتهام تجاوز به دو زن ديگر در حال سپري كردن دوران محكوميت خود است. وي به حبس ابد محكوم شده است.
پليس جنازه رنه را چهار روز پس از ناپديد شدن وي در ماه مارسي سال ۱۹۸۹ در چند مايلي منزلش در فلوريدا شمالي پيدا كرد. مايكل در آن زمان به تازگي از زندان آزاد شده و در همان حوالي زندگي مي كرد.
مامور تحقيق اين پرونده، چند ماه پيش از دادگاه مجوز به جريان انداختن مجدد پرونده و انجام آزمايش DNA را گرفت. به گفته پزشك قانوني، نمونه DNA مايكل با نمونه يافت شده در صحنه جنايت كاملاً تطابق دارد.
به گفته دادستان پرونده در صورت اثبات اتهامات فوق، مايكل به مرگ محكوم خواهد شد.
بيمه عمر در آمريكا جنايت آفريد
آسوشيتدپرس: يك كلاهبردار آمريكايي براي دريافت بيمه عمر مادرش، او را به ميان شعله هاي آتش انداخت.
يك كلاهبردار آمريكايي به نام «مارك تامپسون» پس از بيمه كردن مادرش، او را در آتش سوزاند.
اين مرد ۵۲ ساله آمريكايي با آتش زدن خانه، مادرش را در ميان شعله هاي آتش انداخت.
بازرسان پزشكي قانوني در ابتدا اين ماجرا را خودكشي اعلام كردند، اما بازجويي هاي پليس نشان داد كه پسرش او را در آتش سوزانده است.
به گفته پليس، انگيزه تامپسون از اين كار، استفاده از بيمه عمر ۶۰۰ هزار دلاري مادرش بوده است.
بر اساس اين گزارش، در اولين جلسه دادگاه كه روز پنجشنبه تشكيل شد، «پاتريك فيتز جرالد» ، دادستان اين پرونده، اتهامات تامپسون را كه شامل قتل و كلاهبرداري است به وي تفهيم كرد.

شماره تماس گروه حوادث:۲۰۵۳۱۱۷

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    دانش انفورماتيك    |    بـورس    |    حوادث    |    خارجي    |
|   سياسي    |    داخلي    |    شهري    |    ورزش    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |