شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره۳۵۴۷ - Nov 6, 2004
مرد صاحب خانه، زن تنها را كشت
005811.jpg
گروه حوادث: مرد جواني كه در پي  درگيري با مستأجر خود وي را با ضربات چاقو به قتل رسانده بود دقايقي بعد از ارتكاب جنايت توسط كلانتري ۱۲۷ نارمك دستگير شد.
عصر روز چهارشنبه هفته گذشته صداي دادوفرياد يك مرد و زن در فضاي يكي از كوچه هاي منطقه نارمك تهران پيچيد. همسايه ها با شنيدن صدا به مقابل پنجره هاي منازلشان آمدند. بهرام ۳۰ ساله در حاليكه از فرط عصبانيت چهره اش سرخ شده بود بر سر ربابه ۳۳ ساله فرياد مي كشيد: «كرايه خانه ات چند ماهي است عقب است، پول آب و برق را نيز نمي دهي، هر چه زودتر خانه مرا تخليه كن» زن با شنيدن تهديدات مرد در ابتدا از وي خواست تا مدتي براي پرداخت بدهي اش به او فرصت بدهد. ولي بهرام حاضر به صبر كردن نبود و هر لحظه صداي فريادهايش بلندتر مي شد. بهرام داد مي كشيد: «يا خانه ام را تخليه كن يا مي كشمت» و با چاقويي كه در دستش بود زن را تهديد مي كرد.
همسايه ها كه شاهد تهديدات بهرام بودند براي آرام كردن اوضاع با كلانتري ۱۲۷ نارمك تماس گرفتند. در حد فاصل مدتي كه ماموران خود را به محل حادثه برسانند، بهرام با چاقويي كه در دستش بود به ربابه حمله كرد و در برابر ديدگان بهت زده همسايه ها او را با چند ضربه چاقو به قتل رساند.
مأموران كه به محل واقعه رسيدند، بهرام هنوز با چاقوي خوني در دست بالا سر جسد ربابه ايستاده بود. به سرعت عمليات دستگيري آغاز شد. بهرام خود را در حلقه ماموران ديد. قصد فرار داشت و با همان چاقوي خوني ماموران را نيز تهديد به مرگ مي كرد. دو ماموركه در ابتدا براي دستگيري وي اقدام كرده بودند با ضربات چاقوي بهرام مجروح شدند. ديگر ماموران كلانتري وارد عمل شده و در نهايت بهرام كه به سختي در برابر دستگيريش مقاومت مي كرد بازداشت كردند.
بعد از بازداشت بهرام مراتب به اطلاع بازپرس كشيك ويژه قتل رسانده شد. تحقيقات اوليه پليسي در خصوص حادثه انجام گرفت .پسر ربابه زماني از مدرسه به خانه بازگشت كه كوچه مملو از ماموران بود. اهالي محل دور خانه آنها حلقه زده بودند. ماموران تشخيص هويت در حال انجام وظيفه بودند و پسر كوچك نمي دانست كه يكي از تلخترين حوادث زندگيش در چند قدمي وي رخ داده است. همسر ربابه چندي پيش دارفاني را وداع گفته و اين مادر و پسر به تنهايي در آن خانه كوچك در منطقه نارمك زندگي مي كردند.
جسد ربابه به پزشكي قانوني انتقال يافت. متهم براي بررسي هاي تكميلي به دايره ۱۰ اداره آگاهي انتقال يافت.
تحقيقات تا صدور حكم لازم براي متهم پرونده در دادسراي امور جنايي تهران و دادگاه كيفري استان ادامه خواهد يافت.

براي سومين بار درسه ماه گذشته رخ داد:
دستگيري باند آزار و اذيت كودكان در تهران
005805.jpg
گروه حوادث: چهار پسر كه متهم به تعرض به چهارده دختر و پسر بين ۷ تا ۱۵ ساله تهراني هستند با تلاش ۷۲ ساعته ماموران دايره ۱۱ اداره آگاهي مركز بازداشت شده و جستجو براي دستگيري يك متهم فراري ديگر اين پرونده همچنان ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار ما، سردسته اين باند كه عباس نام دارد در تحقيقات پليس عنوان كرد: «در كودكي مورد تعرض قرار گرفته بودم و اكنون انتقام  آن خاطره تلخ را گرفتم» تحقيقات پليسي از زماني آغاز شد كه پدر يكي از قربانيان بعد از اطلاع از حادثه  اي كه براي فرزندش رخ داده بود به مراجع انتظامي مراجعه كرد و درخواست دستگيري پنج پسر جوان را كه مرتكب اين حادثه تلخ شده بودند، شد.
پرونده اي در اين خصوص به سرعت تشكيل و تحقيقات براي شناسايي محل اختفاي اين متهمان آغاز شد.
پرونده به دايره ۱۱ اداره آگاهي ارجاع داده شد و كارآگاهان اين دايره به دليل حساسيت موضوع عمليات دستگيري را به سرعت آغاز كردند. در عرض ۷۲ ساعت تمام مراحل شناسايي متهمان انجام گرفت و مخفيگاه آنان نيز مشخص شد. چهار متهم اصلي اين پرونده كه سركرده آنها را پسر جواني به نام عباس بر عهده داشت دستگير شدند، تمامي آ نها به ارتكاب اتهاماتي كه به آنها وارد بود اعتراف كردند.عباس اعتراف كرده است كه با همكاري ديگر افراد دستگير شده اين باند تا قبل از دستگيري به ۱۴ دختر و پسر بين ۷ تا ۱۵ سال تعرض كرده اند.
متهمان اين پرونده در گاراژ، پاركهاي خلوت و خرابه هاي خيابان اقدام به تعرض به اين كودكان مي كردند.
قربانيان اعضاء اين باند كه همگي، به طرز بسيار فجيعي مورد تعرض قرار گرفته بودند همگي شناسايي شده اند. اين كودكان به دليل وخامت وضعيت جسمي مورد درمان بلندمدت قرار گرفته وحتي براي بهبود تعدادي از آنان عمل جراحي صورت گرفته است.
ماموران دايره ۱۱ اداره آگاهي جستجو گسترده خود براي دستگيري متهم فراري اين پرونده را كه او هم يك پسر جوان است ادامه مي دهند.
پرونده اين متهمان در مراحل اوليه زير نظر بازپرس سليماني در دادسراي امور جنايي تهران بررسي مي شود .تا عصر امروز معلوم خواهد شد، ادامه تحقيقات، به همين صورت ادامه خواهد يافت و يا تغييراتي در مراحل قضايي پرونده صورت خواهد گرفت.
اين خبر در حالي منتشر مي شود كه در هفته گذشته شاهد ادامه بازجويي از سجاد، پسر ۱۸ ساله اي بوديم كه تاكنون ۹ نفر عليه او شكايت كرده اند. سجاد نيز در بازجويي هاي اوليه خود مدعي شد كه در كودكي مورد تعرض قرار گرفته و با ايجاد مزاحمت براي پسران نوجوان قصد داشته از گذشته خود انتقام بگيرد.
قربانيان سجاد همگي بين ۱۲ تا ۱۵ سال سن داشتند و سجاد آنها را به بهانه كمك براي انتقال شي  ء به داخل خودرو به دنبال خود كشيده و در يك فرصت مناسب چاقويي را كه هميشه به همراه داشت به سوي كودكان گرفته و با اين تهديد آنها را مجبور به انجام خواسته خود مي كرد و سپس اموال با ارزش اين كودكان را به سرقت مي برد.
محمد معروف به بيجه متهم اصلي پرونده جنايات پاكدشت كه در پي آن نيز ۲۳ كودك مورد تعرض وي قرار گرفته بودند در جريان بازجويي هاي اوليه خود بعد از بازداشت و اعتراف به ارتكاب قتلهاي دلخراشي كه دل هرايراني را به درد آورد علت و انگيزه انجام اين جنايات را انتقامگيري به خاطر تعرضي كه در كودكي به وي انجام شده بود عنوان كرد و بدين ترتيب او نيز خود را قرباني تعرض به جامعه شناساند.
بيجه و همدست او علي با استفاده از ذهن كنجكاو كودكانه قربانيان، آنها را به بهانه نشان دادن خرگوشي كه سيگار مي كشد و يا طوطي كه حرف مي زند به بيابان هاي منطقه پاكدشت كشانده و بعد از تعرض به قتل مي رساندند. رسيدگي قضايي به پرونده اين جنايات با اين ابعاد گسترده اي كه در جامعه و ذهن مردم ايجاد كرده بود در طول دو جلسه دادرسي به پايان رسيد و كمتر از ۲۴ ساعت حكم اعدام متهم اصلي پرونده و ۱۵ سال حبس متهم رديف دوم پرونده صادر شد تا بدين ترتيب دل دردمند مردم و خانواده قربانيان كمي آرام گيرد و شايد يكي ديگر از دلايل صدور حكم اعدام سريع بيجه درس عبرت دادن به كساني بود كه احتمال ارتكاب اين جنايات در ذهنشان شكل مي گرفت .
دكتر علي نجفي توانا، جرم شناس در خصوص علت شيوع جرايم عليه كودكان در ماههاي گذشته مي گويد: از زماني كه رسانه هاي گروهي و مطبوعات به انتشار اخبار مربوط به اين نوع جرايم پرداختند، اين مساله عنوان شد كه بهتر است قبل از هر نوع اقدام و مجازاتي، شخصيت اين نوع مرتكبان، محيط زندگي و عوامل مرتبط با آن مورد بررسي قرار گيرد تا بتوانيم با شناخت عوامل زمينه ارتكاب جرم را در جامعه كنترل كنيم و مجال و فرصت بروز چنين پديده هايي را در جامعه از بين ببريم.
متاسفانه نظام قضايي ما براي تسكين آلام و تامين حس انتقام  خانواده  ها و يا تغذيه افكار عمومي سعي وافري در اجراي سريع و دادرسي فوري اين نوع جرايم و اعمال مجازات را داشت. به همين دليل بدون مطالعه كافي، مجازات را اعمال مي كرد.
بعدها جرايمي مشابه اين جرايم در شهرستانها و تهران تكرار شد تا اين كه حادثه مرودشت و پاكدشت مسئولان را به اين فكر انداخت تا در تعقيب عمل وقوع اين جرايم بررسي هايي را انجام دهند تا علت ها را بشناسند.
وي مي افزايد: البته فراموش نكنيم كه صرفا اين جرايم مختص جامعه ايران نيست. در اكثر كشورها اين نوع جرايم ديده مي شود اما با اين كميت و كيفيت نگران كننده و خطرناك است. نكته مهم ديگر اين كه ما آنچه در وسايل ارتباط جمعي مشاهده مي كنيم، بخش ناچيزي از جرايم مشابه است. زيرا جرايمي مانند تجاوز و آزار و اذيت به دليل تبعات حيثيتي و ابعاد خانوادگي و اجتماعي اكثرا توسط خانواده ها و يا قربانيان اعلام نمي شود مگر اين كه متهم دستگير شود و يا آزار و اذيت موجب صدمات جسمي مانند مرگ و غيره گردد. بنابراين وجود و ازدياد اين جرايم حاصل شرايط متعدد اقتصادي، اجتماعي ، خانوادگي، قضايي و انتظامي است.
اين جرم شناس در خصوص ارگان هاي مسئول كنترل قربانيان اين فجايع مي گويد: متاسفانه در كشور ما حمايت از كودكان به طور عام به ويژه كودكان در مسايل آموزشي، تغذيه اي، جنسي، جسمي و اخلاقي بسيار ضعيف است. با كمال تاسف بايد عرض كنم يكي از ضعيف ترين سيستم هاي حمايتي از كودكان را در دنيا داريم. اين نارسايي به مسايل قانون گذاري، خانوادگي، اجرايي، قضايي و انتظامي باز مي گردد.
نمونه بارز اين ناتواني و نارسايي نظام اجتماعي كشور را مي توانيد در چهارراه هاي شهرهاي مختلف ملاحظه كنيد. بنابراين از لحاظ اجتماعي اين حمايت بسيار ضعيف است. از طرفي اگر مطالعه دقيقي انجام شود بسياري از خانواده ها به دليل مشكلات اقتصادي از چنين حمايتي دست برداشته و به جاي كمك به بالندگي ذهني كودكان، آنها را مورد سوءاستفاده قرار مي دهند و چون مورد بازخواست قرار نمي گيرند، الزاما اين رويه در سطح كشور رواج فراوان يافته است.
وي مي افزايد: از جهتي وقتي از مسئولان ذيربط مثل سازمان بهزيستي، نيروي انتظامي و يا شهرداري سئوال مي شود كه چرا در عين صراحت قانون اساسي كه تامين حداقل ضرورت ها براي مردم  الزامي و با توجه به پيوستن به كنوانسيون حقوق كودك و نيز با توجه به صراحت قانون مدني از كودكان در معرض خطر حمايت نمي شود، همگي به اين بهانه متوسل مي شوند كه اولا اين مسئوليت بر عهده سازمان ديگري است و دوم اين كه امكانات لازم وجود ندارد.
بنابراين آنچه باعث شد، ما ناتوان و مردد در برابر اين پديده هاي خطرناك، بلااقدام قرار گيريم شرايطي است كه به دلايل مختلف بر متوليان حمايت از كودكان وجود دارد.
اگر اين وظايف درست اجرا شود و امكانات لازم در اين خصوص وجود مي داشت قطعا مي توانستيم با استقرار واحدهاي حمايتي در هر محله يا در هر ناحيه به شناسايي اين كودكان توسط نهاد متولي اقدام كنيم و سپس با استفاده از اقدامات اقتصادي، آموزشي، انتظامي و قضايي ضمن حمايت از كودكان، خطر را از آنان دور كرده و محيط مناسب تري را براي رشد جسمي و فرهنگي براي آنان فراهم كنيم.
ثانيا با استفاده از متخصصان روان شناسي- روان كاوي، مدد كار اجتماعي و روش هاي درماني اعم از فرددرماني يا گروه درماني يا حتي دارودرماني نسبت به تخليه روحي نتايج و اثرات منفي آن تعرض اقدام مي شود و سپس طفل با توجه به اين كه افكار و نتايج آن تعرضات منفي در شخصيت او تخليه شده، مورد مساعدت و حمايت قرار مي گيرد تا به تدريج با فراموش كردن آنچه گذشته، خود را براي زندگي آينده آماده كند. در اين صورت نه در ضمير ناخودآگاه وي و نه در وجدان آگاه او نه در شخصيت او اختلالي باقي مي ماند كه فردا موجب و موجد اقدامات مشابه گردد.
مطالعات نشان داده است نه تنها آزار و اذيت جنسي بلكه هر گونه محروميت و هر گونه تعرض موجب مي شود، رفتار طفل در دوران جواني و ميانسالي تحت تاثير فشار هاي دوران كودكي قرار گيرد، و با توجه به تاثير پذيري يا همانند سازي برخورد مشابهي با قربانيان ديگري همانند خود داشته باشد.البته در بسياري از موارد ديده شده كه تمام مرتكبين جرايم جنسي الزاما همان هايي نيستند كه در كودكي خود قرباني جرم هاي مشابه بوده اند.
مثلا ديده شده است كه برخي از مردان در سنين جواني با تعرض به زنها اقداماتي را انجام مي دهند كه هم جنبه تعرض دارد و هم قتل يا ضرب و جرح را به همراه دارد. مثلا قاتلي كه در آمريكا چندين پرستار را مي كشد يا شخصي كه در مشهد زنان روسپي را مورد ربايش قرار داده و بعد از آزار و اذيت به قتل مي رساند. قطعا نمي توانيم بگوييم اين افراد خود قرباني تعرض بوده اند اما مطالعات ثابت مي كند اين افراد در كودكي دچار محروميت هاي ديگري مانند محبت مادري قرار داشته اند و در سنين جواني يا ميانسالي به گونه اي انتقام خود را از افرادي كه در يك نگاه همانند ساز در جايگاه افرادي قرار داشته اند كه مرتكب را مورد تعرض قرار داده  اند، قرباني تعرضات جنسي شده اند.
اما يك امر مسلم است كه تمام جرايمي كه نشانه اي از اختلالات شخصيتي يا رفتاري دارد ثابت مي شود كه اين افراد در دوران كودكي دچار محروميت، مشكلات يا قرباني آ زار جنسي يا جسمي بوده اند.

قتل خانوادگي در زاهدان
گروه حوادث: پسري كه در پي انتقامجويي، پدرش را به قتل رسانده بود، با هوشياري ماموران چند ساعت پس از وقوع جنايت دستگير شد.
به گزارش خبرنگار ما، سرهنگ عسگري، فرمانده انتظامي شهرستان زاهدان، در خصوص تشريح و وقوع اين حادثه و دستگيري متهم به قتل گفت: شامگاه سه شنبه از طريق مركز فوريت هاي پليس۱۱۰ به ماموران انتظامي اطلاع داده شد كه مردي ۶۴ ساله توسط افراد ناشناس در خانه اش به قتل رسيده است.
پس از اعلام گزارش، ماموران در محل حادثه حضور يافتند و در بررسي هاي مقدماتي خود متوجه شدند كه جنازه متعلق به «علي _ ي» است كه در اثر ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده است. آنان در تحقيقات اوليه، همسر مقتول را كه بسيار وحشت زده بود تحت بازجويي قرار دادند. وي در نخستين اظهاراتش عنوان كرد، ساعتي قبل پنج مرد با لباس بلوچ در حالي كه سر و صورتشان را بسته بودند وارد خانه ما شدند و با تهديد من و فرزندم، همسرم را كه در خواب بود به قتل رسانده و از محل متواري شدند.
فرمانده انتظامي شهرستان زاهدان در ادامه گفت: ماموران آگاهي در تحقيقات ابتدايي خود متوجه تناقض گويي همسر مقتول شدند ضمن اينكه هيچ اثري از پسر خانواده كه مادرش مدعي بود در زمان وقوع قتل در خانه بوده است، نبود. به اين ترتيب كارآگاهان با اين فرضيه كه جنايت خانوادگي بوده و احتمال دارد پسر خانواده در قتل نقشي داشته باشد وي را تحت تعقيب قرار دادند و توانستند چند ساعت پس از وقوع جنايت پسر مقتول را در مخفي گاهش به همراه يكي از دوستانش دستگير كنند.
فرزند مقتول در مورد نحوه قتل پدرش به ماموران بيان داشت: چند روز پيش وقتي براي ملاقات يكي از دوستانم كه دوران خدمت سربازي اش را مي گذراند به پادگان وي رفته بودم، به او گفتنم، از فردي طلب دارم و مدت طولاني است كه طلبم را نداده و قصد دارم به طريقي او را بترسانم و بدين ترتيب طلبم را از او بگيرم. حميد قبول كرد تا با من همكاري كند. بنابراين شب حادثه او را به خانه بردم و در انباري مخفي كردم. حدود ساعت ۱۲ شب بود. وقتي مطمئن شدم، پدرم خوابيده است به انباري رفتم و به حميد گفتم فرد مورد نظر پدرم است و قصد كشتن او را دارم. او نيز پذيرفت و پدرم را نيمه شب در حالي كه خواب بود، با ضربات چاقو و ميله به قتل رساندم.
به گفته سرهنگ عسگري، هم اكنون پرونده اي در اين زمينه تشكيل شده و متهمان به همراه پرونده متشكله تحويل مراجع قضايي شده اند.

دخالت در دعوا منجر به قتل شد
پليس: نزاع دو نوجوان ۱۶ ساله در كرج با دخالت پسرعموي يكي از طرفين درگيري به قتل منجر شد.
دو نوجوان ۱۶ ساله به نام هاي «حسين» و «علي اصغر» روز چهارشنبه درشهرستان كرج با يكديگر درگير شدند.
اين گزارش حاكي است، در اين درگيري علي اصغر با قمه شروع به تهديد حسين كرده و حسين نيز براي اين كه پاسخ او را داده باشد به طرف مغازه اي رفته و چند شيشه نوشابه به طرف او پرتاب كرد.
به گفته شاهدان عيني كه در محل تجمع كرده بودند، با بالا گرفتن درگيري اين دو، پسرعموي حسين به نام حامد از راه رسيده و پس از آگاهي از ماجرا در جانبداري از حسين، با چاقو از پشت سر، علي اصغر را مجروح كرد. علي اصغر به علت شدت جراحات وارده روانه بيمارستان شد؛ اما تلاش تيم پزشكي براي نجات جانش سودي نداشت و وي جان باخت.پليس در بررسي هاي مقدماتي به شناسايي عامل جنايت پرداخت تا اين كه پس از سپري شدن ۱۲ ساعت حامد در مخفيگاهش شناسايي و دستگير كرد. او در بازجويي اتهام قتل را پذيرفته و براي تحقيقات بيشتر و تكميل پرونده، تحويل مراجع قضائي شد.

حادثه در جهان
دادستان قاتل دستگير شد
گروه حوادث: پليس سياتل روز گذشته دادستان سابقي را كه مظنون به تلاش براي به قتل رساندن وكيلي است كه قرار بود هفته آينده با وي در دادگاه حاضر شود، بازداشت كرد.
كوين جونگ زماني كه در حال پارك كردن خودروي خود در مقابل دفتر كارش بود مورد اصابت حداقل يك گلوله قرار گرفت. پزشكان وضعيت وي را وخيم اعلام كرده اند.
شاهدان عيني اين حادثه خصوصيات ظاهري ضارب و شماره خودروي وي را در اختيار پليس قرار دادند. پليس پس از تحقيقات فراوان در اين خصوص دادستان سابق ويليام جويس را به عنوان مظنون به قتل بازداشت كرد.
جويس كه خلبان سابق جنگي نيز است از سال ۱۹۹۱ تا سال ۲۰۰۰ به عنوان دادستان در سياتل مشغول به كار بوده است. وي پس از بازنشستگي در حومه شهر به شغل آزاد پرداخته بود. به گفته مامور تحقيق پرونده قرار بود كرين جونگ روز چهارشنبه در دادگاهي محلي مقابل ويليام جويس قرار بگيرد.
يكي از دوستان ويليام در خصوص اين حادثه گفتند: ويليام شخصي بسيار آرام و دوست داشتني بود. هيچ كس باور نمي كند كه وي توانسته است به فردي آسيب برساند.پليس تحقيقات گسترده اي را در اين خصوص آغاز كرده است.
اتهام تازه عليه مايكل جكسون
005808.jpg
گروه حوادث: دادستاني ايالت لوئيزيانا رو زگذشته دادخواستي را عليه مايكل جكسون تسليم دادگاه كرد. در اين دادخواست مايكل متهم به آزار و اذيت جنسي فردي در سال ۱۹۸۴ شده است.
در اين دادخواست كه روز گذشته تسليم دادگاه عالي شد مايكل جكسون متهم به آزار و اذيت جنسي، ضرب و شتم و حبس غيرقانوني شده است.
شاكي اين پرونده ادعا كرده است كه در ماه مي سال ۱۹۸۴ و زماني كه وي ۱۸ ساله بوده است مايكل وي را به مدت ۹ روز در منزلش حبس كرده و وي را مورد آ زار و اذيت جنسي شديد قرار داده است. وي مايكل را متهم كرده است كه در طول اين مدت نقاط مختلف بدن وي را با تيغ بريده و با يك قطعه سيم فلزي سينه وي را زخمي كرده است. وي همچنين ادعا كرده است كه مايكل به زور به وي مواد خواب آور و مشروب مي داده است.
وي ادعا كرده است كه تمامي اين اتفاقات در طول سفر مايكل از لوئيزيانا به كاليفرنيا و در  آپارتمان مايكل در كاليفرنيا رخ داده است و در تمام اين مدت وي حق تماس با نزديكانش را هم نداشته است.وي در خصوص ۲۰ سال سكوت در مورد اتهامات مايكل گفت: اتفاقاتي كه در آن ۹روز رخ داد به قدري برايم دردآور بود كه ترجيح دادم همه آن ها را به فراموشي بسپارم. ا ما زماني كه در نوامبر سال ۲۰۰۳ دادگاه مايكل جكسون را به اتهاماتي نظير آنچه كه با من كرده روبه رو كرده بود ديدم تصميم گرفتم از وي انتقام بگيرم. همه آنچه كه در اين ۲۰ سال در من سركوب شده بود دوباره زنده شد.
وكيل مدافع مايكل جكسون در خصوص اين اتهام تازه گفت: فعلا براي اظهار نظر در اين خصوص بسيار زود است. اما اين مورد نيز مانند ساير مواردي كه تاكنون عليه موكل من ادعا شده است مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
پليس لس آنجلس در ماه ژوئن سال گذشته پس از بررسي ادعاي يكي از دوستان مايكل مبني بر اين كه وي در طول دهه ۱۹۸۰ مورد آزار و اذيت جنسي توسط وي قرار مي گرفته است اعلام كرد كه هيچ مدرك يا شاهد مستدلي كه براساس آن بتوان مايكل را مجرم تشخيص داد وجود ندارد.

شعله، طراح نقشه يك سرقت خونين
گروه حوادث: سه مرد و يك زن كه با همدستي هم اقدام به يك سرقت مسلحانه از يكي از منازل منطقه جنت آباد تهران كرده و صاحب خانه را به همراه خانواده اش مجروح كرده بودند طي يك عمليات پليسي توسط ماموران دايره ۱ اداره آگاهي مركز بازداشت شدند.
به گزارش خبرنگار ما، پانزدهم مهرماه سال جاري پسر جواني كه صدايش از فرط درد پشت خط تلفن مي لرزيد با مركز فوريتهاي پليسي ۱۱۰ تماس گرفت و گفت: «سه مرد جوان به قصد سرقت به خانه ما حمله كردند و بعد از آنكه با مقاومت ما مواجه شدند من و خانواده ام را با ضربات چاقو مجروح كرده و متواري شدند»
مأموران كلانتري ۱۳۷ جنت آباد بلافاصله وارد عمل شده و خود را به صحنه حادثه رساندند. سرقت در يكي منازل حوالي خيابان چمران رخ داده بود.
مأموران كه وارد خانه شدند، خون زيادي بر روي زمين ريخته  شده و پسر مذكور به همراه پدر و مادرش مجروح هر كدام در گوشه اي از خانه افتاده بودند.
ماموران در همان تحقيقات اوليه، اطراف خانه را تحت بررسي قرار دادند. سه پسر جوان در حاليكه پشت درختهاي پارك روبه روي خانه پنهان شده بودند، توجه ماموران را به خود جلب كردند. ماموران براي بررسي اين پرونده تصميم به دستگيري اين سه پسر به عنوان اولين مظنونين پرونده كردند.
با اقدام مأموران يكي از آن سه پسر به نام محمود پا به فرار گذاشت و علي و مازيار دستگير شدند.
در بازرسي بدني از علي و مازيار يك چاقو، ۱۴ دستبند يكبار مصرف و يك حلقه چسب نواري پهن كشف شد. در لباس مازيار نيز يك نقشه كامل از منزلي كه صاحبان آن با حمله سارقان مجروح شده بودند وجود داشت.
با بدست آمدن اين مدارك دو متهم به عنوان سارقان حتمي خانه بازداشت شدند، صاحب خانه و خانواده اش نيز آن دو را شناسايي كردند.
علي و مازيار به اداره آگاهي انتقال يافتند و تحقيقات فني _ پليسي از آنان آغاز شد. علي در جريان بازجويي ها به افسر پرونده گفت: «مازيار برادرم است و پسر اين خانواده از مدتي قبل براي نامزد برادرم به نام شعله ايجاد مزاحمت كرده بود. به همين دليل تصميم به انتقامگيري از وي گرفتيم، شعله به دليل آشنايي كه با زن صاحب خانه داشت به خانه آنها چند مرتبه اي رفت و آمد كرده و شرايط خانه را به درستي مي دانست، به همين دليل به راحتي توانست كروكي خانه را برايمان بكشد. روز حادثه به قصد تهديد پسر جوان و سرقت خانه آنها با طراحي نقشه قبلي وارد منزل شديم. اعضاء خانواده همه در منزل بودند.
با مشاهده ما، درگيري ايجاد شد و در نهايت با ضربات چاقو، آنها را مجروح كرده و چون شرايط لازم براي سرقت ديگر مهيا نبود متواري شديم.
با بيان اعترافات علي تحقيقات از مازيار نيز صورت گرفت، مازيار در جريان بازجويي ها عنوان كرد كه شعله تنها يك دوست براي او بوده است و با همكاري وي اقدام به سرقت از منزل مذكور كرده بودند. و در اصل شعله طراح اصلي سرقت بود.
در ادامه بررسي ها بر روي اين پرونده محمود نيز بازداشت شد. وي به همكاري با مازيار، علي و شعله اعتراف كرد و او نيز اظهارات دو متهم ديگر بازداشت شده را تكرار كرد. شعله طي يك عمليات پليسي دستگير و او نيز به بزه انتسابي خود معترف شد.
هر چهار متهم به اتهام سرقت به عنف و ايراد ضرب و جرح روانه زندان شدند و تحقيقات بيشتر تا صدور حكم نهايي براي هر چهار متهم ادامه خواهد يافت.

قتل در گلستان، دستگيري در تهران
005814.jpg
گروه حوادث: مرد جواني كه در يكي از روستاهاي علي آباد به انگيزه سرقت صاحب يك موتورسيكلت را به قتل رسانده بود، پس از ۶ ماه در تهران شناسايي و دستگير شد.
به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به اين پرونده زماني در دستور كار پليس جنايي استان گلستان قرار گرفت كه در ساعت ۴۰/۱۷ دقيقه، ۲۱ ارديبهشت ماه امسال مرد جواني در حالي كه بسيار سراسيمه بود به كلانتري «كتول جاده» واقع در شهرستان علي آباد استان گلستان رفت و مأموران را در جريان قتل پسرعموي خود توسط دو سارق جوان در ۱۵ كيلومتري شمال شرقي اين كلانتري بين دو روستاي اسلام آباد و كوچك نظرخاني قرار داد.
اين مرد در ادامه اظهاراتش مدعي شد: ساعتي قبل به اتفاق پسر عمويم «ابوالفضل ق ۳۰ ساله» در حاشيه زمين هاي كشاورزي با يك دستگاه موتورسيكلت به سمت روستاي اسلام آباد در حركت بوديم كه ناگهان دو جوان از لابه لاي شاليزارها بيرون آمده و با حمله به ما قصد سرقت موتورسيكلت را داشتند.
او ادامه داد: ابوالفضل براي جلوگيري از سرقت موتورسيكلت خود، با آنان درگير شد و ناگهان يكي از سارقان با استفاده از اسلحه اي كه همراه داشت، گلوله اي را به سمت او شليك كرد در حالي كه پسر عمويم غرق در خون بود، دو سارق سوار موتورسيكلت شدند و از محل جنايت گريختند. من هم كه بسيار وحشتزده شده بودم پس از داد و فرياد از مردم كمك خواستم و پس از انتقال پيكر بي جان پسر عمويم به بيمارستان به پليس مراجعه كردم.
با اعلام گزارش، با دستور بازپرس ويژه قتل منطقه، پيكر مرد جوان به پزشكي قانوني انتقال يافت و پس از بررسي و كالبدشكافي، علت اصلي مرگ، اصابت گلوله به شريان ران پاي چپ و خونريزي شديد اعلام شد.
پس از بررسي هاي مقدماتي و انجام چهره نگاري توسط مأموران آگاهي، آنان توانستند با راهنمايي هاي پسرعموي مقتول، عاملان جنايت را كه «اميد و احمد» نام داشتند شناسايي و دستگيري آنان را در دستور كار ويژه خود قرار دهند.
به اين ترتيب، پس از يك ماه مأموران با پيگيري هاي همه جانبه توانستند اميد (يكي از عاملان درگيري) را شناسايي و دستگير كنند.
اميد پس از دستگيري به سرقت منجر به قتل با همدستي عمويش به نام احمد اعتراف كرد و بيان داشت: ما فقط قصد سرقت موتور مقتول را داشتيم اما زماني كه درگيري بالا گرفت ناگهان احمد (عمويم) با اسلحه گلوله اي را به سمت صاحب موتور شليك كرد. او پس از وقوع جنايت به تهران گريخته و من ديگر از وي خبري ندارم. كارآگاهان با توجه به اعترافات اميد، و بررسي هاي مقدماتي، با اخذ نيابت قضايي عازم تهران شدند و پس از ۶ ماه از وقوع حادثه توانستند با همكاري مأموران كلانتري ۱۲۹ جامي، محل اختفاي وي را در خيابان وليعصر شناسايي و او را در يك عمليات ضربتي دستگير كنند.
اين متهم پس از دستگيري به سرقت موتورسيكلت و قتل ابوالفضل با همدستي برادرزاده اش اعتراف كرد و بيان داشت: اسلحه كلت را پس از ارتكاب جنايت به پيرمردي در روستاي سلاق تپه اين شهرستان داده است.بر پايه اين گزارش، متهم هم اكنون براي بازجويي تكميلي در اختيار كارآگاهان قرار دارد.

من پول ندارم
گروه حوادث: توقعات دختر شهري از روستازاده كاشمري او را به دادگاه خانواده كشاند.
هشت سال پيش از دهاتشان از كاشمر به تهران آمد تا نوه عمويش را به همسري برگزيند و زندگي كارگري ساده اي را شروع كند.
همه چيز خوب بود تا اينكه دخترشان كه الان سه سالش است به دنيا آمد.
«توقعات همسرم در يك زندگي شهري شروع شد. مي گفت تخت مي خواهم، فرش هزار و چند رنگ مي خواهم، سرويس طلاي گرانقيمت مي خواهم و...».
او فكر كرد كارگر ساده چطور مي تواند زندگيش را سالم و شاد نگه دارد. خريد، خرج كرد و كم آورد. رسيد به گرفتن مدرك گواهينامه رانندگي، پيش خود فكر كرد اين مساوي با ماشين است و نداشت كه بخرد.
«اكرم عوض شده بود. هميشه غر مي زد و مي گفت تو براي من چيزي نمي خري. آخر من با يك حقوق كارگر( پيك موتوري) چقدر مي توانم درآمد داشته باشم كه او از من چنين انتظاراتي را داشت. هميشه فكر مي كنم كاش همانجا در دهات خودمان سر زمين مي ايستادم و كشاورزي ام را مي كردم. قبول نمي كند ندارم. تهديدم مي كند كه اگر برايش فلان كار را نكنم در غذايم سم مي ريزد.» اين زندگي برايش زندگي نبود تصميم گرفت برود و او را طلاق دهد.
در دادگاه خانواده به او گفته بودند بايد حداقل ۵ سكه را به عنوان پيش قسط مهريه همسرش به او بپردازد و تا ۹۵ سكه باقي مانده از مهريه اكرم ماهي يك عدد سكه بخرد. به دنبال وكيل مي گشت به او راهي را نشان دهد و به قاضي بگويد: «من پول ندارم» در اين بين به دخترش هم فكر مي كرد. مي خواست او را پيش مادرش در دهاتشان دركاشمر ببرد تا آنجا پيش بچه هاي كوچك فاميل به دور از هر گونه توقعي از زندگي بزرگ شود.

شماره تماس گروه حوادث:۲۰۵۳۱۱۷

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |