ورزش همگاني آرمان يا واقعيت
|
|
جواد مهرباني
مقاله حاضر به بررسي اثرات ورزش همگاني بر جنبه هاي فردي و عمومي سلامتي و سياستگذاري و برنامه ريزي درباره آن پرداخته و لزوم توسعه راهكارهاي مختلف براي سرمايه گذاري در جهت گسترش ورزش همگاني را مورد بحث قرار مي دهد. چيزي كه بيش از همه مهم است توجه دست اندركاران و متوليان ورزش كشور به بعد همگاني ورزش است كه محور بحث را تشكيل مي دهد.
در جامعه ما فضاي حاكم بر ورزش به گونه اي است كه آنچه بيشتر در ذهن نقش مي بندد بعد قهرماني آن است. توجه بيش از اندازه به كسب مدال و مقام و از طريق آن دستيابي به ثروت، شهرت و اعتبار اجتماعي منجر به انديشه ماكياوليسم ورزشي خواهد شد.
در سال هاي اوليه پس از انقلاب به جنبه همگاني ورزش توجه زيادتري مي شد و ورزش قهرماني تقريباً ازدستور كار خارج شده و قهرمان پروري محكوم گرديد. رويكرد ورزش همگاني مقامات ورزش كشور را بر آن داشت تا اعلام كنند: «ورزش بايد در جهتي سوق داده شود كه ورزش قهرماني نتيجه و ثمره ورزش همگاني باشد» . اما در سال هاي اخير توجه به ورزش قهرماني بيش از هر چيز، نشان دهنده افراط و تفريطي است كه در عرصه ورزش دچار آن شده ايم و هنوز هم بيشترين تبليغات در جهت ورزش قهرماني به كار مي رود و برنامه مشخصي براي عمومي كردن ورزش اجرا نشده است.
فرهنگ ورزش همگاني در بين اقشار مختلف جامعه نياز به آموزش دارد. در اين راستا نقش دولت، رسانه هاي گروهي و متولي اصلي ورزش كشور يعني سازمان تربيت بدني نمود بيشتري پيدا مي كند. نگاهي به تأثير ورزش بر سلامتي جسماني و رواني و ميزان شركت افراد در ديگر كشورها نشان از اهميت آن در زندگي روزمره دارد. به نقل از فدراسيون ورزش هاي همگاني، بالغ بر ۵/۶ ميليون نفر از جمعيت كشور در ورزش همگاني شركت مي كنند كه اين ميزان تقريباً معادل ۱۰ درصد جمعيت كشور مي باشد. در حالي كه اين آمار دركشور استراليا ۵۲ درصد، در آلمان ،۵۰ دانمارك ،۴۵ نروژ ۴۱ و فرانسه ۳۵ درصد است. با توجه به اينكه فعاليت بدني مي تواند شرايط مطلوبي را براي اندام هاي بدن فراهم آورد و نيز موجب تكامل روحي انسان، افزايش اعتماد به نفس، داشتن روحيه همكاري و نوعدوستي مي شود؛ امر فوق بيانگر رغبت بيشتر مردم به ورزش و آگاهي از اثرات آن در ساير جوامع نسبت به كشور ماست.
سازمان بهداشت جهاني اعلام كرده است كه: فعاليت منظم خطر مرگ ناشي از بيماري هاي قلبي كه مسئول يك سوم مرگ و مير در جهان است را كاهش مي دهد؛ همچنين باعث كنترل وزن، كاهش فشار خون و تصلب شرايين مي شود و خطر ابتلا به ديابت نوع دو (۹۰ درصد موارد ديابت در جهان) و سرطان روده را كاهش مي دهد و حتي باعث جلوگيري از ابتلا به سرطان سينه در زنان مي شود.
دستيابي به اين شرايط نيازمند سياستگذاري و برنامه ريزي جامعي است و لزوم توسعه ورزش همگاني در اين جهت بيشتر احساس مي شود. براي اينكه مردم هرچه گسترده تر و به شكل همگاني ورزش كنند نياز به اقدامات اساسي دارد و بديهي است كه با فراهم شدن زمينه هاي لازم ورزش همگاني، براي همه اقشار مي توانيم به رشد ورزش قهرماني اميدوارتر باشيم.
يكي از دلايل توجه دولت ها به ورزش قهرماني درآمد اقتصادي آن مي باشد. همچنين جاذبه هاي ورزش قهرماني، بازاريابي و جذب تماشاچيان باعث مي شود كه اين شكل از ورزش مورد توجه بيشتر سازمان ها و ارگان هاي مختلف دولتي قرار بگيرد . ناگفته نماند كه اين سياست تنها مربوط به كشور ما نيست بلكه در ساير كشورها نيز اين نوع بينش كم و بيش وجود دارد. در استراليا و آمريكا مبالغ گزافي از بودجه عمومي به ورزش قهرماني اختصاص يافته است .
فرايند رقابت هاي ورزشي همواره موجب افتخار ملت ها بوده است. هر چند كه اغلب به نتايج چشم دوخته مي شود و واكنش هاي مردمي و حتي دولتي نسبت به منفي و يا مثبت بودن آنها كاملاً متفاوت است. البته در خلال اين گونه رقابت ها و يا در حاشيه آن، مواردي از هنجارشكني و كج روي ديده مي شود كه نگاهي گذرا بر آن داريم:
روند تجاري سازي ورزش قهرماني آن را از تعلق به ارزش هايي كه بر كيفيت هاي دروني ورزش تأكيد دارد و مروج اصلي شايسته سالاري است منحرف كرده و به وجوه خارجي آن كه توليد كالاي مورد تقاضاي بازار است، بها مي دهد چنين روند نادرستي، ارجمندي را از «فعاليت» و «تلاش» ورزش مي ستاند و شكل «نمايش» را بر همه شئون آن مسلط مي سازد و سيماي عمدتاً «سرگرم كننده» به آن مي دهد. در اين شرايط يك مسابقه عالي ورزشي به تدريج به يك برنامه تلويزيوني تبديل مي شود كه در آن دست اندركاران باشگاه و دلال هاي مربوطه، همچون بردگان تلاش نمايند. موارد متعدد ديگري از جمله دوپينگ، خشونت و قمار از آثار توجه بيش از حد به ورزش قهرماني است. آنچه دكتر جوهر چنگ رئيس سابق انجمن ورزش همگاني آسيا- اقيانوسيه در رابطه با تعادل بين ورزش قهرماني و همگاني مي گويد گفته هاي فوق را به چالش مي كشاند: «من به شدت تحت تأثير اين واقعيت هستم كه تجاري شدن ورزش بزرگترين سرگرم كننده زمان ماست و ممكن است بر ساختار ورزش به ميزاني كه خارج از درك امروز يا فردا و خارج از كنترل باشد، تأثير بگذارد. به اين دليل ما به ورزش همگاني به عنوان يك متعادل كننده نياز داريم. ما واقعاً بايد هماهنگي را در تلويزيون، مطبوعات و در رسانه هاي عمومي مشاهده كنيم. ما به ورزش همگاني، در بازي هايمان نيازمنديم و در پارك ها، جايي كه كارگران ما استراحت مي كنند، نه فقط در تلويزيون يا روزنامه ها و ديگر رسانه ها» .
ورزش همگاني ذاتاً درآمدزا نيست، در نتيجه دولت ها بايد با سياست هاي حمايتي براي گسترش آن اقدام كنند. ايجاد تعادل بين ورزش همگاني و قهرماني و نيز نقش دولت در قانون گذاري و توسعه ورزش از چالش هاي مشترك فراروي دولت ها به شمار مي رود. آنچه بيش از همه مشخص است دخالت فزاينده دولت ها در عرصه ورزش براي فراهم نمودن امكانات و اجرا يا هماهنگ كردن فعاليت هاست. حضور زنان، معلولان و افراد مسن در عرصه ورزش، نتيجه دخالت دولت ها و مديريت آنها بر ورزش است. البته اين دخالت ضرورت يك هماهنگي را بيان مي كند. اما آنچه مهم است حمايت دولت به عنوان نماينده افكار عمومي از ورزش همگاني است. ورزش قهرماني و حرفه اي به طور افراطي آن مي تواند منجر به توسعه ناسيوناليسم توليد شود. ايشبرگ ناسيوناليسم توليد را با ورزش قهرماني مرتبط ساخته و ادعا مي كند كه در صورت غلبه اين تفكر، كشور به عنوان واحد اقتصادي تلقي مي شود كه با ساير كشورها براي كسب سود بيشتر در رقابت است.
سياستگذاري در زمينه رشد و توسعه ورزش:
يكي از راه هاي تدوين اهداف سازمان هاي ورزشي توجه به سطوح مشاركتي افراد است. ميزان مشاركت افراد در سطوح مختلف ورزشي بر اهداف و سياست هاي يك سازمان اثرگذار است. شناسايي سطوح مشترك در ورزش به تشكيل سازمان هاي ورزشي متناسب با هر سطح كمك مي كند. علاوه بر اين در اهميت و اولويت بندي اهداف برنامه هاي ورزشي مفيد است. سطوح مشاركت فعال ورزش در جامعه را مي توان به سطح ورزش تربيتي و آموزشي، ورزش غيررسمي و همگاني، ورزش قهرماني و ورزش حرفه اي تقسيم بندي نمود. هرم توزيع نشان مي دهد كه ميزان مشاركت فعال افراد در سطوح تربيتي و همگاني بيشتر از ورزش قهرماني و حرفه اي است. از سويي بيانگر اين موضوع است كه براي رشد ورزش حرفه اي و قهرماني لازم است تا بستر آن يعني ورزش همگاني توسعه يابد. اين الگو مي تواند اساس سياست گذاري و اولويت بندي اهداف ورزشي براي سازمان هاي متولي باشد. آنچه دكتر جوهر چنگ درباره تعادل بين جنبه هاي مختلف ورزش مي گويد مي تواند نقدي بر اين هرم باشد:
تفريح
تماشاگران
كسب لذت
ورزش حرفه اي
ورزش قهرماني
ورزش همگاني و تفريحي
ورزش تربيتي و آموزشي
سرگرمي
شركت كنندگان
آمادگي بدني
«حقيقت اين است كه حركت جهان ورزش به طور مستقيم تحت تأثير ارزش سرگرم كنندگي آن است. اين چيزي نيست كه ما مي خواهيم. ما نمي خواهيم مردم جهان تماشاچي ورزش باشند، بلكه مي خواهيم ورزشكار باشند. يعني ما بايد تعادل را در ورزش پيدا كنيم. ورزش فقط هيجان نيست كه به تماشاچيان سرايت كند. ورزش چيزي است كه بايد داخل آن شد و آن را تجربه كرد.»
تعيين راهبرد و استراتژي براي رشد ورزش همگاني نياز به ابزارهايي دارد، از آن جمله:
الف) تسهيلات اقتصادي:
دولت مي تواند با تخصيص بودجه اي متناسب با جمعيت فعال در بخش ورزش همگاني در جهت رشد و ارتقاي آن اقدام كند. نگاهي به سياست گذاري كشورهاي مختلف در اين زمينه نشان مي دهد كه در كشوري مانند انگلستان در ده سال آينده ۵/۱ تا ۲ ميليارد پوند به ورزش همگاني اختصاص مي يابد. در استراليا هزينه ورزش همگاني معادل هزينه رژيم هايي غذايي و بيماري هاي مرتبط با خوراك (تغذيه) مي باشد. دولت ژاپن در سال ۱۹۹۵ بودجه اي معادل ۵/۴۴۴ ميليارد ين به توسعه ورزش اختصاص داد كه ۶ درصد از مجموع بودجه ژاپن بوده است. اين موضوع نشان دهنده اهميت فراوان ورزش همگاني است كه كشورها براي گسترش آن تا اين اندازه سرمايه گذاري مي كنند.
در ورزش قهرماني بيشترين بودجه ها و امكانات براي برگزاري مسابقات، مسافرت هاي پرهزينه، دعوت از تيم هاي خارجي، تشكيل اردوهاي آمادگي، كلاس هاي آموزشي، استخدام مربيان خارجي و غيرو به مصرف مي رسد. اما چنانچه به ورزش عمومي اولويت داده شود، توسعه ميادين ورزشي در شهرها و روستاها، تهيه وسايل ورزشي ارزان قيمت، انتشار نشرياتي درباره اثرات ورزش بر سلامتي و توسعه امكانات و تسهيلات براي عموم مردم، مورد مصرف قسمت اعظم بودجه ورزش خواهند بود. براي تأمين اين منظور مهم ترين وتنها راه حل اقتصادي كردن ورزش همزيستي بخش هاي دولتي و خصوصي است تا از اين طريق دست يابي به طرح هاي سازمان يافته آسان تر گردد.
ب) تغيير در مديريت و برنامه ريزي ورزش
سيستم ورزش همگاني در بسياري كشورها دست به تغيير استراتژي خود در فضاي رشد ورزش همگاني زده است و هدفش آن است كه فعاليت هاي بيشتري را در بخش هاي خصوصي فراهم آورد. چنين تحولاتي به علت تغييرات اجتماعي كه در زمينه تربيت بدني روي مي دهد، امري ضروري است، زيرا بخش هاي خصوصي بهتر مي توانند شالوده سازماني خود را براي دسترسي آسان تر به فعاليت هاي ورزشي براي همه پي ريزي كنند. برنامه ريزي براي ورزش همگاني بايد ويژگي هاي زير را دارا باشد:
۱- فراگير باشد: كليه گروه هاي جمعيت زن و مرد در سنين مختلف را شامل شود.
۲- تأكيد خاصي بر نيازهاي جمعيت مسن، در حال رشد و افراد با شرايط ويژه داشته باشد.
۳- مطابق با بافت محلي و منطقه اي و فرهنگ خاص يك جمعيت باشد.
۴- به منظور ارتقاي مشاركت افراد در ورزش و بهره مندي از فوايد آن، برنامه ورزش همگاني رايگان باشد و از طريق سازمان هاي مرتبط مورد حمايت قرار گيرد.
از سويي چنانچه ورزش قهرماني در اولويت باشد پيامدهايي را به همراه خواهد داشت كه زمينه رشد ورزش همگاني را تحت تأثير قرار مي دهد، به اين صورت كه مديران ورزش از بين افرادي انتخاب مي شوند كه سابقه قهرماني داشته و يا در اين مورد داراي اطلاعات و تجربياتي هستند. چنين مسئوليتي بيشترين توجه و اقدامات خود را در برگزاري مسابقات پي در پي به كار مي گيرند و پيشرفت و توسعه ورزش را در پيروزي در مسابقات داخلي و خارجي، بهتر شدن ركوردها و كسب مدال و مقام جست وجو مي كنند. اما ورزش همگاني نياز به مديراني دارد كه به عمومي كردن ورزش اعتقاد داشته باشند. درباره اثرات ورزش بر سلامتي افراد و سالم سازي جامعه علاقه و اطلاعات لازم را دارا باشند. توسعه و پيشرفت ورزش را در آن بدانند كه پيوسته افراد بيشتري به ورزش كردن روي آورند و سلامتي خود را تأمين كنند.
ج) امكانات ورزشي:
دلايل متعددي براي برنامه ريزي و سرمايه گذاري در ورزش و تفريحات سالم وجود دارد. از آن جمله ورزش باعث توسعه مهارت هاي رهبري و دوستي و نزديكي جامعه مي شود. همچنين باعث افزايش سطح بهداشت عمومي و سلامتي و در نهايت اثرگذاري بر منافع اقتصادي مي گردد. اما يكي از اصلي ترين موارد لازم براي مشاركت بيشتر مردم در ورزش، توسعه امكانات ورزشي است . تعداد كافي ميادين و زمين هاي ورزشي، تعداد مناسب مربي و متخصص در زمينه آموزش ورزش و همچنين افزايش مراكز و اماكن ورزشي، از زمينه هاي رشد مشاركت مردمي در ورزش به شمار مي رود. آنچه بيشتر از همه جلوه مي كند اين است كه رشد امكانات ورزشي در كشور با رشد جمعيت متناسب نبوده است. از طرفي تمهيدات لازم براي استفاده كامل و همه جانبه از امكانات و تأسيسات ورزشي موجود فراهم نيامده است. اين موضوع و همچنين استفاده ناكارآمد از حداقل امكانات و تجهيزات موجود موجب عدم برخورداري همه اقشار جامعه از امكانات ورزشي شده است. اين در حالي است كه بند سوم قانون اساسي به برخورداري رايگان همه مردم از تربيت بدني اشاره مي كند.
|