آثار اجتماعي و تربيتي سختي ها و مشكلات در زندگي
تحمل خار و چيدن گل
|
|
سوده سادات تقوي
انسان همواره به شكل اجتماعي زيسته است و تا آنجا كه تحقيقات باستان شناسي نيز تأييد مي كند در هيچ دوراني بشر به صورت انفرادي زندگي نكرده است. شهيد مطهري منشأ زندگي اجتماعي انسان را امري طبيعي و فطري دانسته و مي نويسد: «اجتماعي بودن يك غايت كلي و عمومي است كه طبيعت انسان بالفطره به سوي او روان است.» (۱)
بسياري از انديشمندان نيز بر اين اعتقادند كه اجتماعي زيستن انسان از طبيعت او سرچشمه مي گيرد و طبق نظريه معروف ارسطو «الانسان مدني بالطبع» انسان طبعاً اجتماعي است.
انسان به عنوان موجودي اجتماعي همواره با انبوهي از گزينه هاي رفتاري روبه رو است، خويش را در ميدان آزمون و خطا مي سنجد و همگام با رشد قواي بدني، فكري و عاطفي و در هم تنيدن روابط گوناگون اجتماعي به كسب و افزايش اندوخته هاي علمي و مهارت هاي عملي همت مي گمارد، اما آنچه كه در انسان به عنوان عامل، مهم تلقي مي شود عقلانيت و گزينش آگاهانه اوست، بدين معنا كه به دنبال گزينه هايي باشد كه تأثير در سعادت و كمال نهايي او دارد و باعث رشد و تعالي اش در جامعه مي شود.
آدمي در گذر عمر و گذار از اين دنياي خاكي ممكن است دچار رنج ها و مصائب گوناگوني شود، مهم اين است كه چگونه و از چه دريچه اي به محنت و مصيبت نظر مي كند. اگر مصائب را مادر خوشبختي ها بدانيم و اين كه در شكم گرفتاري ها و مصيبت ها، نيك بختي و سعادت، نهفته است راحت تر با مشكلات و مصائب روبه رو مي شويم و آن را به عنوان مقدمه اي براي تكامل نفس و صيقل روح خود در نظر مي گيريم.
«همچنان كه گاهي عكس آن هم وجود دارد يعني در متن سعادت ها، بدبختي ها تكون و تكوين مي يابند.» (۲) خداوند كريم در آيات نوراني وحي فرموده است:
«يولج الليل في النهار و يولج النهار في الليل»
«خدا شب را در شكم روز فرو مي برد و روز را در شكم شب» (۳)
درياي خروشان زندگي با طوفان ها و موج هاي كوه آسا همراه است، امواج سهمگين حوادث از پيشرفت انسانها در مسير زندگي جلوگيري مي كند، ولي اين انسان هاي مصمم هستند كه با كشتي تدبير و اراده، تحمل و صبر، سينه امواج حوادث را مي شكافند و با كمك دانش و بينش با مشكلات مبارزه مي كنند. اين فراز و نشيب ها و دست و پنجه نرم كردن با حادثه ها كه با طبيعت زندگي عجين گرديده موجب شده است تا دنيا را سراي آزمايش بخوانند و هر كس كه در اين آزمايشگاه پا مي گذارد، در برخورد با پديده هاي تلخ و شيرين آن، ميزان ايمان و مقدار توان خود را بيازمايد. خداوند حكيم در قرآن كريم مي فرمايد:
«و لنبلونكم بشيء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال والانفس و الثمرات »
و شما را به چيزي از نوع ترس و گرسنگي و كاهش در اموال و جانها و محصولات مي آزماييم. (۴)
خداوند متعال در اين گونه آيات مي خواهد بگويد: هر كه وصل ما جويد و قرب ما خواهد ناچار است بار محنت كشيدن و شربت اندوه چشيدن. «آسيه» زن «فرعون» همسايگي حق، طلب كرد و قربت وي خواست. گفت: خداوندا! در همسايگي تو حجره خواهم كه در كوي دوست حجره، نيكوست. آري نيكوست و لكن بهاي آن بس گران است. گر هر چيزي به «زر» فروشند، اين را به جان و دل فروشند.
آسيه گفت: باكي نيست و گر بجاي جاني هزار جان بودي دريغ نيست. پس آسيه را چهار ميخ كردند و در چشم وي ميخ آهنين فرو بردند و او در آن تعذيب مي خنديد و شادماني همي كرد. اين چنان است كه گويند:
«هر جا كه مراد دلبر آمد
يك خار به از هزار خرماست» (۵)
افراد قوي و نيرومند كساني هستند كه در گهواره رنج پرورش يافته اند. آنها مي توانند در برابر طوفان هاي مصائب مقاومت نمايند، ولي كسي كه در مهد عزت و نعمت، پرورش يافته است با يك نسيم سرد پژمرده مي شود و با يك باد شديد از جاي كنده مي شود.(۶)
مصيبت ها و شدائد براي تكامل بشر ضرورت دارند. اگر محنت ها و رنج ها نباشد بشر تباه مي شود. قرآن كريم در اين مورد مي فرمايد: «لقد خلقنا الانسان في كبد»
«همانا انسان را در رنج و سختي آفريده ايم.» (۷)
عاشق در طريق رسيدن به معشوق از سختي نهراسد و از تلخي ها بيم نورزد، زيرا «بهشت را به بها دهند نه به بهانه» و چنان كه نبي مكرم اسلام حضرت محمد(ص) فرمود: «حفت الجنه بالمكاره» بهشت به سختي ها و تلخي ها پيچيده شده است. «آن كس كه توان تحمل ناملايمات را نداشته باشد اميد بار يافتن به حضور حضرت محبوب را بايد از خانه دل بيرون كند، چرا كه در كنار هر گلي خاري وجود دارد و به قول شيخ اجل سعدي شيرازي:
بدان كه هر جا گل است، خار است و بر سر گنج مار است و آنجا كه در شاهوار است نهنگ مردم خوار است، لذت عيش دنيا را لدغه اجل در پس است ، نعيم بهشت را ديوار مكاره در پيش. »(۸)
جور دشمن چه كندگر نكشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادي بهم اند
مولاي متقيان «علي عليه السلام» كه به عظمت روح و ثبات در برابر حوادث معروف است مي فرمايد: اگر از من بپرسند كه اين شجاعت جسمي و قدرت روحي شما معلول چيست؟! در صورتي كه غذاي روزانه شما نان جو و نمك و سركه است، من در پاسخ به اين دسته چنين مي گويم: «درختان بياباني كه در سنگلاخ ها و زير آفتاب سوزان و با صد عوامل تلخ دست بگريبانند از درختان و گياهاني كه در لب جويبار پرورش يافته اند، محكم تر و بادوام ترند.(۹) درختان لب جويبار كه در مهد نعمت و در آغوش نوازش باغبان پرورش يافته اند، با مشكلات و مصائب خوي نگرفته اند ولي درختان بياباني در آغوش مشكلات بزرگ شده اند، فرزند مصائب مي باشند و مربي آنها بادهاي سوزان و آفتاب داغ و كم آبي و بي باراني است، پس محكم و قوي هستند. انسان هاي بلا ديده و زجر كشيده هم مانند صخره ها و كوههاي سترگ و استواري هستند كه هيچ عاملي قدرت انفجار آن را ندارد.
به قول ناصرخسرو:
تا نبيند رنج و سختي مرد، كي گردد تمام
تا نيايد باد و باران، گل كجا پويا شود
مصائب براي انسان يك اندوخته عملي از زندگي است و در آينده وسيله ترقي و پايه تعالي او مي گردد و بر اثر تجارب زيادي كه از مشكلات بدست مي آورد همواره سختي ها را به نفع خويش تمام مي كند و از آنجا كه كوه مصائب را زير پا گذارده، در مسير زندگي مشكلات، مانع پيشرفت او نمي شود و هرگاه مصائب مانند تگرگ ببارد از آن با آغوش باز استقبال كرده و بر چهره سختي ها مي خندد.
سختي و گرفتاري هم تربيت كننده فرد و هم بيداركننده ملت ها است.
سختي، سازنده و هوشياركننده انسانهاي خفته و تحريك كننده عزم ها و اراده هاست، شدائد همچون صيقلي كه به آهن و فولاد مي دهند، هر چه بيشتر با روان آدمي تماس گيرد او را مصمم تر و فعالتر و برنده تر مي كند. «(۱۰)
سختي همچون كيميا است كه جان و روان آدمي را دگرگون و متحول مي كند. همانند اكسيري موجب تطهير و پاكيزگي روح مي شود. سختي و بلا شلاق تكامل است و موجودات زنده با اين شلاق راه خود را به سوي كمال مي پيمايند. آنان كه در بوستان زندگي به عشق چيدن گل مي روند نه تنها به تحمل خار، تن مي دهند بلكه آن را موجب افزايش درجه و تقرب به معشوق مي دانند.
با توجه به فوائد ارزنده بلاها كه در صفت رضا به قضاي الهي و خوشنودي به آنچه خدا پيش مي آورد ايجاد مي گردد، صبر سپاسگزاران صبر تلخ نيست بلكه آن صبر همچون شهد شيرين است. آنان كه مطلعند، بلاها تربيت كننده روان و پرورش دهنده روح آدمي است با آغوش باز به استقبال آن مي روند. به گفته مولوي:
چون صفا بيند بلا شيرين شود
خوش شود دارو چو صحت بين شود
از اين رو نبايد غفلت ورزيد كه مصائب و آلام وقتي نعمت هستند كه انسان از آنها بهره برداري كند و با صبر و استقامت و تلاش و مواجهه با دشواري هايي كه مشكلات ايجاد مي كنند نفس و روح خويش را كمال بخشد. اما اگر انسان در برابر سختي ها سرتعظيم فرود آورد و تسليم شود، ناله و شكوه سر دهد، در اين صورت بلا براي او واقعاً بلاست.
آري مصائب و بلاها نعمت هاي بزرگي هستند كه بايد در برابر آنها سپاسگزار خداوند يكتا بود، نعمت هايي هستند كه در صورت قهر، تجلي مي يابند، همچنان كه قهرهايي به صورت لطف ظهور مي كنند، از اين رو بايد متوجه بود كه نعمت بودن نعمت و نقمت بودن نقمت، بستگي دارد به نوع عكس العمل و واكنش ما در برابر آن، ما مي توانيم همه نقمت ها را تبديل به نعمت كنيم، خود را در اين دنياي خاكي و جهان فاني بيازماييم و در جهت قرب الهي و خشنودي خداي بزرگ مرحله به مرحله گام برداريم.
پانوشت ها:
۱. جامعه و تاريخ، صفحه ۱۴
۲. كتاب« عدل الهي »، استاد شهيد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، صفحه ۱۷۳
۳. سوره حج، آيه ۶۱
۴. سوره بقره، آيه ۱۵۴
۵. كشف الاسرار و وعده الابرار، جلد ،۱ صفحه ۴۲۳
۶. رمز پيروزي مردان بزرگ، جعفر سبحاني، صفحه ۱۴۹
۷. سوره بلد، آيه ۴
۸. گلستان سعدي، باب هفتم، آخرين حكايت
۹. نهج البلاغه، نامه ۴۵
۱۰. عدل الهي، شهيد مطهري، صفحه ۱۸۰
|