نگاهي به نقش مديران دانش آموخته فيزيك در توسعه تعليم و تربيت
سال جهاني فيزيك و آموزش و پرورش
|
|
اسفنديار معتمدي
سال ،۲۰۰۵ از سوي يونسكو و سازمان ملل متحد، به مناسبت صدمين سال تولد آلبرت اينشتين، فيزيكدان معروف و واضع نظريه نسبيت، سال جهاني فيزيك نامگذاري شده است. به همين مناسبت، از سوي هيأت وزيران و به پيشنهاد انجمن فيزيك در كشورمان نيز، سال ،۱۳۸۴ سال فيزيك اعلام شده و قرار است برنامه هاي متنوعي درباره اهميت دانش فيزيك و همگاني شدن آن انجام شود. به همين مناسبت همشهري نيز در نظر دارد در صفحات فرهنگي- آموزشي خود، اين موضوع را از ابعاد گوناگون مورد واكاوي و بررسي قرار دهد. به همين منظور و براي گشايش اين باب، از اسفنديار معتمدي كه از معلمان خوشنام و قديمي آموزش و پرورش و از مؤلفان كتاب هاي فيزيك دوره دبيرستان در سال هاي دور و نزديك هستند و همچنين ده ها كتاب غيردرسي را در حوزه آموزش فيزيك تأليف كرده اند، درخواست كرديم با نگاهي به نقش مديراني كه فيزيك خوانده اند، اهميت اين علم را در تعليم و تربيت مورد بررسي قرار دهند. آن چه در پي مي آيد نوشته اي است كه آقاي معتمدي در پاسخ به درخواست همشهري، تأليف كرده اند.
سال ۲۰۰۵ ميلادي به عنوان سال جهاني فيزيك انتخاب و اعلام شده است. در خصوص هدف ها و برنامه هاي محلي، منطقه اي و جهاني آن بحث هاي مفصلي در جريان است. يكي از اين بخش ها اثر علم فيزيك و فيزيكدانان در انواع فناوري ها، هنرها، فلسفه، جهان بيني و رفتار انسان است. حال اين پرسش مطرح است كه آيا علم فيزيك يا فيزيكدانان در مديريت هم، اثر چشم گيري داشته يا دارند؟ آيا مديراني كه زمينه تحصيلات آن ها فيزيك بوده است، در انجام وظايف مديريت كه برنامه ريزي، سازماندهي، آموزش، انگيزش، هدايت، نظارت، هماهنگي و نوآوري در محدوده مسئوليت خود بوده، موفق يا ممتاز از ديگران بوده اند؟
براي پاسخ به اين پرسش بود كه به جست وجو پرداختم و تعدادي از فارغ التحصيلان فيزيك را كه مسئوليتي در اداره امور كشور داشتند، از نظر گذراندم تا آن كه آقاي سيد رحيم مدنيان رئيس سازمان آموزش و پرورش اصفهان جلب توجهم شد و به بررسي كارهاي او پرداختم و او را با استانداردهاي رايج مقايسه نمودم و كارهايش را با گفتاري كه در جلسه اي از ايشان شنيده بودم، مقابله كردم.
آن چه شنيدم، چه بود؟
در مهرماه سال ۱۳۸۰ به همراهي استادان بزرگوار فيزيك آقايان دكتر كمال جناب و دكتر ابوالقاسم قلم سياه براي شركت در جلسه نكوداشت جمعي از معلمان فيزيك اصفهان به آن شهر رفتيم. در اين مراسم از سي و چند نفر دبيران بازنشسته فيزيك كه سال هاي خدمت آن ها به ۳۰ سال رسيده يا متجاوز از آن بود، تجليل مي شد. هنگامي كه نخستين سخنران خبر از بازنشسته شدن بيش از ۳۰ نفر از معلمان كار آزموده اصفهان را بر زبان راند، يك باره از ذهنم گذشت كه بعد از اين، كجا از اين تجربه هاي معلمي استفاده مي شود؟
پس از آن كه نوبت سخن به من رسيد، آن چه از ذهنم گذشته بود، در آغاز سخن چنين بيان كردم: با هزار سال تجربه معلمي چه مي كنيد؟ آيا به سادگي ميليون ها ساعت تجربه دقيق معلمي را به فراموشخانه تاريخ مي سپريد؟ مگر در اين كشور، ما چه قدر از اين سرمايه هاي گرانبهاي انسان پرور داريم؟ آيا فكري براي بهره گيري از خرد و تدبير اين معلمان شده است يا آن كه در جلسه امروز پايان فعاليت ذهني و علمي آن ها را جشن مي گيريم؟...
سخنران بعدي آقاي سيد رحيم مدنيان رئيس سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان بود كه ضمن سپاس و تشكر و خيرمقدم گفت: «با جمعيت جوان و جوياي كار كه داريم، بحث بازنشستگي، بحث ناگزيري براي فرصت اشتغال جوانان است. تلاش ما در استان اين بوده است كه در حد مقدورات، اين بستر و شرايط را ايجاد كنيم تا عزيزان بازنشسته علاوه بر ساعات مختصري كه احياناً تدريس مي كنند، در كارهاي جنبي از قبيل شركت در انجمن هاي علمي، نوشتن، تحقيق كردن، چاپ كتاب ها و نشريات، اندوخته هاي گرانبهاي خود را ارايه نمايند. انجمن هاي علمي معلمان فرصت مغتنمي است براي بحث و تبادل نظر بين معلمان و توليد فكر و انديشه جديد و راه و شيوه هاي نويني است كه مي تواند براي آموزش و تعليم و تربيت مفيد باشد.»
ايشان در ادامه سخنان خود، از مجله هايي كه در سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان چاپ مي شود، مركز انتشاراتي كه داير خواهند كرد تا كارهاي علمي، آموزشي و پژوهشي معلمان را چاپ و منتشر كند، از مراكز تحقيقات معلمان كه تا پايان سال ۸۰ به ۲۰ مركز مي رسد، از تشكيل موزه علوم و فنون سخن گفتند و از حاضرين خواستند كمك كنند تا اصلاحات مورد نياز در آموزش و پرورش انجام شود و جامعه به انتظاراتي كه از آموزش و پرورش دارد دسترسي پيدا كند.
آن چه ديدم؟
سخنان آن روز آقاي مدنيان برايم اميدوار كننده بود اما پيش خود گفتم: دو صد گفته چو نيم كردار نيست. تا آن كه چند ماه بعد، از سوي منطقه آموزش و پرورش لنجان- مركز زرين شهر، دعوتي داشتم تا با دبيران دوره راهنمايي بحث و گفت وگو داشته باشم. اين جلسه در مركز تحقيقات معلمان اين منطقه تشكيل شد و نخستين جلسه معلمان در آن مركز بود و مشخص شد كه تأسيس مراكز تحقيقات معلمان در مناطق ۲۰ گانه اصفهان عملي شده است.
در انجمن علمي جوان
يكي از لذت بخش ترين لحظه هاي عمرم زماني بود كه در انجمن علمي جوان- در مركز آموزشي تحقيقاتي صائب در حضور بيش از ۵۰۰ نفر از دانش آموزان پسر و دختر علاقه مند به فعاليت هاي علمي، در موضوع پژوهش صحبت كردم. در اين مدرسه، پنجاه سال پيش از آن زمان، محصل و سي سال پيش از آن، معلم بودم. مشابه اين مركز آموزشي براي دانش آموزان را، در شهرضا با عنوان «مركز پژوهشي استاد غلامرضا طاهر» ديدم كه آن جا نيز آزمايشگاه هاي فيزيك و شيمي و الكترونيك و... سخت مشغول كار بودند و مشخص شد كه در ديگر مناطق استان هم، چنين مراكز پژوهشي دانش آموز به دست افراد علاقه مندي چون قدسيه و امامي اداره مي شوند.
در ارديبهشت ۱۳۸۲ در جشن بزرگداشت مقام معلم كه در مركز تربيت معلم شهيد باهنر اصفهان تشكيل شده بود «از خدمات ۶۸۱۹۴ نفر معلم و كارمند كه امور آموزشي و اداري ۱۰۲۲۱۳۰ نفر دانش آموز را در ۴۰ ناحيه/ شهرستان/ منطقه و ۷۸۴۸ آموزشگاه در ۳۹۶۲۷ كلاس درس در سراسر استان برعهده داشتند تقدير شد.» گرچه امكان آن نبود كه هريك از آنها حضور يابند و جداگانه از دست هاي دكتر عليمحمد كاردان- شخصيت فرهنگي كه حضور داشت- تقديرنامه دريافت كنند. اما اين قدرشناسي از مقام معلم موجي در استان ايجاد كرده بود كه اثر انگيزشي آن را در فرداي همان روز در شهر باغبادران، در جلسه اي كه آقاي فولادي به منظور تكريم مقام معلم تشكيل داده بود، احساس كردم و نتيجه هدايت و نظارت را در قبولي دانش آموزان سال ۸۳-۸۲ (ابتدايي ۴۲/۹۸% راهنمايي ۶۸/۹۲% متوسطه ۰۹/۸۴%) و موفقيت در انواع مسابقات و امتحانات كشوري ديدم.
ديدار از موزه علوم و فنون و نظم و تلاش كاركنان به ويژه آقاي محسني، مدير موزه، برايم اميدبخش و انرژي زا بود. پيش از اين با موزه آموزش و پرورش كه در زمان همين مديريت سازمان تأسيس شده بود، بارها ديدار و از گذشتگاني كه پايه هاي آموزش و پرورش جديد را استوار كرده بودند، ياد خيري كرده بودم، اما اين بار، موزه علوم و فنون دريچه دنياي فرداي علم و فناوري را بر من گشود؛ دنيايي كه دانش آموزان امروز در آن مسلط بر علوم و فنون زمان، به نقش آفريني خواهند پرداخت و گرد عقب ماندگي قرون را از چهره جامعه ما خواهند زدود.
آموزش و پرورش اصفهان براي رسيدن به فرداهاي بهتر و تربيت انسان هايي متقي، كوشا و سازنده كه بهتر زيستن و با هم زيستن را فرا گرفته باشند، به بررسي گذشته جامعه پرداخته و ضمن شناسايي چهره هاي مؤثر گذشته و قدرشناسي از آنها به مطالعه عوامل ايستايي و نيز پويايي جامعه موجود معطوف شده در تكاپوي آن است كه راه بهتري براي آموزش و پرورش را بيابد و عمل كند. اين ظرفيت و توانايي به دلايل مختلف در آموزش و پرورش اصفهان موجود است و مديريت كنوني از همه امكانات موجود استفاده مي كند تا انواع نيازهاي آموزشي، پژوهشي، هنري و رفاهي معلمان را برآورد و آن ها را براي ارتقاي سطح آموزش دانش آموزان در مقاطع مختلف آماده كند و برانگيزاند.
عوامل مؤثر در موفقيت آموزش و پرورش
دو عامل اساسي را پيش تر از ساير عوامل در موفقيت هاي آموزش و پرورش ذكر مي كنم: اول وجود معلمين آموزش ديده آگاه، مسئول و متعهد؛ دوم رهبري و مديريت مشاركت طلب و رعايت روابط انساني در اداره امور. اصفهان از نظر داشتن معلمان و دبيران دانشمند كه عموماً فارغ التحصيل دانشسراهاي مقدماتي، راهنمايي، عالي و مراكز تربيت هستند، مشهور و معروف بوده است. موزه آموزش و پرورش اصفهان معرف چهره هاي ماندگار اين استان و اعضاي انجمن هاي علمي معلمان نشان از مداومت آئين فرزانگي در قلب سرزمين ايران است.
مديريت آموزش و پرورش اكنون با هنرمندي توانسته است نيروهاي مؤثر را بشناسد، برگزيند و به كار گمارد و دائماً آن ها را نوسازي و تقويت كند و آن ها عاشقانه و آگاهانه در جهت هدف هاي سازمان تلاش كنند.
فيزيك و نقش مدير دانش آموخته فيزيك
فيزيك، علم مطالعه جهان قانونمند است. فيزيك كل نگر است و زمان و مكان، آن را محدود نمي كند. فيزيك مشخص كرده كه همه چيز از جزء و كل در حركت و دگرگوني، بر طبق قوانين مشخص و منظم است. فيزيك در ميان تنوع پديده ها به مطالعه رابطه ميان آن ها مي انديشد و به دنبال يافتن وحدت نيروها در ميان انبوه واكنش ها است.
اما فيزيكدان از ميدان و نبرد آگاه است و مي داند براي آن كه كاري زياد و تندتر انجام شود، بايد نيروها را هم جهت كرد و در راستاي رسيدن به هدف به كار گرفت. او از بازده و راندمان باخبر است و مي داند كه براي افزايش بازده بايد موانع را برطرف كرد، فناوري هاي نو را به كار گرفت، راه هاي اتلاف انرژي را كاهش داد، از بازيافت هم استفاده كرد و همواره به دنبال يافتن روش هاي نو بود.
فيزيكدان مي داند كه امور جهان بر نظم استوار و جهان مقصد است و نبايد به دست انسان نابود و آلوده شود و مي داند ارزش هيچ چيزي به پايه ارزش انسان هاي شرافتمند، سازنده و نيكوكار نمي رسد و چنين انسان هايي را بايد در خانواده ها و مدارس تربيت كرد.
دانش آموخته فيزيك مي داند كه براي رسيدن به هدف هاي آموزش و پرورش لازم است شرايطي به وجود آورد كه فرد انساني داناتر و تواناتر باشد، افراد در جهت رسيدن به هدف هم راستا و هماهنگ باشند، نيازهايشان به درستي برطرف شود. همچنان كه اگر به خودرو سوخت مناسب و كافي برسد و موتور آن قدرتمند و راه بي خطر و صاف، سرنشينان به سلامت به مقصد خواهند رسيد.
|