يكشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۸۴
مروري بر يافته هاي پيمايش ملي ارزش ها و نگرش هاي ايرانيان در مورد استفاده از رسانه ها
كم خواني و كم داني
000807.jpg
شهرياراميري
ورود به حوزه برنامه ريزي فرهنگي همانند هر حوزه ديگر نيازمند در اختيار داشتن اطلاعات دقيق از وضعيت گرايش ها و رفتارهاي فرهنگي است. با اين حال، اين ايده چندان كه مقبول مي نماياند، عموميت نيافته است. دليل ساده اين قضاوت نيز همين بس كه تا پيش از پيمايش ملي ارزش ها و نگرش هاي ايرانيان در سال ۷۹ هنوز پژوهشي در مقياس ملي و فراگير كه اطلاعاتي را در باره وضعيت گرايش ها و رفتارهاي فرهنگي و اجتماعي فراهم كند، در دست نبود. بخشي از اين امر را بايد در وجود ديدگاهي جست كه معتقد است فرهنگ امري قابل شناخت از طريق روش هاي كمي نيست و گرچه اين سخن درست و دقيق است كه فرهنگ تنها و تنها از طريق روش هاي كمي شناخته نمي شود اما داوري درباره هر روش ديگري نيز كه سوداي انحصار روش شناختي داشته باشد، صادق است. در شرايط فقدان داده هاي معتبر و علمي، تجربيات شخصي مبناي اين نوع تجربيات تا چه مايه فقير و كم رمق است.
اگر حوزه اقتصاد را با حوزه فرهنگ مقايسه كنيم، تفاوت هايي را در مي يابيم از جمله آن كه داده هاي اقتصادي به صورت منظم و مرتب و از جانب چند سازمان و نهاد مثل مركز آمار، بانك مركزي و سازمان مديريت و برنامه ريزي، توليد و يا گردآوري مي شوند. تراكم داده ها در دوره زماني نسبتاً طولاني، براي اقتصاددان فرصت توصيف و يا تبيين تغييرات اقتصادي را فراهم كرده است. اقتصاددان با استفاده از اين اطلاعات مي تواند چگونگي وضعيت موجود اقتصاد و سمت و سوي تحولات آن را بيان كند. اگر همين وضعيت را با فرهنگ مقايسه كنيم، كاملاً كمبود داده هايي از اين دست را احساس خواهيم كرد.
اما تحقيقات فرهنگي- اجتماعي پيش از اين قادر به ترسيم چنين تصويري از وضعيت موجود و تحولات آن نبود. به همين دليل دفتر طرح هاي ملي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در چهارچوب برنامه سوم توسعه و از سال ۱۳۷۹ «پيمايش ملي ارزش ها و نگرش هاي ايرانيان» را انجام داد كه در سال ۸۲ نيز اين پژوهش در ۲۸ استان كشور ادامه يافت تا مرجعي باشد براي تحليل گران عرصه هاي فرهنگي. ميزان مصرف كالاهاي فرهنگي يكي از بخش هاي اين پيمايش است كه در آن ميزان دسترسي و استفاده از رسانه مورد سنجش قرار گرفته است.
ميزان دسترسي و استفاده از رسانه ها يكي از شاخص هاي مهم توسعه فرهنگي است. به همين منظور در جوامع روبه  رشد تحليلگران مسائل فرهنگي با آمارگيري هاي منظم پيگير اين شاخص مهم هستند تا با برنامه ريزي دقيق بتوانند اين شاخص را نيز در كنار ديگر شاخص هاي توسعه رو به رشد نگه دارند.
در كشور ما به موازات گسترش فناوري دسترسي به رسانه هاي شنيداري و ديداري ميزان دسترسي و نيز استفاده از اين دو رسانه رو به افزايش است. اما متأسفانه آمار نشان مي دهد كه روزنامه و كتاب در شمار كم مخاطب ترين رسانه ها قرار دارند و به نظر مي رسد تلاشي جدي براي بالا بردن ميزان توجه مردم به اين دو رسانه بسيار مهم وجود ندارد.
همزمان با نمايشگاه مطبوعات و كتاب بخشي از يافته هاي پيمايش ملي ارزش ها و نگرش هاي ايرانيان را كه مربوط به استفاده از رسانه ها است مرو مي كنيم.
ميزان استفاده از تلويزيون
در بررسي ميزان استفاده از تلويزيون آمار نشان مي دهد كه ۹/۲۲ درصد مردم حداقل ۲ ساعت در روز از برنامه هاي تلويزيوني استفاده مي كنند و تقريباً درصد افرادي كه از تلويزيون استفاده نمي كنند صفر است. همين آمار نشان مي دهد كه زنان بيش از مردان از اين رسانه بهره مي برند. در حالي كه ۶/۱۸ درصد مردان كمتر از ۱ ساعت تلويزيون نگاه مي كنند زنان ۱/۱۳ درصد از اين رسانه استفاده مي كنند. اما به موازات بالا رفتن زمان استفاده از تلويزيون آمار جهت معكوس به خود مي گيرد به گونه اي كه ۵/۱۳ درصد مردان و ۵/۱۵درصد زنان ۳ تا ۴ ساعت تلويزيون نگاه مي كنند. ۲/۹ درصد مردان در مقابل ۱/۱۳ درصد زنان ۴ تا ۵ ساعت وقت خود را به تماشاي برنامه هاي تلويزيوني مي گذرانند، بازنشسته ها و بيكاران بيش از شاغلين و افراد با سن پايين بيش از افراد با سنين بالاتر از تلويزيون استفاده مي كنند. در حوزه متغير تحصيلات وضعيت صورت عجيبي به خود مي گيرد به گونه اي كه بي سوادان و افراد داراي تحصيلات بالاتر از ديپلم كمترين زمان را به ديدن تلويزيون اختصاص مي دهند.
ميزان استفاده از راديو
۱/۸۲ درصد از مردم كمتر از ۱ ساعت به راديو گوش مي دهند. ۵/۸ درصد ۱ تا ۲ ساعت و ۹/۲ درصد بيش از ۵ ساعت از برنامه هاي راديو استفاده مي كنند. هر چه سن افراد بالاتر مي رود ميزان استفاده از راديو نيز از سوي آنان افزايش مي يابد.
ميزان استفاده از كامپيوتر و اينترنت
در جامعه ما هنوز استفاده از كامپيوتر متداول نشده است. تقريباً كمتر از يك چهارم از جمعيت كشور ما داراي كامپيوتر شخصي هستند. شايد ساده ترين دليل اين امر هزينه بالاي آن و نيز دانش اندك مردم در استفاده از اين رسانه بسيار مهم است.
براساس آمار به دست آمده ۲/۷۴ درصد از مردم در منزل كامپيوتر ندارند و نيز ۴/۸۱ درصد از پاسخگويان نيز اساساً به اينترنت دسترسي ندارند. اگر كل كاربران اينترنت را ۱۰۰% بگيريم بيشترين كاربران اينترنت با ۲/۶۸ درصد بيشتر از منزل با اينترنت در تماس بوده، ۳/۱۵ درصد در محل كار، ۶/۱۱ درصد در منزل دوستان و اقوام و تنها ۸/۴ درصد از كلوپ ها با شبكه اينترنت در تماس هستند. ۱/۴۲ درصد پاسخگويان كمتر از نيم ساعت در روز از شبكه اينترنت استفاده مي كنند، ۹/۲۶ درصد بين نيم ساعت تا يك ساعت، ۹/۱۹ درصد يك تا دو ساعت و ۶/۱ درصد پاسخگويان بيش از ۵ ساعت در روز با شبكه اينترنت در ارتباطند. مردان بيش از زنان از اينترنت بهره مندند. جوانترها بيش از افراد با سنين بالاتر و افراد با تحصيلات بيشتر بيش از افراد با تحصيلات پايين تر از اينترنت استفاده مي كنند. اين تحقيق از دسترسي پايين دانش آموزان به اين رسانه بسيار مهم خبر مي دهد.
روزنامه و مجله
روزنامه و مجله به عنوان ارزانترين و در دسترس ترين رسانه متأسفانه كم مخاطب ترين رسانه است. به گونه اي كه ۵/۳۸ درصد از پاسخگويان اصلاً روزنامه نمي خوانند و ۷/۲۴ درصد كمتر از نيم ساعت از وقت خود در روز را با خواندن روزنامه مي گذرانند. زنان با ۴/۴۱ درصد در مقابل مردان با ۸/۳۵ درصد اصلاً روزنامه نمي خوانند و اساساً زنان در خواندن روزنامه نسبت به مردان رغبت كمتري نشان مي دهند. برعكس آنچه به نظر مي رسد سالمندان كمتر از جوانان و نيز بازنشسته ها و بيكاران كمتر از شاغلين و محصلين و متأهلين كمتر از مجردان روزنامه و مجله مطالعه مي كنند. اما با افزايش سطح تحصيلات آمار بيانگر افزايش ميزان مطالعه روزنامه و مجله است.
كتاب
كتاب نيز همانند مجله در كشور ما بازار بي رونقي دارد به طوري كه ۵/۳۶ درصد از مردم اصلاً مطالعه نمي كنند. در بين كساني كه مطالعه غيردرسي مي كنند، ۱/۲۴ درصد كمتر از يك ساعت در هفته مطالعه دارند و ۷/۳۸ درصد بين ۱ تا ۳ ساعت در هفته كتاب مي خوانند. تنها ۷/۶ درصد از افراد بيش از ۱۱ ساعت در هفته اوقات فراغت خود را به خواندن كتاب اختصاص مي دهند. برعكس متغير مجله و روزنامه، زنان بيش از مردان كتاب مطالعه مي كنند. اما در اينجا نيز همچون متغير روزنامه و مجله سالمندان كمتر از جوانان، بازنشستگان و بيكاران كمتر از شاغلين و محصلين و متأهلين كمتر از مجردها كتاب مي خوانند. در اينجا نيز با افزايش سطح سواد ميزان مطالعه در بين افراد افزايش قابل توجهي پيدا مي كند.
براساس اين يافته ها تقريباً همه مردم از راديو و تلويزيون استفاده مي كنند اما تنها ۶۰ درصد مردم روزنامه و مجله مطالعه مي كنند كه از گروه نيز حدود نيمي از آنان كمتر از نيم ساعت در روز به مطالعه روزنامه و مجله مي پردازند اين آمار در مورد مطالعه كتاب نيز همين گونه است يعني ۶۳ درصد مردم كتاب مي خوانند كه نيمي از آنان كمتر از يك ساعت در هفته به مطالعه كتاب اختصاص مي دهند.
دليل عمده پايين بودن تيراژ مطبوعات و كتاب در ايران را نيز بايد در همين مسأله كم خواني جست وجو كرد. عليرغم افزايش شمار با سوادان و نيز رشد پر شتاب آموزش عالي و دانشجويان در كشور طي سالهاي اخير، جداي از استثناها تيراژ كتاب ها به ندرت از ۴ هزار نسخه تجاوز مي كند و دوران طلايي اوايل انقلاب و كتاب هاي جلد سفيد با تيراژ ۱۰ هزار نسخه و بيشتر را كمتر شاهديم.در مورد مطبوعات نيز وضع به همين منوال است در حالي كه استاندارد جهاني مصرف روزنامه از سوي يونسكو ۱۰ نسخه به ازاي هر ۱۰۰ نفر است در بهترين سال هاي بهار مطبوعات در سال ۱۳۷۶ سرانه تيراژ مطبوعات در ايران ۵ نسخه براي هر ۱۰۰ نفر بود كه اكنون با ركود مطبوعات به ۳ نسخه براي هر ۱۰۰ نفر رسيده است.

خلاصه اي از يافته هاي يك پژوهش
جوانان، موبايل و هويت اجتماعي
000813.jpg
اين مقاله خلاصه اي از يافته هاي يك مطالعه ميداني، در مورد استفاده جوانان از تلفن هاي همراه است كه در مركز پژوهشي دنياي ديجيتال دانشگاه سري گيلدفورد انجام شد .يافته هاي اين پژوهش حاكي از آن است كه تلفن هاي همراه، جوانان را قادر مي سازد تا شبكه اجتماعي خود را اثبات كنند. يعني جوانان از طريق استفاده و مالك شدن تلفن هاي همراه، مشاركتشان را در گروه بندي هاي اجتماعي بيان كرده و مرزهاي شبكه اجتماعي شان را مشخص مي كنند. علاوه بر اين در اين پژوهش از تئوري فعاليت (activity) براي تفسير يافته ها استفاده شده است.
جوانان و استفاده از تلفن همراه
داده ها و اطلاعات اين مطالعه از سه مدرسه لندن و از طريق مصاحبه با جوانان ۱۱ تا ۱۸ سال به دست آمده است. در جريان مطالعه معلوم شد كه اين گروه سني، به طور وسيعي از تلفن هاي همراه استفاده مي كنند. ۵۰ درصد جوانان بين ۱۳ تا ۱۴ سال گزارش كرده اند كه موبايل دارند و اين نسبت در بين ۱۷ تا ۱۸ ساله ها به ۸۰ درصد مي رسيد.
ميزان آشنايي جوانان با وسايل و خدمات تلفن هاي همراه نيز در سطح بالايي بود. نوع خدمات ارتباطي كه جوانان استفاده مي كردند، به كسي كه با آن ها تماس مي گرفت، بستگي داشت. زماني كه يكي از اعضاي خانواده با آن ها تماس مي گرفت، آن ها معمولاً با او صحبت مي كردند، در حالي كه براي ارتباط با گروه همسالان خود، از پيام هاي كوتاه (متني) استفاده مي كردند.در جريان مطالعه مشخص شد كه تلفن هاي همراه براي جوانان بسيار با ارزش است زيرا در آن ها يك نوع حس اجتماعي بودن را ايجاد مي كند. تلفن همراه به جوانان اين امكان را مي دهد تا نشان دهند كه بخشي از شبكه اجتماعي هستند و در درون آن، چه جايگاهي دارند. استفاده از تلفن همراه براي صحبت يا پيام فرستادن، به آن ها اجازه مي دهد تا در شبكه اجتماعي شان درگير شوند. هم ظاهر فيزيكي تلفن و هم وضعيتي كه در آن تلفن مورد استفاده قرار مي گيرد، ارزش هاي نماديني را كه ضامن ثبات شبكه اجتماعي است، حفظ مي كند. براي مثال جوانان مصاحبه شونده بر اين كه تلفن آن ها توسط ديگران چگونه ديده مي شود، اهميتي اساسي قايل مي شدند. مارك، اندازه، مدل يا رنگ تلفن هاي همراه آن ها، شيوه اي براي بيان «اعتبار خياباني» آن ها در نظر گرفته مي شد. علاوه بر اين استفاده از ويژ گي هاي تلفن هاي همراه مثل دفترچه تلفن، بازي ها و پيام هاي كوتاه متني براي جوانان با ارزش بود. براي مثال جوانان به اين خاطر از پيام هاي كوتاه استفاده مي كردند تا به گروه خودشان انسجام بخشند و آن را از ديگر گروه ها و بزرگسالان متمايز كنند.
 آن ها در پيام هاي كوتاه خود از نمادها و كلمات خاصي استفاده مي كردند و با اين كار وجهه و هويت و اهميت اعضاي گروه خود را مشخص كرده و افراد خارج از گروه را معين مي كردند. يافته ها همچنين نشان مي داد كه جوانان از تلفن هاي همراه براي نشان دادن پايگاه اجتماعي خود استفاده مي كردند. همان طور كه از ديگر فرآورده هاي مصنوعي فرهنگي استفاده مي كنند. يكي از نوجوانان مصاحبه شونده مي گويد: تلفن همراه مثل مربي  آدم است. هر كسي به باشگاه مي رود به مربي فرد نگاه مي كند. اگر شما مربي بدي داشته باشيد، انگشت نما مي شويد، تلفن همراه هم همين طور است.همان طور كه بيان شد جوانان با استفاده از موبايل هايشان سعي دارند به روابط همسالانشان انسجام ببخشند، خودشان را از خانواده يا روابط خانوادگي متمايز سازند و در حس استقلال از خانواده و جمع (در ميان همسالانشان) شركت جويند. به طور خلاصه، ارتباط برقرار كردن با تلفن هاي همراه باعث تداوم ارتباط هاي اجتماعي در اجتماع هاي محلي مي شود.
نظريه فعاليت و تلفن همراه جوانان
نظريه فعاليت بر اين اصل مبتني است كه فعاليت  هاي افراد از طريق استفاده از مصنوعات (تكنولوژي) تعديل مي شود. بنابراين فعاليت انساني تحت تأثير زمينه اجتماعي، فرهنگي و تاريخي است. درون اين زمينه، فعاليت ها از طريق مبادله بين مردم و مصنوعاتي كه استفاده مي كنند، شكل مي گيرد. مصنوع، با معناي اجتماعي، فرهنگي و تاريخي خود، ماهيت فعاليت را شكل مي دهد و به دنبال آن معين مي كند كه چه نوع فعاليت هايي بايستي انجام شود. هرچند مصنوع، ماهيت فعاليت را تعيين مي كند اما خود نيز از طريق آن شكل مي گيرد، چرا كه معنا و آگاهي در فعاليت روزمره واقع شده است.در هر حال اين نظريه راهي را فراهم مي آورد تا از اين داده ها براي طراحي هاي مختلف استفاده كرد. براي مثال با توجه به زمينه  تاريخي، اين نظريه كمك مي كند تا راههايي را كه در آن مصنوعات در فعاليت هاي روزمره، معني پيدا مي كنند مشخص شود.
زمينه تاريخي
از ديدگاه تاريخي يافته ها نشان مي دهند كه جوانان تنها به جنبه هاي كاركردي مصنوعات توجه ندارند بلكه آن ها را به عنوان شيئي كه حامل معناي ويژه وابسته به گروه بندي هاي اجتماعي و هويتي است، مي بينند. از اين روي آن ها با تلفن، همچون مصنوعي اجتماعي برخورد مي كنند و به تلفن همچون وسيله اي مي نگرند كه به وسيله آن مي توانند بخشي از خودشان و شخصيت شان را در خانواده و در بين همسالانشان نشان دهند. از ديدگاه نظريه فعاليت، تلفن همراه بين جوانان و شبكه اجتماعي آن ها واسطه است. زمينه تاريخي به ما اجازه مي دهد تا دريابيم چگونه يك مصنوع چنين نقشي را بر عهده دارد. زمينه تاريخي آشكار مي كند كه جوانان معمولاً مصنوعاتي را كه استفاده مي كنند، با معنا مي سازند. استفاده از تلفن بخشي از عمل مشترك بزرگي است كه در آن بيان معنا همراه با گروه و هويت فردي، اساسي است. اين كه چرا جوانان از ويژگي هاي بي تناسب تلفن هاي همراه، مثل پيام هاي كوتاه استفاده مي كنند از طريق اين نظريه قابل توضيح است.
تناقض ها
كاركرد كلي تلفن همراه و استفاده عملي روزمره آن براي جوانان تناقض آميز است. علاوه بر استفاده از تلفن به عنوان وسيله اي براي برقراري ارتباط، جوانان همچنين از آن براي اثبات شبكه اجتماعي شان استفاده مي كنند. اين مساله باعث ايجاد تناقض هاي خاصي مي شود. براي مثال قواعدي كه واسطه ارتباط جوانان و اجتماع آنان است با هدف اثبات شبكه اجتماعي در تضاد است. قواعد خانه و مدرسه، محدوديت هايي را در اين كه جوانان چه موقع و چگونه از تلفن هايشان استفاده كنند، ايجاد مي كند. در مقابل جوانان براي اثبات شبكه اجتماعي شان، خود را با روش هايي انطباق مي دهند كه هزينه ها را كم مي كند و از قواعد خانه و مدرسه نيز سرپيچي نمي كند. استفاده از پيام هاي كوتاه نتيجه چنين محدوديت هايي است. ميزان استفاده از پيام هاي كوتاه نشان مي دهد كه چگونه تناقض ها بر چگونگي استفاده از مصنوع (تلفن همراه) تأثير مي گذارد. علي رغم آن كه تلفن براي فرستادن پيام هاي متني بسيار دست و پاگير است، اما به دليل وجود اين تناقض ها، بسيار مورد استفاده قرار مي گيرد.نكته آخر اين كه، تناقض به خاطر كاركردي بودن تلفن هاي همراه به وجود مي آيد. به خاطر محدوديت هاي تلفن همراه، افراد نمي توانند با گروه هايي از همسالانشان كه به لحاظ جغرافيايي پراكنده اند، ارتباط برقرار كنند. تلفن، تنها اجازه مي دهد ارتباط بين يك تماس گيرنده و يك دريافت كننده برقرار شود، بنابراين مصنوع در زمينه فعاليت، مانع مستقيمي براي تقسيم كار در درون جامعه است.در زير خلاصه اي از مسايل اساسي كه در اين پژوهش با استفاده از تئوري فعاليت مشخص شد آورده مي شود و بعد از هر خلاصه ايده هايي براي طراحي بيان مي شود.
۱- اثبات شبكه اجتماعي: يكي از انگيزه هاي استفاده از تلفن هاي همراه براي جوانان، اثبات شبكه اجتماعي شان است؛ يعني برقراري پيوند با همسالانشان و تعريف مرزهاي اجتماعي خودشان. از اين روي آن ها صرفاً بر جنبه ارتباطي تلفن همراه توجه نمي كنند بلكه به مناسب بودن آن براي نشان دادن پايگاه اجتماعي نيز توجه دارند.
پيشنهاد مي شود تلفن هاي همراهي با ويژ گي هايي طراحي شود كه به استفاده كننده ها اجازه دهد در يك زمان با چند نفر تماس بگيرند. اين امر به آن ها اجازه مي دهد تا اشكال جديدي از روابط اجتماعي را ايجاد كنند.
۲- تلفن همچون مصنوعي اجتماعي- فرهنگي: تلفن همراه همچون مصنوعات اجتماعي و فرهنگي ديگر در زمينه تاريخي محقق مي شود. حالتي كه در آن تلفن به وسيله جوانان درك مي شود، به طور عميقي با تاريخ اجتماعي آن ها مرتبط است. جوانان مصنوعات را همچون فراهم آوردن وسيله ميان هويت فردي و گروهي مي بينند.
۳- يادگيري روش هاي مجاز اجتماعي: جوانان براي برقراري ارتباط با تلفن هاي همراه، ياد مي گيرند از روش  هايي كه به طور اجتماعي مجاز است استفاده كنند. اين مساله، روش هاي ارتباط آن ها را با همسالانشان تغيير مي دهد. علاوه بر اين خود اين مساله باعث مي شود تا آنها چگونگي عضويت در بين همسالانشان را تعيين كنند.
الكس سي تيلور و ريچارد هارپر-ترجمه سينا كلهر

مطبوعات مطالعه گريزي و عادت به مطالعه
000810.jpg
جامعه ما به عنوان عضو كوچكي از جامعه بزرگي كه در يك دهكده جهاني زندگي مي كنند با مشكلي روبه روست كه باعث عقب افتادن او از اين حركت جهاني خواهد شد. دنيايي كه كسب اطلاعات و اخبار هر ثانيه نقش مهمي در تصميم گيري افراد بازي مي كند عدم مطالعه و به عبارتي مطالعه گريزي افراد براي جامعه خطري بزرگ محسوب مي شود.
تحقيقات نشان داده است كه از ۸ هزار و۷۵۰ ساعت از عمر يك انسان در يك سال، ۶ هزار و۸۳۰ ساعت آن صرف كار و تأمين نيازهاي ضروري از جمله خوردن و خوابيدن و... مي شود و حدود يك هزار و ۹۲۰ ساعت آن يعني حدود۸۰ شبانه روز آن در يك سال اوقات فراغت افراد را تشكيل مي دهد. اما در اين ميان حدود ۵۰ درصد افراد بالاي ۱۰ سال اوقات فراغت خود را در منزل مي گذرانند كه تنها ۶/۱۵ درصد آنها اوقات فراغت خود را به مطالعه مي پردازند.
همچنين تحقيقات انجام شده توسط مركز مطالعات دانشگاه چارلز استوارت نشان داده كه كتابخواني و مطالعه داوطلبانه و اختياري، به كسب مهارتهاي سوادآموزي و درك سريعتر مطالب منجر مي شود.
متأسفانه در جامعه ايران، فرهنگ مطالعه آن گونه كه بايد در ميان مردم گسترش پيدا نكرده است. اگرچه خانواده ها در گسترش و نهادينه كردن آن از ابتداي كودكي نقش بسزايي دارند اما نمي توان فقر و كمبودهاي حوزه نشر كتب و مطبوعات كودك و نوجوان را ناديده گرفت.
خانم دكتر عباسي روانشناسي كودك دراين باره گفت: «ميل و علاقه به كتابخواني از سالهاي ابتدايي زندگي كودكان آغاز مي شود. وقتي به كودكان فرصت برقراري ارتباط با مقوله كتاب داده مي شود، انگيزه قوي در او براي شناسايي و آشنايي با كتاب ايجاد مي شود.» امروزه در كشورهاي پيشرفته گامهاي زيادي در راه علاقه مند كردن كودكان به مقوله كتاب و كتابخواني برداشته شده، آنها سعي كردند با خارج كردن كتاب ازچهارچوب يك جلد و چند ورق كه انبوهي از اطلاعات بر روي آن نوشته شد و تبديل اين اوراق به كتابهاي پلاستيكي و پارچه اي و حتي قابل خوردن كودكان را حتي در سنين خيلي پايين با كتاب آشنا كنند.
در كشور ما اگر چه مطالعات بسياري در اين باره صورت گرفته اما هنوز هيچ گام بلندي برداشته نشده است.
اما وقتي كودك ديروزي به دانش آموز امروزي تبديل مي شود، ديگر نهادينه كردن و گسترش اين فرهنگ تنها وظيفه خانواده نيست و نهاد بزرگتري به نام آموزش و پرورش نيز در اين امر دخيل مي شود.به گفته يكي از اساتيد دانشگاهي كه در مقطع دكترا در يكي از كشورهاي اروپايي تحصيل مي كند، ايجاد ميل و رغبت در دانش آموزان براي مطالعه از مهمترين اهداف نظامهاي آموزشي است، آنها براي تحقق اين هدف با كاستن از عناوين درسي و گنجاندن آن عناوين در قالب تحقيق و پژوهش توانسته اند به نتايج خوبي دست پيدا كنند.
اما متأسفانه در جامعه ما سياست هاي آموزش و پرورش سالهاي متمادي همسو با گسترش فرهنگ مطالعه نبوده است اگرچه امروز با گنجاندن ساعات مطالعه در برنامه درسي كودكان دبستاني در رفع اين نقيصه كوشش مي كنند.
براساس اصول روانشناسي تربيتي وقتي شخصي از محيطي خرسند و يا ناخرسند باشد نسبت به پديده هاي متعلق به آن محيط نيز متعاقباً عكس العمل هاي مثبت يا منفي نشان مي دهد. شايد مدرسه گريزي دانش آموزان را بتوان از عوامل مطالعه گريزي آنها دانست. به گفته يكي از مديران مدارس ابتدايي، تجربه ثابت كرده كه ايجاد محيطي شاد و مورد علاقه كودكان در مدرسه آنها را حتي به مقوله كتاب و مطالعه نيز علاقه مند كرده است.
شايد استفاده از تكنولوژيهاي آموزشي به خارج شدن مطالب درسي از حالت تئوري و تبديل آن به مباحث كاربردي بتواند كمك مؤثري در علاقه مند شدن دانش آموزان به مطالعه غيردرسي براي پيدا كردن كاربردهاي مطالب درسي در زندگي روزمره كند.
همچنين تشويق دانش آموزان در انجام برنامه هاي تحقيقاتي نيز كه مستلزم مطالعات بيشتر از كتب درسي باشد نيز در اين امر بي اثر نباشد.
همچنين ايجاد فضا و زمان مناسب براي مطالعه نيز باعث مي شود امر مطالعه با ساعات زندگي آنها همراه شود.
اما شايد مهمترين دليل مطالعه گريزي دانش آموزان را بتوان در سيستم آموزشي جست وجود كرد. سيستمي كه نه تنها مطالعه و حتي حفظ مطالب كتب درسي براي ارزيابي سطح سواد و معلومات دانش آموز كافي است بلكه هيچ نيازي نيز به مطالعه غيردرسي احساس نمي شود.
اين مسئله كه حتي تا سطح ورود به دانشگاه و در دانشگاه نيز ديده مي شود عامل مهمي در مطالعه گريزي دانش آموزان مي باشد.
شايد منصفانه باشد كه دانش آموزي كه فرآيند يادگيري اش در كتب درسي خلاصه مي شود و در سيستمي تحصيل مي كند كه حتي زماني براي مطالعات غيردرسي او در نظر گرفته نشده وقتش را صرف مطالعه غيردرسي نكند و اين مسئله و طرز فكر غلط حتي تا درون خانواده ها نيز سرايت كرده تا جايي كه بسياري از والدين اگر فرزند خود را مشغول مطالعه خارج از منابع درسي بينند، جمله «مگر تو درس نداري» آشناترين واكنش آنها نسبت به اين مسئله است.
مريم. م دانش آموز دوره پيش دانشگاهي كه خود را براي كنكور آماده مي كند او نيز در اين باره مي گويد: «با مطالعه و حفظ كتب درسي و به خاطر سپردن حجم زيادي از فرمول هايي كه حتي كاربردي در زندگي روزمره ندارد نه زماني براي مطالعه غيردرسي دارم و نه اينكه براي گذشتن از كنكور نيازي به مطالب خارج از درسهايم دارم.»
در يك نظام آموزشي مطلوب، مطالعه كتابهاي درسي دانش آموزان را براي تجربه و افزايش اطلاعات به سمت كسب منابع و اطلاعات راهنمايي مي كند و علاقه و رغبت زيادي براي يافتن كاربردهاي مطالبي كه فرا گرفته است را در او ايجاد مي كند.
سيستم هاي دانشگاهي نيز با كارهاي تحقيقاتي و پژوهشي به نوعي بيگانه اند غافل از آنكه دانشجويان ايراني در مقايسه با دانشجويان كشورهاي پيشرفته كارهاي تحقيقاتي كمي در ارتباط با رشته خود در طول دوره تحصيل انجام داده اند و اين دانشجويان كه امروز مي خواهند همپاي دانشجويان كشورهاي پيشرفته به امر پژوهش دست بزنند دچار فقر اطلاعاتي و كاربردي شده اند چرا كه جهان امروز جهان توسعه يافته و توسعه نيافته هاست و وقتي بهتر نگاه مي كنيم نقش اطلاع رساني و منابع آن غيرقابل انكار مي شود و در اين ميان اولين نگاهها متوجه نقش مطبوعات خواهد شد.
زنان و مرداني كه عادات مطالعه را فرا نگرفته اند امروز زير هجوم نيازهاي اطلاعاتي با منابعي درگيرند كه شايد در دسترس ترين آنها مطبوعات باشد.
اما در اين ميان نيز كاهش تيراژ مطبوعات ما را با مسئله تازه تري آشنا كرده است. اگرچه مطالعه گريزي افراد در اين امر نقش بسزايي داشته اما اين مسئله معلول دلايل ديگري نيز هست.
اگر قبول داشته باشيم كه مهمترين رسالت مطبوعات به عنوان ركن چهارم دموكراسي، جلب اعتماد مردم است، بايد از خود پرسيد آيا مطبوعات ما توانسته اند اين رسالت را به انجام برسانند و عادات مطالعه و كسب اطلاعات را در جامعه رواج دهند؟
اگرچه نهادينه نشدن فرهنگ مطالعه و بخصوص روزنامه خواني مشكلي بزرگ در برابر جامعه مطبوعاتي گسترده است اما شايد عواملي مانند فقر اطلاعات، سرعت انتقال اطلاعات، محافظه كاري مطبوعات و سيستم اشتراكي را بتوان در اين مسئله دخيل دانست.
جامعه اي كه نتواند نيازهاي اطلاعاتي خود را با مطالعه مطبوعات رفع كند و در كنار آن دسترسي به منابعي داشته باشد كه نه تنها اطلاعات و اخبار دست اول بلكه بدون هيچ ملاحظه و محافظه كاري در اختيار او قرار مي دهد، رغبتي به صرف هزينه براي مطبوعات ندارد. از طرفي ديگر سرعت اطلاع رساني در مطبوعات در مقايسه با خبرگزاري آن لاين داخلي و خارجي كه در درج اخبار مصونيت بيشتري برخوردارند، موجب كاهش تمايل مردم شده است. با فراگير شدن اينترنت و دسترسي آسانتر به منابع اطلاعاتي شايد وقت آن باشد كه مطبوعات براي جبران عقب ماندگي خود نه تنها با سرعت در مطالعه بيشتري در انعكاس اخبار عمل كنند بلكه با بهبود سيستم اشتراكي مانند بسياري از كشورهاي پيشرفته كه هر صبح با يك روزنامه در كنار صبحانه آغاز مي شود و براي تهيه آن نياز به طي مسافت زياد نيست، كمك شاياني به قرار گرفتن هزينه تهيه روزنامه در كنار بقيه هزينه ها در سبد هزينه هاي خانواده مي كنند. اگر چه برپايي سالانه نمايشگاههاي كتاب و مطبوعات نيز قدمي بزرگ در آشتي دادن مردم با مطالعه و كتابخواني است اما دست زدن به ابتكارات جديد در حوزه نشر كتاب و مطبوعات نيز بتواند كمك شاياني در علاقه مند كردن جامعه به مبحث مطالعه داشته باشد. بايد باور كنيم كه براي رسيدن به دهكده جهاني، راهي طولاني در پيش است.
الدوز آقازماني كاشاني

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |