پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۴
گفت وگو با استاد خضر قادري خواننده و شمشال نواز نامي به انگيزه برپايي پانزدهمين جشنواره ذكر و ذاكرين
خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد
001380.jpg
منصور و منوچهر جهاني
پانزدهمين جشنواره ذكر و ذاكرين از صبح يكشنبه گذشته در استان گلستان آغاز به كار كرد و در مدت سه روز گروههاي مختلف و نيز نوازندگان و خوانندگان نواحي مختلف ايران، به همراه گروهي از پژوهشگران به اجراي برنامه پرداختند.
اين جشنواره از جهاتي با جشنواره هاي پيش از اين تفاوتهاي اساسي داشت. اول اينكه براي نخستين بار در استان گلستان برگزار شد. جشنواره هاي پيشين ذكر و ذاكرين همزمان با هفته وحدت در يكي از استانهاي سني نشين برگزار مي شد و در آن نوازندگان و خوانندگان اشعار و آهنگهايي در نعت حضرت رسول اكرم (ص) و نيز ائمه معصومين اجرا مي كردند. در اين جشنواره و با توجه به اينكه بخشي از مردم استان گلستان ( گنبد و بندر تركمن و...) سني نشين هستند، لذا برپايي اين جشنواره در اين شهر نيز مصداقي معين داشت.از سوي ديگر و برخلاف جشنواره هاي ديگر ذكر و ذاكرين كه تنها به برگزاري صرف جشنواره پرداخته مي شد، در اين جشنواره سي دي و كتابهايي درباره موسيقي مذهبي ايران نيز انتشار خواهد يافت.
موسيقي كردستان مقام ها و آوازهاي بسيار ارزشمند و تاريخي را در دل خود دارد كه در مناطق مختلف كردستان هر كدام به شيوه اي خاص اجرا مي شوند و اسامي مختلفي دارند. در مناطق شمال عراق يعني دشت اربيل و مناطق اطراف آن و شمال غرب ايران يعني جنوب آذربايجان غربي و منطقه موكريان كردستان ايران مقام هاي مخصوصي وجود دارد كه حه يران، لاوك و بيت از آن جمله اند. اكثر خوانندگاني كه اين مقام ها را اجرا مي كردند يا از دنيا رفته اند و يا سن زيادي از آنها گذشته وكمتر مي خوانند. اين مقام ها در طول ساليان دراز گذرگاه هاي زيادي را طي كرده اند تا به امروز رسيده اند. در استان آذربايجان غربي و در شهرستان سردشت استاد خضر قادري خواننده شاخص و صاحب نام مقام هاي كردي زندگي مي كند. وي در حدود شصت سال است كه مشغول خواندن اين مقام ها ست و تمامي مقام ها و حه يران و بيت و لاوك ها را به خوبي اجرا مي كند و امروزه تنها كسي است كه در مورد انواع حه يران و مقام هاي مناطق كردستان شناخت و تخصص دارد و اين مقام ها را به ديگران نيز انتقال داده است.
با اين توضيح مختصر به سراغ استاد خضر قادري مي رويم و پاي صحبت هاي شيرين وي از گذشته و حال و دلبستگي هايش به مذهب و اخلاق و... مي نشينيم.
* لطفاً شرح حال مختصري از خودتان بگوييد؟
- بنده خضر قادري هفتادو دو سال سن دارم و اهل منطقه آلان از توابع شهرستان سردشت هستم. از نوجواني تا الآن كه هفتاد و دو سال دارم، مشغول خواندن مقامهاي كردي بوده ام.
* در مورد چگونگي آشنايي تان با مقام حه يران و نحوه يادگيري آن توضيح دهيد؟
- از سن ده _ دوازده سالگي فكر و ذكرم اين بود كه آوازها و مقام هاي كردي را ياد بگيرم كه حه يران ولاوك «شب و نيمه شب» ، «ئايشي گل» ، «قه ل و گول نظر» و حكايتهايي مثل «مه م وزين» اثر جاودانه شاعركرد احمدخاني و ناصر و مال مال جزو اين مقام ها بوده اند و من اينها را بسيار دوست داشتم.هر يك از آنها را يكي دو بار از مردم شنيدم و ياد گرفتم و كساني هم كه اين مقام ها را از آنها ياد گرفته ام، هيچ كدام در حال حاضر در قيد حيات نيستند. تقريباً چهار يا پنج بند يك نمونه حه يران از آثار استاد زنده ياد «حسن رسول سيساوايي» را از ايشان ياد گرفته ام كه از خوانندگان برجسته و شاخص حه يران در كردستان عراق مي باشند. لاوك «سيوه خان» را هم در عراق ياد گرفتم.
*در كجاي عراق ياد گرفتيد و چگونه؟
- چند سال قبل به همراه كاروان بازرگاني به كردستان عراق رفته بودم، زماني كه برمي گشتم به يك چايخانه رفتم. در آنجا پيرمردي نشسته بود و جمعي از مردم نيز دورش نشسته بودند، من هم نشستم. آن پيرمرد همسن و سال الآن من بود. مردم رو به او كردند كه دايي جان بايد لاوك «سيوه خان» را برايمان بخواني. من هم كه هيچ وقت اسم اين لاوك را نشنيده بودم، متعجب شدم و همچنان گوش مي دادم. پيرمرد گفت: والله از كار افتاده ام وحوصله ندارم ولي باز هم برايتان مي خوانم؛ سپس به زيبايي تمام لاوك سيوه خان را خواند و من هم كه بارهايم را آورده بودم، در طول راه كه به ايران برمي گشتم، مرتب اين لاوك را با خودم زمزمه مي كردم. تا اين كه آن را خوب و كامل ياد گرفتم.
* مقام ها و آوازها و آهنگ هاي كردي ديگر را چگونه ياد گرفتيد؟
- وقتي كه نوجوان بودم و در صحرا از گله مواظبت مي كردم، يك مرد آهنگ بارانه را مي خواند:«ئه ي و ه ي بارانه* هه ي له مه زراي شيخله ر* باوه شينم كه ن* وه ي و ه ي به ر يحانه ي ته ر» اين مقام را كه از ايشان شنيدم بلافاصله ياد گرفتم و اين قدر خوشم آمد كه نمي توانم توصيفش كنم.
* شروع كار شما از چه موقعي بود و بيشتر تمايل داشتيد در كجا براي مردم حه يران بخوانيد؟
- از وقتي كه كم كم مقام ها را ياد گرفتم و فهميدم كه اشكال و نقصي ندارند و مردم از آن ايراد نمي گيرند شروع به خواندن كردم. هر كسي كه به من گفته برايم بخوان، دلش را نشكسته ام وحتماً  برايش خوانده ام. تا امروز من هيچ وقت در مراسم عروسي و جشن ها و... برنامه اجرا نكرده ام و براي كسب درآمد و پول و در وصف هيچ كس حتي يك كلمه هم نخوانده ام و فقط از خداي خودم توقع دارم ونيازمند لطف و كرمش هستم.
* تاكنون در چه جشنواره هايي برنامه اجرا كرده ايد؟ و آيا رسانه هاي خارجي به هنر شما توجه كرده اند؟
- در شهرستان سقز در جشنواره بيت و حه يران كردي شركت داشتم و در آنجا برنامه اجرا كرده ام. در تهران هم در جشنواره موسيقي آييني سنتي حضور داشتم. تابستان امسال هم از طرف شبكه ماهواره اي كردستان عراق دعوت شدم و در شهر سليمانيه كردستان برنامه حه  يران ولاوك و بيت را اجرا كردم كه در آنجا بسيار مورد توجه اساتيد وهنرمندان موسيقي قرار گرفت.
001371.jpg
* از مراسم تجليل و بزرگداشتي كه براي شما در سردشت برگزار شد بگوييد.
- تابستان امسال مراسم تجليل و بزرگداشتي را براي بنده در شهرستان سردشت برگزار كردند كه از تمام شهرهاي كردستان آمده بودند.از كردستان عراق هم پنج نفر آمده بودند كه خواننده بزرگ و صاحب نام كرد استاد كريم كابان و آهنگساز و نوازنده تواناي ويولون استاد انور قه ره داغي هم در اين جمع بودند ودر مراسم بزرگداشت من شركت كردند. خواننده سرشناس ايران استاد عزيز شاهرخ هم حضور داشت.
* در كدام يك از مراكز صدا و سيما آثارتان ضبط شده است؟ و در اين چند سال با كدام يك از هنرمندان صاحب نام كرد همكاري داشته ايد؟
-در صدا و سيماي تهران با استاد قادر عبدالله زاده مشهور به«قاله مه ره»شمشال نواز جاودانه كرد برنامه اجرا كردم و درمركز مهاباد هم سالها قبل با عزيز شاهرخ برنامه اي اجرا كرديم.
* از ميان سازها كدام را مي پسندي؟ و حه يران را بيشتر دوست داري با ساز يا تنهايي بخواني؟
- سازهاي ديوان و تار را بسيار دوست دارم وبه نظر من خواندن بدون ساز هم خوب است ولي با همراهي ساز لطف ديگري دارد.
* غير از حه يران ساز شمشال را هم مي نوازيد آن را چگونه ياد گرفتيد؟
- بله، ساز شمشال (بلوير) را هم مي نوازم و آن را هم از همان سن نوجواني ياد گرفته ام. شمشال من از ساقه ني مي باشد. البته شمشال فلزي هم دارم ولي الان آن را با خودم نياورده ام و براي اجراي برنامه در كرمان شمشالي كه از ساقه ني است با خودم آورده ام كه هم اندازه آن و هم آوردنش برايم راحت تر است. قدمت اين ساز پنجاه سال مي باشد و آن را تا امروز نگه داشته ام.
* كمي هم از خانواده ات بگو، اين كه چند فرزند داري و...
- من خانواده پرجمعيتي دارم، الان چهار سال است كه همسرم فوت كرده است و شش فرزند هم دارم كه پنج دختر و يك پسر هستند. دخترهايم شوهر كرده اند و پسرم هم چند فرزند دارد كه پيش من هستند و در خانه من زندگي مي كنند.
* در حال حاضر مشغول چه كاري هستيد و روزگار را چگونه مي گذرانيد؟
- الان حوصله و طاقت آنچناني ندارم، در سالهاي گذشته كار كشاورزي مي كردم و اكنون هم پنجاه كندوي زنبور عسل دارم كه در روستاي باغي سردشت از آنها نگهداري مي كنم. در حال حاضر خانه نشين هستم و فقط براي ديدن اقوام و دوستان به سفر مي روم و هيچ كار ديگري ندارم.
* حه يران را در مقايسه ديگر آوازها و مقام هاي كردي چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- به نظر من در ميان مقامها و آوازهاي كردستان مقامي از حه يران بهتر نداريم، زيرا هم آواز و لحني خوش دارد و هم از نظر تاريخي و فرهنگي اهميت فراواني داشته و بسيار ارزشمند است.
* به كار كدام يك از اساتيد و هنرمندان گذشته علاقه مند هستيد؟
- در كردستان عراق به حه يران استاد حسن سيساوايي، رسول گه ردي، طاهر توفيق و برهان خوشناو علاقه مندم. در كردستان ايران نيز دايي همسر بنده اهل روستاي باغي و حاج محمود عزيز هم لاوك و حه يران را به زيبايي اجرا مي كردند. يك نفر ديگر هم به نام كدخدا عبدالله اهل روستاي درمان ئاوي بود كه خوانندگان توانايي بودند و متأسفانه هر سه فوت كرده اند.
* از هنرمندان امروز حه يران خواني چه كساني را مي پسنديد؟
- در بين خوانندگان جوان صلاح خضري و همسرش حه يران را به خوبي اجرا مي كنند.
* بعد از هفتادو دو بهار كه پشت سر گذاشته اي، اكنون آرزويت چيست؟
- هميشه دعا مي كنم و از خدا مي خواهم كه ذليل نباشم. هيچ ثروت و مال آنچناني هم نداشته ام و فقط خدا را شكر مي كنم. ديگر سني از ما گذشته و فقط از خدا مي خواهم كه به ما رحم كند.
* از ميان هنرمندان و اساتيد مقام و آواز كردي آثار كدام يك را ارزشمندتر مي دانيد؟
- از خوانندگاني كه آواز، مقام و آهنگ هاي كردي را به زيبايي اجرا كرده اند و در كارشان شاخص و مطرح هستند، اساتيد حسن زيرك، محمد ماملي و عزيز شاهرخ و در كردستان عراق هم استاد علي مردان و عزيز آغاگه ردي كه لاوك سيوه را اجرا كرده از بهترين خوانندگان كردستان هستند.
001374.jpg
* اشعار حه يران با اشعار مقام هاي ديگر چه تفاوت هايي دارند؟
- البته خواننده حه يران را به سليقه خودش اجرا مي كند ولي در مجموع مقام سختي است و هر كسي آن را بلد نيست. متن آن بدين صورت است كه همه اشعار آن بايد در سه بند مثل هم باشند. اول بيت و وسط و انتهاي آن بايد با همديگر همخواني و مطابقت داشته باشند. هر سه قسمت بايد هم وزن و هم قافيه بوده و با همديگر تنظيم و مرتب و رديف باشند.
* از وضع زندگي تان راضي هستيد؟
- خداي بزرگ درآمد من را تأمين مي كند. زمين كشاورزي ام را به يك نفر سپرده ام كه رويش كار مي كند و نصف درآمدش را به من مي دهد و زنبورداري هم بد نيست درآمد مختصري دارد. البته در مراسم بزرگداشت من كه ذكر شد، مردم سردشت خيلي به من كمك كردند كه از همگي آنها تشكر مي كنم. ان شاءالله خدا هم به شما و هم به آنها پاداش خير بدهد.
* آيا برنامه اي براي رواج شيوه خودتان داشته ايد؟
- يادگارهاي زيادي را از خودم به جاي گذاشته ام. در تمام شهرهاي كردستان عراق و ايران يك خانه نيست كه نوارهاي من را نداشته باشد و يا من را نشناسد يا حه  يران خضر قادري برايشان ناآشنا باشد. همه كردستان مرا مي شناسند. خوانندگان جوان هم از روي حه  يران من تمرين مي كنند و اين مقام ها را ياد مي گيرند.
* در روز چه مدت حه يران مي خوانيد و يا شمشال مي نوازيد؟
- اگر كسي از بنده بخواهد حتماً  برايش مي خوانم و گرنه گاهي اوقات ده روز يك بار هم شمشال نمي زنم. البته زماني كه دلتنگ مي شوم براي خودم تعدادي از حه يران ها را زمزمه مي كنم.
* در مدت اين شصت سال چه نوآوري و كاري در زمينه گسترش مقام حه يران انجام داده ايد؟
- من حه يران را هم از ديگران ياد گرفته ام و هم خودم اشعار آن را سرود ه ام و تاكنون حدود دوازده بند (اشعار ويژه حه يران) را براي حه يران سروده ام. ولي شعر حه يران با اشعار ديگر تفاوت دارد از نظر وزن و سبك و همه چيز آن فرق مي كند و بايد بگويم كه يك كار تخصصي است. بايد درمورد حه يران آشنايي و شناختي كافي داشت و كار آساني نيست وآگاهي و ذوق خاص خود را مي طلبد.
* از خدا چه مي خواهيد؟
- از خدا مي خواهم كه ايمان واقعي به من بدهد. من از سن دوازده سالگي كه نماز خوانده ام به ياد ندارم كه تا الان يك ركعت از نماز من گذشته باشد و روزه ها را هم حتي يك روزش را نخورده ام. ازخدا مي خواهم كه هيچ وقت بدهكار و مديون كسي نباشم و اگر از دنيا رفتم، مردم از من راضي باشند.
* چه صحبتي با مسئولين داريد؟
- از مسئولين مي خواهم كه دست هنرمنداني مثل من را بگيرند چون من توان كار كردن ندارم، همت كنند كه وضعيت زندگي من كمي بهتر از اين باشد.
* ... و سخن آخر؟
- از خدا مي خواهم كه به شما و كساني كه مرا براي ادامه كارم ياري مي دهند جزاي خير بدهد و پاداش آخرت هم از مال دنيا بهتر است.

نگاهي به وضعيت موسيقي ايران در چند سال اخير
دوان از قفا
001377.jpg
ولي الله كاوسي
آنگونه كه در تاريخ هنر نوشته اند، بعد از دوره درخشاني كه با نام رنسانس در هنر اروپا روي داد و استادان طراز اول اين عصر يعني ميكل آنژ، داوينچي و رافائل شاهكارهاي جاودانه هنر خود را در زمينه نقاشي و پيكره سازي به وجود آوردند، گروهي از هنرمندان نسل بعد چون عرصه را براي خلاقيت و آفرينش هنري تنگ ديدند، راه تقليد و تكرار الگوهاي پيشين را در پيش گرفتند و با روش اغراق آميزي كه كمتر نشاني از خلاقيت در آن بود به خلق آثاري از روي دست استادان دوره رنسانس پرداختند كه اين فصل از تاريخ هنر با عنوان «منريسم» يا «اطوارگرايي» (شيوه گرايي) شناخته شده است.
به عقيده نگارنده موسيقي كشور ما نيز در سالهاي اخير دوره منريسم خود را از سر مي گذراند؛ چرا كه از پس دوراني پر بار در ده سال نخستين بعد از انقلاب، اكنون به غير از دنباله روي افراط گونه از آثار آن سالها اتفاق ديگري را شاهد نيستيم. گويي چشمه خلاقيت هنرمندان اين سرزمين خشكيده و دستي پنهان به گونه اي آنان را در خود اسير كرده كه جز پشت سر جاي ديگري را نمي توانند ببينند.
اجراهاي چندين و چند باره آهنگهاي هنرمندان فقيد برنامه گلها دكان بي سرمايه و پرسودي است كه براي بسياري باز شده است. آثار هنرمنداني چون خالدي و بديعي و ياحقي و ديگران، به قول امروزيها «n مرتبه» توسط «n نفر» !! به شكلهاي مختلف به اجرا درآمده است. كسي نيست بپرسد كه آقايان! چه از جان اين آهنگها مي خواهيد؟! آهان! دليل دهان پركني وجود دارد: معرفي آثار هنرمندان نسل پيش به نسل امروز!
خاطره  انگيزي صفت جدايي ناپذير موسيقي ما شده و همه مردم از شنيدن آن صرفا انتظار تداعي خاطرات را دارند و هيچكس سراغ آينده را از اين نوع موسيقي نمي گيرد. راستي كدام آينده؟
مي توانيد سري به دانشكده هاي موسيقي بزنيد و سكانداران! آينده موسيقي اين مملكت را از نزديك ملاقات نماييد. با يك حساب سرانگشتي از مقدار رنگ و روغني كه هر يك به سر و صورت خود ماليده اند، مي توانيد به تعداد ساعاتي كه در شبانه روز به كار مطالعه و تمرين موسيقي مي پردازند، پي ببرند. (لطفا اگر تشريف برديد لباسي ساده و معمولي نپوشيد و سر و صورتتان را هم تا حد امكان غيرعادي و اجق وجق بياراييد؛ چون در غير اين صورت احتمالا انگشت نماي خاص و عام خواهيد شد!)
اين آقازاده ها و نورچشمي هاي پرافاده، نهايت همتشان نواختن سازيست در زير سقف كلاس درس و يا در جمع هاي دوستانه آنچنانيشان.
به نوارفروشي ها هم اگر سركي بكشيد، با آلبومهاي توليد انبوه موسيقي پاپ از نوع فارسي آن مواجه خواهيد شد و يا با آثار موسيقي به اصطلاح سنتي كه غالبا هم خواننده همه آنها يك نفر است كه يا آهنگهاي گذشتگان را بازخواني كرده و تصنيفهايي اجرا شده كه جز تحرك سطحِي ترين لايه احساسات و دعوت به نوعي خوشباشي آميخته با عرفاني خمار آلود، چيزي از آنها حاصل نمي شود. در موارد معدودي هم ممكن است با يك آلبوم گروه نوازي مواجه شويد كه چند نوازنده، صداي سازهايشان را به ضرب و زور ميكس هاي استوديويي روي هم سوار كرده اند و تلاش مي كنند اداي گروههاي عارف و شيدا را در بياورند.
پيشكسوتان و بزرگان موسيقي هم كه يا كنج عزلت گزيده و در سراي به روي خلق بسته اند و يا مشغول خواندن و نواختن براي از ما بهتران هستند و احتمالا عده اي از آنان هم در فكر سير كردن شكم خود و خانواده شان؛ و در هر حال همينها كافيست كه جوان امروزي حتي نام يكي از بزرگان موسيقي اين سرزمين را هم نشنيده باشد چه رسد به آشنايي با آثار ايشان؛ و گمان كند كه مردان بزرگ موسيقي ايران همين خوانندگان هستند!
نمي دانم اين سخن استاد حسين عليزاده را كجا خوانده ام كه زماني در جمعي گفته بودند: ما ايرانيها عادت كرده ايم به ابراز نارضايتي كردن و بدون اينكه موقعيت و وظيفه خود را بدانيم فقط ناراضي بودن خود را از شرايط اعلام مي كنيم.
مي گويم: اي بزرگ آخر مگر در موسيقي امروز ايران جايي هم براي انجام وظيفه و ابراز رضايت براي ما كوچكترها باقي مانده است؟
اين روزها از موسيقي تابناك و مظلوم ايران جز دنباله رويهاي كوركورانه و چنگ زدن در ريسمان گذشتگان چيزي باقي نمانده است. دريغ از چهره شاخص جديدي و يا اثر چشمگيري!
گويا اين روزها يكي از نشانه هاي روشنفكري در زمينه موسيقي ناراضي بودن از وضعيت موجود است. غرض هم از نوشتن اين شكوائيه به هيچ وجه نقد وضع موجود و يا رساندن صدايي به گوش دست اندركاران نبود. اما چون بنده در جاهاي مختلفي ديدم و خواندم كه روشنفكران موسيقي از اوضاع موجود ناخشنودند، دست به كار نوشتن شدم كه از قافله عقب نمانم. حالا هم اگر چند نفري از دوستان بخوانند و بگويند: نه بابا مثل اينكه فلاني  هم به جماعت روشنفكران موسيقي پيوسته؛ چون از وضع موجود ناراضي است و تازه حرفهايي هم براي گفتن دارد؛ بنده، از بخت شكر خواهم داشت و از روزگار هم!

موسيقي
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |