چهارشنبه ۴ خرداد ۱۳۸۴
به انگيزه برپايي همايش «فلسفه علم»
علم؛ روش ها و پيامدها
001620.jpg
مريم جعفر اقدمي
فلسفه علم در كشور ما رشته اي تقريباً  نوپاست. با اين كه سالها قبل با ترجمه آثاري از راسل، پوپر و حتي كوهن اين رشته به دانشگاهيان وعلاقه مندان به فلسفه و همين طور علوم پايه معرفي شد، بيش از ده سال از تأسيس اولين دانشكده فلسفه علم در ايران نمي گذرد. با اين وجود در حال حاضر هم اين رشته آن قدرها گسترش نيافته است و بعد از دانشگاه شريف، فقط دانشگاه آزاد آن هم در دو سه سال اخير رشته فلسفه علم را راه اندازي كرد؛ اما اين دو گروه تنها در مقطع كارشناسي ارشد دانشجو مي پذيرند و هنوز از دوره هاي دكتري در فلسفه علم خبري نيست. گروه فلسفه علم دانشگاه آزاد، واحد علوم تحقيقات، در روزهاي ۴ و ۵ خرداد امسال ميزبان سميناري با موضوع فلسفه علم خواهد بود. در اين سمينار كه اساتيد و دانشجويان متخصص در زمينه هاي متفاوت فلسفه، علم سخنرانان آن خواهند بود موضوعاتي چون فلسفه كيهان شناسي، تاريخ و فلسفه علم، فلسفه زيست شناسي، فلسفه رياضيات و فلسفه طب ارائه مي شود. مقاله زير به انگيزه برپايي اين سمينار به معرفي و بررسي موضوعات مختلف در فلسفه علم مي پردازد.
فلسفه علم چيست؟
فلسفه علم يكي از شاخه هاي فلسفه است كه با رويكردي انتقادي به علم، روشها و نتايج آن مي پردازد. همانطور كه از عنوان فلسفه علم بر مي آيد، اين رشته يكي از فلسفه هاي مضاف مانند فلسفه دين يا فلسفه ذهن يا فلسفه زبان است. در واقع اين شاخه از فلسفه با پيش فرض گرفتن علم به بررسي نظريه هاي علمي مي پردازد و آنها را نقد و بررسي مي  كند؛ اما در اين زمينه كه تعريف دقيق فلسفه علم چيست و چه حد و مرزي دارد، بين فيلسوفان علم اختلاف نظر وجود دارد.
يكي از ديدگاه هاي رايج نسبت به فلسفه علم اين است كه فيلسوف علم به بررسي و نقد جامعه دانشمندان به عنوان يك جامعه علمي مي پردازد كه نظريه هاي علمي حاصل فعاليت هاي انساني آنهاست و طبيعتاً ازاحساسات و عواطف انساني آنها نيز تأثير مي گيرد. در يك چنين ديدگاهي فلسفه علم بسيار به جامعه شناسي و جامعه شناسي علم نزديك مي شود.
در ديدگاهي ديگر، فيلسوف علم به خود نظريه ها به عنوان يكي از نمودهاي معرفت مي پردازد و اعتبار آنها و همچنين رابطه آنها را با جهان خارج مطالعه مي كند. در اين رويكرد ميان فعاليت علمي و تفكر درباره فعاليت علمي تفاوت وجود دارد و اين دو مقوله در دو سطح كاملاً  متفاوت قرار مي گيرند. در واقع تحليل روش علمي، يك رشته پژوهشي مرتبه دوم است. در اين ديدگاه فيلسوف علم پاسخ پرسشهايي از اين قبيل را جست وجو مي كند: چه ويژگي هايي تحقيق علمي را از ساير انواع پژوهش  متمايز مي كند؟ دانشمندان در مطالعه و بررسي طبيعت چه روش هايي را بايد در پيش بگيرند؟ براي آن كه يك تبيين علمي صحيح باشد چه شرايطي بايد احراز شود؟ قوانين و اصول علمي از نظر معرفتي چه شأني دارند؟(۱)
يكي از شاخه هاي فلسفه علم روش شناسي است كه رابطه نزديكي با تئوري شناخت دارد. تحليل روش علمي، رابطه بين نظريه ها و شواهد تجربي، ابطال شدن ادعاها به وسيله داده هاي مشاهدتي از موضوعات مورد توجه روش شناسي و فلسفه علم است. همچنين در فلسفه علم درباره معنا ومحتواي نتايج علمي مطالعه مي شود كه در رابطه نزديكي با متافيزيك و فلسفه زبان هستند. طبيعت قوانين علمي، محتواي شناختي نظريه هاي علمي و همچنين ساختار توضيح علمي از موضوعات مورد مطالعه در آن بخش هستند.(۲) علاوه بر اينها فلسفه علم سؤال هاي خاص بنياديني را جست وجو مي كند كه از نتايج علوم خاص به دست آمده اند. فلسفه فيزيك، فلسفه رياضي ومنطق، فلسفه زيست شناسي و حتي گاهي قسمتهايي از فلسفه علوم شناختي و فلسفه ذهن از شاخه هاي فلسفه علم در زمينه هاي پژوهشي خاص در رشته هاي علمي مختلف هستند.
براي اين كه بدانيم فلسفه علم در جغرافياي فلسفه معاصر چه جايگاهي دارد بايد به سراغ فلسفه تحليلي برويم. فلسفه علم استاندارد به دليل روش ها و رويكردي كه به فلسفه و موضوعات مورد بحث خود دارد و همچنين بحث هايي كه در فلسفه زبان، معناشناسي، منطق و همچنين متافيزيك پوشش مي دهد زير عنوان فلسفه انگليسي زبان يا همان فلسفه تحليلي قرار مي گيرد. اگر چه فلاسفه قاره اي (اروپاي قاره) فرانسوي و آلماني نيز به علم پرداخته اند اما آنها را بيشتر منتقدان ديدگاه استاندارد در فلسفه علم و حتي گاهي منتقد خود علم مي توان به حساب آورد.
فلسفه علم در تاريخ
درست از زماني كه پايه هاي علم جديد به شكل امروزي اش در قرن هفدهم ساخته مي شد، فلسفه علم نيز متولد شد، اما بسياري از فلاسفه معتقدند كه در آثار افلاطون و ارسطو و حتي فيلسوفان پيش سقراطي مي توان ردپايي از فلسفه علم را پيگيري كرد و رد آن را تا قرون وسطي و متون عربي و لاتين نيز شناسايي كرد.(۳) اما بهتر است براي دنبال كردن موضوعات اساسي فلسفه علم قرن هفده گاليله و نيوتن را نيز رها كنيم و به آغاز قرن بيستم برويم.
فلسفه علم در قرن بيستم با انقلاب هاي بزرگي در فيزيك جان تازه اي گرفت. نظريه نسبيت و بعد از آن فيزيك كوانتومي فيزيكدان ها و فلاسفه را بر آن داشت كه در مقابل اين كشفيات تازه از طبيعت يا به زبان بهتر دانش انسان از طبيعت موضع گيري كنند. با اين توصيف رويكرد فلسفه علم به اين موضوعات يك رويكرد معرفت شناسانه بود و به اين ترتيب معرفت شناسي علمي گسترش يافت. علاوه بر آن با كارهاي راسل و فرگه در منطق و رياضيات، منطق گزاره ها و منطق محمولات به عنوان يكي از راههاي فهم توضيح بنيان هاي رياضي در آمد. فلسفه علم هم از اين تحولات بي بهره  نماند و منطق به يكي از ملزومات فيلسوفان علم تبديل شد، اما آنچه در فلسفه علم آن زمان مي گذشت متأثر از سنت فيلسوفان تجربه گراي انگليسي بود، يعني مبتني بودن علم بر تجربه يا مشاهده. اين رويكرد، پوزيتيويستها(اثبات گرايان) را بر آن داشت كه براي حل مسأله معنا يا به طور خاص معناي تجربي از نظر تجربه گرايان استفاده كنند. سؤال پوزيتيويست هاي منطقي اين بود كه چه چيزي باعث معنادار بودن گزاره اي در مورد عالم خارج مي شود؟ اكثر پوزيتيويست هاي منطقي كه در گروهي معروف به حلقه وين گرد هم آمده بودند دانشمنداني بودند كه به بنيادهاي علم علاقه مند بودند و به سرپرستي موريس شليك «رساله منطقي فلسفي» ويتگنشتاين را كه تازگي منتشر شده بود مي خواندند و درباره اش بحث مي كردند. رودلف كارنپ، اتونويرات، فيليپ فرانك و بعدها رايشنباخ و همپل از اعضاي حلقه وين بودند. آنها با مطالعه در اين زمينه «اصل تحقيق پذيري» را ارائه دادند كه معنادار بودن يك گزاره تجربي را به قابليت تحقيق درست يا غلط بودن آن گزاره تحويل مي دهد. اگر نتوان راهي براي تشخيص صدق يا كذب يك گزاره ارائه داد، آن گزاره بي معناست. آنها مابعدالطبيعه، اخلاق و مهمتر از همه نظريه هاي شبه علم را از جمله گزاره هاي بي معنا از لحاظ تجربي مي دانستند. اين بخش آخر، يعني تميز علم از شبه علم بعدها به عنوان يكي از موضوعات اساسي فلسفه علم (با مطالعات كارل پوپر) درآمد. پوزيتيويست ها كه هر كدام در يكي از رشته هاي علمي درس خوانده بودند مي خواستند فلسفه را نيز به شكل علم در آورند. از ديدگاه آنها تنها فلسفه اي كه مي شد از آن صحبت كرد فلسفه علم بود؛ اما حلقه وين خيلي زود از هم پاشيد و ظهور هيتلر در اروپا باعث شد هر كدام از اعضاي حلقه به جايي ديگر از دنيا مهاجرت كند. با اين جابه جايي ها نظريات آنها نيز در معرض انتقاد قرار گرفت. كارل پوپر در انگلستان يكي از منتقدان اصلي آنها بود وهمچنين برخورد با پراگماتيست هاي آمريكايي باعث بروز انتقادهاي ديگري به فلسفه پوزيتيويست  منطقي شد.
در سالهاي نيمه دوم قرن بيستم، وقتي ديگر رويكرد به شدت منطقي تجربه گرايان از سكه افتاده بود، فيلسوفان علم به تاريخ علم علاقه بيشتري نشان دادند. آنها با مطالعه تاريخ علم از عهد باستان تا قرون وسطي و رنسانس و عصر جديد مي خواستند روش علم را بازسازي كنندو بفهمند علم چگونه كار مي كند. اين فلاسفه عقيده داشتند براي مطالعه در فلسفه علم بايد نمونه اي از علم واقعي در دست داشته باشند و نه نمونه اي كه خودشان در ذهن از علم ساخته اند. در اين دوران و در سالهاي  دهه ۶۰ بود كه تامس كوهن «ساختار انقلاب هاي علمي» خود را منتشر كرد. سؤال او اين بود كه آيا واقعاً در علم انقلابي اتفاق افتاده است و آيا مي توان تغييرات علم را انقلاب نام نهاد يا اين كه علم به طور تدريجي و پيوسته در طول تاريخ خود تغيير كرده است. كوهن با معرفي مفهوم پارادايم علمي به عنوان نظريه  يا ديدگاه علمي كه در يك دوره متداول است، تغييرات علم را ناگهاني مي دانست. پس از كوهن فلسفه علم به سمت جامعه شناسي پيش رفت و كساني چون پل فايرابند آنقدر پيش رفتند كه در علم نيز هر چيزي را ممكن مي دانستند و از نظر آنها علم با هنر هيچ تفاوتي نداشت. اين نظر، ديدگاهي نسبي  گرايانه نسبت به علم بود.
فيلسوفان بعدي اين ديدگاه را در پيش نگرفتند و در همان زمان كارهاي افرادي چون كواين مطرح شد كه مورد توجه فلاسفه علم قرار گرفت. كواين عقيده داشت كه ديگر براي فلسفه بافي جايي نمانده است و معرفت شناسي بايد طبيعي شود و روشي مانند علوم طبيعي را در پيش بگيرد. امروزه فلسفه علم راهي را در پيش گرفته است كه كاملاً  مبتني بر علوم خاص است. فيلسوف علم بايد يكي از علوم پايه را خوانده باشد يا در يكي از مسائل علمي كار كرده باشد. امروز فيلسوفان علم دانشمنداني هستند كه در شاخه هاي تخصصي- علمي و گاهي حتي در دانشكده هاي علوم پايه به همراه دانشمندان ديگر به درك مباني آن علم كمك مي كنند. فيلسوف علم ديگر مزاحمي براي دانشمندان به حساب نمي آيد كه برايش تجويز كند چگونه بايد علم را به پيش برد. فيلسوف علم به جست وجوي مفاهيم مسأله  برانگيز در علم مي پردازد. براي مثال فيلسوفان علم در زيست شناسي به ژنتيك و تكامل، در فيزيك به مباني فيزيك كوانتومي و مكانيك آماري، در علوم كامپيوتر و روانشناسي به فلسفه هوش مصنوعي و فلسفه ذهن مي پردازند. امروزه رشته هايي چون فلسفه طب، فلسفه اقتصاد بر مبناي نظريه بازي  ها و فلسفه شيمي از موضوعات داغ در شاخه هاي متفاوت فلسفه علم هستند.
فلسفه علم آكادميك
اگر بخواهيم فلسفه علم را به طور آكادميك در طول اين قرن پيگيري كنيم،  دانشگاه كالج لندن (UC) اولين جايي بود كه به اين رشته پرداخت. ابتدا با دوره اي با نام «نظريه ها، روش ها وتاريخ علم» در سال ۱۹۲۲ و بعد در سال ۱۹۲۴ دوره كارشناسي ارشد اين رشته راه اندازي شد. سپس در سال ۱۹۴۵ وقتي كارل پوپر براي تدريس در منطق و روش هاي علمي به مدرسه اقتصاد لندن (LSE) رفت، اين دانشگاه نيز رشته فلسفه علم را تأسيس كرد. دانشگاه ملبورن نيز در سال ۱۹۴۶ از اولين دانشگاههايي بود كه تدريس در تاريخ و فلسفه علم را شروع كرد. تاريخ علم نيز رشته اي بود كه با تحولات پيش آمده در علم و فلسفه علم به دانشگاههاي دنيا راه يافت. دانشگاه ويسكانسين رشته تاريخ علم خود را در سال ۱۹۴۲ تأسيس كرد و دانشگاه هاروارد نيز در سال ۱۹۶۶ به تأسيس رشته تاريخ علم رضايت داد؛ اما امروزه در بيشتر دانشگاههاي دنيا رشته تاريخ و فلسفه علم ارائه مي شود كه در بعضي جاها دانشكده اي مستقل دارد و در بعضي دانشگاههاي ديگر زيرمجموعه دانشكده علم يا دانشكده فلسفه است.
در مورد مجلات تخصصي در فلسفه علم نيز وضع به همين منوال است. اركنتنيس ، مجله اي كه حلقه وين يا بهتر است بگوييم جامعه علمي ماكس پلانك از سال ۱۹۳۰ آن را منتشر كرد؛ اولين مجله تخصصي فلسفه علم است كه درحال حاضر نيز منتشر مي شود. در سال ۱۹۳۴ مجله «فلسفه علم» اولين شماره خود را منتشر كرد و در همان سال انجمن فلسفه علم با ۱۵۳ عضو تأسيس شد كه فيليپ فرانك از اعضاي حلقه وين سرپرستي آن را برعهده داشت. اولين سمينار در فلسفه علم نيز با موضوع «معرفت شناسي علوم خاص» در سال ۱۹۲۹ در پراگ برگزار شد. امروزه مجله هاي تخصصي متنوعي در اين زمينه منتشر مي شود و سمينارهاي زيادي حتي در شاخه هاي بسيار تخصصي فلسفه علم برگزار مي شود كه نشان از آكادميك شدن فلسفه علم در طول زمان دارد.
پي نوشت ها: 
۱- درآمدي تاريخي به فلسفه علم/ جان لازي/علي پايا / انتشارات سمت
۲- The Cambridge Dictionart of Philosophy/edited by R.Audi/ Cambridge University Press
۳- The Blackwell Guide to the Philosophy of Science/ edited by P.Machmer & M.Silberstein/ Blackwell Publishers Ltd ۲۰۰۲.

تازه هاي انديشه
مجموعه ۱۰ جلدي در نقد جريانهاي روشنفكري منتشر مي شود
مهر: مجموعه اي ۱۰ جلدي، در نقد جريانهاي روشنفكري ، از سوي دفتر تأليف معاونت پژوهشي و آموزشي سازمان تبليغات اسلامي چاپ و منتشر مي شود.پيمان ملازاده مدير كل دفتر تأليف معاونت پژوهشي و آموزشي سازمان تبليغات اسلامي ضمن اعلام اين مطلب با اشاره به اينكه آثار فوق نقد كتابهايي هستند كه قبلا منتشر شده اند، گفت: اين نقدها به منظور روشنگري اذهان عمومي و ارائه مطالب صحيح و واقعي چاپ و منتشر مي شوند.وي با اشاره به اينكه يك نسخه از مجموعه نقدهاي فوق منتشر شده و در اختيار علاقه مندان قرار دارد، افزود: «راه و بيراه» نقدي درباره كتاب «صراط هاي مستقيم» ، نوشته دكترعبدالكريم سروش است كه به چاپ دوم نيز رسيده است.ملازاده در ادامه، نقد كتاب «حكومت ولايي» نوشته دكترمحسن كديور، نقد كتاب يكي از روشنفكران ايراني مقيم آمريكا و همچنين نقد كتاب «سنت و سكولاريسم» را كتابهايي عنوان كرد كه زير چاپ قرار دارند.
مدير كل دفتر تأليف معاونت پژوهشي و آموزشي سازمان تبليغات اسلامي با اعلام اينكه براي نگارش نقد هر يك از اين كتابها، يك تا يكسال و نيم زمان صرف شده است، گفت: در نقدهاي فوق، ابتدا خلاصه اي از كتاب اصلي درج مي شود و در ادامه اين خلاصه، نقد دقيق و مفصلي از مطالب مطرح شده، براي اطلاع و آگاهي مخاطب ارائه مي شود.
001623.jpg
نشريه زمانه منتشر شد
گروه انديشه: شماره جديد نشريه زمانه منتشر شد.مطلب ويژه شماره اخير «زمانه» به دوم خرداد ۷۶ اختصاص دارد. سردبير اين نشريه در اين باره مي گويد: «دوره موسوم به دوم خرداد براي كساني كه با تاريخ سده اخير ايران آشنايي دارند واقعه عجيب و غيرمنتظره اي نبود. انقلاب اسلامي دير يا زود با چنين رخدادي روبه رو مي شد...»در اين شماره مطالب زير منتشر شده است:دو نوع دوم خرداد،  بازي با حاصل جمع صفر، ۱۳۷۶ و جنبش هاي اجتماعي، سنت متجدد، تعريف نسل سوم و ...
001626.jpg
نشريه «چشم انداز ارتباطات فرهنگي» منتشر شد
پانزدهمين شماره نشريه «چشم انداز ارتباطات فرهنگي» ويژه تعاملات فرهنگي فرهنگ ايراني و جهان عرب منتشر شده است.عناوين پاره اي از مقالات اين شماره نشريه «چشم انداز» و نام نويسندگان آنها بدين قرارند: تعامل فرهنگي- ادبي ايرانيان و اعراب قبل از اسلام (مصطفي شريف)، لوازم و مباني گفت وگوي فرهنگي ايران و جهان عرب (جمانه طه)، پيشينه تعاملات فرهنگي ايران و جهان عرب (محمد قجه)، نگاهي به تاريخ مؤسسه ايرانشناسي در فرهنگستان علوم اتريش (برت  فراگنر)،  مسيحيت ارتدوكس هويت منحصر به فردي را داراست (گفت وگو با رادووان بيگوويچ رئيس مركز فرهنگي مسيحيت ارتدوكس بلگراد) و ديپلماسي آموزش؛ رويكردي جديد در كاربرد ارتباطات و فرهنگ در خدمت منافع ملي (حبيب معظمي).
اصلاح يك خبر
گروه انديشه: در شماره ۳۷۰۰ روزنامه همشهري مورخ ۲۷/۲/۸۴ در ستون تازه هاي انديشه، به نقل از خبرگزاري سينا آمده بود: «بنياد حكمت اسلامي صدرا كه هشتمين همايش خود را در خرداد سال ۸۴ برگزار خواهد كرد، سالانه تعدادي از مجموعه ۲۰ عنوان كتاب حكيم ملاصدرا را در سي نسخه چاپ و منتشر مي كند.» مديريت انتشارات بنياد حكمت اسلامي صدرا طي نمابري به روزنامه همشهري ضمن تكذيب خبر فوق ذكر كرد: «انتشارات بنياد حكمت اسلامي صدرا نيز همچون ساير ناشران معتبر كشور از هر عنوان كتاب بين ۲ تا ۵ هزار نسخه منتشر نمود كه فهرست آن در اداره كتاب و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي موجود است.»

رويدادهاي انديشه
چيتيك و مولانا
مهر: ويليام چيتيك؛ نويسنده و پژوهشگر آمريكايي، گفت: محبوبيت بسيار اين شاعر و عارف شرقي (مولانا) در غرب، براي من به اثبات رسيده است، علاوه بر مولانا، «خيام» نيز مطرح و مشهور است اما نه به اندازه مولانا.
وي كه در مقام شاگردي با دكتر سيد حسين نصر، سابقه دوستي و آشنايي دارد، تحقيقات مفصلي درباره تعدادي از ديوانهاي سخن و ادب ايران از خويش به ثمر رسانده است.
ويليام چيتيك كه آثاري درباره عرفان و ادبيات فارسي ترجمه و منتشر كرده است، در توضيحات بيشتري درباره آثار خود گفت: يكي از كتابهاي من، دربرگيرنده ترجمه صحيفه سجاديه است و ديگري لمعات فخرالدين عراقي و نفحات الانس عبدالرحمان جامي است كه بخش قابل ملاحظه اي از آن به زبان عربي است. همچنين اكسير العارفين و الواردات غريبه را از ملاصدرا و بيشتر آثار بابا افضل كاشاني را به انگليسي ترجمه كرده ام، البته اثري را هم در ارتباط با مولانا، به نام راه عرفاني عشق تأليف كردم كه به فارسي هم ترجمه شده است.
اين متفكر و پژوهشگر آمريكايي به تشريح كتاب ترجمه مقالات شمس تبريزي ( من و رومي ) پرداخت و يادآور شد: اين كتاب به ترجمه تعدادي از مقالات شمس اختصاص يافته و در اين كار از مقالات شمس تبريزي «محمد علي موحد» بهره برده ام ، مقالات شمس ، فوق العاده جذاب و در عين حال مبهوت كننده است و من هيچ كتاب فارسي ديگري را مشابه آن نيافته ام.
ويليام چيتيك تصريح كرد: «من و رومي» از سه قسمت عمده تشكيل شده است. قسمت اول؛ زندگي شمس قبل از ملاقات با مولاناست ، تعليمات شمس و گفته هاي او هم قسمت دوم را در بر مي گيرد و قسمت سوم كتاب هم شمس در كنار مولاناست.
اين نويسنده و پژوهشگر غربي، برخي سخنوران و قدماي زبان و ادبيات فارسي را در دنياي غرب، مشهور و ستاره توصيف كرد و خاطرنشان ساخت: مولانا يكي از همين مشاهير است كه در غرب، همه او را و آثار او را مي شناسند، محبوبيت بسيار اين شاعر و عارف شرقي در غرب براي من به اثبات رسيده است، علاوه بر مولانا، «خيام» نيز مطرح و مشهور است اما نه به اندازه مولانا.
هم انديشي نشانه شناسي هنر
مهر: از سوي فرهنگستان هنر «هم انديشي نشانه شناسي هنر اصفهان» برگزار مي شود.
هم انديشي نشانه شناسي هنر اصفهان امروز و فردا در دانشگاه هنر اصفهان برگزار مي شود.
در اين هم انديشي موضوعات مختلف نشانه شناسي هنر اصفهان بررسي مي شود. دبير علمي «هم انديشي هنر اصفهان» بر عهده دكتر احمد پاكتچي است.
برخي از سخنرانان اين هم انديشي عبارتند از: دكتر فرزان سجودي، دكتر احمد پاكتچي، دكتر بهمن نامورمطلق، منيژه كنگراني، دكتر فرهاد ساساني، دكتر مهدي مطيع، دكتر علي عباسي، دكتر محمد رضا شعيري، دكتر زهرا اهري، دكتر امير علي نجوميان.
لازم به ذكر است فرهنگستان هنر تا كنون دو هم انديشي درباره نشانه شناسي هنر برگزار كرده است.
همايش نوگرايي و تجدد انديشه ديني در تونس برگزار شد
مهر:همايش دو روزه «نوگرايي و تجدد انديشه ديني: فرصت ها و چالش ها» در بيت الحكمه تونس و با حضور يكصد نفر از انديشمندان و استادان حوزه و دانشگاه ايران و تونس برگزار شد.
بر اساس گزارش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي ، مقاله رئيس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي،حجت الاسلام محمدي عراقي، با عنوان «نوگرايي بين بدعت و ابداع» توسط رايزني فرهنگي ايران در تونس در اين همايش قرائت شد.
دكتر محمد آذر شب با عنوان «انديشه ديني بين تحجر وتجدد» دكتر احمد جلالي با عنوان «تجدد از ضروريات انديشه ديني» ، دكتر فاطمه طباطبايي با عنوان «تجدد در انديشه عرفاني امام خميني (ره)» و حجت الاسلام علي اكبر رشاد با عنوان «فقه: چالش ها، كاستي ها و بايسته ها» از كشورمان در اين همايش سخنراني كردند.
لازم به ذكر است اين همايش نخستين كار مشترك رايزني فرهنگي ايران در تونس با بيت الحكمه تونس بود.

انديشه
اقتصاد
اجتماعي
سياست
سينما
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |