چهارشنبه ۱ تير ۱۳۸۴
نگاهي به روزنامه نگاري الكترونيك
اجبار يا انتخاب
000174.jpg
بهاره نصيري
تكنولوژي اينترنت امروزه ارتباطات را بسيار آسان و كم هزينه و ارزان كرده است. اين تكنولوژي، افراد زيادي را به خود جلب كرده و در زندگي روزمره افراد نفوذ كرده است، بطوري كه ارتباط الكترونيكي جزو لاينفك زندگي افراد به شمار مي آيد. حتي رسانه هاي جمعي نيز به نوعي اينترنت را پذيرفته اند و تقريبا تمامي اشكال رسانه هاي سنتي از قبيل راديو و تلويزيون و روزنامه ها كار خود را در اين حوزه جديد بسط و گسترش داده اند. اين فن آوري اگر چه در تمامي جوامع به شكل يكسان و متعادلي مورد استفاده قرار نمي گيرد، اما بدليل توانايي هاي شگرف و بي سابقه اي كه دارند در آينده عموميت بيشتري خواهند يافت. مطلبي در زمينه روزنامه نگاري الكترونيك تهيه شده كه مي خوانيد .
روزنامه نگاري الكترونيك به معني انتشار اطلاعات در دوره هاي زماني مشخص در قالب صفحات وب بر روي يك شبكه اطلاع رساني يا روي اينترنت است.
اينترنت و تار جهان گستر، هر دو بطور قابل توجهي، بر ژورناليسم مدرن تأثير گذارده اند. بسياري از ايستگاه هاي پخش تلويزيوني، راديويي و روزنامه ها، سايت هاي خود را با استفاده از تكنولوژي اينترنت اداره مي كنند. رسانه هاي آن لاين (online) با توجه به طبيعت شان از رسانه هاي سنتي مجزا هستند. در يك روزنامه الكترونيك اين امكان وجود دارد كه علاوه بر نوشته ها و تصاوير، از صدا و فيلم نيز استفاده شود و با استفاده از فن آوري چند رسانه اي
(Multi Media) روزنامه مي تواند از قابليت هاي رسانه هاي ديگر همچون راديو و تلويزيون نيز بهره گيرد و مانند رسانه اي جديد، ضمن حفظ قابليت هاي سنتي خود، امكانات جديدي نيز ارائه كند. به عنوان مثال هر يك از رسانه هاي قبلي مبتني بر يك يا دو راه حسي براي برقراري ارتباط بودند: روزنامه با بينايي، راديو با شنوايي و تلويزيون با بينايي و شنوايي سر و كار دارد، اما رسانه جديد ديجيتالي فرصتي براي تلفيق تصوير، متن و صدا در فرآيندهاي ارتباطي يك سويه و دوسويه را فراهم مي كند.
راجرز فيلدر در مورد فرآيندي كه با ظهور هر رسانه ارتباطي جديد آغاز مي شود از اصطلاح «دگرگوني رسانه» استفاده مي كند و معتقد است كه رسانه جديدي بطور خودجوش و مستقل پديد نمي آيد بلكه حاصل تدريجي «دگرگوني رسانه قديمي» است و زماني كه اشكال جديدتر رسانه هاي ارتباطي ظهور مي يابند، شكل هاي قديمي تر از ميان نمي روند بلكه به جاي نابودي، به رشد تدريجي و منطبق سازي خود ادامه مي دهند.
در هر حال اولين روزنامه آن لاين، كه محتواي خود را به صورت الكترونيك ارائه كرده است، روزنامه شيكاگو تريبيون، در سال ۱۹۹۲ است. از سال ،۱۹۹۲ رسانه هاي آن لاين بطور خارق العاده بسط يافته و به تكامل رسيده اند.
در ايران نيز، همشهري اولين روزنامه اي بود كه در سال ،۱۳۷۳ نسخه الكترونيك روزنامه چاپي خود را منتشر كرد. اولين روزنامه الكترونيك محضي كه تاكنون در ايران منتشر شده، خانه ملت است كه توسط مجلس شوراي اسلامي تهيه و منتشر مي شود.
بايد توجه داشت كه روزنامه نگاري الكترونيك هم چشم و هم گوش مخاطب را نشانه مي گيرد و به همين دليل صداها و جلوه هاي ويژه تصويري نيز نقش مهمي برعهده دارند، با وجود همه اينها روزنامه نگاري الكترونيك نيز برپايه متن و نوشتار بنا شده است. محتويات چنين روزنامه اي به چاپ بر روي كاغذ، فقط بصورت فايل هاي كامپيوتري در دوره هاي زماني معيني در يك شبكه اطلاع رساني متصل به اينترنت قرار مي گيرد و مخاطبان چنين نشرياتي مي توانند صفحات روزنامه را روي صفحه نمايش كامپيوتر خود ببينند و يا آن را روي كاغذ چاپ كرده و سپس مطالعه كنند. اتصال به شبكه اطلاع رساني مورد نظر ممكن است از طريق اينترنت يا در يك شبكه داخلي (اينترانت) صورت پذيرد. يك روزنامه ممكن است فقط بصورت الكترونيك منتشر شود يعني هيچ نسخه چاپي از آن موجود نباشد. در عين حال نشريات بسياري هم هستند كه علاوه بر چاپ و انتشار نسخه كاغذي، بصورت الكترونيك نيز منتشر مي شوند. به چنين نشريات الكترونيكي مي توان عنوان نسخه الكترونيك نشريات چاپي اطلاق كرد.
اكثر روزنامه ها بدان جهت به فضاي سايبرنتيك توسل جسته اند كه از رقيبان خود عقب نمانند. اين نسخه هاي اينترنتي سبب شده اند روزنامه ها در سطح جهان به دست كساني برسند كه پيش از آن خواننده اشان نبوده اند. نسخه هاي الكترونيك همچنين روزنامه ها را قادر مي سازد تا زير ساختي براي پخش پيام هاي بازرگاني فراهم آورند. علل گرايش به روزنامه هاي سايبر دلايل شخصي دارد كه به ويژگي هاي منحصر به فرد آنها باز مي گردد از جمله آنها مي توان به موارد زير اشاره كرد: ۱ _ عدم محدوديت زماني و مكاني: زمان و مكان هر دو براي روزنامه هاي الكترونيك نابود شده اند، خواننده يك روزنامه الكترونيك هرگز منتظر يك ساعت خاص براي دسترسي به اطلاعات باقي نمي ماند و به محض تماس با رسانه خود در اينترنت، در جهان سايبر قرار مي گيرد و اين يعني دسترسي سريع و آن لاين به اطلاعات. در ضمن حتي اختلاف ساعت با ساير كشورها براي دسترسي به اطلاعات موجود در رسانه هاي سايبر آنها و همچنين فاصله مكاني خواننده رسانه سايبر با اين نوع رسانه ها نيز هيچ مفهومي ندارد. روزنامه هاي الكترونيكي لحظه به لحظه در معرض ديد مخاطب قرار دارند و ساعت انتشار براي آنها هيچ معنا و مفهومي ندارد. در ضمن براي رسانه هاي سايبر هيچ مشكلي از نظر توزيع هم وجود ندارد، نه برف، نه باران، نه كمبود وسايل نقليه زميني و دريايي و نه مشكل تنظيم ساعت ارسال نشريه با خطوط هوايي، هيچ كدام مطرح نيست.
000168.jpg
2 _ امكان دسترسي به ادبيات جهاني واژه ها:
وجود فرامتن ( Hypertext) در رسانه هاي سايبر از ديگر مزاياي روزنامه نگاري الكترونيك است، فرامتن جذاب ترين مشخصه روزنامه هاي الكترونيك است. شايد ديده باشيد كه بسياري از واژه ها در متون اينترنتي، نوراني تر از ساير واژه ها هستند و يا با رنگ ديگري كه غالبا آبي هستند به نمايش درآمده اند. اگر با ماوس (Mouse) بر روي هر يك از اين واژه ها كليك كنيم، آنچه در عمل رخ مي دهد دستيابي به ادبيات جهاني آن واژه است. به عبارت بهتر مفهوم فرامتن اين است كه متون در جهان رسانه هاي سايبر به يكديگر گره خورده اند و زمان و مكان در اين گره خوردگي نابود شده است. استفاده از اين امكان، به معني دستيابي مخاطب به ادبيات جهاني يك واژه است. اين امكان براي هيچ يك از روزنامه هاي نوشتاري حتي در آرشيو خودشان متصور نيست و به يك رويا مي ماند.
۳ _ امكان استفاده از گرافيك متحرك، موسيقي، صدا و تصوير:
از بين موارد فوق، تنها تصوير است كه در رسانه هاي چاپي وجود دارد كه آن هم البته بدون تغيير مي ماند و براي هر نسخه روزنامه، ثابت است. اما در روزنامه هاي الكترونيك، گرافيك هاي متعدد و متحرك، تصاوير تغيير يابنده، صدا و موزيك به كمك خبرها، مقاله ها، گزارش ها و... مي آيند تا تأثيرگذاري مطلب به اوج خود برسد و كاربران رسانه هاي الكترونيك به هيچ وجه احساس خستگي نكنند.
۴ _ امكان ارتباط بي واسطه:
يكي ديگر از ويژگي ها و مزاياي روزنامه نگاري الكترونيك اين است كه بين توليدكننده و مصرف كننده يا همان رسانه و مخاطب، هيچ واسطه اي وجود ندارد و اين چيزي شبيه به ارتباط چهره به چهره است. به عبارت ديگر، هر دو طرف، هميشه به هم دسترسي دارند و امكان پس فرست هم بطور لحظه به لحظه براي طرفين موجود است.
۵ _ امكان كنش و واكنش دوسويه:
يكي از هيجان انگيزترين ويژگي هاي روزنامه نگاري الكترونيك، دوسويه بودن آن است. همانطور كه سير اطلاعات از سوي روزنامه الكترونيك امتداد مي يابد، مسير ديگري هم براي مخاطب هست تا اطلاعات خود را براي رسانه ارسال كند. به ديگر زبان روزنامه نگاري الكترونيك يك خيابان دو طرفه است. امكان ارسال فايل و يا ارسال نامه الكترونيك (mail-e) از ابزارهاي تعادل در اين نوع از رسانه هاست. به اين ترتيب علاوه بر ارتباط دوسويه روزنامه با مخاطبانش، ارتباط خوانندگان با يكديگر نيز برقرار مي شود.
۶ _ امكان شخصي شدن:
روزنامه هاي الكترونيك حتي مي توانند براي يك نفر انتشار يابند. به اين معني كه شما مي توانيد به روزنامه خود دستور بدهيد كه چه نوع اطلاعاتي را در اختيارتان قرار دهد و چه نوع اطلاعاتي را در اختيارتان قرار ندهد. اين كار البته به برنامه نويسي دقيق و ديناميك نياز دارد. در اين حالت، كاربر روزنامه الكترونيك به جاي دريافت كل مطلب، فقط مطلب سفارشي خودش را دريافت مي كند.
۷ _ رفتارهاي افقي و بدون سلسله مراتب:
با نگاهي به ادبيات و همچنين مرور نظريه هاي ارتباطي متوجه خواهيم شد كه ارتباطات جمعي از آغاز حالتي يك طرفه و عمودي داشته است. از مدل هاي ارتباطي شانون و ويور (claude Shannon and warren weaver) تا نظريه گلوله هاي جادويي
(Magic Bullets Theory) همه و همه جريانهايي يك طرفه بوده اند. حال آنكه در رسانه هاي الكترونيك، گيرنده يك مشاركت گر فعال است كه مانند فرستنده در توزيع اطلاعات شركت دارد. به نظر مي رسد كه اين ويژگي هاي منحصر به فرد به خوبي معرف چالش هاي موجود در برابر رسانه هاي نوشتاري سنتي باشد. اما اتفاق مهم روز اين است كه خود رسانه هاي الكترونيك نيز اكنون در عصر فن آوري هاي جديد، در برابر چالش هاي تازه اي قرار گرفته اند. آنها اكنون با يك رقيب از جنس خودشان مواجه شده اند و آن هم وبلاگ (weblog) است.
از ديگر ويژگيهاي يك روزنامه الكترونيك آنكه تعداد خوانندگان يك روزنامه الكترونيك قابل اندازه گيري است. به كمك ابزارهاي مديريت شبكه هاي كامپيوتري، هر شبكه اطلاع رساني اين توانايي را دارد كه تعداد افراد مراجعه كننده به يك پايگاه وب را در طول شبانه روز مشخص كند. به اين نكته نيز بايد توجه كرد كه روزنامه هاي الكترونيك همانند روزنامه هاي چاپي داراي تحريريه، خبرنگار، عكاس، حروفچين، صفحه آرا، ويراستار، دبير سرويس، سردبير و غيره است، اما دانش و مهارت انفورماتيكي بسياري از اين افراد، از هم سطحان خود در روزنامه هاي چاپي بالاتر است. به عنوان مثال، صفحه آراي يك روزنامه الكترونيك بايد علاوه بر آشنايي با اصول طراحي صفحات روزنامه، به خصوصيات و نحوه طراحي وب نيز تسلط كامل داشته باشد تا بتواند اصول و روش هاي صفحه آرايي خود را در قالب اين صفحات بگنجاند. در واقع، افراد شاغل در روزنامه هاي الكترونيك بايد تخصص خود در علوم اجتماعي را با فن آوري هاي نوين درهم آميزند.
اما كسب درآمد روزنامه هاي الكترونيك بيشتر از طريق آگهي است و با درج آگهي هاي اينترنتي در صفحات وب روزنامه درآمد كسب مي كند يا از طريق حق اشتراك مطالعه روزنامه و حق  اشتراك استفاده از آرشيو الكترونيكي و خدمات جانبي بخشي از هزينه هاي خود را پوشش مي دهد. اما در مقابل يك روزنامه الكترونيك هزينه هايي هم دارد كه بالطبع بيشتر از هزينه يك روزنامه چاپي است، از جمله هزينه دستمزد متخصصان انفورماتيك كه معمولا از روزنامه نگاران روزنامه هاي چاپي بالاتر است. همچنين هزينه تهيه و نگهداري تجهيزات نوين مانند دوربين هاي عكاسي و فيلمبرداري ديجيتال، كامپيوترهاي كيفي قوي و تجهيزات ارتباط با اينترنت و غيره دربردارنده هزينه هايي است.
با وجود آنكه فن آوري هاي نوين مي تواند امكانات جديد و در عين حال مخاطرات تازه اي براي رسانه هاي موجود فراهم آورد، توسعه فعلي نشريات الكترونيك يا نشريات موجود در شبكه وب، بر اثر اشتياق ناشران مطبوعات باعث شده كه اينترنت به مكاني براي دگرگون ساختن روند روبه كاهش ميزان خوانندگان و نه به عنوان خطري براي نشريات چاپي مورد تأكيد قرار گيرد. روزنامه نگاري الكترونيك گرايشي گذرا نيست و هنوز در حال ريشه دواندن در عادات ميليون ها كاربر در سراسر جهان است كه بدون كنار گذاشتن رسانه هاي سنتي، به جستجوي اخبار در وب  مي پردازند. اين وضعيت شبيه به همان چيزي است كه فيلدر آن را «دگرگوني رسانه» ناميد و باز هم نقش اول را در مرزهاي جديد ژورناليسم به رسانه هاي سنتي مي دهد. با توجه به توسعه نشر الكترونيك، صنعت مطبوعات ظاهرا به آينده خود اميدوارتر است. ناشران و سردبيران نشريات الكترونيك معتقدند كه فرصت چنداني براي نشريات چاپي وجود ندارد كه توسط نشريات الكترونيك جايگزين گردند. در عوض دست اندركاران نشريات چاپي براين عقيده اند كه نشريات چاپي پتانسيل آن را دارند كه چشم اندازهاي گسترده تري فراروي اين صنعت بازگشايند.
آينده يك رسانه جديد بستگي به اين دارد كه آيا اين رسانه، نسخه ديگري از يك رسانه موجود است يا خير؟ و اينكه تا چه اندازه مي تواند به ارزش رسانه قبلي بيفزايد. به عنوان مثال، روزنامه ها پس از سال هاي دهشتناكي كه طي آن، مؤسسات دات كام آنها را تهديد به نابودي مي كردند، هم اكنون در حال بازآفريني خود هستند تا به شركت هاي اطلاعاتي توزيع كننده خبر براي مراكز مختلف از روزنامه هاي كاغذي گرفته تا اينترنت و از كامپيوترهاي شخصي گرفته تا ابزارهاي بي سيم الكترونيكي تبديل شوند. پس آيا نمي توان هم ميراث گوتنبرگ را حفظ كرد هم از مزاياي روزنامه هاي الكترونيك برخوردار شد؟ به نظر مي رسد در حال حاضر روزنامه هاي الكترونيك و روزنامه هاي چاپي با تمام معايب و مزايايي كه دارند، به موازات يكديگر به كار خود ادامه مي دهند اما اين شرايط به راحتي مي تواند تغيير كند و كفه ترازو را به سمت يكي از آنها متمايل نمايد، به عنوان مثال روزنامه هاي الكترونيك مي توانند بواسطه پيشرفت فن آوري اطلاعات معايب خود را رفع نمايند و اينكه اگر امروز، هزينه و كيفيت ارتباط با اينترنت به عنوان يك عامل تأثيرگذار، پيشرفت روزنامه نگاري الكترونيك را كند ساخته، مي توان تصور كرد كه در صورت فراهم آمدن امكان ارتباط كيفي براي همه جهانيان با سرعت چندين برابر آنچه اينك مرسوم است، با تحقق آنچه بيل گيتس مدير عامل شركت مايكروسافت در سر مي پروراند، يعني رايگان شدن ارتباطات اينترنتي، چه تأثيري بر آينده مطبوعات و ساير رسانه ها خواهد گذاشت؟ اما روزنامه هاي چاپي نيز مي بايست با اتخاذ راهكارهاي مناسب خود را از خطر نابودي نجات دهند و سعي كنند خود را از يك سازمان پخش خبر به يك سازمان توليدكننده اطلاعات تبديل كنند كه دستيابي به چنين نقشي نياز به يك سري تحولات عمده فرهنگي در روزنامه نگاري دارد، تحولي كه نياز به ترك رفتار نخبه سالارانه و همچنين ترك دروازه باني كردن اخبار دارد. زيرا دنياي سايبر، دنياي ندادن اطلاعات نيست، بلكه دنياي بمباران اطلاعات است. عرصه سايبر هنوز فاقد دانش است و بيشتر اطلاعات عرضه مي كند. پس در عرصه تبديل اطلاعات به دانش، يك نوع كمبود به چشم مي خورد كه روزنامه هاي نوشتاري مي توانند آن را پر كنند. رسانه هاي سايبر عمدتا خبر زده هستند. پس روزنامه نگاري چاپي نبايد نيروي اصلي خود را كه ارائه گزارش و تحليل است از دست بدهد. بهتر است به جاي پرسش رايج تكنولوژي هاي نوين با روزنامه نگاري سنتي چه خواهد كرد؟ به اين پرسش تبديل شود كه روزنامه نگاران با تكنولوژي هاي نوين چه خواهند كرد؟ صرف دسترسي به تكنولوژي هاي نوين نمي تواند روزنامه نگاران به ويژه نسل جوان آنها را از اتكا به سنن ديرپاي روزنامه نگاري بي نياز كند. صرف دستيابي به تكنولوژي هاي نوين نمي تواند اين نسل را از كشف موضوع هاي روز، شناخت ملاحظات اخلاقي و حقوقي تسلط بر زبان ژورناليستي و تكنيك هاي خبرنويسي و گزارشگري، مصاحبه و مقاله نويسي و... بي نياز كند. البته در مقابل نسل كهن روزنامه نگاري ايران نيز نمي تواند نقش تكنولوژي هاي نوين در چرخه ويرانگر سرعت را ناديده بگيرد. براي اين نسل حيف است كه داشته ها و بايسته هاي خويش را از مخاطبان تكنولوژي هاي نوين دريغ كنند. اين نسل در عين حال بايد بر شكاف موجود ميان خود و تكنولوژي هاي جديد يك پل برقرار سازد. براي نسل اول و نسل دوم روزنامه نگاري در ايران شيفتگي در برابر تكنولوژي چندان خوشايند به نظر نمي رسد و اين تكنولوژي فقط پل عبور به سمت مخاطب است و قرار نيست هيچكس بر روي هيچ پلي بيتوته كند. پل محل عبور است نه توقف. مطلوب ترين حالت در گسترش روزنامه نگاري آن است كه مهندسي پيام عمق بيشتري يابد و درك بهتري از موقعيت كنوني روزنامه نگاري با توجه به روزنامه نگاران مسلط تر و خوانندگان منتقدتر به دست آيد و بالاخره شناخت بيشتري از فرداي روزنامه نگاري در جهاني كه ابزارهاي نوين اطلاع رساني باعث از بين رفتن عنصر زمان و مكان در آن شده اند، فراهم شود. اكنون به خاطر تولد اينترنت اين بزرگترين ابزار ارتباطي بشر در آغاز هزاره سوم و ورود به سپهر جهاني اطلاعات از هر نقطه زمين و در هر لحظه از زمان فقط به جا به جايي «ماوس» روي صفحه خود نياز دارد. شايد بتوان گفت اكنون جهان به اندازه همان مستطيل كوچكي است كه زير پاي «ماوس» انداخته مي شود تا راحت تر حركت كند، به همين سادگي و به همين كوچكي.
* منابع مقاله در دفتر روزنامه موجود است

بازخواني پرونده نشريات زرد
مطبوعات عامه پسند
000171.jpg
بيتا بابايي راد
دنيا كم كم از صفحه هاي نمايش و تصاوير فرهنگ عامه- تلويزيون، مطبوعات، ويدئو، ماهواره، رايانه، تبليغات، بازاريابي، طراحي، مراكز خريد، سرمايه هاي خيالي يا اعتبار- كه بخشي از مجموعه كلي گرايش به سوي فرهنگ عامه پسند مدرن هستند، اشباع خواهد شد.طبيعي است كه در اين فرايند، رسانه ها از اهميت بيشتري برخوردار مي شوند. ظهور اشكال مختلف رسانه اي به ويژه مطبوعاتي كه بخشي از فرايند تحول رسانه ها هستند وقتي با مصرف گرايي نيروهاي جديد اجتماعي توام شوند، فرهنگ رسانه اي عامه يا مطبوعات عامه كه پاسخگوي نيازهاي بخشي از اقشار جامعه است، به وجود مي آيد.
آنچه كه بررسي فرهنگ رسانه اي عامه را به موضوع قابل تأملي تبديل كرده است، تنها تنوع، تعدد و پيشرفت اين نوع خاص از نشريات نيست، بلكه افزايش روز افزون تأثير فرهنگ عامه به صورتي كه در اين نشريات ارائه مي شود بر زندگي مردم و نحوه نگرش آنها به حدي چشمگير است كه نياز به مطالعه اين پديده يعني مطبوعات عامه پسند را ايجاد كرده است. بنابراين شناخت و داشتن اطلاعات و آگاهي هاي لازم در اين زمينه ضروري است. مطلب ذيل به بررسي اين موضوع مي پردازد.

واژه «عامه» از ديدگاه مردم و نه افرادي كه در صدد به دست آوردن امتياز يا قدرت براي كنترل آنها هستند، از پراستعمال ترين واژه ها در مطالعات فرهنگي و رسانه اي است كه در عين سادگي، دشوارترين واژه در تحليل فرهنگي است. اصطلاح عامه يا عامه پسند كه در متون فارسي عمر چنداني ندارد، ترجمه رايجي براي واژه Popular يا Journalism است، مثل ادبيات عامه و مطبوعات عامه كه از مطبوعات حرفه اي متمايز محسوب مي شوند. اولين واژه اي كه در كشورهاي اروپايي و به خصوص آمريكايي در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم براي به كار بردن اين دسته از مطبوعات به كار رفته، اصطلاح «روزنامه نگاري زرد» Yellow J است كه داراي بار منفي نيز هستند. از اين روزنامه نگاري همچنين با تعابير ديگري چون روزنامه نگاري «جاز» و «تابلوييد» به خاطر قطع فشرده و كوچكي كه دارند نيز ياد شده است.
اكثر تحليلگران رسانه اي اصولا نشريات را به دو دسته كيفي (Quality Press) و عامه پسند كه در بطن خود داراي بار منفي است و يك نوع تخفيف را در مقابل نشريات مذكور به خاطر مي آورد، تقسيم مي كنند. اين نشريات با اغراق و بزرگنمايي و در عين حال با زباني ساده و سطحي به دنبال تيراژ بالا و در نتيجه جلب توجه هر چه بيشتر توده مردم هستند؛ به اين ترتيب اصطلاح عامه پسند، معنايي معادل غيركيفي پيدا مي كند. براي تمايز ميان اين دو دسته از مطبوعات، معيارهاي متفاوتي در نظر گرفته اند كه مي توان آنها را به سه دسته اصلي تقسيم كرد: ۱- ويژگي هاي نشريه (شامل ويژگي هاي صوري و محتوايي) ، ۲- ويژگي هاي خوانندگان (شامل ويژگي هاي فردي و اجتماعي) ۳- ويژگي هاي مشترك (شامل تيراژ، قيمت و كاركرد).
در پژوهش هاي صورت گرفته در حوزه مطبوعات وجود گستره متنوعي از متغيرها باعث تمايز مطبوعات عامه پسند از ساير نشريات شده است. درمورد معيارهاي مربوط به ويژگي هاي نشريه نيز بايد ويژگي هاي محتوايي و صوري را از همديگر متمايز كرد. ويژگي هاي محتوايي شامل اولويت هاي موضوعي، ارزش هاي خبري و زبان به كار گرفته شده در اين نشريات است.
بر اساس ارزيابي هاي روزنامه نگاران و صاحبنظران مسائل مطبوعاتي و فرهنگي مختلف در مورد ويژگي هاي محتوايي و صوري نشريات عامه پسند از آن جهت كه دغدغه تيراژ و خواننده دارند موضوعاتي در زمينه هاي حوادث، ورزش، هنر، سينما و مسائل اجتماعي را با جنجال سازي خبري و تكيه بر احساسات زودگذر و تب دار با زباني كه حد متوسط گفتار و نگارش اهل قلم است و درخور فهم طبقات مختلف مردم به خصوص تازه روزنامه خوان هاست به صورت ساده، همه فهم و سطحي و نه تحليلي عرضه مي دارند.
نشريات عامه پسند ضريب نفوذ خود را مديون دو نكته هستند: اول ابهام در موضوع و دوم اهميت موضوع. هر چه اهميت يك موضوع يا شخص و همچنين ابهام در قضيه بيشتر باشد، ضريب نفوذ آن نيز به همان ميزان بالا مي رود. همان چيزي كه در شايعه نويسي كاملاً شاهد آن هستيم.نشريات عامه پسند از آنجا كه فكرساز نيستند پيش از آن كه بخواهند به «چراها» بپردازند به «چگونگي» توجه مي كنند. به عبارتي مهمترين عنصر خبري كه اين نشريات پاسخگوي آن هستند عنصر خبري چگونگي و استفاده از ارزش خبري شگفتي است. همچنين تمايل اين نشريات در استفاده از منابع خبري متضاد بسيار بالاست و ارائه گزارش با منبع خبري، خبرنگار اعزامي را بسيار مي پسندند.
به طور كلي استفاده از سوژه هاي مختلف در زمينه هاي مختلف مورد استفاده مثل ورزش، مسائل اجتماعي،  سياست هاي داخلي و ملي، جنگ و ... آن هم به شكل مختلط، درشت نمايي، تحريف، جنجال آفريني، فوريت بخشيدن ساختگي به خبر، استفاده از عقايد و گرايش هاي فكري و يا سمبل هاي ملي مخاطبان، شايعه، نزديكي منبع پيام به مخاطب و استفاده از عاطفه گيرندگان پيام به ميزان بسيار زياد از تاكتيك هاي مورد استفاده نشريات عامه پسند است. اما آنچه حائز اهميت است اين است كه اگر يك پيام رسانه اي خوب تدوين و منتشر شود، مخاطبان توده با ميل خود آن را مي پذيرند، زيرا پاسخگوي نيازهاي ويژه وي در زمان هاي خاص است.و اما ويژگي هاي صوري نشريات عامه پسند از قطع نشريه شروع و با نحوه استفاده از رنگ و تصوير ادامه مي يابند و با چگونگي عنوان بندي و صفحه آرايي خاتمه پيدا مي كنند.
نشريات عامه پسند ايراني عموماً با قطع فشرده و كوچك (۳۳ * ۲۶) منتشر مي شوند. هيچ كدام شكل هنري و گرافيكي ندارند. لوگو يا آرم بيشتر آنها به راحتي خوانده نمي شود و جايشان ثابت نيست.
چاپ اين نشريات عموماً با كاغذ نامرغوب، ليتوگرافي غيردقيق و با تن رنگ بالايي صورت مي گيرد. صفحه آرايي نشريات عامه پسند شلوغ و آشفته است و صفحات اول آنها با تيترهايي با فونت درشت و با يك يا دو عكس هنرپيشه، فوتباليست و يا يك جنايتكار در اندازه بزرگ صفحه آرايي مي شود. اين نشريات پايه كار مشخص و معيني در به كارگيري حروف چه در بخش تيترها و چه در بخش متن ندارند. همچنين در شمار قابل توجهي از اين نشريات،  مطالب تفكيك شده نيست، ارجاع ها به درستي صورت نمي گيرد و كم دقتي در نمونه خواني و غلط گيري به وفور ديده مي شود.
از آنجا كه ثبات ارتباط يك نشريه با مخاطب خود در گرو ثبات روز انتشار و شكل ارائه مطالب مانند نوع صفحه بندي و كارهاي گرافيكي و ... است، اما بايد گفت مطالعه اين نشريات نشان داده كه نبود ثبات در هر يك از موارد كه ناشي از نبود خط سردبيري- رويكردي كه تمامي صفحات و مطالب و ستون هاي اين نشريات را در يك راستا پيش ببرد- است، باعث عدم احساس تعلق و عدم ارتباط پايدار اين نشريات شده است.
در مورد ويژگي هاي مخاطبان بايد گفت، مخاطبان اين نشريات را در ايران بيشتر افراد مجرد، محصلان و افراد با تحصيلات حول و حوش متوسطه كه از نظر پايگاه اجتماعي عمدتاً متعلق به اقشار متوسط جامعه اند، تشكيل مي دهند. در ايران برخلاف كشورهاي غربي مردان بسيار بيشتر از زنان اين نشريات را مطالعه مي كنند؛ به خصوص در آن دسته از نشرياتي كه بيشترين حجم مطالبش را مطالب ورزشي تشكيل مي دهد. در ايران فقط در آن دسته از نشرياتي كه موضوعات خانوادگي حجم اصلي آن را تشكيل مي دهد، خوانندگان زن بيشتر از خوانندگان مرد است.
آنچه تحقيقات در مورد آگاهي هاي خوانندگان نشريات عامه پسند نشان مي دهد اين است كه اطلاعات عمومي خوانندگان اين نشريات در حد نسبتاً بالا ولي آگاهي هاي مطبوعاتي خوانندگان نسبتاً پايين بوده است. پس مي توان گفت كه اطلاعات عامه پسند اين قبيل، دست كم مانعي براي افزايش سطح آگاهي هاي عمومي و حتي سياسي خوانندگان آن فراهم نكرده است.
همچنين پيام گيران مطبوعات عامه پسند توده اي از مصرف كنندگان منفعل قلمداد مي شوند كه در مقابل نفوذ موثر اين نوع خاص از رسانه ها آسيب پذيرند و به زودي در مقابل وسوسه خريد اين نوع كالاهاي فرهنگي تسليم مي شوند و لذت كاذب مصرف جمعي آنها را در معرض استثمار تجاري كه انگيزه فرهنگ توده اي است قرار مي دهد.
اما اين نظر كه پيام گيران مطبوعات عامه، توده هاي يك دستي از مصرف گرايان منفعل هستند نمي تواند معتبر باقي بماند، زيرا همان طور كه در توزيع رسانه ها در سطح جهان عدم برابري وجود دارد، عدم برابري هاي داخلي، اقتصادي و فرهنگي نيز باعث مي شود مردم نتوانند در فرهنگ رسانه اي عامه به طور يكسان سهيم شوند و داراي طيف هاي مختلفي از جمله طيف سني، طيف فكري،  طيف احساسي، طيف فرهنگي و طيف اقتصادي و ... هستند. تحقيقات انجام شده در اين زمينه نشان داده كه گروهي از خوانندگان اين نشريات را افراد با تحصيلات عالي تشكيل مي دهد و همان طور كه گفته شد اطلاعات عامه پسند اين افراد بيش از افراد با تحصيلات متوسط و پايين است؛ پس به طرزي موثر بايد به پيام گيران اين نشريات به عنوان دسته اي از مردم كه از نظر اجتماعي و سليقه هاي فرهنگي متمايزند بنگريم و بپذيريم كه سليقه هاي فرهنگي در جامعه شكل مي گيرد.
كاركرد مطبوعات عامه پسند
جامعه شناسان، پاسخي را كه يك رسانه به نياز جامعه مي دهد، كاركرد آن رسانه گويند. از آنجا كه محتواي مطالب نشريات عامه پسند بيشتر حول سرگرمي، فال، حوادث، مسائل هيجاني، مسائل خانوادگي افراد و ورزش و سينما متمركز است، مي توان گفت كه مهمترين كاركرد اين نشريات تفريح و سرگرمي است، اما كاركرد پنهان نشريات عامه پسند آماده سازي محصلان، زنان و افراد كم سواد بر مطالعه نشريات و ديگر محصولات فرهنگي جدي است. به عبارتي اين نشريات فرهنگ مطالعه را در جامعه به ويژه در بين افراد خانواده ترويج مي دهد. نشريات مذكور با توجه به اين كه قشر وسيعي از افراد جامعه را تحت پوشش دارند، زمينه را براي مطالعه بيشتر و گسترده تر افراد جامعه فراهم مي سازند.
«امري وامري» يكي از محققان ارتباط جمعي در اين زمينه مي گويد: خواننده فرهيخته، همواره اين مطبوعات،  متعلق به توده را با تمسخر مورد استقبال قرار مي دهد چرا كه محتواي چنان مطبوعاتي به احتمال زياد عاطفي و احساسي است. چنان تحقيري هميشه به حق نيست. همان گونه كه كودك پيش از آن كه به داستان هاي جدي تر روي بياورد، خواندن را با مامان غازه و داستان هاي افسانه اي شروع مي كند، اجتماعي هم كه براي نخستين بار توسط نهاد جديدي مورد خطاب قرار گرفته است احتمالاً به خاطر خودش آن چيزي را بر مي گزيند كه منتقدان، «جنجال برانگيزي» مي نامند.
نكته ديگري كه معمولاً در ارتباط با كاركردهاي نشريات عامه پسند، مطرح مي شود، كاركرد منفي آنها يا كژكاركردي است كه اين نشريات دارا هستند. بررسي هاي علمي نشان مي دهد كه نشريات مذكور از لحاظ محتوايي نه تنها مسائل جدي قابل توجهي را منتشر نمي كنند، بلكه سطحي نگر هستند و نوعي سطحي نگري را ترويج مي دهند و همچنين همه چيز را ساده مي كنند، برخوردهاي شخصي را رواج مي دهند و با هيجان و رسوايي رونق مي گيرند، خلاصه آن كه مطبوعات عامه پسند معيارهاي گفتمان عمومي را پايين مي آورند.
با توجه به ويژگي ها و كاركردهاي مثبت و منفي مطبوعات عامه پسند به طور عام مي خواهيم كه قضاوت هاي هنجاري در مورد مطبوعات عامه پسند و اثرات آن صادقانه باشد.
مطبوعات عامه پسند به عنوان واقعيتي غيرقابل انكار در حيات روزنامه نگاري وجود دارد كه همواره بسياري از انتقادها را متوجه خود كرده است. بسياري از انتقادهايي كه متوجه اين نوع مطبوعات است در طول تاريخ بر اساس ارزش هايي بود كه ميزان زيادي با ارزش هاي فرهنگي و سياسي گروه هاي برگزيده هم خواني دارد، زيرا ارزشهاي فرهنگي غالب در مطبوعات عامه پسند، حاصل عملكرد خاص رسانه ها و وابستگي شان به بلوك قدرت نيست. سليقه عامه معطوف به اطلاعاتي است كه با سليقه بلوك قدرت در تضاد است. منافع مردم از طريق مباحثه با بلوك قدرت تأمين مي شود؛ نه فقط با گوش دادن به حرف هاي آن. بنابراين اطلاعات عامه، اطلاعاتي جانبدارانه كه در خدمت منافع و علايق گروه خاصي از مردم است،  نه اطلاعاتي در خدمت حقيقت عيني.
البته تمام انتقادهايي كه متوجه مطبوعات عامه پسند است بر اساس منافع طبقاتي نيست. اين مطبوعات از بسياري جهات، به حق مي تواند مورد انتقاد قرار گيرد. مطبوعات عامه پسند دائماً در حال استفاده از روش بياني عامه و مواضع عامه در زمينه دانش رسمي است و شكاكيت آگاهانه عامه مي تواند با توسل به رويدادهاي حوزه عمومي و سياسي به سود تجاري فوري دست يابد و به توفيق اقتصادي برسد.
پرداختن به جنبه هاي هيجان انگيز يك واقعه خبري و توسل به احساسات خوانندگان كه در مطبوعات عامه پسند رايج است و اغلب مورد انتقاد قرار گرفته و به حق نيز هست مي تواند به معناي آسيب  ديدن حقايق و تخطي از راه انصاف باشد، اما اين احتمال هم هست كه مفيد و خوب هم باشند، يعني از طريق مخاطب قرار دادن حواس، احساسات، همچنين عقل و شعور، برانگيزنده مشاركت سياسي باشد. مشاركت سياسي نه تنها بر اساس پردازش منطقي اطلاعات شكل مي گيرد بلكه به احساسات، تعهد و گاهي خشونت نيز بستگي دارد؛ آنچه روزنامه نگاري تابلوئيد يا عامه پسند مي تواند فراهم كند. لازم نيست كه احساسات گرايي هميشه به عنوان دستاويزي منفي براي جلب خواننده به كار رود، چرا كه حقايق گاهي خود جنجالي هستند.
يكي از انتقادات اساسي وارده به مطبوعات عامه پسند عدم ارائه اين نشريات با كيفيت بالاي فني و گفتماني است، زيرا در كشورهاي جهان سوم و در حال توسعه به دليل توليد محصولات فرهنگي عامه پسند از سوي نخبگان و بوروكراسي حاكم هيچ روزنامه نگار و هنرمند تحصيل كرده اي جرأت همكاري با صنايع فرهنگي «تجاري» خودي را ندارد و از طرفي چون نشريات نخبه گرا و فرهنگ رسمي حاكم در جامعه نمي تواند همه فضاهاي سليقه اي جامعه را پاسخ گويد در نتيجه انتشار نشرياتي با كيفيت نازل و تيراژ بالا دور از انتظار نخواهد بود. بنابراين صنايع رسانه اي عامه به ويژه مطبوعات بايد خود را براي دگرگوني و تغيير شكلي بنيادين آماده كنند زيرا با توجه به تكنولوژي رسانه اي پيچيده امروزين نشريات عامه پسند موجود نمي توانند از نظر كيفي جايگاه خالي نشريات «پرطرفدار» را كه در سراسر جهان بدنه اصلي آمار مربوط به تيراژ نشريات را تشكيل مي دهند به هيچ وجهي پر كنند، در نتيجه باعث عموميت كالاهاي عامه پسند غربي مي گردد كه با وارد كردن معاني بيگانه، حيات فرهنگي جامعه به خطر خواهد افتاد و با فاجعه رويارو خواهيم شد.
طبيعت مطبوعات عامه پسند با وجود اشكالات فراوان اگر مورد حمايت آنهايي كه سرمايه فرهنگي و آموزشي نسبتاً زيادي دارند (عالمان، سياستمداران، روزنامه نگاران) و مي توانند سلايق و حال و هواي عامه، دانش عامه و مواضع اتخاذ شده در قبال دنياي اجتماعي را بهتر درك كنند، قرار گيرند و با چنين شناختي و به همراه آنهايي كه سرمايه آموزشي و فرهنگي كمتري دارند اما داراي توانايي هاي مختلف و كارايي در عرصه فرهنگ عامه اند، قادر خواهند شد نوعي حوزه عمومي جايگزين ايجاد كنند، جايي كه مي توانند موضوعات جديد را كه قبلاً ناديده گرفته شده بود به بحث بگذارند و خوانندگان جديد را مخاطب قرار دهند و جذب كنند و به بخش مهم و تأثيرگذاري از جريان حوزه عمومي رسانه اي و همچنين به عنوان عرصه جايگزيني براي گفت وگوي عمومي در نظر گرفته شوند. در اين صورت است كه مطبوعات عامه پسند قادر خواهند شد اجتماع را گسترش دهند و امكان دريافت خبر را براي گروه هايي فراهم كنند كه پيش از آن هدف مطبوعات معتبر نبوده اند و تغييرات اجتماعي و فرهنگي را سبب شوند.
*منابع مطلب در دفتر روزنامه موجود است.

نگاه امروز
مالكيت رسانه
سمانه بامشاد
اختراع خط و استفاده از حروف شرايط را براي تحولات آتي در زندگي اجتماعي بشر رقم زد.
با وقوع انقلاب صنعتي، جهان اولين گام هاي جدي را به سوي رشد و تعالي برداشت. شكل گيري امكانات چاپي و به همراه آن نشر مطبوعات و كتاب تغييرات شگرفي را در زندگي بشري به همراه داشت. بعدها پديدآمدن اولين رسانه شنيداري به نام راديو، انقلابي جديد در عرصه ارتباطات بوجود آورد و همگان را متعجب كرد.
بعد از اختراع راديو، تلويزيون و تلگراف، ساير رسانه هاي ارتباطي بوجود آمدند كه به خودي خود هر يك در زمينه تسهيل ارتباطات و زندگي اجتماعي مؤثر بودند.
امروزه رسانه ها به عنوان ابزاري مفيد و كارآمد براي تمامي افراد جامعه مورد نياز است.
لذا اگر در جامعه اي، مردم دسترسي آزاد به رسانه اي را نداشته باشند حتي رسانه هاي كوچك يا كم برد، به خودي خود حاكمان سياسي آن كشور از سوي جامعه بين المللي به عقب ماندگي رسانه اي متهم مي شوند. بنابراين رسانه ها نقش مهمي را در جامعه ايفا مي كنند.
«رسانه  همان پيام است».با اين سخن مارشال مك لوهان نظريه پرداز ارتباطات، به نقش بيشتر رسانه ها واقف مي شويم. رسانه ها براي خودشان مالكيتي را دارا هستند و براساس قوانين و مقررات تعيين شده در حوزه هاي مختلف به فعاليت مي پردازند.
رسانه ها بنابر درخواست دولت ها به گروه هاي مختلفي تقسيم مي شوند به طوري كه جوامع مختلف با اصول سياسي خاص خود از رسانه هاي موجود استفاده هاي خاصي را مي كنند، از اين رو مالكيت رسانه ها در اين جوامع مورد پرسش جدي است. طبق كنوانسيون هاي بين المللي، امروزه قوانين خاصي براي مالكيت رسانه ها قرار داده شده كه لازم است دست اندركاران رسانه اي كشورها اين قوانين را به نحوي در جوامع خود مورد توجه قرار دهند.
با ظهور فناوري اطلاعات و ارتباطات، اخيرا نقش رسانه ها روشن تر نشان داده شده است، به نحوي كه باعث بسط و گسترش رسانه ها شده است.
قبل از ظهور فناوري اطلاعات، اغلب رسانه ها در اختيار دولت ها و جوامع قدرتمند بود، اما با امكانات فني جديد محدوديت هاي بوجود آمده براي رسانه هاي مختلف معمولا با تمهيداتي از بين مي رود.
با اين حال همچنان پرسش هايي در زمينه استفاده از رسانه ها در بين مخاطبان مطرح است.

نگاه
نواهاي جديد
به نظر كارشناسان، با بعضي تغييرات در سازمان صدا وسيما ، در راديو و تلويزيون اهميت بيشتري به برنامه هاي موسيقي داده شده است.
به گزارش «مهر» ، امسال در طول تعطيلات نوروزي شاهد برنامه هاي مختلف موسيقايي از شبكه هاي صدا و سيما بوديم كه در مقايسه با كمبود اين نوع برنامه ها در دوره هاي گذشته ، نويدبخش تغييري مثبت در حوزه موسيقي بود.اگرچه همچنان آواهاي ناشناس و ناكوك بسياري از خوانندگان موسيقي «پاپ» كه براي معرفي خود، هيچ مكاني را بهتر از صدا و سيما سراغ ندارند، پيوسته از رسانه ملي به گوش مي رسد، اما پخش برنامه هايي نظير «آواي ايراني» اثر سوء آن را كاهش مي دهد. پخش برنامه هايي چون «ساز و آواز ايراني» و همچنين مجموعه برنامه «آواي ايراني» كه در آن علاوه بر پخش آثار استادان مسلم موسيقي سنتي ايران، اقدامي بسيار مثبت براي يادآوري روزهاي شكوفايي موسيقي در صدا و سيما بود.
استادان موسيقي ايراني ، با گرايش اخير راديو و تلويزيون به سمت توليد و پخش برنامه هاي وزين و كارشناسانه در حوزه موسيقي، دلشان گرم شده است.
از سويي ديگر نمايش اين نوع برنامه ها، پيوسته يكي از خواسته هاي علاقه مندان موسيقي سنتي ايران بوده است؛ چرا كه بسياري از آنها معتقدند كه نپرداختن رسانه ملي به موسيقي جدي ايران يكي از بزرگترين دلايل رو آوردن جوانان به موسيقي هاي غربي و همچنين دور ماندن از اصالت هاي ايراني است.در اين ميان اگرچه صدا و سيما باز هم يك سويه تنها به موسيقي سنتي ايران به شكل جدي مي پردازد و سبك هاي كلاسيك و موسيقي علمي روز را فراموش كرده است، اما مي توان اميدوار بود كه در آينده اي نه چندان دور، اين مسئله به تمام سبك هاي موسيقايي تعميم پيدا كند.از ديگر نكات اعلام شناسنامه اثر موسيقايي است. حدودا يك سالي است كه صدا و سيماي ايران، پس از پخش قطعه موسيقي، شناسنامه آن را اعلام مي كند و اين موضوع براي هنرمندان موسيقي ايراني كاري ارزشمند و درخور توجه و تقدير است. هرچند كه اين موضوع از بديهي ترين حقوق يك هنرمند موسيقيدان به شمار مي آيد.
همچنين تاسيس شوراي تخصصي موسيقي از ديگر فعاليت هاي مركز موسيقي و سرود صدا و سيما به شمار مي آيد. حضور هنرمنداني چون «مجيد انتظامي» و «احمد پژمان» كه پيش از اين هرگز حاضر نبودند تن به كارهاي اجرايي بدهند، در اين شورا نشان مي دهد كه اگرچه روند اتفاقات و تغييرات برنامه هاي موسيقي شايد كند به نظر بيايد، اما اصولي تر پيش مي رود.در سال ۸۳ برنامه هايي نظير «با كاروان شعر و موسيقي» ، «با شبنم» ، «بم خواني» و «بهار موسيقي» پخش شد كه قريب به اتفاق آنها به موسيقي اصيل ايراني مي پرداخت. در بعضي مواقع هم قطعاتي در قالب نمايش هاي موسيقايي همراه با رقص هاي محلي از موسيقي نواحي ايران، پخش مي شد كه با استقبال فراوان مردم روبه رو شد.

سايه روشن رسانه
تجليل نويسندگان
نخستين همايش تجليل از نويسندگان برنامه هاي راديو و تلويزيون مراكز كشور با حضور رئيس سازمان صدا و سيما و معاون امور مجلس و استان ها و پرفسور حميد مولانا در اصفهان برگزار مي شود.
به گزارش ايسنا، اين همايش يك روزه با همت معاونت امور مجلس و استان هاي سازمان صدا و سيما در محل آمفي تئاتر دانشگاه صنعتي اصفهان برگزار  شد. بنا بر اين گزارش از قريب به ۶۰۰ تن از شخصيت هايي كه در زمينه هاي مختلف اعم از برنامه هاي نمايشي، گزارشي و خبر متن هايي را در مراكز استانها به نگارش درآورده اند، تجليل شد.
شبكه سه و نيم
مجموعه طنز «شبكه سه و نيم» به كارگرداني داريوش كاردان از شبكه ۳ پخش خواهد شد.
بنابر اين گزارش، چهار قسمت از مجموعه ۲۶ قسمتي «شبكه سه و نيم» آماده پخش شده و قسمت هاي ديگر در حال تصويربرداري است.داستان «شبكه  سه و نيم» درباره  گشايش نخستين شبكه  تلويزيوني خصوصي در ايران است كه به داريوش كاردان پيشنهاد مي شود و كاردان فردي به نام خرناس كه آدمي دانا و زيرك است را براي مديريت شبكه معرفي مي كند.تاكنون فرهاد پورگرجاني و فريد شكرابي به گروه بازيگران اضافه شده اند و احتمالا بازيگران ديگري به اين گروه مي پيوندند.نويسنده  اين مجموعه تلويزيوني كه محصول گروه اجتماعي شبكه سوم سيماست داريوش كاردان و آزيتا ايرايي است.
000165.jpg
اولين شب آرامش
احمد اميني اواخر خرداد ماه مجموعه تلويزيوني «اولين شب آرامش» را با حضور پرويز پورحسيني و مهتاج نجوي جلوي دوربين مي برد.
به گزارش ايسنا، اين كارگردان كه چندي قبل مجموعه «بيگانه اي ميان ما» از او در تلويزيون پخش شد، در سينما نيز با فيلم «اين زن حرف نمي زند» سال قبل حضور موفقي داشت.
بر اساس همين گزارش، فيلمنامه اين مجموعه تلويزيوني كه محصول گروه فيلم و سريال شبكه سوم سيما است توسط عباس نعمتي و سعيد شاهسواري به نگارش درآمده است.
لازم به ذكر است كه مجموعه تلويزيوني «اولين شب آرامش» در ۲۶ قسمت ۴۵ دقيقه اي براي پخش توليد مي شود.

سينما
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |