آيا چين موفق به در اختيار گرفتن بازار توليد جهاني خواهد شد؟
عرضه فراوان ، نيروي كار ارزان
|
|
رشد و توسعه كشور چين در ابعاد مختلف، به ويژه ابعاد اقتصادي موضوعي است كه امروزه در بسياري از محافل مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد .كشوري با بيش از يك ميليارد نفر جمعيت كه در سالهاي اخير با رشد فزاينده اي كه گاهي اوقات سالانه به ۱۰ درصد هم رسيده است، باعث رعب و وحشت بسياري از كشورهاي توسعه يافته همچون آمريكا شده است. اين نوشته ، دورنمايي از وضعيت اين كشور را در اقتصاد جهاني مورد بررسي قرار داده است.
چين در حال تبديل شدن به بازار كار جهاني است، چيزي كه بارها گفته شده است. جفري گارتن (Jeffry Garten) رئيس دانشكده مديريت ييل (Yale school Management) مي نويسد: «آيا اهميت چين در توليد جهاني به زودي مانند وضعيت عربستان در بازار نفت خواهد شد؟» و اقتصاد جهان ممكن است «به زودي به صورتي خطرناك در اثر قطع شدن عرضه [از سوي چين ]به علت جنگ، تروريسم، ناآرامي هاي اجتماعي و يا بلاياي طبيعي آسيب ببيند» ( Business week، ۱۷ ژوئيه ۲۰۰۲)
رشد كشور چين در توليد قابل ملاحظه مي باشد. صادرات كالاهاي توليدي در طي دهه ۱۹۹۰ با نرخ سالانه ۱۵ درصد افزايش يافته و به ۲۲۰ ميليارد دلار در سال ۲۰۰۰ رسيده است. بر اساس يك برآورد، چين هم اكنون ۵۰ درصد تلفن، ۱۷ درصديخچال، ۴۱ درصد ويدئو، ۲۳ درصد ماشين لباسشويي، ۳۰ درصد تهويه هوا و ۳۰ درصد تلويزيون هاي رنگي در دنيا را مي سازد.
تعداد زيادي از شركت ها در ايالات متحده، ژاپن، تايوان و مناطق ديگر در حال انتقال فرايندهاي توليدي خويش به آنجا هستند. مشاغل در كارخانجات مكزيك همچنان كه آنها به چين منتقل مي شوند، در حال كاهش مي باشند. فضاي ساختماني توليد كنندگان خارجي طرف قرارداد از ۴۷۸۶۸۰ مترمربع(۶/۱ ميليون فوت مربع) در ژوئيه ۱۹۹۹ به ۰۰۰/۵۲۴/۱ مترمربع(۵ ميليون فوت مربع) در طي دو سال بعد رسيد.
عللي كه باعث شده تا چين وارد بازارهاي جهاني آن هم با موفقيت گردد، شامل عرضه فراوان نيروي كار ارزان و مناسب(با نرخ دستمزدي معادل ۵ درصد نرخ نيروي كار در ايالات متحده و يا ژاپن و يك سوم نرخ دستمزد در مكزيك و همچنين نبود اتحاديه هاي تجاري)، نرخ رشد پس انداز و سرمايه بالا و مقداري زيادي سرمايه گذاري مستقيم كه با خود فن آوري را مي آورده بوده است. علاوه بر اين، همچنان در حدود ۳۰۰ ميليون كارگر با دستمزد پايين، در بخش هاي ابتدايي توليد و همچنين به طور گسترده در بخش كشاورزي مشغول به كار مي باشند كه اين تعداد، كارگر بالقوه زيادي براي بخش صنعت مي باشند.
با وجود اين، آنهايي كه ادعا مي كنند توليدات چيني به زودي در جهان حرف اول را خواهد زد، در عين حال برخي حقايق را ناديده گرفته اند. شايد مهمترين بي توجهي آنها، غفلت از واردات مواد توليدي به چين مي باشد، كه اغلب به اندازه صادرات آنهاست، چيزي در حدود ۱۸۰ ميليارد دلار در سال ،۲۰۰۰ اين واردات شامل خريدهاي عمده هواپيماهاي بوئينگ و ايرباس، ريزپردازنده هاي اينتل، توربين هاي جنرال الكتريك و... بوده اند.
من اخيراً از يك كارخانه توليد پوشاك در چين بازديد كردم و ديدم كه بيشتر ارزش تجهيزاتي كه مورد استقاده قرار مي گيرند از ايتاليا و يا آلمان وارد شده بودند. تعداد زيادي از واردات اين چنيني مورد نياز هستند تا كالاهاي صادراتي توليد شوند[توليد كالاها براي صادرات نياز به واردات اين تجهيزات دارند. ]
نتيجه براي چين در سال ۲۰۰۰ يك تراز تجاري توليدي مثبت در حدود ۳۰ ميليارد دلار بود و مشخصاً اين مقدار كمتر از ۱ درصد كل توليد صنعتي جهان مي باشد.چيزهاي زيادي هستند كه چين را از تداوم در مازاد تجاري توليدي زياد دور نگه مي دارند. يكي، رشد سريع بازار داخلي است كه باعث ادامه افزايش تقاضا براي واردات و همچنين خدمات خواهد شد. به عنوان مثال، اگر توليد ملي در طي ۲۰ سال آينده ۳ برابر گردد، كه فرض محتمل مي باشد، در آن صورت احتمالاً بخش توليد و ساخت به همان نسبت رشد خواهد داشت(كه با رشد سريع بخش خدمات داخلي اجازه جذب تعداد زيادي از كارگران را خواهد داد.) پس، صادرات كالاهاي توليدي در سال ۲۰۲۰ ممكن است در حد قابل توجه يك تريليون دلار باشد، اما واردات كالاهاي توليدي نيز ممكن است به شكل قابل توجهي افزايش يافته باشد، شايد در همان سطح صادرات.
محدوديت ديگر، نرخ رشد شايستگي هاي تكنولوژيكي، شامل مهارت هاي كاركنان، مي باشد .اين موضوع، در حال بهبود مي باشد آن هم با يك نرخ مناسب، اما به هر حال يك شبه نمي توان راه صد ساله را پيمود. پذيرش اين نكته مشكل است كه در طول اين دوره تعداد زيادي سازندگان ايتاليايي و آلماني ماشين آلات به وسيله چيني ها از دور خارج شوند.
همچنين، چيني ها خارج از عرف بازارها و توسط خودشان قيمت ها را تعيين مي كنند. دستمزدها به سرعت در حال افزايش مي باشند و بخش هاي با مهارت هاي كم همچون منسوجات و كفش به جاي ديگر منتقل خواهند شد. اگر عدم تعادل تجاري بزرگ استمرار داشته باشند، فشار فزاينده اي بر روي ارزش يوان[واحد پول چين ]وجود خواهد داشت. تجديد ارزيابي يوان حركت كشورهاي جهان به سمت ساير كشورهاي توليد كننده چنين محصولاتي را شتاب خواهد بخشيد.
گارتن به خطرات تكيه بر زنجيره محصولاتي كه از كشور چين روان است اشاره مي كند، چرا كه عرضه اين محصولات ممكن است زماني كه چين به كشوري متخاصم تبديل شود قطع يا كاهش يابد. وي پيشنهاد مي دهد كه واشنگتن مي تواند از محرك هاي مالياتي براي اين كه كشورهاي حوزه درياي كارائيب و مكزيك منابع جذاب تري براي توليد و عرضه محصولات شوند، استفاده كند.
اين يك مسئله محتمل مي باشد، اما با اين وجود مشكل است تا امروزه همه محصولاتي كه از كشور چين خارج شده و قطع عرضه آنها به شدت به اقتصاد آمريكا زيان مي رساند، مورد شناسايي واقع گردد. در هر صورت، چين با چنين ديدي چيزهاي زيادي براي از دست دادن خواهند داشت- و مي شود- يك عرضه كننده غيرقابل اتكا.
پيوستن سريع چين به سيستم توليد جهاني، باعث ايجاد تغييراتي مي گردد، اما حقيقت مهم تر اين است كه تجارت فرايند مجموع مثبت مي باشد[خريدار و فروشنده هر دو نفع مي كنند]. مصرف كنندگان در هر صورت سود خواهند برد و اين واقعيت كه چين هم اكنون و در آينده از ديگران مقدار زيادي خريد خواهد كرد، مقداري كه شامل حجم زيادي از كالاهاي توليدي مي شود، نكته اي قابل توجه است.
منبع: The International Economy
ترجمه: عليرضا طالبي
|