يكشنبه ۳ مهر ۱۳۸۴
چرا كارمندان مطالعه نمي كنند؟
001545.jpg
امروزه بسيار مي شنويم و مي خوانيم كه سرانه مطالعه در ايران پايين تر از كشورهاي ديگر است و فرهنگ مطالعه در بين مردم همه گير نشده است و مطالعه به صورت عادت روزمره در كنار فعاليت هايي كه معمولاً مردم در طول يك شبانه روز انجام مي دهند در نيامده است و يا به قولي مطالعه در سبد امور روزمره خانواده ها قرار نگرفته است.
دانشمندان تعليم و تربيت معتقدند مطالعه و كتابخواني بايد از همان اوان كودكي در خانواده و مدرسه در وجود كودكان نهادينه شود، آنها با روش هاي مطالعه آشنا و به منابع خواندني مختلفي مجلات، كتابها، مقالات و ... به آساني دسترسي داشته باشند و با مشاهده مطالعه روزانه پدر و مادر آنان نيز به اين امر ترغيب شوند. به طور كلي مي توان گفت اگر محيط خانه غني باشد (از نظر متن هايي براي مطالعه)، كودك خود به خود به سمت مطالعه مي رود همچنان كه اگر كودك در محيط خانه با ادوات موسيقي سروكار داشته باشد احتمال اين كه به سمت موسيقي گرايش پيدا كند زياد است. با اين مقدمه وارد اين بحث مي شويم كه «چرا كارمندان مطالعه نمي كنند؟»
كاركنان سازمانها همان انسانهايي هستند كه در اجتماع پرورش يافته و بعد وارد سازمان شده اند. عادت ها و تربيت دوران كودكي و جواني آنها در شكل گيري شخصيت  امروزي آنان بسيار تأثيرگذار بوده است. مسلماً  سازمان ها نمي توانند با برگزاري چند كلاس آموزشي يا پند و اندرز و صدور بخشنامه در تغيير شخصيت آنان تأثير چنداني داشته باشند.

به نظر مي رسد مي توان دلايل عدم مطالعه كاركنان را با عناوين زير بررسي نمود:
الف) عوامل فرهنگي و اجتماعي
ب) عوامل مربوط به كاركنان
ج) عوامل مربوط به مديران و رؤسا
الف) عوامل فرهنگي و اجتماعي
همانطور كه در مقدمه اشاره شد محيط غني خانواده مي تواند در شكل گيري عادت مطالعه در كودكان تأثير بسيار مهمي داشته باشد و كودك با مشاهده منابع چاپي و غيرچاپي پيرامون خود و مشاهده مطالعه منظم والدين به اين امر تشويق مي شود و از همان ابتداي زندگي عادت مي كند همانطور كه در روز غذا مي خورد، بازي مي كند، مدرسه مي رود، تفريح مي كند، مطالعه هم داشته باشد. مدارس هم مي توانند مشوق اين امر باشند و با در دسترس قرار دادن كتابهاي مفيد و مناسب سن و سال كودكان و برگزاري جلسات كتابخواني، مسابقات و اهداء جوايز، كودكان را به مطالعه تشويق نمايند و محيطي فراهم كنند كه كودكان، معلمين و مديران خود را در حال مطالعه مشاهده نمايند و از آنان الگو بگيرند.
متأسفانه موارد فوق در خانواده ها و مدارس كمتر مشاهده مي شود. در خانواده ها ممكن است انواع اسباب بازي و بازي هاي كامپيوتري به وفور وجود داشته باشد اما كتاب، مقاله و روزنامه ديده نشود و يا كودكان، پدر و مادر خود را اصلاً در حال مطالعه نبينند بلكه پدر و مادر بيشتر سرگرم تماشاي تلويزيون و ميهماني و ... باشند. در مدرسه هم مطالعه صرفاً به حفظ كردن مطالب كتابها و دادن امتحان منحصر مي شود و دانش آموزان، معلمين و مديران خود را در حال مطالعه نديده و كتابخانه جاي متروكه اي محسوب مي شود.
معمولاً قسمت اعظم مطالعه مردان در منازل حول سياست، ورزش، حوادث و يا استفاده از روزنامه ها و هفته نامه ها صورت مي گيرد كه در شكل گيري هويت علمي و كاري آنان اثر بخش نيست و اصولاً كمتر مشاهده مي شود كتاب هاي علمي و تخصصي در منزل مطالعه  شوند. البته بعضاً  مشاهده مي شود كه زنان خانه دار در مقابل مطالعه مردان در منزل حساسيت و مقاومت نشان مي دهندو به اصطلاح روزنامه يا كتاب را «هووي» خود مي پندارند و از مطالعه مردان در خانه ناراضي هستند و خود نيز اصلاً  مطالعه نمي كنند. شايدبه همين دليل باشد كه عده اي معتقدند اطلاعات عمومي، اجتماعي و جغرافيايي زنان بسيار پايين تر از مردان است.(البته در اين مورد تحقيق معتبري صورت نپذيرفته است.)
ب)عوامل مربوط به كاركنان
۱- سازمان ها نمونه كوچكي از جوامع به شمار مي روند. در سازمان ها نيز همانند ساير بخش هاي جامعه، فرهنگ مطالعه جا نيفتاده است و مثلاً  اگر همكاري، همكار ديگر را در كتابخانه و يا پشت ميز خود در حال مطالعه ببيند، فكر مي كند كه وي دارد از كار فرار مي كند و يا اتلاف وقت مي نمايد و اصولاً صحنه كتاب خواندن پرسنل در سازمان صحنه جالبي نيست و كمتر مشاهده مي شود كه فرد كتابي را خوانده و به ديگر همكاران توصيه نمايد.
۲- اصولاً  كاركنان سازمان ها انگيزه اي براي مطالعه ندارند چون نمي توانند ارتباط معناداري بين فعاليت هاي اداري و مطالعه تخصصي بيابند. يعني امور در سازمان به صورت سنتي و عادت انجام مي پذيرد نه به صورت علمي. روانشناسان اعتقاد دارند براي اين كه رفتاري بروز نمايد بايد حتماً  نيازي در فرد ايجاد شده باشد.
تا كاركنان احساس نياز به داشتن مطالب علمي جديد در خود حس نكنند و با همين ميزان دانش و اطلاعات فعلي بتوانند امور اداري روزمره را انجام دهند، فرهنگ مطالعه شكل نمي گيرد.
۳- در برخي سازمان ها چنان امور اداري فراوان و تعداد پرسنل كم است، كه كاركنان فرصت مطالعه ندارند و تا پايان وقت اداري زير بار خروارها پروژه و نامه  اداري، جلسات ومراجعه ارباب رجوع گم مي شوند و با تن و روحي آزرده و خسته به خانه مي روند. در چنين فضايي بحث از مطالعه علمي معنا ندارد.
۴- اصولاً در سازمان هاي دولتي بين آنان كه مي دانند و آنان كه نمي دانند تفاوتي قائل نمي شوند و كاركناني كه اهل مطالعه و تفكر و نگارش هستند مورد تشويق قرار نگرفته و معمولاً  در انزواي اداري قرار مي گيرند.
۵- تفاوت فاحش حقوق و پاداش بين رؤسا و كارمندان و كارشناسان باعث مي شود كه انگيزه مطالعه و دانش افزايي كم شده و انگيزه پست يابي تقويت شود زيرا تجربه اداري ثابت كرده است كه علم و دانش، پول و امكانات نمي آورد اما پست، هم پول و هم امكانات مي آورد. مشاهده مي شود كه بين احراز پست هاي مديريتي و ميزان علم و سود پرسنل رابطه مستقيمي وجود ندارد. در موقع دادن پست هاي سازماني معمولاً  فاكتور پژوهش و علم و دانش در رتبه هاي آخر قرار مي گيرد و در نتيجه نظام شايسته سالاري بي معنا مي شود.
ج) عوامل مربوط به رؤساي سازمانها
۱- ضرب المثل معروفي مي گويد: «مردان مطالعه مناسب قدرت نيستند و مردان قدرت وقت مطالعه ندارند.»
معمولاً روسا در ادارات بايد همان نقش پدر و مادر در خانواده و مربيان در مدارس را ايفا كنند، يعني الگويي باشند براي مطالعه همكاران. ايشان مي بايست بيشتر مطالعه كنند و در كتابخانه سازمان به طور منظم ديده شوند و همكاران را به مطالعه تشويق نمايند. اما برعكس رؤسا معمولاً  خود را بالاتر از آن مي پندارند كه نياز به مطالعه داشته باشند و اغلب خود را كامل مي دانند، در مقامي بالا كه امور را سرپرستي مي كنند. البته بعضي اوقات كمبود وقت را بهانه مي كنند و تعدد جلسات اداري بي نتيجه نيز روح و جسم آنان را خسته مي كند.
۲- عده اي از رؤسا مطالعه را اتلاف وقت اداري مي دانند و نه تنها خود مطالعه نمي كنند، بلكه با مطالعه كاركنان نيز به مخالفت مي پردازند.
۳- تعدادي از رؤسا چون بين مطالعه و كيفيت انجام امور اداري ارتباطي نمي بينند، كاركنان زيرمجموعه خود را به مطالعه تشويق نمي  كنند و از انجام يك كار اداري ساده كه به سرعت توسط يك كارمند صورت پذيرد، بيشتر خوشحال مي شوند تا پژوهش و يا نوشتن يك متن علمي توسط كارمند؛ يعني رؤسا به فكر انجام امور اداري روزمره هستند نه رشد و تعالي كاركنان و انجام علمي امور اداري.
۴- گاهي برخي از رؤسا فاقد پژوهش، مقاله، كار علمي، تدريس و مشاوره و ... هستند (امور اداري كه صد در صد نياز به مطالعه دارد). اما امور اداري فراواني از جمله جلسات اداري، بخشنامه خواني، تنظيم گزارش  اداري و ... دارند (اموري كه ظاهراً  نيازي به مطالعه علمي ندارد). پس از چنين رؤسايي نمي توان انتظار داشت كه زيرمجموعه را تشويق به مطالعه نمايند زيرا در خود نيازي به مطالعه حس نمي كنند.
۵- تا موقعي كه رئيس دستور بدهد و انتظار اطاعت مطلق داشته باشد، ديگر نيازي به مطالعه كردن نمي بيند. زيرا نيازي به بحث علمي و جا انداختن روش علمي كار براي زيردست نمي بيند و تا وقتي كه مدل مديريت آمرانه و دستوري حكمفرماست، رئيس خود را در تهديد چالش علمي با پرسنل نمي بيند كه بخواهد اطلاعات علمي خود را افزايش دهد؛ زيرا دستوراتش چه درست باشد و چه غلط بايد اطاعت شود، پس مطالعه جايي در كار او ندارد.
تنها در مدل مديريت مشاركتي است كه رئيس و كارمند نياز به مطالعه فراوان دارند زيرا تصميم گيري جمعي و طي جلسات گروهي اتخاذ مي شوند و براي نظرات همه احترام قائل بوده، از افكار جديد و نو استقبال مي شود.
در پايان، خاطرنشان مي سازد كه ابتدا بايد نياز به مطالعه در رؤسا و كاركنان ايجاد شود، سپس روش هاي مطالعه بررسي شده و برنامه هاي منظمي براي اعضاي سازمان تدوين گردد و اين امر مستلزم همكاري نزديك خانه، مدرسه، رسانه هاي جمعي و سازمان هاست.
بابك اسمعيلي

راه زندگي
زيبا بپوشيد وگرنه برايتان گران تمام مي شود؟
هركسي دوست دارد كه لباس هاي زيبا، جالب و راحت بپوشد، اما هركس نمي تواند رنگ لباس ها را با همديگر هماهنگ كند. ظاهر افراد و طرز لباس پوشيدن آنها در جلب توجه ديگران تا حد زيادي تأثير مي گذارد. به خصوص در كار تجارت و فروشندگي اين نكته بسيار مهم و حائز اهميت است.
لوئيس مويلر، مدير بخش خدمات محيطي مركز پزشكي رژيونال كانتري فلپز كه يك مركز پزشكي آسيب هاي رواني در شهر رولا مي باشد، مي گويد: «هنوز بسياري از مردم به طرز لباس  پوشيدن خود كوچكترين اهميتي نمي دهند.» پوشيدن تي شرت هايي با تصاوير يا شعارهاي مضحك و كفش هاي غير راحت يكي از اشتباهات فاحشي است كه برخي از كارمندان مرتكب مي شوند. گاهي اوقات همين طرز لباس پوشيدن باعث از دست دادن موقعيت هاي شغلي بسيار خوبي مي شود.
پوشيدن يونيفورم از بروز چنين مشكلاتي جلوگيري مي كند. بسياري از سرايداران ساختمان ها نيز با پوشيدن يونيفورم مي توانند اهميت خاصي به كار خود ببخشند. البته مديران شركت ها مي توانند با تهيه تي شرت هايي براي كارمندانشان با آرم و شعار مخصوص شركت اعتبار خاصي به كارمندانشان ببخشند. اما روش هاي بسيار ديگري در اين زمينه وجود دارد.
يك سبك را انتخاب كنيد
مدل هاي مختلف يونيفورم وجود دارد كه مي توان آنها را انتخاب كرد. البته اين يونيفورم ها در يك چيز بايد مشترك باشند و آن هم راحت بودن آنهاست. آي آلداپ، مدير دانشگاه ايالت تگزاس در سان ماركوس، عقيده دارد كه بهتر است نظر كارمندان را براي تهيه يونيفورم ها دخالت داد. او درباره يونيفورم شركتش يك نظرسنجي از كارمندانش به عمل آورد. آلداپ پيراهني با جنس صد درصد كتان و پيراهني با جنس ۳۵/۶۵ درصد پلي كتان براي كارمندانش سفارش داد كه البته مدل و رنگ آنها بنا به سليقه كارمندان انتخاب شد.
معمولاً كارمندان لباسي را ترجيح مي دهند كه شيك و راحت باشد، اين در حالي است كه مديران يونيفورم هاي بادوام و ارزان كه نشان دهنده هويت شركت شان باشد، ترجيح مي دهند. براي مثال در سمينار علوم ديني دالاس، يونيفورم نگهبانان با خصوصيات بالا منطبق بود.
كريستوفر گراهام رئيس نگهبانان اين سمينار مي گويد: «براي يونيفورم نگهبانان تي شرت انتخاب شد، زيرا كه براي نگهبانان در حال كار سبك و راحت بودند و نيز شركت كنندگان در سمينار مي توانستند به راحتي آنها را از بقيه تشخيص دهند. همچنين اين لباس ها ارزان قيمت بود و باعث مي شد كه در صورت پاره شدن يا كهنه شدنشان به راحتي بتوانيم تي شرت هاي جديدي را جايگزينشان سازيم.»
نگهباناني كه به طور تمام وقت كار مي كردند تي شرت هايي با جنس صد درصد كتان، كوتاه، گشاد و كفش مناسب بر تن داشتند و براي كاركنان نيمه وقت كه اغلب آنها دانشجو بودند و مستقيم از سر كلاس به آنجا مي آمدند و بايد سر و وضع مناسب با محيط آموزشي مي داشتند، شركت فقط تي شرت تهيه كرده بود.
مديران بخش مراكز پزشكي به لباس كارمندان خوب توجه بيشتري نشان مي دهند. لباس آنها بايد راحت و سبك باشد. به علاوه پوشيدن لباس متحد الشكل باعث مي شود كه حس همكاري و مسئوليت پذيري كارمندان بيشتر شود. اما معمولاً مديران اين گونه شركت ها از توجه به لباس نگهبانان خود غافل مي مانند. معمولاً رنگ لباسي كه براي كاركنان بيمارستان ها و مراكز بهداشتي در نظر مي گيرند سفيد است.
كفش را فراموش نكنيد
كفش چيز مهم ديگري است كه بايد مديران و رؤساي شركت ها به آن توجه داشته باشند. معمولاً رؤسا تهيه يا خريد كفش براي كارمندانشان را در دستور كار خود قرار نمي دهند. آلداپ مي گويد: «معمولاً من اجازه نمي دهم كه نگهبانان كفش هاي انگشتي به پا كنند چرا كه براي سلامت و ايمني آنان مضر است.»
كفش هاي نگهبانان و كاركنان بيمارستان شرينر بايد از جنس چرم(طبيعي يا مصنوعي) و به رنگ سفيد باشد. كفش هاي پارچه اي و انگشتي با هر جنسي براي ايمني و سلامت افراد ممنوع است. كفش هاي پرستاري(كه داراي پاشنه غيرقابل سرخوردن و كفي هاي راحت مي باشد) براي استفاده كاركنان بسيار خوب است.
اما گراهام سعي دارد كه بر روي شكل كفش هاي مخصوصي كه در سمينار مورد استفاده قرار گرفت كار كند. به نظر او تهيه كفش هاي راحت به خصوص براي دربانان بسيار مهم است.
اما مسأله  ديگر چگونگي پرداخت هزينه  اين لباس هاي متحدالشكل مي باشد. برخي از مديران هزينه تهيه يونيفورم ها را به عهده كاركنانشان مي گذارند. اما آلداپ عقيده دارد كه بهتر است كه خود شركت ها هزينه تهيه اين يونيفورم ها را پرداخت كنند. چرا كه در اين صورت كاركنان شركت پوشيدن يونيفورم را جز قوانين و مقررات محل كار قلمداد مي كنند.
هزينه هاي شست و شو و اتو كشيدن
شركت آلداپ هر هفته يك بار يونيفورم هاي كاركنانش را به خشكشويي مي فرستد. آلداب خود چند دست يونيفورم تميز و اتو كشيده اضافي دارد كه جايگزين لباس هاي مستعمل و پاره كند معمولاً در شركت ها و ادارات ديگر كاركنان خود وظيفه شستشو و نگهداري از يونيفورم  هايشان را بر عهده دارند. البته اين كار تا حدودي هزينه هاي شركت را پايين مي آورد، اما در صورتي كه كاركنان اين وظيفه را به طور مرتب ادامه ندهند، ممكن است كه آنها ظاهري نامرتب داشته باشند. همچنين يونيفورم  پرستاران و كاركناني كه در مراكز بهداشتي و بيمارستان ها كار مي كنند، بايد به روش بهداشتي شستشو و اتو شود، چرا كه شستن اين نوع لباس ها با دست و به صورت شخصي خطر سرايت بيماري هاي عفوني و ميكروبي را افزايش مي دهد.
يونيفورم براي همه
حتي پوشيدن بهترين يونيفورم بدون مشكل نخواهد بود. براي مثال، اگر نگهبانان و دربانان مجبور به پوشيدن يونيفورم شوند در حالي كه ديگر كارمندان از اين قاعده مستثني باشند، اين كار چندان اخلاقي نمي باشد.
در بخش جنوب غرب ايالت تگزاس، فقط نگهبانان لباس متحد الشكل بر تن دارند. اين در حالي است كه كاركنان آلداپ همگي موظف به پوشيدن لباس متحدالشكل هستند. البته انتخاب پارچه و مدل لباس  بايد طبق نظر همه كاركنان باشد. چرا كه برخي از كاركنان نسبت به پوشيدن برخي از يونيفورم  ها اكراه دارند. بنابراين مويلر توصيه مي كند كه از مدل ها و رنگ هاي مناسب براي يونيفورم ها استفاده شود.
نوشته: استاسي اچ.ويتاكر
ترجمه: دنيا مملكت دوست

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |