۷۰سال پيش؛ دغدغه اداره اي به نام بلديه
تنظيم دفترچه مقررات حمل جنازه
تهران قديم اگرچه با شكل و شمايل شهر بزرگ و امروزي تهران بسيار متفاوت است و از حيث ابعاد فيزيكي و جغرافياي شهري و نوع مناسبات انساني تغييرهاي فراواني داشته، اما در موارد بي شماري با دغدغه ها و مسايل مشابه امروز دست به گريبان بوده است. به هر حال هر جا كه انسان روز را به شب مي رساند با يك سلسله اصول اوليه و نيازهاي ابتدايي درگير است. گرسنگي، تشنگي، نياز به خواب و تجديد قوا، جنگ و ستيز براي بقا و ادامه حيات و خيلي خيلي نكات ديگر كه ازلي و ابدي به نظر مي رسند. اما در مجال اندك امروز، براي نگريستن به پشت سر و دقيق شدن بر شهري كه نام طهران را با خود داشت اين بار به سراغ مرگ و مير مي رويم و از نقطه پايان شروع مي كنيم.
به هر تقدير مردمان گذشته اين شهر هم مثل باقي انسان هاي هر جاي ديگر كره زمين با مفهومي به نام مرگ روبه رو بوده اند. مي شود تصور كرد كه يك روز صبح كله سحر شيون زني در حياط كوچك خانه اي جمع و جور پيچيده و پنجدري را طي كرده و خواب چندين خانوار را آشفته كرده است. آخر مرگ آدمي ناگوار است، چه امروز چه هزار سال پيش و طبيعي است كه پس از مرگ هم آئين كفن و دفن و عزاداري مي آيد. اما صحبت از روزگاري است كه در تهران اداره اي به نام بلديه به امور شهر نظم و نسق مي بخشيده و چنانچه به نظر مي رسد براي مراسم كفن و دفن با مشكل مواجه بوده است. مي شود ادامه ماجرا را با يك جمله خبري پي گرفت: از طرف اداره بلديه مقرراتي براي حمل جنازه درتهران تعيين شد.
از اين جمله خبري مي شود چنين استنباط كرد كه پيش از بروز دغدغه، اداره اي به نام بلديه در عرصه مرگ و مير و چگونگي مراسم حمل جنازه معمول بوده كه پيكر بي جان متوفي را جماعت عزادار روي دوش مي گرفتند يا روي دست مي بردند تا به محل دفن برسند. خب، حمل جنازه به اين شكل به دور از بهداشت بوده و در بسياري موارد موجب اشاعه بيماري مي شده است. شرح و تفصيل اين بخش از مطلب را درباره شيوع انواع بيماري ها به مخاطب واگذار مي كنيم و يك راست به سراغ دفترچه مقررات حمل جنازه بلديه مي رويم تا چند خط آن را مرور كنيم و به پايان برسيم: اين قضيه مضار صحي داشت و اگر كسي به مرض مسري فوت مي كرد ممكن بود بيماري به تشييع كنندگان سرايت كند. لذا اداره بلديه و دستگاه وسيله نقليه تهيه كرده كه من بعد حمل جنازه روي دست يا بر دوش انجام نگيرد.
|