پنجشنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۳۰
آثار ورود اتوهاي ارزانقيمت چيني و گراني خدمات خشكشويي ها
نبض اكسپرس ها كند شده است
004083.jpg
مهديا گل محمدي
۸۶۰ واحد خشكشويي و لباسشويي درحال حاضر در تهران مشغول به كار هستند. چهار سال پيش اين تعداد به يكهزار و 600 واحد مي رسيد كه كاهش آن نشان دهنده تغييراتي در الگوي خانواده ها، قيمت ها يا نبود حمايت هاي دولتي از اين صنف است.
در گذشته هاي دور، پوشاك تنها به منظور محافظت بدن از سرما، گرما و به طور كلي خشونت محيط مورد استفاده قرار مي گرفت كه اين مصارف با شكل گيري تمدن هاي گوناگون جاي خود را به ابراز شخصيت اجتماعي و طبقاتي دادند، به طوري كه هم اكنون در كنار يونيفورم ها كه نشانگر مشاغل سازماني و صنفي هستند، آراستگي و پاكيزگي لباس ها نيز نشانگر شخصيت و توجه به خود است. در اين ميان حفظ فرم و از ميان بردن لك ها و چروك لباس ها از اهميت بالايي برخوردار است كه اين مهم به وسيله اتوهاي برقي انجام مي شود. بسياري اتوهاي ذغالي را به عنوان نخستين ابزار از ميان بردن چروك لباس مي شناسند، در صورتي كه پيش از ابداع اتوهاي ذغالي كه گرماي آن به وسيله ذغال هاي محفظه اتو تامين مي شد، مردم با قرار دادن البسه در زير تشك ها، تاخوردگي پارچه را تا حدودي از بين مي بردند.
در ايران نيز به گواه منابع موجود، از جمله كتابي كه به وسيله محمدحسن خان  اعتمادالسلطنه نوشته شده است، مشهدي محسن اتوكش، سر مسجدميرزاموسي، نخستين اتوكشي و آهارزني را در عصر ناصرالدين شاه تاسيس كرده است. البته در آن زمان به جاي اتوهاي برقي امروزي از خمره اتوكشي استفاده مي كردند، به اين ترتيب كه نيم خمي را بر جايي قرار مي دادند و در زير آن آتش مي افروختند و پس از آنكه جامه را روي نيم خم پهن مي كردند، آلاتي داس مانند را روي آن مي كشيدند تا چين و چروك آن از بين رفته، صاف شود. هرگاه لازم مي شد براي چين دادن يا خط انداختن لباس نيز از اين شيوه و ابزار آن سود مي بردند. اما امروزه ديگر چنين مراحلي طي نمي شود و كافي ست با گرفتن يك شماره تلفن، لباس شما را تحويل بگيرند و پس از انجام سفارش، آن را به شما بازگردانند.
بسياري از مردم با وجود چنين خدماتي در خشكشويي ها ترجيح مي دهند لباس ها را خودشان اتوكشي كنند، به طوري كه امروزه اتوي برقي يكي از ملزومات خانه محسوب مي شود. قيمت اين محصول از 15 هزار تومان آغاز مي شود و براي اتوهاي پرسي (اتوبخار خانگي) تا 250هزار تومان هم مي رسد.
اگرچه از لحاظ اقتصادي اتوهاي برقي خانگي با توجه به تعداد لباس ها و دفعات كثيف شدن و
چين و چروك برداشتن آنها نسبت به قيمت هاي خشكشويي بسيار به صرفه است، اما اين نكته را نيز بايد مدنظر داشت كه علل بي اقبالي خشكشويي ها نزد مردم در قيمت ها و نبود آگاهي لازم در مورد خدمات مختلف خشكشويي ست. براي هركدام از ما چندين بار اتفاق افتاده است كه جدا از سوزاندن لباس يا برق انداختن به آن توسط اتوي داغ، تعدادي از لباس هايمان هم كه به هر دليلي دچار رنگ پريدگي مي شوند را بلااستفاده تشخيص داده ايم و هزينه اي برابر قيمت يك لباس كه چندان هم ارزان نيست، به خود يا والدين تحميل كرده ايم.
اين در حالي ست كه خدمات خشكشويي ها به اتوكشي لباس ها محدود نمي شود؛ لكه گيري، رنگرزي و خشكشويي لباس هايي كه با روش هاي معمول خانگي از كيفيت آنها كاسته مي شود نيز از ديگر خدمات ارائه شده توسط خشكشويي ها محسوب مي شود. اقتصاد خانه حكم مي كند براي جلوگيري از صرف هزينه هاي مضاعف خريد لباس چنانچه قادر به لكه گيري لباس ها نيستيم، از تخصص خشكشويي ها بهره مند شويم.
003987.jpg
علل گراني خدمات خشكشويي ها
اگرچه كشورهاي پيشرفته با هماهنگي با جريان مدرنيته و سرعت ناشي از آن، تناسب سطح درآمدها و خدمات ارائه شده توسط مشاغل مرتبط با مديريت زمان را هماهنگ ساخته اند، به نظر مي رسد در ايران تنها به سرعت و حجم مشغله مردم افزوده مي شود، به طوري كه در كنار فعاليت شغلي، بايستي بسياري از فعاليت هايي را كه در دنياي امروز به بيرون از خانه منتقل شده نيز انجام دهند.
در اين ميان همان طور كه ذكر شد، كاهش تعداد خشكشويي ها از يكهزار و 600 به 860 نشان دهنده انزواي اين حرفه به علت هجوم كالاهاي چيني از جمله اتوهاي ارزانقيمت و گراني خدمات خشكشويي ها و اختصاص اين خدمات به قشري خاص است.
ميرزايي، صاحب يك خشكشويي در حوالي پل سيدخندان، علت گراني خدمات مذكور را در سه عامل نبود حمايت هاي دولتي، گراني دستگاه هاي مورد استفاده در خشكشويي ها و مواد اوليه آنها مي داند.
يدالله اسدي شرقي، رئيس اتحاديه صنف خشكشويي و لباسشويي نيز در بيان تنها يكي از مشكلات پيش روي اين صنف، وام هاي اختصاص يافته به بخش خصوصي را مختص مصارفي غير از منافع اين بخش ذكر كرد و افزود: تعريف مشخصي از بخش خصوصي در ميان نيست و به منظور پوشش بخش صنعت و خدمات بايستي به بانك اجازه ارائه وام با بهره 12 درصد ارائه شود تا اتحاديه ها نيز فعاليت هاي مقتضي به منظور بهبود خدمات و كاهش قيمت ها را عملي كنند.
در خصوص قيمت ها ذكر اين نكته ضروري ست كه اجرت شست وشوي لباس هاي عروس، شب بانوان، سنگ دوزي، روب دوشامبر، انواع دوشس، پوست، دانتل، مخمل، لباس سفيد روشن، پرده هاي غيرمعمول، ماكسي، روتختي و پنبه دوزي و تفاوت اجرت لباس هاي درجه يك، دو و سه در هنگام صدور فاكتور در حضور مشتري تعيين مي شود.

فن وهنر چرم دوزي در حال انقراض است
دست دوزهاي فراموش شده
004047.jpg
سارا هاشمي نيك- مغازه اش آنقدر كوچك است كه دو نفر به زحمت در آن جا مي گيرند. روي ميز كارش پر از خرت وپرت هاي ناشناخته اي ست كه ميان آنها پنكه كوچك عتيقه اي با چهار بال كج و معوج خاكستري خودنمايي مي كند. كنارش كتري فلزي دودزده اي روي يك چراغ الكلي كوچك زهوار دررفته قرار گرفته كه شعله اش در روزهاي ماه رمضان خاموش است. خودش هم پشت ميز شلوغ و درهم ريخته اش نشسته؛ در ميان قرقره هاي نخ سفيد و مشكي، سوزن هاي كوچك و بزرگ، پاشنه كش ها و در قوطي هاي كوچك واكس و روغن. خودش هم مثل مغازه و تمام خرت وپرت هايش قديمي و آشناست؛ با چشم هاي پير و مهرباني كه لبخند مي زند و انگشتان لرزان پينه بسته اي كه سوزن را در كفش فرو مي كند.
اهل محل، سيدكفاش صدايش مي زنند، اما اسم كاملش سيدحسن شيريان است. كفاشي را نزديك 50 سال پيش با شاگردي و پادويي شروع كرده و به استادي رسيده است. تا چند سال پيش هم كارگاه دوزندگي كفش داشته، اما حالا كفاش ساده و تنهايي ست كه فقط تعميرات كفش انجام مي دهد. سيدكفاش خيلي وقت است كه تجربه و مهارت دست هايش را براي دوختن كفش هاي چرم به كار نگرفته است. او درباره اينكه چرا كار دوزندگي كفش را رها كرده مي گويد: ضرر كردم، شايد به خاطر اينكه دزدي و كم فروشي بلد نبودم، شايد هم به دليل اينكه عرضه نداشتم. من براي توليد كفش از مواد اوليه مرغوب استفاده مي كردم كه به صرفه نبود. اگر من هم مثل خيلي ها مواد كهنه و زيره قلابي به كار مي بردم، حالا اين روزگارم نبود، اما اين كارها از عهده ام برنمي آمد .
سيدكفاش با حسرت از روزگاري ياد مي كند كه بازار كفش چرم دست دوز رونق داشت؛ زماني كه كفش هاي چرم دست كم دوسال براي مشتري كار مي كرد و آخ نمي گفت، اما افسوس كه كفش دست دوز ديگر مثل سابق طرفدار ندارد. به اعتقاد او كفش هاي امروز يك بارمصرف هستند و كسي هم دنبال محصول بادوام و خوش دوخت نيست. سيدكفاش يكي از بازماندگان نسل روبه انقراض كفاشان تهراني ست؛ كساني كه در روزگاري نه چندان دور، حرفه اي پررونق و پردرآمد داشتند. كفاشي كه در گذشته به نوعي هنر محسوب مي شد، امروز مثل بسياري از مشاغل قديم، زير چرخ هاي عظيم ماشين هاي صنعتي، خسته و نيمه جان، نفس هاي آخر را مي كشد.
توليد، گران درمي آيد
توليد كفش امروزه در كارخانه هاي بزرگ، با استفاده از ماشين آلات صنعتي و در مدت زمان كوتاهي صورت مي گيرد. اين كار در گذشته بر عهده كفاشان بود. آنها در مغازه ها و كارگاه هاي كوچكشان، مايحتاج كفش كل كشور را تامين مي كردند. ابزار كارشان هم چيزي جز انواع قالب ها، چرم، زيره و نخ و سوزن نبود.
ولي با صنعتي شدن روند توليد كفش و ورود ماشين آلات به اين عرصه، كفاشان اندك اندك به حاشيه رانده شدند. امروزه تعداد كساني كه هنوز كفش دست دوز توليد مي كنند، روزبه روز در حال كاهش است.
مجتبي همتي مقدم، يك از كفاشاني ست كه هنوز به توليد كفش دست دوز اشتغال دارد، اما به دليل كسادي بازار و ضررهاي پي درپي، قصد فروش مغازه و كارگاهش را دارد.
او مي گويد: شغل ما يك حرفه روبه موت است؛ يعني در شرف از بين رفتن و نابود شدن است. اين روزها هيچ آدم عاقلي، بچه اش را به يادگرفتن كفاشي تشويق نمي كند، حتي خود ما هم بچه هايمان را از واردشدن به اين شغل منع مي كنيم، چون ديگر هيچ آينده اي براي كفاشي وجود ندارد. در حالي كه در گذشته مردم اعتقاد داشتند كفاشي بهترين شغل است .
او مهمترين علت كسادي بازار كفش را واردات كفش هاي چيني مي داند و مي گويد: وقتي مغازه دار، كفش چيني را جفتي 2 هزار تومان مي خرد، معلوم است كه هيچ وقت نمي آيد بابت كفش چرم دست دوز، 18-17 هزار تومان هزينه كند. ما معمولا براي هر جفت كفش چرمي كه برايمان 11 تا 15 هزار تومان تمام مي شود، 10 تا 15 درصد سود درنظر مي گيريم، مغازه داري كه از ما كفش چرمي را جفتي 17 هزار تومان مي خرد، آن را تا 45 هزار تومان به مشتري مي فروشد، اما با وجود كفش هاي چيني ارزانقيمت، كمتر كسي با اين قيمت حاضر به خريد كفش مي شود، چون اين روزها مردم بيشتر دنبال مد روز هستند تا كيفيت و دوام .
به عقيده اين كفاش باسابقه، علل ديگري هم در ركود بازار كفش دست دوز تاثيرگذارند كه از جمله اين دلايل، كاهش زمينه كارگري كفش دست دوز، بالا بودن قيمت مواد اوليه و كند بودن روند توليد كفش دست دوز است.
دليل كاهش زمينه كارگري، مسن بودن اكثر كارگران چرم دوز و نيز بالا بودن دستمزد آنهاست. اكثر اين كارگران، بازماندگان نسل گذشته كفاشي اند كه تعدادشان روزبه روز كاهش مي يابد. از سوي ديگر، آنها به دليل وقت و انرژي زيادي كه صرف يادگيري اين فن - هنر كرده اند، نيز به علت پرزحمت بودن كار، دستمزد بالايي طلب مي كنند. يك كارگر چرم دوز براي ياد گرفتن فوت و فن كار بايد حدود سه سال شاگردي كند، در حالي كه براي يادگيري ساخت كفش لاستيكي، بيش از دو يا سه روز وقت لازم نيست. همتي مقدم مي گويد: يك كارگر چرم دوز براي توليد هر جفت كفش، 4 هزار تومان مزد مي گيرد در حالي كه براي توليد كفش لاستيكي فقط 2 هزار تومان مزد لازم است. در نتيجه، استخدام كارگر، سخت و مشكل شده است .
از سوي ديگر قيمت مواد اوليه اي كه براي دوخت كفش چرمي به كار مي رود، چندين برابر هزينه هاي لازم براي توليد كفش لاستيكي ست. از اين رو توليد كفش چرمي دست دوز در مقايسه با كفش لاستيكي كارخانه اي، مقرون به صرفه نيست.
اما عامل سوم دخيل در كاهش رونق بازار كفش دست دوز، فاكتور سرعت است. همتي مقدم در اين باره مي گويد: امروزه هر چه زودتر يك محصول آماده عرضه شود، پرطرفدارتر است. كفش لاستيكي يك روزه به دست مي آيد، در حالي كه براي تهيه كفش چرمي يك هفته تا 10 روز زمان لازم است. در نتيجه از آنجا كه سرعت عمل توليد كفش لاستيكي بيشتر است، قطعا بازارش هم رونق بيشتري مي گيرد .
كفش چرمي، هواخواه ندارد
كفش چرمي در ميان جوانان، هواخواهي ندارد، جوانان بيش از آنكه به دوام و ظرافت و كيفيت توجه كنند، خواستار تنوع مدل ها و
به روز بودن اجناس هستند. اما هنوز هم تعدادي از قديمي ها عادت پوشيدن كفش چرمي دست دوز را حفظ كرده اند. اين افراد مشتريان ثابت كفاشان دست دوزند. همين طور كساني كه گرفتار نقص و ايراد در شكل پا يا طول پاهايشان هستند، با سفارش كفش هاي خاص، جزو مشتريان اين صنف محسوب مي شوند، اما همتي مقدم عمده مشتريانش را اهالي استان كرمانشاه مي داند كه حجم عمده اي از كفش ها را خريداري مي كنند. او درباره مزاياي كفش چرمي مي گويد:   اين كفش ها ظرافت دارند، بوي عرق پا را از بين مي برند و پاها را در تابستان خنك و در زمستان گرم نگه مي دارند. كفش چرمي دست دوز از دوام و استحكام برخوردار است و مثل كفش هاي لاستيكي هر روز يك جايش پاره نمي شود. يعني حتي به لحاظ اقتصادي هم خريد كفش چرمي مقرون به صرفه تر از كفش لاستيكي ست. ما هنوز هم مشترياني داريم كه اگر كفش لاستيكي را مجاني به آنها بدهيم نمي پوشند، اما جوان  ها به اين محاسن توجه نمي كنند .
كفاشان تهراني اكثرا عضو اتحاديه كفاشان هستند. همتي مقدم درباره فعاليت هايي كه اتحاديه انجام مي دهد، مي گويد: اتحاديه بيشتر كارهاي اداري و قانوني ما را انجام مي دهد، اما تا به حال كار چندان موثري براي بهبود اوضاع صنف ما انجام نشده است. البته قصور از خود كفاشان است، چون انسجام و اتحاد ندارند. مثلا اتحاديه بيش از 10 هزار عضو دارد، اما در مجامع و جلسات، فقط تعداد كمي شركت مي كنند. اين عادت ماست كه تا وقتي زور و اجبار در كار نباشد به هيچ چيز تن درنمي دهيم .
او درباره وضعيت درآمدي كفاشان مي گويد: به جز برخي استثناها، بقيه توليدكنندگان كفش دست دوز هميشه گرفتارند. درآمد ما به هيچ وجه جوابگوي هزينه هايمان نيست و نهايتا هميشه بدهكار و در معرض ورشكستگي هستيم. تمام شغل هاي پيرامون كفاشي مثل جعبه سازي و ميخ فروشي، وضعيتشان از ما بهتر است، انگار كه ما قوم نفرين شده ايم؛ شغلمان در حال فراموشي ست و يك روز مي رسد كه ديگر هيچ كفاش دست دوزي در اين شهر باقي نمانده باشد .
با اين وجود، كفاشان دست دوز هنوز به كار خود ادامه مي دهند.آنها نااميد و خسته اند، چون جامعه شان ديگر به فن و هنر دست هايشان نياز ندارد و در آشفته بازار توليد كفش داخلي و واردات محصولات چيني، هيچ كس به فكر زنده نگه داشتن نام و آوازه هنر رو به افول آنها نيست. ردپاي كفش دوزان در حال محو شدن است؛ كفاشي بزودي تبديل به يك خاطره خواهد شد.

يادداشت
تقسيم معاش
003993.jpg
جمع، تفريق، تقسيم؛ زن همه هزينه هاي خانواده را دسته بندي كرد. بيست و هفتم ماه بود و شوهر حقوقش را دو دستي تقديم كرد؛ در طبقي از اخلاص. خريد اول ماه كه به خشكبار اختصاص داشت، مبلغ خاص خودش را مي خواست. خريد لبنيات بيش از آنچه بتوان حدس زد، هزينه بر بود. بالاخره با دستان جادويي اش بسته هاي پول را جدا كرد و روي هر كدام نوشت؛ براي گوشت و مرغ، براي چاي و قند و شكر، براي شامپو و پودر و صابون و مايع سفيد كننده؛ همه و همه را فهرست كرد.
صبح فردا به يك مركز خريد بزرگ رفت كه قيمت جنس هايش مناسب تر از بقيه جاها بود. تا مي توانست قيمت ها را سنجيد و مقايسه كرد كه كدام حجم بيشتري داشت، كدام قيمت  مناسب تري. جالب تر اين بود كه به كيفيت هم بايد دقت مي كرد. نمي شد شامپويي خريد كه ريزش موي بچه ها را درپي داشته باشد يا صابوني كه حساسيت پوستي ايجاد كند.
خريد كرد؛ يك ماشين دربست تا دم در خانه، آنقدر با راننده  چانه زد كه چانه اش درد گرفت. خسته رسيد به خانه.
كودكش از مدرسه آمد، سراغ ناهار را نگرفت، كيفش را بغل كرد تا چيزي به مادر نشان بدهد؛ كارت دعوتي براي يك جشن تولد كودكانه.
زن نمي توانست خوشحال باشد. انگار آب سرد روي سرش ريخته باشند. هاج و واج پسرك را نگريست.
ماجرا آغاز شده بود؛ جنگ ميان خرجي و خرج هاي اضافه. كودك اين را نمي فهميد، خوشحال بود، آنقدر كه در پوستش نمي گنجيد. با صداي بلند با شور و حرارت تعريف مي كرد كه همكلاسي اش همه را به جشن دعوت نكرده؛ فقط چند نفر را دعوت كرده و اين چند نفر قرار است دوستان خوبي براي همكلاسي باشند.
توضيح و توضيح؛ مادر كلافه شد. فكر پول كادو تولد كلافه اش كرده بود. آژانسي كه كودك را بايد به محل جشن مي رساند و برمي گرداند، به علاوه پول كادو مبلغي بود كه مي شد به زخم ديگري زد، اما مگر مي شد بهانه هاي بچه را تحمل كرد؟ از طرف ديگر مگر مي شد حق شركت در اولين جشن تولد دوستانه را از كودك سلب كرد و گفت: نمي شود، پول نداريم ؟
كودك معناي تقسيم حقوق آخر برج را نمي دانست. نمي دانست حجم حقوق محدود است و حجم هزينه ها نامحدود. دنياي كودكي، دنياي خيلي قشنگي  نيست، اما دلخوشي هاي قشنگي دارد؛ به اندازه يك جشن كودكانه.

دريچه
بساط پررونق كنار خيابان
003984.jpg
موضوع دستفروشي هاي كنار خيابان، هميشه سوژه جالب و قابل بحثي ست. فروشندگان كنار خيابان ها مطمئنا هر روزه جلو چشم همه شما هستند و حتي ميادين و روي پل هاي عابر پياده و كوچه ها را هم پر كرده اند. شايد در گذشته اي نه چندان دور، آنهايي كه مغازه نداشتند اجناس فروشي خود را بار ماشين هايي نظير وانت مي كردند و در كوچه و خيابان به راه مي افتادند يا در گوشه شلوغي توقف مي كردند و به فروشندگي مشغول مي شدند، اما حالا حاشيه خيابان ها و هر گوشه و كناري كه به نظر مي رسد محل كاسبي خوبي باشد، براي خودش سرقفلي دارد. چه بسا فروشندگان كنار خياباني كه از مغازه داران، كاسبي بهتري داشته باشند.
انواع و اقسام پوشاك، جوراب، گل هاي تازه و مصنوعي، ظرف هاي ملامين و چيني و شيشه و پلاستيكي، اسباب بازي و حتي وسايل برقي، هيچ كدام مستثني نيستند. حتي لباس هايي كه نياز به پرو دارند، كنار خيابان فروخته مي شوند. معلوم نيست؛ شايد يك روز اين فروشندگان به فكر تهيه اتاق پرو هم افتادند.
اينكه مغازه داران ما روي قيمت اجناس خود مي كشند و آن را با مبلغي بيش از قيمت واقعي و منصفانه به مشتري عرضه مي كنند، جاي بحث و بررسي فراوان دارد، اما فروشندگان كنار خيابان ديگر تبديل به يك معضل شده اند.
در يكي از ميادين شرق تهران، كنار ميدان، اصلا تبديل به يك بازار ميوه و تره بار شده است؛ ميوه فروش هايي كه چرخ خود را پر از ميوه كرده اند و يك چراغ دستي روشن هم براي خوش آب و رنگ تر  شدن ميوه ها كنار آنها قرار داده اند.
وقتي در شهر ما به خاطر ازدياد جمعيت، محل عبور و مرور براي پياده ها و حتي سواره ها بسيار كم است، ديگر وجود اين فروشندگان چه محلي از اعراب دارد؟آنهايي كه به نادرست اعتماد مردم را جلب كرده اند و خريداران شان چشم بسته فكر مي كنند با خريد از آنها مي توانند صرفه جويي كنند؛ خريداراني كه غافل از كيفيت كالاي خريداري شده و بهداشتي بودن آن به خريد دست مي زنند. در اين ميان ظاهرا هيچ نهادي هم مسئوليت جمع آوري بساط اين دست فروشان را به طور منظم به عهده نگرفته است. هرازگاهي برچيده مي شوند و دوباره روز از نو، روزي از نو.
از سوي ديگر اين دست فروش ها باعث شده اند حتي مغازه دارها، خصوصا در ايام عيد برخي اجناس خود را از مغازه بيرون آورده و در كنار خيابان اقدام به فروش آنها كنند؛ اقدام مغازه داراني كه شايد تصميم بگيرند از اين پس كالاهايي با كيفيت پايين تر اما ارزان تر به دست مشتري برسانند.
اما دستفروش ها بعضا از كسب و كار خوبي كه دارند، گهگاه صاحب مغازه هم مي شوند، اما فكر مي كنيد آنها دلشان مي آيد بساط پررونق كنار خيابان را جمع كنند؟

برداشت دوم
قيمت ها و تغيير الگوي مصرف
004044.jpg
به نظر مي رسد قيمت هاي خشكشويي ها با ميزان تقاضاي مردم، هماهنگي لازم را ندارد و كاهش تعداد خشكشويي ها نيز از همين روست؛ به طوري كه در برخي از مناطق تهران براي پيداكردن يك مغازه خشكشويي، بايستي كيلومترها راه پيمود. از سوي ديگر، نوع نرخ گذاري بر خدمات صنف مذكور منجر به اعمال قيمت هاي سليقه اي و غيرثابت شده، بدين معني كه در هر نقطه از تهران خدمات ثابت با نرخ هاي گوناگوني ارائه مي شود و در پاسخ به اعتراض مردم، نوع لباس و مواد اوليه گران به عنوان توجيه آورده مي شود. چنين واقعياتي در حالي صورت مي گيرد كه تعرفه ها و نوع لباس ها در مصوبه هاي اتحاديه خشكشويي ها كاملا روشن است و تنها نقيصه آن اجازه توافقي كردن اجرت ها و قيمت برخي لباس هاي خاص است.
بنابراين چنانچه اتحاديه فوق ميل به استقبال بيشتر مردم نسبت به خدمات خشكشويي و لباسشويي دارد، بايستي نرخ هاي ثابت و غيرقابل تغييري را ارائه دهد تا مردم با خيالي آسوده تر به آنها مراجعه كنند.
دولتمردان و سياستگذاران نيز چنانچه دغدغه مصرف انرژي را دارند، بايستي بيشتر به تغيير الگوهاي مصرف مردم توجه كنند، زيرا تنها در بخش اتوكشي و لباسشويي ها در حالي كه مردم كشورهاي پيشرفته لباس هاي خود را به نحوي مكانيزه تر، شست وشو و اتوكشي مي كنند، نوع فعاليت هاي خانگي ايرانيان باعث شده توليدات لوازم خانگي چيني، بازارهاي ايران را هدف قرار دهند.
چنين امري استهلاك زودرس وسايل خانگي و مهمتر از آن، مصرف بالاي برق را درپي دارد. اغلب وسايل خانگي وارداتي بدون توجه به استانداردها و بايسته هاي آن وارد بازار مي شوند و نبود برچسب هاي انرژي يا غيرواقعي بودن آنها نيز مزيد بر علت است.
در كشور ما تمامي خانوارهاي شهري و بيش از 90درصد از خانوارهاي روستايي از خدمات شبكه سراسري برق برخوردارند و با توجه به اينكه تعداد وسايل برقي مورد استفاده در هر خانوار به طور متوسط بيش از 10 دستگاه است، مصرف اين بخش به بيش از 36 درصد از كل انرژي نهايي كشور مي رسد.
تحقيقات نشان مي دهد كه وسايل خانگي توليد ايران يا كشورهاي در حال توسعه اگرچه قيمت هاي ارزان تري نسبت به ديگر توليدكنندگان دارند، اما نسبت به مدل هاي بهينه جهاني دست كم 50 درصد بيشتر، انرژي برق مصرف مي كنند.
بنابراين بجاست تا سازندگان با انتقال و بهره گيري از دانش فني جديد و همگامي با كشورهاي توسعه يافته به امر بهينه سازي مصرف انرژي توجه بيشتري داشته باشند و واردكنندگان نيز با ارائه طريق از سوي دولت براي كيفيت كالاهاي وارداتي اهميت بيشتري قائل باشند.
در مجموع به نظر مي رسد چنانچه مواد اوليه و دستگاه هاي مورد نياز خشكشويي ها با تسهيلات ونظارت بيشتري توزيع شود و خدمات و آگاهي مردم نسبت به صرفه هاي برخي خدمات خشكشويي ها افزايش يابد، از واردات اتوهاي چيني و غيرچيني كاسته شود. همچنين بسياري از لباس هاي قابل استفاده كه به دليل رنگ پريدگي يا لك هاي ثابت و تماس با سفيدكننده ها بلااستفاده تلقي مي شوند بدين سان و با استفاده از لكه گيري و رنگرزي خشكشويي ها به چرخه مصرف بازمي گردد.

دخل و خرج
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
در شهر
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |