سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۴
جامعه شناسي زندگي روزمره
گفت وگوي تلفني
001788.jpg
سينا كلهر
آيا درك و شناخت نظم و سامان زندگي فارغ از نظريه پردازي هاي كلان و اصطلاحات پيچيده و انتزاعي چون ساختار و نهاد و... امكان پذير است؟ آيا مي توان تداوم جريان زندگي را در شيوه ها و راه و روش هايي كه مردم هر روز در زندگي روزمره آن ها را به كار مي برند شناخت؟ چگونه جريان زندگي از به هم ريختگي و انقطاع در امان مي ماند؟ ما معمولاً چگونه با ديگران صحبت مي كنيم؟ بر چه مبنايي لباس هاي خود را مي خريم و به چه دليلي هر كدام از آن ها را در موقعيت خاصي مي پوشيم؟ چگونه راه مي رويم و چه موقعي تشخيص مي دهيم كه بخنديم و يا ديگران را بخندانيم؟ وقتي عصباني مي شويم دست به چه كاري مي زنيم؟ تفاوت رفتارهاي ما هنگام عصباني شدن در محيط خصوصي با محيط عمومي چيست؟ چرا به ديگران كمك مي كنيم؟ چه طور به ديگران احترام مي گذاريم و چرا بعضي ها را خارج از دايره زندگي خود نگه  مي داريم؟و ...
در اين بخش تلاش خواهد شد سؤالاتي از اين دست با كمك و استفاده از تئوري هاي فرد جامعه شناس و مطالعات فرهنگي پاسخي در خور و مناسب بيابد شما نيز چنانچه پرسش هايي مشابه يا توضيح و تحليل در مورد سؤالاتي از اين قبيل داريد مي توانيد براي گروه اجتماعي همشهري «صفحه زندگي» ارسال كنيد تا به نام خودتان منتشر شود.

تفكر و تأمل در عادت ها و امور ضروري زندگي جذابيت هاي خاص خود را دارد. امور عادي زندگي روزمره نظم و قاعده اي دارد كه از طريق تأمل در آن، مي توان پاره اي از اين اصول را دريافت. اين امور كه براي اكثر اعضاي جامعه به صورت عادت درآمده است، از ديد عده اي از انديشمندان اجتماعي بنياد نظم اجتماعي را شكل مي دهند. از اين روي مي توان گفت كه «جامعه  چيزي نيست جز دستاورد عملي و پيوسته جاري افراد معقول» .(۱) نظم اجتماعي در جريان همين امور عادي زندگي باز توليد شده و به اين صورت پابرجا مي ماند.
گفت وگوهاي تلفني از جمله پديده هاي جامعه جديد است كه بسياري از اعضاي اجتماع بنابه ضرورت در آن درگير مي شوند. آن ها براي امور ضروري يا غيرضروري خود از تلفن استفاده مي كنند و از اين كه چرا از تلفن استفاده مي كنند، به چه كسي تلفن مي كنند و تلفن به چه منظوري است آگاهند. اما فراسوي اين ظواهر آشكار گفت وگوي تلفني، اصول و قواعد نامريي وجود دارد كه به جريان گفت وگوي تلفني شكل مي دهد و در طول صحبت هاي طرفين مانع از انحراف آن مي شود.
اين كه مكالمات تلفني به چه شيوه اي انجام مي شود؟ و تفاوت آن با گفت وگوي رو در رو چيست؟ موضوعي است كه ايمانويل شگلوف به بررسي آن پرداخته است. او سعي كرده است تا سامانمندي مكالمات تلفني را دريابد. از اين رو به همراه همكارانش «به بررسي ساختار كلي گفت وگو، از جمله آغازها، پايان ها و ترتيب هاي توالي تكراري و منظم گفت وگوها» (۲) پرداخته است.
او ابتدا به مسأله چگونگي آغاز يك مكالمه تلفني توجه مي كند. آغاز گفت وگوي تلفني از اين نظر حايز اهميت است كه در آن «نوع گفت وگويي را كه بايد آغاز شود، مي توان پيشنهاد كرد، نشان داد، پذيرفت و يا تغيير داد- خلاصه آن كه دو طرف گفت وگو در آغاز نوع گفت وگويشان را مشخص مي كنند» (۳)
علاوه بر مشخص كردن نوع گفت وگو و حتي قبل از آن طرفين همديگر را شناسايي مي كنند. اين شناسايي طرف مقابل ويژگي خاص گفت وگوي تلفني است كه آن را از گفت وگوهاي روزمره متمايز مي كند. در گفت وگوهاي رودررو نه تنها طرفين همديگر را مي شناسند بلكه نوع گفت وگو يا از قبل مشخص شده و يا اين كه طرفين در ابتداي گفت وگو انتظار مطرح كردن موضوع خاصي براي گفت وگو را ندارند.
محرك هايي كه باعث ملاقات و گفت وگوي رودروي شخص مي شود، مي تواند نوع گفت وگوي طرفين را نيز مشخص سازد. در واقع آن ها مي دانند به چه منظوري مي خواهند همديگر را بينند. در حالي كه در گفت وگوي تلفني افراد بايد توضيح دهند كه به چه منظوري تماس گرفته اند و چه نوع گفت وگويي را انتظار دارند. آن ها همچنين هنگام شناسايي همديگر به نوعي انتظارات خود را بروز مي دهند. معمولاً در آغاز گفت وگوهاي تلفني، پاسخ دهنده در شناسايي طرف مقابل يا صداي او را مي شناسد و يا سعي مي كند با حدس زدن خود، او را بشناسد. در اين ميان اگر حدس او درست باشد، آن را تاييد مي كند و اگر اشتباه باشد تماس گيرنده توضيح مي دهد كه او كس ديگري است. در غالب موارد همان طور كه شگلوف مي گويد: «اين پاسخ دهنده است كه ابتدا صحبت مي كند» (۴) با اين حال او در بررسي هاي خود با موردي مواجه شد كه در آن ابتدا تماس گيرنده، صحبت كرده بود. اين عمل باعث مكث كوتاه پاسخ دهنده شده بود. به عبارتي از آن جايي كه طبق معمول، افراد جامعه مي دانند كه هنگام جواب دادن به تلفن، آن ها بايد ابتدا صحبت كنند، هنگامي كه با موردي مواجه مي شوند كه در آن تماس گيرنده ابتدا صحبت مي كند، جريان گفت وگوي تلفني براي آن ها مختل مي شود. به نظر شگلوف «زنگ تلفن همچون يك درخواست عمل مي كند در شنونده تعهدي براي پاسخ دادن ايجاد مي كند. در اين حالت تأخير در پاسخ دادن باعث تكرار درخواست مي شود. درست همان سان كه عجز در پاسخ دادن به سوال مي تواند باعث تكرار سوال شود.» (۵)
تنظيم نوبت گفت وگو موردي است كه مورد توجه شگلوف و همكارانش بوده است. به نظر آن ها گفت وگو كنندگان در هنگام گفت وگو با يكديگر نوبت مي گيرند و همين نوبت گرفتن است كه از اختلال گفت وگوي آن ها جلوگيري مي كند. آن ها مي دانند كه چه موقع هنگام سخن گفتن آن هاست و كي مي توانند در ميان حرف ديگران بدوند. در بسياري از اوقات دويدن در حرف ديگران باعث اختلال گفت وگو مي شود. از همين رو طرفين معمولاً زمان نوبت خود را طوري تنظيم مي كنند، كه به ديگري نيز نوبت برسد. اين نوبت گرفتن از ديد شگلوف و همكارانش به اين دليل رخ مي دهد كه «ما به طور مداوم، آنچه افراد ديگر مي گويند را كنترل مي كنيم و مجموعه مشتركي از قواعد را به عنوان منبع فرهنگي كه به ما اجازه مي دهد در گفت وگو شركت كنيم را به كار مي بريم.» (۶) به نظر آن ها «لحظات مشخصي وجود دارد كه يك شخص مي تواند شروع به صحبت كند، مثل وقتي كه يك گوينده جمله اش را به پايان مي رساند و يك فضايي را براي شركت ديگري در گفت وگو باقي مي گذارد. اگر آن ها در ميان حرف يكديگر بدوند، گروهشان از هم مي پاشد.» (۷) از اين رو «مردم براي صحبت كردن نوبت مي گيرند و در نوبت خود، به آنچه در نوبت قبلي گفته شده است، پاسخ مي دهند. اين مساله اين امكان را فراهم مي آورد كه توالي كنش هاي گفتاري را بتوان تعيين كرد. مثل اين واقعيت كه جواب ها به دنبال سؤال ها مي آيند.» (۸)
تحليلگران گفت وگو در بررسي هاي خود يك سري جفت هاي مجاور در كنش هاي گفتاري را تشخيص داده اند. براي مثال جفت «سوال- جواب» ، «دعوت- پاسخ» ، «احوال پرسي- پاسخ احوال پرسي» كه در اين جفت ها عمل اول تعهدي براي پاسخ مناسب نفر دوم ايجاد مي كند. نوع سوال و يا دعوت و يا احوال پرسي طرف اول، نوع پاسخ طرف مقابل را مشخص مي كند. پاسخي كه در نوبت دوم گفت وگو داده مي شود هر چند ممكن است گاهي نيز به تأخير بيفتد.
با اين حال شخص ناچار است به اين جفت ها پاسخ دهد و يا در نهايت دليل عاجز بودن خود از پاسخ دادن را توضيح دهد.
شيوه هايي كه آدم ها به هنگام ترميم انحراف از رويه معمول گفت وگو در پيش مي گيرند موضوع ديگري است كه مورد توجه تحليل گران گفت وگو قرار گرفته است. به هنگام انحراف گفت وگو مردم سعي مي كنند با استفاده از اصول مشتركي كه براي همه آن ها قابل قبول است، به ترميم گفت وگو بپردازند. گفت وگوهاي تلفني به دليل رودررو نبودن پتانسيل بالايي براي سوء فهم دارند. از اين روي گفت وگوكنندگان همواره مراقبند تا حد ممكن از پيش آمدن چنين سوء برداشت هايي جلوگيري نموده و در صورت وقوع آن، دست به ترميم آن بزنند. برخلاف گفت وگوهاي رودررو، انتقال احساسات و عواطف در گفت وگوهاي تلفني كاري به غايت دشوار مي شود. در جايي كه زبان تصويري و حالات چهره طرفين غايب است، فهميدن تأثير جملات بر شخص مقابل كاري به غايت دشوار است. در گفت وگوهاي تلفني آزادي طرفين بسيار زياد است، آنها هر وقت بخواهند مي توانند به جريان گفت وگو خاتمه دهند و هر طور كه بخواهند صحبت كنند و علاوه براين خودشان را به جاي افراد ديگري بگذارند و...
اين آزادي گفت وگوي تلفني به نوعي باعث اضطراب طرفين مي شود، از اين رو آن ها براي تداوم گفت وگويشان همواره مجبورند به نوعي جريان گفت وگو را سامان بخشند كه امكان ادامه آن وجود داشته باشد.
در گفت وگوهاي تلفني كه طرفين همديگر را به طور رودررو نديده اند، معمولاً نوع تصوير طرفين از يكديگر مطابق صوت و نوع صحبت كردن آن هاست. تصويري كه اين گونه از ويژگي ها و حتي چهره اشخاص ساخته مي شود تصويري است كه مطابق با آداب و رسوم و تجربيات شخصي طرفين شكل مي گيرد. اين تصوير ممكن است به طور كامل هيچ گونه همخواني با واقعيت نداشته باشد.
به اين ترتيب جريان گفت وگوي تلفني داراي نظم، سامان و اصولي است كه عدم رعايت آن باعث اختلال در ارتباط مي شود. شلگوف مي گويد: «اين موارد را مي توان به گونه اي بررسي كرد كه از بطن ويژگي هاي محلي آن ها، سازمان رسمي حاكم برآنها به دست آيد. همين سازمان بندي كه از طريق آن زندگي اجتماعي تحقق مي يابد، در كانون توجه پژوهشگران كنش متقابل جاي مي گيرند.» (۹)
ترغيب به خنده در گفت وگوهاي تلفني
خنديدن در جريان گفت وگوهاي تلفني سامان خاص خود را دارد، همان طور كه گيل جفرسون در بررسي نظم خنديدن در جريان كنش هاي متقابل افراد خاطرنشان ساخته است: برخلاف آنچه اكثر افراد مي پندارند خنده رويدادي كاملاً آزاد نيست. چرا كه افراد براي ترغيب طرف مقابل خود به خنديدن، لحن و بياني با ويژگي هاي ساختاري خاص به كار مي برند. به نظر مي رسد نخستين ويژگي خنده در گفت وگوهاي تلفني اين است كه طرف مقابل بايستي صداي خنده را بشنود. يعني براي اينكه طرف مقابل به خنديدن ترغيب شود ، لازم است تا در پايان يا اواسط جمله، خنده اي اضافه شود. بر خلاف گفت و گوهاي رودررو در گفت و گوهاي تلفني، نوع و حجم صدا در ترغيب طرف مقابل به خنديدن بسيار موثر است. علاوه بر اين نوع خنده افراد متناسب با خنده اي است كه از طرف مقابل انتظار مي رود. در گفت وگوهاي تلفني آزادي فراواني در اختيار طرفين گفت وگو وجود دارد. آزادي تعيين نوع و شكل گفت وگو، زمان اتمام آن و بيان بسياري از مسائلي كه امكان بيان آنها در گفت وگوهاي رو در رو وجود ندارد. از آن جايي كه طرفين گفت وگوي تلفني از اين موضوع آگاهي دارند، خنديدن در گفت وگوهاي تلفني با احتياط و ظرافت و دقت انجام مي شود.
هر دو طرف سعي مي كنند تا در ابتدا با گفته هاي خاص طرف مقابل را براي خنديدن آماده كرده و در ضمن، خنده آخر جمله خود را نيز توجيه كنند. تن صدا و نحوه بيان جمله هايي كه سرانجام به خنده منتهي مي شود، با زماني كه در پايان همان جمله خنده اي اضافه نمي شود، متفاوت است. همين تفاوت ظريف در بسياري از وضعيت ها باعث ايجاد تنش هاي شديد در گفت وگوهاي تلفني مي شود. اگر صحبت كننده جمله اي را با طرز بيان و لحن خاصي كه با خنده آخر جمله تناسب ندارد، بيان كند و در آخر جمله بخندد. به جاي ترغيب طرف مقابل به خنده ممكن است با واكنش منفي او روبه رو شود. در اين گونه موارد عدم تناسب لحن بيان جمله و خنده قابليت سوءتعبير را براي طرف مقابل گفت وگو زياد مي كند. در گفت وگوي تلفني علت آن كه زبان و حالات جسماني وجود ندارد تنها حجم و لحن صداي طرفين، نوع گفت و گو را مشخص مي سازد.
بنابر اين همان طور كه جفرسون نتيجه مي گيرد، به نظر مي رسد كه نظم واكنش هاي متناسب نسبت به يك موضوع خنده دار، آزادانه و به دلخواه خود سامان نيافته است، در واقع قضيه اين نيست كه صرفاً خنده اي رخ دهد، بلكه اين خنده بايد بر يك مبناي داوطلبانه و يا با ترغيب اتفاق بيفتد.
روي ديگر سكه ترغيب به خنده در گفت وگوهاي تلفني، رد دعوت به خنده از جانب طرف مقابل است. افراد معمولاً براي رد دعوت به خنده، استراتژي هاي خاصي به كار مي برند. اما به نظر مي رسد كه در گفت وگوي تلفني صرف سكوت براي رد خنده تا اندازه اي كارساز باشد. هر چند گاهي لازم است جمله اي در تكميل سكوت ناشي از رد خنده، بيان شود. در اين جا نيز نحوه بيان جمله تكميلي به گونه اي است كه نه تنها به دعوت كننده نشان مي دهد كه دعوتش مورد قبول قرار نگرفته، بلكه به او يادآوري مي كند كه با جديت به صحبت هايش ادامه دهد.
منابع:
۱- ريترز، جورج، نظريه هاي جامعه شناسي در دوران معاصر، ترجمه، محسن ثلاثي، انتشارات علمي، ۱۳۷۴
۲- همان، ص ۳۶۸
۳- همان، ص ۳۶۸
۴- qualitative Reserch Through case studes, max Travers, sage pablication, ۲۰۰۱
۵- ibid, p.۸۸
۶- ibid, p.۸۹
۷- ibid, p.۹۰
۸- ibid, p.۹۰
۹- رتيرز، ج، ۱۳۷۴

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
علم
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |