چهارشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۸۴
مصاحبه با استانكو پوكله پوويچ
تغيير متدلوژي
000027.jpg
استانكو پوكله پوويچ، چهره اي آشنا در فوتبال ايران است و شايد بتوان نام او را در فهرست موفق ترين مربيان خارجي تاريخ فوتبال ايران گنجاند. اين مربي كروات شروع خوبي در فوتبال ايران نداشت و حتي نتوانست تيم ايران را به مرحله دوم رقابت هاي بازي هاي آسيايي هيروشيما در سال ۱۹۹۴ (۱۳۷۳ هجري خورشيدي) برساند. اما اين پايان كار استانكو در فوتبال ايران نبود، چون امير عابديني او را به پرسپوليس برد تا جانشين يورگن گده بشود. استانكو در پرسپوليس برخلاف تيم ملي منشأ خدمات بسياري براي اين باشگاه و متعاقب آن فوتبال ايران شد. بازيكناني چون مهدي مهدوي كيا و مهرداد ميناوند در زمان اين مربي به بالندگي رسيدند كه حاصل آن دو قهرماني متوالي براي پرسپوليس در ليگ بود.حتي افرادي كه از نزديك كار استانكو را تعقيب مي كردند مدعي هستند كه يكي از دلايل حضور ايران در جام جهاني ۱۹۹۸ فرانسه، پشتوانه سازي استانكو براي تيم ملي در پرسپوليس بود و در حقيقت او بود كه در نيمه دوم دهه ،۱۳۷۰ يك نسل طلايي را تحويل فوتبال ايران داد.به هر حال استانكو در سال ۱۳۷۵ از پرسپوليس جدا شد و ۴ سال بعد به عنوان مربي سپاهان به ايران بازگشت كه در پايان فصل تيم تحت هدايت وي به عنواني بهتر از مقام نهم ليگ دست نيافت به همين دليل همكاري وي با سپاهان در همين نقطه به پايان رسيد اما تيمي كه او پايه هايش را بنا كرده بود فصل بعد با يك مربي با هوش (فرهاد كاظمي) به مقام قهرماني ليگ رسيد.استانكو چندي پيش سپاهان را در يك وضعيت بحراني و در آستانه رقابت هاي جام قهرماني باشگاه هاي آسيا تحويل گرفت و در همين زمان كوتاه، تحولاتي هر چند كوچك در اين تيم به وجود آورد.
تيم او امروز بعدازظهر در اصفهان ميزبان الوحده سوريه است، اما استانكو به افق هاي دورتري مي انديشد. صحبت هاي وي را در مورد فوتبال ايران با هم مي خوانيم.
* كارنامه شما در تيم ملي با عملكردتان در پرسپوليس كاملاً متفاوت بود. چرا در تيم ملي موفق نشديد اما در پرسپوليس نتيجه گرفتيد؟
-بيش از ۱۰ سال پيش، رهبري تيم فوتبال پرسپوليس را برعهده گرفتم. من در آن زمان قبل از اينكه به فكر قهرمان كردن پرسپوليس در فوتبال ايران باشم با هماهنگي هايي كه با رئيس باشگاه  به عمل آوردم، پروسه اي را آغاز كردم كه طي آن بازيكنان مستعد در تيم هاي پايه شناسايي مي شد تا در تيم بزرگسالان پرسپوليس به مرحله بازدهي برسند و سرانجام راهي تيم ملي شوند. پروسه بسيار خوبي بود و فكر مي كنم به گواه آمار، عملكرد خوبي داشتيم. خواستيم شيوه اي به وجود آوريم تا سكوي پرتابي باشد براي فوتبال ايران. البته آن روند امروز به نوعي در باشگاه هاي ديگر در حال ادامه پيدا كردن است و من از اين بابت خيلي خوشحالم. امروز در فوتبال ايران باشگاهي مثل فولاد وجود دارد كه بازيكنان بسياري را به تيم ملي معرفي كرده است. با اين حال، در اين زمينه بايد بيشتر از اينها كار شود.
* بين پرسپوليس حال حاضر و پرسپوليس آن سال ها چه تفاوتي مي بينيد؟
- البته من سرمربي حال حاضر پرسپوليس را نمي شناسم و نمي توانم در مورد ايشان اظهار نظر كنم. اما تعجب مي كنم چطور پس از اين همه سال، تغييراتي در اين تيم به وجود نيامده است. اين موضوع برايم بسيار مايه شگفتي است. پرسپوليس يكي از بهترين باشگاه هاي ايران است و طبعاً بايد مطابق با فوتبال روز دنيا پيش برود. با اين حال نمي توانم در خصوص سؤال شما، پاسخي كلي و دقيق ارائه كنم چرا كه عملكرد تيم ها به شرايط باشگاه و مديران آن بازمي گردد و من از اين شرايط بي اطلاعم.
* با توجه به شناخت نسبي كه از فوتبال كشورمان داريد، وضعيت كنوني باشگاه هاي ايران را در مقايسه با استانداردهاي بين المللي چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- در اين ارتباط حرف هاي زيادي براي گفتن دارم. تا آنجا كه مربوط به فوتبال باشگاهي مي شود بايد بگويم تغيير و تحولي كه شايسته فوتبال ايران است به وجود نيامده؛ باشگاه  هاي ايران به لحاظ شيوه تمرين و نيل به استانداردهاي بين المللي با مشكل مواجه هستند. با توجه به پتانسيلي كه فوتبال ايران از آن برخوردار است، جاي بسي تعجب است كه چرا نگاه باشگاه هاي ايراني به مقوله فوتبال عوض نمي شود و برنامه مناسبي در جهت پيشرفت فوتبال باشگاهي در دست نيست. فكر مي كنم ديگر كشورهاي آسيايي در اين زمينه گام هاي بلندي برداشته اند و ايران نبايد از اين قافله عقب بماند.
* چه راهكاري براي جلوگيري از تداوم اين وضعيت و رشد و پيشرفت فوتبال باشگاهي ايران ارائه مي كنيد؟
- من در ابتداي صحبت هايم اشاره كردم، در تيم پرسپوليس به نفرات جوان توجه مي كردم و پروسه اي كه در نهايت به حضور يك بازيكن در تيم ملي بيانجامد. با توجه به پتانسيلي كه فوتبال ايران از آن برخوردار است بايد بگويم چنانكه نگاه پايه به فوتبال نداشته باشيد، شاهد كوچك ترين تغيير و تحولي هم نخواهيد بود. به عقيده من بايد از رده پايين شروع كرد. در اين صورت فوتبال ايران مي تواند با ملاك هاي فوتبال امروزي منطبق شود. بدون يك كار زيربنايي، فوتبال باشگاهي بي اثر خواهد بود. فوتبال ايران بايد به طور فراگير به اين موضوع بپردازد و معطوف به دو باشگاه پرسپوليس و استقلال نشود. راهكار پيشنهادي من اين است كه باشگاه ها به موضوع تيم هاي پايه اهميت دهند و فقط امروز را مد نظر نگيرند بلكه آينده نگر باشند.
* در صحبت هايتان اشاره كرديد پيشرفت چنداني در فوتبال باشگاهي نديده ايد. با اين حساب حتماً نظر متفاوتي نسبت به تيم ملي داريد؟!
- بله؛ نظر من نسبت به فوتبال ملي شما كاملاً مساعد است. به هر حال در ابتداي مصاحبه گفتم كه برخي باشگاه ها پروسه بازيكن سازي را مورد توجه قرار داده اند و تيم ملي از اين بابت حمايت شده است. خوشبختانه بايد بگويم فوتبال ملي ايران در مسير خوبي قرار گرفته است و اين روند مثبت، همچنان در حال ادامه پيدا كردن است.
اميدوارم همه باشگاه ها به تيم هاي پايه توجه نشان دهند تا دست تيم ملي در آينده خالي نماند. فوتبال ايران از پتانسيل بالايي برخوردار است و مي تواند در سطح جهاني براي خود صاحب جايگاه شود.
* عملكرد ايران در بازي مقدماتي جام جهاني ۲۰۰۶ را چطور ارزيابي مي كنيد؟
- من بازي ايران مقابل بحرين را ديدم. عملكرد ايران در اين بازي نگران كننده به نظر رسيد. فكر كردم فوتبال ايران در راه رسيدن به جام جهاني به مشكل بربخورد. در عين حال بازي با كره شمالي را هم تماشا كردم. به نظر من عملكرد تيم برانكو در اين ديدار حتي از ديدار مقابل ژاپن هم بهتر بود. ايوانكوويچ كه به نظر من مربي بسيار توانمندي است، در اين ديدار با تغييرات اساسي كه در تيم به  وجود آورد، شرايط پيروزي تيم ملي ايران را فراهم كرد. او مي تواند تيم ملي ايران را براي كسب ۶ امتياز ديگر آماده كند تا در نهايت ايران به جام جهاني برسد. تيم ملي شما به احتمال بسيار فراوان به جام جهاني آلمان صعود مي كند و اين بهترين خبر براي من به حساب مي آيد.
* با اين حساب آيا مي توانيد به نقاط قوت و ضعف تيم ملي ايران اشاره كنيد؟
- معمولاً سخت است كه در مورد ضعف هاي يك تيم برنده صحبت كرد. همه تيم ها داراي يك سري ضعف ها هستند و تيمي را در دنيا نمي توان پيدا كرد كه از ضعف مبرا باشد. بگذاريد از نقاط قوت تيم ايران صحبت كنم و آن هم در يك جمله خلاصه مي شود: ايران بهترين تيم گروه B رقابت هاست. اين بهترين بودن براي من از هر چيزي باارزش تر است و اينكه تيم ملي كشورتان، مسير صعود به جام جهاني را براي خود هموار مي كند. با اين حال فوتبال ايران نبايد فقط به صعود به جام جهاني قانع باشد. بايد كاري كند تا تيم هاي حاضر در جام جهاني از رويارويي با اين تيم دچار وحشت و هراس شوند.
* اكنون از تيم سپاهان و وضعيت اين تيم در ليگ قهرمانان آسيا بگوييد.
- ما روز چهارشنبه (امروز) بازي حساسي را مقابل الوحده سوريه برگزار مي كنيم. تيم سپاهان دو هفته قبل موفق شد الوحده را با حساب ۳ بر يك در خانه خودش شكست دهد، اما وقتي فيلم اين بازي را مجدداً تماشا مي كنم مي بينم الوحده تيم خوبي است. بنابراين سپاهان در بازي مقابل اين تيم، كار آساني پيش رو ندارد. ما بايد الوحده و الشباب را در اصفهان ببريم تا كارمان به روز آخر و بازي با تيم العين بكشد. بازي با العين سرنوشت سازترين ديدار ما محسوب مي شود. ضمن اينكه همواره سعي كرده ام واقع بينانه به مسائل نگاه كنم و روي ابرها سير نكنم. ما در حال حاضر تمركزمان بر روي ليگ قهرمانان آسيا و بخصوص ديدار مقابل الوحده است. وقتي به مرحله بعد صعود كرديم در مورد رويارويي با تيم هاي بعدي به فكر راهكار مي افتيم. ضمن اينكه صرف نظر از موفقيت سپاهان در آسيا، برنامه  من در اين تيم به يكي- دو سال ختم نمي شود بلكه با اشاعه و رشد فوتبال پايه، قصد دارم آينده اين باشگاه را تضمين كنم و در اين راه از حمايت مسئولان باشگاه برخوردارم.
* تيم سپاهان يك بازي عقب افتاده مقابل تيم سابق شما يعني پرسپوليس بايد برگزار كند. نظرتان در مورد آن بازي چيست؟
- پرسپوليس در اين بازي ميزبان است و اين موضوع شانس موفقيت اين تيم را بالاتر مي برد. ضمن اينكه پرسپوليس در مسابقات امسال در كورس قهرماني قرار دارد و بازي با سپاهان و كسب نتيجه در اين ديدار براي اين تيم از اهميت بسياري برخوردار است. هرگز در فوتبال نبايد در انتظار معجزه بود با اين حال چنانچه بازيكنان من در اين ديدار عملكرد مناسبي داشته باشند، به اين تيم كه نمي بازيم هيچ، به پيروزي هم مي رسيم. با اين حال مي  دانيم پرسپوليس باشگاه بزرگي است و همواره براي اين تيم آرزوي بهترين ها را دارم.
* اين مصاحبه را با يك توصيه كلي به مسئولان فوتبال ايران به پايان ببريد.
- فوتبال ورزشي است كه نياز به سرمايه گذاري دارد. مي پرسيد چه نوع سرمايه گذاري؟ من به شما خواهم گفت. بايد متدلوژي در فوتبال ايران به روز شود. احساس من اين است كه فوتبال ايران به دانش مربيان خارجي نياز دارد. من به تمامي مربيان ايراني احترام مي گذارم، با اين حال كار و تمرين فوتبال ايران بايد مطابق با استانداردهاي روز باشد. در برنامه ريزي باشگاه ها بايد تجديد نظر كرد. در فوتبال مدرن امروزي فقط بايد به دنبال راهكارهايي براي پيشرفت بود. بايد ببينيم آنها چه مي كنند و ما هم همان كنيم. در اين صورت مي توانيم به سوي ملاك هاي بين المللي سوق پيدا كنيم. هيچ ذهنيتي هم نمي تواند مانع از پي ريزي اين طرز تفكر شود. رويكرد به بهترين شيوه هاي فوتبال، نه رنگ پوست مي شناسد و نه نژاد. مسئولان فوتبال ايران بيايند مثل تمام دنيا كار كنند تا فوتبال ايران روزهاي بهتر از اين را تجربه كند.

نگاه
تكنسين سازندگي
امير بهادري نژاد
در فوتبال جهان مربيان را به دو گروه تقسيم مي كنند؛ مربيان سازنده (تكنسين هاي سازندگي) و مربيان نتيجه گرا (و يا تكنسين هاي نتيجه).
مربيان سازنده مربياني هستند كه براي به انجام رساندن يك پروسه حداقل به ۴ تا ۵ سال زمان نياز دارند كه پس از ترك باشگاه و يا تيم ملي يك كشور از خود اثر باقي مي گذارند و سبك جديدي را به وجود مي آورند. از جمله مربيان تأثيرگذار در فوتبال ايران مي توان به رايكوف اشاره كرد و يا فيليپ تروسيه فرانسوي در ژاپن كه فوتبال اين كشور را متحول نمود.
از اين مربيان سازنده نبايد در كوتاه مدت انتظار نتايج درخشان داشت، يعني همان اشتباهي كه قطري ها در مورد فيليپ تروسيه انجام دادند و چون در كوتاه مدت نتيجه نگرفت، عذرش را خواستند.اما مربيان گروه نتيجه گرا شايد سرشناس تر و گرانقيمت تر از مربيان گروه قبلي باشند، اما آنها پس از ترك باشگاه و يا تيم ملي تحت هدايت خود از خود اثر باقي نمي گذارند و درواقع تأثيرگذار نيستند.اين مربيان به دليل اينكه تبحر خاصي در تهييج بازيكنان و تلفيق تاكتيك ها دارند در مدت زمان كوتاهي به نتيجه مورد نظر دست مي يابند.
حداكثر مدت زمان مربيگري اين نوع مربيان در يك تيم، يك تا دو سال است كه پس از اين مدت به تيم ديگر مي پيوندند.
از جمله اين مربيان مي توان به فابيو كاپلو و خوزه مورينيو اشاره كرد كه در كوتاه ترين زمان ممكن نتيجه مي گيرند، حتي فصل اول مربيگري خود.البته مديران باشگاه ها براساس سياست هاي كلي باشگاه، اقدام به گزينش مربي از ميان اين دو گروه مي كنند كه چه بسيار باشگاهي كه اقدام به گزينش مربي سازنده مي كنند اما زمان كافي براي سازندگي به او نمي دهند. استانكو پوكله پوويچ از جمله مربيان سازنده در فوتبال اروپاي شرقي و منطقه خاورميانه به شمار مي آيد كه فوتبال ما يك بار در دهه ۱۳۷۰ و يك بار در دهه ۱۳۸۰ به اين واقعيت پي برد. در سال ۱۳۷۳ هنگامي كه هدايت تيم ملي ايران به استانكو سپرده شد، به دليل اينكه با فوتبال ايران آشنا نبود و مدت زمان كافي در اختيار نداشت نتوانست در اين تيم موفق بشود، اما همين مربي در سال هاي بعد زماني كه هدايت پرسپوليس را بر عهده گرفت و يك پروسه بلند مدت را در اين تيم آغاز كرد توانست دو مقام قهرماني براي اين تيم به ارمغان بياورد و چندين بازيكن به تيم ملي تحويل بدهد. او همچنين پايه گذار سيستم (۱-۶-۳) در فوتبال ايران شد.
در اوايل دهه ۱۳۸۰ نيز، تيم سپاهان اصفهان نتوانست براي مدت زمان طولاني استانكو را حفظ كند و با او قطع همكاري كرد، اما همان تيمي كه وي پايه و اساس آن  را در سال ۱۳۸۰ بنا كرده بود در فصل بعد به مقام قهرماني رسيد تا بار ديگر ثابت بشود كه نتيجه كار مربيان سازنده را بايد در درازمدت ديد.حالا استانكو تجربه ديگري را با سپاهان آغاز كرده، آن هم در شرايطي كه اين تيم به دنبال نتيجه مطلوب در رقابتهاي جام قهرماني باشگاه هاي آسيا است.به هر حال اين مربي طي حضور خود در ايران ثابت كرده كه يك مربي تأثيرگذار و سازنده است، دقيقاً همان فاكتوري كه فوتبال ما از فقدان آن رنج مي برد.
اميدواريم كه سپاهان به مرحله بعدي جام قهرماني باشگاه هاي آسيا صعود كند اما حتي نتيجه نگرفتن احتمالي اين تيم در رقابتهاي آسيايي نبايد منجر به قطع همكاري با پيرمرد كروات شود چون ريتم حركتي اين تيم اصفهاني با استانكو منظم تر شده است.

غروب فان نيستلروي، طلوع اوئن
000030.jpg
به قلم:توني كاسكارينو
در ابتداي فصل جاري فوتبال انگليس همواره بحث بر سر اين موضوع بود كه از ميان رود فان نيستلروي و تيري هانري، كداميك مهاجم بهتري هستند. در آن زمان پاسخ دادن به اين پرسش بسيار دشوار بود اما هم اكنون پاسخ اين سئوال كاملاً  مشخص است.
من چند بازي فان نيستلروي را پس از رهايي از مصدوميت تماشا كردم كه بازي او مرا به ياد بازي روزهاي آخر مايكل اوئن در ليورپول انداخت. شايد او نيز مانند مايكل اوئن آن زمان در مورد سرنوشت خود ابهام دارد و نمي داند كه آيا فصل آينده نيز در منچستر خواهد بود يا خير.
شخصاً  تصور مي كنم كه منچستر يونايتد او را در فصل تابستان بفروشد چون سرآلكس فرگوسن نشان داده، ترسي از اتخاذ تصميمات انقلابي به دل راه نمي دهد. همان گونه كه با يك تصميم ناگهاني، ديويد بكهام و ياپ استام را فروخت.
احتمالاً  فرگوسن از خود خواهد پرسيد كه آيا فان نيستلروي بهترين بازي هاي عمر خود را براي منچستر يونايتد انجام داده است؛ به طور حتم پاسخ فرگوسن به پرسش خودش مثبت خواهد بود.
او همچنين به خوبي آگاه است كه براي تقويت ساير بخش هاي تيم خود به پول نياز دارد كه فروش فان نيستلروي اين پول را تأمين خواهد كرد.
اين روزها، فان نيستلروي به يك بازيكن سرگردان تبديل شده اما فرگوسن كه مربي باهوشي است به صراحت اعلام مي كند كه مقصر اصلي ناكامي فان نيستلروي، اوست كه خيلي زود وي را پس از رهايي از مصدوميت در تركيب اصلي تيم قرار داد.
البته فرگوسن قصد دارد با اين ترفند، فشارهاي روحي وارد بر فان نيستلروي را كاهش بدهد. اما باز هم معتقدم كه يك فان نيستلروي ناآماده هم بايد بسيار بهتر از اين بازي كند. يك بازيكن پس از رهايي از مصدوميت به زمان براي بازگشتن به فرم ايده آل نياز ندارد چون دور بودن از ميادين فوتبال بايد انگيزه او براي بازگشت به زمين چمن را افزايش داده باشد كه اين انگيزه ناآمادگي جسماني جبران خواهد كرد.
البته اگر فان نيستلروي ليگ برتر را ترك كند نبايد چندان ناراحت شد چون به احتمال بسيار زياد يك مهاجم سرشناس جاي وي را در ليگ جزيره خواهد گرفت.
چند روز پيش شنيدم كه رافائل بنيتز، مربي ليورپول به مايكل اوئن مهاجم سابق اين تيم پيشنهاد داده به انگليس بازگردد . اين خبر، خبر بسيار خوبي براي طرفداران ليورپول است اما مطمئن نيستم كه بازگشت به ليورپول به نفع اوئن باشد.
بنيتز، ليورپول را در مسير صحيح حركت قرار داده اما سرعت پيشرفت اين تيم قابل توجه نبوده است و بعيد مي دانم كه در آينده اي نزديك بتواند خود را به جمع سه تيم برتر اين كشور برساند.
به همين دليل فكر مي كنم كه اگر اوئن قصد بازگشت به انگليس را دارد بهتر است در آرسنال بازي كند كه از لحاظ فني بسيار بالاتر از ليورپول است.
هيچ كس در مورد توانايي هاي اوئن در زمينه گلزني ترديدي ندارد و تا زماني كه پير نشود و سرعت خود را از دست ندهد به گلزني ادامه خواهد داد اما ليورپول نتوانست بازيكني مكمل براي او در خط حمله بيابد.
000033.jpg
اوئن يك مهاجم چند بعدي نيست و نياز به خوراك (پاس هاي دقيق) دارد. شايد فرناندو مورينتس بتواند مكمل خوبي براي او در خط حمله ليورپول باشد، اما وي بيشتر به هافبك هايي نياز دارد كه از كناره هاي زمين برايش پاس هاي روبه جلو و روبه عقب ارسال كنند. تصور نمي كنم كه هري كيول بتواند چنين خوراكي را به اوئن بدهد. اي كاش ليورپول مي توانست ديمين داف را پس از جدايي از بلكبرن به خدمت بگيرد.
با توجه به اين كه باشگاههاي اروپايي براي دراز مدت برنامه ريزي مي كنند، مايكل اوئن تا چند روز ديگر متوجه خواهد شد كه آيا در فصل آينده مهاجم اصلي رئال خواهد بود يا خير.
اگر او جزو دو مهاجم اول رئال باشد، بايد در اين تيم بماند اما اگر به نيمكت ذخيره ها بچسبد، حتي حضورش در جام جهاني در هاله اي از ابهام قرار خواهد گرفت.
او نيز نمي تواند ريسك كند و يك فصل ديگر ميان نيمكت ذخيره ها و زمين چمن  در حال رفت و آمد باشد. بازيكناني كه براي بازي در تيم هاي خارجي، كشورشان را ترك مي كنند مجبورند با فرهنگ تازه اي آشنا بشوند و نحوه زندگي كردن خود را تغيير بدهند.
اين موضوع در مورد من نيز صادق بود. زماني كه براي بازي به فرانسه رفتم، مجبور شدم بيشتر تلاش و تمركز كنم در حالي كه اگر در انگليس مي ماندم هرگز تا اين حد تلاش نمي كردم. به همين دليل فرانسوي ها با ديدن اين همه تلاش و پيگيري مرا تحسين مي كردند.
اوئن نيز پس از كوچ به اسپانيا، زندگي تازه اي را آغاز كرد و با فرهنگ تازه اي آشنا شد. او از اين كه در اسپانيا بازي مي كند بسيار خوشحال است چون با تلاش زياد، شايستگي هاي خود را در يك تيم خارجي به اثبات رساند اما متأسفانه فان نيستلروي هلندي چنين احساسي در فوتبال انگليس ندارد و به نظر مي رسد كه ديگر انگيزه  براي حضور بيشتر در فوتبال جزيره ندارد.
* مهاجم سابق تيم ملي فوتبال ايرلند و باشگاههاي انگليس

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
سينما
فرهنگ
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |