سه شنبه ۱ شهريور ۱۳۸۴
به مناسبت اول شهريور ماه، زادروز ابن سينا و روز پزشك
پزشكي در ايران از روزگار كهن تا امروز
000102.jpg
علي اصغر محمدي
نخستين روز شهريور ماه، مصادف با سالروز بزرگداشت ابن سينا، به نام روز پزشك نامگذاري شده است. به همين مناسبت گزارشي از سير علوم پزشكي در ايران به همراه گفت وگويي با دكتر شمس شريعت تربقان، رئيس موزه ملي تاريخ علوم پزشكي جمهوري اسلامي ايران تهيه شده است كه به تاريخ پزشكي ايران  باستان و پزشكي در دوران اسلامي مي پردازد.
تاريخ پزشكي ايران باستان
موضوع طب و طبابت و اطباء و بيمارستان و تاريخ آنها در ايران باستان، از علومي است كه اغلب مورخين به آن اشاره كرده اند. اين علم مانند بسياري از علوم ديگر در كشور ما از دوران قديم و سپس در دوران هخامنشيان و اشكانيان و ساسانيان مقامي ارجمند داشته است. بزرگترين منابع طب دوران هخامنشي و قبل از آن، اوستا كتاب مقدس زرتشتيان و ساير كتب مذهبي آنان است.
در ميان ايرانيان باستان، افسانه ها و حكايات فراواني درباره طب و طبابت و اطباء وجود داشت.
بر حسب عقيده زرتشتيان نخستين طبيب به نام ثريتا(Thrita) همانند ايمهوتپ(در مصر) و اسقلبيوس (در يونان) بوده است. در مكتب مزديسنا كه با انديشه زرتشت ايجاد شد، طريقه درمان و بهبود از طريق مذهب و روحانيت به مردم آموخته مي شد. از ديگر مكاتب ايران باستان، مكتب اكباتان است كه حدود يكصد سال پس از زرتشت توسط يكي از شاگردان او به نام «سئناپور اهوم ستوت» تأسيس شد. او به همراه يكصد تن از شاگردانش به درمان بيماران مي پرداخت. نقطه اوج شكوفايي پزشكي در ايران باستان تأسيس دانشگاه جندي شاپور(گندي شاپور) توسط شاپور اول فرزند اردشير (۲۷۱-۲۴۱ پس از ميلاد) پادشاه ساساني است. او اين دانشگاه را پس از پيروزي بر «والرين» ، امپراطور روم تأسيس كرد. بعدها در قرن ششم ميلادي، خسرو انوشيروان پادشاه ساساني به پيشرفت آن كمك بسيار كرد. در سال ۴۸۹ ميلادي، دانشكده مشهور «ادس» شهري در نزديكي مرز سوريه به علت شكنجه و آزار پيروان مذهب ارتودكس بسته شد و به دنبال آن مسيحيان به ويژه دانشمندان نسطوري به دربار شاه ساساني پناه آوردند.
در سال ۵۲۹ ميلادي دانشگاه آتن نيز تعطيل شد و فيلسوفان نو افلاطوني آتن و اسكندريه نيز به ايران پناهنده شدند و در دانشگاه جندي شاپور كه به اين طريق به اوج عظمت خود رسيده بود، به تعليم و تدريس مشغول شدند. خسرو انوشيروان از كليه دانشمندان مشهور جهان كه در دانشگاه جندي شاپور مشغول به كار بودند، مجمعي تشكيل داد كه مي توان آن را نخستين آكادمي علوم پزشكي جهان دانست. دروس دانشگاه جندي شاپور به زبان هاي پهلوي و آرامي تدريس مي شد. اين دانشگاه در قرون هفتم و هشتم ميلادي در پيشرفت پزشكي اروپاي غربي به ويژه با ترجمه آثار دو خاندان پزشكي ايران به نام هاي بختيشوع(شامل شش نسل پزشك كه مدت ۲۵۰ سال دوام داشت) و ماسويه (شامل پدر و پسر) كه مسيحي نسطوري بودند كمك فراواني كرد. در قرون بعد و با آغاز نبوت پيامبر اكرم(ص) باب جديدي در پزشكي ايران و جهان گشوده شد.
پزشكي در دوران اسلامي
قدمت علم پزشكي در اسلام به زمان پيامبر اكرم(ص) و به ويژه در عهد دولت الهي ايشان در مدينه باز مي گردد. دستورات موكد كلام الله مجيد و توصيه هاي زياد پيامبر(ص) در خصوص رعايت بهداشت و نظافت كه آن را جزيي از ايمان دانسته است، مضاف بر احكام كثيري كه براي پاكي مؤمن، طهارت، دوري از پليدي و نجاست صادر شده است و به طور كلي دستورالعمل هاي ديني براي مواجهه انسان با طبيعت، جامعه و خويشتن، افقي را فراروي انسان هر عصر مي گشايد كه توجه او را ضرورتاً به سلامت جسم و جان خويش معطوف مي دارد.
آيات و اخبار منقول از معصومين(ع) در زمينه موضوعات مذكور، به تدوين چندين كتاب مستقل و مفصل خواهد انجاميد كه البته بخشي از آن نيز صورت پذيرفته است. در اين باب به ويژه توصيه هاي موكد بهداشتي و درماني نبي اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) به صورت مجموعه هاي پزشكي ويژه اي مدون شده كه از آن ميان «طب النبي» ، «طب الصادق» و «طب الرضا» مشهور است. البته تذكر اين نكته بي مناسبت نيست كه تعليمات الهي اولياي دين از آنجا كه ناظر به سعادت دنيوي و اخروي انسان بوده است، لاجرم ناظر به سلامت جسماني انسان نيز شده است وگرنه تفكيك و تمايز شأن پزشك از شأن اولياء دين در بسياري از روايات مورد تأكيد قرار گرفته و خود آن بزرگواران، براي تعليم عملي پيروان خويش، به پزشكان مراجعه مي كردند. چنانچه حارث بن كلده پزشك معاصر رسول اكرم(ص) طرف توجه فراوان بود و از جانب آن حضرت و اولياي گرامي ايشان بارها به مردمي كه براي شفاي بيماري خود ملتمس دعا بودند، توصيه مي شد كه علاوه بر دعا، حتماً به پزشك مراجعه كنند. تأكيد مكرر قرآن مجيد و اولياء دين به تعقل و تدبر و آموختن علم از گهواره تا گور در هر كجا- حتي اگر در چين باشد- موجب رغبت تام مسلمانان به علوم معنوي و مادي از جمله پزشكي شد و نهضت عظيم تأليف و ترجمه كتاب هاي علمي از زبان هاي سانسكريت، پهلوي، يوناني، سرياني و عبري، كوشش همگاني وسيعي در مدت دويست و پنجاه سال (۳۷۵-۱۲۵ هجري) بي سابقه ترين حركت فرهنگي در تاريخ بشر را رقم زد و طي آن جميع ميراث مكتوب فرهنگ ها و تمدن هاي پيشين را به عالم اسلام منتقل كرد.
وجود دو حوزه بزرگ و معتبر پزشكي آن روزگار در جندي شاپور و اسكندريه كه در مركز ميهن اسلامي- دارالاسلام- قرار داشت، رسيدن به نتيجه مطلوب را بسيار آسان ساخت و ترجمه كتاب هاي پزشكي و تأليف مستقل آثار تخصصي در اين زمينه توسط مسلمانان بسيار زودتر از ساير علوم صورت گرفت. پزشكان و مترجمان قرون اول و دوم اغلب غير عرب و مسيحي بودند ولي رفته رفته جاي خويش را به مسلمانان داده و در پهنه امت نوخاسته اسلام مستحيل شدند. نخستين ترجمه شناخته شده «تفسير اهرن  بن اعين القس» است كه در عهد امويان توسط يكي از اهالي بصره به نام «ماسوجويه» از سرياني به عربي برگردانيده شد و مورد توجه فراوان قرار گرفت. در اوان دولت عباسي، ابن مقفع ايراني به ترجمه كتاب هاي طبي از پهلوي به عربي پرداخت و برمكيان نيز با تشويق مترجمان به ترجمه آثار علمي از زبان هاي خارجي، به ويژه ترجمه از متون سانسكريت  اهتمام ورزيدند. مشهورترين مترجم اين دوران «حنين بن اسحاق» است كه با مساعدت پسرش اسحاق ابن حنين، ترجمه معتبر يوناني و سرياني را عهده دار شد. او علاوه بر ترجمه، به كار طبابت نيز اشتغال داشت و يكي از پزشكان بزرگ عصر خود بود. در بحبوحه ترجمه كتب طبي بيگانه به زبان عربي، نهال پزشكي اسلامي جوانه زد و نخستين اثر طبي اسلامي به نام «فردوس الحكمه» توسط علي ابن ربن طبري در سال ۲۳۶ هجري تأليف شد. شهرت طبري، نه تنها بابت تأليف اين اثر عظيم، بلكه به سبب پروردن شاگرد نابغه اي است كه بعدها شهرت جهاني يافت. شاگرد طبري به نام محمد بن زكرياي رازي كه او را به غلط «جالينوس العرب» لقب داده اند، بزرگترين پزشك باليني و تجربي عالم اسلامي و ايران است و آثار او و ابن سينا بيشترين تأثير را در تاريخ پزشكي شرق و غرب جهان داشته است. علم پزشكي در ميان مسلمين تا آنجا كه مي دانيم وقتي به قرن سوم و چهارم و به محمدبن  زكرياي رازي مي رسد، در اوج شكوفايي خويش است.
در اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم، محمدبن زكرياي رازي، شروع به تأليف كتب مهم طبي خود كرد. تعداد اين تأليفات بيش از پنجاه و شش كتاب بزرگ و كوچك است. از اين ميان،  مهمترين آنها «الحاوي» است كه دايره المعارف مفصلي در پزشكي محسوب مي شود. او بنا به گفته خود پانزده سال شب و روز را صرف اين كتاب كرد، به طوري كه اين امر موجب ضعف بينايي و سستي عضلات او شد. آنچه از متن عربي باقي است، در حدود نصف كتاب است. اين كتاب را شاگردان رازي پس از او به دستور ابن العميد از روي يادداشت هاي استاد مرتب كرده اند. اهميت اساسي آن نخست به دربرداشتن اطلاعاتي است كه تا عهد مؤلف وجود داشته و ديگر آن كه رازي بسياري از تجارب شخصي و يادداشت هاي باليني خود را به آن افزوده است.پس از رازي يكي از پزشكان برجسته قرن چهارم، «ابوالحسن احمدبن محمدالطبري» پزشك ركن الدوله ديلمي است. كتاب مشهور «المعالجات البقراطيه» از آن اوست.
پزشك ديگر قرن چهارم، «ابومنصور حسن بن نوح القمري» است كه از او كتاب «الغني والحني» در دست است. دوران پيري او مصادف با جواني ابن سينا بود كه وي چندي در خدمت ابومنصور بوده است. از جمله بزرگان پزشكي پس از رازي، علي بن  عباس مجوسي اهوازي، پزشك عضدالدوله است و كتاب مشهور او «كامل الصناعه في الطب» معروف به «الطب الملكي» است.
ابوعلي سينا پزشك بزرگ پايان قرن چهارم و آغاز قرن پنجم و كسي كه پزشكي ايران اسلامي را كمال بخشيد و به آن نظم منطقي و علمي داد، رسانه ها، جزوات و كتاب هاي متعدد پزشكي دارد كه از آن ميان فقط «رساله نبض» ، «تشريح الاعضاء» و «رساله جوديه» به فارسي است. كتاب «قانون» او اعتبار عظيمي به پزشكي ايران بخشيد.تا قرن پنجم در علم قرابادين و داروشناسي پيشرفت هاي بسياري حاصل شد، از جمله آثار در اين بخش، كتاب «قرابادين» اثر شاپور بن سهل گندي شاپوري در قرن سوم است كه به زبان عربي تأليف شده است. اين كتاب در اواخر قرن سوم و تمام قرن چهارم و پنجم و قسمتي از قرن ششم در دكان هاي داروفروشان و بيمارستان هاي بغداد مورد استفاده بود تا اين كه «قرابادين» ابن التلميذ در قرن ششم جاي آن را گرفت.
كتاب قابل توجه در داروشناسي در قرن چهارم و پنجم كتاب «الابنيه عن حقائق الادويه» از ابومنصور موفق بن علي هروي است كه به فارسي تأليف شده است. از اواسط قرن پنجم تا ابتداي قرن هفتم چند اثر برجسته نوشته شده است كه مهمترين آنها به فارسي است. پزشكان اين عهد از آنچه در دوره ابن سينا انجام شد، پيش تر نرفته اند، ليكن اهميت آنان و به ويژه سيد اسمعيل جرجاني در آن است كه با تأليفات مهم خود از راه ضبط بسياري از اصطلاح هاي طبي فارسي متداول در آن زمان، زبان فارسي را رونق بخشيده اند.
از پزشكان اين دوره شرف الزمان محمد ايلاقي، فيلسوف و پزشك نام آور ابتداي قرن ششم، شاگرد بهمنيار بن مرزبان شاگرد ابن سينا است. كتاب مهم او «الفصول الايلاقيه» است. اين كتاب از روي كتاب اول «قانون» تلخيص و تنظيم شده و به عربي است. از ديگر پزشكان اين دوره ابن ابي الصادق ابوالقاسم عبدالرحمان بن علي  بن ابي الصادق نيشابوري ملقب به بقراط ثاني است. وي استاد سيد اسماعيل جرجاني بود و كتاب «شرح فصول» بقراط كه از جمله بهترين شروح اين كتاب شناخته شده از اوست.
سيد اسمعيل جرجاني بزرگترين پزشك قرن ششم، كسي است كه به قول بيهقي علم طب و ساير علوم را با تصانيف خود احيا كرد. كتاب «ذخيره خوارزمشاه» او كه به فارسي است از زمان تأليف به بعد همواره جزو مهمترين كتب پزشكي به شمار مي رفته است. كتاب هاي «خفي علايي» ، «الاغراض الطبيه و المباحث العلائيه» و «يادگار» را نيز به فارسي نگاشته است.
در قرن هاي هفتم و هشتم با اين كه بيشتر كتب پزشكي ايراني عربي است اما تمايل به تأليف كتب فارسي نيز ديده مي شود. علاوه بر آن نوشتن شرح بر كتابهاي معتبر پزشكي در اين دوره بيشتر است. به طوري كه چندين كتاب معتبر در شرح قانون ابن سينا نگاشته شد. يكي از مهمترين آنها اثر ابن نفيس قرشي پزشك معروف قرن هفتم است. پس از ابن سينا كسي را همانند او نمي دانند، او بزرگترين پزشك مصر بود. كتاب «شرح قانون قرشي» معروف است. وي مؤلف كتاب «الشامل» در هشتاد جلد است كه از مهم ترين كتب پزشكي محسوب مي شود. او علاوه بر آن قانون را مختصر كرد و «موجز القانون» ناميد كه چند تن از پزشكان از جمله ابواسحق ابراهيم بن محمد سويدي پزشك قرن هفتم، سديدالدين كازروني پزشك قرن هشتم و جمال الدين محمدبن الاقسرايي پزشك قرن هشتم و برهان الدين نفيس بن عوض كرماني در سال ۸۴۱ بر آن شرح نوشتند. از ديگر شرح هاي قانون «التحفه السعديه» تأليف علامه قطب الدين شيرازي است كه آن را به سال ۷۱۰ به پايان رسانيد (اين شرح نيز به عربي است). اما تأليفات علماي قرن نهم اغلب به فارسي و شرح كتاب هاي قديم يا جمع آوري مجموعه اطلاعات آثار پيشينيان است كه از جمله آنها مي توان از «شرح الاسباب و العلامات» نام برد.
محمدبن علاءالدين بن هبه الله سبزواري معروف به غياث متطبب، از جمله مؤلفان پزشك قرن نهم است كه كتابي به فارسي تحت عنوان «قوانين الفلاح» يا «شفاءالامراض» و يا «رساله در معالجات امراض بدن» ، در سال ۸۷۱ را تأليف كرده است.
«تشريح الابدان» و «كفايه مجاهديه» نيز دو كتاب معتبر پزشكي (به فارسي) است كه منصوربن محمدبن احمدبن يوسف بن الياس شيرازي آنها را در اين دوران تأليف كرده است.
در آغاز قرن دهم و پس از آن علم پزشكي رونق پيشين خود را از دست مي دهد. از آثار پزشكي قرن دهم كه به فارسي تأليف شده مي توان به كتاب «دستور العلاج» سلطانعلي گنابادي اشاره كرد.
يوسف بن محمدبن يوسف طبيب هروي مشهور به يوسفي نيز از پزشكان معروف اين دوران است. اهميت او در آن است كه براي ساده كردن علم پزشكي، چندين منظومه فارسي را در اين موضوع سروده كه «علاج الامراض» از جمله اين منظومه ها است.
حكيم علاءالدين تبريزي، مؤلف كتاب «كامل علايي» ، غياث الدين منصور دشتكي شيرازي مؤلف دو كتاب «معالم الشفاء» و «الشافيه» ، مظفربن محمدحسيني شفايي كاشاني معروف به حكيم شفايي مؤلف چندين عنوان كتاب (از جمله «طب شفايي» يا «قرابادين شفايي» ) از پزشكان معروف قرن دهم هستند. عمادالدين محمودبن مسعودبن محمود طبيب شيرازي مشهور به عماد طبيب نيز در پايان اين قرن شهرت بسيار داشت كه از وي چندين عنوان كتاب به عربي و فارسي به جاي مانده است.
از پزشكان معروف قرن يازدهم تا نيمه قرن دوازدهم مي توان به كمال الدين گيلاني نامبردار اشاره كرد كه معاصر شاه عباس اول بوده و از وي كتابي در داروشناسي تحت عنوان «جامع الجوامع» باقي مانده است. محمد مؤمن حسيني تنكابني ديلمي ملقب به حكيم مؤمن نيز از پزشكان و داروشناسان شاه سليمان صفوي است. كتاب «تحفه المؤمنين» در شناخت داروهاي مفرده و مركبه از مهم ترين آثار وي محسوب مي شود. محمد مسيح طبيب هم از شاگردان حكيم مؤمن بوده كه در داروشناسي مهارت داشت و از او نيز كتابي به نام «دستور مسيحي» در دست است.
يكي ديگر از پزشكان معاصر شاه سليمان، محمد هاشم بن محمدطاهر تهراني است كه در سال ،۱۱۰۳ كتاب «مصباح الخزائن و مفتاح الدفائن» را به فارسي تأليف كرده است. وي «عين الحيوه» در شناخت سودمندي هاي چوب چيني به فارسي و «تحفه سليمان» را نيز به رشته تحرير درآورده است. نظام الدين احمد گيلاني، يكي ديگر از پزشكان قرن يازدهم است كه در هند و در خدمت قطب شاهيان گلكنده بوده است. «اسرار الاطبا» در شناخت داروها و «درمان بواسير» دو اثر وي است كه به فارسي نگاشته است.ميرمحمد ارزاني بن مير حاجي مقيم معروف به شاه ارزاني يا مير محمد اكبر، ديگر پزشك ساكن هند است كه آثاري به زبان فارسي دارد. «طب الاكبر» او ترجمه اي از «شرح الاسباب و علامات» نفيس بن عوض كرماني با اضافاتي از كتاب هاي ديگر است.
مير محمداكبر اين ترجمه و تأليف (طب الاكبر) را به سال ۱۱۱۲ به پايان رساند. او كتاب «ميزان الطب» را كه مختصري در پزشكي است، براي بهره مندي شاگردانش تأليف كرد. به علاوه كتاب «مجربات اكبري» در باب داروهاي مركب و كتاب «قرابادين قادري» از آثار برجسته او محسوب مي شود.
بعد از دوران صفويه و با فرا رسيدن عصر قاجاريه، رويارويي با پزشكي مدرن قابل توجه است. تا قبل از تأسيس مدرسه دارالفنون تغييري در تأليفات پزشكي اين دوره ديده نمي شود، اما با تأسيس دارالفنون استاداني در پزشكي به ايران مي آيند و در زمينه داروشناسي، داروسازي، تشريح و آسيب شناسي به تأليف و ترجمه كتب جديد همت مي گمارند.مشهورترين استادان در اين زمينه عبارتند از دكتر پولاك اتريشي، دكتر شليمر هلندي، دكتر آلبوي آلماني و دكتر تولوزان فرانسوي، همچنين از ميان كتب آنان مي توان به «بدايع الحكمه» دكتر تولوزان، «شفائيه» ، «سرالحكمه» و «زينه الابدان»  شليمر هلندي و «علاج الاسقام» ، «زيده الحكمه» و «تشريح بدن انسان» دكتر پولاك اتريشي، اشاره كرد. در همين دوره برخي از پزشكان ايراني كه در غرب تحصيل كرده بودند نيز به تأليف و ترجمه كتاب پرداختند.
موزه ملي تاريخ علوم پزشكي
دكتر شمس شريعت تربقان، درباره موزه ملي تاريخ پزشكي به خبرنگار همشهري گفت:اين موزه به منظور ارائه كامل و جامع پيشينه طب قديم و نوين ايران در همه ابعاد و معرفي جايگاه آن در جهان پزشكي توسط دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني تهران و با مشاركت سازمان ميراث فرهنگي كشور و فرهنگستان علوم پزشكي در تابستان سال ۱۳۸۰ شروع به فعاليت كرده است. رئيس موزه تاريخ علوم پزشكي جمهوري اسلامي ايران افزود: اين موزه در نظر دارد تا با فراهم كردن امكانات پژوهشي، آموزشي و با اعتقاد بر پيشينه غني علوم پزشكي در كشورمان و اهميت بنيادي تاريخ پزشكي و لزوم جامعه، به ويژه گروه علوم پزشكي با آن، ضمن ايجاد ارتباطات با منابع داخلي و خارجي به نحو شايسته و در خور شأن سير علوم پزشكي در ايران، شخصيت هاي تأثيرگذار و ادوات مربوط، نوآوري ها و اثرات متقابل پزشكي ايران و جهان را ارائه كند.
دكتر شريعت تربقان، تدوين تاريخ جامع علوم پزشكي در ايران، ايجاد مركز جامع اطلاع رساني، شناسايي منابع مكتوب، و شناسايي مؤسسات و افراد پژوهشگر در زمينه تاريخ علوم پزشكي، جمع آوري، طبقه بندي و ارائه آثار، ادوات، اسناد و نسخ خطي علوم پزشكي براساس تاريخ جامع علوم پزشكي ايران را از مهم ترين اهداف موزه ملي تاريخ علوم پزشكي اعلام كرد.
وي از برگزاري دوره هاي آموزشي در زمينه هاي مختلف تاريخ علوم پزشكي با همكاري مركز تحقيقات اخلاق و تاريخ پزشكي، تلاش جهت گنجاندن تاريخ علوم پزشكي در آموزش هاي عمومي براي جامعه را از جمله برنامه هاي اين موزه در زمينه توسعه آموزش تاريخ علوم پزشكي برشمرد.
شريعت تربقان با اشاره به بخش هاي مختلف موزه ملي تاريخ علوم پزشكي جمهوري اسلامي ايران گفت: اين موزه داراي چندين بخش است كه ابزار و ادوات پزشكي، ديرين انسان شناسي، اسناد و نسخ تاريخي، دواخانه نظامي، چشم پزشكي و داروهاي سنتي، از جمله مهم ترين بخش هاي موزه محسوب مي شود. وي از مركز تحقيقات اخلاق و تاريخ پزشكي به عنوان يكي از واحدهاي فعال در موزه ملي تاريخ علوم پزشكي نام برد و تصريح كرد: اين مركز علاوه بر انجام فعاليت هاي پژوهشي و آموزشي، در زمينه اخلاق پزشكي به عنوان بازوي پژوهشي موزه در زمينه تاريخ پزشكي نيز فعاليت دارد. وي افزود: اين مركز از جمله مراكز مصوب دانشگاه علوم پزشكي تهران است كه طرح هاي پژوهشي متعددي از جمله ايجاد بانك ديجيتال نسخ خطي پزشكي ايران، تدوين كتابنامه نسخ خطي پزشكي فارسي و عربي در جهان و ايجاد بانك اطلاعات تاريخ دانشكده هاي دانشگاه علوم پزشكي تهران را در دست اجرا دارد.
دكتر شريعت تربقان در پايان از همه علاقه مندان به علم و فرهنگ دعوت كرد تا در زمينه هاي اهداي آثار، ابزارآلات، دست نوشته ها، نسخ خطي و ... مرتبط با علوم پزشكي اعم از طب قديم و جديد كه جنبه قدمت تاريخي دارند و همچنين اطلاعات كاملي از پيشكسوتان طب در مناطق مختلف كشور كه نقش تأثيرگذاري داشته اند، با اين موزه همكاري كنند.

فرهنگ
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |