سه شنبه ۲۹ دي ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره ۳۶۱۶ - Jan 18, 2005
كودك ۹ ساله در دادسراي جنايي:
هم پدرم را مي خواهم هم مادرم را
000321.jpg
گروه حوادث: پرونده دختربچه ۹ ساله اي كه براي آشتي دادن پدر و مادرش از خانه فرار كرده بود مختومه شد.
به گزارش خبرنگار ما، تلفن  خانه به صدا درآمد. احمد به طرف تلفن دويد؛ آن طرف خط مدير مدرسه دخترش بود. او از نيامدن فاطمه به مدرسه تعجب كرده بود و مي خواست بداند آيا اين بار هم فاطمه از مدرسه فرار كرده است؟ احمد دلش ريخت و با خود گفت: در اين شهر بزرگ و بي  در و پيكر، دختر ۹ ساله ام كجا رفته است؟ يادش آمد فاطمه حدود دو ماه پيش هم اين كار را كرده بود. آن دفعه به جاي مدرسه، خانه مادرش رفته بود. احمد به سرعت از خانه بيرون و به سمت خانه همسر سابق و مادر فاطمه رفت. در خانه سميه به روي احمد باز شد، سميه نيز با شنيدن خبر گم شدن فاطمه دلش هوري پايين ريخت؛ اين بار فاطمه پيش مادر نيامده بود. از دو سال پيش كه احمد و سميه از هم جدا شدند، فاطمه دو هفته اي يك روز كامل اجازه زندگي كردن با مادرش را داشت و در تمام اين دو سال هميشه پدر و مادر فاطمه براي انتقال و تحويل او با هم هماهنگ مي كردند.
سميه در كنار در ورودي به روي زمين نشست و با آب قند سر حال آمد. رئيس كلانتري خيابان پيروزي دومين نفري بود كه احمد ماجرا را برايش تعريف كرد. اعلام فقدان فاطمه، دختر ۹ ساله در دستور كار نيروهاي پليس قرار گرفت. نه سميه و نه احمد نمي دانستند كه فاطمه احتمال دارد كجا رفته باشد. سميه در تحقيقات اوليه از روزي صحبت كرد كه فاطمه براي اولين بار از راه مدرسه به خانه مادرش رفته بود. مادرش با تعجب در را به روي تنها دخترش باز كرده بود. فاطمه مثل همه هفته هايي كه پيش مادرش مي رفت براي چندمين بار از او خواسته بود كه همگي با هم زندگي كنند.
سميه به افسر تحقيق پرونده گفت: آن روز با وجود اين كه خيلي دوست داشتم دخترم در كنارم باشد، از او خواستم كه به خانه پدرش برگردد. به او گفتم من و پدرت نمي توانيم با هم زندگي كنيم. مي دانستم حرف هايم برايش خيلي عجيب و غريب است و نمي تواند معني كلمه عدم تفاهم را بفهمد. براي همين برايش تاكسي تلفني گرفتم و سريع به خانه پدرش فرستادمش.
هوا كم كم در حال تاريك شدن بود ناگهان سميه يادش آمد در سالهاي نه چندان دور، آنها فاطمه را به پارك نزديك خانه احمد مي بردند. همگي به سمت پارك راهي شدند. فاطمه زانوهايش را بغل گرفته بود و در گوشه اي از پارك در كاپشن قرمزش مي لرزيد.
پرونده تشكيل شده در كلانتري با دختربچه ۹ ساله به شعبه ۱ دادياري دادسراي جنايي تهران فرستاده شد. فاطمه به داديار «سليماني» گفت: من، هم پدرم را مي خواهم هم مادرم را. من اين كار را كردم تا بلكه آنها دوباره با هم زندگي كنند.
نه داديار مي دانست جواب اين بچه چيست و نه پدر و مادرش. پرونده براي مختومه شدن به دفتر نماينده دادستان تهران ارسال شد.
دكتر مهديس كامكار روانپزشك و پژوهشگر در اين زمينه عقيده دارد: كودكاني كه در اين سن قرار دارند كلاً داراي يك تفكر جادويي هستند. اين كودكان زماني كه به مدرسه مي روند كمي از اين تفكر جادويي فاصله مي گيرند و منطق در آنان شكل مي گيرد اما اين تفكر در تمام طول زندگي افراد باقي مي ماند و زماني كه افراد مختلف در سنين متفاوت دچار افسردگي يا اضطراب زياد شوند و به نوعي در خود احساس گناه كنند از اين تفكر استفاده مي كنند.
در كودكان طلاق كه زير سن ۱۲ سال پدر و مادرشان از يكديگر جدا شده اند دو مسئله و مشكل مهم همزمان وجود دارد. يكي افسردگي و ديگري اضطراب شديد است. اين كودكان هنوز داراي تفكر كاملاً انتزاعي نيستند و همچنان درگير تفكر جادويي خود مي باشند؛ به طوري كه اختلاف ناشي از افسردگي اين ذهنيت را برايشان ايجاد مي كند كه شايد در وقوع اين حادثه ما مقصر بوده ايم يا به نوعي احساس گناه مي كنند بدون اين كه هيچ عينيتي برايشان وجود داشته باشد. به همين خاطر است كه افسردگي و اضطراب كودكان بسيار زياد است و در اين مورد خود را مسئول طلاق مي دانند و احساس خشم نسبت به خودشان دارند. به اين ترتيب اقدام به تباه كردن خودشان مثل فرار يا خودكشي مي كنند و فكر مي كنند كه رسالتي در اين زمينه دارند و خود را در اين رابطه يك قهرمان تصور مي كنند و بدين طريق سعي مي كنند راه خوشبختي و سلامت را براي زندگي مشترك با پدر و مادرشان باز مي كنند.
به همين خاطر بچه با تفكر و اختيار و امكاناتي كه دارد تنها درك مشتركي كه بين پدر و مادرش مي بيند دل نگراني آنهاست به همين دليل دست به فرار مي زند تا بدين طريق آنان را در كنار هم ببيند.

مرگ در انتظار هواپيماربايان
000318.jpg
گروه حوادث: خانواده سه تن از هواپيمارباياني كه در سال ۱۳۷۹ اقدام به ربودن هواپيماي مسير اهواز- بندرعباس كرده و توسط شعبه ۲۰ دادگاه انقلاب به عنوان محارب، محكوم به اعدام شده بودند، با ارسال نامه اي خطاب به آيت الله هاشمي شاهرودي خواهان بازنگري در اجراي حكم شدند.
در نامه خانواده پور منصوري آمده است:
با شنيدن اين خبر موجي از غم و اندوه خانواده ما و فرزندان را فرا گرفته است. همان طور كه محتويات پرونده نشان مي دهد، اين هواپيماربايي بدون برنامه و كار تشكيلاتي و صرفاً ناشي از فقر و فشار توسط خالد بوده و براداران من حتي تا لحظه برخورد ميان مأموران و خالد از اين برنامه اطلاعي نداشتند. در اين حادثه كه بدون شك مجرمانه بوده كسي آسيبي نديده و فقط آقاي خالد حرداني مجروح شده و اكثر سرنشينان هواپيما اعضاي خانواده و فاميل خالد بودند كه همين موضوع نشان مي دهد او قصد صدمه زدن به كسي را نداشته است. ما به عنوان اعضاي خانواده از محضر مبارك تقاضا داريم كه دستور توقيف حكم اعدام صادر كرده و مجازات تعيين شده را تخفيف فرماييد. مطمئن باشيد در برابر رأفت اسلامي هم نزد خداوند پاداش خواهيد داشت و هم طعم رأفت را به كام خانواده ما خواهيد ريخت.
در همين حال وكيل هواپيماربايان گفت: روز يكشنبه به من اطلاع دادند كه مقدمات اجراي حكم اعدام موكلانم آماده شده و آنها به زودي اعدام مي  شوند.
سيد محمود عليزاده طباطبايي، وكيل هواپيماربايان، با اشاره به اين كه حكم اعدام موكلانش در ديوان عالي كشور تاييد شده و اين حكم در آستانه اجرا است، گفت: با وجود پيگيري  هايي كه انجام دادم و حتي تقاضاي توقف حكم و اعاده دادرسي را كردم؛ اما ديروز به من اطلاع دادند كه پرونده براي اجراي حكم آماده شده كه قاعدتاً پس از دو سه روز كه صرف مقدمات كار مي  شود، حكم اعدام اجرا خواهد شد.
عليزاده طباطبايي، در ادامه با بيان اين كه اين حكم قابل دفاع نيست، تصريح كرد: هواپيماربايي قانون خاص خود را دارد كه مشمولين اين قانون به احكام بين ۳ تا ۱۵ سال زندان محكوم مي  شوند، در اين قانون تعريف مشخصي از هواپيماربايي ارائه شده است؛ به اين گونه كه فرد يا افراد هواپيماربا زماني مشمول اين قانون مي  شوند كه هواپيما را به صورت مسلحانه در اختيار بگيرند كه اين امر در مورد موكلانم محقق نشده و آنان به محض اختيار هواپيما، توسط محافظين هواپيما بازداشت مي  شوند.
وي افزود: اما متاسفانه دادگاه با استناد به ماده ۱۸۳ قانون مجازات اسلامي، موكلانم را به عنوان محارب شناخته و به اعدام محكوم كرده است.
وكيل هواپيماربايان، با اشاره به اين كه كميسيون عفو نيز با تقاضاي ما مبني بر عفو موكلانم مخالفت كرده است، گفت: اين مخالفت در حالي صورت گرفت كه حتي قاضي صادركننده راي، هم اعتقادي به اعدام نداشت؛ چون زمان وقوع حادثه دو نفر از موكلانم ۱۹ و ۱۸ ساله بوده و از سواد چنداني نيز برخوردار نبودند.
وي افزود: صبح ديروز (دوشنبه) با توجه به درخواست توقف حكم جلسه اي با چند تن از مسئولان قضايي داشتم كه هنوز نتيجه آن به من اعلام نشده است.

اتهام افساد في الارض پرونده پاكدشت نقض شد
000315.jpg
گروه حوادث: رئيس دادگاه هاي كيفري استان تهران از تاييد حكم صادره از سوي شعبه  ۷۴ كيفري استان تهران درخصوص متهمان جنايات پاكدشت در ديوان عالي كشور خبر داد.
به گزارش خبرنگار ما،  ناصر سراج درباره  تاييد حكم متهمان پرونده  جنايات پاكدشت و ابلاغ آن از سوي ديوان عالي كشور اظهار داشت: به طور كلي پرونده  مورد بررسي در شعبه  ۷۴ كيفري و حكم صادره از سوي اين دادگاه، مورد تاييد ديوان عالي كشور قرار گرفت و پرونده  افساد في الارض نقض شد يعني پرونده اول كه طي آن متهم رديف اول به ۱۶ بار قصاص و پرداخت ۴ ديه و متهم رديف دوم هم به ۱۵ سال حبس محكوم شده بود، تاييد شد و پرونده  دوم درباره  افساد في الارض متهم رديف دوم نقض شد.
وي درباره  زمان اجراي حكم مورد تاييد ديوان عالي كشور اظهار داشت: طبق ماده ۱۸ قانون تشكيل دادگاه هاي عمومي بايد حكم به متهمان ابلاغ شود و اگر آنها اعتراضي نكنند، بلافاصله پرونده را به اجراي احكام دادسرا ارجاع مي دهيم.
سراج يادآور شد كه طبق ماده ۱۸ قانون تشكيل دادگاه هاي عمومي متهم حق دارد اگر خلاف بين شرع و قانون تشخيص دهد، يك بار ديگر به حكم اعتراض كند؛ متهمان اين پرونده يك ماه فرصت دارند تا به شعبه تشخيص ديوان عالي كشور شكايت كنند.
وي درباره  طولاني شدن رسيدگي اين پرونده در ديوان عالي كشور نيز گفت كه وقت ديوان صرف پرونده  دوم -افساد في الارض- شد وگرنه در اين پرونده به سرعت اقدام مي كرد. پرونده  دوم مشكلاتي را ايجاد كرد كه ديوان بايد كاملاً بررسي مي كرد.
سراج با اشاره به فشاري كه بر روي قضات دادگاه عمومي به علت محكوم نكردن متهم رديف دوم به اعدام وجود داشته، از هيات قضات شعبه  ۷۴ دادگاه كيفري و قضات عالي شعبه  ۳۲ ديوان عالي كه با دقت پرونده را مورد بررسي قرار دادند و تحت تاثير جو قرار نگرفتند و حكم قانوني و شرعي صادر كردند، تشكر و تقدير كرد.
دبير دريابيگي، وكيل تسخيري متهم رديف اول پرونده (بيجه) در زمينه  تاييد حكم دادگاه از سوي ديوان عالي كشور، به خبرنگار حقوقي ايسنا گفت: اين كه حكم صادره از سوي شعبه  ۷۴ دادگاه كيفري استان تهران مورد تاييد ديوان عالي كشور قرار گرفته است، به ما ابلاغ نشده و اطلاعي از آن نداريم.
دريابيگي درباره  پرونده  دوم و بخش افساد في الارض متهمان اين پرونده اظهار داشت كه اين حكم در مورد بيجه، متهم رديف اول تاييد شده و در مورد متهم رديف دوم نقض شده كه ممكن است دادگاه مجددا آن را مورد رسيدگي قرار دهد.
وكيل تسخيري متهم رديف اول پرونده  جنايات پاكدشت درباره  احتمال اعتراض به حكم مورد تاييد ديوان در صورت ابلاغ آن نيز گفت: با توجه به اين كه حكم افساد في الارض متهم رديف اول تاييد شده است، نسبت به تاييد حكم شعبه  ۷۴ دادگاه كيفري از سوي ديوان عالي كشور، اعتراض نخواهيم كرد و موجبي براي اعتراض نمي بينيم.

ارسال پرونده عاملان قتل ورامين به ديوان عالي كشور
000312.jpg
گروه حوادث: پرونده مردي كه چندي پيش به اتهام كشتن چهار نفر از جمله دو فرزندش محاكمه و به قصاص و پرداخت ديه محكوم شده بود، به ديوان عالي كشور فرستاده شد.
به گزارش خبرنگار ما، چندي پيش دادگاه متهماني برگزار شد كه جنايي ترين پرونده سال نام گرفت. در اين پرونده مردي با شوهر دادن همسرش، ۴ نفر از جمله ۲ پسرش را با همكاري چند نفر ديگر به قتل رسانده بود. «اسماعيل. ع» متهم رديف اول اين پرونده در رابطه با قتل «ابراهيم و فاطمه.ش» به دو بار قصاص و در رابطه با قتل دو فرزند خود به پرداخت دو فقره ديه كامل در حق پسر ۱۵ساله خود به عنوان قيم اتفاقي و به اتهام زناي به عنف به يك بار اعدام محكوم شد.
«معصومه.ش.ح» ، همسر مرد و متهم رديف دوم پرونده، به اتهام معاونت در قتل «ابراهيم.ش» به ۱۵ سال حبس، معاونت در قتل «فاطمه.ش» به ۱۵ سال حبس و معاونت در قتل دو فرزند خود، به ۱۵ سال حبس و به اتهام زناي محصنه به يك بار اعدام، و دو متهم رديف سوم و چهارم پرونده نيز هر كدام به اتهام معاونت در قتل «ابراهيم .ش» به ۱۵ سال حبس محكوم شدند.
رييس دادگاه هاي كيفري گفت: حكم اين پرونده كه ۱۵ دي ماه صادرشده بود، ظرف ۱۰ روز به آنها ابلاغ شد و متهمان ۲۰ روز فرصت داشتند تا نسبت به اين حكم اعتراض كنند.
وي گفت: با توجه به حساسيت پرونده، اقدام كرديم و اعتراض متهمان را گرفتيم و به اين ترتيب پرونده روز گذشته به ديوان عالي كشور فرستاده شد.
سراج درباره مدت زماني كه ديوان فرصت رسيدگي به اين پرونده را دارد نيز گفت: مشخص نيست كه ديوان براي رسيدگي به اين پرونده چقدر زمان صرف خواهد كرد اما احتمالاً با توجه به حساسيت اين پرونده، در اين زمينه سريع اقدام مي شود.

عفو قاتل ۱۸ ساله
با ميانجيگري اعضاي واحد صلح و سازش دادگستري استان قزوين قاتل ۱۸ ساله اي پس از تحمل شش سال حبس آزاد شد.
به دنبال وقوع يك تصادف منجر به فوت در سال ۱۳۷۷ و شكايت اولياي دم مقتول از راننده خودرو، اين فرد به دليل نداشتن گواهينامه به قتل عمد در اثر سانحه تصادف واقع در روستاي شريف آباد قزوين متهم شد.حسب راي شعبه اول دادگاه عمومي قزوين، قاتل محكوم به پرداخت يك فقره ديه كامل شد و در نهايت با تراضي طرفين و در اجراي بخشنامه رئيس قوه قضاييه، پرونده جهت ايجاد مصالحه در دي ماه۱۳۸۳ به واحد صلح و سازش دادگستري قزوين ارسال شد.

حادثه در جهان
حبس تعزيري براي والدين قاتل
گروه حوادث: دادگاهي در ايالت تگزاس روز گذشته زن و شوهري را كه دختر چهار ماهه خود را به قتل رسانده بودند به حبس تعزيري محكوم كرد.
دادستان پرونده، مري ساليوان پس از صدور حكم نهايي در مصاحبه اي مطبوعاتي اعلام كرد كه از آن جا كه مشخص نبود كدام يك از متهمان قاتل اصلي مقتول است تصميم گرفتيم طبق توافقي كه با آن ها انجام داديم هر دو را به حبس تعزيري محكوم كنيم.
طبق اين توافق نامه كه از جانب متهمان و دادستان پرونده امضا شد پدر كودك ها هاستون ري ۲۱ ساله و مادر وي سنيت مك كليتان ۲۰ ساله به حبس تعزيري محكوم شدند. به گزارش پزشك قانوني، كاترنيا چهار ماهه كه در هفدهم آگوست ۲۰۰۳ فوت كرد هنگام مرگ دچار شكستگي هاي شديد استخوان هاي جمجمه و سر شده بود. طبق كالبد شكافي انجام گرفته، پزشكان متوجه شدند كه به كودك مقدار زيادي آنتي هيستامين داده شده بود. به گفته مامور تحقيق پرونده از آن جا كه به غير از والدين كاترينا افراد ديگري هم در منزل ساكن بوده اند تعيين هويت صددرصد ضارب وي امكان پذير نيست.
سوء استفاده از سونامي
گروه حوادث: پليس پترزبورگ روز گذشته مردي را كه با فرستادن ۸۰ هزار پيام كوتاه برروي تلفن هاي همراه سايرين ادعا كرده بود كه رياست يك سازمان امدادي در مناطق سونامي زده را برعهده دارد و اقدام به جمع آوري پول و كمك براي زلزله زدگان كرده بود بازداشت كرد.
متوچميدر ۲۴ ساله چند روز پس از هشدار سازمان هاي اطلاعاتي در خصوص چنين سوءاستفاده اي در آپارتمان محل سكونتش بازداشت شد. متو در اولين بازجويي به جرم خود اعتراف كرد و ادعا كرده بود كه قصد داشت با پول جمع آوري شده ماشينش را تعمير كند و قبض هاي آب ، برق و تلفن خود را بپردازد. دادگاه بدوي روز گذشته وي را تا روز دادگاه جنايي با قرار وثيقه ۲۵ هزار دلاري آزاد كرد. به گفته مامور تحقيق پرونده، متو بافرستادن پيام هاي كوتاه، دو شماره حساب را در اختيار گيرندگان پيام قرار داده بود تا كمك هاي نقدي خود را به اين حساب ها بريزند. تعدادي از دريافت كنندگان اين پيام ها به متن آن مشكوك شده و اف.بي.آي را در جريان گذاشتند. متو در پيغام هاي خود از آرم يك موسسه خيريه بزرگ استفاده كرده بود.
آزادي روزنامه نگار پس از ۴۴ سال
گروه حوادث: روزنامه نگار سياه پوستي كه به اتهام قتل يك كارمند بانك در سال ۱۹۶۱ در زندان به سر برده و سه دادگاه كه اعضاي هيأت رئيسه آن همگي سفيدپوست بودند وي را در طول اين چهل و چهار سال همواره گناهكار تشخيص داده بودند پس از چهارمين بار حضور در دادگاه توسط هيأت منصفه اي متشكل از چند سفيد و سياه پوست به قتل غيرعمد محكوم و در نتيجه از زندان آزاد شد.
ويلبرت ريدو كه چهل و چهار سال را در زندان هاي ايالت لوئيزيانا گذرانده است به دليل اين كه به اتهام قتل درجه دوم محكوم شده و دوران محكوميت اين اتهام را هم گذرانده است آزاد شد. هيأت منصفه دادگاه فوق كه متشكل از هفت سفيدپوست و پنج سياه پوست بود پس از شش ساعت بحث و تبادل نظر، ويلبرت را به قتل غيرعمد محكوم كرد.
ويلبرت پس از قرائت حكم فوق هيچ گونه احساس خاصي از خود نشان نداد و تنها زماني كه قاضي دادگاه از وي پرسيد كه آيا تمايل دارد هر چه سريع تر از زندان آزاد شود، گفت: بله. عالي جناب.وي پس از پايان رسمي دادگاه در مصاحبه اي مطبوعاتي تنها چند جمله كوتاه گفت: هنوز نمي توانم حكم صادره را باور كنم. انگار همه چيز از نو آغاز شده است.جمعي از هواداران ويلبرت ۶۲ ساله پس از قرائت حكم نهايي، به شادي و پايكوبي پرداختند.
پرونده ويلبرت در طول دو دهه گذشته سرو صداي فراواني در مطبوعات محلي لوئيزيانا به راه انداخته بود. هواداران وي اعتقاد داشتند كه وي در طول چهل و چهار سال حبس قطعاً به سزاي اعمالش رسيده و وقت آن فرارسيده است كه طعم آزادي را بچشد.ويلبرت ريدو زمان قتل جوليا فرگوسن تنها ۱۹ سال سن داشت. وي هرگز اتهام قتل جوليا سفيدپوست را انكار نكرد. به گفته دادستان پرونده وي پس از سرقت از بانك جوليا را به عنوان گروگان با خود برد. سپس با چند ضربه چاقو وي را به قتل رسانده است.
ويلبرت ريدو كه در اولين دادگاه به اعدام محكوم شده بود پس از آن كه دادگاه عالي ايالات متحده در دهه ،۱۹۷۰ صدور حكم اعدام را ممنوع كرد از مرگ نجات يافت. در سال ،۲۰۰۰ دادگاه تجديد نظر فدرال اعلام كرد كه حكم اوليه صادر شده مشروعيت قانوني ندارد؛ چرا كه در آن زمان دادگاه هيأت منصفه اي كاملاً سفيدپوست را تعيين كرده بود.
شباهت پدري پس از ۵۳ سال
دو برادر را به هم رساند

ايسنا: دو برادر پرتغالي يكديگر را پس از ۵۳ سال دوري، بطور تصادفي در فرودگاه «لشبونه» يافتند.
«ماريوسليواي» ۷۰ ساله به روزنامه «كوريو و امانها» گفت: به برادرم كه نگاه كردم چهره پدرم را در صورتش ديدم. سپس به طرفش رفتم، او را بوسيدم و گفتم: تو برادر من هستي. «ماريو» آخرين بار برادر بزرگش را در فرانسيسكو در سال ۱۹۵۱ زماني كه تونيس (جنوب كشور) را به مقصد آرژانتين ترك كرد، ديد.
قرار بر اين بود كه ماريو پس از ۲۱ سال براي زندگي به استراليا منتقل شود. اين دو برادر يكديگر را بر اساس طرح دولت پرتغال مبني بر ارائه تسهيلات به مهاجريني كه به كشورشان بازمي گردند، يافتند. «فرانسيسكوي» ۸۱ ساله برادر ماريو گفت: هنگام ديدن برادرم قصد داشتم چيزي بگويم ولي نتوانستم.

قاچاقچيان مسلح ناكام ماندند
فارس: گروهي از قاچاقچيان مسلح در كوه هاي شرق كشور پس از ناكامي در درگيري مسلحانه با مأموران مبارزه با مواد مخدر متواري شدند.
مركز اطلاع رساني مبارزه با موادمخدر ناجا، مأموران قرارگاه عمليات مقدم مرصاد بعد از دو هفته فعاليت اطلاعاتي پي بردند گروهي از اشرار و سوداگران مسلح قصد ورود به خاك ايران و جابه جايي موادمخدر را دارند، به همين دليل يك گردان از نيروهاي رزمي اين قرارگاه محل مورد نظر واقع در دهانه معروف به آهويي در ارتفاعات صعب العبور كهوتي را تحت نظر داشتند كه نيمه هاي شب متوجه حضور كاروان اشرار مسلح شدند.
بر پايه اين گزارش اشرار مسلح با اطلاع از حضور مأموران شروع به تيراندازي و شليك گلوله با آرپي جي هفت و انواع سلاح جنگي كردند و در مقابل نيز مأموران با استفاده از آتش پرحجم خود موفق شدند ضمن از كار انداختن موتور جنگي اشرار و قاچاقچيان مسلح يكي از خودروهاي آنان را كه حامل مواد مخدر بود به آتش بكشند.
براساس اين گزارش اشرار مسلح در اين شرايط با استفاده از تاريكي شب و آشنايي به گريزگاه هاي كوهستان خود را به مرز افغانستان رساندند و با جاگذاشتن آلات و ادوات جنگي متواري شدند.
بنا به اين گزارش با فرار اشرار مسلح، مأموران طي بازرسي و پاكسازي محل وقوع درگيري، سلاح هاي جنگي و به ميزان ۴۰۰ كيلوگرم ترياك به جاي مانده از قاچاقچيان را كشف و ضبط كردند.
در اين درگيري مأموران انتظامي هيچگونه خسارت مالي و جاني نداشتند.

در دادگاه خانواده
اختلاف بر سر مهريه قبل از ازدواج
گروه حوادث: ازدواج دختر جواني كه براي تعيين مهريه به دادگاه خانواده آمده بود به هم خورد.
به گزارش خبرنگارما، دختر جواني به همراه مادر خود براي گرفتن اجازه ازدواج به دليل مجهول المكان بودن پدرش به دادگاه خانواده مراجعه كرد. به همراه آنها پسرجواني كه قصد ازدواج با دختر را داشت نيز آمده بود.
براساس ماده ۱۰۴۳ قانون مدني نكاح دختر اگر چه به سن بلوغ رسيده باشد موقوف به اجازه پدر يا جد پدري او است و هرگاه پدر يا جد پدري بدون علت موجه از دادن اجازه مضايقه كند اجازه او ساقط و در اين صورت دختر مي تواند با معرفي كامل مردي كه مِي خواهد با او ازدواج نمايد و شرايط نكاح و مهري كه بين آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدني خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نمايد. براساس ماده ۱۰۴۴ همين قانون در صورتي كه جد يا جد پدري در محل حاضر نباشد و استيذان از آنها نيز عادتاً غير ممكن بوده و دختر نيز احتياج به ازدواج داشته باشد، وي مي تواند اقدام به ازدواج كند. البته براساس تبصره اين ماده ثبت اين نوع ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدني خاص است.
براساس اين گزارش، در اين پرونده مجهول المكان بودن پدر دختر براي دادگاه پس از سه جلسه تعيين وقت دادرسي محرز شده بود، براساس قانون زوج و زوجه بايد در محضر قاضي دادگاه مهريه خود را تعيين كنند.
مهران تازه فارغ التحصيل رشته مهندسي برق شده بود و با سحر در يكي از كلاس هاي ترم آخر دانشگاه آشنا شده بود به نظرش سحر دختري آرام و درس خوان آمده بود. مهران پس انداز چهار سال كار بعد از فارغ التحصيل شدن از دبيرستان را جمع كرده بود تا بتواند در رشته مورد علاقه اش درس بخواند. خوب مي دانست پول درآوردن كار آساني نيست. وقتي قاضي از او خواست تا رقم مهريه اي را كه بايد در همان روز مشخص مي شد را بالاتر ببرد، مخالفت سرسختانه اي كرد. اصرارهاي سحر و مادرش هم به جايي نمي رسيد. مهران گفت: من نمي دانم چند سال ديگر وضعيت اقتصادي ام چگونه باشد. نمي توانم تعهد پرداخت پولي را بدهم كه احتمال دارد نتوانم از عهده پرداختش برآيم. پيشنهاد من براي مهريه اين خانم ۱۴ سكه است.
مادر سحر با شنيدن اين رقم پيشنهادي صدايش بلندتر شد و گفت: ما از ۴۰۰ سكه پائين تر نخواهيم آمد.
بحث هاي آنها به مانند صداهايشان بالا گرفته بود كه قاضي ختم رسيدگي را اعلام كرد و به طرفين اين ازدواج شكل نگرفته گفت تا توافق نكرده ايد به دادگاه نياييد.

دستگيري سارق خودرو سپاه
گروه حوادث: پسر جواني كه مدعي است پدرش وي را از نظر روحي مورد فشار قرار داده بود توسط مأموران انتظامي بازداشت شد.
به گزارش خبرنگار ما، پدر يك پسر جوان كه به نقاشي ساختمان مشغول بود هر بار كه پسرش دسترنج كار خود را تحويل مي گرفت به زور تمامي پول هاي وي را مي گرفت و مخارج زندگي را از آن طريق تأمين مي كرد. چند ماه قبل پسر جوان يك خودرو پرايد خريداري كرد كه پدرش با مشاهده خودرو بار ديگر به زور سند و مدارك خودرو را از وي گرفته و پس از فروش خودرو پرايد براي خودش يك ماشين فيات خريداري كرد. اين مسئله موجب خشم و ناراحتي شديد پسر جوان شد تا اين حد كه پسر مذكور تصميم به خودكشي گرفت. پسر جوان بعد از خوردن تعداد زيادي قرص ديازپام سوار خودرو فيات پدرش شد و با سرعت زياد در خيابانها شروع به رانندگي مي كرد. سرعت بالاي خودرو موجب شد پسر جوان كه بعد از مصرف قرص هاي خواب آور تعادل خود را از دست داده بود با يك خودرو ديگر تصادف كند.
پسر جوان پس از وقوع اين حادثه خودرو پدرش را رها كرده و سوار يك خودرو ديگر كه متعلق به سپاه بود و راننده آن براي خريد چند دقيقه اي كوتاه خودرو را روشن رها كرده بود شده و قصد فرار از آن محل را داشت كه عمليات تعقيب و گريز براي متوقف كردن وي آغاز شد و در نهايت پسر جوان بازداشت شد.
پسر جوان بعد از آن كه توسط پزشكان مورد مداوا قرار گرفت در خصوص انگيزه ارتكاب جرم خود گفت: «فشارهاي روحي كه پدرم بر من وارد آورده بود موجب شد مرتكب جرم شوم.»

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |