ساناز اقتصادنيا
نجف دريا بندري
مو سپيد ادبيات ايران، يكم شهريور ماه تولدش را جشن گرفت اما براستي او چند ساله شد؟ اول از همه بايد يك عذرخواهي بزرگ از اين نويسنده و مترجم محبوب بكنيم، زيرا كه تولد او، يكم شهريور بود و ما آخر شهريور به او تبريك مي گوييم.
دل دل مي كرديم كه اصلا درباره اش بنويسيم يا نه. پيش خودمان گفتيم: صبر كنيم تا دوباره مناسبتي شود. مثلا بزرگداشتي، داوري دوباره اي، چيزي. در خبرها خوانديم كه مجموعه گور به گور، شامل داستان هايي از ويليام فاكنر قرار است دوباره تجديد چاپ شود .
فكر كرديم چه بهانه اي از اين بهتر تا با همين چند خط به ظن خودمان بتوانيم اداي ديني كنيم به مترجم اثر، نجف دريا بندري. اين كتاب در سال 71 براي اولين بار توسط نشر چشمه منتشر شد و پس از آن در سال 83 ، همزمان با هفدهمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران، براي دومين بار تجديد چاپ شد. نشر چشمه قرار است سومين چاپ آن را بزودي روانه بازار كتاب كند.
نويسندگان و مترجم ها را معمولا آنها كه اهل كتاب و كتابخواني اند، بيشتر و بهتر مي شناسند، اما محبوبيت دريابندري فقط بين طبقه كتابخوان و احيانا روشنفكر نيست. او با نوشتن و چاپ كتاب مستطاب آشپزي، از سير تا پياز به همراهي همسرش فهيمه راستكار، خودش را بيشتر به ايراني ها معرفي كرد.
حالا ديگر كتاب آشپزي او، تكيه گاه محكمي است براي آنها كه مي خواهند قدم هاي اول را در رشته آشپزي بردارند.
شايد بهتر باشد اين فرهنگي موسپيد را يكي از فعال ترين و پركارترين آدم هاي دوره خودش (و حتي دوره بعد از خودش) بدانيم. دريابندري با اينكه از بيماري رنج مي برد و بنيه كافي براي فعاليت شبانه روزي ندارد، اما هيچ گاه از خواندن، نوشتن و ترجمه كردن دست برنداشته است.
او اين روزها هم مشغول نگارش زندگينامه و خاطرات خودش است. بسياري از كتاب هايي كه او (شايد براي اولين بار حتي) ترجمه كرده است، توسط مترجمان ديگر نيز ترجمه شده، اما هيچ گاه ترجمه ديگران قابل مقايسه با برگردان دريابندري نبوده و كتاب هاي او هميشه منبع و مرجع مناسبي براي مقايسه و تدريس است.
اما كاش ما كمي بيشتر مراعات حال او را كرده و با ملاحظه بيشتري رفتار كنيم. يادم نمي آيدكه دريابندري در جشني، بزرگداشتي يا مراسمي حاضر شده باشد و از او به زور- براي سخنراني دعوت نكرده باشند. با پاهاي لرزان، او را روي صحنه مي آورند تا متني را كه از پيش آماده نكرده است، از بر بخواند يا بداهتا چيزي بگويد خوشايند ديگران. اگر مي خواهيم او به نوشتن و فعاليتش ادامه دهد، بد نيست ما هم ملاحظه حالش را بكنيم. مو سپيد ادبيات، احتياج به آرامش بيشتري دارد.
پوپك گلدره
بيشتر از 20 روز پيش بود. بهتر است تاريخ دقيقش را يادمان نيايد. اين جور حرف ها كه تاريخ نمي خواهد.
بيشتر از 20 روز پيش بود كه در خبرها خوانديم و نوشتيم كه پوپك گلدره به كما رفت ، پوپك گلدره در اغما ، پس از دو روز جست وجو و ... جاده چالوس، آمل، سريال نرگس به كارگرداني سيروس مقدم، ماشين پاترول، تصادف، ... و چيزهاي ديگري كه مي دانيم و نمي دانيم.
دختري كه وقتي او را در مجموعه دنياي شيرين دريا ديديم، باورمان نمي شد متولد سال 50 است. در سيندرلا باورش كرديم. در آخر بازي برايش نگران شديم. در ساعت خودش پا به پايش خنديديم و در موج مرده براي پاكي و رهايي اش از خطر دعا كرديم.
حالا، او روي تخت بيمارستان است و ما با تمام حس هايي كه در فيلم هايش داشته ايم، دست به گريبانيم.
خواستيم سري به بيمارستان مهر بزنيم، اما دلمان راه نيامد. هي به ما نهيب زد كه دوباره تا كسي روي تخت بيمارستان افتاد، سراغش را گرفتيد؟ طاقتش طاق شده است و نمي خواهد بازيگر شاد و خندان فيلم ها را بي حركت و با يك دنيا لوله و سرم و چيزهاي ديگر ببيند. خيلي ها دلش را دارند و محض احترام هم كه شده، سري به بيمارستان مي زنند.
محمد رضا جعفري جلوه، معاون امور سينمايي و سمعي و بصري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هم به عيادتش رفته و شخصا در جريان آخرين وضعيت پزشكي و جسماني او قرار گرفته است.
در وبلاگ ها مي گرديم، در سايت ها و اصلا در اينترنت، مي خواهيم آماري داشته باشيم از آنچه تا به حال درباره پوپك گلدره نوشته شده است.
نتيجه اما جز چند سايت و وبلاگ كه فقط خبر
به كما رفتن او را نوشته اند و نهايتا فيلم شناسي او، چيز ديگري نيست.
طبق معمول،همه تازه يادشان افتاده كه بد نيست درباره بازيگرهايي كه بعضا اسمشان سوپراستار نيست هم بنويسند.
خبرها و گفته ها را يكي يكي رد مي كنيم. وضعيت پوپك گلدره وخيم گزارش شده است ، او با بازي اش در سيندرلا... ، گلدره سابقه دريافت تنديس بهترين بازيگر ... ... بهتر است اصلا اين پنجره ها را ببنديم؛ پنجره هايي كه فقط منتظر شنيدن اخبار داغ و جنجال آفرين هستند.