گروه حوادث: با دخالت مأموران دايره ۱۱ اداره آگاهي مركز در عمليات گروگانگيري ۳۵۰ هزار دلاري، گروگان ۱۴ ساله به آغوش خانواده اش بازگشت.
شرح حادثه از زبان بهراد ۱۴ ساله
ساعت ۷ و ۲۵ دقيقه روز چهارم اسفند ماه مثل هميشه براي رفتن به مدرسه از منزلمان واقع در خيابان ظفر خارج شدم. هنوز چند قدمي از در خروجي خانه فاصله نگرفته بودم كه يك خودرو پرايد با سه سرنشين مرد مقابل پاهايم ايستاد. يكي از سرنشينان سرش را از داخل خودرو خارج كرده و به من گفت: «خيابان محموديه كجا است؟» من براي پاسخگويي به او به خودرو نزديك شدم ولي ناگهان دو نفر از سرنشينان خودرو پياده شده و قصد داخل كردن من به خودرو آن هم به زور را داشتند، من شروع به داد و فرياد كردم ولي ربايندگان با يك حركت سريع مرا به داخل خودرو كشانده و قبل از آن كه كسي بتواند كمكم كند با سرعت زياد از آن محل دور شدند. بعدها فهميدم كه برادر بزرگترم با شنيدن صداي فريادم به مقابل پنجره آمده بود ولي قبل از آن كه خود را به خيابان برساند ربايندگان مرا ربوده بودند. آدم ربايان در طول مسير دهانم را بستند و با انداختن يك پتو بر روي سرم نگذاشتند مسيري را كه مرا به آنجا مي برند ببينم.بعد از طي يك مسير نسبتاً طولاني آدم ربايان مرا به داخل يك خانه كوچك روستايي در يك منطقه پرت بردند. در مدت گروگانگيري متوجه شدم خانه متعلق به يكي از ربايندگان به نام محمد بود.تازه وارد مخفيگاه ربايندگان شده بوديم كه به مجتبي كه يكي از همدستانشان بود دستور داده شد با منزل ما تماس بگيرد و تقاضاي ۳۵۰ هزار دلار از والدينم بكند. مجتبي از خانه خارج شد و ربايندگان مرا به داخل يكي از دو اتاق كوچك آن خانه بردند.
يكي از آدم ربايان به من گفت: «با تو كاري نداريم، ساكت باش و سروصدا ايجاد نكن. ما فقط قصد گرفتن پول از پدرت را داريم و سپس تو را سالم تحويل خانواده ات خواهيم داد.»
وقتي در اتاق را به رويم بستند فقط من بودم و يكي از ربايندگان كه در تمام مدت گروگانگيري مراقبم بود. صداي دو نفر كه از بيرون اتاق شنيده مي شد برايم بسيار آشنا بود ولي نتوانستم آنها را شناسايي كنم.
در مدت گروگانگيري يكبار با يك تلفن همراه فقط به مدت ۱۰ ثانيه با مادرم صحبت كردم. يكي از ربايندگان به من گفت: «فقط به مادرت خواهي گفت كه حالت خوب است به پليس اطلاع ندهند تو خودت بعد از تحويل پول به خانه باز مي گردي اگر يك كلمه بيشتر صحبت كني خرخره ات را خواهم جويد.»
بعد از آزادي فهميدم كه در آن ۱۰ ثانيه با يك تلفن همراه سرقتي با مادرم صحبت كرده بودم. ربايندگان چندين بار با خانواده ام تماس تلفني گرفته و محل تحويل پول را تعيين كردند ولي هر دفعه به محل مورد نظر نرفتند تا مطمئن شوند كه خانواده ام پليس را در جريان آدم ربايي قرار نداده اند.در طول سه روز آدم ربايي هيچ آزاري به من نرساندند و غذايم نيز تخم مرغ و يا سوسيس بود كه شب آخر سوسيس خام برايم آوردند.
جمعه شب مجتبي كه مسئوليت تماس با خانواده ام را داشت حدود ساعت ۲۲ از مخفيگاه خارج شد، نيم ساعت بعد زنگ در منزل به صدا درآمد. محمد كه تصور مي كرد مجتبي برگشته است، در را باز كرد. ولي ناگهان اكيپ پليس با شليك گلوله وارد خانه شدند. در مدتي كوتاه غضنفر يكي ديگر از متهمان حاضر در مخفيگاه دستگير شد و من نيز از بند آدم ربايان رهايي يافتم.
صداي شليك گلوله ها و جوي كه ايجاد شده بود مرا ترساند ولي وقتي فهميدم تيراندازي ها براي نجات جان من است آرام شدم و بعد از رهايي از خوشحالي گريه ام گرفت.
محمد كه صاحب خانه نيز بود بعد از حضور مأموران قصد فرار داشت كه مأموران دايره ۱۱ آگاهي مركز و گروه ضربت اداره آگاهي كه در محل حضور يافته بودند با شليك گلوله به پاي وي از فرار او جلوگيري كرده و محمد نيز بازداشت شد.ساعت ۲ بامداد پس از سه روز اسارت همه چيز تمام شد و من در كنار پدر و مادرم بودم و مجتبي، مرتضي و مصطفي متهم در بازداشتگاه دايره ۱۱ آگاهي و محمد كه پايش مجروح شده بود در بيمارستان تحت مداوا قرار داشت.
چگونگي انجام عمليات پليسي از زبان سرهنگ جواد كشفي
ساعت ۸ صبح روز چهارم اسفند ماه مأموران آگاهي از آدم ربايي يك پسر ۱۴ ساله به نام بهراد از مقابل منزل مسكوني شان در خيابان ظفر توسط سرنشينان يك خودرو پرايد با خبر شدند. با توجه به اهميت موضوع تيم ويژه آدم ربايي در محل حادثه حاضر شدند. از همان بدو كار خانواده بهراد تحت آموزش پليسي قرار داده شدند. تمام جوانب امر تحت كنترل قرار گرفت. مأموران در حين آموزش مادر بهراد بودند كه زنگ تلفن منزلشان به صدا در آمد. آدم ربايان تقاضاي ۳۵۰ هزار دلار كردند كه در نهايت بعد از گذشت سه روز آدم ربايي مبلغ فوق به ۵۰ ميليون تومان رسيد. اقدامات لازم صورت گرفت. در تحقيقات بعدي معلوم شد ربايندگان اهل و ساكن شهرستان كرج هستند. در مراحل بعدي مخفيگاه ربايندگان كه در روستاي فرخ آباد شهرك مارليك كرج بود شناسايي شد. هماهنگي هاي لازم با بازپرس سليماني صورت گرفت.
سروان بهگذر به همراه تيم پليسي به محل اعزام شدند. مجتبي يكي از ربايندگان در حين گفت وگو با خانواده بهراد در يك تلفن عمومي شناسايي و دستگير شد. وي در ابتدا منكر ارتكاب هر گونه جرمي بود ولي با اولين بازجويي هاي پليسي كه از وي صورت گرفت لب به اعتراف گشود و بدين ترتيب مخفيگاه ديگر همدستان وي شناسايي و در مدت زمان بسيار كوتاه همه ربايندگان دستگير شدند.
وي افزود: دو نفر از ربايندگان كه مرتضي و مصطفي نام دارند فرزندان يكي از كارگران پدر بهراد كه مالك دو كارخانه تفلون سازي است بودند و از همين طريق هم از وضع مالي اين خانواده با اطلاع شده بودند.ربايندگان تلفن همراهي را كه بهراد با آن با خانواده اش صحبت كرده بود نيز از يك زن بعد از ربودن بهراد در خيابان زورگيري كردند تا براي صبحت كردن پسر ۱۴ ساله با خانواده اش مجبور به خارج كردن وي از مخفيگاه نباشند.
بررسي هاي پليسي بيشتر در اين خصوص در دايره ۱۱ آگاهي مركز دادسراي امور جنايي تهران ادامه خواهد يافت.