چهارشنبه ۲ شهريور ۱۳۸۴ - - ۳۷۸۲
تيراژ جذابيت
000267.jpg
عكس: ساجده شريفي
محمد مطلق
تنها 400 كتابفروش در تهران فعاليت دارند و كتابفروشان حرفه اي كه صرفا كتاب مي فروشند و اشراف كاملي بر ذائقه مخاطب، چرخه توزيع و... دارند تعدادشان از انگشتان دو دست هم فراتر نمي رود
بررسي وضعيت نشر، كتابفروشي ها، كتابخانه ها و فرهنگ مطالعه هميشه جزو جذاب ترين سوژه ها بوده و گويا هرچه زمان مي گذرد براساس اطلاع  رساني و آمارهاي تازه تر، اين موضوع جنبه هاي جذاب تري هم به خود مي گيرد.
در حال حاضر براساس آخرين آمار، 8 هزار ناشر در ايران فعال هستند كه به نسبت آنها فقط يكهزار و۲۰۰ كتابفروشي وجود دارد، به عبارت ديگر به ازاي هر 6 ناشر يك نفر هم كتابفروشي مي كند. اين در حالي است كه در جوامع توسعه يافته به عنوان مثال انگليس 3هزار ناشر و در ازاي آن 30هزار كتابفروشي وجود دارد؛ يعني يك نفر مسئوليت توليد كتاب را برعهده مي گيرد و 10 نفر مسئوليت توزيع و فروش را.
از جمله موارد ديگري هم كه پيچيدگي  وضعيت چاپ، نشر و توزيع را بيشتر مي كند، اين است كه از يكهزار و 200 كتابفروش، تنها 400 مورد مربوط به كل كشور بوده و بقيه در تهران فعاليت دارند و باز ناگفته نماند كه بنا به اظهارنظر كارشناسان، كتابفروشان حرفه اي كشور يعني آنهايي كه صرفا كتاب مي فروشند و اشراف كاملي بر ذائقه مخاطب، چرخه توزيع و... دارند تعدادشان از انگشتان دو دست هم فراتر نمي رود. چرا كه اكنون معناي كتابفروشي و لوازم التحرير فروشي اندكي جابه جا شده و معمولا در چنين مغازه هايي كتاب، جنس دوم و فاقد ارزش اقتصادي محسوب مي شود. به همين نسبت مي توانيم به كتابفروشاني هم اشاره كنيم كه صرفا به دليل دغدغه هاي شخصي و ويژگي هاي شخصيتي اين كار را به عنوان كار دوم خود پذيرفته اند.
تاريخ نشر
يكي از صاحبنظران صنعت نشر در مورد تاريخچه اين صنعت در ايران مي نويسد: نسل اول ناشران ايران، به طور عمده، در نواحي بازار و تيمچه حاجب الدوله و بازار بين الحرمين و خيابان جمهوري اسلامي و انقلاب توسعه دارند. قدمت اين صنعت در ايران به 100سال مي رسد كه البته با صنعت نشر روزنامه تفاوت دارد. يكي از نام هاي مشهور نسل اول ناشران ايران ميرزا علي اكبرخان خوانساري است كه در خوانسار به پيشه كتابفروشي اشتغال داشت و بعدها به تهران آمد و در تيمچه حاجب الدوله كتابفروشي داير كرد. پسر او ميرزا محمد اسماعيل ابتدا با پدرش و سپس به طور مستقل به فكر چاپ و نشر افتاد.
در اين زمان به او خبر مي دهند كه روس ها در مشهد قصد فروش چاپخانه اي را دارند كه ميرزا محمد اسماعيل به مشهد مي رود و يك دستگاه ماشين چاپ سنگي با لوازم آن را خريداري مي كند و با خود به تهران مي آورد.
شادروان نصرالله صبوحي كه من ايشان را چندبار در زمان حياتش ديدم، بنيانگذار كتابفروشي مركزي بود و انتشارات خود را به زير همين نام منتشر مي كرد و كتابفروشي او هم در خيابان ناصرخسرو بود و همچنين شادروان محمدرمضاني كه انتشارات كلاله خاور را داشت و اين انتشاراتي در ابتداي خيابان لاله زار بود.
اين افراد از پيشگامان صنعت نشر و كتابفروشي در ايران بوده اند؛ افرادي كه تا پيش از خرداد۷۶ تعدادشان از 700 نفر عبور نكرد. پس از خرداد 76 و با سياست هاي دولت وقت در زمينه صنعت نشر و توليد كتاب به يكباره رشد كمي خيره كنند ه اي به وجود آمد و آن هم جهش از عدد 700 به 8  هزار بود، اما واقعا با اين جهش چه اتفاقاتي افتاد؟ اين پرسشي است كه ناشران و نويسندگان به تلخي، پاسخ آن را خواهند داد.
مجوزهاي بي خاصيت
تاريخ صنعت نشر ايران حاكي از آن است كه تا سال 1300 تنها 10موسسه انتشاراتي و در ميان سالهاي 1301 تا۱۳۱۰ جمعا 16 موسسه در ايران بنيان نهاده شده كه اين آمار در سالهاي 1355 تا۱۳۵۷ يعني پيش از پيروزي انقلاب اسلامي به 127 ناشر در تهران و 56 ناشر در شهرستان ها رسيده است و همانگونه كه اشاره شد اين رشد به نسبت آهنگ رشد جمعيت تا خرداد 76 موزون پيش رفته و به عدد 700 رسيده كه پس از آن آمارها به يكباره متورم مي شود. يك كارشناس فرهنگي با خودداري از درج نام،  آفت هاي اين جهش را به شكلي موردي ارزيابي مي كند:
-1 در هيچ كجاي دنيا به تعداد ناشران توجه نمي شود. اتفاقا در اين يك مورد، بالا رفتن كميت افت كيفيت را سبب مي شود بويژه اينكه در كشور ما هم، بسترها و لوازم چنين جهش عجيب و غريبي فراهم نبود و بشدت باعث كاهش رونق كتاب شد.
-2 وقتي كميت بالا رفت، از آنجايي كه دولت خود چنين سياستي را پيش گرفته، به انواع حمايت ها نيز خواهد پرداخت تا ناشران بتوانند سرپا بمانند، يعني هم بازار رقابت از بين مي رود، هم عملا معناي ناشر حرفه اي كمرنگ مي شود و هم ناشران، وابسته به دولت و تسهيلات دولتي بار مي آيند.
-3 حالا ناشر براي رونق گرفتن كتاب و بالابردن كيفيت كار تلاش نمي كند بلكه براي به چنگ آوردن تسهيلات دولتي با رقبا مي جنگد و به انواع و اقسام راه ها پناه مي برد تا بتواند از اين تسهيلات استفاده كند.
-4 يكي از شايع ترين شيوه ها براي جذب تسهيلات، كتاب سازي است؛ يعني ناشر ترجيح مي دهد با ترفندهاي كتاب سازي مثل چاپ كتاب هاي پرتيراژ و كم عمق كودك كه هيچ گاه هم مورد نقد جدي قرار نمي گيرد، چون به هر حال مخاطبان آنها كودكان هستند يا جمع كردن چند كتاب در يك كتاب و تقسيم يك مجموعه به چند مجموعه و ... هر چه سريع تر تعداد عناوين كتاب هاي چاپ شده خود را بالا ببرد و حمايت هاي دولتي مثل وام و كاغذ دولتي را جذب كنند.
۵ از آنجايي كه سود ما به تفاوت كاغذ به سود كتاب مي ارزد، ناشر ترجيح مي دهد يكهزار عدد كتاب چاپ كند و بقيه كاغذ را در بازار سياه بفروشد كه اين موضوع سالهاست بازار كاغذ را تحت تاثير قرار داده و وضعيت آشفته اي را ايجاد كرده است.
۶ همكاري و تلاش ناشران براي بستن قرارداد با نهادهاي دولتي در زمينه چاپ كتاب هاي سفارشي هم، يكي از آفت هاي اين پديده، يعني رشد بي حساب ناشران بود. كتاب هايي كه ذائقه مخاطب در آنها هيچ اهميتي نداشت و اين كتاب ها بلافاصله پس از چاپ، روانه انبارها مي شدند تا چند سال بعد خمير شوند.
۷ و اما مهمترين نكته در اين سالها، به وجود آمدن بنگاه هاي معاملاتي  به جاي دفترهاي انتشاراتي بود كه كمتر كسي بدان ها توجه مي كند. منظور من اين است كه بسياري از ناشران غيرحرفه اي كه هر يك مجوزي در دست داشتند واقعا نمي توانستند وارد پروسه چاپ و نشر شوند يا شغل ديگري داشتند و براي تفنن مجوز گرفته بودند، يا اينكه شناختي از كار نداشتند يا به هر دليل ديگر طي اين سالها خود به خود مجبور شدند مجوزهايشان را اجاره دهند و در اين ميان تعدادي بنگاه شكل گرفت كه هر كدام همزمان با 50 تا 100 مجوز كار مي كردند، آن وقت حسابش را بكنيد وقتي 100 مجوز با نام هاي مختلف از طرف يك نفر در نوبت كاغذ دولتي يا وام تبصره 3 قرار مي گيرد تا چه اندازه مي تواند همه چيز را تحت تاثير خود قرار دهد.
در اين آشفته بازار تنها دولت توانست بيلان كاري خودش را قطورتر كند و با بالا بردن تعداد مجوزهاي چاپ و نشر از يك طرف و قانون چاپ اجباري حداقل 4 كتاب در سال براي هر ناشر، تعداد عناوين كتاب هاي چاپ شده را به شكل قابل ملاحظه اي افزايش دهد و در اين ميان آنچه كه گم شد همان كيفيت بود، بنابراين طبيعي هم بود كه مخاطبان با كتاب قهر كنند. تيراژهاي هزار دانه اي و كتابفروشي هاي يكهزار و 200 عددي براي 70 ميليون نفر جمعيت كشور گوياي همه چيز است.
و اما كتابداران
به شرط آنكه آدم خوشبيني باشيم و بپذيريم كه اولا كتابخانه هاي عمومي مي توانند نقيصه اي به نام حلقه مفقوده كتابفروشي ها را پر كنند و دوم آنكه كتاب هايي از نوع كتاب سازي شده كمتر در اين كتابخانه ها رسوخ كرده و باز بپذيريم كه هيات محترم امناي كتاب كمتر با سليقه هاي شخصي براي فرستادن كتاب به اين كتابخانه ها برخورد مي كنند، باز مشكلي به نام كتابداري به قوت خود باقي است. مشكلي چند سويه كه در چند بعد قابل بررسي است:
۱ حمايت از كتابداران
۲ دانش كتابداران
۳ برخورد كتابداران
يك پژوهش انجام گرفته در فروردين سال 1384 نشان داد 28/84 درصد كتابداران كتابخانه هاي عمومي شهر تهران موافق قواعد و اصول كتابداري مطرح شده در كتاب دستور نامه برگه آرايي هستند و 72/15 درصد مخالف آن، اما جالب آنكه طبق اظهارنظر خود كتابداران تنها 28/67 درصد كتابخانه ها مطابق با اين قواعد ساماندهي شده اند و 72/37 درصد، مغاير با اصول كتابداري عمل مي كنند.
اين اصول و قواعد مربوط به شيوه هاي سنتي كتابداراي بوده و معمولا به شيوه سنتي نيز اجرا مي شوند، اما همين كتابخانه ها  در مواجهه با شيوه هاي اجرايي نوين و با ورود رايانه با مشكلات ديگري نيز مواجه مي شوند كه خود جاي بحث دارد.
پژوهش ديگر - مربوط به خرداد ماه 1383 - نشان داد حتي كتابداران كتابخانه هاي دانشگاهي هم رايانه هراسي دارند. اين پژوهش 11 كتابخانه دانشكده اي و مركزي دو دانشگاه پزشكي و شهيد چمران اهواز را هدف قرار مي دهد و در انتها به اين نتيجه مي رسد كه بين رايانه هراسي و تجربه كار با رايانه رابطه اي منفي وجود دارد و ميزان رايانه هراسي در رشته هاي تحصيلي مختلف، متفاوت است. گروه علوم اجتماعي بيشترين ميزان رايانه هراسي و گروه رشته هاي فني كمترين ميزان رايانه هراسي را دارا هستند و بين تماس مستقيم كتابدار با مراجعه كننده با رايانه هراسي رابطه اي مثبت وجود دارد. يعني هر چه تماس با مراجعه كننده بيشتر باشد، رايانه هراسي نيز بيشتر است.
بين رايانه هراسي و متغيرهايي چون سن، جنسيت، ميزان تحصيلات و تجربه كار در كتابخانه در اين پژوهش رابطه اي يافت نشده است و نيز تفاوتي بين دو دانشگاه مورد تحقيق در زمينه رايانه هراسي وجود ندارد. در يك جمع بندي كلي، اولا كتابداران كمتر اصول كلاسيك و سنتي علم كتابداري را رعايت مي كنند و دوم آنكه در مواجهه با پديده اي مثل رايانه نيز هراس دارند، به عبارت ديگر هنوز كتابداري ايران به سمت تكنولوژي روز پيش نرفته است. از سوي ديگر كتابداران نيز گلايه هاي به حقي دارند از جمله اينكه بنا به گزارش هيات امناي كتابخانه هاي عمومي، به رغم و عده هاي پياپي از ابتداي سال 1384 تاكنون، هنوز حقوق معوقه كتابداران غيررسمي پرداخت نشده است!
آيا در اين بلبشوي كتابخواني و كتابداري و كتاب سازي و كتابفروشي، روزنه اميدي هم وجود دارد؟

چليپا در چرخش زمان
000249.jpg
مينو گله: آنچه در اين نوشته مي آيد، نگاهي كوتاه به نماد چليپا (+)در آثار تاريخي كشورمان و كاربرد اين نماد در گذشته هاي دور است، گرچه اين نگاره در كشورها و تمدن هاي ديگر نيز به كار رفته، اما در هر فرهنگي كه وارد شده است، رنگ و بويي به خود گرفته است.
در ايران، گاهي گردونه مهر يا گردونه خورشيد ناميده شده و گاه اين نام ها محل شك بوده است. در واقع اين نوشته، اشاره كوچكي است به يكي از قديمي ترين نقش هاي باستاني كه قرن هاست كه با چرخ زمان چرخيده است؛ از آئين مهر گرفته تا آرامگاه هاي هخامنشيان.
چليپا، نگاره اي بسيار كهن است و در نزد قديميان نماد نيروهاي نهفته در طبيعت و نيروهاي آسماني به شمار مي آمد. اين نماد در اكثر تمدن هايي پيشينه باستاني غني داشته اند، ديده مي شود.
از ديدگاه نيروهاي آسماني و مينوي، چليپا، روشنگر خوشبختي، آشتي، نيروي زندگي بخش، درمان كننده، سپاس از خدايان و در خدمت پشتيباني و آمرزش از آنان به شمار مي آمد و نيز عنصري بوده كه مردم را از پليدي ها و چشم زخم ها، بدبختي ها و اهريمنان نجات داده و ارواح شيطاني را به دور رانده است. نمايانگر پيوند با خورشيد، ماه و آخشيج هاي چهارگانه؛ آب، باد، آتش و خاك كه برپادارنده هستي، آفرينش جهان و آدميان است.
چليپا در برخي تمدن ها
شاهان آشور از نماد خدايان و ديگر مقدسات خود، گردنبندي به سينه مي آويختند كه چليپا، نماد قدرت مذهبي و سياسي در ميان آن جا گرفته بود. آشوريان سنگ گورهاي مردگان خود را نيز به شكل چليپا قرار مي دادند. چليپا در كشور ما در آئين مهري خودنمايي مي كند، البته نمي توان پنداشت كه با آئين مهري به ديگر كشورها راه يافته، زيرا كيش مهري در سده نخست ميلادي به رم رفته، در حالي كه نشان چليپا در سده هفتم و هشتم پيش از ميلاد در يونان و رم باستان ديده مي شود.
چليپا در مصر نشان زيستن و جاودانگي بود. همچنين بر جامه پاره اي از كاهنان كه خود را نماينده آمون، خداي خورشيد در روي زمين مي دانستند و نيز روي سينه چند تن از فراعنه نشان چليپا ديده شده است.
در هند، اين نشانه نماد خوبي، خوشي، افزوني و فرخندگي و حركت خورشيد است. بر سردر پرستشگاه شيوا، سه چليپا نقش شده است. چليپا هزاره ها پيش از مسيح در كشورهاي كهن آسيايي، آفريقايي و پاره اي سرزمين هاي اروپايي، نزد تيره هاي گوناگون مردم در سرزمين هاي ديگر از آمريكا گرفته تا زلاندنو به كار مي رفت و داراي ويژگي هاي درمان بخشي، نگهباني، فراواني و افزايش بود.
چليپا در ايران
اين نشانه در ايران براي اولين بار در خوزستان ديده شده كه قدمت استفاده آن به هزاره پنجم پيش از ميلاد مسيح مي رسد و اين نمايانگر پيشينه كهن اين نشانه است.
پژوهشگر آلماني، هرتسفلد آن را گردونه خورشيد ناميده است. البته ممكن است هرتسفلد از ديدگاه اروپاييان كه فرهنگ خود را بر پايه هاي دانش و فرهنگ يوناني مي دانند، براي نامگذاري اين نشانه كمك گرفته باشد.در شوش، تل بكون در مرودشت (در جنوب غربي تخت جمشيد)، سفالينه هايي كه مربوط به هزاره چهارم پيش از ميلاد است، به دست آمده كه چليپا را به حالت هاي مختلف در آن مي توان ديد. سيلك كاشان نيز از جمله مكان هاي تاريخي است كه پژوهشگران به سفالينه هايي در آنجا دست يافتند كه نشان چليپا داشتند.
با ورود اسلام، ديدگاه ها و انديشه هاي قومي و بي بديل ايراني به ديگر كشورهاي اسلامي راه يافت. بسياري از انديشه ها چون نيكو بود و گيرايي داشت، نه تنها زنده ماند، بلكه رشد يافت و بالنده شد. چليپا نيز از اين شكوفايي دور نماند، زيرا هم از زيبايي برخوردار بود و هم رنگ ديني داشت. دكتر بختورتاش در كتاب نشان رازآميز چليپا را عنصر تاثيرگذار و مهمي در هنر اسلامي مي داند، زيرا توانسته نقش هاي گوناگون و دلپذيري را ايجاد كند و در واقع رابط و پيونددهنده نگارهاي پيچيده و زيبا و چشم نواز به شمار مي آمده است. اين نشانه قابليت داشته كه نام هاي بزرگان ديني، پيكره ها، گچبري، گل و بوته و شاخ و برگ را بسيار خوب به يكديگر پيوند داده و درواقع نقش بنيادي و مفهوم عالي و ديني و اخلاقي خود را بخوبي انجام دهد.
در مسجد جامع نائين كه بر خرابه هاي يك پرستشگاه ساساني ساخته شده است، ستون هاي محراب داراي گچبري هاي زيبايي است كه از شاهكارهاي هنري محسوب مي شود. كاشي هاي زرين فام كه از شهر كاشان قرن هشتم هجري است، با نقوش زيباي گل و بوته و چليپا، در موزه ايران باستان نگهداري مي شود.
چليپا در دايره المعارف ها
مرحوم دكتر معين در توضيح چليپا مي نويسد؛ به زبان آرامي، صليب معرب آن و در ادامه به تعابير مختلف از اين كلمه مي پردازد؛ 1 داري كه عيسي (ع) را بر آن مصلوب كردند. 2 - چوب چهارپره كه مسيحيان به نشان دار عيسي (ع) بر گردن مي آويزند و با خود دارند يا در كليساها و نقاط ديگر برپا كنند. 3 خط منحني، كج و منحرف نوشته 4 كنايه از زلف معشوق، چليپاي فلك، شكلي كه از تقاطع خط محور و خط معدل النهار حاصل مي شود.
در فرهنگ برهان قاطع آمده است؛ داري است كه به اعتقاد نصاريان عيسي (ع) را بر آن به صليب كشيدند و آن به شكل + است و آن را ترسايان سازند و به جهت تيمن و تبرك بر گردن آويزند و بعضي گويند سه گوشه اي باشد كه براهمه و هنود از طلا و نقره و امثال آن سازند و بر رشته زنار كشند و هر خط منحني را نيز گفته اند و كنايه از زلف معشوق و صليب معرب چليپاست. ديگر فرهنگ هاي فارسي درباره چليپا نيز در همين حد نوشته اند. برخي شاعران نيز در اشعار خود به چليپا اشاره كرده اند؛
سعدي: گر به مسجد روم ابروي تو محراب من است
ور در آتشكده، زلف تو چليپا دارم
چليپا در مكان هاي مختلف و در تمدن هاي اقوام ديگر، معاني و مفاهيم خاص خود را دارد. اين نقش در چرخش تاريخ به رغم كاربردش در دوره هاي مختلف، مفاهيم و جايگاه خود را حفظ كرده است و اين آشكار مي كند كه چرخش زمان، مفهوم اين نگاره را دستخوش تغييرات اساسي و بنيادي نكرده است. چليپا در آئين مهر، در دوره هاي پيش از اسلام و پس از اسلام، گرچه تغييراتي جزئي در فرم و شكل داشته است، اما همچنان مفهوم روحاني و معنوي خود را داشته است. پيش از اسلام به تعبيري گردونه مهر يا گردونه خورشيد است، گاهي براي دور كردن بدي ها و زشتي ها، گاه نماد خوشبختي و بركت و گاه... و پس از اسلام هم متناسب با فضاي روحاني و مينوي كه داشته، در مكان هاي مقدس به كار رفته است.
چليپا هزاره هاست كه با چرخ زمان چرخيده است.

امروز
درآمد ارزي از توريسم
كسب درآمدهاي ارزي از توريسم بايد دغدغه اصلي دولت باشد و دولت جديد بايد با بها دادن به توريسم، ايراني درخور نام را براي جهانگردان مهيا كند
يك كارشناس گردشگري معتقد است: دولت جديد بايد با ايجاد مديريتي مدرن و علمي  و فراهم ساختن بسترهاي اجرايي، اقتصاد گردشگري را بيش از پيش فعال كند، چرا كه اقتصاد اين صنعت براي كشور راهگشاست.
عبدالله آهنگري در گفت وگو با ايسنا گفت: دو نگاه عمده به گردشگري در كشورمان وجود دارد كه عبارتند از يك نگاه فرهنگي و توجه به اثرات و ابعاد فرهنگي و نگاه ديگر كه در دنياي امروز بيشتر مورد توجه است و بسياري از كشورهاي مختلف با مختصات متفاوت، از اين منظر به گردشگري نگاه مي كنند و آن توجه به توريسم به عنوان يك فعاليت اقتصادي است.
وي اضافه كرد: نگاه اقتصادي به گردشگري در نزد كارشناسان و اقتصاددانان بزرگ همراه با تبعات مختلف فرهنگي، اجتماعي و سياسي است.
وي يادآور شد: صنعت گردشگري و كسب درآمدهاي ارزي آن بايد به عنوان دغدغه اصلي دولت جديد مطرح شود تا با اجراي طرح ها و برنامه هاي تدوين شده در برنامه چهارم توسعه، منابع سرشار مالي اين صنعت به چرخه اقتصادي كشور وارد شود.
آهنگري تاكيد كرد: گردشگري با نرخ بالاي اشتغالزايي و ارتباط مستقيم با سرمايه گذاران مي تواند معضلاب اقتصادي كشور را كاهش دهد.
وي با بيان اينكه حضور گردشگران در كشورمان نيز خالي از مزيت هاي فرهنگي و اقتصادي نيست خاطر نشان كرد: حضور گردشگران در كشور و هزينه كردن آنها در واقع موجب مي شود تا بسياري از صنايع و حرفه هاي كوچك وبزرگ كشور وارد چرخه اقتصاد و درآمدزدايي شوند.
وي با اشاره به ورود انواع توريست ها به كشور تصريح كرد: ورود توريست هاي درماني،
نمايشگاهي - تجاري، اكوتوريست ها و... متاثر از فعاليت هاي گردشگري و توجه دست اندركاران و مسئولان دولتي به اين صنعت است.
اين كارشناس گردشگري تاكيد كرد: نگاه كنوني ما به گردشگري دچار اشكالاتي است كه مهمترين آنها متهم كردن گردشگران به تخريب فرهنگ و ارزش هاي عمومي كشور است، در حالي كه گردشگري مانند تيغي دودم عمل مي كند و بسياري از كشورها با ورود گردشگران در واقع فرهنگ و تمدن خود را اشاعه مي دهند. بررسي ها و مطالعات گذشته نشان مي دهد كه اكثريت گردشگران ورودي به كشورمان پس از ديدن ايران و آشنايي با فرهنگ و آداب ورسوم مردم در هنگام بازگشت به كشورشان در واقع سفيري براي ايران بوده اند و حقايق و جريان واقعي زندگي در ايران را به هموطنان خود اعلام كرده اند.
آهنگري اظهار داشت: ايجاد امكانات، تسهيلات و همچنين ساماندهي وضعيت مديريتي در صنعت گردشگري مهمترين محوري است كه بايد مورد توجه دولت جديد قرار بگيرد. اگر معضلات كنوني صنعت گردشگري كشور مانند وضعيت حمل و نقل، اقامت و پذيرايي از گردشگران، ترانسفر و همچنين اطلاع رساني به آنها حل شود نبايد ترديد داشته باشيم كه گردشگري مي تواند ما را به يكي از قلل بزرگ كسب و كار اقتصادي برساند. دولت جديد بايد با شناسايي بازارهاي هدف و توجه به كشورهاي اسلامي و غيراسلامي  و همچنين شناخت تكنيك هاي تاثير گذاري در هر بازار، حجم ورودي گردشگر را به كشور افزايش دهد.
اين كارشناس گردشگري با بيان اين كه در حال حاضر از شناخت نيازها و اولويت هاي متقاضيان سفر به كشورمان عاجز هستيم، خاطر نشان كرد:دولت جديد بايد با شناخت بازار و متقاضيان ورود به كشور و همچنين افزايش توان مديريتي صنعت گردشگري با هدف استفاده از تمام ظرفيت هاي شناخته شده، وضعيت مطلوبي را در گردشگري كشورمان به وجود آورد.

نگاه
فاضلاب به بناي تاريخي سرازير مي شود؟
به گزارش ايسنا، شهرداري تهران در يك ماه گذشته، كار ايجاد كانالي را در بلوار پروين (ضلع شرقي فلكه اول تهرانپارس) آغاز كرده است و چندي پيش به اثري تاريخي برخورد كرد؛ با تخريب قسمت بالاي بنا مشخص شد در زير خيابان، آب انباري تاريخي قرار دارد.
پيدا شدن اين آب انبار قديمي كه هنوز در داخل آن آب وجود دارد، آنقدر براي مردم محله غيرمنتظره بود كه هر روز تعداد زيادي از مردم براي ديدن آن جمع مي شوند و حتي قديمي هاي محل هم از وجود چنين اثري بي اطلاعند. گويا راه ورود به اين آب انبار، در دهه هاي گذشته مسدود شده است.
بنابر اين گزارش، شش دهنه داخل آب انبار، با سقف هلالي شكل آن از داخل خيابان پيداست و سنگ هاي به كار رفته در سقف آن هم، پس از اقدام شهرداري كه به تخريب حدود چهار متر از آن منجر شده، در آب داخل بنا ريخته است. اسكندر مختاري، مدير پايگاه محور تاريخي تهران با تاييد اينكه در منطقه يادشده، آب انباري تاريخي وجود دارد، گفت: قدمت اثر به ابتداي قرن معاصر بازمي گردد و جزو آثار تحت حفاظت محسوب مي شود. وضعيت اين اثر پيش از اين به شهرداري منطقه چهار تهران اعلام شده است. آب انبار در حال نابودي تهرانپارس را زرتشتيان مهاجر براي آماده سازي اراضي منطقه ساخته بودند
ميراث فرهنگي
براي تغيير مسير فاضلاب تلاش مي كند
پس از تخريب بخشي از آب انبار تاريخي ميدان پروين، سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران اعلام كرد كه درحال انجام اقداماتي براي مرمت و ثبت بناست.
مهدي معمارزاده ، مدير اداره حفاظت و مرمت سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران با بيان اينكه كارشناس اين سازمان از بنا گزارش تهيه كرده  است، گفت: شهرداري پيش از شروع كار بايد به اين سازمان اعلام مي كرد، ولي گويا اين روزها، شهرداري از ما فعال تر است! براي متوقف كردن طرح شهرداري در آن منطقه تلاش مي كنيم و اميدواريم بتوانيم مسير فاضلاب را برگردانيم؛ البته تغيير مسير فاضلاب دردسر و هزينه زيادي دارد و ما سعي مي كنيم از طريق روش هاي ممكن، جلوي كار گرفته شود.
هرچند پس از تشكيل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران، بسياري از مسئولان اين سازمان نسبت به موقعيت و مشخصات آثار تاريخي استان اطلاع كاملي ندارند، ولي اسكندر مختاري كه پيش از اين معاون حفظ و احياي اداره تهران بود درباره اين آب انبار توضيح داد: در آن محدوده، سه آب انبار وجود دارد كه هر سه مخزن آب بودند. اين آب انبارها يك سيستم آبياري صنعتي را تعريف مي كردند كه در اوايل قرن معاصر در تهرانپارس ايجاد شده بود. در واقع زرتشتياني كه به ايران مهاجرت كرده بودند براي آماده سازي اراضي منطقه تهرانپارس، طرح آمايشي، شامل ايجاد اين آب انبارها را اجرا كردند. در اين پايگاه بيشتر، كارهاي پژوهشي انجام مي شود تا اجرايي، ادامه داد: يكي از اين آب انبارها در كنار اتوبان وفادار و ديگري در منطقه خاك سفيد است كه دومي به فرهنگسرا تبديل شده است. سطح سومين آب انبار هم كه در ميدان پروين تهرانپارس است، توسط خانه هاي منطقه اشغال شده و در ورودي آن، داخل يكي از خانه هاي متصرف آب انبار است.
وي با ا شاره به اينكه درزمان فعاليتش در ميراث فرهنگي تهران، چندين بار با شهرداري منطقه درباره اين آب انبار مكاتبه داشته اند، تاكيد كرد كه وضعيت و موقعيت بناي آب انبار به عنوان اثري تاريخي به شهرداري منطقه اعلام شده بود.
سفر زائران ايراني به عتبات عاليات از ماه آينده آغاز مي شود
استاندار كربلا از ازسرگيري سفر زائران ايراني به عتبات عاليات در اوايل ماه سپتامبر (شهريور ماه) خبر داد؛ اين در حالي است كه به موجب تفاهم نامه اي كه در جريان سفر نخست وزير عراق به ايران امضا شد، به دليل ناامن بودن استان هم مرز با مرز خسروي فعلا سفر زائران به عتبات عاليات تنها از مرز شلمچه و مهران صورت خواهد گرفت، اما فرماندار قصرشيرين اين مرز را يكي از امن ترين مرزهاي كشور مي داند و معتقد است مرزي كه محل ترانزيت سوخت كشور عراق است، نمي تواند ناامن باشد.
فرماندار شهرستان قصرشيرين با بيان اين مطلب كه هم اكنون روزانه بيش از يكهزار و۵۰۰ نفر از پايانه خسروي تردد دارند، گفت: به اذعان مقامات عراقي تردد كننده از اين مرز، خسروي آماده ترين مرز كشور براي تردد زائران است.
شهريار حيدري در ادامه با نادرست دانستن اين ادعا كه به دليل ناامن بودن منذريه پس از، از سرگيري تردد زائران، فعلا مرز خسروي مسدود است، گفت: اگر استان هاي هم مرز خسروي امنيت ندارند، چرا ترانزيت سوخت و عبور و مرور بسياري از مقامات عراقي از اين مرز صورت مي گيرد؟
حيدري در ادامه با بيان اين مطلب كه مرز خسروي هم اكنون فعال ترين مرز كشور با عراق است، خاطر نشان كرد: مقامات وزارت راه عراق در سفر اخير به ايران، در بازديد از پايانه خسروي، اين مرز را بهترين و آماده ترين محل براي عبور و مرور به ايران ارزيابي كردند. امن ترين، مجهزترين و رسمي ترين مرز كشور با عراق مرز خسروي است. ديروز نيز برخي روزنامه هاي عربي اعلام كردند كه يك هيات عالي رتبه گردشگري از ايران مذاكراتي را در خصوص فراهم كردن شرايط بهتر براي زيارت زائران ايراني با مقامات شهر نجف انجام داده است.
بنا به اعلام راديو سوا، اين مذاكرات در خصوص فراهم آوردن شرايط بهتر براي سفر هر هفته اي كاروان هاي زيارتي به عراق از طريق منطقه مرزي مهران و زيارت عتبات عاليات در نجف و كربلا صورت گرفت.
روزنامه الجزيره هم نوشت: در راستاي برقراري امنيت بيشتر زائران، اين هيات گردشگري با مقامات امنيتي نجف نيز مذاكره كرد و به بررسي طرح هاي امنيتي كه امنيت بيشتر زائران را تامين كند، پرداخت.

در شهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
طهرانشهر
علمي
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |