چهارشنبه ۱ تير ۱۳۸۴
نگاهي به شيوه آموزش نظم به جوانان و نوجوانان
پليس شخصي
000150.jpg
«نظم و انضباط» براي بعضي از جوانان و نوجوانان واژه اي تعريف نشده و بي معنا است و كاربردي براي آن نمي يابند! اما براي گروهي ديگر، خروج از چهارچوب نظم و انضباط ناخوشايند و آزاردهنده است. گروه دوم نظم و انضباط را چگونه آموخته اند و رفتار والدين با آنها چگونه بوده كه نظم را به جزيي انفكاك ناپذير از زندگي آنها بدل كرده است. «نظم» يكي از مهم ترين نيازها و ضرورت ها در زندگي جوانان و نوجوانان است؛ چرا كه در سايه نظم امنيت و آرامش به زندگي راه يافته و در سايه امنيت و آرامش، مثبت انديشي در رفتار شخص نمود مي يابد.اولين قدم در آموزش نظم، تعريف، «واژه نظم» و «كاربرد آن» در زندگي است. به اين معني كه به جوانان و نوجوانان بياموزيم كه نظم چيست و چه اثرات مثبتي به دنبال دارد.به عقيده آموزشكاران و روانشناسان، پيش از آن كه مفهوم نظم را به فرزندانمان آموزش بدهيم، ابتدا بايد خود با مفهوم نظم آشنا شده و آن را باور داشته و در زندگي خويش نظم را رعايت كنيم. بسياري از والدين «نظم» را با «تنبيه بدني» مترادف مي دانند و هر گاه سخن از نظم به ميان مي آيد، از تنبيه بدني سخن مي گويند و اين، سرآغاز سرپيچي فرزندان از والدين و شكست والدين است.در اين بحث به بررسي چگونگي آموزش نظم و انضباط در جوانان و نوجوانان مي پردازيم.
تغيير روش ها
* بلوغ، اوج تحول و سركشي جوانان و نوجوانان است، به ويژه اينكه در اين دوره اولين و مهم ترين نياز جوانان و نوجوان يعني نياز به استقلال، جلوه اي خاص مي يابد و خروج از وابستگي به والدين، انقلاب رفتاري عجيبي را در آنها ايجاد مي كند. والدين موظفند «استقلال» را براي فرزندشان معنا كرده و به او قواعد و اصول استقلال در عين اطاعت از والدين را بياموزند.
* براي غلبه بر ناآرامي ها و جهش هاي اخلاقي فرزندان، والدين بايد همپاي آنها دوران سخت بلوغ را سپري كنند و صبر و حوصله، اولين و مهم ترين قدم در دستيابي به موفقيت است.
* والدين بايد به تدريج فرزندشان را با مسووليت هاي جديد آشنا كنند و آرامش و ملايمت را فراموش نكنند.
* به نظر مي رسد در دوران بلوغ، فرزندان ارزشي براي سخنان و توصيه هاي والدين قايل نيستند كه اين امر باعث پريشاني و آشفتگي والدين شده و دست به تنبيه آنها مي زنند. اين تنبيه نه تنها فرزندان را به اطلاعت از والدين موظف نمي كند، بلكه سرآغاز سرپيچي و نافرماني فرزندان از والدين نيز است. بنابراين براي آن كه نفوذ و تأثير كلامتان را از دست ندهيد، به هيچ وجه تنبيه و خشونت به كار نبريد. براي چندمين بار هم كه شده، توصيه هاي خود را با آرامش و ملايمت تكرار كنيد.
* فرياد زدن، بي قراري، سرسختي و نافرماني، رفتارهاي نامعقول، قهر و گريه، اخم و عصبانيت و...از رفتارهاي بارز دوران بلوغ است. براي كنترل اين رفتارها فرزندان نياز به برخورد منطقي و صحيح والدين دارند: آنها را ياري كنيد.
* روش هاي جديد و مختلف مديريتي را امتحان كنيد تا بتوانيد با بهترين روش با تحولات دوران بلوغ فرزندتان، خود را تطبيق دهيد.
* صبر و شكيبايي و توجه به نيازهاي دوران بلوغ از ضروري ترين وظايف والدين است. در سايه صبر و شكيبايي موفقيت حتمي است. پس از آن كه والدين با ناآرامي ها و ناملايمات دوران بلوغ آشنا شدند و با تسلط و درايت، فرزندشان را ياري كردند، حال نوبت آموزش نظم و انضباط به آنهاست. ببينيم والدين نياز به چه تدابيري دارند:
الف _ تصحيح و گسترش روابط والدين و فرزندان
* فرزند شما چه دختر و چه پسر نياز به برقراري ارتباطي عاطفي و محكم با والدين خويش دارد. فرزندان بايد با هر دوي شما احساس امنيت، آرامش و صميميت كنند. برقراري نظم، بدون برقراري رابطه منطقي و درست امكان پذير نيست. برقراري ارتباط صحيح و منطقي ميان والدين و فرزندان، اولين و مهم ترين قدم در برقراري نظم است.
* مشكلات فرزندتان را با همفكري حل و فصل كنيد. مشكل فرزندتان، مشكل شماست. به عقايد او بدون اعمال زور و تحميل عقيده گوش كنيد و به آنچه براي او مهم است، توجه نشان بدهيد. بگذاريد ابتدا او نظم را معنا كند و شما عقايد او را تكميل و اشتباهات او را تصحيح كنيد.
* اعتماد به فرزند يكي از مهم ترين راههاي برقراري ارتباط صحيح، منطقي و صميمي ميان والدين و فرزندان است. اعتماد با كوشش هر دو طرف ايجاد مي شود و در سايه اين اعتماد، طرفين به راحتي به عقايد يكديگر احترام گذاشته و آن را مي پذيرند. كشمكش و عدم اعتماد نتيجه اي جز شكست نخواهد داشت.
ب. چارچوب و محدوده اي براي عملكرد خود و فرزندتان در نظر بگيريد
* جوانان و نوجوانان، نيازمند چارچوب و قوانيني براي روشن شدن وظايف خود هستند. بنابر اين با مشخص شدن محدوده آزادي ها و ممنوعيت ها، آزادي منطقي در خانواده برقرار مي شود كه اين آزادي، نظم را به دنبال دارد؛ چرا كه اين آزادي، آزادي بي بند و بار و بي قانوني نيست.
* در تنظيم محدوده ها و آزادي ها، سن جوانان و نوجوانان را در نظر داشته و آن را فراموش نكنيد. نيازها و آزادي هاي نوجوان ۱۳ ساله، متفاوت از نيازها و آزادي هاي نوجوان ۱۵ و ۱۷ ساله است.
* در عين رعايت نظم و قانون، به آنها اجازه بدهيد ريسك كرده و بعضي مسايل و موقعيت ها را امتحان كنند (البته در صورتي كه بدانيد خطر چنداني براي آنها ندارد.)
* به عملكرد آنها چه در منزل چه در مدرسه و... به طور دقيق، اما غيرمستقيم نظارت كنيد.
* در شرايط بحراني، بويژه اگر فرزندتان با مشكلي حاد روبرو شد، او را ياري دهيد و پس از رفع بحران با دقت و با كلامي شيوا و منطقي اشتباهات او را برشمريد. به او گوشزد كنيد كه از چه اصولي سرپيچي كرده كه اينچنين دچار بحران شده است.
* تشويق بجا و منطقي را فراموش نكنيد؛ همان قدر كه تنبيه بجا و منطقي را فراموش نمي كنيد.
ج. پيامدهاي شكستن مرزها
* از آنجايي كه شكستن قوانين و مرزها به مفهوم حذف آنها نيست، بنابراين اگر قانوني شكسته شود، بايد اجراي مجدد آن در برنامه قرار بگيرد تا قوانين اهميت و اعتبار خويش را از دست ندهند.
* زماني كه به عنوان والدين فرزندتان تصميمي اتخاذ مي كنيد، فرزند شما موظف به اجراي آن است. فرزندتان بايد بداند كه سرپيچي از آن عواقبي را به دنبال خواهد داشت. توجه كنيد اگر فرزندتان از قانون و تصميم شما سرپيچي كرد، ديگر شما را جدي نخواهد گرفت. يك بار سرپيچي از اصول و قانون خانه، سرآغاز بي توجهي و قانون شكني است.
* پيش از تنبيه و توبيخ فرزندتان به دلايل او گوش كنيد. دلايل منطقي را بپذيريد، براي سرپيچي او تنبيه كوچكي مثل قهر يك روزه و... در نظر بگيريد، ولي از تنبيه جدي (توجه كنيد منظور تنبيه بدني نيست) بپرهيزيد.
* براي قوانيني كه وضع مي كنيد، اهميت قايل شويد و خود پيش از هر كسي به آن پايبند باشيد تا فرزندتان از شما بياموزد.
* قوانين فراموش شده را يادآوري كنيد.
* روش آموزش هر فرد با ديگري متفاوت است. قانون شكني هر يك از فرزندانتان را جداگانه در نظر گرفته و براي هر يك روشي جدا اتخاذ كنيد.
* به فرزندتان فرصت جبران بدهيد. مثلا اگر به او تاكيد كرده ايد كه ساعتي مشخص به منزل بازگردد، اما او دير به منزل بازگشت، او را بازخواست كنيد و اگر دفعه بعد به جبران اشتباه گذشته سرموقع و طبق قانون به منزل بازگشت، او را تشويق كنيد تا متوجه شود كه رفتارش كنترل شده و براي رفتارهاي مثبت تشويق مي شود.
* از تنبيه بدني جدا بپرهيزيد. تنبيه هايي چون قطع ارتباط با دوستان، نرفتن به سينما و پارك، عدم استفاده از رايانه و.. را در نظر بگيريد.
د- توقعات و انتظارات خود را براي فرزندتان توضيح بدهيد.
* پيش از هر اقدامي، به فرزندتان توضيح بدهيد كه چه رفتاري از او انتظار داريد و نظم و قانون را برايش معنا كنيد.
* به جاي سخت گيري بيش از حد و يا بي خيالي و بي تفاوتي، به بهانه آزادي دادن به فرزندتان او را توجيه كنيد و چهارچوب و قوانين اخلاقي و انضباطي و دلايل رعايت آنها را برايش توضيح بدهيد.
* تسلط به نفس داشته باشيد و با وجود سرسختي، لجبازي و... فرزندتان آرامش به خرج داده و راه را ادامه دهيد.
* با او صحبت كنيد؛ حتي اگر ساعتها و روزها به طول انجامد.
* بي نظمي رفتاري و اخلاقي فرزندتان را به پاي بي خردي و جواني او گذاشته و نرمي و آرامش را فراموش نكنيد. بارها و بارها قوانين و مقررات را با نرمي به او گوشزد كنيد.
هـ. دستيابي به هدف، از راه هاي گوناگوني امكان پذير است
* گاهي برنامه ها طبق توقع و انتظار شما پيش نمي رود. نگران نباشيد، راههاي جديدي را آزمايش كنيد.
* در اجراي برنامه ها انعطاف داشته باشيد، بويژه درباره آموزش هاي مرتبط با رعايت نظم در مدرسه و اجتماع؛ چرا كه آموزش نياز به صرف وقت و انعطاف پذيري دارد.
* در زمان ها و شرايط ويژه اي چون زمان امتحانات، كنكور، آشفتگي ذهني و... كمي تحمل كرده و تحولي اندك در اجراي قوانين به كار ببريد. كمي او را در جمع آوري وسايل شخصي، تميزكردن اتاق شخصي و... ياري دهيد. به اين ترتيب او به جبران اين همكاري شما، پس از رفع مشكل بيشتر از قوانين اطاعت خواهد كرد.
* از كتب روانشناسي كمك بگيريد و در صورت نياز با روانشناس و يا مشاوران مدرسه اي مشورت كنيد.
و نكات طلايي
* قبل از آموزش نظم، از اصولي بودن و صحيح بودن روش يا روش انتخابي خود مطمئن شويد.
* پس از وضع قوانين، تا حد امكان، مگر در شرايط ويژه اي كه ذكر شد، به قوانين پايبند باشيد. سبك شمردن قوانين ارزش و اعتبار آنها را ضايع مي كند.
* در وضع قوانين اخلاقي و انضباطي، ابتدا به نكات مهم و سپس به ظرايف توجه كنيد. ريزه كاري ها پس از اصول مورد توجه هستند.
* عشق و علاقه مادر و فرزندي يا پدر و فرزندي را فراموش كنيد! تربيت او ارزشمندترين هديه شما و نشان عشق و علاقه شما به فرزندتان است.
* هيچ گاه خاطره آخرين نافرماني  فرزندتان را به ذهن نسپاريد و آن را چه در ذهن و چه در حضور او و ديگران يادآوري نكنيد. فقط به آينده و اتخاذ تدابير و تصميمات جديد بينديشيد.
* آموزش نظم به جوانان و نوجوانان بسيار مشكل است؛ چرا كه آنها در دوران بلوغ به سر مي برند. سن بلوغ عاملي براي دافعه و نافرماني است؛ اما نااميد نشويد.
* از روانشناسان، كتاب هاي روانشناسي، والدين موفق و... كمك بگيريد و فراموش نكنيد كه موفقيت حتمي است.
منبع:http://www.cyh.com
ترجمه: مهتاب خسروشاهي

واگويه هاي يك مشاور مدرسه
درخواست هاي مشاوران مدرسه ها از مسئولان آموزش و پرورش
در روزهاي سخت كارم به عنوان يك مشاور، هر روز شتابان به مدرسه مي روم و خسته تر از قبل به منزل برمي گردم. امروز نگران «اكرم ها» هستم كه نمي دانم چگونه ريشه مشكلش «اعتياد پدرش» را كمرنگ كنم تا او همواره در انزواي زنداني به نام «بي حاصل بودن» قرار نگيرد.
ديروز نگران «معصومه ها» بودم كه در رنج فقر فرهنگي و براي فرار از يك ازدواج ناخواسته راه به ناكجاآباد مي برد. هفته قبل تمام مدت درگير كار « مريم ها» بودم كه به قول خودش تا هر كجا كه تو حتي اسمش را هم نشنيده اي رفته است و ديگر از هيچ چيز ترسي ندارد. همكارم به نگراني هايم مي خندد و مي گويد: تو از مشكل ده سال پيش حرف مي زني و شايد هم بيشتر، بنده خدا به فكر پارتي ها باش (بعضي پنهاني و برخي ديگر با اطلاع خانواده) نمونه اش هفته پيش عليرضا ... دانش آموز مدرسه ... در اثر استعمال قرص هاي سرو شده در همان جا مرد.
ديگر طاقت شنيدن ندارم، چه رسد به اين كه ... تماشاي غنچه اي كه باز نشده پژمرده مي شود، خيلي سخت است و شايد كلمه سخت هم برايش مناسب نيست.
روزي نيست كه حرف و فكر بچه ها در زندگيم نباشد. همچنان پس از سال ها فراغت از دانشگاه، متوسل به استادانم هستم. در خانه من روي ديوار و كمد به جاي عكس هاي يادگاري و يا ليست غذاهايي كه در طي هفته مي خوريم، پر است از شماره تماس انواع پزشك زنان، درمان اعتياد، مركز مشاوره، روانپزشك و از اين دست... وقتي غريبه اي به منزلمان مي آيد، پس از ديدن اين وضع عقيده و رفتارش با ما متفاوت مي شود. آشنايان ديگر پذيرفته اند كه من ديوانه اي بيش نيستم پدرم هميشه مي گويد: «در اين همه مشكلات آموزش و پرورش تو دقيقاً به سراغ رشته اي رفته اي كه خودش دنيايي از مصائب است.» و آِيا اين نشان از انتخاب يك فرد سالم دارد؟ خودم هم نمي دانم.
تنها يك نكته كاملاً حائز اهميت است و آن اين كه فرسايش شغلي ام فرسايش روح و روان و جسم و توانم مي گردد و فرجام آن به دامان خانواده ام نيز سرايت مي كند. من بايد ۳۰ سال با توان و انرژي در اوج شادابي براي فرزندان ايران زمين با نامي به نام مشاور مطابق آئين نامه استخدامي در قبال حقوق مقرر (كه اين خود قصه اي طويل دارد)  ۲۴ ساعت در هفته (درازاي هر ۱۲ نفر ۱ ساعت مشاوره) كار كنم و دقيقاً زماني كه تلاش مي كنم تا با اميد دادن به ديگران اميد را نيز در زندگي خويش حفظ كنم، بخشنامه اي دريافت مي كنم مبني بر آن كه از اين پس مجبورم هفته اي ۳۰ ساعت با همان حقوق قبلي و بدون هيچگونه ارزش گزاري مادي يا معنوي بابت اين ساعات كار اضافي تحميل شده كار كنم. كاري كه در آن ساير انتظارات از جمله برپايي كلاس و تدريس برخي دروس مانند برنامه ريزي درسي،  تشكيل و تكميل پرونده تربيتي، تحصيلي، ارائه خدمات شغلي و حرفه اي و ... كاملاً كوچك هستند.
بدون اينكه سؤالي مطرح شود يا دليلي آورده شود. مانند يك مهره بي اراده، بي حق و حقوق و بي هيچ ارزش و قدرتي.
آيا در چنين حالتي مي توان از نتايج اين نوع تصميم گيري صرف نظر كرد؟ (فرسودگي روح وجسم و ...) اگر فكر كنيم كه با مواجهه با شرايط تضييع حقوق، تجمع، فرياد و سخن گفتن به دور از فرهنگ است، پس چگونه مي توان در مقابل اين رشد روزافزون بي عدالتي در آموزش و پرورش سكوت  كرد و گذشت.
اين بار ما مشاوران هستيم كه دست نيازبه ياري و هدايت به سوي شما بلند مي كنيم تا هر آنكه بضاعتي دارد رهنمون ما در اين راه باشد.
يك مشاور (با نام محفوظ)
به نمايندگي از مشاوران آموزش و پرورش منطقه ۱۶ تهران

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
سينما
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |