آسيب شناسي اطلاع رساني اقتصادي در ايران
ضعف اطلاع رساني
اميرحسين شفقي زاده
رويدادها، تحولات و فعاليت هاي اقتصادي به دليل پويايي، تحرك و ارتباط وسيع با زندگي روزمره مردم، بخش قابل توجهي از حجم اطلاعات رسانه ها را تشكيل مي دهد. در واقع به هر ميزان اقتصاد كشوري توسعه يافته تر باشد، اطلاع رساني اقتصادي در آنها نيز پيشرفته تر، پيچيده تر و كارآمدتر است. به هرحال غالب شدن اطلاعات و تحليل هاي اقتصادي در سيستم هاي اطلاع رساني دنيا در آينده واقعيتي انكارناپذير است.
نوشته حاضر به صورت خلاصه وضعيت اطلاع رساني اقتصادي در جامعه ايران را آسيب شناسي مي كند.
|
|
اطلاع رساني اقتصادي از سوي رسانه هاي نوشتاري، ديداري و شنيداري در ايران بسيار ضعيف است. اين ضعف هم شامل كيفيت اطلاعات و هم كميت اطلاعات است. به نظر مي رسد جامعه ايراني هنوز با مسائل و موضوعات اقتصادي پيوند دو جانبه و فعالي ايجاد نكرده است. عامه مردم و حتي طبقه متوسط به اقتصاد و مسائل اقتصادي فقط در حيطه نيازهاي اساسي و متغيرهايي همچون حقوق، تورم، وام هاي روزمره مثل وام مسكن و قيمت كالاهاي اساسي نگاه مي كنند و در اين شرايط كليت تحولات و مسائل اقتصادي را برنمي تابند يا بدان نوعي بي توجهي نشان مي دهند. بنابراين بيان اين نكته كه مسائل اقتصادي منعكس شده از سوي رسانه هاي اقتصادي بازتابي در بين عامه مردم ندارد و اين مسائل از جمله كم اهميت ترين مسائل در حوزه هاي خبري و رسانه اي مردم مي باشد دور از واقعيت نيست. اين مسأله ريشه در مشكلي اساسي در اقتصاد كشور دارد و آن عدم مشاركت مستقيم و فعال مردم در فعاليت هاي اقتصادي كشور است. در جامعه اي كه اقتصاد آن دولتي است و مردم همه نيازها، برنامه ريزي ها و تأمين خواست هاي خود را از دولت بخواهند و به عبارتي چشمشان به دست دولت باشد و از اين بابت احساس امنيت اقتصادي و حمايتي مي كنند، توقع و انتظاري بيش از اين نيست. به طور طبيعي در اقتصادهاي توسعه يافته و يا فعال در فرايند توسعه يافتگي كه نقش اقتصادي دولت كمرنگ است و بازيگران غيردولتي فعالانه در عرصه هاي اقتصادي در تلاش مي باشند، جزيي ترين تحولات و مسائل اقتصادي براي مردم و توده ها، مهم و واكنش برانگيز است.
از اين رو در چنين جوامعي اطلاع رساني اقتصادي از اهميت و برجستگي و در عين حال اولويت بالايي برخوردار است. ترديدي نيست كه در چنين شرايطي با توجه به نياز روبه ازدياد عمومي براي جلب و جذب اطلاعات، كميت و كيفيت اطلاع رساني نيز افزايش مي يابد. بررسي سيستم هاي اطلاع رساني در كشورهاي توسعه يافته نشان مي دهد كه در حدود نيمي از جريان اطلاع رساني به طور مستقيم يا غيرمستقيم به مسائل اقتصادي در حوزه هاي خرد، كلان و بين الملل مرتبط مي باشد. به همين دليل تحولات بازارهاي نفت و بازارهاي سهام در نقاط مختلف جهان براي شهروندان اين كشورها با حساسيت ويژه پيگيري مي شود و افراد حتي برنامه ريزي هاي اقتصادي روزمره خود را با توجه به اين تحولات انجام مي دهند و به همين ميزان هم بر روند سياستگذاري ها تأثير مي گذارند. در اين زمينه فعالان اقتصادي در حوزه هاي صنعتي، مالي، تجاري وضعيت خاص و ويژه اي دارند.
بنابراين يكي از عوامل مهم پايين بودن كيفيت و كميت اطلاع رساني اقتصادي در كشور ما، عدم نياز عمومي به اطلاعات اقتصادي متنوع، مهم و اساسي است. بدون ترديد شايد كمتر از ۵ درصد از شهروندان ايراني نسبت به اهميت افزايش قيمت هاي نفت در بازارهاي جهاني و آثار اقتصادي آن بر كشور حساسيت داشته باشند و آن را پيگيري كنند. به دليل عدم جذابيت اين مسأله در طول چند ماه اخير خيلي به ندرت افزايش قيمت نفت به تيتر اول روزنامه ها و حتي تيتر صفحه اول روزنامه هاي اقتصادي تبديل شد.
بنابراين در شرايطي كه نياز عمومي به اطلاع رساني اقتصادي در جامعه ما احساس نمي شود، رسانه هاي اقتصادي نمي توانند به لحاظ كمي و كيفي رشد كنند. اين رسانه ها مجبور مي شوند صرفاً براي خواص (دولتي ها و برخي صاحبان شركت هاي اقتصادي، صنعتي و تجاري كه تعداد آن نيز محدود است) اطلاع رساني كنند و در نتيجه از برقراري ارتباطي سازنده و دو جانبه با جامعه باز مي مانند. در آن حد نيز كه موفق به برقراري ارتباط با جامعه مي شوند صرفاً در حد خبرهاي عامه پسند متناسب با نيازهاي روز است. بنابراين كمتر مي توان به بحث هاي عميق اقتصادي و تحليل ها در رسانه ها ي كشور دست يافت. از سوي ديگر رسانه هاي اقتصادي به دليل دولتي بودن اقتصاد و نگاه هاي امنيتي به مسائل اقتصادي و اطلاعات اقتصادي كمتر مي توانند به منابع دست اول دسترسي داشته باشند. سايت هاي اينترنتي دستگاهها و وزارتخانه هاي اقتصادي نيز بسيار ضعيف و ناكارآمد مي باشند. روابط عمومي هاي اين دستگاهها نيز فاقد ابتكار عمل هاي لازم براي برقراري ارتباط با رسانه ها مي باشند و صرفاً به انعكاس اخبار مطلوب خود و مدير خود مي پردازند و از موضعي بالا با رسانه هاي اقتصادي برخورد مي كنند
بنابراين در جامعه اي كه هنوز مدار توسعه يافتگي را تكميل نكرده نمي توان انتظار ظهور و فعاليت اطلاع رساني اقتصادي دقيق و با كيفيت داشت. هر چند اين مهم را نيز نبايد فراموش كرد كه اطلاع رساني اقتصادي از الزامات و مقدمات توسعه اقتصادي است، اما براي اين مهم نيز برنامه ريزي لازم صورت نگرفته است. در چنين جامعه اي به طور طبيعي نمي توان انتظار فعاليت رسانه هاي اقتصادي توسعه گرا را داشت. به عبارت ديگر امروزه رسانه هاي ايران شامل مطبوعات و راديو و تلويزيون، رسانه هايي توسعه گرا نيستند. رسانه هاي توسعه گرا داراي برنامه، هدف و راهبرد توسعه اي است كه جاي آن در ايران خالي است. طبيعي است در يك اقتصاد دولتي انحصارگرا و اطلاع رساني ضعيف نمي توان انتظار توسعه اقتصادي پايدار را داشت.
اين شرايط سبب مي شود، مسائل و تحولات سياسي داخلي و خارجي كه آثار اقتصادي طبيعي در پي دارد، به ميزان چندين برابر آثار خود را در اقتصاد ايران برجاي گذارد. تحولات و نوسانات اخير بورس، در اين زمينه قابل توجه است. عدم اطلاع رساني دقيق و عدم ارتباط بهينه و سازنده مردم با رسانه ها و شكاف اطلاعاتي سبب مي شود، بازار شايعات داغ شده و اثرات نامطلوب خود را بر بازار و جو رواني سهامداران خرد و حتي كلان بگذارد. در نقطه مقابل نيز در صورتي كه جرياني هماهنگ براي اصلاح اوضاع از سوي رسانه ها در پيش گرفته شود، آثار خود را سريع و مؤثر بر بازار و شرايط رواني مصرف كنندگان نمي گذارد.
بنابراين، در يك اقتصاد در حال گذار با محوريت بخش غيردولتي، اطلاع رساني با هدف به بروز شدن فعالان اقتصادي، تحليل درست شرايط و آينده نگري دقيق از الزامات است.
|