سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۳۴
ورق مي زنيم ؛،۲۰ 21، 22 و ...
فصل مشترك دفترچه هاي خاطرات 
ديديم همين طور آمبولانس هست كه دارد مي رود و مجروحان را به بيمارستان مي برد و احتياج به خون دارند. مجروحان مردم دسته دسته راه مي افتند براي خون دادن و ملت پنبه و ملحفه مي دهند...
029403.jpg
029415.jpg
۱۱ فوريه سال 1979 مصادف با 22 بهمن 1357؛ در فردا روزي احتمالا توده ملت چنين احساسي داشت. حالا چه فرقي مي كند اين نوشته ها در دفترچه خاطرات يك دختر 15 ساله به نام شيرين وزين باشد كه حالا 42 سال دارد و ساكن خارج است، يا يك پيرمرد 65 ساله كه درهمان سال هاي اول انقلاب عمرش را داد به بقيه ملت.
اين يك حس مشترك بين پيروجوان و ميانسال آن روز بخصوص بود؛ صفحه اي كه مي  تواند فصل مشترك دفترچه هاي خاطراتي باشد كه از آن سال ها برجاي مانده است:

يكشنبه 22 بهمن 
امروز ساعت هفت و ربع كم بيدار شدم برخلاف هميشه و به راديو گوش كردم. گفت كه تعداد كشته شدگان به 90 رسيده، ولي هنوز هم بيخود مي گويد و امكان ندارد از 100 نفر كمتر باشد. مامان گفت كه ديشب بعد از اينكه من و زهرا خوابمان برد، اينجا هم با وجود اينكه حكومت نظامي نيست، اما تيراندازي شده، ولي ما نمي دانيم كه آيا كسي هم كشته شده يا نه. من ديگر نخوابيدم و به كارهايي كه داشتم پرداختم. ساعت 10 جهان تلفن كرد و گفت كه 30 نفر اينجا در شيراز كشته شدند و مرتب آمبولانس هست كه دارد مي گذرد. ما دويديم و رفتيم سر خيابان و ديديم همين طور آمبولانس هست كه مي رود و مجروحان را به بيمارستان مي برد. مجروحان احتياج به خون دارند و مردم دسته دسته راه مي افتند براي خون دادن و ملت پنبه و ملحفه مي دهند. زهرا هم رفت كه خون بدهد، من هم خيلي دلم مي خواست بروم، اما مامان نگذاشت و گفت بابا دعوايت مي كند. بعد از يكي، دو ساعت زهرا آمد و گفت بيمارستان ها به قدري شلوغ بوده كه اصلا نمي شد وارد شد و خون داد و زهرا هم خون نداده بود. بعدازظهر ديديم كه سربازان هم وارد جمعيت شده اند و به قدري همگي خوشحال بوديم كه خدا مي داند و مردم سروروي سربازان را گلباران مي كردند و تيپ 55 هوابرد نيروي هوايي و مركز زرهي و خلاصه تمام سربازخانه هاي شيراز اعلام همبستگي كردند.
به تهران تلفن كردم بلافاصله خبر دادم. راديو لندن هم گفت كه كلا ارتش اعلام بي طرفي كرده. در ساعت 5 عصر راديو و تلويزيون تهران هم دست مردم افتاد و همين طور راديو بقيه شهرها و در شيراز اعلام شد كه شهرباني را گرفته اند و سقوط كرده و كلانتري ها را هم گرفته اند. درود بر جوانان شيراز، 34 نفر شهيد شده اند. در هر صورت تلويزيون هم با سرود ... شروع شد و بعد علي حسيني، گوينده تلويزيون با سلام و تبريك براي پيروزي انقلاب اسلا مي ايران برنامه ها را آغاز كرد و مرتب پيام ها را مي گفت. خودش هم گريه اش گرفته بود و تمام آنهايي كه پاي تلويزيون نشسته بودند مطمئنم كه گريه كرده بودند از جمله همگي ما. خدايا چقدر پيروزي خوب است چقدر كه پرشكوه است. اي خداي بزرگ متشكرم. عصر دوباره پاي تلفن به هم تبريك گفتيم. عموكمال هم با من حرف زد و اين شعار را يادم داد. اين است شعار بختيار منقل و وافورو بيار. راستي يادم رفت بنويسم كه بختيار هم استعفا كرده و تمام نمايندگان مجلس هم همين طور و بختيار فعلا مخفي است از ترس مردم.
تا آخر برنامه هاي تلويزيون نشستم. ...خيلي خوشحالم به خاطر سركوبي استبداد و روز استقلا ل و آزادي و جمهوري اسلا مي. خدايا متشكرم.
راستي كلاس فرانسه هم نرفتم چون خيلي شهر شلوغ بود. ساعت 12 شب خوابيدم. به قدري گوينده هاي تلويزيون و اخبار هيجان زده بودند كه خدا مي داند و همه چيز را اشتباه مي گفتند و خودشان هم بعد مي گفتند به خاطر هيجان ناشي از پيروزي.

ساخت فيلمي درباره يك پزشك ايراني در كانادا
029406.jpg
به زودي فيلم سلطان قلب ها توسط 2كارگردان كانادايي وارد مرحله فيلمبرداري مي شود. اين فيلم روايتگر آرزو هاي يك پسربچه چوپان است و در واقع زندگينامه توفي موسيوند را به تصوير مي كشد. موسيوند پيش از مهاجرت به كانادا ساكن ارتفاعات كردنشين شمال غربي ايران بود.
فيلم از كودكي او كه به عنوان يك چوپان فقير روزگار مي گذراند آغاز مي شود و به مرحله اي مي رسد كه پسرك چوپان در نقش يك پزشك سرشناس، تكنولوژي قلب مصنوعي را توسعه مي دهد. موسيوند كوچولو شب هاي داغ تابستان را روي پشت بام خانه مي گذراند و در حالي كه به آسمان ها خيره مي شد. به معناي جهان هستي و مفهوم زندگي فكر مي كرد.
پسرك در خواندن و مطالعه كردن بسيار حريص بود و براي كسب علم به هر دري مي زد تا اينكه از روستاي محل تولدش به دانشگاه تهران راه يافت و از آنجا بورسيه دانشگاه آلبرتا را به دست آورد.
سلطان قلب ها كه نامي كنايي براي فرد تاثيرگذار تكنولوژي قلب هاي مصنوعي است، توسط 2كارگردان به نام هاي ليندالي تريسي و پيتر ريمونت ساخته مي شود. موسيوند در اين فيلم در دوران جواني در كنار يادگيري زبان و تحصيل در دانشگاه، شب ها نيز به ظرفشويي اشتغال دارد. او بلافاصله پس از آنكه از دانشگاه فارغ التحصيل شد، با دختري كانادايي به نام ديكسي لي ازدواج كرد. موسيوند در دهه 1970 در نوسازي دانشگاه آلبرتا سهيم بود و همزمان يك بنگاه معاملات ملكي را اداره مي كرد كه بعدها به خاطر بالا رفتن نرخ ماليات، آن را واگذار كرد.
با اين حال، او پيش از كوچ به كليولند اوهايو طعم شهرت را نچشيد.موسيوند سپس درجه دكتراي داروسازي را كسب كرد و از تركيب اين علم با مهندسي به ديدگاه جديدي دست يافت و وارد صنعت ساخت اندام هاي مصنوعي شد. دكتر موسيوند در قلب مصنوعي نوآوري هاي زيادي انجام داد. او اكنون در پست سرپرست موسسه قلب مصنوعي اوتاوا فعاليت مي كند. اين داستان پسربچه چوپاني است كه به خود جرات داد برخي رمزهاي طبيعت را بشكافد.

صندوق هاي پست مجازي
029418.jpg
استكهلم - پست سوئد با تاسيس خدمت جديدي تحت عنوان اي پست بوكسن صندوق  نامه الكترونيك درصدد است تا همه نامه هاي كاغذي را كه به صندوق  نامه هاي افراد پست مي شوند، به صورت الكترونيك به  صندوق  نامه هاي الكترونيك كه مجانا قادر به افتتاح آن نزد پست هستند، ارسال كند. اين به اين معني است كه به جاي محدود بودن به مراجعه به منزل جهت كنترل نامه هاي پستي خود، قادر خواهند بود همان نامه ها را با همان قيافه از محل كار، در مسافرت يا هر كجاي ديگر دنيا در هر كامپيوتري كه به اينترنت متصل است، باز كنند و بخوانند. مثلا هنگام مسافرت به ايران پست خود در سوئد را آنجا دريافت كنند . مشتركان از طريق همين   صندوق نامه هاي الكترونيك خود در نزد پست همچنين قادر خواهند بود كه صورت حساب هاي خود را از طريق بانك شان از هر كجاي دنيا پرداخت كنند، يعني نيازي به تعويض بانك ندارند. صورت حساب ها به صورت الكترونيك به   صندوق نامه هاي الكترونيك آنها ارسال و پس از تاييد از طريق بانك شان پرداخت و سپس در همان صندوق جهت مراجعات بعدي بايگاني خواهند شد. برخلاف نامه هاي كاغذي هيچ شخص ديگري قادر به خواندن و حتي مشاهده نامه هاي شخصي نيست و از همه مهمتر مشتركان مي توانند در هر جاي دنيا كه باشند نامه هاي خود را دريافت كنند.
هر كسي خودش انتخاب مي كند كه چه نامه هايي را در صندوق  الكترونيك پست سوئد و چه نامه هايي را در صندوق پست منزلش به صورت كاغذي و معمولي دريافت كند. تعداد شركت ها و سازمان هايي كه به اين سيستم متصل مي شوند، هر روز در حال افزايش است. رمز ورود آن توسط نامه سفارشي براي افراد ارسال و پس از كنترل كارت شناسايي فقط به خودشان تحويل داده خواهد شد. فقط افراد ثبت شده در سوئد كه داراي شماره شناسايي ملي سوئدي پرشون نومر هستند، مي توانند صندوق پست الكترونيك را نزد پست سوئد باز كنند. ضمنا از اين صندوق  پست الكترونيك مي توانند مجانا جهت ارسال و دريافت پست الكترونيك اي ميل نيز استفاده كنند.

درختي با شاخه هاي تفنگي
029409.jpg
حسام گلبري - اگر هوس ميوه چيدن و ميوه خوردن كرده ايد، دور اين درخت را يك خط قرمز بكشيد؛ درختي كه نيازي به باغبان ندارد و اگر هم كودي لازم داشته باشد، آن كود باروت است، كساني هم كه ميوه آن را خورده اند الان سينه قبرستان دراز به دراز افتاده اند. اين درخت نه تنها ياد آور زندگي نيست، بلكه با نگاه كردن به آن تنها چيزي كه به ذهن انسان خطور مي  كند خونريزي و مرگ است.
شايد بهتر باشد تبر صلح را برداريد و تيشه به ريشه آن بزنيد. در اين حالت كمك بزرگي به محيط زيست كرده ايد!
اين درختي است كه از هفت تير و تفنگ 47-AK و نارنجك و... ساخته شده است. كودكان سرباز موزامبيكي، دوچرخه ها، ماشين هاي دوزندگي، لوازم ساختمان و خلاصه هر چيزي كه در اختيار داشتند را با اسلحه معاوضه كرده اند تا سلاح هاي مورد نياز براي اين پيكره تفنگي كه ساخت آن توسط هنرمندان موزامبيكي سه ماه به طول انجاميد، فراهم شود.
اين درخت 3 متر و 4 سانتيمتري هم اكنون در موزه بريتانياي جشنواره هنر آفريقا، در معرض ديد عموم قرار گرفته و اصلي ترين قطعه هنري اين جشنواره به حساب مي  آيد. جشنواره هنر آفريقا از چهارشنبه هفته گذشته آغاز به كار كرده و تا ماه اكتبر ادامه دارد.
دومين اثر هنري- تفنگي! يك صندلي ساخته شده از تفنگ 47-AK و معروف به تخت تفنگي است كه در بسياري از اماكن عمومي از جمله مدارس، مراكز خريد و زندان ها در معرض ديد عموم قرار خواهد گرفت.
اين اولين باري است كه موزه بريتانيا چنين حركت ابتكاري را انجام مي  دهد.
نيل مك جورج، رئيس موزه مي  گويد: پيكره هاي تفنگي سمبل هاي شگفت انگيزي از صلح بعد از جنگ هستند.
اما هدف از هر خلقتي را آفريننده آن بهتر از همه مي  داند. دنيس سنگولين، پايه گذار طرح تغيير شكل اسلحه ها به ابزار مختلف، مي  گويد: داستان موزامبيك تنها درباره جنگ و نبرد و بدبختي و بيچارگي نيست. ما از اين سلاح ها استفاده كرديم تا پيامي فوق العاده تر و فراتر از اينها به جهانيان بدهيم. او معتقد است كه اسلحه ها و حتي اسلحه هاي اسباب بازي وسايل تخريب كننده زندگي انسان هستند.
هنوز ميليون ها اسلحه در سرتاسر موزامبيك وجود دارد، اينها ميراث 16 ساله اين كشور از جنگ هاي داخلي است كه در سال 1992 پايان پذيرفت.
در موزه بريتانياي جشنواره آفريقا، گالري مشابه ديگري هم هست؛ نمايشگاهي از ابزارهاي سنگي ساخته شده در تانزانيا كه برخي از آنها قدمت 2 ميليون ساله دارند.

دكه
029391.jpg
مبارزه عربستان با تروريسم 
عرب نيوز: روزنامه عرب نيوز در تاريخ 6 فوريه به نقل از شاهزاده عبدالله عربستان نوشته است: با هر كس كه تروريسم را توجيه و از آن حمايت كند در جنگ هستيم. وي همچنين خواستار تاسيس يك مركز بين المللي براي مبارزه با تروريسم جهاني شد. اين روزنامه در قسمت ديگري خبر تسليم شدن 5 تروريست را به مقامات كويتي گزارش داده است.
029400.jpg
جت گمشده در برف
شانگهاي ديلي: شانگهاي ديلي، روزنامه انگليسي زبان چين مهم ترين عنوان خود را به سقوط يك هواپيماي جت افغانستاني در اثر پرواز در بوران برف اختصاص داده است. عكس بزرگ صفحه اول شانگهاي ديلي به ساخت دو ستون اصلي پل 32 كيلومتري دانگاي اختصاص دارد. اين پل، شهر شانگهاي چين را به شهر بندري يانگشان متصل مي  كند و در ماه نوامبر به بهره برداري خواهد رسيد.
029397.jpg
آگهي مهمتر است 
ديلي اكسپرس: يكي از نكات جالب ديلي اكسپرس انگليس اين است كه اين روزنامه نيم صفحه بالايي صفحه اول خود را به آگهي ها و نيم صفحه پاييني رابه اخبار مهم خود اختصاص مي  دهد. هر چند كه اين سبك، چندان عادي به نظر نمي  رسد اما از آنجا كه نيم صفحه بالايي به آگهي فروش سي دي هاي الويس پريس لي اختصاص دارد، شايد از نظر مديران آن روزنامه ارزشش از اخبار جاري مهمترباشد. به هر حال عكس پاييني صفحه اين روزنامه به پرنس چارلز اختصاص دارد كه قرار است جهت شكار به فرانسه برود.
029394.jpg
حوادث
نيويورك پست: با نگاه به صفحه اول اين روزنامه آمريكايي در مي  يابيم كه اين روزنامه هم از همان روزنامه يا هفته نامه هايي است كه اعم مطالبش اختصاص به اخبار ورزشي و حوادث دارد و از اين طريق مشتريان خاص خود را جذب مي  كند. در صفحه اول اين روزنامه خبر كشته شدن يك زن و مرد جوان به دست نامزد قبلي اين خانم در بيرون از شهر درج شده است.

سرقلم
قانون يا عدالت؟
زيتا احمدي - هر از چند گاهي در اسپانيا، حرف از اصلاح قانون جنايي پيش مي آيد و هر بار نياز بيشتري به تطبيق قانون با تغييرات جامعه اسپانيا احساس مي شود. آيا پيروي صد در صد از قانون مي تواند گاهي بي عدالتي  باشد؟ يا عيب در خود قانون است؟ آيا زندان براي تنبيه مجرم است يا بيمه درستكاران؟ براي گرفتن حق ضعيف از قوي است يا براي جلوگيري از هرج و مرج؟ همه اينها و خيلي چيزهاي ديگر شايد؟! آيا تنها با اجراي قانون، حق قرباني تامين مي شود؟ با كسي كه 10 نفر را در نهايت خونسردي مي  كشد، چه كار بايد كرد؟ اعدام؟!
تا 2 هفته ديگر يكي از اعضاي اتا كه 25 نفر را كشته پس از گذراندن۱۸ سال در زندان با 48 سال سن آزاد مي شود! يعني پس از آزادي فرصت زيادي براي كشتن خواهد داشت، چون نه تنها پشيمان نشده، بلكه هر بار ديگر اعضاي حزب اتا كسي را مي كشتند او در زندان با نوشيدني و لانگوستينو غذايي دريايي موفقيت دوستانش و مرگ بيگناهان را جشن مي گرفته. حالا چطور چنين چيزي در زندان امكان دارد؟ مربوط به تفسيري است كه از مجازات در جوامع مختلف وجود دارد و شايد هم بپرسيد چرا جزاي كسي كه 25 نفر را كشته بايد 18 سال زندان باشد؟ باز مي گرديم به همان پرسش هاي اولي. زندان براي تنبيه مجرم است يا اصلاح او و اينكه اجراي قانون به معني عدالت هم هست؟ به هر حال 18 سال پيش اين موجود را به 95/29 سال زندان محكوم كردند. چون در اسپانيا اعدام و حبس ابد وجود ندارد و كسي را بيش از 30 سال نمي توان در زندان نگه داشت، از طرفي به دلايل مختلف مثلا تحصيل، آموختن يك يا چند حرفه، كار در آشپزخانه و ... به طور اتوماتيك باعث تخفيف در مدت زندان مي شود و ايشان هم به ازاي هر ترم 3 ماهه تحصيل، 20 روز تشويق شده اند كه بتوانند هر چه زودتر آزاد شوند و اين همه قرباني هاي آينده شان را در انتظار نگذارند. راستي، زندان تنها براي مجازات آقا بده است يا دور نگهداشتن او از مردم بي دفاع به زبان ديگر بايد در داخل زندان از امكانات رفاهي برخوردار باشند يا به حداقل بسازند؟

چارچوب
029412.jpg
عكس : فرشاد عباسي
مسابقات بين المللي اسكي اسنوبورد دهه مبارك فجر پيست بين المللي شمشك.
بچه هاي اسكي باز آخر هفته گذشته چشم و گوششان يك سر در شمشك بود؛ جايي كه مسابقات اسنو بورد بين المللي دهه فجر برگزار مي شد و برف بازها با عشق تمام روي پيست سر مي خوردند. اگر شما هم اهلش بوده باشيد حتما در جمع تماشاچي ها بوده ايد، در غير اين صورت...باقي زمستان را از دست ندهيد.

كوتاه تر از گزارش
هفت تيركش 5 ساله 
آزادي حمل سلاح گرم خطرناك ترين آزادي فردي است كه تاكنون به بشر اعطا شده است. از قرار معلوم حمل اسلحه توسط دانش آموزان در مدرسه همچنان ادامه دارد و اين بار يك پسربچه 5 ساله كه در مدرسه ابتدايي جونز بروگ تحصيل مي  كند، اقدام به حمل اسلحه كرده است.
يك روز در راه بازگشت با سرويس از مدرسه به خانه، همكلاسي هاي او متوجه اسلحه وي شدند و به راننده سرويس اطلاع دادند كه يك اسلحه اسباب بازي در ماشين وجود دارد، ولي مشخص شده كه اسلحه واقعي بوده و متعلق به پدر پسربچه است. پسرك اين اسلحه را هر روز با خود به مدرسه مي  برده است.
او فعلا تا 10 روز آينده حق ورود به مدرسه را ندارد تا تصميم لازم در مورد وي اتخاذ شود و ممكن است به مدت 180 روز از تحصيل محروم شود. مسوولان مدرسه به دنبال آن هستند كه به نحوي بتوانند از او حمايت و وي را تبرئه كنند، چرا كه او تنها 5 سال سن دارد.
كنسرت زلزله اي 
زمين لرزه اقيانوس هند اگرچه فاجعه اي بسيار عظيم بود، اما فرصت خوبي بود براي افراد خير تا بتوانند دين خود را به جامعه بشريت ادا كنند. كمك هاي نقدي و غيرنقدي زيادي از سوي بزرگان دنيا به زلزله زدگان اهدا شد و اين بار نوبت ستارگان موسيقي دنيا بود تا حس نوع دوستي خود را ابراز كنند.
در كنسرتي ويژه كه در تايلند برگزار شد، ستارگاني نظير لينكين پارك و ستاره سابق بوي زون يعني رونان كيتينگ از آمريكا ، جاي چائو از تايلند و آشا بوسل از هند شركت داشتند. براي آنكه مبالغ بيشتري براي كمك جمع آوري شود، پخش اين برنامه براي تمام شبكه هاي تلويزيوني جهان آزاد بود. عوايد كنسرت به سازمان يونيسف و انجمن هاي خيريه محلي اختصاص يافت، اما اين نمايش هدف ديگري نيز داشت. حضور ستارگان موسيقي در جنوب شرقي آسيا مي تواند وسيله اي براي متقاعد ساختن بينندگان خارجي باشد كه با وجود وقوع زلزله، اين منطقه هنوز هم مكان امني براي سفرهاي توريستي است.
شانس بالاي درياي درون
فيلم درياي درون فيلمي متفاوت است. كارگر دانش يعني آلخاندرو آمه نبار كه 32 ساله است تا حالا 5 يا 6 فيلم بلند ساخته، ولي بيش از 20 جايزه از فستيوال هاي مهم جهان را در دست دارد. آخرينش به عنوان بهترين كارگردان از كره طلايي كه كمتر از اسكار نيست. كارهاي اوليه اش شبيه به كارهاي هيچكاك بود، ولي اين بار از داستان واقعي مردي كاملا شناخته شده در اسپانيا كه مدت ها اسمش سر زبان ها بود استفاده كرده، مردي كه در جواني از صخره اي به دريا شيرجه مي رود و به خاطر عمق كم آب دچار فلج كامل مي شود. مردي كه ماجراجو و عاشق سفر بود، به ناگهان بايد تمام لحظات زندگيش را در تختخواب بگذراند و به جز نفس كشيدن، براي هر كاري احتياج به كمك دارد. او اين زندگي را نمي خواهد، ولي نمي تواند حتي به تنهايي خودكشي كند، ولي در اين مورد كسي نمي تواند كمكش كند. خواسته اش را به دادگاه مي برد و ... اين فيلم يكي از شانس هاي اصلي جايزه بهترين فيلم غير انگليسي زبان اسكار محسوب مي شود.
پناهندگان معترض كودكان را به اطراف پرتاب كردند!
۱۰ پناهنده آفريقايي از كشور ليبريا كه براي چندمين بار ادارات و ديگر مراكز شهر هوگسبي واقع در غرب شهر اوسكارش هامن در سوئد را مورد حمله و ايراد خسارت قرار داده بودند توسط پليس دستگير شدند. اين آفريقاييان كه تعداد آنها به 20 نفر مي رسيد، اين بار كتابخانه شهر هوگسبي را به تصرف خود درآورده بودند. آنان كه به عنوان پناهنده سهميه اي سازمان ملل متحد به سوئد آمده اند معترض بودند كه چون زبان سوئد، انگليسي نبوده، بنابراين آنان بايد به كشوري انگليسي زبان منتقل شوند! اين در حالي است كه اين پناهندگان به گفته خود از خطر مرگ فرار كرده و جهت نجات جان خود مجبور به ترك كشورهاي خود شده اند. رينه يوهانسون پليس كشيك ناحيه كالمار مي گويد: آنها چماق در دست داشتند و مبلمان و حتي كودكان را به اطراف پرتاب مي كردند! تمامي مخارج پناهندگان سهميه اي سازمان ملل متحد كه به سوئد منتقل مي شوند را دولت سوئد تامين مي كند.
اولين روزنامه تمام طلا
شيما محبوبي- اولين روزنامه چاپ شده روي ورقه هاي طلا رسما در شنزن، در ايالت گوانگ دونگ در جنوب چين به چاپ رسيد.
چيني ها اين روزنامه را chinese flourishing period عصر ترقي چيني ها ناميدند. اولين شماره آن در جشن مراسم دهمين دوره مجلس چين، توسط china Economic Daily به چاپ رسيد. اين روزنامه طلايي در دو دوره و هر دوره فقط 36 نسخه از آن چاپ خواهد شد. در ويرايش اين روزنامه كمياب از 500 گرم طلا استفاده مي شود و هر كپي از آن 69000 يوان تقريبا معادل 29000 يوان حدود۳۵۰۰ دلار آمريكا خواهد بود.
نام اين روزنامه  را در كتاب Guinness ركوردهاي جهاني ثبت كرده اند.

خبرسازان
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
يك شهروند
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |