يكشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۸۴ - - ۳۶۹۲
گزارشي از شيوع جرم ميان كودكان و نوجوانان
دست هاي كوچك، جرم هاي آشنا
001374.jpg
فقر، رفاه بيش از حد، بيكاري و حتي اوقات فراغت نامناسب از جمله مسائل قابل توجه در گرايش نوجوانان پر انرژي به طرف جرم است
آرزو پاك
در ميان ريشه هاي درهم پيچيده حقايق زندگي،  همچون كابوسي در شب، ديوانه وار تاب مي خورند تا بي خبر، به راهي كه در دور دست ها به سوي تاريكي مي پيچد حركت كنند. مهم نيست چه كسي هستند. حتي مهم نيست پيرند يا جوان يا حتي نوجوانان پير شده از روزگار. مهم اين است كه هستند تا در خيابان هاي روشن و تاريك، نفس بكشند و با انجام جرمي حتي براي يك لحظه احساس خرسندي كنند. جالب اينجاست كه آنها هرگز تنها نيستند، زيرا بلدند چطور همديگر را پيدا كنند. با پس و پيش  كردن آواها زبان ويژه اي براي خود ابداع مي كنند و همين زبان، ابزار دفاعي شان مي شود. زباني همراه با اداها و تغيير حالت در عضلات صورت و ايما و اشاره دست و انگشت كه گاه با سوت زدن همراه مي شود.
اين نوجوانان حتي براي آنكه شناخته نشوند، اسم هاي عجيب و غريبي روي خود مي گذراند. «فري دست قشنگ»، «گربه»، «زنبور»، «پنجه كثيف» و ... پس كمتر كسي اسم واقعي شان را مي داند، اما نكته جالب توجه آنان، حركات شگفت انگيز دستانشان است كه با مهارتي خاص از آن استفاده مي كنند. در يك چشم بهم زدن كيف مي زنند، غارت مي كنند يا سرانجام خطوط متعدد خونيني بر پوست و گوشت همنوعشان بر جا مي گذارند؛ خطوطي كه گاه موجب خاموشي ابدي آدمها مي شود.
براي هيچ كس پوشيده نيست كه زندگي اين آدم ها قضا و قدري مي گذرد. جامعه شناسان معتقدند، اين عده فرزندان نابساماني هاي اجتماعي هستند، نابساماني هايي كه اغلب پس از گرفتاري در حصار بسته شهرها، سرانجام موجب جرم و جنايت مي شوند. آسيب شناسان نيز با بيان اينكه جرم جوانان و نوجوانان و حتي كودكان، بويژه در شهرها، همواره روندي تصاعدي دارد، مي گويند: شكل گيري و رواج دسته هاي گانگستري را، بويژه در محلات فقير نشين شهرهاي بزرگ، نمي توان با ورود مهاجران اطراف و اكناف،  بي ارتباط دانست. آگاهان مسائل اجتماعي نيز تاكيد دارند، موضوع عدم انطباق فرهنگي ميان مهاجران و بومي هاي هر منطقه، با تفاوت هاي ريشه اي، مشكلات بسياري را به دنبال مي آورد كه اين پديده امروزه نيز تا حدي با معضلات ريشه اي ديگر، گره خورده است.
نيم نگاهي به صفحات حوادث روزنامه ها نيز خبر از افزايش جرم و بزه در ميان اين دسته ازجوانان و نوجوانان دارد. چنانكه تاملي كوتاه بر اين موضوع، نشان مي دهد كه مجرمان نوبالغ، در حقيقت در زمره افرادي هستند كه با ارتكاب  اعمال غير قانوني ارضا مي شوند و اين اعمال را اغلب به طور دسته جمعي مرتكب مي شوند.
مجرمان تازه بلوغ يافته، حيطه اعمال خلاف خود را در محلاتي تعيين مي كنند كه تسلط بيشتري به آن محدوده دارند و با توهم اينكه قانون در مورد برخي از آنان كه هنوز به سن قانوني نرسيده اند اغماض بيشتري نشان مي دهد تا حدودي بر انجام ادامه تخلفات خود تاكيد مي ورزند، چنانكه پژوهش هاي انجام شده اين ادعا را به اثبات رسانده است.
با بررسي هايي كه صورت گرفته، اغلب كارشناسان، ميانگين سن اين افراد را 13 تا 14 ساله تخمين زده اند و اين يعني رشد تخلف در ميان نوجوانان! 
زماني كه فرد نوجواني با انجام بزه به درآمدي نسبتا قابل توجه دست مي يابد و كم كم به همين روش خلاف خو مي گيرد،  به دشواري قادر است در سنين بزرگسالي شيوه زندگي اش را تغيير دهد يا شغلي را انتخاب كند كه دستمزدش كمتر از آن درآمدها باشد.
«محمد حسين فرجاد» جرم شناس و استاد دانشگاه با تاكيد بر اينكه در زمينه آسيب هاي اجتماعي صرفا با افزايش مواجه هستيم، در تعريف جرم و عمل مجرمانه مي گويد: جرم به عملي مي گويند كه با معيارهاي ارزشي جامعه، قانون، مذهب، اخلاق و فرهنگ جامعه انطباق نداشته باشد.
وي با اشاره به اينكه «جرم» زاده شرايط محيط اجتماعي، طبيعي، خانوادگي و فرهنگي است و نه تنها با واقعيت هاي جامعه انطباق ندارد، بلكه اجتماع را نيز دچار هراس و نوعي فوبيا مي كند،  مي افزايد: در تمامي جوامع، زماني كه روند جرايم، افزايش مي يابد، متخصصان در حوزه اجتماعي، بي درنگ به مطالعات اجتماعي مي پردازند تا از سويي موجب كاهش جرايم شوند و از سوي ديگر اعتماد مردم را به خود و اجتماع جلب كنند، زيرا كه بزهكاري قابل شناسايي است و عوامل آن نيز در دراز مدت درمان مي شود.
به نظر اين استاد دانشگاه، اغلب جرايم عليه جان انسان ها، دارايي و ثروت آنان صورت مي گيرد و در هر حال براي برقراري امنيت اجتماعي، منطقه اي و كشوري بايد به طور جدي مورد توجه قرار گيرد.
فرجاد از برخي جرايم به عنوان جرايم اتفاقي ياد مي كند و توضيح مي دهد: برخي جرايم نيز به شيوه مقطعي رخ مي دهد، يعني اينكه انسان ها در مواقعي خاص مرتكب جرم مي شوند و دسته سوم جرايم را از روي عادت انجام مي دهند. وي در اين خصوص مي گويد: زماني كه عده اي به شيوه حرفه اي مرتكب جرم شوند و حتي در ازاي دريافت مبلغي مشخص اين بزه را انجام دهند، «مجرمان به عادت» شناخته مي شوند.
اين جرم شناس، سن 15سالگي را در كشور، سني بسيار حساس براي گرايش به جرم افراد عنوان مي كند و مي افزايد: افراد از سن 15 سالگي، قدرت ريسك و جسارت پيدا مي كنند و در تجمع گروه هاي جوان به شيوه اي عملي آموزش مي بينند و در صورتي كه كارشناسان و آسيب شناسان بخواهند گامي موثر براي كاهش جرم كودكان و نوجوانان كشور بر دارند، بايد با انجام پژوهش هاي دقيق ريشه جرايم را شناسايي
كرده و سپس به حل اين معضلات مبادرت كنند.
فرجاد، فقر، رفاه بيش از حد، بيكاري، نابساماني هاي اجتماعي، نبود وضعيت گذرا و حتي اوقات فراغت نامناسب و تفريحات ناسالم را از جمله مسائل قابل توجه در گرايش كودكان و نوجوانان پر انرژي به انحرافات اجتماعي مي داند و در ادامه اظهارات خود تاكيد مي كند: زندان نه تنها مكان مناسب و عبرت آموزي براي مجرمان نيست بلكه نزد كارشناسان به عنوان دانشگاه انحرافات اجتماعي و جرم نيز معرفي شده است. وي در پايان اظهارات خود، تجاوز جنسي، قتل، جيب بري و حتي سرقت ها ي مسلحانه را از عمده ترين جرم هاي افراد، به ويژه در سنين جواني، معرفي مي كند و مي گويد: با وجودي كه دادگستري كل كشور هم اكنون خواهان طرح هاي جديد پيرامون كاهش اعمال مجرمانه، بويژه در سنين حساس كودكي تا جواني است با اين حال بايد به آسيب شناسان، شيوه   هاي بنيادين مقابله با جرم و مجرمان و مهمتر از همه، شناسايي زمينه هاي جرم در اجتماع را آموخت. هوشنگ شامبياتي، آسيب شناس نيز با اشاره به بزهكاري اطفال و نوجوانان، اظهار كرده است: بروز انگيزه هاي غريزي و عاطفي كه هر لحظه نوجوان را به سويي مي كشد و تعادل رواني او را بر هم مي زند، همچنين انواع ترديدهايي كه او را با سردرگمي روبه رو مي سازد، توفاني در دل افراد كم سن و سال برپا مي كند كه اين عده با كوچكترين عاملي، تعادل رواني خود را از دست مي دهند و دچار هيجان مي شوند. وي با تاكيد بر اينكه عواطف افراد در اين سنين، ثابت نيست مي گويد: كودكان و نوجوانان زود در غم و اندوه فرو مي روند و در زماني كوتاه ممكن است بسيار شاد شوند . بنابراين از ثبات حال برخوردار نيستند و به نشانه اي توازن و تعادل خود را از دست مي دهند. اين عده نگران نظر ديگران، بويژه اطرافيان و همسالان درباره خود هستند و شيوه برخورد و قضاوت آنها، حالات روحي شان را تغيير مي دهد.
شامبياتي همچنين، فعاليت هاي مجرمانه پدر، مادر، برادران يا خواهران را از جمله عوامل افزايش خطر بزهكاري در اعضاي جوان خانواده عنوان مي كند و مي افزايد : آموزش مهارت هاي اجتماعي در خانواده از طريق سرمشق گيري نيز يكي از عوامل ديگر بزهكاري نوجوانان حتي كودكان است.
مي گويند بيشتر كودكان و نوجواناني كه مجرم و سرگردانند را پسرها تشكيل مي دهند، ولي بايد اين حقيقت را پذيرفت كه چنين برآوردي نمي تواند به معني تعداد اندك دختران بزهكار يا مجرم تلقي شود. چرا كه برخي دختران در سنين پايين به فحشا كشيده مي شوند و برخي ديگرشان نوباوه مادر مي شوند . طبيعي است كه اين عده با مشكلات متعدد اجتماعي دست و پنجه نرم خواهند كرد. به هر جهت در ميان كودكان و نوجواناني كه در شرايط دشوار زندگي مي كنند، با وجودي كه تعداد دختران بزهكار زياد نيست ولي بايد تاكيد كرد اين عده با همان مشكلاتي روبه رو هستند كه پسرها نيز با آن آشنايي دارند، در اين باره مي توان به گدايان خردسالي اشاره داشت كه به هر دليل از خانه خارج و در شهرها اجير خلافكاران شده اند. تحقيقات نشان مي دهد اين بچه ها پنج تا۱۰ سال بدون بازگشت به محل تولد خود در مناطق جرم خيز به زندگي شان ادامه مي دهند. بزهكاران كوچك، از هر اصل و نسبي در تمام نقاط دنيا، بويژه شهرها پراكنده شده اند و اگرچه عده اي اغلب آنان را روستا زاده تلقي كرده اند، اما در ميانشان افراد غير روستايي ولي بي خانمان، بيكار و آواره محله هاي فقيرنشين نيز ديده مي شود.
مستندات نشان مي دهد، برخي از بزهكاران نوجوان كه هرگز به مدرسه نرفته اند، سخت مشتاق تحصيل هستند و در اين خصوص بسيار هم تلاش مي كنند، اين درحالي است كه بسياري از ترك تحصيل كرده ها همواره از تحصيل بيزارند و مانند اغلب بچه هاي مناطق محروم به دنبال شغل هايي نظير خياطي، جوشكاري، لوله كشي، رانندگي و... هستند. هرچندتحقيقات معتبر دانشگاه هاي خارجي، بازهم نبود محيطي سالم و مناسب براي بازي و ورزش بچه ها و نوجوانان را منشا بسياري از مشكلات زيست محيطي عنوان كرده اند كه جوانان زاغه نشين و سرگردان در كوچه ها و خيابان ها با آن درگيرند.
به هر جهت تنها راه حل مشتركي كه پژوهشگران آسيب هاي اجتماعي پيرامون كاهش بزه نوجوانان با آن موافقند اين است كه اقدامات ضد بزه، در آغاز با منحرف كردن جوانان از پيوستن به گروه هاي خلاف شروع شود. تحقيقات نيز نشان داده است كه در وهله نخست ابتدا بايد كودكاني را ياري داد كه در معرض خطر بيشتري قرار دارند، يعني كودكان و نوجوانان بين 6 تا۱۴ ساله!
پژوهشگران همچنين با تاكيد بر اين مسئله كه نبايد مساعدت به خانواده كودكان بزهكار را از ياد برد، معتقدند توجه به كودكان در سنين مذكور اقدام عاجلانه اي براي نجات آنهاست. آن هم درست پيش از اينكه كودك با جرايم و جنايات خو بگيرد يا روابط گسترده اي با دسته هاي خلافكار پيدا كند.
از جمله عوامل موثري كه در طرح هاي مذكور مورد توجه قرار گرفته، ضرورت ايجاد فعاليت هاي اجتماعي است، همچنين ايجاد فرصت و مجالي براي تفريحات سالم، راهنمايي و مساعدت هاي تربيتي، ممانعت از ترك تحصيل، به كار بستن تدابيري براي جلب اعتماد نوجوانان و حتي توجه دادن آنها به لياقت ها و استعدادهاي خودشان به شمار مي رود. اين عده تاكيد مي كنند: اقدامات مزبور زماني به نتيجه مي رسد كه بتوان به آنان تضمين داد كه آينده شان تامين و زندگي مفيد و ثمر بخشي در انتظارشان خواهد بود.

به بهانه برگزاري جشنواره ملي آش و المپياد آشپزي
نشاني از غذاهاي ايراني
001428.jpg
قرار است از 24 تا 30 ارديبهشت سال جاري در زنجان المپياد آشپزي و جشنواره ملي آش برگزار شود. اين برنامه در هشت رشته طباخي شامل طبخ آش، قورمه سبزي، چلوكباب، جوجه كباب، ماهي، ماكاروني، پيتزا و چيزبرگر ارائه خواهد شد. در اين المپياد برترين آشپزهاي استان هاي كشور در رشته هاي هشت گانه، با هم رقابت خواهند كرد تا مشخص شود بهترين آشپزهاي ايران چه كساني هستند. اين انتخاب به عهده 50 نفر از كارشناسان تغذيه كشور صورت خواهد گرفت.
برگزاري اين جشنواره منجر به آن شده كه شهر زنجان در برابر هجوم گردشگران داخلي و خارجي براي شركت در جشنواره روبه رو شود.در كنار اين جشنواره پرهياهو با حكايت ديگري رو به رو مي شويم تحت عنوان سبد طلايي محصولات غذايي، يعني انتخاب محصولات غذايي برتر كشور . اين براي نخستين بار است كه در كشور مي خواهيم سبد طلايي محصولات غذايي را معرفي كنيم. در سبد طلايي، گلچين 20قلم از برترين  فرآورده هاي غذايي كارخانه هاي داخلي قرار خواهد داشت. اين فرآورده ها شامل: لبنيات، مواد پروتئيني،ترشي جات، ادويه ها، مرباجات و ...است.
اين نظرسنجي تا 27 ارديبهشت از طريق سايت www.behtarin-ashpaz.com ادامه خواهد داشت.
در اين ميان نيز جايزه ديگري قرارداده شده است كه براي مسابقه آش خوري اهدا مي شود. شركت كننده اي كه در عرض 2 دقيقه بيشترين ميزان آش را بخورد، برنده نهايي اين مسابقه خواهد بود.
اين گزيده اي بود از اطلاعاتي كه راجع به اين جشنواره روي تلكس هاي خبري ديده ايم.
در اين ميان آنچه مطرح است اين است كه آش به عنوان يك غذاي بومي ايراني هميشه حضوري رنگارنگ بر سر سفره هاي ما داشته است. ساليان سال است كه از كودكي كاسه هاي بزرگ مملو از آش هاي معروف را به عنوان غذا در برابر بشقاب هاي گود ديده ايم و اشتياق صرف آن غذاي اصيل با تلالو رنگ هاي پخته سبز و زرد و زعفراني را با پر كردن بشقاب هايمان  از آن غذا به حقيقت تبديل كرده ايم.
تا به حال شده است كه وقتي اين غذا را مي خوريم با خود فكر كنيم كه چه كساني براي نخستين بار تركيبات اين غذا را پيدا كردند و آن را در پرونده غذاهاي خوش طعم و با خاصيت ايراني ثبت كرده اند؟
امروز بسياري از شهرنشينان خصوصا خانم  ها حتي از تلفيق نوع سبزي هايي كه براي اين غذا بايد در مرحله اول انتخاب كنند بي خبرند.
براي ابتدا خيلي از ما كار را به دست سبزي فروشان محله مي سپاريم كه به هر ميزان كه مي دانند سبزي آش را تركيب و تلفيق كنند. كمي پيشرفته ها كه از تصوير گزينش سبزي هاي آش به دست تند و تيز پسرك سبزي فروش ها نيز غافل مانده اند، چرا كه عرضه انواع سبزي ها به صورت بسته بندي هاي خردشده راه را بر نگاه ما بر دسته هاي بزرگ سبزي ها كه هنوز پاك هم نشده اند بسته است.
جالب تر آنكه گروه هايي كه دست به پخت اين غذا مي زنند، درهر كدام از دو گروه بالا كه قرار داشته باشند، بازهم جزو زنان بسيار كارآمد و خانه دار ايراني هستند، چرا كه كم كم طبخ اين غذاها به جايگزين هاي راحتي چون انواع چلو خورشت ها يا غذاهاي راحت تري مثل همبرگرها و ژامبون ها از سفره هاي، دور شده است. بسياري از  ما با آش هاي بسيار معروف و رايج اين سرزمين نيز غربيه ايم چه برسد به آش هاي بومي و قومي، غذاهايي كه با تركيب سبزي هاي محلي و كوهي تهيه مي شود يا بهتر است بگوييم مي شده است. يكي از خبرهاي جالب در خصوص اين جشنواره كه از زبان دبيرجشنواره ملي آش و المپياد آشپزي اعلام شده، به اين مضمون است: بسياري از شركت هاي خارجي كه در زمينه توليد غذاهاي آماده فعالند در جست وجوي اطلاعات كاملي از طرز تهيه و خواص آش هاي ايراني هستند.
وي در اين خبر افزود: برخي از اين شركت ها، نمايندگاني را به جشنواره ملي آش در زنجان، اعزام خواهند كرد تا نمونه هاي آش هاي ايراني را جمع آوري كنند، چرا كه توليدكنندگان بزرگ محصولات غذايي در دنيا كه شديدا به دنبال طعم ها و غذاهاي جديد هستند به تازگي متوجه شده اند كه ايران ، گنجينه غذاهاي متنوع، لذيذ و مقوي است.
نمي دانم شنيدن اين خبر چه حسي بايد در ما ايجاد كند. حس خوشايندي از اينكه ما در علم تغذيه مورد مطالعه جهان قرار گرفته ايم و آنان مايل هستند از اسرار غذاهاي اصيل و سالم و مغذي ما باخبر شوند و دستور طبخ آن را براي خود و مردمانشان ثبت و ارسال كنند يا بايد با احساس غريبه شدنمان با غذاهاي سنتي خود روبه رو شويم. ما كه حتي نمي دانيم سبزي و تركيبات اوليه اين غذاها چيست مي خواهيم مدعي چه چيزي در آينده براي فرزندانمان باشيم. بچه هاي ما كه امروز اگر به اختيارشان باشد هر روز از ما پيتزا و سوسيس و كالباس و همبرگر را به عنوان غذا طلب مي كنند.
ايرانيان كوچولو با غذاهاي ايراني غريبه شده اند و وقتي بزرگ شوند اگر بخواهند غذاهايي غير از غذاهايي كه بر سفره ها ديدند را بخورند بايد به دنبال آدرسي از غذاهاي ايراني بگردند، چون در كودكي و نوجواني كه روزگار فراگيري و ديدن است، تقريبا با طبخ اين غذا در خانه هاشان فاصله داشتند و تنها مزه آن را گاهي در منزل مادربزرگ هايشان چشيده اند.
پس شما آدرس ها را كجا مي خواهيد ثبت كنيد؟
اين سوالي است كه از مسئولان اين جشنواره داريم.
آيا صرف اين همه وقت، هزينه، فراخوان، جمع آوري مواد، قراردادن امكانات مختلف و جمع كردن حاضران با تجربه بايد به نفع توليدكنندگان محصولات غذايي خارجي خاتمه يابد؟ هدف نهايي از طرح و اجراي چنين جشنواره هايي چيست؟
ما بايد از همين امروز كه سايت بهترين آشپز را فعال كرده ايم، به فكر معرفي سايت يا مجموعه اي مكتوب از اطلاعات جمع آوري شده اي باشيم كه در خصوص معرفي و روش تهيه انواع آش هاي ايراني است، چرا كه خود محق تر از هر كسي براي بهره برداري از اين جشنواره هستيم.
فرزندان ما بايد نتيجه و ثمره اين همه جشنواره و سمينار را چگونه به دست آوردند؟ از چه طريق؟
وقتي كه دبير جشنواره از حضور گردشگران خارجي جهت صرف اين غذاها به عنوان امتيازات ويژه اين جشنواره نام مي برد، پس امتياز ويژه اي كه اين جشنواره براي خودمان دارد كجاست؟ ما تنها مي خواهيم برندگان سبد طلايي و مسابقه آشخوري و آشپزي را به جامعه معرفي كنيم.
نمي خواهيم برنده تر شويم و زمان را مغتنم  شمرده و به جمع آوري اطلاعاتي در خصوص اين علم تغذيه كه موفق به گردآوري آن در فضايي واحد شده ايم، دست بزنيم و نگذاريم طباخي اين آش هاي بومي و قومي از ياد خودمان برود، آنگاه به فكر خارجي ها باشيم.
ثبت اين جشنواره در تمام زمينه ها موقعيتي است كه ايران و ايراني را در تغذيه، بهتر به همه معرفي خواهد كرد.
به گفته دبير اين جشنواره، اگر مردم دنيا با گنجينه غذاهاي ايراني آشنا شوند، حتما براي چشيدن آن سفري به ايران خواهند كرد،آيا آن روز در سفرشان بايد به دنبال كلبه هاي محلي بوميان هنرمندمان بگردند تا بتوانند به صرف و ميل يك غذاي سنتي و اصيل ايراني بپردازند؟
اين كلبه هاي آشناي ما براي آنان دور و ناشناخته است.
اگر قرار است اين جشنواره منجر به جلب گردشگران خارجي شود بايد از حالا به فكر معرفي دستورالعمل و طباخي آن به شكلي مناسب جهت استفاده رستوران هاي داخلي باشيم و خودمان به همان نتيجه اي كه توليدكنندگان محصولات غذايي خارجي مي خواهند از كنار جشنواره هايي كه با صرف وقت و سرمايه به دست آمده، برسيم. پس فرصتي كه اين جشنواره در اختيارمان نهاده را غنيمت بدانيم و با يك تير دو نشان بزنيم؛ هم ايرانيان آينده را با تغذيه اي سالم و خوش طعم آشنا سازيم و هم بازار گردشگري مان را داغ كنيم.

امروز
فرماندهان خانه
المپياد آشپزي بهانه اي است براي توجه بيشتر به آشپزي و شيوه رهبري آشپزخانه در ايران؛ توجهي كه چند سالي است به فراموشي سپرده شده است.
زن خانواده مهمترين نقش را در برنامه ريزي و رهبري سلامت ساير اعضا برعهده دارد، هر چند وقت آن رسيده كه مردان نيز در اين باره همت كنند. به نظر مي رسد كارشناسان تغذيه از تلاش زنان براي ارائه يك برنامه ريزي دقيق و صحيح در آشپزخانه راضي نيستند. دكتر ربابه شيخ الاسلام، مدير دفتر بهبود تغذيه وزارت بهداشت، معتقد است 90 درصد ايرانيان كلسيم كافي دريافت نمي كنند هر چند علاوه بر برنامه نامناسب تغذيه در خانه، كم تحركي را نيز عامل مهمي در پوكي استخوان ايرانيان مي داند.
شيخ الاسلام مي افزايد: رعايت بهداشت و رفع بيماري هاي عفوني و افزايش اميد به زندگي و تغيير جمعيتي در كشور سبب شده تا ظهور بيماري پوكي استخوان كاهش يابد و تغيير شيوه تغذيه و پيش رفتن به سوي غذاهاي آماده و مصرف كمتر ميوه و سبزي و لبنيات سبب اين افزايش شده است.
رئيس انجمن تغذيه ايران معتقد است: 40 درصد افراد جامعه به پرخوري و بدخوري مبتلا هستند كه در اين گروه شاهد گرسنگي سلولي هستيم.
دكتر سيد ضياءالدين مطهري مي گويد: فقر غذايي را نه از بعد كميت بلكه از بعد كيفيت بايد مورد توجه قرار داد؛ زيرا بسياري از افراد در عين سير بودن يا بيش از نياز به غذا خوردن دچار فقر غذايي ناشي از عدم تامين مواد مغذي هستند كه متاسفانه به صورت گسترده نه تنها گروه هاي فقير جامعه را در بر گرفته بلكه عده بي شماري از افراد مرفه هم از اين كمبود رنج مي برند.
او با بيان اينكه هدف از سلامت جامعه رسيدن مواد مغذي به تك تك افراد خانواده و سيري سلولي است مي گويد: براي دستيابي به سيري سلولي به فاكتورهاي متعددي نياز است: قيمت كالاها، دسترسي فيزيكي براي تهيه مواد توصيه شده و رواج فرهنگ صحيح تغذيه مهمترين عوامل دستيابي به سيري سلولي در جامعه هستند.
به نظر مي رسد فقر مواد غذايي  ارتباطي به وضعيت اقتصادي افراد نداشته باشد اما از طرفي نيز بسياري از كساني كه منابع مالي كافي براي تغذيه خانواده دارند نيز با عدم آگاهي در تهيه مواد مورد نياز موجبات سوء تغذيه را در افراد خانواده سبب مي شوند.
فرهنگ تغذيه سالم هنوز در جامعه رايج نشده و اطلاعات مردم در اين باره هنوز ابتدايي و اندك است.
صدا و سيما و فرهنگ تغذيه
رسانه ها به عنوان مهمترين وسيله اطلاع  رساني عمومي، كاربردهاي فراواني در رواج فرهنگ صحيح و فرهنگسازي ميان مردم جامعه دارند. مردم بيشترين ارتباط را روزانه با رسانه ها و تبليغات دارند. رسانه هاي ملي وظيفه مهمتري در اين باره دارند. تلويزيون اصلي ترين رسانه ملي، دولتي است كه همواره مورد استفاده مردم قرار مي گيرد. بر اين اساس حضور خوراكي هاي غير مفيد در تبليغات رنگارنگ تلويزيون سبب جا افتادن فرهنگ نادرست تغذيه در ميان خانواده ها مي شود. چندي پيش هيات وزيران تلويزيون را ملزم به پخش 5 پيام، تصوير آموزشي كرد.
بر اساس گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران هيات وزيران بنا به پيشنهاد شوراي عالي سلامت كشور ضمن تصويب  اين مساله، سازمان مديريت و برنامه ريزي و وزارت بهداشت را ملزم به تامين مكمل هاي غذايي و دارويي حاوي ويتامين و املاح مورد نياز گروه هاي هدف با اولويت كودكان زير پنج سال از طريق يارانه هاي تعادلي  كرد. به نظر مي رسد هدف گروه بالا بردن اطلاعات تغذيه زنان خانه دار باشد. براي اين گروه جداي از تلويزيون به عنوان يك رسانه عمومي مشاوران تغذيه نيز مي توانند نقش مهمي ايفا كنند. رواج مشاوره تغذيه در ميان خانواده ها يكي از راهكارهايي است كه فقر غذايي را بهبود مي بخشد. آشپزخانه قلب خانه است و زنان رهبران بي جايگزين و مدير آشپزخانه اند پس براي جلوگيري از پيشرفت فرهنگ نادرست آشپزي و تغذيه در افراد، بايد زنان را با آموزش هاي جدي تعليم داد. رواج غذاي آماده و اشتياق كودكان به خوردن پيتزا، ساندويچ و نوشابه هاي گازدار در كنار عدم آگاهي مادران عامل مهمي در زمينه رواج تغذيه نادرست دارد.
پنج وعده غذايي براي كودكان
انستيتو تغذيه و صنايع غذايي كشور، مصرف حداقل 5 وعده غذايي شامل 3 وعده غذاي اصلي (صبحانه، ناهار،  شام) و 2 ميان وعده (يكي بين صبحانه و نهار،  ديگري بين ناهار و شام) و نهايتا يك ليوان شير يا يك ميوه قبل از خواب را براي كودكان توصيه كرد. همچنين براي تامين تمامي مواد مغذي مورد نياز كودكان برنامه غذايي آنها بايد شامل تركيبي از غذاهاي مختلف در گروه هاي غذايي باشد. انتخاب روزانه از تمامي گروه هاي غذايي يك رژيم غذايي متعادل با مقادير كافي از مواد مغذي مختلف را فراهم مي آورد.
گروه شير و فرآورده هاي آن:
اين گروه شامل شير،  ماست، پنير، كشك، دوغ و بستني است كه به علت دارا بودن كلسيم، فسفر و پروتئين و بعضي ويتامين ها براي رشد و استحكام استخوان ها، دندان ها و سلامت كودك لازم هستند.
گروه گوشت، حبوبات و مغزها:
اين گروه شامل انواع گوشت ها مثل گوشت قرمز، مرغ، ماهي، تخم مرغ، حبوبات و انواع مغزهاست كه پروتئين و ساير مواد مغذي مورد نياز كودك را تامين مي كند و براي رشد او لازم است.
گروه نان و غلات:
اين گروه شامل انواع ماكاروني، رشته، برنج و آرد است كه انرژي و مقدار ساپروفين مورد نياز كودك را تامين مي كند.
گروه سبزي ها و ميوه  ها:
شامل انواع سبزي هاي داراي برگ سبز و ساير انواع سبزي ها مثل هويج، گوجه فرنگي، فلفل سبز، فلفل دلمه اي و انواع ميوه هاست كه ويتامين ها و مواد معدني مورد نياز كودك را تامين مي كند.

تهرانشهر
آرمانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |