سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره ۳۶۲۸ - Feb 1, 2005
آدم ربايي دختر ايراني در تركيه
001329.jpg
گروه حوادث: بررسي هاي قضايي بر روي پرونده آدم ربايي يك دختر جوان ايراني در كشور تركيه و آزار و اذيت وي توسط يك مرد ايراني در آن كشور در دادسراي امور جنايي تهران ادامه خواهد يافت.
به گزارش خبرنگار ما، مرد لاغر اندام با كت و شلوار سرمه اي رنگ و چهره  اي عصبي طول راهرو و دادسراي امور جنايي تهران را طي كرد و مقابلم ايستاد. مرد كه جواهرساز بود بعداز معرفي خود چگونگي آدم ربايي دخترش در شهر استانبول كشور تركيه را اين گونه تعريف كرد: «همسرم اواسط سال ۸۱ به دليل مبتلا بودن به بيماري قلبي به قصد درمان به كشور آلمان نزد پدرش رفت. مداواي بيماري وي به طول انجاميد و در نهايت من و دخترم كه در تهران به انتظار بازگشت وي به ايران بوديم چاره اي جز عزيمت به كشور آلمان را نداشتيم. تا پايان دوران دبيرستان الميرا دختر ۲۰ ساله ام سفر خود را به تعويق انداختيم و در نهايت عازم كشور تركيه شديم تا از آن كشور ويزا گرفته و به كشور آلمان برويم. هفدهم اسفندماه سوار بر يك خودرو شورلت مسافركش به سمت مرز ايران- تركيه حركت كرديم. وقتي به مرز رسيديم از خودرو مذكور پياده شده و سوار يك اتوبوس مسافري كه راهي شهر استانبول بود شديم. در اتوبوس با دو مرد جوان به نام هاي محمد و كيوان كه ۳۰ و ۳۵ ساله بودند آشنا شديم. دو مرد جوان در ميان حرف هايشان از مردي به نام علي نام بردند كه در شهر استانبول به قاچاق دختران و ديگر كارهاي خلاف مي پردازد. وقتي به مقصد رسيديم، من و الميرا به همراه محمد براي اقامت به سمت هتل ايفل رفتيم ولي كيوان از ما جدا شده و به هتل ديگري رفت.
محمد در اتاق روبه رويي ما اقامت گزيد. بعدازظهر همان روز هر سه نفر براي خريد يك كارت اعتباري تلفن همراه براي الميرا از هتل خارج شديم. بعداز خريد كارت تلفن همراه به هتل بازگشتيم. محمد و كيوان از سال ۷۴ ماهي يك بار به كشور تركيه سفر مي كردند و من به خيال اينكه محمد قادر به كمك كردن به ما است درخصوص چگونگي اخذ ويزاي آلمان در مدت زمان كوتاه با وي به گفت وگو پرداختم. در مدت زماني كه من و محمد در رستوران هتل مشغول صحبت بوديم، الميرا به اتاق رفته و استراحت كرد.
شب محمد به من گفت: «فردا با هم پيش مردي مي رويم كه مي تواند ويزاي آلمان را برايت تهيه كند.» آن شب خوشحال از اينكه به زودي نزد همسرم رفته و كانون خانواده ام دوباره شكل مي گيرد به خواب رفتم. فردا صبح محمد به مقابل در اتاق ما آمد و گفت:«به همراه من براي صحبت با فردي كه قادر به تهيه ويزا براي شماست بيا ولي هيچ پول و مدرك شناسايي با خود همراه نياور.»
من به سرعت آماده شدم و به دنبال محمد راهي شدم و به الميرا گفتم تا بازگشت من از اتاق خارج نشود.
محمد مرا به سمت يك قهوه خانه برد ولي فردي كه قرار بود با او صحبت كنيم نيامده بود. در مدت زماني كه قرار بود به انتظار بايستيم من به طرف مغازه اي كه كارت تلفن همراه الميرا را از آن گرفته بودم رفتم تا از وصل شدن خط تلفن وي اطمينان يابم. محمد در قهوه خانه به انتظار من باقي ماند. ولي پس از ۱۰ دقيقه وقتي به قهوه خانه بازگشتم خبري از محمد نبود. نگران شدم به سرعت به سمت هتل حركت كردم، نگراني ام بيهوده نبود زيرا وقتي وارد اتاق شدم الميرا را نديدم. دخترم به همراه تمام مدارك و پول نقدي كه همراه داشتيم ناپديد شده بود. مطمئن بودم كه محمد از چگونگي ناپديد شدن الميرا خبر دارد. با وحشت و نگراني در خيابانهاي شهر غريب استانبول به دنبال محمد مي دويدم. دو ساعت تمام هراسان به هر سو رفتم تا در نهايت پشت مسجد «لال علي» محمد را يافتم. وقتي سراغ الميرا را از او گرفتم اظهار بي اطلاعي كرد ولي وقتي اصرار كردم تا محل اقامت علي را كه از وي در راه ايران به تركيه صحبت كرده بودند به من نشان دهد، محمد با لحني تند با من برخورد كرد، ديگر مطمئن شدم او از الميرا خبر دارد. يك لحظه از وي جدا نمي شدم. چندين ساعت مرا كه نگران حال دخترم بودم در آن شهر غريب چرخاند و درنهايت نيز در يك فرصت مناسب ناپديد شد.
نمي دانستم به كجا بروم و از چه كسي سراغ الميرا را بگيرم. در اين ميان شريك كاريم در ايران كه متوجه خروجم از كشور شده بود به تصور اينكه قصد كلاهبرداري از وي را دارم طرح شكايت كرده بود و بدين ترتيب مأموران اينترپل مرا در مرز ايران _ تركيه دستگير كردند و به ايران برگردانده شدم و با شكايتي كه از من شده بود دادگاه حكم جلب برايم صادر كرد و روانه زندان اوين شدم.
وقتي در زندان اوين بودم چندين بار اعلام كردم كه دخترم در كشور تركيه دزديده شده است و از مأموران طلب كمك كردم.
مرد جواهرساز در ادامه درخصوص چگونگي ربوده شدن الميرا گفت: «وقتي دخترم پيدا شد چگونگي ربوده شدنش را برايم تعريف كرد. وقتي من از محمد مقابل در قهوه خانه جدا شدم او به سرعت به همراه كيوان به هتل آمده و با ترفند خاص خود الميرا را به همراه تمامي مدارك و پولها از هتل خارج كرده و به سمت يك پانسيون بردند. الميرا نمي دانست كه كجاست و خيال مي كرد كه مدارك شناسايي را براي من به قصد اخذ ويزا مي آورد ولي ربايندگان او را در زيرزمين پانسيون تحويل علي داده بودند.
علي، الميرا را ۱۵ روز تمام در آن زيرزمين مورد شكنجه و آزار و اذيت قرار داد. آنقدر الميرا را كتك زده بود كه تمام صورتش كبود و بدنش پر از درد بود. بعداز گذشت ۱۵ روز وقتي فهميد مأموران، جستجو براي يافتن دخترم را آغاز كرده اند، براي اينكه از بازداشت رهايي يابد يك گذرنامه ۱۰۰ دلاري براي الميرا به مقصد مراكش تهيه كرد. كبودي هاي صورت دخترم را با لوازم آرايش پوشاند و الميرا را كه از فرط شكنجه به سختي راه مي رفت به همراه خود به فرودگاه برد تا از آنجا او را راهي مراكش كند.وقتي مأموران فرودگاه مدارك الميرا را مورد بررسي قرار دادند متوجه جعلي بودن آن شده و دخترم را بازداشت كردند. علي زمان دستگيري وي كنارش ايستاده بود و مأموران كه متوجه ارتباط آن دو شده بودند علي را نيز دستگير كردند.
الميرا تنها موفق شده بود در زمان بازجويي به مادرش در كشور آلمان زنگ زده و خبر از دستگيري خود در فرودگاه استانبول را بدهد.
ولي قبل از آنكه مادرش بتواند كمكي به الميرا بكند، كشور تركيه دستور بازگشت الميرا و علي را به ايران صادر كرد و بدين ترتيب آن دو با اولين پرواز به ايران برگردانده شدند.
علي با ترفند خاص خود گذرنامه الميرا را در طول مسير از وي گرفته و از بين برد تا اگر در ايران دستگير شدند به مأموران بگويد كه اين دختر خود به طور غيرقانوني وارد كشور تركيه شده بود.
الميرا وقتي به ايران بازگشت خبر از دستگيري من نداشت. از فرودگاه مهرآباد با دايي اش تماس تلفني گرفت و از او خواست تا براي كمك به او به فرودگاه بيايد. علي در مدت زماني كه الميرا منتظر رسيدن دايي اش بود از فرصت استفاده كرد و فراري شد.فرداي آن روز الميرا طرح شكايتي از علي و دوستانش در دادسراي امور جنايي تهران كرد.
سه روز پس از آن شكايت، به دستور بازپرس سليماني محل اختفاي علي شناسايي و بازداشت شد.علي در مراحل تحقيق به ربودن و آزار و اذيت الميرا در كشور تركيه اعتراف كرد.
در حال حاضر، متهم با قرار وثيقه آزاد است و بررسي هاي تكميلي درخصوص اين پرونده همچنان زير نظر بازپرس سليماني در دادسراي امور جنايي تهران ادامه دارد.

تأييد حكم اعدام گروگانگير نظام آباد
001326.jpg
گروه حوادث: حكم اعدام عامل گروگانگيري نظام آباد از سوي ديوان عالي كشور تأييد شد.
به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به اين پرونده زماني در دستور كار پليس قرار گرفت كه خبر يك سرقت مسلحانه از طلافروشي گنجينه و مرگ صاحب مغازه، به مركز فوريت هاي پليس ۱۱۰ اطلاع داده شد. بلافاصله پس از گزارش مقدماتي، تيمي از كارآگاهان اداره آگاهي تهران مأموريت يافتند تا رديابي هاي ويژه اي را براي شناسايي سارق مسلح آغاز كنند. به اين ترتيب به محل حادثه واقع در خيابان گرگان رفتند و در حال بررسي از محل حادثه بودند كه به پليس اطلاع داده شد كه رد سارق مسلح را در يكي از خيابان هاي نامجو به دست آورده اند.
بنابراين مأموران در چند تيم جداگانه مرد مسلح را تحت تعقيب قرار دادند و زماني كه وي متوجه شد توسط پليس رديابي شده است وارد دبستان سلمان فارسي شد و چند تن از سوادآموزان كه در كلاس نهضت سوادآموزي حضور داشتند را گروگان گرفت.
زماني كه ماجرا به گروگان گيري كشيده شد، سردار طلايي فرمانده انتظامي تهران بزرگ خود وارد عمليات شد و با حضور در صحنه گروگان گيري عمليات دستگيري را هدايت كرد؛ به طوري كه بعداز چهار ساعت عمليات ويژه، مأموران پليس توانستند مرد گروگانگير را در مدرسه سلمان فارسي دستگير كنند.
اين مرد ۲۴ ساله كه عليرضا نام داشت بعداز دستگيري بلافاصله به سرقت مسلحانه از طلافروشي گنجينه اعتراف كرد و تنها انگيزه خود را مشكلات مالي عنوان كرد.
وي درخصوص جزئيات حادثه نزد بازپرس مجيد متين راسخ گفت:  به خاطر بيكاري و مشكلات مالي كه داشتم دست به چنين كاري زدم. به همين خاطر اسلحه اي را خريداري كردم و روز حادثه به مغازه طلافروشي رفتم. دقايقي بعد از حضورم در طلافروشي از صاحب آن خواستم تا كمكم كند اما او مقاومت كرد و من مجبور به شليك شدم.
بر پايه اين گزارش، پرونده عليرضا پس از تحقيقات تكميلي و صدور كيفرخواست در شعبه ۷۴ دادگاه كيفري استان زير نظر قاضي ياورزاده و چهار مستشارش محاكمه شد و به اتهام قتل عمدي و ايجاد رعب و وحشت به يكبار قصاص و اعدام محكوم شد. حكم صادره صبح ديروز از سوي ديوان عالي كشور مورد تأييد قرار گرفت و پرونده براي اجرا به دادسراي امور جنايي تهران ارجاع شد.

با تحقيقات پليس شيراز
ادعاي دروغين شرور سابقه دار برملا شد
پليس : شرور سابقه داري در بيمارستان نمازي شيراز پس از يك ادعاي دروغين در بازجويي اعتراف كرد كه چند تن از دوستان با شليك گلوله او را زخمي كرده اند.
مسئولان بيمارستان نمازي شهرستان شيراز روز سه شنبه پس از يك تماس تلفني، مأموران انتظامي اين شهرستان را در جريان زخمي شدن فردي بر اثر اصابت گلوله قرار دادند.
بلافاصله پليس خود را به بيمارستان مذكور رساند و پس از تحقيقات لازم از پزشكان و مسئولان بيمارستان دريافت كه مجروح به نام «رضا-ك» از ناحيه كمر تيرخورده و سپس خود را به بيمارستان رسانده است.
اين مجروح در تحقيقات به عمل آمده به پليس گفت: ساعت ۲۰ روز دوشنبه به قصد خريد در بندرعباس از ميدان گلسرخ شيراز سوار يك دستگاه خودروي پرايد شدم.
او ادامه داد: در بين راه خوابم برد كه ناگهان سرنشينان خودرو مرا بيدار كرده و بدون هيچ دليلي با من درگير شدند سپس در جريان اين درگيري با شليك گلوله يك تن از آنان از ناحيه كمر مجروح شدم. سرنشينان خودرو نيز پس از مجروح شدنم مرا از خودرو پياده كرده و گريختند.
برپايه اين گزارش، پليس پس از انجام تحقيقات لازم براي اثبات صحت و يا سقم اين ادعا دريافت كه اين فرد سابقه كيفري داشته و از اراذل و اوباش منطقه خرامه شيراز است، بنابراين به اظهارات وي مشكوك شده و مجدداً از اين مظنون بازجويي كرد.
پليس سرانجام پس از ساعت ها بازجويي هاي فني از اين مرد دريافت كه اظهارات او كذب بوده است.
براساس اظهارات اين مجروح روز حادثه او به همراه سه تن از دوستانش به نام هاي احسان و برادرش و فرد ديگري به نام قلي با يك دستگاه خودروي پرايد متعلق به احسان براي تفريح به روستاي
( پشت پر) مهارلو رفته بودند كه در بين راه به دليل اختلافات قبلي با احسان درگيري بين آنان رخ مي دهد و در پي آن احسان با يك قبضه سلاح شكاري او را زخمي مي كند.
گفتني است، با اطلاعاتي كه متهم در اختيار پليس قرارداد آنان موفق به كشف اسلحه ضارب كه در حوالي محل حادثه در زير خاك دفن شده بود شدند و تلاش براي دستگيري عاملان و تحقيق در مورد علت اصلي اين حادثه ادامه دارد.

حادثه در جهان
محاكمه مردي كه كارگرش را طعمه شيرها كرد
گروه حوادث: دادگاه عالي آفريقاي جنوبي روز گذشته شاهد محاكمه مزرعه داري بود كه كارگر خود را طعمه شيرها كرده بود. در جلسه روز گذشته يكي از نگهبانان امنيتي شهادت داد كه خود شخصاً شاهد خورده شدن كارگر فوق توسط شيرها بوده است.
به گفته مأمور تحقيق پرونده، مارك اسكات به دنبال جر و بحث با نلسون چيسلا به كمك دو كارگر ديگر خود، ابتدا وي را مورد ضرب و شتم شديد قرار داده و سپس او را به درون قفس شيرهاي سفيد كه بسيار كمياب هستند مي اندازد. پليس پس از اين حادثه، تكه هاي لباس  نلسون، جمجمه و استخوان هاي وي را در قفس شيرها پيدا كرد. دادگاه پيش از اين هر سه نفر را به اتهام قتل عمد روبه رو كرده بود اما در جلسه روز گذشته يكي از متهمان با رد اتهام فوق ادعا كرد كه تنها دستورات مارك را اجرا كرده است. نگهباني كه شاهد اصلي اين پرونده محسوب مي شود اعتراف كرد كه روز حادثه از فاصله بسيار دوري شاهد اين ماجرا بوده است. اما از آن جا كه فاصله وي با محل حادثه بسيار زياد بوده است نتوانسته به موقع به نلسون كمك كند.
دادگاه فوق از آن جا كه قاتل اصلي يك سفيدپوست و نلسون سياه پوست بوده است از اهميت خاصي در رسانه هاي آفريقاي جنوبي برخوردار است. در جريان محاكمه نيز چندين بار دادستان پرونده، مارك اسكات را متهم به نژادپرستي كرد.
پدري كه فرزندش را به آتش كشيد
گروه حوادث: دادگاه عالي ايالت سانفرانسيسكو اعلام كرد كه پرونده مردي كه ۲۲ سال پيش پسر ۶ ساله خود را به آتش كشيده بود دوباره به جريان خواهد افتاد و اين بار مجازات وي طبق احكام جديد صادر خواهد شد.
انتخاب اعضاي هيأت منصفه دادگاه جديد از روز گذشته آغاز شده است. چارلي چارلز متهم به مالكيت غيرقانوني اسلحه و چندين فقره جرم ديگر است كه طبق قوانين جديد مي توان وي را به حبس ابد محكوم كرد.
در سال ،۱۹۸۳ چارلي پسر ۶ ساله خود ديويد را به يك متل برده و پس از خوراندن چند قرص خواب  به وي، مقداري بنزين بر روي او ريخته و وي را به آتش مي كشد.
وي انگيزه خود را از اين كار اين طور تشريح كرد: همسرم حكم دادگاه را براي اخذ سرپرستي ديويد گرفته بود و من براي اين كه نمي خواستم ديويد از من جدا شود، او را سوزاندم. ديويد از اين حادثه جان سالم به در برد اما ۹۰ درصد بدن وي دچار سوختگي درجه دوم شد و همين امر باعث انزواي وي از جامعه گرديده است.
در آن زمان طبق قوانين موجود، چارلي به اتهام ايجاد حريق عمدي و اقدام به قتل به حداكثر مجازات ممكن يعني سيزده سال حبس محكوم شد. وي پس از گذراندن شش سال و نيم از دوران محكوميتش به دليل حسن رفتار از زندان آزاد شد.
در سال ،۱۹۹۰ ديويد كه اعلام كرده بود قصد ندارد تا آخر عمر پدرش را ببيند، نام خانوادگي خود را به ديويد جوردن رابينسون تغيير داد. وي نام جردن را به دليل كمك مالي بسكتباليست معروف مايكل جردن براي خود انتخاب كرد.
در سال ،۱۹۹۶ چارلي در يك فقره قتل نيز مظنون شماره يك به حساب مي آمد كه اعضاي هيأت منصفه به دليل عدم وجود مدارك مستدل وي را بي گناه تشخيص دادند.
۵۵زنداني برزيلي گريختند
شين هوا: ۵۵ زنداني برزيلي با سوراخ كردن ديوار زندان فرار كردند.
پليس برزيل اعلام كرد: ۵۵ زنداني با سوراخ كردن ديوار زندان در شهر «سائوپائولو» گريختند. اكثر افراد فراري از زندان، قاچاقچي و سارق بودند.
اين گزارش حاكي است: تعداد ظرفيت اين زندان ۷۰ زنداني است. اين در حالي است كه قبل از فرار زندانيان ۱۳۰ نفر در آنجا حضور داشتند.
در آخرين خبرها آمده كه پليس توانسته است ۱۴ نفر از فراريان را دستگير كند.
شايان ذكر است، دو روز پيش نيز يك حادثه مشابه در اين كشور روي داده بود.
دو زن ژاپني به دلايل نامعلومي به قتل رسيدند
گروه حوادث:جسد دو زن ژاپني كه در يك فروشگاه عرضه كننده محصولات بهداشتي واقع در شهر «شيزوكو» كار مي كردند صبح روز شنبه در حالي پيدا شد كه سرشان از تن جدا شده بود.
به گزارش روزنامه «ديلي يوميوري» ، پليس شهر «شيزوكو» ژاپن جسد دو زن را كه سرشان از تن جدا شده بود، در فروشگاه محل كارشان پيدا كرد.
براساس اين گزارش، جسد يك از زنان كه ۶۰ سال داشت در دفتر و جسد زن ديگر كه ۵۷ ساله بود در انبار كشف شد. به گفته پليس، دست و پاي جسد زن ۶۰ ساله با طناب محكمي بسته شده بود. اين در حالي است كه موجودي صندوق پول نيز به سرقت رفته بود.
به گفته مالك يكي از فروشگاه هاي نزديك محل جنايت، آن شب در اين محل سرقت هاي متعددي انجام شده و سارق يا سارقان شيشه هاي بسياري از خودروهاي موجود در پاركينگ ها را شكسته و اشياي درون آنها را به سرقت برده اند.
پليس با توجه به اين كه صندوق پول فروشگاه فاقد موجودي بوده احتمال مي دهد اين دو قتل نيز توسط سارق يا سارقان صورت گرفته باشد.
گفتني است، در حال حاضر نيروهاي پليس در تلاشند انگيزه اين قتل ها را مشخص و قاتل يا قاتلان را شناسايي كنند.

توضيح يك خبر
در پي درج خبري در صفحه ۲۳ روز ۳۰/۱۰/۸۳ تحت عنوان ارجاع پرونده دندانپزشك متخلف به دادسراي ارشاد رئيس مجتمع دادگاه كيفري استان ناصر سراج- هر گونه مصاحبه مطبوعاتي را در خصوص اين پرونده تكذيب و خاطرنشان كرد: در برخي از جرايد به نقل از اينجانب مطلبي درج شده كه آن را تكذيب مي كنم.

فرهاد كاپو در تهران به دام افتاد
گروه حوادث: يك مواد فروش حوالي ميدان انقلاب تهران، معروف به فرهاد كاپو هفته پيش در تهران دستگير شد.
مأموران كلانتري ۱۴۸ انقلاب تهران، مدتي پيش اطلاعاتي مبني بر خريد و فروش مواد مخدر در محدوده استحفاظي اين كلانتري كسب كردند. براساس همين اطلاعات بود كه آنها تحقيقات گسترده خود را براي دستگيري عامل يا عوامل اين فعاليت ها آغاز كردند.
برپايه اين گزارش، پليس در تحقيقات خود دريافت، فردي به نام فرهاد معروف به «كاپو» در محدوده ميدان انقلاب مبادرت به فروش مواد مخدر مي كند. بنابراين، آنان در يك اقدام صوري با اين مواد فروش وارد معامله شدند.
اين گزارش مي افزايد، فرهاد هنگام معامله از هويت مأموران با خبر شد و سعي كرد تا با يك دستگاه خودرو پرايد متعلق به خود از محل متواري شود اما پليس در جريان يك تعقيب و گريز و با شليك چند تيرهوايي موفق به دستگيري او شد. در بازرسي بدني از اين فروشنده مواد مخدر، مقاديري حشيش و شيشه به دست آمد.
گفتني است، بازجويي از اين متهم ادامه دارد.

دستگيري چهار قاتل شرور
گروه حوادث: چهار تن از اراذل و اوباش سابقه دار كه چند روز پيش در جريان يك درگيري در منطقه ابوذر تهران جواني را به قتل رسانده بودند، ديروز دستگير شدند.
ساعت ۹ و ۳۰ دقيقه روز شنبه، فردي به نام «نقي _ الف» سراسيمه به كلانتري ۱۶۱ ابوذر مراجعه كرد ومأموران را در جريان يك مورد درگيري و مجروح شدن فرزندش قرار داد.
شاكي در توضيح ماجرا به پليس گفت: «در خانه بودم كه همسايگان به من خبر دادند پسرم با چند تن از اراذل و اوباش در محدوده پارك آلاله درگير شده است. بلافاصله خود را به محل رساندم و پسرم را كه غرق در خون روي زمين افتاده بود، مشاهده كردم و با كمك مردم او را به بيمارستان رسانديم.»
بر پايه اين گزارش،ساعاتي بعد به ماموران خبر رسيد كه مجروح به علت شدت جراحات وارده در بيمارستان فوت كرده است.
در بررسي هاي بعدي پليس از شاهدان حادثه مشخص شد كه ضاربان ۴ تن از اراذل و اوباش سابقه دار هستند كه پس از حادثه از محل گريخته اند، بنابراين منازل و كليه محل هاي كه احتمال مخفي شدن آنها مي رفت مورد كنترل نامحسوس پليس قرار گرفت و سرانجام محل اختفاي اين چهار تبهكار شناسايي و آنان به اتهام قتل عمد دستگير شدند.
گفتني است، متهمان در بازجويي ها به درگيري و مجروح كردن متوفي اعتراف كردند و از محل اختفاي آنان يك قبضه قمه كشف شد.

سارق خاله اش را به قتل رساند
پليس: مرد جواني كه به قصد سرقت، وارد منزل خاله اش در شهرستان بوكان شده بود پس از ناكامي در انجام سرقت با ضربات چاقو او را به قتل رساند.
مردي به نام رسول با مراجعه به ماموران انتظامي شهرستان بوكان، پليس را از به قتل رسيدن همسرش (ملك) توسط خواهرزاده اش مطلع كرد.
رسول گفت: خالق كه به انگيزه سرقت وارد منزل ما شده بود، با ديدن من و همسرم كه او نيز شاهد اين ماجرا بود، دست وپايش را گم كرد اما به سرعت به خودش مسلط شد و پس از ضرب و جرح من و ملك با ضربات چاقو، خاله ۷۰ ساله اش را از پاي درآورد. با اطلاعاتي كه شاكي در اختيار ماموران قرار داد، كارآگاهان در قالب چند تيم عملياتي جستجوي ويژه اي را براي شناسايي مخفيگاه قاتل آغاز كردند و با كنترل محل هاي رفت و آمد وي سرانجام در يك عمليات ضربتي خالق را دستگير كردند.
متهم در بازجويي هاي اوليه و مواجهه حضوري با شاكي لب به اعتراف گشود و راز جنايت مجرمانه اش را بازگو كرد.

انهدام يك شبكه بدل انداز توسط ماموران
گروه حوادث: اعضاي يك شبكه بدل انداز كه با حضور در ترمينال ها و مسافربري ها اقدام به سرقت هاي ميليوني كرده بودند، با تلاش پيگير ماموران تجسس كلانتري ۱۵۳ شهرك وليعصر به دام افتادند.
به گزارش خبرنگار ما، اعضاي اين شبكه را كه چهار نفر به نام هاي «حميد، محمدرضا، حسين و عيوضي» تشكيل مي دادند در پي شكايت متعدد مردم شناسايي شدند.
رسيدگي به اين پرونده با دستور ويژه حسين عزيزآبادي _ رئيس كلانتري _ در دستور كار ماموران تجسس قرار گرفت و ماموران با انجام تحقيقات مقدماتي و اظهارات شاكيان متوجه شدند كه شيوه سرقت به يك شكل مي باشد. بنابراين با انجام چهره نگاري توانستند يكي از آنان را كه حميد نام داشت تحت شناسايي قرار دهند و در يك عمليات ضربتي دستگير كنند.
ماموران كلانتري با دستگيري حميد متوجه شدند كه وي با همدستي سه تن ديگر از دوستانش اقدام به سرقت از مسافران كرده اند. به اين ترتيب بقيه اعضاي اين شبكه هم دستگير شدند. متهمان اين پرونده كه تاكنون به بيش از ۱۰ ميليون تومان سرقت اعتراف كرده اند داراي ۲۵۰ شاكي هستند.
بر پايه اين گزارش، اين چهار عضو شبكه بدل انداز از سال ۷۸ تاكنون تحت تعقيب كارآگاهان قرار داشتند كه با پيگيري همه جانبه ماموران تجسس كلانتري ۱۵۳ شهرك وليعصر به دام افتادند.
شگرد اعضاي اين شبكه بدين طريق بود كه آنان با شناسايي مسافران كه پول زيادي همراه داشتند به بهانه اينكه از آنها سرقتي صورت گرفته،  اقدام به بازرسي از وسايل سوژه هاي موردنظر كرده و در يك لحظه اقدام به سرقت پول هاي مسافران مي كردند. اين پرونده هم اكنون در شعبه ۴ دادسراي ناحيه ۱۸ تحت بررسي قرار دارد. هركس كه در محدوده هاي پل فرديس، ميدان آزادي، خيابان هاي قزوين، گمرك، هلال احمر، ترمينال جنوب، ميدان شوش بدين طريق مورد دستبرد قرار گرفته است مي تواند به كلانتري ۱۵۳ يا دادسراي ناحيه ۱۸ مراجعه كند.

رئيس كل دادگستري استان تهران:
تا زماني كه تكليف ديه قربانيان پاكدشت مشخص نشود متهم پرونده اعدام نمي شود
ايسنا:رئيس كل دادگستري استان تهران گفت كه اجراي عدالت بهترين عيدي به مردم است.
حجت الاسلام عباسعلي عليزاده در حاشيه  ديدار مردمي اين هفته  خود در جمع خبرنگاران درباره  پرونده  جنايات پاكدشت اظهار داشت: متاسفانه اين پرونده در حال حاضر در شرايط مناسبي نيست زيرا در پرونده ۲۰ نفر به قتل رسيده و ۴ نفر نيز مصدوم شده بودند كه بيجه و متهم رديف دوم تفهيم اتهام شدند، چهار نفر مصدوم طبق نظر پزشكي قانوني طول درمان نياز داشتند و پرونده آنها در دادگاه كيفري استان تهران مفتوح است.وي ادامه داد: اين پرونده در ديوان عالي كشور از جهت قصاص و ديه تاييد اما از نظر افساد في الارض رد شد، لذا متهم رديف دوم پرونده با عنوان معاونت در قتل به ۱۵ سال حبس و بيجه از جهت قتل محكوم به قصاص و ۴ فقره ديه شد و پرونده  آن ۴ نفر مصدوم نيز مفتوح است.
عليزاده تصريح كرد: در حال حاضر اولياي دم به اتفاق، تقاضاي ديه كردند دليلي هم كه آوردند اين است كه بيجه به علت عمل نامشروع محكوم به اعدام است و اعدام مي شود، پس ما ديه مي خواهيم.
رئيس كل دادگستري استان تهران خاطرنشان كرد: اين متهم توانايي پرداخت ديه ندارد و پرونده در بخش اعدام باقي مانده است و اگر اجراي حكم به تاخير افتاده به دو دليل است: اول اينكه اولياي دم ديه مي خواهند كه او ندارد و دوم اين كه پزشكي قانوني  درمورد آن ۴ نفر مصدوم اظهارنظر نكرده است و يكي از آنها نيز فوت كرده است. وي خاطرنشان كرد: گزارش اين پرونده را به رئيس قوه  قضاييه ارائه كرديم و آيت الله  هاشمي شاهرودي بيان كرده است كه طبق قانون عمل كنيد و سعي كنيد حكم اجرا شود اما تا تكليف ديه و آن سه نفر مصدوم روشن نشود حكم قابل اجرا نخواهد بود.
عليزاده افزود: بر اساس رهنمود رئيس قوه  قضاييه و مشورت با همكاران در دادگستري به اين نتيجه رسيديم كه نامه اي به رئيس جمهور فرستاده شود كه مساعدت كنند و اين كار صورت گرفت و در اين نامه از رئيس جمهور استدعا كرديم كه از بيت المال كه در اختيار وي است ديه اين ۲۱ نفر و ديه آن ۳ نفر باقي مانده را بپردازند.
وي ادامه داد: در اين جا بايد از حمايت هاي رئيس جمهور در جريان پاكدشت تشكر كنم و بخواهم به اين نامه درخواست مثبت دهند تا اين مصيبت ديدگان ديه اي كه اسلام مقرر كرده را دريافت كنند و مرهمي باشد بر آلام و قلوب خانواده ها، اگر رئيس جمهور اين لطف را بكنند كمك قابل توجهي به مردم مصيبت ديده و دستگاه قضايي مي كنند، در هر صورت تا تكليف ديه مشخص نشود اعدام عملي نيست.
وي درباره  انفجار لوله  گاز در افسريه نيز گفت: در اين زمينه پرونده تشكيل شده است و اميدواريم رسيدگي و به نتيجه برسد. در اين گونه مسايل، مدعي العموم بايد در صحنه وارد شده و از حيثيت عمومي جرم دفاع كند.
چند روز گذشته گزارش هايي را نيز درخصوص تأخير هواپيماها ديدم، اين مساله جرم و تخلف است.

كشف جسد سوخته
گروه حوادث: جسد يك مرد مسن در جنگل هاي لويزان كشف شد.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت ۱۱ ظهر يكشنبه خبر كشف جسد يك مرد مسن در جنگل هاي لويزان به بازپرس هنرمند اطلاع داده شد.
خانواده محمدرضا ۷۳ ساله چند روز قبل از كشف جسدش فقدان وي را كه كارگر صنايع دفاع بود به اطلاع مأموران انتظامي رسانده بودند.
ظهر روز يكشنبه ماموران كلانتري ۱۳۶ در حين گشت زني در حوزه استحفاظي خود با جسد سوخته محمدرضا كه نيمي از بدنش نيز توسط حيوانات خورده شده بود، مواجه شدند.
بعد از حضور مأموران تشخيص هويت و كارآگاهان دايره ۱۰ آگاهي در محل كشف جسد و انجام تحقيقات اوليه پليس جسد به دستور بازپرس هنرمند به پزشكي قانوني انتقال يافت.بررسي هاي بيشتر در مورد اين پرونده جنايي در دايره ۱۰ آگاهي مركز و دادسراي امور جنايي تهران ادامه خواهد يافت.

عذاب وجدان، پسر را به اعتراف قتل پدر واداشت
عذاب وجدان باعث شد تا پسري كه به دليل اختلاف خانوادگي و عصبانيت پدرش را به قتل رسانده بود، خود را به پليس معرفي كند.
پنج شنبه هفته گذشته مأموران هنگ مرزي پيرانشهر از وقوع يك فقره قتل در يكي از مناطق اطراف شهرستان پيرانشهر مطلع شدند. آنها در مراجعه به محل دريافتند فردي به نام «عثمان» با شليك گلوله در منزل خود به قتل رسيده است.
بررسي هاي اوليه نشان مي داد در ساعت وقوع اين حادثه كسي در منزل عثمان حضور نداشته و او در خانه تنها بوده است. بنابراين مأموران تحقيقات خود را روي اعضاي خانواده او متمركز كرده و متوجه شدند كه او با اعضاي خانواده خود اختلافات شديدي داشته است.
تحقيقات پليس از اعضاي خانواده ( عثمان) همچنان ادامه داشت تا اينكه روز گذشته (حسام) فرزند وي ضمن مراجعه به مأموران به قتل پدر خود اعتراف كرد.او به پليس گفت: روز حادثه اختلافات شديد خانوادگي من با پدرم منجر به جر و بحث بين ما شد و به شدت عصباني شدم و كنترل خود را از دست دادم. من كه نمي فهميدم چكار مي كنم او را با استفاده از كلت كمري به قتل رسانده و اسلحه را در باغچه حياط منزلمان پنهان كردم.
مأموران نيز پس از بازرسي از محل مورد نظر حسام، اسلحه را كشف كردند.

جاعلان چك در اردبيل به دام افتادند
گروه حوادث: چهار كلاهبردار كه پس از سوختگيري خودرو در پمپ بنزين با توسل به زور چك پول هاي جعلي به متصدي فروش داده بودند، ديروز در اردبيل به دام افتادند.
صبح ديروز متصدي يك ايستگاه پمپ بنزين با مراجعه به مأموران كلانتري در شهرستان مشكين شهر، از راننده و ۵ سرنشين يك دستگاه خودروي پرايد شكايت كرد.اين مرد در شكايت خود به مأموران گفت : «راننده و سرنشينان اين خودرو پس از سوختگيري، يك فقره چك به مبلغ ۲ ميليون ريال به زور تحويل من دادند و مابقي پول را نيز به صورت نقد پس گرفته و به سرعت از محل متواري شدند كه بعداً متوجه شدم چك جعلي است.»
پس از طرح اين شكايت، مأموران كاوش هاي خود را براي دستگيري كلاهبرداران فراري آغاز كردند و توانستند آنها را دستگير كنند.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |