جمعه ۱۸ دي ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۶۰۵
سينما
Friday.htm

درباره آخرين فيلم آلخاندرو آمنابار
از درياي اسپانيا
009567.jpg
009639.jpg
009564.jpg
اعضاي اتحاديه فيلمسازي اسپانيا امسال كار سختي براي انتخاب نماينده سينماي اين كشور در مراسم اسكار در پيش داشتند. دو فيلمساز شناخته شده اسپانيايي در سال جاري هركدام با آثارشان توجه جهانيان را به سوي خود جلب كرده بودند و هر دو طرفداراني در ميان اعضاي اتحاديه داشتند. پدرو آلمودوار پرچمدار سينماي نوين اسپانيا در جهان با فيلم «آموزش بد» و آلخاندر و آمنابار فيلمساز جوان و با استعداد سال هاي اخير با فيلم «درون دريا» رقيبان سرسختي بودند كه كار انتخاب نماينده سينماي اسپانيا را بسيار مشكل كرده بودند. در حالي كه هركدام از دو طيف نظرات خود را براي انتخاب فيلم مورد نظرشان داشتند و به نظر مي رسيد آلمودوار به واسطه سابقه بيشترش در رقابت هاي اسكار انتخاب شده نهايي است اما اين آلمودوار جوان بود كه سرانجام توانست به عنوان منتخب نهايي فيلم خود را به اعضاي آكادمي علوم و هنرهاي سينمايي معرفي كند.
آلخاندرو آمنابار جوان ترين استعداد و چهره شناخته شده سينماي اسپانيا در جهان است. در واقع بعد از پنه لوپه كروز هنرپيشه اسپانيايي، آمنابار به عنوان كارگردان از بقيه سينماگران جوان اسپانيايي شناخته شده تراست. اين فيلمساز ۳۲ ساله متولد شيلي اما بزرگ شده اسپانياست. هرچند او و پنه لوپه به شهرت رسيدن و موفقيتشان را مديون تام كروز فوق ستاره هاليوود هستند. آمنابار به عنوان فيلمسازي تجربه گرا از اوايل دهه ۹۰ كار خود را آغاز كرد و با فيلم پايان نامه (۱۹۹۶) توانست در چند جشنواره و رويداد هنري شركت كند و فيلمش وارد شبكه ويديويي خانگي ايالات متحده شود. اما با فيلم «چشمهايت را بگشا» بود كه نگاه ها را معطوف به خود كرد. در اين فيلم كه پنه لوپه كروز نيز در آن ايفاي نقش مي كند. فيلمي كه ساختار و داستان تكان دهنده اي داشت و خود آمنابار با تدويني ساختار شكنانه بر جذابيت هاي آن افزوده بود. تام كروز با ديدن فيلم به آن علاقه مند مي شود و در ازاي دريافت حقوق ساخت دوباره آن در آمريكا، شرايط را براي ساخت فيلم بعدي آمنابار با حضور همسر آن زمانش (نيكول كيدمن) فراهم مي نمايد. هرچند بازسازي چشمهايت را بگشا با نام «آسمان وانيلي» به كارگرداني كامرون كرو هرگز نتوانست به اندازه نسخه اصلي موفق و جذاب باشد اما آمنابار از فرصت پيش آمده نهايت استفاده را برد و با فيلمنامه اي بديع اثري را ساخت كه او را تا حد استعداد جديد سينماي جهان مطرح كرد. «ديگران» فيلم مورد علاقه بسياري از منتقدان جهان در سال ۲۰۰۱ بود كه به واسطه حضور نيكول كيدمن در آن پخش جهاني مناسبي داشت و تماشاگران ايراني نيز در يكي از معدود دفعات اكران يك فيلم معتبر جهاني در ايران توانستند آن را روي پرده سينما ببينند. بعد از ديگران بسياري منتظر فيلم بعدي آمنابار بودند تا ببينند او مي تواند در فيلم بعدي اش نيز با داستاني بديع و ساختاري جديد تماشاگران را غافلگير كند يا نه. شايد اصرار آمنابار بر اثبات توانايي هايش بود كه باعث شد بين ساخت فيلم جديدش با ديگران سه سال وقفه بيفتد و البته درون دريا ثابت كرد ديگران اتفاقي گذرا در كارنامه آمنابار نبوده است و حالا ديگر بايد او را به تمامي فيلمساز معتبري در سينماي جهان بدانيم.
هراندازه ديگران به لحاظ عوامل و مراحل توليد فيلمي هاليوودي به شمار مي رفت، درون دريا اثري به غايت اسپانيايي است كه حتي بازيگرانش نيز از اين كشور انتخاب شده اند. فيلمنامه فيلم را خود آمنابار با همراه هميشگي اش ماتئو گيل نوشته است و به سنت آثار او، موسيقي اش را نيز خود آمنابار تصنيف كرده است. داستان براساس ماجرايي واقعي نوشته شده است و درباره رومن سامپاردو مرد افليجي است كه ۳۰ سال براي به دست آوردن حق مرگ مبارزه كرد. آمنابار اين داستان را با اضافه كردن بن مايه هاي مورد علاقه اش درباره ديدگاه هاي مختلف پيرامون مرگ و زندگي، به وجود آوردن فضاهاي تداخلي بازنويسي كرد و درون دريا اثر غافلگيركننده اي شده است كه حالا فيلم فيلمساز معتبري چون آلمودوار را كنار مي زند. خاوير باردم بازيگر نقش رامون سامپادرو بازي فوق العاده اي ارايه داده است و حتي گفته مي شد اگر درون دريا در بخش فيلم خارجي از سوي اسپانيا ارايه نشود، احتمال نامزدي باردم در رشته بهترين بازيگري وجود دارد.
فيلم از ماه هاي اخير تلاش هاي سامپادرو آغاز مي شود و ما به تدريج با دو زن در زندگي او آشنا مي شويم كه هر كدام نظرات متفاوتي درباره فعاليت هاي سامپادرو دارند. يكي مخالف مرگ خود خواسته اوست و ديگري موافق. در اين راه با يك تدوين خوب مرز ميان مرگ و زندگي و فضاهايي كه سامپادرو در آستانه مرگ قرار مي گيرد به بيننده القا مي شود.
نخستين نمايش فيلم در جشنواره فيلم ونيز امسال بود. جايي كه موفقيت هاي فيلم از آن جا شروع شد و در همان گام نخست خاوير باردم جايزه بهترين بازيگر مرد را به دست آورد. درون دريا كه با بودجه اي نزديك به ۱۰ ميليون دلار توليد شده است پس از ونيز در بسياري از جشنواره هاي جهاني معتبر حضور يافت و جوايزي را به دست آورد. جايزه بهترين فيلم، بهترين كارگردان و بهترين بازيگر از جشنواره فيلم اروپا، نامزد دريافت جايزه بهترين فيلم از منتقدان فيلم واشينگتن، جايزه روح مستقل و بالاخره نامزدي در دو رشته بهترين فيلم خارجي و بهترين بازيگر فيلم هاي درام تعدادي از دستاوردهاي جهاني درون درياست.
009570.jpg
آمنابار با آن كه در چند فيلم اول تجربي اش چندان به سراغ مفاهيم فرامتني نرفته بود اما از چشم هايت را بگشا او را مي توان فيلمسازي درگير با ذهنيت هاي ماوراي زميني و تا حدودي معنوي دانست. درون دريا از اين لحاظ معنوي ترين فيلم آمنابار است كه موضوع حقوق انسان در پايان دادن به زندگي اش را به  چالش مي كشد. در اين ميان تاثيري كه شخصيت افليج اول داستان بر اطرافيانش و تحريكي كه در آنها در جهت ادامه زندگي شان باقي مي گذارد مي توان مانيفيست آمنابار در قبال مرگ و زندگي دانست.
درون دريا به احتمال زياد يكي از نامزدهاي دريافت جايزه اسكار بهترين فيلم خارجي زبان ۲۰۰۵ خواهد بود و شانس خاوير باردم نيز براي قرار گرفتن در ميان نامزدهاي بهترين بازيگر مرد كم نيست. ديگران به رغم پيش بيني هاي اوليه به دليل فعاليت هاي كم پخش كننده اش و تلاشي كه در آن سال براي مطرح كردن بازي نيكول كيدمن در فيلم مولن روژ انجام شد. در مراسم اسكار با بي مهري مواجه شد اما به نظر مي رسد اين بار آلخاندرو آمنابار در يك قدمي اسكار قرار گرفته است.
ديگران در يك انتخاب مناسب در بيستمين جشنواره بين المللي فيلم فجر به نمايش درآمد و مورد استقبال شديد تماشاگران قرار گرفت. با توجه به اضافه شدن بخش سينماي معناگر به برنامه هاي جشنواره فجر امسال مفاهيمي كه در درون دريا مطرح مي شود و مي توان آن را منطبق با مفاهيم مورد نظر سينماي معناگر دانست، مي توان اميدوار به تماشاي اين فيلم در جشنواره بيست و سوم فجر باشيم.

خبر
009591.jpg
ترس از بلندي ها
گري فلدر كه در كارنامه اش ساخت فيلم هايي همچون هيات منصفه فراري به چشم مي خورد قرار است فيلمي با عنوان ترس از بلندي ها را كارگرداني كند كه زمان اكران آن در سال ۲۰۰۶ ميلادي در نظر گرفته شده است. هم اكنون فيلمنامه اين فيلم توسط لورا هارينگتون نوشته مي شود و هنوز بازيگري براي آن مشخص نشده است.
فلدر ساخت فيلم ديگري را هم در برنامه كاري خود دارد كه نام آن ساحل استخوان است و در ژانر تريلر ساخته خواهد شد. فيلمنامه اين فيلم توسط كريستين گادگاسي و پل شرينگ نوشته شد و درباره ساخت و جابه جايي يك الماس توسط گروهي از دزدان است. فهرست بازيگران اين فيلم هم هنوز اعلام نشده و از قرار معلوم زمان اكران آن در سال جاري ميلادي است. فلدر بعد از ساخت فيلم هيات منصفه فراري، كارگرداني يك سريال تلويزيوني پرطرفدار را انجام داد و اكنون اميدوار است با ساخت اين دو فيلم، موفقيت فيلم هيات منصفه فراري را در اكران عمومي بار ديگر تكرار كند.
009579.jpg

سال پركار
به نظر مي رسد ريچل وايز، هنرپيشه مطرح سينماي هاليوود در سال ۲۰۰۵ ميلادي، سال پركاري را خواهد گذراند. او اخيراً اعلام كرده كه در هفته هاي آينده مشغول بازي در فيلمي با عنوان كنستانتين خواهد شد كه كارگردان آن فرانسيس لارنس است و او فيلمنامه را براساس كتابهاي كميكي نوشته جيمي دلانو و گارث انيس نوشته و درباره كارآگاهي است كه در جريان تحقيقاتش با نيروهاي فوق طبيعي درگير مي شود. از ديگر بازيگران اين فيلم مي توان به كيانوريوز، شيالبوف، ديجيمون هانسو و مكس بيكر اشاره كرد.
واينر در فيلم ديگري هم با نام «باغبان آقازاده» هم بازي مي كند كه كارگردان آن فرناندو ميرلس نام دارد و فيلمنامه آن را جفري كين براساس رماني از جان لوكان نوشته است. اين فيلم داستان يكي از نمايندگان مجلس عوام انگليس است كه بر اثر توطئه مرموزي همسرش به قتل مي رسد. در اين فيلم تريلر به غير از وايز، پرنيلا آگوست، رالف فينيس،  دانيل  هارنورد و دي هاستون بازي مي كنند.
فيلم بعدي كه وايز را در آن خواهيم ديد «بري» نام دارد و كارگردان آن مارلين گاريس است و فيلمنامه نويس آن مالكوم كهل نام دارد و داستان واقعي خانم دكتر ميراندابري است كه مجبور مي شود مدتي خودش را مرد جا بزند.
009588.jpg

غرور و تعصب
دونالد سودرلند در نسخه سينماي جديدي از غرور و تعصب بازي خواهد كرد كه كارگردان اين نسخه جورايت است و فيلمنامه آن را لي هال براساس رمان معروف جين آستن نوشته وكراناتيلي، ميتو مك فايدن، كلودي بلدكي و برندا بلثين بازيگران آن هستند. اين فيلم محصول انگليس است و در سال ۲۰۰۵ ميلاي پخش مي شود.
سودرلند در فيلم جديد رابرت تاون با نام «غبار» بازي خواهد كرد. تاون به غير از كارگرداني، فيلمنامه اين فيلم را هم براساس رماني از جان فانته نوشته است. اين فيلم هم اكنون در مرحله تدوين قرار دارد و
كلين فارل، سلما هايك، ايلين هاتكينز و جاستين كرك از ديگر بازيگران آن هستند. منتظر اكران اين فيلم در سال جاري ميلادي باشيد.
009582.jpg

بازي در دو فيلم
لوييس گازمان پرتوريكويي قرارداد بازي در فيلمي را امضا كرده كه «من در آمريكا هستم» نام دارد و توسط نوربرتو بازبا كارگرداني مي شود و فيلنامه آن را مايكل جي نادرواس نوشته است. بازيگران آن گاي پيرس، ماريا كونچيتا آلونسو و پل كالدرون هستند. داستان اين فيلم نوعي حماسه مدرن است كه در آن عده اي با اعتقادات وطن پرستي و استقلال طلبي در برخي گروه هاي اجتماعي عضو مي شوند. منتظر اكران اين فيلم در سال ۲۰۰۵ باشيد.
گازمان در فيلمي با نام «راه كارليتو؛ شروع مجدد» هم بازي خواهد كرد. نويسنده و كارگردان اين فيلم مايكل اسكات برگمن است و ماجراي انتقال يك محموله هرويين را روايت مي كند كه در جريان آن پاي آدم هاي بي گناه هم به وسط كشيده مي شود. به غير از گازمان، راكوئل آلسي، شرن پي ديدي كمبز و اونيكادي هم در آن بازي مي كنند. زمان اكران اين فيلم در سال ۲۰۰۶ است.

سينماي ايران
تكنولوژي ديجيتال در سينماي ايران - ۴
موافقان و مخالفان فيلمسازي ديجيتال
در نوشتار پيشين، شرايط حضور و نفوذ تكنولوژي ديجيتال در ايران و جهان را بررسي كرديم. اين بررسي دو حوزه تصويربرداري و تدوين ديجيتال را در برمي گيرد. شايد بتوان اين گفته را درست دانست كه تدوين ديجيتال پيش از تصويربرداري ديجيتال تحولاتي را در عرصه فيلمسازي تلويزيوني و سينمايي به  وجود آورده است. به هرحال از ساليان گذشته، روند تكنولوژي دوربين هاي تصويربرداري به گونه اي شده كه مي توان عمر استفاده افراد آماتور از دوربين هاي ويديويي را زماني بيش از دو دهه برآورد كرد. از سال هاي آغازين دهه ۱۹۸۰ كمپاني هاي بزرگي همچون Sony و JVC موفق به ساخت دوربين هايي شدند كه در سايه آن، چنين دوربين هايي در اختيار مردم عادي قرار گرفت و گستره استفاده از اين تكنولوژي را بيش از پيش گسترش داد. با اين حال دو دهه بود كه مردم عادي توانستند تصاوير تهيه شده از طريق دوربين هاي خود را تدوين كنند. تا پيش از آن تكنولوژي تدوين ويديويي چه از لحاظ استفاده و چه از لحاظ قيمت به گونه اي بود كه نمي شد اين فناوري در اختيار اقشار عادي هم قرار بگيرد. تدوين كامپيوتري يا در اصطلاح وسيع تر، تدوين ديجيتال، گذشته از آن كه تحولات شگرفي را در فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني پديد آورد، باعث شد كه آدم هاي عادي و غيرحرفه اي هم بتوانند فيلم هاي خود را به طريقه درست و قابل  قبولي مونتاژ كنند. ممكن است برخي اين مسئله را پديده مثبت و تاثيرگذاري ندانند. چه، اينان معتقدند كه افزايش امكان براي فيلمسازي از كيفيت عمومي اين كار خواهد كاست و به نوعي، كميت فداي كيفيت خواهد شد.
ديدگاه اين گروه در مقابل ديدگاه كساني قرار مي گيرد كه بر اين اعتقاد هستند كه اگر امكان فيلمسازي براي قشرهاي بيشتري پديد آيد خلاقيت ها و نوآوري هاي زيادي را در فيلم ها شاهد خواهيم بود. ديدگاه اول،فيلمسازي را شغل سخت و پرزحمتي قلمداد مي كند كه بايد از طريق حضور و كار طولاني در آن به كمال رسيد كه البته به صورت يك شبه و كوتاه مدت غيرممكن است. تكنولوژي ديجيتال مي تواند كار پرزحمت و چندين و چند ساله براي فيلمسازي را به مدت بسيار كمتري كاهش دهد و البته اين شرايط در وهله نخست، از ابهت و اهميتي كه در ذات اين كار وجود دارد خواهد كاست. مثالي در اين زمينه مي تواند به روشن شدن هرچه بهتر بحث كمك كند. در مزيت فيلمسازي با نگاتيو بر فيلمسازي با نوارهاي ويديويي و اخيراً ديجيتال، مطالب زيادي گفته شده است. اما سرفصل اين نوع مطالب معمولاً اشاره به اين مسئله بوده كه فيلمسازي با نگاتيو، كارگردان را در انتخاب بهترين نما براي يك صحنه حساس تر مي كند. چرا كه او ديگر نمي تواند هر نوع نمايي كه به ذهنش رسيد را بگيرد و بعد در موقع مونتاژ، با فرصت زيادي كه در اختيار دارد، بهترين نما را گزينش كند قيمت بالاي هر حلقه نگاتيو به هيچ وجه چنين اجازه اي را به يك فيلمساز نمي دهد.
در عوض فيلمسازي ويديويي و ديجيتال اين حق را به كارگردان مي دهد كه بتواند نماهاي متعددي از زواياي گوناگون، بي توجه به مقدار نوارهاي مصرف شده تهيه كند و بعد در موقع مونتاژ از ميان اين نماهاي انبوه دست به گزينش بزند. ديدگاه اول اساس چنين قضيه اي را به واسطه تكنولوژي ويديو و ديجيتال به طور كامل زير سؤال مي برد. اما ديدگاه دوم اين نظر را مطرح مي كند كه اين مسئله، ضريب آزمون و خطا در يك فيلم را بالا مي برد و موجب افزايش كيفيت محصول نهايي يعني فيلم مي شود. گذشته از آن ممكن است اين مسئله ضعف هايي را در فيلمسازي دراماتيك و داستاني برانگيزد اما به طور قطع در فيلمسازي مستند تحولات مثبتي را پديد مي آورد. چه، در سال هايي كه فيلمسازي نگاتيو در فيلم هاي مستند فراگير بود فيلمسازان نمي توانستند موضوع مورد بحث شان را به طريق زنده تر و ملموس تري انعكاس دهند. چرا كه كار با ادوات و طراحي با دقتي از لحاظ مسايل نور، صدا و... مي خواهد.
بر اين اساس تكنولوژي ديجيتال تمامي اين مشكلات را از سر راه فيلمسازي مستند برداشته و در اين مورد كمتر كسي دچار شك و ترديد است. حتي در مورد فيلم داستاني هم اين ديدگاه مطرح مي شود كه آساني كار با تكنولوژي ديجيتال ديگر وقت عوامل سازنده را هدر نمي دهد. چرا كه كار با دوربين هاي فيلمبرداري، انرژي و توان بيشتري را به نسبت فناوري ديجيتال مي طلبد. اما در اين موضوع اتفاق نظر وجود دارد كه شرايط فيلمسازي ديجيتال هنوز به توليد فيلم هاي عظيم يا به اصطلاح فني Big Production نزديك نشده است و بايد تاثيرگذاري اين فناوري را تنها و تنها در توليدات كوچك سينمايي و تلويزيوني جست و جو كرد. در ايران اما به نظر مي رسد مسير معكوسي نسبت به روند معمول طي شده است. اولين تجربه هاي مطرح در تكنولوژي ديجيتال در آن دسته اي از فيلم هاي سينمايي رقم خورده كه به طور معمول در رده توليدات Big Production قرار مي  گيرند.
در مورد اين مسئله و دليل گزينش اين رويكرد تحليل ها و ديدگاه هاي گوناگوني وجود دارد كه در نوشتار آينده تلاش خواهيم كرد به بخش هايي از آن اشاره كنيم. اما در اين جا اشاره به يك موضوع خالي از لطف نيست و آن اين كه در ساير نقاط جهان كه براساس تعريف درست از تكنولوژي ديجيتال حركت كرده اند هنوز برخي مسايل و بحران ها وجود دارد و اين در مورد ما كه با تعريف و برداشت غلطي شروع كرده ايم، حادتر به نظر مي رسد.

|  ايران  |   هفته   |   جهان  |   پنجره  |   داستان  |   چهره ها  |
|  پرونده  |   سينما  |   ديدار  |   حوادث   |   ماشين   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |