چهارشنبه ۴ خرداد ۱۳۸۴
مخاطبان و سواد رسانه اي
001602.jpg
بهاره نصيري
امروزه وسايل ارتباط جمعي تمامي جهات و ابعاد انساني را متأثر ساخته و امواج اين وسايل به همه روزنه ها و حريم هاي امن رسوخ كرده است. بنابراين داشتن اطلاعات و آگاهي هاي لازم در زمينه بهره مندي از پيام هاي رسانه اي مي تواند استفاده ما را از رسانه ها مؤثرتر، پوياتر و لذتبخش تر نمايد تا به راحتي تحت تأثير ارزش ها و ايدئولوژي هاي خاص رسانه اي قرار نگيريم .در اين زمينه مطلبي تهيه شده كه از نظرتان خواهد گذشت.
هم اينك انقلاب اطلاعات و ارتباطات مرزهاي ملي را درنورديده و تحولات شگرفي را در عرصه جهاني شدن خلق كرده است. از اين رو حجم بالاي اطلاعات و دانش هاي تازه به راحتي از طريق شبكه هاي اطلاعاتي در دسترس همگان قرار مي گيرد، ديگر جاي هيچ گونه ترديدي در شكل گيري «دهكده جهاني» وجود ندارد. موضوعي كه در اين عصر داراي اهميت است، نحوه برخورد و استفاده ما از پيشرفت هاي پرشتاب و خيره كننده تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات در شئون مختلف زندگي است. در اين ميان رسانه ها مي توانند همچون ابزاري مفيد به انسان معاصر كمك كنند تا با استفاده از آخرين پديده هاي علمي، زندگي دلخواه، آرماني، پربار و پرتلاشي داشته باشد.
ضمن اين كه اگر اين ابزار، غلط، نادرست و يا با سوء نيت به كار گرفته شود مي تواند به صورت نيرويي ويران كننده و مصيبت بار عمل نمايد.
بنابراين داشتن اطلاعات و آگاهي هاي لازم در زمينه بهره مندي از پيام هاي رسانه اي مي تواند استفاده ما را از رسانه ها مؤثرتر، پوياتر و لذتبخش تر نمايد، تا به راحتي تحت تأثير ارزش ها و ايدئولوژي هاي خاص رسانه اي قرار نگيريم. امروزه وسايل ارتباط جمعي تمامي جهات و ابعاد انساني را متأثر ساخته و امواج اين وسايل به همه روزنه ها و حريم هاي امن رسوخ كرده است و باعث شده كه انسان فعال و متفكر به تماشاچي منفعل و راكد تبديل شود. مادامي كه شكاف ميان اقليت هايي كه ارتباط را كنترل مي كنند و عامه مردم كه در معرض تأثير آن قرار دارند روبه افزايش است نياز به مبادله دانش  و بالا بردن سطح آگاهي در خصوص استفاده از پيام هاي رسانه اي به صورت نيازي مبرم جلوه گر مي شود. زيرا اغلب شاهد هستيم كه مواجهه با پيام هاي رسانه اي، سنجيده و هدفمند صورت نمي گيرد بلكه بيشتر از روي عادت است و تنها تعداد محدودي از افراد، آنچه را كه در رسانه ها مي بينند، مي خوانند يا مي شنوند و كنترل مي كنند. در نتيجه افراد مي توانند از حالت مخاطب منفعل، بيننده صرف و تحت كنترل رسانه هاي خارج شوند و فعالانه با پيام هاي برخورد نمايند و به صورت مخاطب انتخاب گر و گزينش گر درآيند.
در اينجاست كه «سواد رسانه اي» به عنوان يكي از مهمترين پديده هاي عصر اطلاعات ظهور مي كند تا به مخاطب كمك كند سطح اطلاعات و دانش خود را بالا برده و سعي كند از سر عادت و صرفاً  براي سرگرمي و تفريح از رسانه ها استفاده نكند بلكه با بينش و آگاهي لازم به توليد و تفسير پيام ها بپردازد.
دنياي معاصر اطلاع رساني، داراي پيچيدگي هاي فراواني است. فهم و درك انسانها از اتفاقات و رويدادهاي اطراف خود روزبه روز اهميت بيشتري پيدا مي كند. افراد متفاوت ممكن است از يك اتفاق واحد، برداشت و نگرش ثابتي نداشته باشند زيرا سطح تجربيات افراد، مختلف است و رسانه ها نيز عوامل را از ديدگاههاي گوناگون مورد بررسي قرار مي دهند. بنابراين حافظه مخاطبين دائماً مطالبي را جايگزين مطالب قبلي مي نمايند. براي آن كه مخاطبين اختيار و كنترل خود را به دست رسانه ها نسپارند بايد از سطح دانش و فهميدن به سطوح بالا تر حركت كنند و خود توليد علم نمايند و در واقع يادگيري معنادار داشته باشند، يعني بتوانند روابط حاكم ميان اجزا و عناصر را درك نمايند و عميق فكر كردن و عميق دانستن را بياموزند و از تفكر سطحي اجتناب نمايند، زيرا محصول يادگيري مهم نيست بلكه فرآيند يادگيري كه همان قدرت استدلال، تجزيه و تحليل، ارزشيابي، خلاقيت و پويايي مي باشد مهم است. زيرا تكه هاي اطلاعاتي ما فراوان است و اين همان نكته اي است كه سواد رسانه اي به آن اشاره دارد. از آنجايي كه رسانه ها منابع اطلاعاتي بي شماري را عرضه مي كنند و با توجه به قدرت عظيم رسانه ها و نقش روزافزون آنها در شكل دهي و انتقال ارزش ها و همچنين افزايش ميزان استفاده از رسانه ها بدون آن كه برخورد آگاهانه با آنها داشت ممكن است توان ما را از حالت مشاركت كننده فعال به صورت انفعالي و بي حركت در مقابل پيام هاي رسانه اي در آورد، مسأله مهارت هاي پردازش اطلاعات جديد و بازيافت اطلاعات ذخيره شده و تجهيز مخاطبين به ابزار درك و پردازش پيام ها و اطلاعات رسانه اي امري اساسي خواهد بود.
براي آن كه مخاطب در مواجهه با اطلاعات رسانه اي فعال عمل كرده و با درك آثار و پيامدهاي مثبت و منفي پيام هاي رسانه اي به گزينش آنها بپردازد، بايد در كشف پيام هاي ضمني برنامه ها، سازوكارهاي تأثيرگذاري وغيره مهارت كافي پيدا كند.(۱)
به عنوان مثال، نسبتي كه بشر با سينما برقرار مي كند (در حين تماشاي يك فيلم) نسبت بسيار پيچيده اي است. انسان انديشه ورز، دقايقي از عمرش را تصميم مي گيرد كه فكر نكند و به خود دروغ بگويد و زماني در حدود دو ساعت را در مقابل يك پرده عريض بنشيند و فكر خود را از هر آنچه در دنياي بيرون است جدا كند و به پرده روبه رو چشم بدوز و به خود بباوراند كه اين تركيب نور و سايه و رنگ كه در مقابل چشم هاي اوست عين واقعيت است و به خود بباوراند انسانها و بازيگراني كه در فيلم ايفاي نقش مي كنند، اگر چه آنها را مي شناسد و اسم حقيقي و حتي زندگي نامه و شجره نامه شان را مي داند، همان اشخاص اعتباري هستند كه در فيلم ادعا مي شود و همين نسبت هايي را كه فيلم ادعا مي كند بين آنها برقرار است و تا پايان فيلم به ضمير ناخودآگاه خودش بگويد: تو خاموش باش، حرفي نزن، دخالتي نكن و همين طور بر مبناي منطق ضمير ناخودآگاه بنشيند و فيلمي را ببيند و در عالم مجازي آن غوطه ور شود و گاهي اوقات براساس جنس و حس و حالت، مخاطب مورد نظر به چنان حالتي از همزاد پنداري برسد كه گريه كند يا به شدت متأثر شود و از فيلم تأثير بپذيرد. اين نسبت ميان فيلم و مخاطب بسيار عجيب است. زيرا شما وقتي كه كتاب مي خوانيد اين گونه ارتباط برقرار نمي كنيد، يعني در هر سطر كتاب مي توانيد از خود بپرسيد كه من با عقايد نويسنده موافق يا مخالفم، اما نسبتي كه سينما با بيننده برقرار مي كند، نسبتي يك سويه و ديكتاتوروار است. سينما مخاطب خود را هيپنوتيزم مي كند و ما خود خواسته هيپنوتيزم مي شويم. در حالي كه بهتر است زماني كه فيلمي را مي بينيد، مقصود آن را تجزيه و تحليل نماييد و نگذاريد فيلم شما را به تحليل ببرد و به استحاله دچار سازد. شما فيلم را تحليل كنيد، مؤلفه  هاي تصويري فيلم را بشناسيد، چينش موضوعي آن را و اين كه چگونه روايتي را در پيش گرفته و در وراي اين روايت چيست؟ نمادها و استعارات و نشانه هايش را ببينيد و تفسير كنيد، زيرا واقعاً اين گونه ديدن است كه ارزش دارد. ما يك فيلم را طي دو يا سه ساعت مي نشينيم و تماشا مي كنيم در حالي كه ممكن است يك سال، دو سال يا حتي چند سال براي توليد اين فيلم كار شده باشد.
يعني آنچه كه ديگران طي سه سال انديشيده اند من مي خواهم طي يك ساعت ببينم، پس هر چقدر فكر كنم جا دارد.
چون حاصل فكر سه ساله يك جمع را قرار است ببينم. از مرحله آغاز و نگارش يك فيلمنامه تا مرحله پايان توليد و تدوين نهايي كار. پس لازم است كه ما به همين يكي دو ساعتي كه فيلم را مي بينيم بسنده نكنيم و ساعت ها وقت بگذاريم. اگر فكر مي كنيم اين فيلم حرفي براي گفتن دارد پس لازم است عميق تر به آن بينديشيم.
و لااقل از نوبت دوم به بعد، ضمن تماشا به بعد محتوايي آن نيز فكر كنيم. در وراي ظاهر آن باطني را جست وجو كنيم كه مي تواند حاصل زحمت هاي چند ساله كادر سازنده فيلم باشد.(۲)
اين بحث كه در مقوله «سواد رسانه اي» مطرح مي شود از افراد مي خواهد تا از توانايي ها و مهارت هاي خود بهره گيرند و به هنگام تماشاي برنامه هاي تلويزيون خود را به جاي كارگردان،  نويسنده، بازيگر و ديگر عوامل حرفه اي توليد و حتي منتقدان فرض نمايند و از اين منظر به پردازش و گزينش اطلاعات و درونشدهاي ارائه شده بپردازند.(۳)
البته در سپهر اطلاعاتي كه ما در آن قرار داريم فقط به تماشاي سينما و تلويزيون منتهي نمي گردد، بلكه هر چيزي كه به ارتباط منجر شود، داراي بار رسانه اي است. مثل راديو، روزنامه، مجله، كتاب، اينترنت، تابلوهاي بزرگ تبليغاتي، (بيل بورد) تبليغات در اتوبوس  ها، تي شرت ها، كلاه ها، فنجان ها، دفترچه ها، مجسمه ها و ديگر اشياي اطرافمان و به طور كلي هر چيزي كه حاوي پيام و نمادي براي مخاطب خود است را مي تواند در بر گيرد. به عنوان مثال امروزه كفش فقط يك پاپوش نيست يا اتومبيل فقط وسيله اي براي جابه جايي نيست، بلكه نمادي از يك ماهيت اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است يعني پيام هاي ديگري نيز براي ما دارد و ما به نوعي در يك حالت تعامل نمادين با پيام ها قرار داريم.
بنابراين مي بينيم كه سواد رسانه اي به ما قدرت كنترل بيشتري نسبت به تعابير پيام ها مي بخشد و ما را توانمند مي سازد تا ضمن آن كه متفكراني منتقد باشيم خود نيز به مولدين خلاق پيام تبديل شويم. توانايي برخورداري از سواد رسانه اي امري است كه بايد از سوي مخاطب صورت گيرد و خود به دنبال توسعه و گسترش آن باشد و اينگونه نيست كه توسط رسانه ها به افراد منتقل شود. براي رسيدن به اين هدف مطالعه كافي در حوزه تاريخ، جامعه شناسي، روانشناسي، فلسفه، هنر، اسطوره شناسي و زيباشناسي از ضروريات است. هر چه سطح سواد رسانه اي در فردي بالاتر باشد بهتر مي تواند مناسب ترين رسانه را براي ارتباط انتخاب نمايد و سرانجام نقش بيشتري در محصول و برون ده رسانه ها داشته باشد. هر قدر درباره آنچه كه در اطرافمان مي گذرد پرسش هاي بيشتري مطرح كنيم، پيرامون پذيرش يا رد پيام  هاي رسانه اي نيز آگاهانه تر عمل مي كنيم و قدرت گزينش گري ما افزايش مي يابد. در حال حاضر قرار گرفتن افراد در انتهاي مسير رسانه ها به عنوان دريافت كننده پيام، پايان يافته است و مخاطبين مي بايست در فرآيند ارتباط، شركاي فعالي باشند.
ولي متأسفانه خواست اكثر مخاطبين برخورد يك سويه با منبع اطلاع رساني است و به صورت غيرهدفمند و انفعالي از رسانه هاي بهره مند مي شوند درحالي كه مصلحت آنها در برخوردي هدفمند و صحيح است و اين كه با تقويت روحيه انتقادي و نگرشي تيزبينانه در اين راستا حركت نمايند.
به عبارت ديگر در عصر جديد و با ويژگي ظهور وسايل ارتباطي نوين به مراتب بيش از گذشته ما و بويژه فرزندانمان تحت بمباران رسانه اي هستيم كه به نظر بهترين راه ممكن براي بقا در اين شبكه اطلاعاتي كه در سراسر محيط فرهنگي ما ريشه دوانده است، حفظ استقلال، اجتناب  از انفعال، بهره مندي از تفكري منتقدانه و افزايش مهارت ها و توانايي ها در برخورد با اين امواج فراگير است كه تنها از طريق تكامل سواد رسانه اي ميسر است. سواد رسانه اي نه تنها به بزرگسالان بلكه به كودكان مهارت هاي لازم را براي برقراري ارتباطي آگاهانه و متفكرانه با رسانه ها را
مي آموزد و در عين حال نگاهي دقيق و تحليلي به رسانه هاي مكتوب، ديداري و شنيداري را فراهم مي آورد(۴) در هر حال چه ما آگاهي لازم در زمينه تحليل پيام ها را كسب كنيم و چه اين آگاهي را كسب نكنيم، فرآيند تأثير رسانه ها ادامه دارد. زيرا زماني كه ما بتوانيم كنترل بيشتري نسبت به رسانه ها و تعابير آنها داشته باشيم، مي توانيم به تأثيرات مثبت ناشي از آنها قوت بخشيده و از تأثيرات منفي آنها بكاهيم. سواد رسانه اي به افراد توانايي مي بخشد تا خود به مولدين خلاق پيام ها بدل شوند و تأثيرپذيري كوركورانه نداشته باشند.
سواد رسانه اي مبحث جذابي در حوزه ارتباطات است كه مي كوشد خواندن سطرهاي نانوشته رسانه هاي نوشتاري، تماشاي پلان هاي به نمايش در نيامده و يا شنيدن صداهاي پخش شده از رسانه هاي الكترونيك را به مخاطبين بياموزد. سواد رسانه اي قدرت درك نحوه كار رسانه ها و معني سازي در آنهاست، اين كه چگونه سازماندهي مي شوند و چگونه از آنها استفاده مي شود. به عنوان مثال، مخاطبي كه داراي سواد رسانه اي است، از اهداف و ميثاق هاي رسانه هاي مختلف آگاه است و از آنها به صورت شايسته استفاده مي كند. او مي داند كه چگونه از نقش صدا، موسيقي و ساير جلوه هاي ويژه براي القاء فضا و معني خاصي استفاده مي شود و مي داند كه چرا و چطور يك پيام واحد در تلويزيون، سينما، روزنامه ها، مجلات، راديو، فيلم هاي ويدئويي يا بازي هاي رايانه اي و بيل بوردها مي تواند تأثيرات و مفاهيم متفاوتي از خود به جاي بگذارد.(۵)
در هر حال سواد رسانه اي قصد هوشيارسازي و اختياربخشي به مخاطب را دارد و در چنين عصري اين مهارتها پايه و اساس آينده جامعه آگاه را تشكيل مي دهد و باعث تقويت و قدرتمند نمودن ساختارهاي دموكراتيك جامعه مي شود.
عصر جديد، عصري است كه به سمت مخاطب فعال، انتخاب گر مي  رويم و براي آن كه انسان بتواند در يك جامعه رسانه اي شده عملكرد مطلوب و مناسبي داشته باشد، بايد بتواند اشكال مختلف رسانه ها را از يكديگر تشخيص دهد و بداند در ارتباط با رسانه ها سؤالات اساسي و مفاهيم اصولي را چگونه مطرح كند تا به مخاطبيني بي سواد، بي هويت، تك ساحت، ناتوان، مصرف كننده صرف و فاقد جسارت تبديل نگردد. براي اين امر لازم است با تفكر عميق تر ي با پيام ها روبه رو شويم و ببينيم چه چيزهايي از طريق رسانه ها بر تفكر و عملكرد ما تأثير مي گذارد. براي تغيير اين عادت بايد به سمت ارتقاي سطح تعامل پويا با پيام برويم و خود را از اعتياد به رسانه ها نجات دهيم و بهترين راه آگاه سازي، بالا بردن سطح سواد رسانه اي است، زيرا سواد رسانه اي به ما گوشزد مي كند تا از انديشه هاي سطحي و محدودنگر فاصله بگيريم و به سمت انديشه هاي عمقي و گسترده نگر حركت كنيم و به راحتي افسار انديشه مان را به دست رسانه ها نسپاريم.
بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه سواد رسانه اي فرايندي نيست كه محدود به زمان و مكان خاصي باشد يا اين كه پديده اي ثابت فرض شود بلكه سواد رسانه اي فرآيندي مادام العمر است كه دائماً در حال تغيير و دگرگوني است، به طوري كه افراد بايد همواره ساختمان دانش و اطلاعات خود را وسعت ببخشند و با استفاده از راه حل هاي جديد و تازه به نقد و تفسير پيام ها بپردازند و از اطلاعات روز دنيا بهره مند شوند.(۶)
سواد رسانه  اي اختصاص به يك قشر خاص مثل افرادي تحصيلكرده ندارد و مي تواند همه افراد جامعه را از كودكان گرفته تا كهنسالان، در بر گيرد. به طوري كه امروزه در كشورهايي مثل كانادا و ژاپن كه سردمدار سواد رسانه اي هستند، موضوع سواد رسانه اي را جزء عناوين درسي مدارس خود قرار داده اند، در حالي كه متأسفانه در ايران حتي اغلب دانشجويان رشته ارتباطات با اين مقوله آشنايي چنداني ندارند، حال آن كه خود بايد راهنماي ساير افراد جامعه در اين زمينه باشند. بنابراين با توجه به اهميت روزافزون سواد رسانه اي در جامعه و پيشرفت هاي قابل ملاحظه اي كه در اين زمينه در سطح جهاني صورت گرفته است، جاي خالي موضوع سواد رسانه اي در بحث هاي ارتباطي بيشتر احساس مي شود، زيرا به نظر من آنچه مخاطبين رسانه هاي پرقدرت جهان معاصر به آن نياز مبرم دارند، همان «سواد رسانه اي» است.
پانوشت ها:
۱- رضايي بايندر، محمدرضا.(بررسي نقش رسانه ها در آموزش مهارت هاي شهروندي و رفتارهاي مدني ، تهران: فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره ،۳۳ سال دهم، ۱۳۸۲.
۲- شاه حسيني، مجيد.» غرب، سينما و آخر الزمان ، ماهنامه موعود، شماره ،۳۷ سال هفتم، فروردين ۱۳۸۲.
۳- حبيبي نيا، اميد. مردم و سواد رسانه اي ، همشهري، ۱۷ آبان، شماره ،۳۲۱۹ ص ،۲۲ ۱۳۸۲.
۴- ببران، صديقه. سواد رسانه اي در برخورد با خشونت رسانه اي ، ايران، ۲۳ مهر ماه، شماره ،۲۶۰۹ ص ،۱۱ ۱۳۸۲.
۵-شكر خواه، يونس. نياز مخاطبان به سواد رسانه اي تهران: فصلنامه پژوهش و سنجش شماره ،۲۹ سال هشتم ۱۳۸۰.
۶ media literacyص- ۱۹۹۸.James potter . w
in london

به بهانه طرح راه اندازي شبكه هاي تلويزيوني خصوصي
موافقان و مخالفان
001605.jpg
محمد اميري
چند سال قبل مسئولان صدا و سيما درصدد برآمدند كه با راه اندازي شبكه تلويزيون خصوصي اقتصاد، زمينه تأسيس شبكه هاي تلويزيوني خصوصي در ايران را رقم زنند، اما با توجه به قانون نحوه فعاليت شبكه هاي تلويزيوني در ايران اين نوآوري در حوزه رسانه اي با مشكل قانوني مواجه شد.
عليرغم نگاه هاي مثبت و منفي در حوزه رسانه اي، متوليان كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي مصمم هستند كه به نوعي زمينه قانوني شكل گيري شبكه هاي راديويي و تلويزيوني خصوصي را در ايران فراهم كنند.
امروزه مسئولان فرهنگي كشور در تكاپوي آن هستند كه با ارائه قوانين به مجلس شوراي اسلامي زمينه راه اندازي شبكه هاي راديو و تلويزيوني خصوصي را فراهم كنند، به همين دليل در طي اين مدت مسئولان كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در گفتگو با خبرنگاران رسانه هاي گروهي طرح شكل گيري شبكه هاي تلويزيوني و راديويي و استفاده بهينه از امكانات ماهواره اي را در جلسات خود مطرح كرده اند.
چندي قبل رشيد جلالي جعفري نايب رئيس كميته داخلي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي گفت: در درازمدت به ايجاد رقابت در زمينه راديو و تلويزيون احتياج خواهيم داشت. البته در درجه اول اين نياز در مسئولان و نمايندگان احساس مي شود كه اگر به دنبال تلويزيون خصوصي باشيم، برخي از نيازهاي جامعه رفع مي شود. ما نيازمند اين رقابت در داخل كشور و توليد فرهنگي در صدا و سيما هستيم. شايد يكي از جاهايي كه بايد با سرعت و جديت وارد اين بحث در اين عرصه شود و چاره اي بينديشد كميسيون فرهنگي مجلس باشد.
هم اكنون مسئولان قانون گذاري كشور به اين نكته معتقد هستند كه با راه اندازي تلويزيوني خصوصي مي توان بين تلويزيون هاي دولتي نيز رقابتي ايجاد كرد، علاوه بر آن هزينه هاي غيرضروري ملي نيز كاهش مي يابد.گذشته از اين نوع نگرش ها، برخي از متوليان طرح تصويب تلويزيون خصوصي بر اين باورند كه كنترل و تأمين نياز افكار عمومي فقط در حيطه اختيارات دولتي است، بنا بر اين دولت مي تواند از طريق شركت هاي خصوصي نسبت به ايجاد ايستگاه هاي تلويزيوني دست به جذب مخاطب بزند.
امروزه سازمان هاي شكل دهنده افكار عمومي براساس يك قاعده مشخص ملي شكل مي گيرند و اصولاً تحت نظارت هيچ يك از قواي سه گانه به شمار نمي آيند و ارتباط آنها نسبت به قواي سه گانه و مخاطبان را مجموعه اي از قوانين رسانه اي مشخص مي كند، هم اينك در كشورهاي همسايه ايران از جمله تركيه و پاكستان بيش از هزار شبكه راديويي و تلويزيوني خصوصي فعاليت دارند كه فعاليت هاي آنان در چارچوب قانون اساسي، شورايي رسانه اي متشكل از نمايندگان دولت، قوه مقننه، قضائيه و نمايندگان مستقل رسانه ها نظارت دارند.
البته به اعتقاد كارشناسان ارتباطات، گسترش شبكه هاي راديويي و تلويزيوني خصوصي و ايجاد تنوع موضوعي براي مخاطبان با محوريت قانون مي تواند ضمن غني سازي برنامه هاي راديويي و تلويزيوني زمينه رقابت سالم در عرصه رسانه هاي شنيداري _ ديداري را هم فراهم سازد.
دكتر عماد افروغ، رئيس كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي نيز معتقد است كه سرمايه گذاران و درخواست كنندگان داخلي تأسيس راديو و تلويزيون خصوصي، برنامه هاي خود را ارائه كنند، تا در صورت ضرورت، كميسيون فرهنگي مجلس نسبت به زمينه سازي قوانين آن اقدام كند.
وي مي افزايد: البته در زمينه تأسيس راديو و تلويزيون خصوصي بايد به چند نكته توجه شود اولاً اصل ۴۴ قانون اساسي فعاليت رسانه اي را دولتي اعلام كرده و آن را به عنوان يك رسانه ملي شناخته است و بايد اين رسانه ها زير نظر دولت اداره شود، همچنين رسانه خصوصي اگر قرار است شكل بگيرد و اين منع قانوني برداشته شود بايد تابع قانون اساسي باشد و فلسفه فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي حاكم بر آن را لحاظ كند. اگر رسانه خصوصي صرفاً بخواهد دغدغه سودآوري داشته باشد نمي تواند در اين چارچوب فعاليت كند، اگر رسانه خصوصي از پايين شكل بگيرد مرزها و قيد و بندهاي فرهنگي ما را نيز لحاظ كند و مشمول نظارت متصديان امر قرار بگيرد در اين زمينه تنها منع قانوني باقي مي ماند.
اما احمد پيش بين نماينده بافق و عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي نگاه ديگري را مطرح مي كند، به باور او به جاي راه اندازي راديو و تلويزيون خصوصي بايد به تقويت صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران پرداخت، البته راديو و تلويزيون فعلي تاكنون موفق بوده و مي تواند برنامه هايي با توجه به خواست مردم و نظام ارائه دهد.وي در ادامه مي افزايد: راه اندازي تلويزيون هاي خصوصي ايراني در خارج از كشور در آينده مشكل ايجاد مي كند. شايد كساني كه متقاضي تلويزيون خصوصي هستند فعلاً نظر خاصي نداشته باشند. اما يكي از دلايلي كه نمي توانيم ماهواره را آزاد كنيم اين است كه با راهيابي به تلويزيون هاي مختلف، مردم و به خصوص جوانان دچار مشكل مي شوند.
كساني كه تقاضاي ايجاد تلويزيوني و راديويي خصوصي را داده اند بايد راهكارش را ارائه دهند و روي اين مطلب بايد دولت و مجلس با حساسيت كار كنند و اگر به نتيجه مطلوب رسيدند عملي شود.
گفتني است كه ضرورت تأسيس رسانه هاي مختلف، امروزه راهي گريزناپذير محسوب مي شود و اين ضرورت ناشي از افزايش نياز مخاطبان است و پيش بيني مي شود كه اين مسئله مسئولان فرهنگي را به رفع برخي موانع قانوني وادار سازد.
راه اندازي شبكه تلويزيون خصوصي در ايران به سال هاي قبل برمي گردد، زماني كه «شبكه آفتاب» با رويكردي فرهنگي و در ساعاتي محدود به كمك مسئولان وزارت امور خارجه، سازمان صدا و سيما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و برخي از سازمان هاي مرتبط با ايرانيان خارج راه اندازي شد، اين نگرش زماني قوت گرفت كه مسئولان نظام عليرغم برخي تفاوت هاي فكري و سليقه اي با ايرانيان مهاجر لازم ديدند كه رسانه اي به طرح و پخش برنامه هاي تبليغاتي در فراسوي مرزها بپردازد، شبكه آفتاب در مدت مشخصي با تهيه و توليد برنامه هاي متنوع از ايران و پخش آن در آمريكا توانست مطلوبيت محسوسي را ايجاد كند. البته به دلايلي نامعلوم اين شبكه تعطيل شد. اما بعد از آن برخي از معارضان نظام براي جذب مخاطبان خارج از كشور به راه اندازي شبكه هاي تلويزيوني در خارج از مرزهاي ايران به خصوص آمريكا و اروپا دست زدند، با توجه به نياز نسل هاي اول و دوم مهاجر ايراني در خارج از كشور، صدا و سيما نيز توانست با راه اندازي شبكه هاي سه گانه جام جم، سحر و خبر، خلاء موجود اطلاع رساني از جامعه ايراني را به نحوي پركند، اما تمامي تلاش هاي انجام گرفته در اين زمينه شايد كافي نباشد. عليرغم تمايل برخي از نمايندگان كميسيون فرهنگي، همچنان مانع قانوني بر سر راه شكل گيري اين شبكه هاي راديويي و تلويزيوني خصوصي وجود دارد كه اميد است با آينده نگري موافقان چنين پديده رسانه اي در كوتاه مدت رفع شود. در هر حال تفسير اصل ۴۴ قانون اساسي توسط شوراي نگهبان مي تواند زمينه را براي طرح و تدوين قوانين منسجم در مجلس هفتم فراهم كند.
بديهي است پيگيري و رفع چنين موانعي در آينده مي تواند بهانه را از دست مخالفان و منتقدان رسانه اي بگيرد، بدين ترتيب به خودي خود سازمان صدا و سيما نيز مي تواند با استناد به اصل ۱۷۵ قانون اساسي نظارت بر شبكه هاي تلويزيوني و راديويي را عهده دار شود. البته اعمال نظارت بر شبكه هاي يادشده مانع از ادامه كار شبكه هاي ملي نخواهد بود، به همين دليل مي توان با استناد به راه اندازي شبكه هاي خصوصي رسانه اي، از افزايش شبكه هاي تلويزيوني غير كارآمد و بار هزينه اي رسانه ملي نيز به گونه اي كاست.

سينما
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |