نقشه هاي كهن خليج فارس در تالار هرمز
شهادت بطلميوس بر اسم خليج فارس
اميد كريمي
خليج فارس مان از دست رفت. ديگر چيزي به اين اسم وجود ندارد. جواني در دهه سوم زندگي اش اين را مي گويد. از آنها نيست كه سر پيري به ياد ميهن پرستي بيفتند. قيافه اش هم به آنهايي نمي خورد كه گمان مي كنند مي توانند با اظهارنظري دنيا را تكان دهند. يك ايراني كاملا معمولي كه دارد حرف هاي راهنماي تالار را گوش مي دهد، مي گويد: اگر نگاه كنيد، در جديدترين نقشه سازمان نشنال جئوگرافيك، نام خليج عربي در پرانتز نوشته شده و جزاير تنب بزرگ و كوچك هم به نام جزاير عربي اشغال شده توسط ايران شناخته شده است. جوان به جاي سر تكان دادن به نشانه تاسف، آنچه را كه در درون دارد بر زبان مي آورد.
اثري از وزير و وكيل و سفير نيست. آخر اسم تالار، تالار هرمز است. همه مردم عادي اند كه آمده اند آنچه را كه قرن ها پيش تكرار شده،ببينند. آنچه كه از ديرباز همگان بر آن اتفاق نظر داشته اند؛ اين را كه يك خليج در خاورميانه وجود دارد و آن خليج فارس است.
راهنما مي گويد: بفرماييد انتهاي سالن، از آنجا شروع مي شود. ويترين هاي شيشه اي رديف شده اند و چندين نقشه جغرافيايي را در خود جاي داده اند. يكي از اين ميزهاي شيشه اي دو نقشه آخر نشنال جئوگرافيك را در ويترين دارد كه يكي نوشته است Persian Gulf و ديگري همين اصطلاح را با يك الحاقيه در پرانتز آورده است Arabian Gulf . ويترين تاسف باري است در انتهاي سالن. نقشه اي كوچك، اما غني از ديوار بالا رفته و در شرح آن نوشته شده: ترسيم بطلميوس تحت عنوان نقشه جهان نماي كاسما گرافيا. اين نقشه در قرن 16 ميلادي در باسل به زبان آلماني قديم به چاپ رسيده كه اصل آن كنده كاري روي چوب بوده است.
داخل نقشه كه بازگوكننده قسمتي از آسيا در قرن 16 ميلادي است، خليجي مستطيل شكل وجود دارد كه نامش Sinus persicus است. در بروشور نمايشگاه اين دو كلمه به همراه كلمات لاتين ديگر به خليج فارس ترجمه شده است. اين همه نقشه عجيب و غريب كه تماشايش هم جذاب است و هم باعث غرور، در آرشيو وزارت امور خارجه كمي شگفتي مي آفريند. آخر قدمت سياست بين المللي تمام دولت هاي ايران از 150 سال بيشتر نيست و جمع آوري اسناد ملي و بين المللي همان 150 سال قبل است. يك مسوول مي گويد: همزمان با تشكيل وزارت خارجه توسط اميركبير، اين اسناد در وزارت امور خارجه به صورت آرشيو درآمد و پس از انقلاب كامل تر شد. از تعدادي از اين اسناد در دنيا بيش ازچند نمونه انگشت شمار وجود ندارد و ما هم يك نسخه از آنها را داريم. آقاي مسوول نمي گويد تا امروز چه كارهايي جهت تكثير و پخش اين سندها انجام شده. گرچه ظاهرا خبرهاي خوبي در راه است. براي مثال يك بازديدكننده مي گويد: من يكي از طراحان و گرافيست هاي شركت پست هستم. طراحي تمبري كه يادبود خليج فارس باشد، به من محول شده است. مي خواستم ببينم مي توانم اين نقشه را اسكن كنم؟ او روي يكي از نقشه هاي قرن 17 دست گذاشته كه مي خواهد از روي آن طرحي ملي و ماندگار بزند.
همزمان با تشكيل وزارت خارجه توسط اميركبير، اين اسناد دروزارت امور خارجه به صورت آرشيو درآمد و پس از انقلاب كامل تر شد
داخل نقشه بازگوكننده قسمتي از آسيا در قرن 16 ميلادي است، خليجي مستطيل شكل وجود دارد كه نامش Sinus persicus است. در بروشور نمايشگاه اين دو كلمه به همراه كلمات لاتين ديگر به خليج فارس ترجمه شده است
نقشه هاي طراحي شده قبل از قرن 19 ميلادي در يك طرف و بقيه طرف ديگر، كنار به كنار هم ايستاده اند. جاندار و سرزنده به نظر مي آيند. در بين نقشه هاي قرن هاي 19، 20 و 21 نقشه اي مربوط به سال 1952 وجود دارد كه در گوشه پايين آن و با خط درشت نوشته شده است: جزايرالعرب، اما تازه اينجاست كه حتي در همين نقشه هم خليج جنوبي ايران با نام الخليج الفارسي شناسانده شده است. اين نقشه چاپ عربستان سعودي است. اين آخرين مورد احترام عرب ها به خليج فارس است. در بروشور نمايشگاه آمده است: در نقشه هايي كه پس از دهه 50 ميلادي انتشار يافته، جعل يكباره خليج العربي به جاي نام هميشگي خليج فارس آشكار است كه ريشه در سياست هاي تفرقه آميز استعماري دارد. البته ظاهرا مسوولان وزارت امور خارجه فراموش كرده اند كه بايد استعماري بودن اين حركت را به اعراب بفهمانند. نمايشگاه نقشه هاي تاريخي خليج فارس كه به عنوان حركتي اعتراضي از طرف دولت جمهوري اسلامي شناخته شده است كه وزير خارجه را در روز افتتاحيه مجبور كرد براي ميهمانان كه شامل سفيران متعددي مي شد، سخنراني كند، فقط يك نمايشگاه اعتراضي اطلاع رساني نيست. زير اولين نقشه نوشته اي وجود دارد كه فرق نقشه هاي قرون پايين تر را با نقشه هاي چاپ شده از قرن 19 به بعد نشان مي دهد: منظور از نقشه هاي قديمي آن دسته از نقشه هايي است كه تا اواخر قرن نوزدهم منتشر شده اند. در زبان فارسي كلمه نقشه معادل كلمه Map نقشه جغرافيايي و در عين حال كلمه Plan طرح است و تهيه كنندگان چنين نقشه هايي را Cartographer: Map-Maker نقشه نگار گفته اند كه با نقشه كشي و نقشه كش متفاوت باشد.
نقشه هاي قديمي مخلوطي از اطلاعات جغرافيايي و توضيحات تاريخي و فرهنگي و تصاوير هنري است. به عبارت ديگر علم، فرهنگ و هنر در اين نقشه ها به هم آميخته است. بدين ترتيب اولين مزيت ويژه نقشه هاي قديمي آن است كه مي تواند يكي از پايه هاي مهم جغرافياي تاريخي و فرهنگي باشد.
به همين دليل يكي از مسوولان نمايشگاه اعتقاد دارد كه متخصصان زيادي به اين محل مي آيند كه قصد كار تحقيقي - علمي دارند، ضمن اينكه: آنقدر تماس مردم عادي براي گرفتن آدرس اينجا زياد بوده است كه شايد مدت بازديد را تمديد كنيم. او اين وعده را مي دهد كه امكان دارد نمايشگاهي دايمي از اين نقشه ها در ساختمان ديگر از وزارت امور خارجه برپا شود. اميد كه چنين شود.
بايتك
نشست هاي گروههاي فرهنگ عامه و مردم شناسي و هنر ايران در اولين روز از همايش ملي ايران شناسي با ارايه مقاله هايي از مهدي خاويان و دكتر فيليپ كرين بروك به پايان رسيد.
خاويان، استاد دانشگاه الزهراء در مقاله اي با عنوان باتيك به تشريح اين هنر پرداخت.
باتيك هنري به نام مقاومت با ذخيره كردن رنگ روي پارچه ها به ويژه پارچه هاي ابريشمي است. تا پيش از قرن 17 ميلادي با تك رنگ ها باتيك را اجرا مي كردند كه بعد از قرن 18 ميلادي اين كار با چند رنگ انجام شد. باتيك در ايران با وجود آن كه حدود دو قرن سابقه دارد، ولي هنري ناشناخته است و اگر چند استادكار باتجربه را از دانشگاه ها حذف كنيم، اين هنر در ايران نابود مي شود.
ما مي توانيم اين هنر را در ايران جا بيندازيم تا مانند هنرهايي چون نگارگري كه در جهان از سوي ايران مطرح مي شود، باتيك هم هنري ايراني باشد.
اما حرف هاي دكتر فيليپ كرين بروك : از حدود سال 1500 پيش از ميلاد مسيح قومي وارد بلخ شد كه كارشناسان دليل مي آورند آنان ايراني بودند. از سوي ديگر، بسياري از پژوهشگران براي بررسي دين زرتشت بر اساس متد اديان كتبي عمل مي كردند؛ در حالي كه اين دين، شفاهي است و بيشتر بر اساس پرسش ها و پاسخ هاي مردم و كشيش ها شكل گرفته بود.
اگر ايران شناسي به مردم شناسي و انسان شناسي نزديك شود، كامل تر خواهد شد.
اگر فردوسي نبود
گروه هاي هنري ايران و فرهنگ عامه و مردم شناسي در نشست هاي تخصصي بعدازظهر دومين همايش ملي ايران شناسي، با سخنراني فضل الله حشمتي رضوي و سيد احمد وكيليان، مباحث خود را دنبال كردند.
حشمتي رضوي - پژوهشگر فرش و هنرهاي صناعي - در سخنراني با عنوان فرش دستباف خراسان گفت: فرش هاي منطقه جنوب خراسان دچار بيماري جفتي بافي و چند چين يك هستند كه براساس روش پيشنهادي براي درمان آن بايد از نظام حلقه هاي كيفيت جهت رشد بهره وري كه در سال هاي اخير اعجاب جوامع غرب را برانگيخته است، استفاده كرد. در دوره صفويه كه دوران شكوه و اعجاب هنر قالي بافي ايران است، خراسان هم از اين رونق بي نصيب نماند و نمونه هايي از آن هم اكنون در موزه فرش آستان قدس رضوي به معرض نمايش در آمده است.
سيد احمد وكيليان - پژوهشگر فرهنگ عامه - هم در گروه فرهنگ عامه مردم شناسي ايران گفت: قصه ها به صورت عام تاريخ گويايي مردم اين سرزمين هستند. در هيچ قصه اي نيست كه جنگ بين طبقات فروتر و بالاتر نبوده باشد و يا پادشاهي تبرئه و از او به نيكي ياد شده باشد. امروز بر هيچ كس پوشيده نيست كه بسياري از حماسه هاي تاريخي ابتدا از فرهنگ شفاهي متولد شده اند؛ آنچنان كه فردوسي اين كار را در شاهنامه كرده است. اگر فردوسي و تاريخ شناسي ايران نبود چه بسا نام اين كسور دگرگون مي شد.
طرح در كنفرانس اسلا مي
اجلاس ايسيكو كه وابسته به سازمان كنفرانس اسلامي است، 25 آذرماه جاري با حضور رييس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي ايران در پايتخت الجزاير برگزار شد.
حجت الاسلام محمدي عراقي در يك نشست خبري كه به گزارش سفر او به الجزاير اختصاص داشت، گفت: اين اجلاس كه هر 4 سال يك بار انجام مي شود، امسال در الجزاير و نوبت بعد در ليبي انجام خواهد شد. در اين اجلاس تقريبا تمام كشورهاي عضو حضور داشتند كه البته بعضي در حد وزيران و بعضي ديگر در سطح معاونين وزرا در اين اجلاس شركت كرده بودند.
بنا به دعوت مديركل ايسيكو و وزير فرهنگ الجزاير، هيات سه نفره اي از ايران در اين اجلاس حضور پيدا كرد.
الجزاير از ايران براي برگزاري هفته فرهنگ در آن كشور دعوت كرد كه مورد قبول هيات ايراني قرار گرفت و تصويب شد. در اين هفته كميته اي در كاخ فرهنگي قصر الثقافه الجزاير براي بررسي زمان اين هفته برگزار مي شود.
او با تاكيد بر اهميت اجلاس وزراي فرهنگ كشورهاي اسلامي گفت: موضوع محوري اجلاس مساله تنوع فرهنگي و حفظ هويت اسلامي كشورها در برابر جهاني شدن بود.
رييس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي با بيان اين كه سخنراني هيات ايراني مورد توجه اعضا و رسانه ها قرار گرفت، گفت: ما بعد از طرح موضوع فرهنگ و جايگاه فرهنگ درايران به اصول سياست ها پرداختيم و تجربه هايي كه در مورد حفظ هويت فرهنگي خود در عين بهره گيري از مقتضيات زمان بود را ارايه كرديم. ما در هفت محور گزارش را ارايه كرديم كه به شرح زير است: جمع بين هويت ملي و هويت دين - جمع بين ايراني بودن و تعلق به امت اسلامي - سازگار نمودن دين، دانش، هنر، سينما - سازگاري دين و مسايل علمي - جمع بين فرهنگ و توسعه - تعميق بدون تعصب روح ديني و سازگاري بين رويكرد ديني و رويكرد دموكراسي.
ما همچنين در كنار توسعه آموزش زبان عربي با پيشنهاد توسعه زبان فارسي به عنوان زبان دوم جهان اسلام و زبان فرهنگ و تمدن جهان اسلام را هم ارايه كرديم.
ايران همچنين پيشنهادي براي عضويت در شوراي مشورتي آيسيكو مطرح كرد كه مورد تصويب قرار گرفت.
در ملاقات با روِساي مجلس الجزاير به اين نقطه واحد رسيديم كه آمريكا دلسوز مردم سالاري در كشورهاي اسلامي نيست و اگر بود سال هاي طولاني از ديكتاتورهايي نظير صدام حسين دفاع نمي كرد و قرار شد جمهوري اسلامي ايران به عنوان پيشتاز دموكراسي و مردم سالاري ديني تجربيات خود را در اختيار كشورهاي اسلامي قرار دهد.
اما اين كنفرانس وقتي برايتان جالب مي شود كه پاسخ محمد عراقي در قبال موضوع جعل نام خليج فارس را بخوانيد. ا ين موضوع به طور رسمي مطرح نشد؛ ولي در حاشيه كنفرانس صحبت هايي در اين باره انجام شد. برخي كشورهاي عربي منطقه حتي در كتاب هاي درسي خود از خليج فارس با عنوان ديگري نام مي برند؛ ولي كشورهاي انقلابي چون الجزاير در اين زمينه كوچك ترين گامي خلاف ايران برنمي دارند.
خليج هميشه فارس
مهندس محمدرضا سحاب در دومين همايش ملي ايران شناسي، نقشه هايي كه در قبل از اسلام، در دوره اسلامي، در دوره رنسانس و دوره مدرن خليج فارس را ترسيم كرده اند، پرداخت.
مدير كارتوگرافي سحاب گفت: ما در اين چهار دوره، در دوره قبل از اسلام، تنها نقشه اي كه داريم از كتيبه هاي گلي است. افرادي همچون ابوزيد سهل بلخي، جيهاني استخري، ابن هوقل، ابوريحان بيروني، خواجه نصير الدين توسي و افراد ديگر به درياي خليج فارس اشاره كرده اند و در كتاب ها و نقشه هاي خود آن را آورده اند.
متاسفانه مسلمانان در اين دوره در نقشه نگاري افول كردند و اروپايي ها در اين دوره در نقشه هاي خود نام خليج فارس را عنوان كرده اند.
... و پايان همايش ارايه نقشه هايي كه نام آبهاي جنوب ايران را تنها خليج فارس عنوان كرده بودند.
|