احداث مريضخانه در يوسف آباد
سپهسالار آقاوجيه برادر عين الدوله مي خواست مريضخانه بسازد. روزي نجم الدوله، اديب الدوله، من و يك، دو نفر ديگر را دعوت كرده بود؛ ناهار خوبي داد. پس از ناهار، عنوان كرد كه خيال دارم مريضخانه، رختشويخانه و مدرسه اي بسازم. 20 هزار تومان براي اين كار گذارده ام. 20 هزار ذرع زمين هم در همسايگي ما داشت؛ محل ساختمان قرار داده بود.
هر كس رايي داد و با خيال او موافقت كرد؛ من گفتم اين مبلغ براي اين سه اقدام كافي نيست. عجالتا مدرسه هايي داريم و در ايجاد مدرسه، شوري در سر مردم هست.
رختشويخانه آب مي خواهد و داير نخواهد شد. عقيده من اين است: زمين را بفروشند و قيمت آن را ضميمه 20 هزار تومان بفرمايند. يك مريضخانه در اراضي بهجت آباد كه قيمتي ندارد بنا شود كه از شهر قدري دور باشد.
مريضخانه، امروز بيشتر طرف حاجت است. پسنديده، بعد معلوم شد زير عبا استخاره مي كند، براي من استخاره راي داده بود.
مريضخانه زير يوسف آباد به نقشه و نظارت من ساخته شد و سه دانگ از يوسف آباد را كه ملك او شده بود، وقف مصارف مريضخانه كرد و امروز در تصرف نظام است. در اثر اين استخاره، سپهسالار نظر توجهي به من حاصل كرده بود، پس از ورود من، مرا خواست كه مدرسه نظام را اداره كنم.
در اين اثنا مرحوم وارد شد، عين الدوله خيال او را تعقيب كرد، بيشتر براي جلب من و سابقه كه در مدارس داشتم و دوستي با امين السلطان. كتابچه اي در تخمين مخارج مدرسه براي يكصد نفر شاگرد با لباس و ناهار تنظيم كردم؛ ساليانه ده هزار و 361 تومان، بدون آنكه براي خودم حقي منظور كرده باشم؛ كارهاي دولت در حقيقت نان خانه است. من در اين عوالم نبودم. علي الرسم مواجبي داشتم، خواستم مباح باشد.
خاطرات و خطرات
حاج مهدي قلي خان هدايت
مخبرالسلطنه ص۱۳۸
علاءالدوله كشته شد
ميرزا احمدخان علاءالدوله از شاهزادگان قاجار و درباريان با نفوذ بود. وي در سال 1324( ه.ق) حاكم تهران بود و بدرفتاري او با تجار قند باعث تعطيل بازار شد.
بعدها علاءالدوله به يكي از عوامل آغاز انقلاب مشروطه تبديل شد كه در 9 ذي الحجه سال۱۳۲۹ همزمان با اولتيماتوم روس ها و ظاهرا به علت مخالفت او با شوستر و همكاري با روس ها به قتل رسيد. قبلا نيز در 1326 بمبي توسط حيدرخان عمو اوغلي به خانه او پرتاب شده بود.
آنچه مي خوانيد روايتي است از اين واقعه به نقل از محمد شريف كاشاني، يكي از كساني كه رويدادهاي آن روزگار را به رشته تحرير درآورده و خود در تمامي اين جريانات حضور داشته است.
امروز كه نهم ذي الحجه است، علاء الدوله هم درشكه نشسته. چند قدم كه از درب خانه خود دور مي شود، دو نفر به سمت او شليك كرده، فورا كشته مي شود. نعش او را به خانه اش برده، مشغول كفن و دفن او مي شوند. هيچ معلوم نشد كه كي بوده. به اين واسطه، همه اعيان و اشراف متوحش اند كه اين چه اوضاعي است كه پيش آمده است.
مملكتي كه هنوز از تهاجم دشمنان آزادي و فتنه جويي دست هاي ارتجاع و استبداد رهايي نيافته و داراي يك حكومت مقتدري و يا محكمه قانوني نيست، جاي تعجب است كه احزاب سياسي داخل مناقشات امور فرضيه بشوند و به اين سبب، از اصلاحات نوري و فيصله مهمات مملكتي كه بقاي آزادي موقوف بر آنهاست، بازمانده و حال آنكه، شايسته بود كه احزاب سياسي در تمام مواقع با نهايت صفا و اتحاد و صداقت با يكديگر رفتار و معاشرت داشته، فقط در موضوع مختلف فيه، با رعايت محبت و نزاكت، نظرات سياسي خود را تعقيب نما يند و هيچ وقت با حزب مخالف به ضديت و خصومت سلوك نكنند؛ تا اين نحو رفتار، سبب اتحاد عمومي در پيشرفت امور و مواد اتفاقيه گردد.
واقعات اتفاقيه روزگار، جلد سوم، ص 695